فهم اهل معرفت و متعمقان آخر الزمان
قرآن شامل نهایت معرفت
سُئِلَ عَلِیّ بْنُ الحُسَیْنِ ـ عَلَیْهِما السَّلاٰم ـ عَنِ التَّوْحیِد، فَقاٰلَ: إنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ یَکُونُ فی آخِرِالزَّماٰنِ أَقْوٰامٌ مُتَعَمِّقُونَ، فَأَنْزَلَ اللّه تَعاٰلیٰ «قُلْ هُوَاللّه اَحَدٌ» وَ الآیاٰتِ مِنْ سُورَةِ «الحَدیدِ» إِلیٰ قَوْلِه: «وَ هُوَ عَلیمٌ بِذاٰتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ راٰمَ وَراٰءَ ذٰلِکَ فَقَدْ هَلَکَ. پس، معلوم می شود این آیات شریفه، که توحید و تنزیه حق و بعث و رجوع موجودات در آن وارد است، برای متعمقین و ارباب فکرهای دقیق نازل شده. باز هم باید گفت فکر در حق تعالی حرام است؟ آیا کدام عارف و حکیم بیشتر از معارف وارده در اوّل سورۀ «حدید» آورده؟ غایت معرفت آنها رسیدن به این است که سَبَّحَ لِلّهِ مٰا فِی السَّمواتِ وَالاَرْضِ. آیا از آیۀ شریفۀ هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ و الظّاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ. کی برای توصیف حق تعالی و جلوات ذات مقدسش بهتر بیانی دارد؟ به جان دوست قسم که اگر برای حقیّت کتاب کریم الهی جز این آیۀ شریفه نبود، برای اهل دل کفایت می کرد. قدری مراجعه نمایید به کتاب خدا و خطب و آثار و اخبار رسول اکرم و خلفای معصومین او ـ سلام اللّه علیهم ـ ببینید در هر مقصد از مقاصد معارف که تصور می شود کدام حکیم و عارف بیشتر از آنها بیانی نموده. تمام کلماتشان مشحون ازتوصیف حق و استدلال برذات و صفات ذات مقدس است، به طوری که هر طایفه ای به قدر فهم خود از آن
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 139
برخوردار می شود.(174)
* * *
معارف عالیه برای خواص اهل معرفت
آنچه در ذیل حدیث شریف فرماید که مَنْ رامَ وَراءَ ذٰلِکَ فَقَد هَلَکَ اشاره به آن است که این قدر که در این آیات شریفه و سورۀ مبارکۀ «توحید» از معارف مذکور است حد علوم بشری و غایة القصوای معارف است، که اگر کسی گمان کند که بالاتر از این معارف پیش کسی است به خطا رفته؛ و چنانچه این آیات حدّ اعلای معارف را به سلسلۀ بشر تعلیم می دهد، قصور از این حد نیز اخترام و هلاک است و جهل به مقام ربوبیت است.
و البته این حدیث شریف در مقام حثّ و ترغیب به تعمق و تفکر در این آیات شریفه است، ولی از برای هر علمی اهلی است و از برای هر میدانی فارِسی. گمان نشود که آیات «توحید» را چه در سورۀ مبارکۀ «توحید» و چه در این آیات شریفه و چه در آیات دیگر قرآن و همین طور اخبار شریفه و خطب و ادعیه و مناجاتهای ائمه ـ علیهم السلام ـ که تمام مشحون از معارف است، انسان می تواند به فکر خود و ظهور عرفی آنها بفهمد. این خیالی است بس خام و وسواسی است شیطانی که این قطاع الطریق راه انسانیت دامی گشوده که انسان را از معارف باز دارد و سد ابواب حکمت و معرفت را بر انسان بنماید وآدمی را در وادی حیرت و ضلالت سرنگون کند. خدا شاهد است وَ کَفیٰ بِهِ شَهیداً ـ که مقصود من از این کلام، ترویج بازار فلسفۀ رسمیه یا عرفان رسمی نیست؛ بلکه مقصود آن است که برادران ایمانی من، خصوصاً اهل علم، قدری به معارف اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و قرآن توجه کنند آن را
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 140
نسیان نکنند، که عمدۀ بعثت رسل و انزال کتب برای مقصد شریف معرفة اللّه بوده، که تمام سعادات دنیاویه و اخراویه در سایۀ آن حاصل آید.(175)
* * *
لطایف علوم الهی برای اهل معرفت
و از این حدیث شریف معلوم شود که فهم این آیات شریفه و این سورۀ مبارکه، حقّ متعمّقان و صاحبان انظار دقیقه است؛ و دقایق و سرایر توحید و معرفت در اینها مطوی است؛ و لطایف علوم الهی را حق تعالی برای اهلش فرو فرستاده؛ و کسانی که حظّی از سرایر توحید و معارف الهیّه ندارند، حقِّ نظر در این آیات ندارند؛ و حق ندارند این آیات را به معانی عامیّۀ سوقیّه که خود می فهمند حمل و قصر نمایند.(176)
* * *
فهم معارف توحیدی قرآن
و باید دانست که در این کتاب جامع الهی به طوری این معارف، از معرفة الذّات تا معرفة الافعال، مذکور است که هر طبقه به قدر استعداد خود از آن ادراک می کنند؛ چنانچه آیات شریفۀ توحید، و خصـوصاً توحیـد افعـال، را علمای ظاهـر و محدّثین و فقـها ـ رضوان اللّه علیهم ـ طوری بیان و تفسیر می کنند که بکلّی مخالف و مباین است با آنچه اهل معرفت و علمای باطن تفسیر می کنند؛ و نویسنده هر دو را در محل خود درست می داند، زیرا که قرآن شفای دردهای درونی است و هر مریض را به طوری علاج می کند. چنانچه کریمۀ هُوَالاَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْباطِنُ. و کریمۀ اللّه
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 141
نورُ السَّمَواتِ وَ الأَرْضِ. و کریمۀ هُوَالَّذی فِی السَّمٰاءِ اِلهٌ وَ فِی الأرْضِ اِلٰهٌ. و کریمه هُوَ مَعَکُمْ. و کریمه اَیْنَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه . الی غیر ذلک در توحید ذات، و آیات کریمۀ آخر سورۀ «حشر» و غیر آنها در توحید صفات، و کریمۀ وَمٰا رَمَیْتَ اِذْرَمَیْتَ وَلٰکِنَّ اللّه رَمَی. و کریمۀ الْحَمْدُللّه رَبِّ الْعالَمین. و کریمه یُسَبِّحُ للّه ما فی السَّمٰواتِ و ما فِی الأَرْض در توحید افعال، که بعضی به وجه دقیق و بعضی به وجه ادقّ عرفانی دلالت دارد، برای هر یک از طبقات علمای ظاهر و باطن طوری شفای امراض است؛ و در عین حال که بعضی آیات شریفه، مثل آیات اوّل «حدید» و سورۀ مبارکۀ «توحید»، به حسب حدیث شریف کافی برای متعمّقان از آخرالزّمان وارد شده، اهل ظاهر را نیز از آن بهرۀ کافی است؛ و این از معجزات این کتاب شریف و از جامعیت آن است.(177)
* * *
فهم اهل معرفت از توحید قرآن
گاهی با نصف سطر، برهانی را که حکما با چندین مقدمات باید بیان کنند به صورت غیر شبیه به برهان می فرماید. مثل قوله تعالی: لَوْ کانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّه لَفَسَدَتا. و قوله: لَذَهبَ کُلُّ إلٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلاٰ بَعْضُهُمْ عَلیٰ بَعْضٍ، که برهان دقیق بر توحید است و هر یک از این دو محتاج به چندین صفحه بیان است که پیش اهلش واضح است و
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 142
غیر اهلش را نیز حق تصرف در آن نیست، گرچه چون کلام جامع است به اندازۀ فهمش هر کسی از آن ادراکی می کند. و مثل قوله تعالی: أَلاٰ یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ. و قوله: وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مٰا کُنْتُم. و قوله: فَأیْنَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه . و قوله: وَ هُوَالَّذی فِی السَّماءِ إِلٰهٌ وَ فِی الأَرْضِ إِلٰهٌ. و قوله: هُوَ الأَوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظّٰاهِرُ وَ الْباطِنُ، که هر یک اشاره به علوم عالیه حکمت ماقبل الطبیعه است به وجه عرفانی.(178)
* * *
لزوم ذوق عرفانی، برای درک قرآن
چه بسا مسائل عرفانی که در قرآن و این مناجاتهای ائمه اطهار ـ سلام اللّه علیهم ـ و همین مناجات شعبانیه مسائل عرفانی هست که اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودی ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است نمی توانند وجدان کنند. آیه شریفه در قرآن: ثُمَّ دَنیٰ فَتَدَلَّیٰ * فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَیٰ خوب، مفسرین، فلاسفه در این باب صحبتها کردند، لکن آن ذوق عرفانی کم شده است. اِلٰهی هَبْ لِی کَمٰالَ الاْنْقِطٰاعَ اِلَیْکَ وَ اَنِرْ اَبْصَارَ قُلُوبِنٰا بِضِیٰاء نَظَرِهٰا اِلَیْکَ حَتّیٰ تَخْرِقَ اَبْصٰارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ اَروٰاحَنٰا مُعَلَّقَهً بِعِزّ قُدْسِکَ اِلٰهی وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ نٰادَیْتَهُ فَاجٰابَکَ وَ نٰاجَیْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاٰلِکَ اینها عناوینشان را خیال می کند
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 143
انسان، خوب، ما هم می دانیم. نه عارف و نه فیلسوف و نه دانشمند نمی توانند ذوب کنند چی هست مسأله. مسأله فَصَعِقَ لِجَلاٰلِکَ که مبدأش قرآن است: و خَرَّ موسیٰ صَعِقاً، مسأله ای است که انسان گمان می کند که خوب افتاد غش کرد «صَعِقَ» یعنی غش کرد، اما این غش چی بوده است؟ غش حضرت موسی چی بوده است؟ این مسأله ای نیست که غیر موسی بفهمد. یا: دَنیٰ فَتَدَلّیٰ را، این مسأله ای نیست که غیر آن کسی که «دُنُوّ» پیدا کرده است بتواند فهم کند، ادراک کند، ذوب کند. یا همین جملاتی که در این مناجات بزرگ است و بعض جملات دیگری که در آن هست، مسائلی است که به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. ریاضات بسیار می خواهد تا انسان بتواند بفهمد که ناجیته [با فتح تا] نه ناجیته [با ضم تا]، «ناجَیتَه» این چی است؟ خدا با آدم مناجات می کند، چی است مناجات؟ چه خواسته اند ائمه؟ این از دعاهایی است که من غیر از این دعا ندیدم که روایت شده است همۀ ائمه این دعا را، این مناجات را می خواندند، این دلیل بر بزرگی این مناجات است که همۀ ائمه این مناجات را می خواندند. چی بوده است این؟ بین آنها و خدای تبارک و تعالی چه مسائلی بوده است؟ «هَبْ لِی کَمٰالَ الاْنقِطٰاعِ اِلَیْکَ» کمال انقطاع چی است؟ وَ بِیَدِکَ لاٰبِیَدِ غَیْرِکَ زِیٰادَتی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرّی؛ خوب، آدم به حسب ظاهر می گوید خوب، همه چیز با اوست. اما وجدان این مطلب که هیچ ضرری به ما نمی رسد الا به دست اوست، هیچ
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 144
منفعتی نمی رسد الاّ به اوست، اوست ضارّ و نافع، اینها چیزهایی است که دست ماها از آن کوتاه است؛ و دعا کنید که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که در این ماه شریف و ماه شریف رمضان از این مسائل هم یک حظّی ولو یک جلوۀ کوچکی در دلها و قلبهای ما واقع بشود، و لااقل مؤمن به این بشویم که قضیّۀ «صَعِقَ» چه قضیه ای است. مؤمن به این بشویم که مناجات خدا با انسان چی هست. مناجات را مؤمن بشویم به آن، انکار نکنیم، نگوییم اینها حرفهای درویشی است. همۀ این مسائل در قرآن هست به نحو لطیف و در کتب ادعیۀ مبارکۀ ما که از ناحیۀ ائمۀ هدی وارد شده است، همۀ این مسائل هست، نه به آن لطافت قرآن، لکن به نحو لطیف آن هم و همۀ اشخاصی که بعدها این اصطلاحات را به کار برده اند، فهمیده و نفهمیده از قرآن و حدیث گرفتند، و ممکن است که اصل مسندش هم درست ندانند؛ البته به حقیقتش هم کم آدمی است که می تواند پی برد تا چه رسد به اینکه ذائقۀ روح بچشد این را. چشیدن ذائقه یک مسأله فوق این مسائل است.(179)
7 / 3 / 62
* * *
آیات مخصوص اهل معرفت
[در] قرآن، آیاتی که در این زمینه است که اهل معرفت از آن استفاده می کنند زیاد است، مثل اَللّه ُ نُورُالسَّمٰوٰاتِ وَالاَْرْضِ، هُوَ الاَْوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّٰاهِرُ وَالْبٰاطِنُ، هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَ مٰا کُنْتُمْ و امثال اینها که در لفظ و در بیان ممکن است که انسان برای آنها بیاناتی بکند، ولی به حسب واقع و حظّ واقعی مشکل است که کسی غیر از آنکه
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 145
خوطب به، به اینطور مسائل برسد. هُوَالظّٰاهِرُ، هُوَالْبٰاطِنُ خوب، وقتی دست ماها دادند گفتیم به اینکه هُوَالْمُظْهِرُ؛ لکن مسأله این نیست. اَللّه ُ نُورُالسَّمٰوٰاتِ وَ الاْرْضِ وقتی دست بشر عادی رسیده «منور السموات والارض» معنا کرده، لکن مسأله این نیست. در روایات هم همین طور است.(180)
27 / 6 / 62
* * *
سورۀ توحید و حدید برای متعمقان آخرالزمان
آیاتی که در روایات ما وارد شده است که برای متعمقین آخرالزمان وارد شده است، مثل سورۀ «توحید» و شش آیه از سورۀ «حدید»، گمان ندارم که واقعیتش برای بشر تا الآن و تا بعدها بشود آنطوری که باید باشد، کشف بشود. البته مسائل در این باب خیلی گفته شده است، تحقیقات، تحقیقات بسیار ارزنده هم بسیار شده است، لکن افق قرآن بالاتر از این مسائل است. همین آیۀ شریفه هُوَالاَوّلُ وَالاٰخِرُ والظاهر والباطِنُ انسان خیال می کند که خوب، اول خلق،اللّه است و آخر هم همان است، و عرض می کنم که ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش؛ لکن اصلاً این مسأله این نیست که ما می فهمیم و فهمیده اند، مسائل بیش از این مسائل است. «هُوَالظاهر» اصل ظهور را به غیر خودش می خواهد نفی کند از غیر خودش، ظهور مال اوست. واقع مطلب همین است، منتها فهم این معنا که ظهور، ظهور اوست و عالم و تمام هستی ظهور اوست، فهم این مشکل است.(181)
1 / 10 / 62
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 146