● امام خمینی(ره)
ترجمۀ شعری از: آلبارو ماچوردوم کوینز
یک دموکراسی کامل را جایگزین حکومت ظلم و جور کردی
در ایرانی که واگذار شده بود
به قدرتهای بیگانه
حاصل کار آنان که از وجدان تهی بودند
و وطن را به ثمن فروخته بودند
به خاطر یاری خداوند بود
و فریادهای مردمی که الله اکبر را بانگ می زدند
و از آنجایی که هیچکس در قدرت همتایی خداوند نیست
بر پهلوی ها پیروز شدی
و بر شاهنشاهی نگون بختشان
با افراشتن پرچم سه رنگ جمهوری
و انقلابی صلح جویانه که خواست مردم بود
و در این تاریخ کهن
صفحه افتخار آمیزی را به ثبت رسانیدی
و همچنانکه یک کاخ پوشالی
و با تیغ کلام تو
فرو ریختند عطایای شهنشاهان
که ریشه ای هزاران ساله داشتند
و چه دشوار هزاران ساله داشتند
و چه دشوار بود این تغییر
با تحولی که پیش آمد
آن اشراف بی رحم
حضورج. 18صفحه 311
و جنگی افسار گسیخته
که با دست محرّکان دیوانه بر پا شد
قبرستانها را پر ساختند
و خزائن را خالی
و این کشور بواسطه کرکس ها و پادشاهانی که داشت
دیگر به فقر نشسته بود
اما چه طمعی از معجزه داشت
این سالم سازی اقتصاد در دوران بعد از جنگ
و با وجود حسابهای مسدود
امروزه روز، ایران در آسیا، امریکا و اروپا حضوری متکی بر سنن اصیل خود دارد
و گردن ابرقدرتها را می شکند
که دیگر چاره ای ندارند مگر حسرت خوردن و انتقام را در خواب دیدن
چه شفاف است این ستارۀ آسمانهای آبی
این اسلام است که پیامهای عشق و امید را منتشر می سازد
در بین مردمی که قحطی و بدنامی رنج می برند
و این رنج ناشی از جدال های احمقانه ایست که بدبختی بدنبال دارد
و استعمارگران خشن و تاجران بی وجدان
و آن ملتها که بینوایی انسانها را معامله می کنند
در این کشورها و کشورهای دیگر نیز مثال (امام) خمینی(ره)
در بین مردم انتشار می یابد و شناخته می شود
تا جهادی تازه را پایه ریزند
و زنجیرهایی را که روزها و شبها تحمل
حضورج. 18صفحه 312
می کنند بگسلند
تا اینکه از قعل نقاهت، بینوایی و فلاکت بدر آیند
و در طریق پیشرفت، عدالت و آزادی را جستجو کنند
که تنها راه خروج از مشکلاتی است که آنان را به هلاکت می کشاند
(امام) خمینی، روح پیشرو، انسان وارسته
شخصیت قرن که با درخششی خیره کننده جلوه می کنی
با شجاعتی قادر و مهربانی والا
که حامی بیماران و مستضعفانی
و کودکان و یتیمان و سالخوردگان
و رهبر و معلّمی، مؤمنانت را
که خداوند خیر و برکت دهد خمینی را، امام ایران اسلامی را و او را در جایگاه ابدی، نزد خود محشور دارد.
حضورج. 18صفحه 313