مراتب فهم قرآن
جمع بین ظاهر و باطن در فهم قرآن
ولا تتوهمن ان الکتاب السماوی والقرآن النازل الربانی لا یکون إلا هذا القشر والصورة فإن الوقوف عند الصورة والعکوف علی عالم الظاهر و عدم التجاوز الی اللبّ والباطن اخترام و هلاک و اصل اصول الجهالات وأسّ اساس انکارالنبوات والولایات.
فان أول من وقف عند الظاهر و عمی قلبه عن حظّ الباطن هو الشیطان اللعین، حیث نظر الی ظاهر آدم ـ علیه السلام ـ فاشتبه علیه الامرو قال: خلقتنی من نار و خلقته من طین، وانا خیر منه؛ فإن النار خیر من الطین. ولم یتفطن ان جهله بباطن آدم ـ علیه السلام ـ والنظر الی ظاهره فحسب بلا نظر الی مقام نورانیته و روحانیته خروج من مذهب البرهان، و یجعل قیاسه مغالطیّاً علیلاً.(157)
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 126
فهم مختلف افراد از قرآن
حقایق عقلیه را حق تعالی در قرآن شریف و انبیا و ائمۀ معصومین ـ علیهم الصلوة والسلام ـ در احادیث شریفه نوعاً به لسان عرف و عامۀ مردم بیان می کنند. برای شفقت و رحمت بر بنی الانسان است که هر کس به مقدار فهم خود از حقایق نصیبی داشته باشد، پس آنها حقایق غیبیۀ عقلیه را نازل فرمایند تا به درجۀ محسوسات و مأنوسات عامۀ مردم رسانند، تا آنها که در این درجه هستند حظی از عالم غیب به اندازۀ خود ببرند، لکن برمتعلمان علوم آن بزرگواران و مستفیدان از افادات قرآن شریف و احادیث اهل عصمت لازم است که برای شکر این نعمت و جزای این عطیت، معامله به مثل نموده، صورت را به باطن ارجاع و قشر را به لبّ و دنیا را به آخرت برگردانند، که وقوف در حدود، اقتحام در هلکات و قناعت به صور، باز ماندن از قافله سالکان است؛ و این حقیقت و لطیفه الهیه که علم به تأویل است به مجاهدات علمیه و ریاضات عقلیه مشفوع به ریاضات عملیه و تطهیر نفوس و تنزیه قلوب و تقدیس ارواح حاصل شود، چنانچه حق تعالی فرماید: وَ مٰا یَعْلَمُ تَأویلَهُ إِلاَّ اللّه والرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ و فرماید: لاٰیَمَسُّهُ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ. گرچه راسخ در علم و مطهر به قول مطلق انبیا و اولیای معصومین هستند و از این جهت علم تأویل به تمام مراتب آن مختص به آنهاست، لکن علمای امت را نیز از آن به مقدار قدم آنها در علم و طهارت حظ وافری است و لهذا از ابن عباس ـ رضی اللّه عنه ـ منقول است که من از راسخین در علم هستم.(158)
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 127
فهم کامل قرآن برای انسان کامل
محدود نمی تواند غیر محدود را در حیطه بیاورد، مگر خودش هم غیر محدود [بشود]. انسانِ کامل غیر محدود، انسان کاملی که در همۀ صفات غیر محدود است و ظل ذات اقدس الهی است، این می تواند از اسلام آنطور که هست برداشت کند و از انسان آنطور که هست و از بعثت آنطور که هست و از قرآن آنطور که هست و از عالَم آنطور که هست. دیگران به حسب مراتب وجودشان، به حسب مراتب کمالشان برداشتهایی دارند، لکن محدود است. باید خودشان سِیر بکنند و مراتب کمال را یکی پس از دیگری به آن برسند و به اندازۀ کمالی که پیدا می کنند از این حقایق و مِن جمله بعثت برداشت ـ به حسب آن مقدار از کمال که دارند ـ بکنند.(159)
21 / 3 / 59
* * *
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 128