جایگاه مردم در اندیشه امام خمینی

جایگاه مردم در اندیشه امام

 

‏دکتر منوچهر اکبری‏

‏ ‏

‏بسیاری از اندیشمندان و نظریه پردازان سیاسی و تحلیلگران و مدرسان نهضت ها و انقلاب های اخیر جهان، وجود سه محور یا اصلِ مردم، رهبری و عقیده را، رمز پیروزی و تداوم انقلابها دانسته اند. بین این محورها و مبانی از جهاتی ارتباط و پیوند وجود دارد. در عین حال که در کمون هر دو با یکدیگر وحدتی درونی نهفته است؛ بدین معنی که باید بین مردم و رهبری پیوند نفوذ ناپذیر و مستحکم برقرار باشد و از دیگر سو بین مردم و عقیدۀ انقلاب و نهضت باید وحدت بلامنازع باشد؛ از بعد سوم اگر بین عقیدۀ نهضت و رهبر و مردم در ادامۀ مسیر کوچکترین ناهماهنگی به چشم بخورد همین رخنه کوچک روزی شکافی عمیق می شود و چه بسا که زمینه شکست و انحراف را حاصل آورد. ‏

‏با تحلیل و بررسی انقلاب ها و حرکتهای آزادیبخش جهان با نظر داشت به این محورها درمی یابیم، تا زمانی که رشته محکم درونی بین این سه برقرار باشد آن انقلاب بیمه شده است. انقلاب اسلامی ایران که در جهاتی جزء استثناهای قرون اخیر محسوب می شود، با وجود هزاران مقاله و تحلیل و تفسیر و کتاب، هنوز هم ناشناخته است. صد البته که هر چه توان و پشتوانه عقیدتی مردم و رهبر عمیق و غنی تر باشد، تداوم و در نهایت حیات و بقای انقلاب تضمین شده تر است. با اندک تأمل در شناخت برخی از زوایای رهبری امام راحل درمی یابیم که از جهاتی خود، رهبرساز بوده است. اینکه معتقدیم رهبر خود رهبرساز بوده است، درست است که فاصلۀ امام با هر شخص دیگر آنقدر بسیار است که در این زمینه قیاس تا حدی مع الفارق می نماید، اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که شخصیت های بعد از امام در کشور ما، هر یک از رهبران سایر کشورها از هر جهت برترند و این قیاس هم مع الفارق است. تذکار این اصل دردآور خالی از فایده نیست که اصولاً ما ایرانیها تا کسی یا چیزی را داریم خوب از آن قدرشناسی نمی کنیم، در مواردی هم کم لطفی از خود نشان می دهیم، البته این مسئله به لحاظ اجتماعی و روحی به دیگر امور و زمینه ها برمی گردد، چه بسا جزو روح کلی ملتها قابل تحلیل و تبیین باشد. شاید اینها ـ نتیجه همان ‏

حضورج. 18صفحه 27

‏ روحیۀ مطلق گرا بودنست. شاید هم وجود تفکر دینی شیعی و وجود امامان معصومی باشد که تبعیت از آن بزرگواران همیشه آرزوی ما بوده است. علی وار زیستن، حسین گونه بودن، زینبی شدن، فاطمه وار حرکت کردن با آنچه ما شیعیان مدعی آنیم فاصله ها دارد. به دیگر زبان وقتی ملاک ها و معیارها معصوم باشند، برای پیروان و مریدان چون ملاک شدن کاری است صعب و ناممکن. بی توجهی به همین اصل بظاهر ناشناخته و با اهمیت بعضاً عوارض منفی سنگینی را برای ما در پی داشته است. ‏

متفکران و فیلسوفان در عصر بوعلی

‏اگر بین شناختی که از اولیای خدا و به خصوص انبیا و امامان بزرگوار داریم با مجریان و دولتمردان حکومت اسلامی اندک زاویه اختلافی ببینیم در راستای همان مطلق نگری به ردّ کامل و محکومیت همه جانبۀ آن محور حکم می کنیم و این از انصاف به دور است زیرا شرایط قیاس حجیت در آن برقرار نیست که در نتیجه آن صغری و کبری امری قطعی و یقینی، آنگونه که انتظار داریم باشد. در زمینه علمی نیز همینگونه است. گروهی از اندیشمندان و تدوین کنندگان تاریخ علوم و اندیشه های اسلامی معتقدند در عصر ‏‏بوعلی سینا بیش از ده ها متفکر، فیلسوف و فقیه ‏‏و دانشمند اسلامی زندگی می کردند که هر یک برای خود، بوعلی کوچکی بودند، اما در اذهان تاریخی و هم در ذهن مردم، باز ابهت و عظمت و معروفیت بوعلی به حدی است که دیگران یا زیر سایۀ او قرار می گیرند و یا آنقدر کوچکند که به نظر نمی آیند، و این بسیار دردآور است. این اصل در حوزۀ ادب و هنر ‏

حضورج. 18صفحه 28
‏ 

نیز مطرح است. وقتی می گویند حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی و عطار و سنایی و چند شاعر شاخص دیگر، گویا به یکبار نام دیگران یا فراموش می شود، و یا اصلاً مطرح نیستند، در صورتی که به واقع چنین نیست، حتی در همان دوره و عصر شاعران بزرگ افراد و دیگری نیز هستند که برای خود جایگاه و سبک و زبان و مقامی دارند. در انقلاب ما هم همینطور است. اگر چه هر خردمند جامع نگر به رهبری داهیانه و پیامبرگونه و الهی و راهبردهای شگفت آور امام در هدایت کشتی انقلاب معترف است، اما طرح این نکته ضروری می نماید که بالاخره آن امام که هنوز هم در هر تنگنا همگان از عظمت و حرمت و محبوبیت و عشق او مایه می گذارند و به تعبیر ناب جدید از آن دریای معرفت و هدایت خرج می کنند، مگر نه اینکه آن زعیم را، حتی اگر درختی تصور کنیم از شاخ و برگهایی برخوردار بوده است؛ افرادی بی انصاف و شاید غرض ورز حتی شاخه ها و برگهای آن ‏‏سترگ نستوه و طوبای سر به فلک کشیده را هم ‏‏نادیده می گیرند. ‏

‏با ذکر این مقدمه به یکی از اساسی ترین موضوعات در شناخت انقلاب اسلامی می پردازیم که همانا رابطه و پیوند امام و مردم است. این کار یا بازنگری و مرور بر افکار و اندیشه های امام هم برای مؤمنان و عاشقانش ‏‏بر مبنای «وَ ذَکّر فان الذکری تنفع المؤمنین» مفید ‏‏است و هم برای مشتاقانی که دنبال رمز و نسخۀ درمان خود و ملت خویشند برخی از زوایای شگفت‏‏ ‏‏آورترین انقلابهای اخیر جهان اندکی باز گفته آید. ‏

‏آشکارترین اصل در شکست انقلاب ها و ‏

حضورج. 18صفحه 29

‏ نهضت ها، تفرقۀ رفتاری یا فاصله طبقاتی بین رهبر و مردم است. دشمن شکست خورده همواره مترصد لحظه ها و نفاق و نقار و تفرقه پنهان، نشسته است تا با حرکتی حسابشده و دقیق وارد صحنه شود و بتواند از آب گل آلود ماهی بگیرد. جا دارد بپرسیم در انقلاب اسلامیِ ما این مسئله چگونه بوده است و چگونه خواهد بود؟ امام امت جدای از تمام رهبران جهان حسب وظیفه و تکلیف این مسئولیت خطیر و الهی را بر دوش کشید، نه تشنۀ قدرت بود و نه شیدای سلطنت؛ دو اصلی که از رموز شکست رهبران سایر کشورها بوده است. ‏

‏هرگز گلایه از مردم نکرد. این که می گویند رهبری پیامبر گونه، باید اندکی شکافته شود. در زندگی و منش و خلق و خوی و سلوک و رابطه امام و امت چه در سالهای غربت و تبعید و چه در روزهای بهار انقلاب و چه پس از پیروزی، اندک تغییری حاصل نیامد. همان عارف پر شور و فقیه انقلابی، در عین پیری جوان اندیش و فریادگر با ایمانی راسخ و پیر ناشدنی، با سینه ای سپر در برابر مشکلات و مصایبی که در ادامۀ انقلاب طبیعی بود. هرگز از دست این ملت گلایه ای آشکار نکرد، قلباً بدانان و وجود برکت آفرینشان اعتقاد داشت. بدانان عشق می ورزید. ‏

‏اینک که در آستانۀ هجدهمین سالگشت بزرگداشت نوریم و بر آن شور و شادی روز بازگشتِ آن خبیر خیبرگشا را باید افزود و بازآفرینی و تجلیل آن شکوه دیرپای و آن شوکتِ ماندگار و تاریخی و روزهای گل و گلوله و آتش و خون و از جهاتی روزهای تقسیم شادی و مهر و عدالت و برادری و وحدت و یکرنگی و ایثار و شهادت طلبی، روزهای خوب پیروزی نوعی تجدید قوا و روحیه است. هم برای خودمان که مبادا در گذر ایام تار عنکبوت غفلت یا جمال آرایی این عشوه گر دهر، ما را به خود مشغول و از خدا وادارد، و هم برای فرزندان و نسل در راه که در سالهای انقلاب یا نبوده اند و یا کودکانی معصوم در آغوش مادران زینب گونه به آینده چشم دوخته اند، درس دوباره ای است. ‏

امام در قلب ملت

‏می دانیم که امام نسبت به سایر عالمان دینی بظاهر کمتر بین مردم بوده اند، حداقل از خرداد 42 تا 12 بهمن 57 حدود پانزده سال در تبعید و آن سوی مرزها و دور از امت به سر برده اند. عجیب است وقتی امروز که به گذشته بر می گردیم و کتاب قطور انقلاب را ورق می زنیم در عمل احساس نمی کنیم که آن امام چندین سال در بین ما نبود. درست است که بر یاران و فرزندان انقلابی امام در آن دوران بسیار سخت گذشته است آنهم جدای از آن جانِ جانان و قهرمان قهرمانان دیجوری شبهای شاهنشاهی و سایه سنگین طاغوت را در غربت تحمل کرده اند، اما گویا امام در همان سالهای تبعید هم در قلب امتش می تپید و به قول معروف: یار نزدیکتر از من به من است / وین عجبتر که من از وی دورم. ‏

‏تحلیلگران سیاسی و اندیشمندان جامعه شناس هم نتوانسته اند به رمز این پیوند درونی و معنوی بین امام و امت پی ببرند امام در جریان انقلاب نه تنها هرگز از مردم فاصله نگرفت بلکه هر زمان که احساس می کرد ممکن است در کشاکش دهر و چرخه روزگار بین ‏

حضورج. 18صفحه 30

‏ مسئولین و مردم فاصله افتد به صراحت تذکر می داد و هدایت می کرد. با تحلیل بسامدی روی موضوعات خاص از جمله، هدایت، وحدت و مردم محوری چه بسا کار آیندگان را ساده تر کنیم. با تذکار این نکته که مبنای کار ما فقط استشهاد به آراء و سخنان و پیامهای امام است و بس به بیان نکات ذیل مردم محوری در اندیشه های امام می پردازیم: ‏

احترام و تواضع به مردم

‏1ـ بها دادن به مردم چه در دوران پیروزی و چه پس از آن: ‏

‏رابطه حضرت امام با مردم یک رابطه سیاسی و یا مرحله ای و گذرا و موردی نبود. ایشان به طور عمیق و اعتقادی به مردم بها می داد. با نگرشی موحدانه و خداپسندانه بود که با مردم برخورد می کرد، در عین این که معتقد بودند باید زمینه های ارتقا و تعالی افکار مردم را حاصل آورد، اما در عین حال به آرای عمومی بسیار اهمیت می داد اگر سایر جوامع زمان امام و اندیشه های بلندش را نه از پی غبار شیطنت و عناد و کینه و غرض ورزی که خالص و زلال و واقعی درک می کردند، در آن صورت به میزان اعتقاد و اهمیت امام به دموکراسی واقعی پی می بردند. و صد افسوس که چنین امکانی تاکنون حتی برای ارادتمندان آن زعیم حاصل نیامده است. ‏

‏در کدام تاریخ و تطور انقلاب خوانده اید که رهبر یک انقلاب بارها مسئله احترام و تواضع به مردم را به مسئولین گوشزد کند و تا آنجا به نقش مردم معتقد باشد که کل ارکانِ اجرایی و حکومتی اعم از دولت و مجلس و رئیس جمهوری را در یک طرف قرار دهد و مردم را در طرف دیگر، نه به طور متقابل بلکه در جهت تعامل و تعادل و در راستای یکدیگر. بارها تأکید فرمودند که در هر شرایط نگهداری ‏

حضورج. 18صفحه 31

‏ این دو سو و کفه لازم و ضروری است و بدون پشتیبانی مردم کاری از پیش نمی رود همان طور که برای روی کار آمدن اصالت را به مردم می دهد برای نخواستن فرد یا افراد هم اصالت را به نظر مردم می دهد. به این جملۀ امام توجه فرمایید: «وقتی مردم یک خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود»‏‎[2]‎‏ در جایی دیگر می فرماید: «در هر صورت ما باید دنبال این معنا باشیم که مردم را نگه داریم و همین طوری که آقایان می گویند بدون پشتیبانی مردم نمی شود کار کرد.»‏‎[3]‎‏ ‏

‏پیرامون حضور مردم در صحنه می فرماید: «همه اطلاع دارید که آن چیزی که برای همه ما لازم است این است که در فکر این باشیم که مردم را در صحنه نگاه دارید و این یک سرش بسته به دولت است و رئیس جمهور و مجلس، یک سرش هم مربوط به خود مردم، اگر این طرف را شما نگه دارید، از ملتمان مطمئن هستیم که به حسب غالب و اکثریت آن طرف را حفظ می کنند...»‏‎[4]‎‏ ‏

ضرورت حضور در صحنه

‏امام راحل برای نگهداری و حضور مردم در صحنه راه حل ارائه می دهند. از جمله این که باید مردم را که خود در وزارتخانه ها و ادارات به خدمت مشغولند در صحنه نگهداشت و با آنان به گونه ای عمل نکرد که ناراضی باشند در آن صورت است که مردم از صحنه خارج می شوند. همان اصلی که تحت عناوین دیگر چون جلوگیری از ناراضی تراشی، بی توجهی به مردم، فاصله گیری از مردم... نیز هشدار داده است. به عین سخنان امام توجه فرمایید: ‏

حضورج. 18صفحه 32

 «... اما راجع به تجارت، راجع به صنعت، راجع به اینها اگر مردم را شریک خودتان نکنید، موفق نخواهید شد.»‏‎[5]‎‏ یا این سخن: «اینها باید حال فکر این معنا باشند که مردم را داشته باشند و یکی از راه هایش این است که وزارتخانه ها و ادارات یک جوری باشد که نارضایتی ایجاد نکند.»‏‎[6]‎‏ ‏

‏3ـ امام امت بحث مردم و حضورشان در صحنه و فراز و نشیب های خاص انقلاب را به مراحل عمیقتر و باریکتر می کشاند. تا آنجا که در فلسفه وجودی حضور مردم دقیقتر از یک جامعه شناس مسلط به روان شناسی اجتماعی راه حل های اجرایی و عملی بیان می دارد. ‏

‏امام معتقد است که انقلاب از آن مردم بوده است و امروز هم قویترین پشتوانه انقلاب همان مردمند و صاحبان اصلی انقلاب را مردم می داند. امام دقیق و باریک بینانه تر از هر کس می داند تا زمانی که این مردم انقلاب را مال خود ندانند، حافظ و پشتیبان آن نخواهند بود. امام می فرماید: «امروز کارهایی که در ایران می شود، کارهایی که مربوط به جمهوری اسلامی است، از باب این که مردم از خودشان می دانند و جدا نمی دانند، هیج نهادی را از خودشان، از این جهت فعالند در کارها و ما باید هر چه بیشتر مردم را حفظ کنیم و مردم باید هر چه بیشتر در صحنه حاضر باشند.»‏‎[7]‎

برخورد صمیمانه و بی ریا

‏4ـ نکته دیگر احترام مقرون به تواضعی است که از عبارات و بیانات امام نسبت به مردم مستفاد می شود، احترامی که وقتی با شأن و مقام امام به آن می اندیشیم و در عباراتش فرو می رویم در می یابیم که بین آن امام، با برخی که هنوز در بستر تعلقات و حسابگری های دنیوی اسیرند و هر چند ضعیف اما باد غرور و نخوت در سر دارند؛ فاصله بسیار است. برخوردی بی ریا، صمیمانه آنهم از ابرمردی که در خمگرد هر نگاهش جهانی بهت موج می زد و فریاد بلندش بر اندام استکبار لرزه می انداخت و در ذهن هر شیدای موحدی که جان از مهر علی زلال داشت، خصایل بلند انسانی الهی علی را تداعی می کرد. مردی که وقتی خنجر غضب از نیام خشم بیرون می کشید یک تنه با تمام ابرقدرتها در می افتاد، همان مرد در برابر مردم می فرمود: به من خدمتگزار بگویید بهتر است تا رهبر. ‏

‏اصولاً افرادی که افق و فضای دید محدودی دارند با دیدن یک حرکت کوچک انحرافی از سوی مردم مایوس می شوند و چه بسا زیر لب یا در خفا از دست مردم ناله کنند، تلقی های محدود زاییدۀ ظرفیتهای محدود است. امام با مردم بسیار دوستانه و صمیمی حرف می زد. «مردم، مردم خوبی هستند، ما از مردم تشکر باید بکنیم، ما همه مرهون آنها هستیم.»‏‎[8]‎

‏5ـ افراد معمولی تا وقتی کاری دارند با زبانی آرام و نرم حرف می زنند و به قول معروف هنگامی که گیرشان رفع شد و مشکلشان حل و به وادی مراد قدم نهادند، عقبه ها و مصایب و ‏

حضورج. 18صفحه 33
‏ 

مشقات را در فراخنای آسایش و لحظه های رفاه و نعمت از یاد می برند این را اصل غفلت یا غفلت زدگی یا نسیان باید گفت. امام با وجودی که چندین سال دور از مردم بودند رفتار و سلوکشان با مردم بسیار صمیمی و آگاهانه تر از کسانی بود که در بین مردم زندگی کرده بودند. بارها تاکید فرمودند که بار سختی ها و مصایب انقلاب را مردم ستمدیده به دوش کشیده اند، همیشه از دیدار مردم به خصوص قشر مستضعف احساس شوق و شادمانی می کرد. امام خدمت به مردم را وظیفه شرعی می دانست، تکلیف می دانست و معتقد بود هر کس به هر اندازه که توان و وسع دارد باید به این مردم خوب خدمت کند. ‏

‏هرگز فراموش نکرد که این مردم بودند که افراد، به خصوص مسئولین را به جایی رسانده اند، البته از جهتی باید گفت به طریقی بسیار ظریف خط مشی حکومتی و اصول سلوک و رفتار با مردم را به مجریان حکومتی فرا می داد. اگر در یک کفۀ ترازوی انقلاب مردم بودند قطعاً در آن سو امام بود و یارانِ صدیق و در خطِ امام، «برای این مردم ستمدیده خدمت کنید، این مردمی که شما را به اینجا رسانده اند و اگر اینها نبودند حالا یا در حبس ها بودید یا در قبرستان ها، برای اینها باید خدمت بکنیم، هر کس به اندازه ای که می تواند.»‏‎[9]‎‏ ‏

جلب رضایت خدا

‏نکته اساسی در جلب رضایت مردم از نظر امام این نیست که به رغم برخی تلقی ها و استنباطهای غلط و بعضاً مشرکانه که فقط به جلب رضایت خلق یا خلق مستضعف یا خلق قهرمان باید پرداخت، امام به عنوان فقیهی عارف برخوردار از نابترین عرفان و جهان بینی الهی شیعی و رها از کوچکترین تعلقِ جاه و مقام، وارسته، زاهد، و بی اندک غبار دنیادوستی، رضایت خدا را در راستای رضایت مخلوق خدا می دانست و در فرمایشی دیگر با استناد به سنت حسنه پیامبر اکرم و رفتار آن حضرت با امت خویش، بسیار دقیق به دو نکته اشاره دارد: نخست اینکه جلب رضایت مردم لازم است، همانگونه که پیامبر هم بدان اهمیت می داد و دیگر اینکه تا مردم را نداشته باشی، تا با مردم رابطه تنگاتنگ و محکم برقرار نباشد نمی توان آنها را به حق توجه داد. این اصل را هم به مسئولین گوشزد می کند که شما سرمشق واقعی و روشن را از پیامبر اکرم می گیرید. از لابه لای همین نصایح پدرانه برخی اصول تربیتی و سلوک حکومتی نیز استنباط می شود: «آنکه همه چیز است ‏

حضورج. 18صفحه 34
‏ 

به‏‏ ‏‏دست آوردن رضای خداست و آن به این است که رضای مخلوق خدا را به دست بیاورید.»‏‎[10]‎

‏ـ در اهمیت جلب رضایت مردم می فرمایند: «جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را می کرد، دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق، شما هم به دنبال این معنا باشید.»‏‎[11]‎

‏«کاری باید بکنید که محبت مردم را جلب کنید، این هم رضای خدا در آن هست.»‏‎[12]‎

‏6ـ حفظ وحدت و دعوت همیشگی مردم برای حضور در صحنه بی تردید و اصل مهم و کارساز، هم در هر کاری انقلاب و هم در تداوم آن بوده و خواهد بود. امام سعی داشت این مهم را لباس عمل بپوشاند که عظیم ترین پشتوانه و سرمایه برای پیشبرد و نیل به اهداف بلند انقلاب حفظ مردم است، به صراحت می‏ ‏فرمودند، بدون مردم در انجام کاری موفقیت حاصل نمی آید. از میان صدها شاهد و نمونه به برخی اشاره می شود: ‏

بدون مردم نمی شود کار کرد

‏«انقلاب هایی که در دنیا می شود، به یکی از این دو ابرقدرت متکی است ولی انقلاب مردم ما، انقلابی است متکی به خود مردم»‏‎[13]‎‏، جمعیت یا ملتی اگر بخواهد موفق باشند. علاوه بر این که برای خدا باید کار کنند و از دیگران چشمداشتی نداشته باشند باید با مردم باشند. بدون مردم نمی شود کار کرد و موفقیت حاصل نمی شود»‏‎[14]‎‏، «دائماً در نظرتان باشد که ما یک بنده خدایی هستیم که این مردم ما را به این محل رساندند ما برای آنها باید خدمت بکنیم.»‏‎[15]‎

‏اصل قدرشناسی و تشکر از ایثار و زحمات و حضور بی دریغ این مردم بزرگوار ‏

حضورج. 18صفحه 35

‏ همواره مورد توجه امام بوده است. به شواهد زیر توجه و تأمل فرمایید: ‏

‏«مردم را بپذیرید برای خودتان، بروید توی مردم، جدا نشوید از مردم، آنوقت این طور بود که مردم را نمی پذیرفتند، جدا بودند از مردم.»‏‎[16]‎

‏«پیروزی را برای ما و شما اینها به دست آوردند و اینها ولینعمت ما هستند و ما باید این معنا را در قلبمان احساس کنیم که با این ولینعمتهای خودتان رفتاری بکنیم که خدا از آن رفتار راضی باشد.»‏‎[17]‎‏ «جدیت بکنیم که با مردم رفتارتان خوب باشد.»‏‎[18]‎‏ اینها بندگان خدا هستند، با اینها رفتارمان خوب باشد»، «مردم دِین خودشان را به جمهوری اسلامی تاکنون ادا کردند، به تکلیف خودشان، مردم، عمل کردند، اشکال در ماست، باید ما جواب مردم را بدهیم.»‏‎[19]‎

‏هر انقلاب در مسیر حیات و گذر از حوادث و عقبه ها، دچار مشکلاتی می شود؛ زیرا انقلاب به ساده ترین تعبیر دگرگونی و بهم زدن اصول غیرارزشی و جایگزینی اصولِ ارزشی و موازین الهی و حرکت در جهت اقامۀ عدل و کسب رضایت خدا و وصول به اهداف خداپسندانه و هدایت و خدمت به مردم برای دستیابی به فلاح و معنویت است. بی تردید آنان که با پیروزی هر انقلاب جزیرۀ آرامششان به هم می خورد، در اثر هر طوفان خاکستر آشوب می شوند، در کمین نشسته تا در هر فرصت به گذشته و شرایط و پُست و مقام و ثروت و موقعیت از کف رفته برگردند. ‏

مبارزه با تهاجم فرهنگی

‏مروری هر چند گذرا و تورقی به فراز و ‏

حضورج. 18صفحه 36

‏نشیب های انقلاب هم درس عبرتی است برای امت اسلام هم تذکاری است برای مسئولین. تجربه های استکبار و ضد انقلاب با وجودی که اکثراً تکراری است، اما در مجموع بی تأثیر نبوده و نخواهد بود. ترفندهایی چون تفرقه، شایعه پراکنی؛ تهدید نظامی، کودتا، تحریم اقتصادی، ترور شخصیتهای کارآمد سیاسی و اجرایی، به انزوا کشیدن فرزندان واقعی انقلاب، ترور سیاسی و شخصیتی، تهاجم فرهنگی ... سرمشقهای سیاه استکبار جهانی است. ‏

‏می دانیم که اکثر این ترفندها و تئوریها و سیاستهای شیطانی را از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا هم امروز تجربه کرده اند اما تاکنون بعون الله تعالی سرشان به سنگ خورده است و در شوره زار، بی امید برداشت محصول بذر افشانده و باد درویده اند. باید به تحلیل و بررسی علت عدم کارایی آنها و رمز توفیق و مقاومت و مقابله و شکست ناپذیری مردم بپردازیم. ‏

‏با توجه به سخنان و رهنمودها و دستورالعملهایی که از مجموعه آثار و اندیشه های امام(ره) استنباط می شود، پس از اتکا و توکل به خدا، محور اصلی و کارساز و نقش آفرین دیگر را باید حضور مردم در صحنه انقلاب دانست، حضوری که امام بزرگ از اوج قله هدایت، نشسته بر چکاد رهبری با نظری بلند و نگرشی جامع همواره بر آن تأکید داشت. هر وقت احساس می کرد میدان اندکی خالی شده است و امکان و زمینه نفوذ و حضور دشمن باز شده است مردم را به صحنه می کشاند. به این نصیحت و دعوت پدرانه و مشفقانه توجه کنید:‏

‏ «خمینی که آخرین روزهای عمرش را می گذراند، تمام امیدش به شما مردم سلحشور ایران است، به شما مردمی که به هیج وجه تحت تأثیر اختلافات جزئی و کلی واقع نشده و انشاء الله نمی شوید.»‏‎[20]‎‏ ‏

‏«شما مردمی که با تمام وجود بر سر غرب و شرق جهانخوار شوریدید، شما عزیزانم به امید خدا پیروزید، شما مردم دلیر و آگاه سرمشقی هستید برای ملل زیر سلطه و باید بدانید در میدانی که قدم گذاشته اید مواجه هستید با مشکلات بسیاری که تنها مقاومتتان نجاتتان خواهد داد.»‏‎[21]‎‏ ‏

‏ـ امام در بسیج و آگاهی ملت سایر کشورها رهنمودی کارساز می دهد که اصل دولتها نیست، اصل ملتهایند و ملتهایند که با حق موافقند. به رهنمود زیر بنگرید:‏ ‎[22]‎‏ ‏

‏«متوجه باشید که در هر جا زورمندان و دولتها با ما مخالف باشند، ملت ها با ما موافقند باید اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و باید به فکر مردم بود نه دولتها، زیرا مردم و توده ها با ‏

حضورج. 18صفحه 37

پشتیبانی دولتهای خدمتگزار

‏اما در تعریف کوتاه ولی جامعی که از ویژگیهای جمهوری اسلامی به دست می دهد باز به حضور همارۀ مردم اشاره دارند. «... ملت وظیفه دارد که در جمهوری اسلامی پشتیبانی از دولتها بکند که به خدمت ملت هستند. اگر دولتی را دید که خلاف می کند، ملت باید به او تودهنی بزند.»‏‎[23]‎

‏ـ آنچه از فحوای کلام ایشان می توان استخراج کرد عمل به احکام اسلامی و خواست مردم است. ‏

‏10ـ اصل دیگر، اعتقاد به نیروی عظیم مردمی در پیشبرد اهداف و جلوگیری از انحراف و تعدّی و حق کشی و عصیان است که در واقع مکمل قبولداشت قانون حضور مستقیم مردم است. نکته یا کنایتِ ظریف رهنمود مذکور و معیار حقانیت افراد و دولتها، عمل به احکام اسلام است و نه تنها مردمند که به عنوان سلاح و نیروی بازدارنده می توانند از خلاف ها جلوگیری کنند. ‏

‏غیر از بیان و طرح کلی مذکور امام حتی به مصادیق و موارد کوچک هم می پردازد. امام معتقد است اگر خدای ناکرده رئیس جمهوری یا وزیر یا مسئول یا حتی مجلس، قدرت طلب، مال طلب، و منحرف از مسیر حق شدند، یا در دامن رفاه در غلطیدند، مردم را باید مستقیماً به صحنه فرا خواند. در تطوّر انقلاب به مواردی از انحرافهایِ مذکور برخوردیم که زمان امام راحل بود و امام از همان نیروی عظیم بهره مند شد و مشکل و مانع را از سر راه انقلاب برداشت. هم در عملکرد دولت موقت و هم در عملکرد رئیس جمهور معزول «بنی صدر» هم برخی مواضع و انحرافهایی که در مجلس پیش آمد و امام با تعبیر معروفِِ لحن شما از لحن اسرائیل هم بدتر بود بر مبنای اصلِ «فاستقم کما امرت» مردم را در جریان گذاشت و آنها را به صحنه کشید و از انحراف جلوگیری کرد. به گزیده ای از سخنان و پیامهای امام دقت فرمایید: ‏

‏«جمهوری اسلامی یعنی این که رژیم به احکام اسلامی و به خواست مردم عمل کند.» ‏‎[24]‎

وظیفۀ مردم در برابر منحرفان

‏«آن روزی که دیدید و دیدند که انحراف در ‏

حضورج. 18صفحه 38

مجلس پیدا شد، انحراف از حیث قدرت طلبی و از حیث مال طلبی، در کشور در وزیرها پیدا شد، در رئیس جمهور پیدا شد، آن روز بدانند که علامت این که شکست بخوریم، خودنمایی کرده، از آن وقت باید جلویش را بگیرند، رئیس جمهوری که بخواهد سلطنت کند به این مملکت، خود مردم باید جلویش را بگیرند، مجلسی که بخواهد قدرتمندی نشان بدهد و آن مسائلی و آن افرادی که سابق در مجلس بودند، آن کارها را بکنند، خود مردم باید جلویش را بگیرند.»‏‎[25]‎

‏امام در برابر مشکلات مردم را به صحنه دعوت می کند و از تجارب حکومتی صدر اسلام به خصوص مصایبی که پیامبران الهی با آن روبرو بوده اند و مواردی را برای آنان یادآور می شود که مبادا تصور کنند با پیروزی مردم و شکست طاغوت وظیفه تمام شده است: ‏

‏«مردم انقلاب کردند، باید پای زحماتش هم بنشینند مردم، پیغمبران و پیغمبر اسلام (ص) را و ابراهیم(ع) را در نظر بگیرند، ببینند که با آنها چه مخالفتها شد ولی دست از هدفشان نکشیدند، اگر ما مسلمانیم باید دنباله روی آنها باشیم.»‏‎[26]‎

‏نکته قابل تامل این که امام هم از همان آغاز پیروزی و هم در جریان دفاع مقدس و موارد دیگر اصول مقاومت و ایستادگی در برابر مشکلات را به مردم درس می دادند. ‏

‏«امروز کشور ایران روی پای خودش ایستاده است. لذا زحمتها و توطئه ها را هم باید تحمل کرد، مردم ما باید دائماً پیغمبر اکرم (ص) را به یاد بیاورند. پیغمبر اکرم(ص) قیام کردند، پایداری کردند. زحمتها را متحمل شدند، در مکه با آن همه زحمت مواجه شدند، و در محاصرۀ شعب آن همه رنج کشیدند و بعد در مدینه تمام ایام زندگیشان را با رنج و زحمت تمام کردند و حضرت حتی در بستر بیماری به جیش اسامه دستور حرکت دادند، ما هم تا آخر زحمتها و رنجهای توطئه ابرقدرتها را باید تحمل کنیم. ما موظف هستیم تا امر الهی را انجام دهیم.»‏‎[27]‎

‏در ادامۀ همان سخنانِ روشنی بخش با تذکر اصالت مردم، برای اقامه احکام اسلامی آنان را نسبت به خطرهای دشمن هشدار می دهد: ‏

حضورج. 18صفحه 39

لزوم مقاومت مردم

‏«مهم این است که انقلاب اسلامی، انقلابی است که به دست مردم صورت گرفته، مردم انقلاب کرده اند، مردم باید آن را به آخر برسانند. مردم قیام کرده اند، شاه را بیرون کرده اند و رژیم او را سرنگون نموده و نظام اسلامی را که به نفع مستضعفین است جایگزین آن کرده اند، پس مردم باید پای کاری که کرده اند بایستند، هر چه عمل بزرگ باشد، دشمنش بیشتر و بزرگتر است.»‏‎[28]‎

‏ 12ـ موقعیت شناسی امام از نکات درس آموز برای رهبران انقلابهای جهان است. دقیقاً در سالهایی که با جنگ تحمیلی و تهاجم نظامی دشمن کشور در اوج فشار بود و امکان و احتمال داشت در اثر مشکلات و عوارض جنگ در مردم اندک خللی ایجاد شود و در گروهی از مردم به علت غافلانه بودن جنگ، اندکی خلل و سستی راه یابد، از تجارب صدر اسلام و مقاومت پیامبر اکرم در غزوه ها و سریه ها سخن می راند و از تنهایی و عزم جزم و ارادۀ الهی پیامبر بت شکنی چون ابراهیم خلیل الله حرف می زند و مردم را به سرچشمه زلال اسلام دعوت می‏ ‏کند و بسیار دقیق و پیامبرگونه مردم را تقویت و بدانان روحیۀ جدید می دهد. امام راحل نه تنها در جریان جنگ که چه بسا یکی از توطئه های حسابشده و از بعد فیزیکی و نظامی آخرین حربه و ترفند دشمن برای تقابل دو کشور همسایه با صدها نقطه مشترک و علایق و مقدسات واحد... بود، که در امر بازسازی هم مردم را کار آمد و حلال مشکلات می داند، به مسئولین حکم و توصیه می کند: همانگونه که مردم جنگ را اداره کردند در بازسازی ویرانه ها و ترمیم زخمهای مانده از جنگ از پیکر ایران اسلامی باز مردم را از یاد نبرید. نیروهای مردمی را بسیج کنید، آنها را به بازی بگیرید و پس از جنگ هم به آنان بها بدهید که مؤمن به انقلاب بوده اند، همانها که در کوره انقلاب و جنگ گداخته و پخته شده اند، همانها که جبهه ها و پشت جبهه ها را اداره و تقویت می کردند، آنها که هر سخنرانی را از بین می برند و همان مردمی که یکپارچه پشتیبان حکومت اسلامی اند. به باریک بینی و نکته سنجی و موقعیت شناسی و شناخت دقیق امام از وساوس شیطانی داخل و خارج در این رهنمودها بنگرید: «مردم یکپارچه پشتیبان این حکومت هستند، اگر حکومت یک گرفتاری پیدا بکند، این مردمند که رفع می کنند گرفتاری را، اگر جنگ برای دولت پیش می آید، این مردمند که جبهه ها را پر می کنند و پشت جبهه ها را هم خدمت می کنند در پشت جبهه ها، این خاصیت حکومت مردمی است.»‏‎[29]‎‏ ‏

مردم سکوت نمی کنند

‏در موقعیت و شرایط دیگر می فرمایند: ‏

‏«اگر چنانچه یک وقت خدای نخواسته وسوسه ای پیش بیاید یا کسی باشد که بخواهد وسوسه ای پیش بیاورد در خارج و داخل تضعیف کند دولت را و نگذارد که مسائل پیش برود و همه چیزهایی که باید موافق با اسلام باشد، پیش برود، مردم مواظبند و مطلعند و شناسایی می کنند و سکوت نمی کنند.»‏‎[30]‎

‏«استفاده کنید از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و بها دادن به مؤمنین انقلاب خصوصاً جبهه رفته ها و ...»‏‎[31]‎

حضورج. 18صفحه 40

13ـ ارشاد مردم از نکات اساسی و موضوعات کلیدی قابل تحقیق در عنوانِ مردم و امام است. ‏

‏امام همواره رهبران و متفکران و خطبا و افرادی را که مردم از آنها حرف شنوی دارند بخصوص مسئولین و روحانیون بیدار را نسبت به ارشاد و هدایت مردم هشدار می دهند. امام بخوبی می دانند اگر نسبت به بیداری و آگاهی مردم کوتاهی شود ممکن است در اثر توطئه‏ ‏ها و نیرنگ بازیها و صحنه سازی و زمینه‏‏ ‏‏چینی تدریجی دشمن، مردم را از صحنه و مسیر اصلی خارج کند و خدای ناکرده آنها را دلسرد و مأیوس و بدبین نماید، همان جنگ روانی که از سرمشقهای دیگر استکبار و ستون پنجم آن است. ‏

‏به خوبی دیده ایم در هر فرصت دشمن با تمام توان و عوامل شناخته و ناشناخته و با تبلیغات عظیم مطبوعاتی و تصویری و شبکه های متفاوت در تهاجم و بمباران علیه ما وارد صحنه شده است، چه در قضیه حقوق بشر و زندان ها و مسئله زنان و حجاب آزادی و دموکراسی و یا در تفکیک جزایر ایرانی و حتی عناوین خلیج عربی و نبود آزادیهای قومی یا نبود آزادی در مراکز علمی و فرهنگی و تحریکها و شیطنت ها و تحریف حقایق و مسائل اقتصادی و همیشه مزاحمتهایی را برای دولت و ملت اسلامی داشته است. ساده انگاری است اگر مدعی شویم هیچیک از ترفندهایش کارساز نبوده است، اگر در حد فریب برخی از جوانان هم کارش پیش رفته یا در حد بیطرفی و بی خاصیت کردن نیروها و نقشه هایش عملی شده باشد، باز هم ضربه ای وارد کرده است. امام با واقع‏‏ ‏‏بینی ‏

‏ ‏

حضورج. 18صفحه 41

خارق‏‏ ‏‏العاده دریافته بود که بالاخره ممکن است این حمله ها و شایعات کارساز افتد و مردم را کنار بزنند، د‏‏ق‏‏یقاً از همان راهی که دشمن وارد می شد و ضربه می زد مقابله می کرد. در مقابل نقشه های دشمن معتقد بود با ارشاد و هدایت همیشگی و مستمر مردم، هم انقلاب و نتایج، و هم خود مردم را باید بیمه کرد، همیشه تاکید داشت با رعایت جوانب باید مردم را در جریان امور گذاشت حتی در مرحله ای به مسئولین تکلیف و توصیه کرد کارهایی را که انجام گرفته است به اطلاع مردم برسانند. ‏

اعتقاد به بینشهای مردم

‏امام در عین اینکه پیش از هر کس به بینش دینی و سیاسی و آگاهی مردم معتقد بود، اما هدایت و ارشاد مردم را نیز همیشه لازم می دانست. به نمونه های بیشتری مناسب این اصل نظر می افکنیم. ‏

‏«مردم را با خطر آشنا کنید، با اخلاقی اسلامی آشنا کنید تا نتیجه بگیرید، ملت ما هم مادامی که همین حال را دارد همین حال راهیان کربلا را دارد، این رو به رشد می گردد.»‏‎[32]‎

‏«گمان کردند که حالا هم زمان قاجار است، حالا هم زمان پهلوی است که مردم بیدار نبودند. امروز زمان بیداری مردم ماست، زمان هشیاری و شکوفایی ایمان است در این کشور»‏‎[33]‎‏ «- آقایان هم که از اهل علم و از  علما هستید مردم را ارشاد کنید و اگر بناست که به جاهای دیگر هم بروید، بروید به همه جا و مردم را ارشاد کنید و به آنها بفهمانید که مسئله مسئله عدل است. مسئله حکومت اسلامی است.»‏‎[34]‎

حضورج. 18صفحه 42

‏«ایران علمایش رویش کار کردند، مردم را بیدار کردند، به مردم مصلحت را گفتند، اسلام را گفتند به مردم، مردم هم اسلام را به ذات می خواهند، مسلمانند»‏‎[35]‎‏، «بحمد الله مردم ما دارای رشد دینی ـ سیاسی مطلوب می باشند و خود، افراد متدین و دردمند مستضعفان و آگاه به مسائل دینی سیاسی و همگام با محرومین را انتخاب خواهند کرد.»‏‎[36]‎

‏«فرق مابین انقلاب اسلامی و غیر اسلامی همین است که انقلاب وقتی اسلامی شد توده های مردم همراه با آن هستند و وقتی که توده های مردم با یک شیئی همراه شوند زود پیش می رود و کم فساد است، فسادش کم است.»‏‎[37]‎

‏«باید مردم را روشن کنیم به کاری که کرده اند، و سابقه نداشته، این کاری است که شما و ملت کرده اید، نمونه است که در این سده های اخیر به این شکل نبوده است که ملتی بخواهند خودش باشد و به آنچه که دارد بسازد و خودش را به جایی برساند که به دیگران احتیاج نداشته باشد، باید توده های مردم به این کار بزرگ که کرده اند آشنا بشوند، کار بزرگ است ولی زحمت زیاد دارد»‏‎[38]‎‏، «خطبا تکلیف دارند که با خطبه و با صحبت مردم را بیدار کنند و حفظ کنند، علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهایی که دارند مردم را در سنگر حفظ کنند و خود مردم هم بحمد الله حاضر هستند و ما باید از آنها تشکر کنیم و انصافاً ما رهین این توده های بزرگوار هستیم که همه چیزشان را می دهند و چیزی هم نمی خواهند». ‏‎[39]‎

روحیه شناسی مردم

‏14ـ اصل مهم دیگر ذیل عنوانِ مردم و امام روحیه شناسی مردم است. روانشناسیِ روحیات مردم توسط امام عجیب و شگفت آور است. از آنجا که امام به عنوان رهبر این مردم با مردم بوده است، از اوان جوانی با همین مردم کوچه و بازار زندگی کرده است، از شور و شوق این مردم و ارادت خالصانه آنها نسبت به اسلام و ولایت کاملاً آگاهی دارد، از حضور و فریاد کربلایی این مردم در مراسم تاسوعا و عاشورا و سایر ایام الله دینی ـ سیاسی مطلع است. امام از دوران جوانی بارها از بلند منبر معرفت حقایق اسلام را به این مردم خوب درس داده است. طنین فریادها و شعارهای یا مرگ یا خمینی را از خرداد 42 همیشه در گوش جان داشته، خاطرۀ ایثار ‏

حضورج. 18صفحه 43

‏ کفن‏‏ ‏‏پوشان ورامین و باقر آباد و شهامت شهادت طلبان شهر خون و قیام (قم)، تبریز، مشهد، ... را در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی و ... همه را به یاد داشته است. امام آگاهتر از هر جامعه شناس و مردمشناس به نکات و زوایای خاص از روحیات مردم آگاهی داشت. امام می دانست که هر حرکتی که خلاف مقدسات و اندیشه ها و اصول مکتبی این مردم باشد. نوعی انزجار و تنفر را در مردم در پی خواهد داشت. می دانست که علمای بزرگ در طول تاریخ با همین مردم کارهای عظیمی کرده اند. حرکت مقاومت‏‏ ‏‏آمیز مردم با فتوای میرزای شیرازی علیه تنباکو، حرکت آگاهی بخش و مقاومت یک تنه مدرس، مقاومت و مخالفت مردم با مسئله کشف حجاب رضاخانی، همه با هدایت مردم انجام پذیرفتند. نقشه های شوم استعمار و استکبار برای جدایی دین از سیاست و جدا کردن قشر روحانی از مردم و ... ده ها مورد دیگر. شاخص ترین نکته دیانت‏‏ ‏‏خواهی و اسلام‏‏ ‏‏خواهی، دین مداری، و فداکاری مردم در راه اسلام و ارزش ها و اهداف بلند و ‏

حضورج. 18صفحه 44

معنوی مردم است. ‏

‏به نمونه هایی از رهنمودهای امام بنگرید که چگونه به رعایت حال مردم هشدار می دهد و فطرت حق جویی مردم را یادآور می شود: «چیزهایی که موجب نارضایتی مردم بود، انجام می داد، مثل قضیه کشف حجاب، کشف حجاب شما نمی دانید آنوقت چه مصیبتی برای مردم بود.»‏‎[40]‎

قدرت مردم برای سازندگی

‏«باید مردم را تقویت بکنیم، این مردمی که با قوت ایمان و روح شجاعانه زن و مردشان در خیابانها ریختند و این اساس را به هم زدند، اینها قدرت این را دارند که بسازند مملکت را»‏‎[41]‎‏، «آن روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شود بدانید که مردم معلوم شده از شما رو بر گردانده اند..»‏‎[42]‎

‏«مسئله، مسئله اسلام و فداکاری در راه اسلام است، مردم ما حاضرند چون مردم می دانند در صدر اسلام خود پیغمبر و ائمه آن طور فداکاری کردند.»‏‎[43]‎

‏ «مردم اسلام را می خواهند، دیانت را می خواهند، رضای خدا را می خواهند، اینهمه مردمی که در ایران در این طول مدت مبارزه می کردند، و حالا هم دارند در جبهه ها مبارزه می کنند و در پشت جبهه ها هم مبارزه می کنند، اینها همه برای اسلام است و برای خداست.»‏‎[44]‎

‏«مردم همه دلشان آگاه شد، و وقتی آگاه شد، البته خوب را می خواهند مردم ـ وقتی فطرت این که وقتی خیری را دید بخواهد ـ شما خیر و شر را به مردم بگویید تا مردم به فطرت خودشان از شرّ گریزان بشوند و به خیر توجه کنند.»‏‎[45]‎

‏15 ـ هشدار نسبت به خطر تفرقه که از روزگار استعمار انگلیس در این مملکت دستورالعمل طاغوت بوده است. تفرقه بین اقشار مختلف و اقوام گوناگون، تفرقه بین مردم و مسئولین و تفرقه بین روحانیون و مردم از موضوعات کلیدی است که امام روشنگرمان روی آن بطور ویژه دست می گذارد و ما را به دوری از آن تذکر می دهد. جلوه ای از همان تفرقه را در دوران پس از پیروزی انقلاب ‏

حضورج. 18صفحه 45
‏ 

اسلامی باید سراغ گرفت که ده ها و صدها گروه و فرقه با اعلام وجود قارچ گونه و شبدروار ‏‏ف‏‏ضای دانشگاهها و مراکز آموزش را آشفته و پریشان کرده بودند و تا آنجا پیش رفتند که منجر به تعطیلی دانشگاهها و زمینه ساز انقلاب فرهنگی شد. امام دقیقاً به مسئولین تذکر می داد که مبادا از مردم جدا شوند و مردمی بودن را فراموش کنند و تاکید داشت که مبادا دوباره دو قشر روحانی دانشگاهی را در مقابل هم قرار دهند. به نمونه های زیر بنگرید: ‏

‏«شما خوف از اینکه یک آسیبی این جمهوری اسلامی به آن برسد. از این خوف نداشته باشید. شما هر چه خوف دارید از خودتان بترسید، از اینکه مبادا خدای نخواسته مسیر، یک مسیر دیگر بشود. و راه یک راه دیگری باشد و توجه به این خیری که الان هست. از دست برود و مردمی بودن از دستتان برود، از این بترسید که اگر خدای نخواسته یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگر پیدا کردید.»‏‎[46]‎

‏«شروع کردند تبلیغات به ضد روحانیت که جدا کنند روحانیت را از دانشگاه و همه را از مردم، بین مردم هم دانشگاهی و هم روحانیون را می خواستند در بین مردم یک طوری قلمداد کنند که اینها دیانت صحیح ندارند.»‏‎[47]‎

بنی صدر و رأی ندادن امام

‏16 ـ اصل احترام به مردم. احترام به نظر مردم از جمله اصولی است که باید اندکی شکافته شود. آنچه از پیامها و آثار شفاهی و مکتوب امام برمی آید این که امام در مواردی با وجود آنکه می دانست ممکن است مردم در ‏

‏ ‏

حضورج. 18صفحه 46
‏ 

انتخابشان دچار اشتباه شوند اما مستقیم دخالت نمی فرمودند، سعی داشت از این طریق در جهت رشد و بالندگی و کسب تجربه و شناخت علمی سیاسی و تعالی بینش آنها را حرکت دهد. امروز مشهور است که امام در انتخابات به بنی صدر برای رئیس جمهور رأی نداده است، قطعاً امام با دلایل و قراینی به آن کار اقدام کرده است. می دانیم که اگر امام کوچکترین اشاره ای می کرد حتی غیرمستقیم اطرافیان از نظر امام آگاه می شدند می توانست حداقل 90% آراء را تغییر دهد ولی دیدیم که امام حتی پس از انتخابات به آرا و نظر مردم احترام گذاشت. اگر چه تجربه اندکی تلخ و گرانبار بود. تجربه ای که مردم و نمایندگانشان برسند به آنجا که بنی صدر، فاقد لیاقت و کفایت ریاست جمهوری اسلامی است، بی تردید اگر امام از همان آغاز و روزهای نخست، واقعیت بی کفایتی بنی صدر را اعلام می کرد چه بسا که هنوز هم عوارض منفی آن در اذهان زدوده نشده بود. این که برخی از درک قدرت رهبری امام عاجزند و حتی مراکز تحقیقات و پژوهش استکبار و نیروهای اطلاعاتی و سیاسی آنها از چگونگی شکل گیری و پیروزی رموز انقلاب عاجزند. در این مواقع حساس نهفته است. امام از یک طرف با رئیس جمهوری کار می کرد که با بیش از یازده میلیون رأی انتخاب شده بود و از طرفی به آنجا رسیده بود که باید وی را حذف کند این که با وجود حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم استکبار از بنی صدر و در آن شرایط خاص تاریخی بگونه ای این مردم را پیش ببری که خودشان خواهان حذف بنی صدر شوند، انصافاً بسیار پیچیده مهم و شگفت آور است. همانگونه که اشاره شد امام واقعاً به بلوغ سیاسی و معرفتی مردم اعتقاد داشت، به همین دلیل بارها و صراحتاً به مسئولین می فرمود، ببینید مردم چه می خواهند. از دیگر سو می دانست که مردم بارها خواستشان در شعارهایشان از جلمه، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی متجلی شده است. به رهنمودهای اساسی و محوری امام بار دیگر درنگ و تأملی عبرت آمیز داشته باشیم: ‏

آزادی حق مردم است.

‏«این مردمی هستند که حق می گویند. حق خودشان را طلب می کنند، آزادی حق مردم است، استقلال یک مملکت حق اهل یک مملکت است که طلب استقلال مکتب در مملکت».‏‎[48]‎

‏«در ایران اسلامی، مردم تصمیم گیران نهایی تمامی مسائلند.»‏‎[49]‎

‏«ببینید مردم چه می خواهند، آن را بدهید به مردم، بچه و بزرگ می گوید: «آزادی و استقلال» شما آزادی و استقلال را بدهید.»‏‎[50]‎‏ ‏

‏«سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم.»‏‎[51]‎

‏«ما مکرراً گفتیم این حکومت تا سلطنت هست حکومت باطل است. برای اینکه مردم رای دادند به اینکه سلطنت، سلطنت غیرقانونی است. مردم گفتند نمی خواهیم سلطنت را، همۀ مردم گفتند.»‏‎[52]‎

‏عدم معامله بر سر خواستهای بر حق اسلامی که از جهتی خواست و آرزوی دیرینه مردم هم بوده است. امام نه تنها معامله و سازشکاری نکرد بلکه تا پای خون و قبولِ دار بر سر اصول ‏

حضورج. 18صفحه 47
‏ 

ایستاده بود. ‏

‏این عبارتها جلوه هایی از آن روحیه خشم و غضب روح الهی است که عین لطف و مهر بود علی رغم این که ممکن است برخی ضعیف طبعان کج اندیش و عافیت‏‏ ‏‏طلب را خوش نیاید. همانها که مبلغ اسلام سکوت و سازگاری همه جانبه بوده اند، و زیرکانه و در خفا با اسلام ناب و اسلامی که بفرمودۀ امام(ره) نمازش بالاترین فریادهاست اسلامی محمدی که مجلای راستینش را باید خمینی کبیر دانست، عقیده داریم هر وقت خدای ناکرده اندک خلل یا تزلزلی در ما ایجاد شد برگردیم به سرچشمه زلال کلمات نورانی امام(ره) سخنان و رهنمودهای مردی را زمزمه کنیم که یکتنه در برابر تمام ابرقدرتها ایستاد، مردی که در اسلام ذوب شده بود و چون تجلی گاهی انسان کامل در روزگار غیبت و نایب بر حق امام عصر(عج) بود که در مقابل تمامت کفر ایستاده بود. مردی ستمدیده و نستوه که با غنای خاص عرفانی جد بزرگوار و حماسه آفرینش، حضرت اباعبدالله الحسین را تداعی می کرد، مردی که دیانت را هرگز فدای سیاست نکرد، استقلال و آزادی را معامله نکرد. هرگز خودش را از امت ایثارگر و فداکار جدا نمی دید، و برای احیای اسلام و نجات مردم از غرقاب فنا و نابودی طاغوتی و نظام ستمشاهی در برابر خواستهای غیرمشروع دشمنان و سرنیزه ها و زورگوییهای آنان سینه را سپر کرد. مردی مردستان، فقیهی سترگ از سلالۀ اولیای الهی و از تبار حسینیان کربلا آفرین، در عین حال بنده ای خاضع از بندگان خالص و مؤمن خدا، رهبری الهی که اسلام را حیاتی دوباره بخشید و توازن ‏

حضورج. 18صفحه 48
‏ 

قدرتهای جهانی را بهم زد، بی تردید مردمی ترین رهبر در بین انقلابها و رهبران جهان پس از امامان معصوم بود. ‏

خمینی تفاهم نمی کند

‏بار دیگر به این سخنان امام بیندیشیم تا زوایای ناشناخته آن عزیز سفر کرده را در حد معرفت و خویش آنهم به نص سخنان نابش باز شناسیم: ‏

‏«سیاست ما همیشه بر مبنای آزادی و استقلال و حفظ منافع مردم است، که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم.»‏‎[53]‎‏ «خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد، با سرنیزه نمی شود اصلاحات کرد.»‏‎[54]‎

‏«من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مأمورین شما حاضر کردم ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جبارهای شما حاضر نخواهم کرد.»‏‎[55]‎

‏18 ـ اگر دموکراسی را به معنای مردم محوری واقعی و شرکت مردم در تعیین سرنوشت خود بدانیم، در کشور ما حتی نوجوانان هم با حضور خویش دموکراسی را عینیت می بخشند. شرکت آنان در انتخابات یکی از روشنترین نمودهای دموکراسی است. در روزهایی که هنوز نمود و صورت و تجربۀ روشنی از چگونگی حضور مردم نداشتیم، حتی مجریان و مسئولان حکومت اسلامی هم در ابتدای راه تدوین قانون و موازین برای ادارۀ امور بودند و در پی جوییهای متفاوت و مجدّانه راههای مختلف نگهداشت و دعوتِ عنداللزوم مردم را، جویا می شدند و حتی برخی از دولتمردان ذهنیت روشنی از دموکراسی و مردم سالاری نداشتند. ‏

حضورج. 18صفحه 49

حکومتها تابع مردم و برای مردم.

‏امام با زبانی بسیار ساده ولی عمیق و استادانه چگونگی دخالت مردم و وظیفۀ حکومت را در قبال مردم بیان داشت: ‏

‏«در حکومت هم یک حکومت اسلامی، یک حکومت عدل که حکومتها تابع مردم باشند و حکومتها برای مردم باشند نه مردم برای حکومتها، حکومت اسلامی حکومتی است که برای مردم خدمتگزار است و باید خدمتگزار باشد.»‏‎[56]‎‏ با اندک دقت و موشکافی از همان چند جملۀ امام مطالب و اصولی استخراج می شود که می تواند سرلوحه و دستورالعمل خوبی برای دولتمردان و مجریان لشکری و کشوری باشد نه برای یک برهۀ خاص که برای همیشه حکومت اسلامی و به عنوانِ اصولی از مقررات و مبانی جمهوری اسلامی در حوزۀ اجرا و عمل به موارد زیر بنگرید: ‏

‏الف: غیر از سایر حکومتهای موجود در جهان به حقانیت و واقعیت حکومت اسلامی نیز باید اعتراف کرد. ‏

‏ب: حکومت اسلامی بر مبنای عدل تشکیل می شود. ‏

‏ج: حکومتها از جمله حکومت اسلامی باید تابع مردم باشند. ‏

‏د: حکومتها باید برای مردم باشند نه مردم برای حکومتها. ‏

‏هـ: حکومت اسلامی حکومتی است خدمتگزار و وظیفۀ حکومت خدمت به مردم است. ‏

‏و: پیوند و رشتۀ اتصال این اصول بر مبنای خدامحوری است زیرا در حکومت الهی است که عدل معنیٰ می شود. رضایت مردم عملی است، قبول و خدمت به مردم اصل و محور است و اصلِ حکومت حقانیت می یابد. و مگر نه این که امروز هر دولت و حکومت کابینه و وزیر و مدیر و مسئولی باید به خدمتگزاری به این مردم افتخار کند. مگر نه اینکه یکی از علتهای اصلی مخالفت امام با نظام طاغوت بی توجهی و بی اعتنایی نسبت به مردم و مقدسات و عقاید آنها بود و مگر نه این که یکی از نکات اصلی و ایرادهای غیرقابل انکار در نظام طاغوت خروج و انحراف از محور عدالت و انصاف و تعدی به حقوق مردم بود. به رهنمودی روشنگر از آن معیار عدل و میزانِ انصاف امام راحل(ره) بنگرید که چگونه از همان آغاز تشکیل نطفۀ حکومت به آراء عمومی در تشکیل جمهوری اسلامی اهمیت می دهد: «ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آراء عمومی، مشکل نهایی حکومت با توجه به ‏

حضورج. 18صفحه 50
‏ 

شرایط و مقتضیات کنونی جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد.»‏‎[57]‎

شوراها جلوه ای از دموکراسی

‏اگر تشکیل شوراهای مختلف را جلوه و راهبرد دیگری از دموکراسی و دخالت مردم در ادارۀ کشور بدانیم سالها قبل از آنکه در مجلس شورای اسلامی حتی به ذهن نمایندگان اصل تشکیل شورا خطور کند. دقیقاً دو ماه پس از پیروزی انقلاب که هنوز شور پیروزی حاکم بود و امکان توطئه های چپ و راست و سران و عوامل طاغوتِ شکست خورده در گوشه و کنار مملکت به شیطنت مشغول بودند و عوامل داخلی و خارجی استکبار با تلاشی مذبوحانه به خیال بازگشت و شکست جمهوری اسلامی با خاندان سلطنتی و اعیان و اذناب آنها یک جهت و همسو شده بودند، امام حاکمیت مردم را از طریق تشکیل شوراها حتی تا آخرین و دور افتاده ترین مناطق و نواحی کشور نه تنها پیشنهاد که از ضرورتهای نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد و در تدوین و تنظیم قانون اسلامی نسبت به تشکیل شوراها تاکید می ورزید، شوراهایی که امروز حتی بیش از پانزده سال هنوز بطور کامل تشکیل نشده اند اگر چه پس از این رهنمود امام(ره) شوراهایی چون شورایعالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی، شورای انقلاب، شورایعالی دفاع و در ادامه شورایعالی فرهنگ عمومی، شورای آموزش و پرورش، شورای سیاستگزاری، شورای اقتصاد، شورایعالی جوانان و ... اعلام موجودیت کرده اند اما هنوز در سطوح پایین تر و شهرستانها باید شوراهای دیگری برای دخالت مردم و پیوند مستمر آنان با نظام تشکیل شود. اتفاقاً امام هم در سطح شهر و روستا به تشکیل آنها مصرّ است. به نکات باریک و سرنوشت سازی که عین مردم باوری و دموکراسی است اندکی تأمل باید: ‏

‏«در جهت استقرار حکومت مردمی در ایران و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش که از ضرورتهای نظام جمهوری اسلامی است لازم می دانم بی درنگ به تهیه آئین نامه اجرایی شوراها برای ادارۀ امور محل شهر و روستا در سراسر ایران اقدام و پس از تصویب به دولت ابلاغ نمایید تا دولت بلافاصله به مرحله اجرا در آورد». ‏‎[58]‎

‏19 ـ از آنجا که در نظام اسلامی فاصله و شکاف طبقاتی به معنای وجود قشر مستضعف و مستکبر یا به تعبیر امام مرفه و بی درد یا مستضعف و فقیر معنا ندارد و با روح کلی و ‏

حضورج. 18صفحه 51

 فلسفه تشکیل حکومت اسلامی مغایرت دارد، امام از همان روزهای نخست که هنوز وسوسۀ قدرت و مقام دامن برخی از جاه طلبیها و قدرت‏‏ ‏‏طلبی‏‏ ‏‏هایی چون رئیس جمهوری مخلوع ننشسته بود، به خوبی می دانست که قدرت خطرناک است، و حتی دیکتاتوری می آورد، به همین جهت امام در ملاقاتهای عمومی اصول رفتاری و موازین مسلوک و مشی دولتمردان اعم از لشگری و کشوری را با مردم ترسیم می کرد و راه حلش را رابطه دوستانه و صمیمی و پیوند و برادری بین مردم و مسئولین می دانست. به گونه ای که مردم مجریان را از خودشان بدانند، تأکید داشت در بین مردم بنشینند، با مردم صحبت کنند، تا آن وحشت طرفینیِ گذشته از بین برود و خدای ناکرده از همان آغاز دولتمردان به دام و اسارت مقام و پست و جاه طلبی گرفتار نشوند و باورشان شود که فلان مسئولیت و مقام و تشکیلات جزء ارث پدر آنها نیست. در ویژگیهای رفتار سرداران و مسئولین از عالیترین مقام تا پائین ترین درجه می گوید: ‏

‏«یک چنین چیزی ما می خواهیم که کسی در رأس است او هم با مردم رفیق باشد و بنشیند و خودش را نگیرد و در بین مردم بنشیند با آنها صحبت بکند، هر کس حاجتی دارد به او بگوید، وقت داشته باشد با او صحبت بکند. آن هم که رئیس ارتش است و آن هم که رئیس شهربانی است و آن هم که رئیس ژاندارمری است، آن هم در بین مردم همانطور باشد، وارد بشود بین مردم، نه او از مردم وحشت کند، نه مردم از او وحشت بکنند، این باید دستور باشد برای همه حکومتها و ملتها.»‏‎[59]‎

‏امام با بیان اصول رفتاری حکومت در ‏

حضورج. 18صفحه 52

صدر اسلام و زندگی و مشی سرداران و استانداران و ... در آن روز با مردم به دولتمردان نظام ا‏‏س‏‏لامی درس عبرت انگیز دهد: ‏

مسئول هستیم پیش خدا

‏«در هر صورت عمده این است که همۀ ما بدانیم که مسؤل هستیم پیش خدای تبارک و تعالی و همه بدانیم که عقل هم اقتضا می کند همانطوری که اسلام دستور داده با مردم رفتار بشود. حکومتها همانطور رفتار بکنند، وقتی که در صدر اسلام مأمورین را می فرستادند همان که سردار بود همان که استاندار بود امام جماعت هم بود، یعنی اینقدر مورد اعتماد مردم بود و مردم او را به عدالت می شناختند که به او اقتدا می کردند و با او نماز می خواندند و همان هم جنگ می رفت و مردم به او احترام می کردند.»‏‎[60]‎

‏امام در عین اینکه بر حضور و شرکت فعال و مستمر مردم در صحنه های گوناگون انقلاب تأکید داشت اما هر وقت احساس می کرد باید به تعبیر امروز به مردم خط بدهد یا متوجه بود که ممکن است به علت کم تجربگی یا احتمال شیطنت دشمنان قسم خورده و کار کشته یا دسیسه های استعمار و استکبار انحرافی حاصل آید مستقیماً و قاطعانه اظهار نظر می کرد و رهنمود می داد. در خاطر داریم که وقتی برای تعیین نامه نظام یا حکومت پیشنهادها و اظهارنظرهای مختلف چون حکومت خلق، حکومت دموکراتیک جمهوری خلق اسلامی، جمهوری دموکراتیک اسلامی و ... مطرح می شد، امام در یک حضور انقلابی با بیانی صریح و قاطع به آن قضیه فیصله داد و ‏

‏ ‏

حضورج. 18صفحه 53

فرمود: حکومت جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم. در همان آغاز که تب مصاحبه با امام بسیار بالا بود و جهانیان در بهت و حیرت پیروزی انقلاب به سر می بردند به خصوص آنان که از اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و عدل علی(ع) و موازین حکومتی صدر اسلام اطلاعی نداشتند نمی دانستند نظام و موقعیت امام چگونه است، با تلقی محدود و نظر کوتاه خود تصور می کردند، امام شخصاً رئیس دولت یا رئیس جمهور خواهد شد و خلاصه در هاله و ابهامی گیر کرده بودند و سعی داشتند از طریق مصاحبه و طرح سؤالهای متفاوت شمایی نه هر چند روشن از آینده نظام و چگونگی حکومت و ادارۀ کشور و نهادهای حکومتی به دست آورند، در مصاحبه ای از امام پرسیدند که پس از رفتن شاه در موقع برگشتن به ایران آیا خود شما رهبر جمهوری اسلامی خواهید شد، باید گفت منظور از رهبر یعنی رئیس اجرایی یا مفهومی چون رئیس جمهوری را در نظر داشتند. امام به صراحت فرمودند که من به هدایت مردم و شرایط ادارۀ کشور و اصول حکومتی می پردازم و خودم نمی خواهم حکومت را به دست بگیرم و دیدیم که دقیقاً همین هم شد.‏‎[61]‎‏ ‏

‏بار دیگر به آن روزها بر گردیم تا اندکی از افق بلند و نگرش وسیع و آینده نگری عزیز آگاهی یابیم: ‏

پاسخ حکیمانۀ امام

‏سؤال ـ پس از رفتن شاه در موقع برگشتن به ایران آیا خود شما رهبر جمهوری اسلامی خواهید شد؟ ‏

‏جواب: من خودم نمی خواهم حکومت را در دست بگیرم، اما مردم را برای انتخاب حکومت هدایت خواهیم کرد و شرایط آن را به مردم اعلام می کنیم. ‏

‏در پایان این گفتار به آمارگیری و تحقیق بسامدی روی واژه «مردم» می پردازیم، اگر چه کار آماری در مقاله های علوم انسانی شاید چندان مرسوم نباشد اما به دلیل اهمیت و ‏

حضورج. 18صفحه 54

تأکیدی که امام در سخنان خود به مردم و حضورشان در صحنه انقلاب داشتند، از این کار آماری نتیجۀ شگفت آوری به دست آمد. مقایسه و قضاوت در بها دادن و حضور مردم از دید امام را به خوانندگان نکته سنج وامی گذاریم و بدرقۀ راهِ آن سفر کرده که صد قافله دل اوست، فاتحه ای به شاد باش آن روح بلند خواهیم فرستاد؛ مردی که اینک در آستان قرب الهی با دل آرام و نفسی مطمئن آرمیده است و شاهد بیداری است بر اعمال و رفتار ما و نظاره گر حرکت و تداوم انقلاب شکوهمند اسلامی که برای استقرارش از تمام وجود و عزیزان مایه گذاشت.‏

‏ ‏

پی نوشتها

 

حضورج. 18صفحه 55

  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 5، ص 242ـ246. 25 / 9 / 75
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 37. 4 / 6 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 407. 9 / 8 / 64
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 34ـ35. 4 / 6 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 36. 4 / 6 / 63
  •  - ر. ک: صحیفه امام، ج 18، ص 373ـ374. 13 / 12 / 62
  •  - ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 408ـ410. 9 / 8 / 64
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 376ـ377. 12 / 4 / 64
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 17، ص 319ـ320. 13 / 10 / 64
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 17، ص 251ـ252. 4 / 11 / 61
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 8، ص 125ـ129. 23 / 3 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 54. 18 / 6 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 16، ص 491. 17 / 6 / 61
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 12، ص 456ـ459. 15 / 9 / 59
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 12، ص 456ـ459. 15 / 9 / 59
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 18، ص 279ـ281. 3 / 10 / 62
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 8، ص 234ـ238. 31 / 3 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 15، ص 120ـ121. 31 / 5 / 60
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 13، ص 543ـ544. 1 / 11 / 59
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 13، ص 543ـ544.
  • - ر. ک: صحیفه امام، ج 14، ص 461ـ462. 22 / 7 / 60
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 6، ص 460ـ462. 4 / 4 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 8، ص 281ـ282. 4 / 4 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 16، ص 19ـ25. 19 / 11 / 60
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 54ـ56. 18 / 6 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 54ـ56. 18 / 6 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 54ـ56. 18 / 6 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 18، ص 31ـ33. 11 / 5 / 62
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 18، ص 31ـ33. 11 / 5 / 62
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 21، ص 157ـ159. 11 / 7 / 67
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 484. 21 / 11 / 64
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 20، ص 160ـ161. 29 / 8 / 65
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 6، ص 69ـ70. 16 / 11 / 57
  • - ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 135ـ141. 14 / 11 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 20، ص 294ـ295. 10 / 4 / 64
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 10، ص 20. 15 / 6 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 16، ص 298ـ301. 16 / 3 / 61
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 17، ص 61. 28 / 7 / 61
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 7، ص 508ـ511. 6 / 3 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 7، ص 508ـ511. 6 / 3 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 18، ص 78ـ80. 7 / 6 / 62
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 201ـ202. 25 / 1 / 64
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 17، ص 246ـ247. 4 / 11 / 61
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 19، ص 135ـ141. 14 / 11 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 5، ص 200ـ202. 18 / 9 / 57
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 16، ص 445ـ446. 17 / 6 / 61
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 8، ص 311ـ313. 6 / 4 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 16، ص 266ـ267. 6 / 3 / 61
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 4، ص 304. 13 / 8 / 57
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 4، ص 364. 16 / 8 / 57
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 5، ص 372. 4 / 6 / 63
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 4، ص 364ـ365. 16 / 8 / 57
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 1، ص 268ـ270. 21 / 1 / 1343
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 1، ص 178ـ179. 13 / 1 / 1342
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 6، ص 467ـ468. 13 / 11 / 58
  • - ر. ک: صحیفه امام، ج 6، ص 497ـ498. 10 / 8 / 57
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 7، ص 167. 9 / 2 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 8، ص 349ـ351. 10 / 4 / 58
  • ـ ر. ک: صحیفه امام، ج 8، ص 234ـ238. 31 / 3 / 58
  • - ر. ک: صحیفه امام، ج 4، ص 250. 10 / 8 / 57