اعتبار اختیار و رضایت در صحت عقد ازدواج
[سؤال 10147] 5636
بسمه تعالی
حضور مبارک حضرت آیت الله العظمی رهبر عظیم الشأن مسلمین جهان، مدّ ظله
به عرض می رسد: شرایطی که در زمان طاغوت تصویب شد و رونوشت آن به پیوست تقدیم می گردد، آیا صورت شرعی دارد یا ندارد؟ آیا سردفترها باید به طور اجبار، زوجین را الزام کنند که چنین وکالتی را بدهند و اگر ندادند عقد نکنند و ثبت ننمایند یا وکالت الزامی نیست و طرفین مجازند؟ والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
بسمه تعالی، طرفین عقد اختیار دارند و هیچ یک را نمی توان الزام کرد، نه به توکیل ونه به غیر آن.
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 593
[سؤال 10148] 5637
بسمه تعالی
محضر حضرت آیت الله العظمی خمینی مدّ ظله العالی
1. شخص سنی دختر شیعه را اسیر کرده با او ازدواج می کند و با فشار و کتک وادار می کند دختر سنی شود، آیا جایز است آن سنی را بکشند تا که دختر آزاد شود و به دین خود برگردد؟ شما امر بفرمایید.
بسمه تعالی، کشتن جایز نیست بلی دختر اگر راضی به ازدواج نشده می تواند از عرض خود دفاع کند.
2. گربه خراب کار که جوجه مرغ می خورد آن را بکشد گناه دارد یا ندارد؟ شما امر بفرمایید.
بسمه تعالی، تا ممکن است این کار را نکند و جلو ضرر را از راه های دیگر بگیرد.
[سؤال 10149] 5638
بسمه تعالی
محضر مبارک رهبر عالی قدر حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، دام ظله العالی
پدر و پسری با یک روحانی آمدند منزل ما برای خواستگاری دخترم، من در جواب آن ها بله گفتم، و از دختر سؤال کردند گفت اختیار من با پدرم است. به محض این که از منزل ما خارج شدند چون دختر قلباً راضی نبود از دنبال آن ها رفتم و به روحانی گفتم شما صیغه دختر من را جاری نکن که دختر و خودم راضی نیستیم بعد از چند روز گفتند صیغه جاری شده من به روحانی گفتم که به شما گفتم که صیغه را نخوان، گفت من متوجه نشدم و صیغه جاری کردم آیا صیغه صحیح است یا باطل حکم الله بیان بفرمایید.
طول عمر حضرت عالی را از خداوند خواستارم. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
بسمه تعالی، عقد بدون رضایت دختر و پدر دختر باطل است.
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 594
[سؤال 10150] 5639
بسمه تعالی 15 / 9 / 1358
حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین، امام خمینی
با عرض احترام؛ جواب سؤال زیر را از آن محضر محترم استدعا دارم:
دختری با اصرار و تأکید مادرش بدون میل و رضایت به ازدواج مردی درآمده است. پس از جاری شدن عقد شرعی و رسمی، دختر اظهار نموده است از ابتدا حاضر و راضی به ازدواج نبوده و بعداً هم هیچ گونه رضایت خود را اعلام نداشته و مصرّ به فسخ عقد است. اما مرد مورد نظر از حاضر شدن برای صدور طلاق خودداری می کند و به همین علت بلاتکلیف باقیمانده است. حکم شرعی در خصوص فوق برای دختر با عدم حضور زوج برای حل و فصل چه می باشد؟
بسمه تعالی، در فرض نبود پدر و جد پدری، اگر عقد بدون اذن دختر واقع شده و بعد هم آن را اجازه نکرده، باطل است و احتیاج به فسخ و طلاق ندارد.
[سؤال 10151] 5640
بسمه تعالی 14 / 12 / 1361
محضر مبارک رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی و مرجع عالی قدر تقلید حضرت امام خمینی، سلام علیکم
1. اگر شخصی بدون این که اجبار نماید، به مردی مثلاً به نام احمد پیشنهاد نماید که با زنی مثلاً به نام فاطمه ازدواج نماید و احمد زباناً رضایت دهد، ولی قلباً به این ازدواج راضی نباشد و از روی خجالت نتواند عدم رضایت خود را اعلام نماید و ضمناً نه قلباً بلکه زباناً رضایت دهد، عقدش با فاطمه خوانده شود ولی بعد از خوانده شدن صیغۀ عقد عدم رضایت خود را به این ازدواج، با حرکاتش به پیشنهاد دهنده نشان دهد، به طوری که پیشنهاد دهنده عدم رضایت احمد را بفهمد و به احمد پیشنهاد نماید عقد خوانده شده به هم زده شود و احمد با وجود این که قلباً راضی باشد که عقد
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 595
به هم بخورد، ولی بنابر مصالحی از به هم زده شدن عقد جلوگیری نماید، آیا در این صورت عقد خوانده شده صحیح است؟ و احمد می تواند بعد از خوانده شدن عقد با فاطمه جماع نماید؟ اگر نمی تواند و جماع کند چه حکمی دارد؟
بسمه تعالی، عقد مذکور محکوم به صحت است و اگر به عقد راضی نبوده ولی به آن تن داده باشد می تواند استمتاع ببرد و احکام زوجیت ثابت است.
2. اگر مردی همسر خود را برای بار اول و دوّم طلاق دهد آیا می تواند هم بعد از طلاق بار اول و هم بعد از طلاق بار دوّم، قبل از تمام شدن عده همسر طلاق داده اش، مجدداً او را به عقد خود درآورد؟ اگر می تواند مهریه نیز لازم است؟ و لازم است صیغه عقد خوانده شود؟
بسمه تعالی، عقد در عده رجعیه باطل است و مهر ثابت نمی شود و به عقد مزبور رجوع محقق می شود.
3. اگر طلاق همسر در نزد دو نفر عادل انجام نشود و به صیغۀ عربی صحیح خوانده نشود باطل است؟
بسمه تعالی، باطل است.
[سؤال 10152] 5641
بسمه تعالی 4 / 7 / 1358
محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی، مدّ ظله العالی، السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته، با عرض سلام و احترام، سؤال از پیشگاه مقدس این که:
دختری شانزده ساله را پدرش در غیاب آن دختر به من سؤال کننده عقد و نکاح بسته، اما وقتی دختر خبر شده این نکاح بستن پدرش را قبول ندارد، آیا این نکاح پدر صحیح است و به کسی دیگر می تواند شوهر کند یا خیر؟ در صورتی که مرا قبول ندارد آیا نفقه گردن من خواهد بود؟ توضیح فرمایید که مسأله محل ضرورت است.
بسمه تعالی، احتیاط آن است که یا دختر عقد را اجازه کند و یا پسر او را طلاق دهد. و در صورت عدم تمکین دختر، نفقه واجب نیست. و بدون طلاق، دختر نمی تواند شوهر کند.
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 596
[سؤال 10153] 5642
بسمه تعالی 24 / 10 / 1358
محضر مقدس زعیم عالی قدر جهان اسلام، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی
احتراماً؛ معروض می دارد: پدرم پارسال در حدود ایام عید مرا به عقد شخصی درآورد و پس از گذشت یک سال، طرف مورد انتخاب پدرم با جمعی از بستگان او برای مراسم عروسی به تکاپو افتاده اند.
بنده از اول با این کار پدرم که بدون اطلاع این جانب خودسرانه انجام داده بود، مخالف بودم و فعلاً هم به هیچ وجه تن به این ازدواج اجباری نمی دهم؛ ولی آن ها می خواهند مراسم جشن عروسی را به پا کنند.
اولاً: باید به عرض مبارکتان برسانم که اگر پدرم در همان اوایل از خواسته هایم مطلع می شد، بهتر از آن بود که در حال حاضر با مخالفتم رو به رو گردد.
ثانیاً: اقوام به اصطلاح تازه داماد، در همان ده دارای سوابق خوبی نیستند تا چه رسد به شخص خود وی. از همه مهم تر اگر دختری، پسر را پسند نکند، چگونه می تواند ادامه زندگی دهد؟ مگر نه آن است که آن زندگی تبدیل به یک جهنم می شود؟ خلاصه اگر پدرم خواسته مرا نادیده بگیرد مسلماً با دست خودش مرا در عذاب روحی گذاشته یا این که مرتکب برده فروشی شده است که آن هم در دین مبین اسلام حرام است و پدرم ناخودآگاه و بدون اطلاع حقیر مبادرت به انجام این کار کرده است.
ثالثاً: پس از گذشت چندین سال مبارزات درخشان و خستگی ناپذیر رهبر عظیم الشأن اسلام، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی که هدف اصلی ایشان یعنی آزادی و آزاد زیستن و سایر برنامه های نوین برای این مردم محروم و ستم دیده، جامه عمل پوشیده است و همه مردم می توانند حقانیت را بیان نمایند. با این وجود فدوی نیز یکی از افراد این اجتماع هستم و اگر این مراسم به اتمام برسد حتماً و به طور یقین دعوای دسته جمعی در قریه فوق الذکر رخ می دهد و خون دو طایفه ناحق ریخته می شود. از طرفی چون این مسأله یکی از مسائل شرعی است و حضرت عالی نیز هم رهبر این
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 597
ملت و هم مرجع عالی قدر می باشید در این باره فتوای خودتان را عیناً مرقوم فرمایید تا بتوانم خودم برای خود همسری انتخاب و زنی زندگی ساز باشم.
بسمه تعالی، احتیاط آن است که یا دختر به ازدواج رضایت بدهد و یا داماد او را طلاق دهد و در غیر این صورت دختر نمی تواند با دیگری ازدواج کند.
[سؤال 10154] 5643
بسمه تعالی 29 / 3 / 1361
محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، دام ظله
با تقدیم عرض سلام، خواهشمندم که به سؤال زیر پاسخ مکفی و روشن مرقوم فرمایید.
خواهر این جانب حدود سه یا چهار سال پیش با فردی ازدواج نمود و عقد شرعی آن خوانده شد، ولی به خانه شوهر نرفته و هنوز به صورت مجرد زندگی می کند و این عقد در دفاتر رسمی کشور ثبت نشده است. پس از گذشت چند روز خواهرم گفت که من از ترس پدرم این عقد را قبول کرده ام و اصلاً حاضر به زندگی با شوهرم نیستم. این مسأله به اطلاع شوهرش نیز رسید و یکی ـ دو جلسه با او و وابستگان نزدیک او در این رابطه صحبت شد، ولی برای مدتی این مسأله به علت کم توجهی ما و عدم قبول شوهر بدون پیگیری اصولی رها شد، تا آن که برای شوهرش در سرکار ـ که به گفته خودش مقصر دیگری بوده است و نه خودش ـ در اثر اتفاقی که رخ داد یکی از پاهایش نقصی پیدا نمود ولی بعدها می گفته است که از ناراحتی این مسأله، آن اتفاق رخ داده است. و بعد از آن هر اندازه که با او در این رابطه صحبت شده است که برای طلاق بیاید، نیامده و تنها یک بار آمده و گفته است که یک ماه دیگر می آیم و کار را یکسره می کنیم و رفته و هنوز مراجعت ننموده است و به هر وسیله که به او اطلاع می دهیم که بیاید تا طلاق صورت گیرد، نمی پذیرد و از طرفی دختر نیز احتیاج به تشکیل خانواده دارد، ولی حاضر نیست که با آن شوهر زندگی نماید.
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 598
آیا اگر شوهر از آمدن خودداری نماید و بگوید که من مسأله را همین گونه رها خواهم کرد و نمی آیم، وظیفه ما را روشن نمایید. آیا صیغۀ طلاق در چه صورتی می تواند بدون حضور و موافقت او خوانده شود؟ و آیا ایشان از لحاظ شرعی می تواند برای نقص پایش از خانوادۀ دختر مبلغی وصول کند، به این بهانه که از ناراحتی آن مسأله، این اتفاق افتاده است؛ با توجه به این که مسأله در سر کار ایشان بوده و هیچ گونه ارتباط مشخصی با آن مسأله نداشته است؟ و به طور کلی روشن نمایید که ما چه باید بکنیم، شوهر که در شهر دیگری اقامت دارد و حاضر به طلاق نیست، و دختر نیز حاضر به زندگی با او نیست و احتیاج به شوهرکردن دارد.
بسمه تعالی، عقد اگر با اذن پدر و با مراعات ضوابط شرعی انجام گرفته، محکوم به صحت است و نارضایی بعدی دختر اثری ندارد، و جدایی منوط به طلاق است و اختیار طلاق با شوهر است.
[سؤال 10155] 5644
بسمه تعالی 2 / 11 / 1361
به نام الله، پاسدار حرمت خون شهیدان، اول نامه ام را با سلام به رهبر انقلاب، امام خمینی و سلام به رزمندگان اسلام و سلام و درود بر شهیدانمان شروع می کنم.
من خواهر شهید هستم و یک سؤال از رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی دارم که امیدوارم جوابش را برایم بنویسند. سؤال من این است:
اول این که اگر دختری عقد شد و بعد از چند روز دیگر بعد از عقد گفت: من نمی خواهم، آیا این عقد درست است یا خیر؟
دوم این که اگر دختری که بعد از عقد ناراضی شد و گفت من نمی خواهم و پدر و مادر دختر به زور دخترشان را به خانۀ شوهر بفرستند، آیا این هم درست است یا خیر؟
بسمه تعالی، اگر ازدواج با کفو عرفی و شرعی و با اذن پدر انجام شده، صحیح است و دختر باید راضی شود و ناراضی شدن بعد اثر ندارد.
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 599
[سؤال 10156] 5645
بسمه تعالی 16 / 9 / 1358
حضور مبارک زعیم عالی مقام، مبیّن الحلال و الحرام، حضرت امام خمینی، رهبر انقلاب اسلامی، مدّ ظله العالی
چه می فرمایید در این مسأله: این جانب دوشیزه و دارای پدر و مادر و برادر هستم و سنم به حد بلوغ رسیده و هنوز احتیاج به ازدواج ندارم. در غیاب بنده پدر و مادرم مرا به نامزدی شخصی درآورده، در صورتی که من تمایل دینی و مذهبی به این پیوند و وصلت ندارم. اکنون از آن امام و پیشوا خواهش می گردد نظر شرع مقدس اسلام را اعلام فرمایید تا با کمال آسایش به تحصیل خود ادامه دهم. والسلام علیکم ورحمة الله
بسمه تعالی، اذن پدر در ازدواج دختر معتبر است و بنابر احتیاط، رضایت دختر نیز مراعات شود؛ و بهتر است دختر ملاحظۀ رضایت پدر، و پدر ملاحظۀ صلاح دختر را بنمایند.
[سؤال 10157] 5646
بسمه تعالی ماه شعبان المعظم 1399 ق
مدت هفت سال است که من دختر خودم را اجباراً بلا مرضی دخترم با شخصی نکاح کردم، رخصتی به وقوع نیامد چون دخترم انکاری شد در این عرصۀ هفت سال، من دختر خودم را بسیار فهمایش نمودم که بر عروسی و رخصتی آماده شود، هرگز نپذیرفت، بلکه به موجب اصرار من بر خودکشی اظهار آمادگی می نمود. چون که مدت دراز گذشت دخترم از حد بلوغ درگذشت و دخترم بر اباء خود مصر ماند و از انکاری باز نمی آید. اکنون زیاد انتظار کردن و تغافل ورزیدن مناسب معلوم نمی شود. فلهذا مسئلت دارم که در این مسأله از حکم شرع محمدی صلی الله علیه و آله وسلم مرا مطلع فرمایید تا بر آن عمل پذیر شویم.
بسمه تعالی، اگر دختر بالغه بوده و ازدواج مذکور برای او مفسده نداشته
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 600
احتیاط آن است که یا دختر به آن راضی شود و یا پسر او را طلاق دهد. و بدون طلاق نمی تواند شوهر کند.
[سؤال 10158] 5647
بسمه تعالی
دختری را پدر و مادر، به اکراه و اجبار به عقد برادرزادۀ خودشان در می آورند و او را وادار می کنند که به اتاق عقد بیاید و او را می ترسانند که باید در اتاق عقد، در حضور عاقد، بلی بگویی و بالاخره او بلی می گوید، ولی در دل راضی نیست. آیا چنین عقدی صحیح است؟ و در صورت صحیح نبودن، آیا به طلاق نیازی هست یا نه؟ ضمناً متذکّر می شود که دختر بعداً هم راضی نمی شود و اصولاً ناراحت است.
بسمه تعالی، اگر عقد با اذن و رضایت پدر بوده و شوهر کفو دختر است احتیاط آن است که یا دختر عقد را اجازه کند و یا بدون طلاق با فرد دیگر ازدواج ننماید.
[سؤال 10159] 5648
بسمه تعالی
شخصی برای دختر خواهرش و فرزندش مجلس شیرینی خوری ترتیب داده. در ضمن، مادر دختر و خواهر بزرگ دختر رفته از او اجازۀ عقد گرفته. خود این شخص را از طرف خود، وکیل برای عقد کرده و بعد از فاصلۀ دو روز در حوزۀ قم عقد بسته گردیده و بعد، خود این شخص مسافرت سوریه نموده، مدتی در آن جا توقف نموده و بعد از مدت دو ماه نامه فرستاده که عقد جاری شده. بعد از این که شش ماه در قم و شش ماه در مشهد بوده آمده و خواهش عروسی نموده و دختر، خودش با دو خواهرش و یک زن دیگر لباس عروسی خریدند و خودِ شخص پول داد و بعد عروسی بزرگ ـ اطعام چهل پنجاه نفر ـ صورت گرفت و بعداً یک فرزندی هم در بیمارستان دکتر مصدق به دنیا آورده. بعد از مدت دو سال حالا می گوید که من اجازۀ
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 601
عقد را نداده بودم و اجباراً عقد بسته گردیده. آیا این عقد درست است یا نه؟ و حالا که از شوهر خود تمکین نمی کند، مستحق نفقه می باشد یا این که در حکم نشوز قرار می گیرد؟ واضح فرمایید.
بسمه تعالی، عقد، محکوم به صحت است و در فرض عدم تمکین، حکم نشوز مترتب است.
استفتائات امام خمینی (س)ج. 8صفحه 602