حجب استفاده از قرآن
بر متعلّم و مستفید از کتاب خدا لازم است که یکی دیگر از آداب مهمّه را به کار بندد تا استفاده حاصل شود؛ و آن رفع موانع استفاده است که ما از آنها تعبیر کنیم به حجب بین مستفید و قرآن؛ و این حجابها بسیار است که ما به بعض از آن اشاره نماییم:
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 120
خودبینی، حجاب فهم قرآن
یکی از حجابهای بزرگ، حجاب خودبینی است که شخص متعلّم، خود را به واسطۀ این حجاب مستغنی بیند و نیازمند به استفاده نداند؛ و این از شاهکارهای مهمّ شیطان است که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه که دارد راضی و قانع کند و ماورای آنچه پیش اوست هر چیز را از چشم او ساقط کند. مثلاً، اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع کند و آن را در نظر آنها جلوه های فراوان دهد و دیگر علوم را از نظر آنها بیفکند و حَمَلۀ قرآن را پیش آنها به خود آنها تطبیق کند و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی و استفاده از آن محروم نماید و اصحاب ادبیّت را به همان صورت بی مغز راضی کند و تمام شئون قرآن را در همان که پیش آنهاست نمایش دهد؛ و اهل تفاسیر به طور معمول را سرگرم کند به وجوه قرائات و آرای مختلفۀ ارباب لغت و وقت نزول و شأن نزول و مدنی و مکّی بودن و تعداد آیات و حروف و امثال این امور؛ و اهل علوم را نیز قانع کند فقط به دانستن فنون دلالات و وجوه احتجاجات و امثال آن؛ حتی فیلسوف و حکیم و عارف اصطلاحی را محبوس کند در حجاب غلیظ اصطلاحات و مفاهیم و امثال آن. شخص مستفید باید تمام این حجب را خرق کند و از ماورای این حجب به قرآن نظر کند و در هیچ یک این حجابها توقّف نکند که از قافلۀ سالکان الی اللّه باز ماند و از دعوتهای شیرین الهی محروم می شود. از خود قرآن شریف دستور عدم وقوف و قانع نشدن به یک حد معین استفاده شود. در قصص قرآنیّه اشارت به این معنی بسیار است. حضرت موسی کلیم با مقام بزرگ نبوّت قناعت به آن مقام نکرد و به مقام شامخ علم خود وقوف نفرمود؛ به مجرّد آنکه شخص کاملی را مثل خضر ملاقات کرد با آن تواضع و خضوع گفت: هلْ أَتَّبِعُکَ عَلیٰ
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 121
حجاب اصطلاحات
اَن تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً. و ملازم خدمت او شد تا علومی که باید استفاده کند فرا گرفت. حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ به مقام بزرگ ایمان و علم خاصّ به انبیا ـ علیهم السلام ـ قناعت نکرد، عرض کرد: رَبِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتیٰ. از ایمان قلبی خواست ترقّی کند به مقام اطمینان شهودی. بالاتر آنکه خدای تبارک وتعالی به جناب ختمی مرتبت ـ اعرف خلق اللّه علی الاطلاق ـ دستور می دهد به کریمۀ شریفۀ وَقُل رَّبِّ زِدْنی عِلْماً این دستورات کتاب الهی، این نقل قصه های انبیا، برای آن است که ما از آنها تنبّه حاصل کنیم و از خواب غفلت برانگیخته شویم.
آرای فاسد، مانع درک قرآن
یکی دیگر از حجب، حجاب آرای فاسده و مسالک و مذاهب باطله است؛ که این گاهی از سوء استعداد خود شخص است و اغلب از تبعیّت و تقلید پیدا شود؛ و این از حجبی است که مخصوصاً از معارف قرآنْ ما را محجوب نموده، مثلاً اگر اعتقاد فاسدی به مجرّد استماع از پدر و مادر یا بعض از جهله از اهل منبر در دل ما راسخ شده باشد، این عقیده حاجب شود مابین ما و آیات شریفۀ الهیّه؛ و اگر هزاران آیه و روایت وارد شود که مخالف آن باشد، یا از ظاهرش مصروف کنیم و یا به آن به نظر فهم نظر نکنیم.(152)
* * *
جمود بر اقوال مفسّرین
یکی دیگر از حجب که مانع از استفادۀ از این صحیفۀ نورانیّه است اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسّرین نوشته یا فهمیده اند کسی را حقّ استفاده از قرآن شریف نیست و تفکّر و تدبّر در آیات شریفه
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 122
را به تفسیر به رأی، که ممنوع است، اشتباه نموده اند؛ و به واسطۀ این رأی فاسد و عقیدۀ باطله، قرآن شریف را از جمیع فنونِ استفاده عاری نموده و آن را بکلّی مهجور نموده اند؛ در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد.(153)
* * *
گناه، حجابی بزرگ
یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف و استفاده از معارف و مواعظ این کتاب آسمانی است، حجاب معاصی و کدورات حاصله از طغیان وسرکشی نسبت به ساحت قدس پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادراک حقایق؛ و باید دانست که از برای هر یک از اعمال صالحه یا سیّئه چنانچه در عالم ملکوت صورتی است مناسب با آن، در ملکوت نفس نیز صورتی است که به واسطۀ آن در باطن ملکوت نفس یا نورانیّت حاصل شود و قلب مطهّر و منوّر گردد و در این صورت نفس چون آینۀ صقیل صافی گردد که لایق تجلیّات غیبیّه و ظهور حقایق و معارف در آن شود؛ و یا ملکوت نفس ظلمانی و پلید شود و در این صورت قلب چون آینه زنگار زده و چرکین گردد که حصول معارف الهیّه و حقایق غیبیّه در آن عکس نیفکند؛ و چون قلب در این صورت کم کم در تحت سلطۀ شیطان واقع شود و متصرّف مملکت روحْ ابلیس گردد، سمع و بصر و سایر قوا نیز به تصرف آن پلید در آید و سمع از معارف و مواعظ الهی بکلّی بسته شود و چشمْ آیات باهرۀ الهیّه را نبیند و از حق و آثار و آیات او کور گردد و دل تفقّه در دین نکند و از تفکر در آیات و بیّنات و تذکّر حق و اسما و صفات محروم گردد، چنانچه حق تعالی فرموده: لَهُمْ قُلوبٌ لاَّیَفْقَهونَ
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 123
بِها وَ لَهُمْ اَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرونَ بِها وَ لَهُمْ ءاذانٌ لاَّ یَسْمَعوُن بِهَا اُولئِکَ کَالأنْعٰامِ بَلْ هُمْ اَضَلّ. نظر آنها به عالم چون نظر انعام و حیوانات گردد که از اعتبار و تدبّر خالی است و قلوب آنها چون قلوب حیوانات شود که از تفکّر و تذکّر بی بهره است، بلکه از نظر در آیات و شنیدن مواعظ و معارف، حالت غفلت و استکبار آنان روزافزون شود؛ پس، از حیوان پست تر و گمراهترند.(154)
* * *
حبّ دنیا پرده ای بر روی قلب
از حجب غلیظه، که پردۀ ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حبّ دنیاست که به واسطۀ آن، قلب تمام همّ خود را صرف آن کند و وجهۀ قلب یکسره دنیاوی شود؛ و قلب به واسطۀ این محبت از ذکر خدا غافل شود و از ذکر و مذکور اعراض کند؛ و هر چه علاقه مندی به دنیا و اوضاع آن زیادت شود، پرده و حجاب قلب ضخیمتر گردد و گاه شود که این علاقه به طوری بر قلب غلبه کند و سلطان حبّ جاه و شرف به قلب تسلّط پیدا کند که نور فطرت اللّه بکلی خاموش شود و درهای سعادت به روی انسان بسته شود و شاید قفلهای قلب که در آیۀ شریفه است که می فرماید: اَفَلا یَتَدبَّرُونَ الْقُرءانَ اَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ اَقْفالُها، همین قفل و بندهای علایق دنیوی باشد؛ و کسی که بخواهد از معارف قرآن استفاده کند و از مواعظ الهیّه بهره بردارد، باید قلب را از این ارجاس تطهیر کند و لوث معاصی قلبیّه را، که اشتغال به غیر است، از دل براندازد؛ زیرا که غیر مطهّر محرم این اسرار نیست. قال
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 124
تعالی: اِنَّهُ لَقرءانٌ کَریمٌ * فی کِتٰابٍ مَکْنونٍ * لا یَمَسُّهُ اِلاَّ الْمُطَهَّرُون. چنانچه از ظاهر این کتاب و مسّ آن در عالم ظاهره غیر مطهّر ظاهری ممنوع است تشریعاً و تکلیفاً، از معارف و مواعظ آن و باطن و سرّ آن ممنوع است کسی که قلبش متلوّث به ارجاس تعلّقات دنیویّه است؛ و قال تعالی: ذلِکَ الکِتابُ لا رَیْبَ فیه هُدًی لِلْمُتَّقین... (الخ). غیرمتّقی و غیر مؤمن به حسب تقوا و ایمان عامّه از انوار صوریّۀ مواعظ و عقاید حقّۀ آن محروم است؛ و غیر متّقی و مؤمن به حسب مراتب دیگر تقوا، که تقوای خاصّ و خاصّ الخاصّ و اخصّ الخواصّ است، از دیگر مراتب آن محروم است.(155)
* * *
حجاب خودبینی
مادامی که انسان در حجاب خود هست، نمی تواند این قرآن را که نور است و به حسب فرمایش خود قرآن نور است، نور را کسانی که در حجاب هستند و پشت حجابهای زیاد هستند، نمی توانند ادراک کنند، گمان می کنند که می توانند؛ لکن نمی توانند. تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خودبینیهاست، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است از ظلماتی که بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ است، لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس بشود. کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآن را، نه صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد که هر چه قرائت کنند بالا بروند و هر چه قرائت کنند به مبدأ نور و مبدأ اعلا نزدیک شوند، این نمی شود الاّ اینکه حجابها برداشته
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 125
بشود و «تو خود حجاب خودی» باید از میان برداری این حجاب را، تا بتوانی این نور را به آنطور که هست و انسان لایق است برای ادراک او، ادراک کنی.(156)
11 / 3 / 60
* * *
کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 126