عالمان حقیقی قرآن
ائمه(ع) حامل ظاهر و باطن قرآن
فهذا الکتاب التکوینی الإِلهی و اولیائه، الذین کلهم کتب سماویة، نازلون من لدن حکیم علیم و حاملون للقرآن التدوینی. و لم یکن احد حاملاً له بظاهره و باطنه إلاّ هؤلاء الاولیاء المرضیین، کما ورد من طریقهم، علیهم السلام.
فمن طریق الکافی عن أبی جعفر ـ علیه السلام ـ انه قال: ما یستطیع احد أن یدعی أن عنده جمیع القرآن کلِّه، ظاهره و باطنه، غیر الأوصیاء.
و من طریق الکافی ایضاً عن جابر قال: سمعت ابا جعفر ـ علیه السلام ـ یقول: ما ادعی احد من الناس انه جمع القرآن کلَّه کما أنزل إلاّ کذّاب. و ما جمعه و حفظه کما انزله اللّه تعالی الاّ علی بن ابی طالب و الائمة من بعده، علیهم السلام.(164)
* * *
فهم حقیقت قرآن، مخصوص اولیا(ع)
فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن شریف الهی قبل از تنزّل به منازل خلقیّه و تطوّر به اطوار فعلیّه از شئون ذاتیّه و حقایق علمیّه در حضرت واحدیّت است و آن
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 131
حقیقت «کلام نفسی» است که مقارعۀ ذاتیّه در حضرات اسماییّه است؛ و این حقیقت برای احدی حاصل نشود به علوم رسمیّه و نه به معارف قلبیّه و نه به مکاشفۀ غیبیّه مگر به مکاشفۀ تامّۀ الهیّه برای ذات مبارک نبیّ ختمی ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ در محفل انس قاب قوسین بلکه در خلوتگاه سرّ مقام أو ادنی. و دست آمال عائلۀ بشریّه از آن کوتاه است مگر خلّص از اولیاء اللّه که به حسب انوار معنویّه و حقایق الهیّه با روحانیّت آن ذات مقدس مشترک و به واسطۀ تبعیّت تامّه فانی در آن حضرت شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقّی کنند و حقیقت قرآن به همان نورانیّت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلّی کند به قلوب آنها منعکس شود بدون تنزّل به منازل و تطوّر به اطوار؛ و آن قرآن بی تحریف و تغییر است و از کتاب وحی الهی کسی که تحمل این قرآن را می تواند کند وجود شریف ولی اللّه مطلق، علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ [است]؛ و سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند مگر با تنزّل از مقام غیب به موطن شهادت و تطوّر به اطوار ملکیّه و تکسّی به کسوۀ الفاظ و حروف دنیاویّه.(165)
* * *
معرفت کامل برای مَن خوطِبَ بِهِ
قرآن همه چیز دارد، احکام شرعیۀ ظاهریه دارد، قصه هایی دارد که لبابش را ما نمی توانیم بفهمیم، ظواهرش را می فهمیم. برای همه هم هست، یک چیزی است که همه از آن استفاده می کنند؛ لکن آن استفاده ای که باید بشود [نمی شود]. آن استفاده را به حسب: إنَّما یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ، خود رسول اللّه می بَرد.(166)
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 132
مشاهده حقیقت قرآن توسط نبی(ص)
قضیه، قضیۀ ادراک عقلی نیست، قدم برهان نیست، قضیه مشاهده است، آن هم «مشاهدۀ غیبیه». مشاهدۀ با چشم نیست، مشاهدۀ با نفس نیست، مشاهدۀ با عقل نیست، با قلب نیست. آن قلبی که قلب عالم است، قلب نبی، مشاهده با اوست، دریافته لکن نمی تواند بیان کند، مگر در لفافۀ امثله و الفاظ. به یک آدمی که کور است چطور شما می توانید بفهمانید که نور چیست؟ با چه زبانی، با چه حرفی؟ جز این است که می گویی نور یک چیزی [است که] روشن می کند؟ آدمی که ندیده است نور را، چطور آن کسی که نور را دیده می تواند به او افهام کند؟ جز اینکه عقده در لسانش هست؛ و این عقده برای این است که طرف، عقده در گوشش است؛ آن عقده ای که در لسان انبیا بود پیغمبراکرم، عقده اش از همه بیشتر بود، برای اینکه آنچه او یافته بود، آنچه از قرآن در قلب او نازل شده بود برای چه کسی بیان بکند.(167)
* * *
کشف ابعاد قرآن با نزول از مقام غیب
لسان قرآن که از برکات بعثت است، از برکات بزرگ بعث رسول خداست، لسانی است که سهلِ ممتنع است. بسیاری شاید گمان کنند که قرآن را می توانند بفهمند، از باب اینکه به نظرشان سهل است. بسیاری از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان می کنند که قرآن را می توانند بفهمند؛ برای اینکه، آن بُعدی که برای آنها جلوه کرده است و آن بُعدی که در پس این ابعاد است برای آنها معلوم نشده است. قرآن دارای ابعادی است که تا رسول اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غیب، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوۀ نزولی اش در قلب رسول خدا جلوه نکرده بود، برای احدی از موجودات ملک
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 133
و ملکوت ظاهر نبود. بعد از آنکه اتصال پیدا کرد مقام مقدّس نبوی ولی اعظم با مبدأ فیض به آن اندازه ای که قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و مُنزَّلاً کسب کرد، در قلب مبارکش جلوه کرد و با نزول به مراتب هفتگانه به زبان مبارکش جاری شد. قرآنی که الآن در دست ماست نازلۀ هفتم قرآن است و این از برکات بعثت است؛ و همین نازلۀ هفتم آنچنان تحولی در عرفان اسلامی، در عرفان جهانی به وجود آورد که اهل معرفت شمّه ای از آن را می دانند و بشر از همۀ ابعاد او، یعنی جمیع ابعاد او برای بشر باز، معلوم نشده است و معلوم نیست معلوم شود.(168)
21 / 2 / 62
* * *
«من خوطب به» درک کنندۀ حقایق قرآن
در همین آیات وارد شده است، معکم یعنی همراه ماست، او اینجاست و ما اینجا. این معیت، مثلاً فلاسفه «معیت قیّومیّة» می گویند، قیّومیّة ولی مسأله را حل می کند؟ مثل معیت علت و معلول است؟ مثل معیت جلوه و ذی جلوه است؟ مسائل این نیست. متعمّقین آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراکشان بهتر از دیگران فهمیده اند، و الاّ حد قرآن آن است که إنّما یَعْرِفُ القُرآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ. این «یعرف القرآن من خوطب به» این نحو آیات است و الاّ بعضی آیاتی که مربوط به احکام ظاهریه است و مربوط به نصایح است که همه می فهمند. آنی که «لاٰ یَعْرِفُهُ اِلاّ مَنْ خُوطِبَ بِه» یعنی خود رسول اکرم، یعنی واسطه هم نمی تواند بفهمد، جبرئیل هم نتوانسته است. جبرئیل امین هم یک واسطه ای بوده است که خوانده است بر حضرت، این آیاتی که از غیب بر او وارد شده
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 134
است، و مأمور شده است که برساند، اما آن هم «مَنْ خُوطِبَ بِه» نیست. «مَنْ خُوطِبَ بِه» فقط خود رسول اکرم است، و دیگران هم که به واسطه آن نوری که از حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله ـ در قلب ـ آن تعلیم نورانی که از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهمیده اند؛ و اما دست امثال ما و بشر عادی کوتاه است از اینکه واقعاً بداند که هومعکم یعنی چه، چه معیتی است این؟ ـ و هو نورالسّمواتِ والارْضِ ـ اللّه نُورُالسّمواتِ والارْضِ این چی است؟ «نورالسموات» چی است؟ چطور «نور سموات» است؟ ولهذا «منوّرالسموات» گفته اند و هیچ ربطی به آیه ندارد. تحول معنوی و تحول عرفانی که به واسطه قرآن پیدا شده است فوق همۀ مسائل است؛ و بشر، هر کس از یک بعد به قرآن نگاه کرده است، و بعضی بعد ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعی را، بعد مسائل سیاسی را، بعد مسائل فلسفی، بعد مسائل عرفانی؛ لکن آن بعد حقیقی که بین عاشق و معشوق است، آن سرّی که بین خدا و پیغمبر اکرم است، آن یک مطلبی نیست که ماها بتوانیم بفهمیم چی است قصّه.
آنکه از حضرت باقر ـ سلام اللّه علیه ـ نقل شده است که فرموده است که من از «صمد»، تمام احکام و شرایع را، تمام حقایق را از «صمد» می توانم نشر کنم، مسأله هست این. البته ما هم از «صمد» می توانیم اصول معارف رابفهمیم، لکن او زاید بر این مسائل می گوید. در هر صورت کمال تأسف است برای انسانها که نمی خواهند بدانند، در راه دانستن نیفتاده اند، در راه معرفت کتاب خدا قدم برنداشته اند، ارتباط با مبدأ وحی برقرار نکردند که
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 135
از مبدأ وحی تفسیر بشود برایشان. آن ارتباط فقط بین رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بین خواصی که بوده اند.(169)
1 / 10 / 62
* * *
تفاوت استفاده پیغمبر و دیگران از قرآن
قرآن یک نعمتی است که همه ازش استفاده می کنند، اما استفاده ای که پیغمبر اکرم می کرده است از قرآن، غیر استفاده ای است که دیگران می کردند. انّما یعرف القرآن من خُوطِبَ به، دیگران نمی دانند، ماها یک ذره ای، یک چیزی، یک خیالاتی پیش خودمان داریم، آنکه قرآن برش نازل شده می داند چیست، چه جور نازل شده، کیفیت نزول چیست، چه مقصد در این نزول است و محتوا چیست و غایت این کار چیست، او می داند. آنهایی هم که به تعلیم او تربیت شده اند، آنها هم برای خاطر تربیت او می دانند. هنر انبیا این بوده است که مسائل را، مسائل دقیق عرفانی را با یک لفظی می گفتند که هر کسی یک جوری ازش، خودش می فهمیده، ولی واقعش مال آنهایی است که بالاتر از این افقشان است، و این هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعیه هم هست.(170)
5 / 6 / 64
* * *
قرآن، مبدأ تمامی معارف
قرآن کریم اشارات بسیار لطیفی دارد، لکن چون برای عموم وارد شده است به یک صورتی گفته است که هم خواص از آن ادراک می کنند، هم عموم از آن ادراک می کنند. قرآن کریم مرکز همه عرفانهاست، مبدأ همۀ معرفتهاست، لکن فهمش مشکل است. آنهایی فهمیدند که مَنْ خُوطِبَ بِه بودند و کسانی که متصل به رسول
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 136
خدا بودند، آنها می دانند قضیه چی است، آنها مقاصد انبیا را می دانند چی هست، مقصد را می دانند چی است. ما دوریم از آن و مهجور، لکن خوب، عنایات حق تعالی زیاد است. از ما مهجورها هم این قدری که ازمان می آید قبول می کنند، لکن باید ما این قدری که ازمان می آید دنبالش برویم؛ در عمل، در علم و در اخلاق و در سایر چیزها، و اگر همین قدر هم برویم خوب، جنات عدن هست.(171)
9 / 9 / 64
* * *
علی(ع) عارف به قرآن
در بُعد معارف، کسی که ادعیۀ حضرت را ملاحظه کرده باشد و نهج البلاغه را بررسی کرده باشد، می داند که پایه اش روی چه پایه ای هست؛ یعنی، آنکه معارف قرآن را فهمیده است این بزرگوار است و کسانی که مورد تعلیم او بودند مثل ائمۀ هدیٰ. دعوی معارف خیلی آسان است که شعری انسان بگوید، نثری بگوید و ادعا کند که ما دارای چه معارفی هستیم، این آسان است، دعوی هم خیلی کرده اند؛ اما واقعیت مطلب چطوری است؟ آنی که به حسب واقع هست و ما بخواهیم وجداناً آن را بیابیم، وقتی درست در حال خودمان دقت بکنیم نمی توانیم پیدا کنیم یک شباهتی ما بین خودمان و او.(172)
4 / 1 / 65
* * *
درک خلّص اولیا(ع) از قرآن
این کتاب آسمانی ـ الهی که صورت عینی و کتبی جمیع اسما و صفات و آیات و بینات است و از مقامات غیبی آن دست ما کوتاه
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 137
است و جز وجود اقدس جامع مَنْ خُوطِبَ بِهِ از اسرار آن کسی آگاه نیست و به برکت آن ذات مقدس و به تعلیم او خلص اولیای عظام دریافت آن نموده اند و به برکت مجاهدات و ریاضتهای قلبیه، خلص اهل معرفت به پرتوی از آن به قدر استعداد و مراتب سیر بهره مند شده اند و اکنون صورت کتبی آن، که به لسان وحی بعد از نزول از مراحل و مراتب، بی کم و کاست و بدون یک حرف کم و زیاد به دست ما افتاده است، خدای نخواسته مباد که مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفۀ آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادی دور است لکن به اندازۀ علم و معرفت و استعدادهای اهل معرفت و تحقیق در رشته های مختلف، به بیانها و زبانهای متفاوت نزدیک به فهم از این خزینۀ لایتناهای عرفان الهی و بحر مواج کشف محمدی ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ بهره هایی بردارند و به دیگران بدهند و اهل فلسفه و برهان با بررسی رموزی که خاص این کتاب الهی است و با اشارات از آن مسائل عمیق گذشته، براهین فلسفۀ الهی را کشف و حل کرده، در دسترس اهلش قرار دهند؛ و وارستگان صاحب آداب قلبی و مراقبات باطنی رشحه و جرعه ای از آنچه قلب عوالم از ادَّبَنی رَبِّی دریافت فرموده، برای تشنگان این کوثر به هدیه آورند و آنان را مؤدب به آداب اللّه تا حد میسور نمایند؛ و متقیان تشنۀ هدایت بارقه ای از آنچه به نور تقوا از این سرچشمۀ جوشان هُدیً لِلْمُتَقین هدایت یافته اند، برای عاشقان سوختۀ هدایت اللّه به ارمغان آورند.(173)
16 / 5 / 65
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 138