بخش دوم: علوم قرآن

یکسونگری در تفسیر قرآن

یکسونگری در تفسیر قرآن

‏ ‏

‏ ‏

تفسیرهای یک بعدی 

‏بسیاری از زمانها بر ماگذشت که یک طایفه ای فیلسوف و همان‏‎ ‎‏ـ عرض می کنم که ـ عارف و صوفی و متکلم و امثال ذلک که دنبال‏‎ ‎‏همان جهات معنوی بودند، اینها گرفتند آن معنویات را، هر کسی‏‎ ‎‏به اندازۀ ادراک خودش، و تخطئه کردند قشریون ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏. تمام‏‎ ‎‏ماعدای خودشان را قشری حساب کردند و تخطئه کردند، بلکه‏‎ ‎‏وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه می کنیم که، تمام آیات را،‏‎ ‎‏اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی و جهات فلسفی و‏‎ ‎‏جهات معنوی، و بکلی غفلت کردند از حیات دنیاوی و جهاتی که‏‎ ‎‏در اینجا به آن احتیاج هست و تربیتهایی که در اینجا باید بشود؛ از‏‎ ‎‏این غفلت کردند. به حَسَب اختلاف مشربشان رفتند دنبال همان‏‎ ‎‏معانی بالاتر از ادراکِ ـ مثلاً ـ عامۀ مردم؛ و علاوه بر اینکه آن‏‎ ‎‏معانی را ـ مثلاً ـ تحصیل کردند، ماعدای خودشان را تخطئه‏‎ ‎‏کردند؛ و در همین اوان و همان عصر، یک دستۀ دیگری که اشتغال‏‎ ‎‏داشتند به امور فقهی و به امور تعبدی، اینها هم تخطئه کردند آنها‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 153

‏را: یا حکم الحاد کردند، یا حکم تکفیر کردند، یا هرچه کردند،‏‎ ‎‏آنها را تخطئه کردند؛ و این هر دواَش خلاف واقع بوده. اینها‏‎ ‎‏محصور کردند اسلام را به احکام فرعیه؛ و آنها هم محصور کرده‏‎ ‎‏بودند اسلام را به احکام معنویه، به امور معنویه و به مافوق الطبیعه.‏‎ ‎‏آنها ـ به خیال خودشان ـ مافوق الطبیعه همۀ جهات هست؛ اینها هم‏‎ ‎‏ـ به خیال خودشان ـ احکام طبیعت و فقه اسلامی و اینهاست و‏‎ ‎‏دیگران همه اش بی جهت است.(187)‏

6 / 7 / 56 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تفسیر انحرافی از قرآن 

‏اسلام عزیز قرنهاست با نفوذ اجانب، مواجه با انحرافها و‏‎ ‎‏کج فهمیهاست. اسلام را که یکتا مکتب الهی مبارز است، با‏‎ ‎‏تبلیغات سوء عمال اجانب به شکل دیگر جلوه داده اند، قرآن کریم‏‎ ‎‏را که دستور الهی در قتال با مشرکین و مترفین و تنها کتاب آسمانی‏‎ ‎‏محرک بر ضد استعمار و ظلم است، به گونه ای دیگر وانمود‏‎ ‎‏نموده اند، احکام نورانی و نجات بخش اسلام عزیز یکی پس‏‎ ‎‏[‏‏از‏‏]‏‏دیگری پایمال اغراض استعمار به وسیلۀ عمال خبیث آنان‏‎ ‎‏می شود.(188)‏

13 / 8 / 56 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وارونه جلوه دادن اسلام 

‏حقیقت مطلب این است که اسلام را نمی خواهند،‏‎[1]‎‏ در آنجا به‏‎ ‎‏یک طور فتنه گری می کنند و در هر مرکزی با یک اسمی. همانها باز‏‎ ‎‏اسلام را نمی خواهند. بعضی شان هم، اگر اسلام را بخواهند،یک‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 154

‏اسلام وارونه می خواهند. آن اسلامی که اسلام پیغمبر اکرم است و‏‎ ‎‏آن اسلامی که به وحی الهی آمده است، وحی را هم در آن تصرف‏‎ ‎‏می کنند و به صورت دیگر درمی آورند!(189)‏

12 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

توجیه معنوی در همۀ مطالب 

‏ما در یک مدتی گرفتار بودیم به یک نفر از مردم و به قشری از اهل‏‎ ‎‏علم که اینها اسلام را از آن طرف نگاه می کردند. عرفا اسلام را‏‎ ‎‏قبول داشتند، لکن تمام مسائل را برمی گرداندند به آن معانی‏‎ ‎‏عرفانی، مسائل روز قائل نبودند. حتی اگر روایتی یا آیه ای در جهاد‏‎ ‎‏می آمد اینها همان «جهاد نفس» را می گفتند هست؛ و اسلام را با‏‎ ‎‏یک صورت دیگری غیر از آن صورت واقعی که جامع است،‏‎ ‎‏جامع همۀ اطراف است، نظر می کردند. من گفتم ما یک مدتهایی‏‎ ‎‏مبتلا به آنها بودیم، که البته مردم صالحی بودند، لکن اسلام را با‏‎ ‎‏یک صورت می دیدند؛ یک بعد اسلام را نظر می کردند.(190)‏

12 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تأویل مادیات به معنویات و برعکس 

‏مع الأسف ما در دو زمان مبتلای به دو طایفه بودیم. در یک زمان ما‏‎ ‎‏مبتلا بودیم به یک جمعیتی که قرآن را وقتی که نگاه می کردند و‏‎ ‎‏تفسیر می کردند و تأویل می کردند، اصلاً راجع به آن جهت بعد‏‎ ‎‏مادی اش، بعد دنیایی اش توجه نداشتند. تمام را بر می گرداندند به‏‎ ‎‏یک معنویاتی. حتی قتال وقتی که در قرآن واقع شده بود، اینها قتال‏‎ ‎‏با مشرکین را تأویل به «قتال با نفس» می کردند. چیزهایی که مربوط‏‎ ‎‏به زندگی دنیایی بود تأویل می کردند به یک «معنویات». اینها یک‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 155
‏بعد از قرآن را ادراک کرده بودند و آن بعد معنوی اش البته به طریق‏‎ ‎‏ناقص. آن بعد معنوی اش بود و همه جهات را به همان بعد‏‎ ‎‏برمی گرداندند؛ و ما بعدها مبتلا شدیم یک عکس العملی در مقابل‏‎ ‎‏آن که فعلاً الآن هست؛ و از مدتی پیش این معنا تحقق پیدا کرده که‏‎ ‎‏در مقابل آن طایفه ای که قرآن را و احادیث را تأویل می کردند به‏‎ ‎‏«ماورای طبیعت» و به این زندگی دنیا اصلاً توجه نداشتند. به‏‎ ‎‏حکومت اسلامی توجه نداشتند؛ و به جهاتی که مربوط به زندگی‏‎ ‎‏است توجه نداشتند. این طایفۀ دوم عکس کردند. معنویات را‏‎ ‎‏فدای مادیات کردند. آنها مادیات را فدای معنویات کرده بودند و‏‎ ‎‏اینها معنویات را فدای مادیات کردند. هر آیه ای که دستشان‏‎ ‎‏می رسد و بتوانند، تأویل می کنند به یک امر دنیایی. کانّه ماورای‏‎ ‎‏دنیا چیزی نیست. آنها کانّه در نظرشان ماورای عالم غیب چیزی‏‎ ‎‏نبود. آنها در یک حدودی که خودشان داشتند درست بود‏‎ ‎‏حرفشان. اینها اعتقادشان این است. یا مسائلی که طرح می کنند این‏‎ ‎‏است که ماورای این عالم خبری نیست. همۀ مسائل را فدای همین‏‎ ‎‏عالم می کنند.(191)‏

21 / 9 / 58 

*  *  *

‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 156

  • )) اشاره امام به گروهکهای مسلح ضد انقلاب است که در هر جایی آشوب بر پا می کردند.