کتاب شفعه

احکام شفعه

احکام شفعه

[سؤال 7272]‏ ‏ ‏ 3697‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏من و کسی دیگر یک باغچۀ مشترک داریم، شریکم بدون اجازۀ من آن را به‏‎ ‎‏دیگری فروخته، آیا حق شفعه دارم یا خیر؟‏

بسمه تعالی، اگر باغچه مشترک بین شما و یک نفر دیگر است به نحو مشاع، و او سهم خود را به غیر فروخته، شما حق شفعه دارید.

[سؤال 7273]‏ ‏ ‏ 3698‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 31 / 3 / 1361‏

‏محضر مقدس و مبارک حضرت آیت الله‌ العظمی امام خمینی دامت برکاته‏

‏خانه ای است مشترک بین دو نفر به نسبت چهار دانگ و دو دانگ. مالک دو دانگ‏‎ ‎‏سهم خود را به داماد خود می فروشد به یک مبلغ خیلی خیلی کمی که طبق نظریه‏‎ ‎‏کارشناس قیمت المثل زمان معامله چندین برابر قیمت فروخته شده بوده و این معامله‏‎ ‎‏با این مبلغ جزئی به این جهت بوده که اولاً: مالیات کمتری (در زمان طاغوت) تعلق‏‎ ‎‏گیرد و ثانیاً: دخترش خانه دار شود. یعنی در حقیقت این یک بخشش بوده، نه یک‏‎ ‎‏معامله، وگرنه طبق نظر کارشناس، قیمت همان وقت فروش چندین برابر این مبلغ‏

استفتائات امام خمینی (س)ج. 6صفحه 225
‏فروخته شده بوده، حالا این شریک فرصت طلب آمده اعمال حق الشفعه کرده به همان‏‎ ‎‏مبلغ ناچیز که در دفتر اسناد ثبت شده، آیا در این فرض این شریک چنین حقی را دارد‏‎ ‎‏یا نه؟ توضیحاً این که چون به دامادش بدهکار بوده این معامله را انجام داده.‏

بسمه تعالی، انتقال حصۀ شرکت اگر حقیقتاً به صورت فروش بوده شریک حق شفعه دارد.

[سؤال 7274]‏ ‏ ‏ 3699‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏حضرت آیت الله‌ العظمی امام خمینی، ادام الله‌ بقائکم ‏

‏بدین وسیله استفتا می شود که چه می فرمایید در مورد تنازع دو نفر شریک که‏‎ ‎‏بالمشارکت ساختمانی را احداث کرده اند و پس از تمامیت ساختمان، یکی از شرکا‏‎ ‎‏سکونت موقت نموده تا ساختمان را به فروش برسانند و سهم خود را دریافت نمایند؛‏‎ ‎‏پس از چند ماهی یکی از شرکا ـ به نام زید ـ که سکونت موقت نموده بود، سهم خود‏‎ ‎‏را به دیگری ـ به نام عمرو ـ می فروشد مشروط براین که ساختمان را تخلیه و بهای‏‎ ‎‏تعیین شده را دریافت نماید ولی قیمت ها بالا می رود و زید از فروش و تحویل‏‎ ‎‏ساختمان منصرف می شود و‏‎ ‎‏درصدد برمی آید که این بار ضمن این که سهم خود را‏‎ ‎‏نفروشد، سهم شریکش عمرو را بالکل با تمام مخارج متعلقه ـ از مالیات و غیره ـ بیش‏‎ ‎‏از بهای تعیین شد‏‏ۀ‏‏ قبلی، به مبلغ ده هزار تومان بخرد، لهذا باز مذاکره و موافقت طرفین‏‎ ‎‏در این مورد حاصل می شود ولی در این بین، مالیات ها افزوده می شود به طوری که‏‎ ‎‏زید به علت مضاعف بودن مالیات، از این خرید نیز اعلام انصراف می کند، لیکن پس‏‎ ‎‏از چند روز که از میزان مالیات کاسته می شود، زید از اعلام انصراف مذکور پشیمان‏‎ ‎‏می شود و‏‎ ‎‏به عمرو مراجعه و درخواست انجام معامله می کند و عمرو هم قبول می کند،‏‎ ‎‏لیکن اضافه بر این که شرط می کند طبق مذاکرات قبلی، کلی‏‏ۀ‏‏ مخارج متعلقه ـ از مالیات‏‎ ‎‏و غیره ـ به عهد‏‏ۀ‏‏ خریدار باشد (زید) و مبلغ هم همان مبلغ تعیین شد‏‏ۀ‏‏ قبلی، شرط‏

استفتائات امام خمینی (س)ج. 6صفحه 226
‏می کند که بهای مذکور باید نقداً پرداخت و تحویل و تحول انجام گیرد؛ براساس این‏‎ ‎‏قرارداد سوم، خریدار (زید) کلی‏‏ۀ‏‏ مالیات مربوطه را پرداخت می کند تا با تهیه مبلغ بهای‏‎ ‎‏تعیین شده، به یکی از دفاتر، مراجعه و‏‎ ‎‏با صدور سند رسمی، معامله را‏‎ ‎‏قطعی کنند؛‏‎ ‎‏لیکن این بار باتنزل قیمت ماشین ها و فراهم نشدن وجه مذکور برای زید که شغل و‏‎ ‎‏وسیل‏‏ۀ‏‏ درآمدش بود مواجه می شود؛ نامبرده برای بار چهارم به علت نداشتن پول و‏‎ ‎‏عدم قبول جنس(ماشین) از طرف فروشنده (عمرو) از خرید ذکر شده، منصرف و‏‎ ‎‏بلکه سهم خود را مانند بار اول، با بهای کمتر به عمرو پیشنهاد می کند، ولی با عدم‏‎ ‎‏حصول توافق طرفین، وضع بدین منوال باقی می ماند و پس از انقضای 5 یا 6 ماه از این‏‎ ‎‏مذاکره، عمرو تصمیم می گیرد که سهم خود را به شخص ثالث بفروشد ولی زید با این‏‎ ‎‏معامله هم موافقت نمی کند و‏‎ ‎‏ادعای مالکیت ساختمان را می کند و می گوید که من‏‎ ‎‏ساختمان را(سهم شریکش) خریده ام و تمام شده است؛ ولی هیچ گونه وجهی مبادله‏‎ ‎‏نشده؛ در این میان، وساطت هایی هم برای اصلاح می شود لیکن نتیجه حاصل‏‎ ‎‏نمی شود. اینک با توجه به این که ساختمان مشترکاً ساخته شده و زید در این مذاکرات،‏‎ ‎‏وجه مالیات و نوسازی را پرداخت کرده است و چون ساختمان توسط عمرو به بانک‏‎ ‎‏بدهکار بود، قسط بانک را هم پرداخت می کند و از طرفی هم بدون کسب اجازه از‏‎ ‎‏شریکش، ضمن سکونت غیر مجاز، تصرفات و تغییراتی در ساختمان داده و متحمل‏‎ ‎‏هزینه شده است و‏‎ ‎‏از طرفی دیگر در مغاز‏‏ۀ‏‏ همین ساختمان، مشغول کسب و کار و در‏‎ ‎‏یک طبقه، خودش و خانواده اش ساکن و طبق‏‏ۀ‏‏ دیگر را به مستأجر داده است، اینک‏‎ ‎‏حکم، حکم شما است؛ این دو شریک چه کار کنند؟ ساختمان مال کدام شریک است؟‏‎ ‎‏و آیا‏‎ ‎‏عمرو می تواند مطالب‏‏ۀ‏‏ نصف مال الاجاره را بکند یا خیر؟‏

بسمه تعالی، در فرض مرقوم، عمرو اگر حق فروش هم داشته باشد و سهم خود را بفروشد، زید می تواند اخذ بشفعه نماید؛ ولی اگر ثابت نشود که زید حق عمرو را خریده، عمرو می تواند سهم خود را به دیگری بفروشد و چنانچه زید بخواهد، اخذ به شفعه نماید.


استفتائات امام خمینی (س)ج. 6صفحه 227
[سؤال 7275]‏ ‏ ‏ 3700‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏احتراماً؛ معروض می دارم: این جانب مشغول کشت روی زمینی هستم که متراژ‏‎ ‎‏فعلی آن حدود 4700 متر مربع است و قبلاً حدود 6500 متر مربع بوده که ما به‏‎ ‎‏التفاوت را برای جشن های منحوس 2500 ساله به زور و کتک گرفتند و هم اکنون آن‏‎ ‎‏ما به التفاوت شارع عمومی است و تنها محل امرار معاش این جانب از سبزی کاری‏‎ ‎‏روی باقیماندۀ این زمین 4700 متری است و این زمین از پدر به من و یگانه خواهرم به‏‎ ‎‏ارث رسیده و خواهرم در حدود 18 سال پیش قسمتی از سهم الارث خود را بدون‏‎ ‎‏اطلاع من و با صحنه پردازی هایی که از طرف خریدار انجام شد، فروخت که ابتدا با‏‎ ‎‏تبانی با محضردار وقت، سند ذمه به او دادند و پس از ظاهر شدن مسأله در فامیل،‏‎ ‎‏مجبور شدند به ایشان پول پرداخت نمایند. البته خواهرم حتی از نظر شمارش پول و‏‎ ‎‏تشخیص های رونق معاش، طبق شواهد از کودکی تا کنون دچار کمبودهایی نیز هست‏‎ ‎‏و به سادگی فریب می خورد. این جانب با توجه به مشاع بودن زمین بنده و خواهرم و‏‎ ‎‏شریک جدید، هیچ اطلاعی از فروختن زمین توسط خواهرم نداشتم و دولت‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران نیز حق تفکیک زمین مشاع را نمی دهد. این دعوا بین بنده و‏‎ ‎‏شریک جدید این مدت سال را طی می کند و من صلاح ندیدم که دسترنج خود را در‏‎ ‎‏سن 62 سالگی با کار و رنج در تابستان و زمستان بابت اجاره به ایشان بدهم؛ زیرا‏‎ ‎‏ایشان از دادگاه تقاضای اجاره این مدت را کرده است، در صورتی که بنده اصل معامله‏‎ ‎‏و خرید و فروش را مشکوک می دانم. خواهشمندم با توجه به فتوای امام خمینی‏‎ ‎‏این جانب را از تردید بیرون آورید. آیا معاملۀ بین خواهرم و شریک جدید در صورت‏‎ ‎‏مشاع بودن و عدم اطلاع بنده صحیح بوده یا خیر؟ چنانچه صحیح باشد یا نباشد بنده‏‎ ‎‏را از حکم شرعی در این مورد آگاه فرمایید. ‏

بسمه تعالی، معامله محکوم به صحت است و شما پس از اطلاع از فروش و اطلاع از ثبوت حق الشفعه، در صورتی که ملک فقط مشترک بین شما و

استفتائات امام خمینی (س)ج. 6صفحه 228
خواهرتان بوده، می توانید أخذ به شفعه نمایید و با پرداخت پول خرید مشتری، سهم خواهر را برای خود بردارید.

[سؤال 7276]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 3515

‏2. پدری که تحت سرپرستی پسر و یا بالعکس زندگی می کند و در واقع،‏‎ ‎‏زندگی شان توأم بوده و جدا نمی باشد، پدر و یا پسری که با فرض مسأله، تحت‏‎ ‎‏سرپرستی آن دیگری است، ملک و یا خانه اش را بدون اطلاع سرپرست خانه به کس‏‎ ‎‏دیگری بفروشد آیا حق تقدّم و یا حق الشفعه برای پدر و یا پسری که سرپرست است‏‎ ‎‏و حاضر بوده به همان قیمت که به شخص دیگری فروخته، مصلحتاً از او خریداری‏‎ ‎‏نموده تا از فساد و نزاع احتمالی و یا حتمی جلوگیری نماید وجود دارد یا نه؟ چون در‏‎ ‎‏غیر این صورت ـ  یعنی در صورتی که بدون اطلاع پدر و یا پسر سرپرست، معامله‏‎ ‎‏انجام شده ـ موجب فساد و منازعه بین پدر و پسر و بین خریدار که شخص دیگری‏‎ ‎‏است خواهد شد، آیا حق تقدّم و یا حق الشفعه در این جا صادق است یا خیر؟ و این‏‎ ‎‏معامله به شرح فوق شرعاً چه صورت دارد؟‏

بسمه تعالی، معاملۀ واقع شده صحیح است و اگر ملک و خانه فروخته شده، مشترک نبوده، حق شفعه ثابت نیست.

[سؤال 7277]‏ ‏ ‏ 3701‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 2 / 6 / 1361‏

‏محضر مستطاب آیت الله‌ العظمی مرجع عالی قدر امام خمینی دامت برکاته‏

‏از راه دور سلام عرض می کنم و بعد از سلام مسأله ای خدمتتان عرض شده بود به‏‎ ‎‏این که زمینی را دو نفر شریک هم بودند یکی از آن دو شریک سهم خود را فروخته و‏‎ ‎‏شریک دیگر می گوید: چون شراکت ما مشاع است نمی دهم، آیا بعد از این که خریدار‏‎ ‎‏اول تصرف کرده این شریک می تواند برگرداند یا خیر؟ فرموده بودید: اخذ به شفعه‏‎ ‎‏کند و زمین را برگرداند و خود معامله را انجام دهد. امر بفرمایید قیمت زمین فرق کرده‏

استفتائات امام خمینی (س)ج. 6صفحه 229
‏است، همان پولی که خریدار داده باید بگیرد و یا قیمت امروز باید داد؟ ‏

بسمه تعالی، در موردی که اخذ به شفعه جایز است لازم است پولی که خریدار داده است را به فروشنده بدهد و زیادتر لازم نیست، اگرچه قیمت ترقی کرده باشد.

[سؤال 7278]‏ ‏ ‏ 3702‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏اگر احد الشریکین حصه مشاعۀ خود را فروخت یا حصۀ مشاعه و مفروزۀ خود را‏‎ ‎‏فروخت با هم، و مشتری در آن زمین زحمتی کشید مثل تصفیۀ زمین و امثال آن بعداً‏‎ ‎‏که شریک دیگر مطلع شد و اخذ به شفعه کرد در جایی که جایز است ولو آخذ به‏‎ ‎‏شفعه راضی به بیع مفروز باشد، مشتری در قبال زحماتی که کشیده حق دارد مراجعه‏‎ ‎‏کند یا خیر؟ بر فرض جواز، به بایع حق مراجعه دارد یا شریک او، فرقی بین عالم به‏‎ ‎‏حکم و موضوع و جاهل هست یا خیر؟ و اگر درختی را مشتری در آن ملک غرس‏‎ ‎‏کرده یا چیزی کشت کرده، آیا آخذ به شفعه حق دارد که مشتری را الزام کند به کندن‏‎ ‎‏حاصل خود یا باید صبر کند تا حاصل به ثمر برسد؟‏

بسمه تعالی، مشتری در قبال زحمات خود، حق مراجعه به غیر ندارد و فرقی بین عالم و جاهل نیست و اگر از اعیان اموال مشتری در آن جا باشد مال خود او است و مخیّر است بین ابقاء با دادن اجرت در فرض اجازۀ مالک، و تخلیه، در صورت عدم اجازه.

‎ ‎

استفتائات امام خمینی (س)ج. 6صفحه 230