بخش دوم: علوم قرآن

فهم اهل معرفت و متعمقان آخر الزمان

فهم اهل معرفت و متعمقان آخر الزمان

‏ ‏

‏ ‏

قرآن شامل نهایت معرفت 

‏سُئِلَ عَلِیّ بْنُ الحُسَیْنِ ـ عَلَیْهِما السَّلاٰم ـ عَنِ التَّوْحیِد، فَقاٰلَ: ‏إنَّ اللّه عَزَّ‎ ‎وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ یَکُونُ فی آخِرِالزَّماٰنِ أَقْوٰامٌ مُتَعَمِّقُونَ، فَأَنْزَلَ اللّه تَعاٰلیٰ «قُلْ هُوَاللّه ‎ ‎اَحَدٌ» وَ الآیاٰتِ مِنْ سُورَةِ «الحَدیدِ» إِلیٰ قَوْلِه: «وَ هُوَ عَلیمٌ بِذاٰتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ راٰمَ‎ ‎وَراٰءَ ذٰلِکَ فَقَدْ هَلَکَ.‎[1]‎‏ پس، معلوم می شود این آیات شریفه، که‏‎ ‎‏توحید و تنزیه حق و بعث و رجوع موجودات در آن وارد است،‏‎ ‎‏برای متعمقین و ارباب فکرهای دقیق نازل شده. باز هم باید گفت‏‎ ‎‏فکر در حق تعالی حرام است؟ آیا کدام عارف و حکیم بیشتر از‏‎ ‎‏معارف وارده در اوّل سورۀ «حدید» آورده؟ غایت معرفت آنها‏‎ ‎‏رسیدن به این است که ‏سَبَّحَ لِلّهِ مٰا فِی السَّمواتِ وَالاَرْضِ.‎[2]‎‏ آیا از آیۀ‏‎ ‎‏شریفۀ ‏هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ و الظّاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ.‎[3]‎‏ کی برای‏‎ ‎‏توصیف حق تعالی و جلوات ذات مقدسش بهتر بیانی دارد؟ به‏‎ ‎‏جان دوست قسم که اگر برای حقیّت کتاب کریم الهی جز این آیۀ‏‎ ‎‏شریفه نبود، برای اهل دل کفایت می کرد. قدری مراجعه نمایید به‏‎ ‎‏کتاب خدا و خطب و آثار و اخبار رسول اکرم و خلفای معصومین‏‎ ‎‏او ـ سلام اللّه علیهم ـ ببینید در هر مقصد از مقاصد معارف که تصور‏‎ ‎‏می شود کدام حکیم و عارف بیشتر از آنها بیانی نموده. تمام‏‎ ‎‏کلماتشان مشحون ازتوصیف حق  و استدلال برذات و صفات ذات‏‎ ‎‏مقدس است، به طوری که هر طایفه ای به قدر فهم خود از آن‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 139

‏برخوردار می شود.(174)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

معارف عالیه برای خواص اهل معرفت

‏آنچه در ذیل حدیث شریف فرماید که ‏مَنْ رامَ وَراءَ ذٰلِکَ فَقَد هَلَکَ‎ ‎‏اشاره به آن است که این قدر که در این آیات شریفه و سورۀ مبارکۀ‏‎ ‎‏«توحید» از معارف مذکور است حد علوم بشری و غایة القصوای‏‎ ‎‏معارف است، که اگر کسی گمان کند که بالاتر از این معارف پیش‏‎ ‎‏کسی است به خطا رفته؛ و چنانچه این آیات حدّ اعلای معارف را‏‎ ‎‏به سلسلۀ بشر تعلیم می دهد، قصور از این حد نیز اخترام و هلاک‏‎ ‎‏است و جهل به مقام ربوبیت است.‏

‏     و البته این حدیث شریف در مقام حثّ و ترغیب به تعمق و‏‎ ‎‏تفکر در این آیات شریفه است، ولی از برای هر علمی اهلی است‏‎ ‎‏و از برای هر میدانی فارِسی. گمان نشود که آیات «توحید» را چه‏‎ ‎‏در سورۀ مبارکۀ «توحید» و چه در این آیات شریفه و چه در آیات‏‎ ‎‏دیگر قرآن و همین طور اخبار شریفه و خطب و ادعیه و مناجاتهای‏‎ ‎‏ائمه ـ علیهم السلام ـ که تمام مشحون از معارف است، انسان‏‎ ‎‏می تواند به فکر خود و ظهور عرفی آنها بفهمد. این خیالی است‏‎ ‎‏بس خام و وسواسی است شیطانی که این قطاع الطریق راه انسانیت‏‎ ‎‏دامی گشوده که انسان را از معارف باز دارد و سد ابواب حکمت و‏‎ ‎‏معرفت را بر انسان بنماید وآدمی را در وادی حیرت و ضلالت‏‎ ‎‏سرنگون کند. خدا شاهد است وَ کَفیٰ بِهِ شَهیداً‏‎[4]‎‏ ـ که مقصود من‏‎ ‎‏از این کلام، ترویج بازار فلسفۀ رسمیه یا عرفان رسمی نیست؛‏‎ ‎‏بلکه مقصود آن است که برادران ایمانی من، خصوصاً اهل علم،‏‎ ‎‏قدری به معارف اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و قرآن توجه کنند آن را‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 140

‏نسیان نکنند، که عمدۀ بعثت رسل و انزال کتب برای مقصد‏‎ ‎‏شریف معرفة اللّه بوده، که تمام سعادات دنیاویه و اخراویه در‏‎ ‎‏سایۀ آن حاصل آید.(175)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لطایف علوم الهی برای اهل معرفت 

‏و از این حدیث شریف معلوم شود که فهم این آیات شریفه و این‏‎ ‎‏سورۀ مبارکه، حقّ متعمّقان و صاحبان انظار دقیقه است؛ و دقایق و‏‎ ‎‏سرایر توحید و معرفت در اینها مطوی است؛ و لطایف علوم الهی‏‎ ‎‏را حق تعالی برای اهلش فرو فرستاده؛ و کسانی که حظّی از سرایر‏‎ ‎‏توحید و معارف الهیّه ندارند، حقِّ نظر در این آیات ندارند؛ و حق‏‎ ‎‏ندارند این آیات را به معانی عامیّۀ سوقیّه که خود می فهمند حمل‏‎ ‎‏و قصر نمایند.(176)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فهم معارف توحیدی قرآن 

‏و باید دانست که در این کتاب جامع الهی به طوری این معارف، از‏‎ ‎‏معرفة الذّات تا معرفة الافعال، مذکور است که هر طبقه به قدر‏‎ ‎‏استعداد خود از آن ادراک می کنند؛ چنانچه آیات شریفۀ توحید، و‏‎ ‎‏خصـوصاً توحیـد افعـال، را علمای ظاهـر و محدّثین و فقـها‏‎ ‎‏ـ رضوان اللّه علیهم ـ طوری بیان و تفسیر می کنند که بکلّی مخالف و‏‎ ‎‏مباین است با آنچه اهل معرفت و علمای باطن تفسیر می کنند؛ و‏‎ ‎‏نویسنده هر دو را در محل خود درست می داند، زیرا که قرآن‏‎ ‎‏شفای دردهای درونی است و هر مریض را به طوری علاج‏‎ ‎‏می کند. چنانچه کریمۀ ‏هُوَالاَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْباطِنُ.‎[5]‎‏ و کریمۀ ‏اللّه ‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 141

نورُ السَّمَواتِ وَ الأَرْضِ.‎[6]‎‏ و کریمۀ ‏هُوَالَّذی فِی السَّمٰاءِ اِلهٌ وَ فِی الأرْضِ اِلٰهٌ.‎[7]‎‏ و‏‎ ‎‏کریمه ‏هُوَ مَعَکُمْ.‎[8]‎‏ و کریمه ‏اَیْنَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه .‎[9]‎‏ الی غیر ذلک در‏‎ ‎‏توحید ذات، و آیات کریمۀ آخر سورۀ «حشر» و غیر آنها در توحید‏‎ ‎‏صفات، و کریمۀ ‏وَمٰا رَمَیْتَ اِذْرَمَیْتَ وَلٰکِنَّ اللّه رَمَی.‎[10]‎‏ و کریمۀ ‏الْحَمْدُللّه‎ ‎رَبِّ الْعالَمین.‏ و کریمه ‏یُسَبِّحُ للّه ما فی السَّمٰواتِ و ما فِی الأَرْض‎[11]‎‏ در توحید‏‎ ‎‏افعال، که بعضی به وجه دقیق و بعضی به وجه ادقّ عرفانی دلالت‏‎ ‎‏دارد، برای هر یک از طبقات علمای ظاهر و باطن طوری شفای‏‎ ‎‏امراض است؛ و در عین حال که بعضی آیات شریفه، مثل آیات‏‎ ‎‏اوّل «حدید» و سورۀ مبارکۀ «توحید»، به حسب حدیث شریف‏‎ ‎‏کافی برای متعمّقان از آخرالزّمان وارد شده، اهل ظاهر را نیز از آن‏‎ ‎‏بهرۀ کافی است؛ و این از معجزات این کتاب شریف و از جامعیت‏‎ ‎‏آن است.(177)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فهم اهل معرفت از توحید قرآن 

‏گاهی با نصف سطر، برهانی را که حکما با چندین مقدمات باید‏‎ ‎‏بیان کنند به صورت غیر شبیه به برهان می فرماید. مثل قوله تعالی:‏‎ ‎لَوْ کانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّه لَفَسَدَتا.‎[12]‎‏ و قوله: ‏لَذَهبَ کُلُّ إلٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلاٰ بَعْضُهُمْ‎ ‎عَلیٰ بَعْضٍ،‎[13]‎‏ که برهان دقیق بر توحید است و هر یک از این دو‏‎ ‎‏محتاج به چندین صفحه بیان است که پیش اهلش واضح است و‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 142

‏غیر اهلش را نیز حق تصرف در آن نیست، گرچه چون کلام جامع‏‎ ‎‏است به اندازۀ فهمش هر کسی از آن ادراکی می کند. و مثل قوله‏‎ ‎‏تعالی: ‏أَلاٰ یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ.‎[14]‎‏ و قوله: ‏وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مٰا‎ ‎کُنْتُم.‎[15]‎‏ و قوله: ‏فَأیْنَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه .‎[16]‎‏ و قوله: ‏وَ هُوَالَّذی فِی السَّماءِ إِلٰهٌ‎ ‎وَ فِی الأَرْضِ إِلٰهٌ.‎[17]‎‏ و قوله: ‏هُوَ الأَوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظّٰاهِرُ وَ الْباطِنُ،‎[18]‎‏ که هر‏‎ ‎‏یک اشاره به علوم عالیه حکمت ماقبل الطبیعه است به وجه‏‎ ‎‏عرفانی.(178)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لزوم ذوق عرفانی، برای درک قرآن 

‏چه بسا مسائل عرفانی که در قرآن و این مناجاتهای ائمه اطهار‏‎ ‎‏ـ سلام اللّه علیهم ـ و همین مناجات شعبانیه مسائل عرفانی هست‏‎ ‎‏که اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودی ممکن است ادراک کنند،‏‎ ‎‏بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است‏‎ ‎‏نمی توانند وجدان کنند. آیه شریفه در قرآن: ‏ثُمَّ دَنیٰ فَتَدَلَّیٰ * فَکَانَ قَابَ‎ ‎قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَیٰ‎[19]‎‏ خوب، مفسرین، فلاسفه در این باب صحبتها‏‎ ‎‏کردند، لکن آن ذوق عرفانی کم شده است. ‏اِلٰهی هَبْ لِی کَمٰالَ الاْنْقِطٰاعَ‎ ‎اِلَیْکَ وَ اَنِرْ اَبْصَارَ قُلُوبِنٰا بِضِیٰاء نَظَرِهٰا اِلَیْکَ حَتّیٰ تَخْرِقَ اَبْصٰارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ‎ ‎فَتَصِلَ اِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ اَروٰاحَنٰا مُعَلَّقَهً بِعِزّ قُدْسِکَ اِلٰهی وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ‎ ‎نٰادَیْتَهُ فَاجٰابَکَ وَ نٰاجَیْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاٰلِکَ‎[20]‎‏ اینها عناوینشان را خیال می کند‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 143
‏انسان، خوب، ما هم می دانیم. نه عارف و نه فیلسوف و نه دانشمند‏‎ ‎‏نمی توانند ذوب کنند چی هست مسأله. مسأله فَصَعِقَ لِجَلاٰلِکَ که‏‎ ‎‏مبدأش قرآن است: ‏و خَرَّ موسیٰ صَعِقاً‎[21]‎‏، مسأله ای است که انسان‏‎ ‎‏گمان می کند که خوب افتاد غش کرد «صَعِقَ» یعنی غش کرد، اما‏‎ ‎‏این غش چی بوده است؟ غش حضرت موسی چی بوده است؟‏‎ ‎‏این مسأله ای نیست که غیر موسی بفهمد. یا: ‏دَنیٰ فَتَدَلّیٰ‏ را، این‏‎ ‎‏مسأله ای نیست که غیر آن کسی که «دُنُوّ» پیدا کرده است بتواند‏‎ ‎‏فهم کند، ادراک کند، ذوب کند. یا همین جملاتی که در این‏‎ ‎‏مناجات بزرگ است و بعض جملات دیگری که در آن هست،‏‎ ‎‏مسائلی است که به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است.‏‎ ‎‏ریاضات بسیار می خواهد تا انسان بتواند بفهمد که ناجیته ‏‏[‏‏با فتح‏‎ ‎‏تا‏‏]‏‏ نه ناجیته ‏‏[‏‏با ضم تا‏‏]‏‏، «ناجَیتَه» این چی است؟ خدا با آدم‏‎ ‎‏مناجات می کند، چی است مناجات؟ چه خواسته اند ائمه؟ این از‏‎ ‎‏دعاهایی است که من غیر از این دعا ندیدم که روایت شده است‏‎ ‎‏همۀ ائمه این دعا را، این مناجات را می خواندند، این دلیل بر‏‎ ‎‏بزرگی این مناجات است که همۀ ائمه این مناجات را می خواندند.‏‎ ‎‏چی بوده است این؟ بین آنها و خدای تبارک و تعالی چه مسائلی‏‎ ‎‏بوده است؟ «هَبْ لِی کَمٰالَ الاْنقِطٰاعِ اِلَیْکَ» کمال انقطاع چی است؟‏‎ ‎وَ بِیَدِکَ لاٰبِیَدِ غَیْرِکَ زِیٰادَتی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرّی؛‎[22]‎‏ خوب، آدم به‏‎ ‎‏حسب ظاهر می گوید خوب، همه چیز با اوست. اما وجدان این‏‎ ‎‏مطلب که هیچ ضرری به ما نمی رسد الا به دست اوست، هیچ‏
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 144
‏منفعتی نمی رسد الاّ به اوست، اوست ضارّ و نافع، اینها چیزهایی‏‎ ‎‏است که دست ماها از آن کوتاه است؛ و دعا کنید که خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی به ما توفیق بدهد که در این ماه شریف و ماه شریف رمضان‏‎ ‎‏از این مسائل هم یک حظّی ولو یک جلوۀ کوچکی در دلها و‏‎ ‎‏قلبهای ما واقع بشود، و لااقل مؤمن به این بشویم که قضیّۀ «صَعِقَ»‏‎ ‎‏چه قضیه ای است. مؤمن به این بشویم که مناجات خدا با انسان‏‎ ‎‏چی هست. مناجات را مؤمن بشویم به آن، انکار نکنیم، نگوییم‏‎ ‎‏اینها حرفهای درویشی است. همۀ این مسائل در قرآن هست به‏‎ ‎‏نحو لطیف و در کتب ادعیۀ مبارکۀ ما که از ناحیۀ ائمۀ هدی وارد‏‎ ‎‏شده است، همۀ این مسائل هست، نه به آن لطافت قرآن، لکن به‏‎ ‎‏نحو لطیف آن هم و همۀ اشخاصی که بعدها این اصطلاحات را به‏‎ ‎‏کار برده اند، فهمیده و نفهمیده از قرآن و حدیث گرفتند، و ممکن‏‎ ‎‏است که اصل مسندش هم درست ندانند؛ البته به حقیقتش هم کم‏‎ ‎‏آدمی است که می تواند پی برد تا چه رسد به اینکه ذائقۀ روح‏‎ ‎‏بچشد این را. چشیدن ذائقه یک مسأله فوق این مسائل است.(179)‏

7 / 3 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آیات مخصوص اهل معرفت 

‏ [در] قرآن، آیاتی که در این زمینه است که اهل معرفت از آن‏‎ ‎‏استفاده می کنند زیاد است، مثل اَللّه ُ نُورُالسَّمٰوٰاتِ وَالاَْرْضِ،‏‎[23]‎‏ هُوَ الاَْوَّلُ‏‎ ‎‏وَالآخِرُ وَالظّٰاهِرُ وَالْبٰاطِنُ،‏‎[24]‎‏ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَ مٰا کُنْتُمْ‏‎[25]‎‏ و امثال اینها که در لفظ‏‎ ‎‏و در بیان ممکن است که انسان برای آنها بیاناتی بکند، ولی به‏‎ ‎‏حسب واقع و حظّ واقعی مشکل است که کسی غیر از آنکه‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 145

‏خوطب به، به اینطور مسائل برسد. هُوَالظّٰاهِرُ، هُوَالْبٰاطِنُ خوب،‏‎ ‎‏وقتی دست ماها دادند گفتیم به اینکه هُوَالْمُظْهِرُ؛ لکن مسأله این‏‎ ‎‏نیست. ‏اَللّه ُ نُورُالسَّمٰوٰاتِ وَ الاْرْضِ‏ وقتی دست بشر عادی رسیده «منور‏‎ ‎‏السموات والارض» معنا کرده، لکن مسأله این نیست. در روایات‏‎ ‎‏هم همین طور است.(180)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

27 / 6 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سورۀ توحید و حدید برای متعمقان آخرالزمان

‏آیاتی که در روایات ما وارد شده است که برای متعمقین آخرالزمان‏‎ ‎‏وارد شده است، مثل سورۀ «توحید» و شش آیه از سورۀ «حدید»،‏‎ ‎‏گمان ندارم که واقعیتش برای بشر تا الآن و تا بعدها بشود آنطوری‏‎ ‎‏که باید باشد، کشف بشود. البته مسائل در این باب خیلی گفته‏‎ ‎‏شده است، تحقیقات، تحقیقات بسیار ارزنده هم بسیار شده‏‎ ‎‏است، لکن افق قرآن بالاتر از این مسائل است. همین آیۀ شریفه‏‎ ‎هُوَالاَوّلُ وَالاٰخِرُ والظاهر والباطِنُ‏ انسان خیال می کند که خوب، اول‏‎ ‎‏خلق،اللّه است و آخر هم همان است، و عرض می کنم که ظاهر هم‏‎ ‎‏به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش؛ لکن اصلاً‏‎ ‎‏این مسأله این نیست که ما می فهمیم و فهمیده اند، مسائل بیش از‏‎ ‎‏این مسائل است. «هُوَالظاهر» اصل ظهور را به غیر خودش‏‎ ‎‏می خواهد نفی کند از غیر خودش، ظهور مال اوست. واقع مطلب‏‎ ‎‏همین است، منتها فهم این معنا که ظهور، ظهور اوست و عالم و‏‎ ‎‏تمام هستی ظهور اوست، فهم این مشکل است.(181)‏

1 / 10 / 62 

 

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 146

  • )) «از علی بن الحسین (ع) دربارۀ توحید پرسیدند، فرمودند: «همانا خداوند عزّ وجلّ می دانست که در آخر زمان پاره ای از مردم ژرف اندیش خواهند آمد، پس خداوند تعالی «قل هواللّه احد» و آیاتی از سورۀ «حدید» تا آیۀ «و هو علیم بذات الصدور» را فرو فرستاد؛ پس هر کس فزون از آن را اراده کند هلاک شده است»؛ اصول کافی؛ ج 1، ص 91، «کتاب التوحید»، «باب النسبة»، ح 3.
  • )) «آنچه در آسمانها و زمین است خدا را تنزیه می کنند»؛ (حدید / 1).
  • )) «او آغاز و پایان و آشکار و نهان است و او به همه چیز داناست»؛ (حدید / 3).
  • )) برگرفته از آیه 79 سورۀ نساء: « وَ کَفَیٰ بِاللّه ِ شهیداً؛و شهادت خدا به آن کافی است».
  • )) (حدید / 3).
  • )) «خداوند نور آسمانها و زمین است»؛ (نور / 35).
  • )) «اوست کسی که در آسمان خداست و در زمین خداست»؛ (زخرف / 84).
  • )) «او با شماست»؛ (حدید / 4).
  • )) «به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست»؛ (بقره / 115).
  • )) (انفال / 17).
  • )) «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است او را تسبیح می کند»؛ (جمعه / 1، تغابن / 1).
  • )) (انبیا / 22).
  • )) (مؤمنون / 91).
  • )) «آیا آنکه خلق کرده نمی داند، با آنکه او به [باطن] عالم دانا و آگاه است»؛ ملک / 14.
  • )) «او با شماست هر کجا باشید»؛ (حدید / 4).
  • )) (بقره / 115).
  • )) (زخرف / 84).
  • )) (حدید / 3).
  • )) «سپس نزدیک و نزدیک شد، پس به فاصلۀ دو کمان، یا نزدیکتر بود»؛ (نجم / 8 ـ 9).
  • )) «خداوندا، کمال دلبستگی به خودت را به من ببخش، و دیدگان دل ما را با پرتو نظر به خودت نور بخش تا دیدۀ دلها حجابهای نور را بدرد. پس به معدن بزرگی برسد، و روحهای ما به درگاه عزّ قدس تو آویخته گردد. خدایا مرا از کسانی قرار بده که صدایشان زدی پس اجابت کردند، و به ایشان نظر کردی پس در برابر جلال تو مدهوش شدند»؛ مناجات شعبانیه: اقبال الاعمال، اعمال ماه شعبان؛ مصباح المتهجّد؛ ص 374.
  • )) «پس موسیٰ مدهوش افتاد»؛ (اعراف / 143).
  • )) «به دست توست نه به دست دیگری. افزونی و کاستی و سود و زیان من»؛ مناجات شعبانیه.
  • )) (نور / 35).
  • )) (حدید / 3).
  • )) (حدید / 4).