بخش دوم: علوم قرآن

شرایط تفسیر و مفسّر

شرایط تفسیر و مفسّر

‏ ‏

‏ ‏

وظیفۀ مفسّر، بیان مقصد نزول 

‏به عقیدۀ نویسنده تاکنون تفسیر برای کتاب خدا نوشته نشده. به‏‎ ‎‏طور کلّی معنی «تفسیر» کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را‏‎ ‎‏بنماید؛ و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد. این کتاب‏‎ ‎‏شریف، که به شهادت خدای تعالی کتاب هدایت و تعلیم است و‏‎ ‎‏نور طریق سلوک انسانیّت است، باید مفسِّر در هر قصه از قصص‏‎ ‎‏آن، بلکه هر آیه از آیات آن، جهت اهتدای به عالم غیب و حیث‏‎ ‎‏راهنمایی به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیّت را به‏‎ ‎‏متعلّم بفهماند. مفسِّر وقتی «مقصد» از نزول  را به ما فهماند مفسر‏‎ ‎‏است، نه «سبب» نزول به آنطور که در تفاسیر وارد است. در همین‏‎ ‎‏قصۀ آدم و حوا و قضایای آنها با ابلیس از اوّل خلقت آنها تا ورود‏‎ ‎‏آنها در ارض، که حق تعالی مکرّر در کتاب خود ذکر فرموده،‏‎ ‎‏چقدر معارف و مواعظ مذکور و مرموز است و ما را به چقدر از‏‎ ‎‏معایب نفس و اخلاق ابلیسی و کمالات آن  و معارف آدمی آشنا‏‎ ‎‏می کند و ما از آن غافل هستیم.‏

‏     ‏‏بالجمله، کتاب خدا، کتاب  معرفت  و اخلاق  و دعوت به سعادت‏‎ ‎‏و کمال است؛ کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانی اخلاقی و مبیّن‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 147

‏جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت آن باشد.‏‎ ‎‏مفسِّری که از این جهت غفلت کرده یا صرف نظر نموده یا اهمیت به‏‎ ‎‏آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسل‏‎ ‎‏غفلت ورزیده؛ و این یک خطایی است که قرنهاست این ملت را از‏‎ ‎‏استفاده از قرآن شریف محروم نموده و راه هدایت را به روی مردم‏‎ ‎‏مسدود کرده. ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات‏‎ ‎‏عقلی برهانی، که خود به ما مقصد را می فهماند، از خود کتاب خدا‏‎ ‎‏اخذ کنیم. مصنّف کتاب مقصد خود را بهتر می داند. اکنون به‏‎ ‎‏فرموده های این مصنّف راجع به شئون قرآن نظر کنیم، می بینیم خود‏‎ ‎‏می فرماید: ‏ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًی لِلْمُتَّقینَ.‎[1]‎‏ این کتاب را کتاب‏‎ ‎‏هدایت خوانده می بینیم در یک سورۀ کوچک چندین مرتبه‏‎ ‎‏می فرماید: ‏وَلَقَدْ یَسَّرنَا الْقُرْءانَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُدَّکِّرٍ‎[2]‎‏ می بینیم می فرماید:‏‎ ‎وَاَنْزَلْنا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّروُن.‎[3]‎‏ می فرماید:‏‎ ‎کِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّروُا ءایاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ اُولُواالأَلْبابِ.‎[4]‎‏ الی غیر ذلک‏‎ ‎‏از آیات شریفه که ذکرش به طول انجامد.‏

‏ ‏

‏ ‏

نحوه تفسیرنویسی

‏     ‏‏بالجمله، مقصود ما از این بیان نه انتقاد در اطراف‏‎ ‎‏تفاسیر است، چه که هر یک از مفسِّرین زحمتهای فراوان کشیده‏‎ ‎‏و رنجهای بی پایان برده تا کتابی شریف فراهم آورده «فَلِلّهِ دَرُّهُمْ‏‎ ‎‏وَ عَلیَ اللّه اَجْرُهُمْ» بلکه مقصود ما آن است که راه استفاده از‏‎ ‎‏این کتاب شریف را، که تنها کتاب سلوک الی اللّه و یکتا کتاب‏‎ ‎‏تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیّه است و بزرگتر‏‏[‏‏ین‏‎ ‎‏]‏‏وسیلۀ‏‎ ‎‏رابطه بین خالق و خلق و عروة الوثقی و حبل المتین تمسّک به‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 148
‏عزّ ربوبیّت است، باید به روی مردم مفتوح نمود. علما و‏‎ ‎‏مفسِّرینْ تفاسیر فارسی و عربی بنویسند و مقصود آنها بیان‏‎ ‎‏تعالیم و دستورات عرفانی و اخلاقی و بیان کیفیّت ربط مخلوق‏‎ ‎‏به خالق و بیان هجرت از دارالغرور به دارالسّرور و الخلود باشد،‏‎ ‎‏به طوری که در این کتاب شریف به ودیعت گذاشته شده.‏‎ ‎‏صاحب این کتاب سکّاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات‏‎ ‎‏بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نیست تا منظورش‏‎ ‎‏جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودی و ابن خلّکان نیست تا در‏‎ ‎‏اطراف تاریخ عالم بحث کند؛ این کتاب چون عصای موسی و‏‎ ‎‏یدبیضای آن سرور، یا دم عیسی که احیای اموات می کرد نیست که‏‎ ‎‏فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبیّ اکرم آمده باشد؛ بلکه این‏‎ ‎‏صحیفۀ الهیّه کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیّه‏‎ ‎‏است؛ این کتاب خدا است و به شئون الهیّه جلّ و علا دعوت‏‎ ‎‏می کند. مفسر باید شئون الهیّه را به مردم تعلیم کند، و مردم باید‏‎ ‎‏برای تعلّم شئون الهیّه به آن رجوع کنند تا استفادت از آن حاصل‏‎ ‎‏شود ‏وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرءانِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وِ لایَزیدُ الظّالِمینَ اِلاّ‎ ‎خَساراً‎[5]‎‏ چه خسارتی بالاتر از اینکه سی ـ چهل سال کتاب الهی را‏‎ ‎‏قرائت کنیم و به تفاسیر رجوع کنیم و از مقاصد آن باز مانیم. ‏رَبَّنا‎ ‎ظَلَمْنا اَنْفُسَنا وَ اِن لَمْ تَغْفِرْلَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخاسِرین.‎[6]‎‏(182)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انحصار به بحث الفاظ در تفسیر قرآن

‏مثـل یـک طایفـه از علمـای تفسیـر قـرآن کـه استفـادت از قـرآن‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 149

‏را منحصـر به ضبط و جمـع اختلاف قرائـات و معـانی لغـات و‏‎ ‎‏تصـاریف کلمـات و محسّنـات لفظیّه و معنویّه و وجـوه اعجاز‏‎ ‎‏قـرآن و معـانی عرفیّه و اختلاف افهـام نـاس در آنهـا دانند، و‏‎ ‎‏از دعـوات قرآن و جهـات روحیّه و معـارف الهیّۀ آن بکلّی غـافلند.‏‎ ‎‏اینـان نیـز به مریضـی ماننـد که رجـوع بـه طبیب نمـوده نسخۀ او‏‎ ‎‏را گرفتـه، و معـالجۀ خود را بـه ضبـط نسخـه و حفـظ آن و‏‎ ‎‏کیـفیت ترکیبـات آن داننـد. اینـان را مـرض خواهـد کشـت و علـم‏‎ ‎‏بـه نسخـه و مراجعـه به طبیـب بـرای آنها بکلّی بی نتیـجه‏‎ ‎‏است.(183)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مشربهای مختلف تفسیری 

‏تفسیر قرآن یک مسأله ای نیست که امثال ما بتوانند از عهدۀ آن‏‎ ‎‏برآیند. بلکه علمای طراز اوّل هم که در طول تاریخ اسلام، چه از‏‎ ‎‏عامه و چه از خاصه، در این باب کتابهای زیاد نوشته اند ـ البته‏‎ ‎‏مساعی آنها مشکور است ـ لکن هر کدام روی آن تخصص و فنّی‏‎ ‎‏که داشته است یک پرده ای از پرده های قرآن کریم را تفسیر کرده‏‎ ‎‏است، آن هم به طور کامل معلوم نیست بوده ‏‏[‏‏باشد.‏‎ ‎‏]‏‏مثلاً عرفایی‏‎ ‎‏که در طول این چندین قرن آمده اند و تفسیر کرده اند نظیر‏‎ ‎‏محیی الدین در بعضی از کتابهایش، عبدالرزاق کاشانی‏‎[7]‎‏ در‏‎ ‎‏تأویلات، ملاسلطانعلی‏‎[8]‎‏ در تفسیر، اینهایی که طریقه شان طریقۀ‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 150
‏معارف بوده است، بعضی شان در آن فنی که داشته اند خوب‏‎ ‎‏نوشته اند؛ لکن قرآن عبارت از آن نیست که آنها نوشته اند.‏‎ ‎‏آن، بعضی از اوراق قـرآن و پـرده های قرآن است. یا مثلاً‏‎ ‎‏طنطاوی‏‎[9]‎‏ و امثال او، و همیـن طور قطب‏‎[10]‎‏ هم، به یک ترتیب‏‎ ‎‏دیگری تفسیـر کرده اند که بـاز هم غیـر تفسیـر قـرآن است به‏‎ ‎‏همۀ معانی؛ آن هـم یک پرده ای است؛ و بسیـاری از مفسّـرین که از‏‎ ‎‏این دو طایفـه نبودند تفـاسیری دارنـد، مثـل ‏‏مجمع البیان‏‎[11]‎‏ ما،‏‎ ‎‏که تفسیر خوبی است و جامع بین اقوال عامه و خاصّه است؛ و‏‎ ‎‏سایر تفسیرهایی که نوشته شده است، اینها هم همین طور، قرآن‏‎ ‎‏یک کتابی نیست که بتوانیم ما یا کس دیگری یک تفسیر جامعی‏‎ ‎‏آنطور که ‏‏[‏‏سزاوار است بر آن‏‎ ‎‏]‏‏بنویسد. علوم قرآن یک علوم‏‎ ‎‏دیگری است ماورای آنچه ما می فهمیم. ما یک صورتی، یک‏‎ ‎‏پرده ای از پـرده های کتـاب خدا را می فهمیم، و بـاقی اش محتـاج به‏‎ ‎‏تفسیـر اهـل عصمت است، کـه معلّم به تعلیمـات رسول اللّه ‏‎ ‎‏بوده اند.(184)‏

‏ ‏


کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 151

عظمت قرآن، برتر از فهم مفسرین 

‏مفسرین در عین حالی که زحمتهای زیاد کشیده اند لکن دستشان از‏‎ ‎‏لطایف قرآن کوتاه است؛ نه از باب آنکه آنها تقصیری کرده اند، از‏‎ ‎‏باب اینکه عظمت قرآن بیشتر از این مسائل است.(185)‏

21 / 2 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نبود تفسیر حقیقی از قرآن 

‏قرآن که مخزن همه علوم است، نشد که آنها تفسیر کنند، و آن‏‎ ‎‏معارفی که در قرآن هست آنها بیان کنند برای ما. اینها از تأسفهایی‏‎ ‎‏است که ما باید در گور ببریم. قرآن الآن در حجاب است، مستور‏‎ ‎‏است این قرآن. بعضی آیات قرآن است که گرچه بشر یا فلاسفه یا‏‎ ‎‏عرفا تا یک حدودی در موردش صحبتها کردند، لکن آنکه باید‏‎ ‎‏باشد، نشده است و نمی شود. قرآن هم برای ‏مَنْ خوطِبَ بِه‏ آمده‏‎ ‎‏است. ‏انّما یَعرفُ القُرآنَ مَنْ خوطِبَ بِهِ‏ اگر مقصود معانی عرفیه بود، که‏‎ ‎‏مردم همه می فهمند معانی عرفیه را، آن چی بوده است؟ و ما باید‏‎ ‎‏تا آخر متأسف باشیم. حضرت رضا ـ سلام اللّه علیه ـ که با آن‏‎ ‎‏نیرنگ ایشان را بردند، الزاماً بردند به آنجا و خواستند ایشان را چه‏‎ ‎‏بکنند، معلوم بود که از اول بنابراین نیست، نگذاشتند که اینها یک‏‎ ‎‏حکومتی به دستشان بیاید، یک مجالی به دستشان بیاید که لااقل‏‎ ‎‏تعلیمات را بکنند. برای حضرت صادق ـ علیه السلام ـ هم که‏‎ ‎‏مجال بود برای اینکه علم فقه را باید توسعه بدهند و بیان کنند و‏‎ ‎‏بعضی از مسائل البته غیرفقهی هم بوده است، لکن سرگرمی ایشان‏‎ ‎‏به آن علومی که نمی شد که معطل بماند و علم شریعت بود، این هم‏‎ ‎‏باز نگذاشتند، نشد. حَمَله هم نداشتند؛ حَمَله فقه بود، اما حمله‏‎ ‎‏آن علوم نبود. بنابراین، ما باید در این امور متأسف باشیم که از‏‎ ‎‏قرآن دستمان کوتاه است. این تفسیرهایی که بر قرآن نوشته شده‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 152

‏است از اول تا حالا، اینها تفسیر قرآن نیستند، اینها البته یک‏‎ ‎‏ترجمه هایی، یک بویی از قرآن بعضی شان دارند، والاّ تفسیر این‏‎ ‎‏نیست. در هر صورت، ‏اِنّٰاللّه وَاِنّٰااِلَیْه رٰاجِعُون،‎[12]‎‏ آنکه از دست ما‏‎ ‎‏رفت، حکومت عدل الهی هم که تحقق پیدا نکرد که ما بفهمیم باید‏‎ ‎‏چه بکنیم.(186)‏

 18 / 5 / 63 

*  *  *

‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 153

  • )) (بقره / 2).
  • )) (قمر / 17).
  • )) (نحل / 44).
  • )) (ص / 29).
  • )) «ما از قرآن آنچه را که برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل می کنیم و ستمکاران را جز زیان نمی افزاید»؛ (اسراء / 82).
  • )) «پروردگارا ما بر خود ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم ننمایی محققاً از زیانکاران خواهیم بود»؛ (اعراف / 23).
  • )) ملاّ عبدالرزّاق بن جمال (جلال)الدین کاشانی، مکنّی به «ابوالغنائم» و ملقّب به «کمال الدّین» از مشاهیر عارفان قرن هشتم هجری است. مطالب تفسیری وی را در اثر او به نام تأویل الآیات یا تأویلات القرآن می توان یافت.
  • )) سلطان محمدبن حیدرالجنابذی الخراسانی، مشهور به «سلطان علیشاه» از عارفان و صوفیان قرن چهارده هجری است. تفسیر وی به نام بیان السعادة فی مقامات العبادة پر از مطالب رمزی همراه با مباحث فلسفی می باشد. این اثر وی در چهار مجلّد در سال 1344 ه . ش. در چاپخانه دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
  • )) طنطاوی بن جوهری مصری (1287 ـ 1358 ق) از دانشمندان مصر و اساتید دارالعلوم قاهره بوده است. تفسیر وی به نام الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم می باشد. وی در تفسیرش به بیان احکام مورد نیاز مسلمانان و اخلاق پرداخته است ولی مهمترین ویژگی این تفسیر مباحث علمی آن است که حدود 750 آیه از قرآن را با مطالب علوم طبیعی تطبیق کرده است.
  • )) سید بن قطب بن ابراهیم، متفکّر اسلامی مصری در قرن 14 هجری، نویسنده و مدرّس عربی در مصر می باشد. وی عضو گروه «اخوان المسلمین» بوده و ریاست روزنامۀ آن را به عهده داشته است. سیدقطب توسط حکومت جمال عبدالناصر دستگیر و زندانی وسپس اعدام گردید. آثار متعددی در زمینۀ قرآن دارد مانند: التصویر الفنّی فی القرآن، مشاهدالقیامة فی القرآن و تفسیر فی ظلال القرآن که در آن بیشتر به مباحث اجتماعی پرداخته است.
  • )) مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، تألیف ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی (472 ـ 578 یا 551) مفسّر و فقیه بزرگ شیعه در قرن ششم هجری است. وی در تفسیر گرانقدر خود به بحثهای ادبی و قرائات و نقل اقوال مفسّرین و بیان مراد آیات قرآن پرداخته است.
  • )) (بقره / 156).