بخش دوم: علوم قرآن

حجب استفاده از قرآن

حجب استفاده از قرآن

‏ ‏

‏ ‏

‏بر متعلّم و مستفید از کتاب خدا لازم است که یکی دیگر از آداب‏‎ ‎‏مهمّه را به کار بندد تا استفاده حاصل شود؛ و آن رفع موانع استفاده‏‎ ‎‏است که ما از آنها تعبیر کنیم به حجب بین مستفید و قرآن؛ و این‏‎ ‎‏حجابها بسیار است که ما به بعض از آن اشاره نماییم:‏


کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 120

خودبینی، حجاب فهم قرآن 

‏     ‏‏یکی از حجابهای بزرگ، حجاب خودبینی است که شخص‏‎ ‎‏متعلّم، خود را به واسطۀ این حجاب مستغنی بیند و نیازمند به‏‎ ‎‏استفاده نداند؛ و این از شاهکارهای مهمّ شیطان است که همیشه‏‎ ‎‏کمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه که دارد‏‎ ‎‏راضی و قانع کند و ماورای آنچه پیش اوست هر چیز را از چشم او‏‎ ‎‏ساقط  کند. مثلاً، اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع کند و آن‏‎ ‎‏را در نظر آنها جلوه های فراوان دهد و دیگر علوم را از نظر آنها‏‎ ‎‏بیفکند و حَمَلۀ قرآن را پیش آنها به خود آنها تطبیق  کند و آنها را از‏‎ ‎‏فهم کتاب نورانی الهی و استفاده از آن محروم نماید و اصحاب‏‎ ‎‏ادبیّت را به همان صورت بی مغز راضی کند و تمام شئون قرآن را‏‎ ‎‏در همان که پیش آنهاست نمایش دهد؛ و اهل تفاسیر به طور‏‎ ‎‏معمول را سرگرم کند به وجوه قرائات و آرای مختلفۀ ارباب لغت و‏‎ ‎‏وقت نزول و شأن نزول و مدنی و مکّی بودن و تعداد آیات و‏‎ ‎‏حروف و امثال این امور؛ و اهل علوم را نیز قانع کند فقط به دانستن‏‎ ‎‏فنون دلالات و وجوه احتجاجات و امثال آن؛ حتی فیلسوف و‏‎ ‎‏حکیم و عارف اصطلاحی را محبوس کند در حجاب غلیظ‏‎ ‎‏اصطلاحات و مفاهیم و امثال آن. شخص مستفید باید تمام این‏‎ ‎‏حجب را خرق کند و از ماورای این حجب به قرآن نظر کند و در‏‎ ‎‏هیچ یک این حجابها توقّف نکند که از قافلۀ سالکان الی اللّه باز‏‎ ‎‏ماند و از دعوتهای شیرین الهی محروم می شود. از خود قرآن‏‎ ‎‏شریف دستور عدم وقوف و قانع نشدن به یک حد معین استفاده‏‎ ‎‏شود. در قصص قرآنیّه اشارت به این معنی بسیار است. حضرت‏‎ ‎‏موسی کلیم با مقام بزرگ نبوّت قناعت به آن مقام نکرد و به مقام‏‎ ‎‏شامخ علم خود وقوف نفرمود؛ به مجرّد آنکه شخص کاملی را‏‎ ‎‏مثل خضر ملاقات کرد با آن تواضع و خضوع گفت: ‏هلْ أَتَّبِعُکَ عَلیٰ

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 121

حجاب اصطلاحات

اَن تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً.‎[1]‎‏ و ملازم خدمت او شد تا علومی که باید‏‎ ‎‏استفاده کند فرا گرفت. حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ به مقام‏‎ ‎‏بزرگ ایمان و علم خاصّ به انبیا ـ علیهم السلام ـ قناعت نکرد،‏‎ ‎‏عرض کرد: ‏رَبِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتیٰ.‎[2]‎‏ از ایمان قلبی خواست ترقّی‏‎ ‎‏کند به مقام اطمینان شهودی. بالاتر آنکه خدای تبارک وتعالی به‏‎ ‎‏جناب ختمی مرتبت ـ اعرف خلق اللّه علی الاطلاق ـ دستور‏‎ ‎‏می دهد به کریمۀ شریفۀ ‏وَقُل رَّبِّ زِدْنی عِلْماً‎[3]‎‏ این دستورات کتاب‏‎ ‎‏الهی، این نقل قصه های انبیا، برای آن است که ما از آنها تنبّه‏‎ ‎‏حاصل کنیم و از خواب غفلت برانگیخته شویم.‏

‏ ‏

‏ ‏

آرای فاسد، مانع درک قرآن 

‏     ‏‏یکی دیگر از حجب، حجاب آرای فاسده و مسالک و مذاهب‏‎ ‎‏باطله است؛ که این گاهی از سوء استعداد خود شخص است و‏‎ ‎‏اغلب از تبعیّت و تقلید پیدا شود؛ و این از حجبی است که‏‎ ‎‏مخصوصاً از معارف قرآنْ ما را محجوب نموده، مثلاً اگر اعتقاد‏‎ ‎‏فاسدی به مجرّد استماع از پدر و مادر یا بعض از جهله از اهل منبر‏‎ ‎‏در دل ما راسخ شده باشد، این عقیده حاجب شود مابین ما و آیات‏‎ ‎‏شریفۀ الهیّه؛ و اگر هزاران آیه و روایت وارد شود که مخالف آن‏‎ ‎‏باشد، یا از ظاهرش مصروف کنیم و یا به آن به نظر فهم نظر‏‎ ‎‏نکنیم.(152)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جمود بر اقوال مفسّرین 

‏یکی دیگر از حجب که مانع از استفادۀ از این صحیفۀ نورانیّه است‏‎ ‎‏اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسّرین نوشته یا فهمیده اند کسی را‏‎ ‎‏حقّ استفاده از قرآن شریف نیست و تفکّر و تدبّر در آیات شریفه‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 122

‏را به تفسیر به رأی، که ممنوع است، اشتباه نموده اند؛ و به واسطۀ‏‎ ‎‏این رأی فاسد و عقیدۀ باطله، قرآن شریف را از جمیع فنونِ‏‎ ‎‏استفاده عاری نموده و آن را بکلّی مهجور نموده اند؛ در صورتی که‏‎ ‎‏استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر‏‎ ‎‏نیست تا تفسیر به رأی باشد.(153)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

گناه، حجابی بزرگ

‏یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف و استفاده از‏‎ ‎‏معارف و مواعظ این کتاب آسمانی است، حجاب معاصی و‏‎ ‎‏کدورات حاصله از طغیان وسرکشی نسبت به ساحت قدس‏‎ ‎‏پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادراک حقایق؛ و‏‎ ‎‏باید دانست که از برای هر یک از اعمال صالحه یا سیّئه چنانچه در‏‎ ‎‏عالم ملکوت صورتی است مناسب با آن، در ملکوت نفس نیز‏‎ ‎‏صورتی است  که به واسطۀ آن در باطن ملکوت نفس یا نورانیّت‏‎ ‎‏حاصل شود و قلب مطهّر و منوّر گردد و در این صورت نفس چون‏‎ ‎‏آینۀ صقیل صافی گردد که لایق تجلیّات غیبیّه و ظهور حقایق و‏‎ ‎‏معارف در آن شود؛ و یا ملکوت نفس ظلمانی و پلید شود و در این‏‎ ‎‏صورت قلب چون آینه زنگار زده و چرکین گردد که حصول‏‎ ‎‏معارف الهیّه و حقایق غیبیّه در آن عکس نیفکند؛ و چون قلب در‏‎ ‎‏این صورت کم کم در تحت سلطۀ شیطان واقع شود و متصرّف‏‎ ‎‏مملکت روحْ ابلیس گردد، سمع و بصر و سایر قوا نیز به تصرف آن‏‎ ‎‏پلید در آید و سمع از معارف و مواعظ الهی بکلّی بسته شود و‏‎ ‎‏چشمْ آیات باهرۀ الهیّه را نبیند و از حق و آثار و آیات او کور گردد و‏‎ ‎‏دل تفقّه در دین نکند و از تفکر در آیات و بیّنات و تذکّر حق و اسما‏‎ ‎‏و صفات محروم گردد، چنانچه حق تعالی فرموده: ‏لَهُمْ قُلوبٌ لاَّیَفْقَهونَ

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 123

بِها وَ لَهُمْ اَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرونَ بِها وَ لَهُمْ ءاذانٌ لاَّ یَسْمَعوُن بِهَا اُولئِکَ کَالأنْعٰامِ بَلْ هُمْ‎ ‎اَضَلّ.‎[4]‎‏ نظر آنها به عالم چون نظر انعام و حیوانات گردد که از‏‎ ‎‏اعتبار و تدبّر خالی است و قلوب آنها چون قلوب حیوانات شود‏‎ ‎‏که از تفکّر و تذکّر بی بهره است، بلکه از نظر در آیات و شنیدن‏‎ ‎‏مواعظ و معارف، حالت غفلت و استکبار آنان روزافزون شود؛‏‎ ‎‏پس، از حیوان پست تر و گمراهترند.(154)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حبّ دنیا پرده ای بر روی قلب 

‏از حجب غلیظه، که پردۀ ضخیم است بین ما و معارف و‏‎ ‎‏مواعظ قرآن، حجاب حبّ دنیاست که به واسطۀ آن، قلب تمام‏‎ ‎‏همّ خود را صرف آن کند و وجهۀ قلب یکسره دنیاوی شود؛ و قلب‏‎ ‎‏به واسطۀ این محبت از ذکر خدا غافل شود و از ذکر و مذکور‏‎ ‎‏اعراض کند؛ و هر چه علاقه مندی به دنیا و اوضاع آن زیادت شود،‏‎ ‎‏پرده و حجاب قلب ضخیمتر گردد و گاه شود که این علاقه به‏‎ ‎‏طوری بر قلب غلبه کند و سلطان حبّ جاه و شرف به قلب تسلّط‏‎ ‎‏پیدا کند که نور فطرت اللّه بکلی خاموش شود و درهای سعادت به‏‎ ‎‏روی انسان بسته شود و شاید قفلهای قلب که در آیۀ شریفه است‏‎ ‎‏که می فرماید: ‏اَفَلا یَتَدبَّرُونَ الْقُرءانَ اَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ اَقْفالُها،‎[5]‎‏ همین قفل و‏‎ ‎‏بندهای علایق دنیوی باشد؛ و کسی که بخواهد از معارف قرآن‏‎ ‎‏استفاده کند و از مواعظ الهیّه بهره بردارد، باید قلب را از این‏‎ ‎‏ارجاس تطهیر کند و لوث معاصی قلبیّه را، که اشتغال به غیر است،‏‎ ‎‏از دل براندازد؛ زیرا که غیر مطهّر محرم این اسرار نیست. قال‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 124

‏تعالی: ‏اِنَّهُ لَقرءانٌ کَریمٌ * فی کِتٰابٍ مَکْنونٍ * لا یَمَسُّهُ اِلاَّ الْمُطَهَّرُون.‎[6]‎‏ چنانچه‏‎ ‎‏از ظاهر این کتاب و مسّ آن در عالم ظاهره غیر مطهّر ظاهری‏‎ ‎‏ممنوع است تشریعاً و تکلیفاً، از معارف و مواعظ آن و باطن و سرّ‏‎ ‎‏آن ممنوع است کسی که قلبش متلوّث به ارجاس تعلّقات دنیویّه‏‎ ‎‏است؛ و قال تعالی: ‏ذلِکَ الکِتابُ لا رَیْبَ فیه هُدًی لِلْمُتَّقین‏...‏‎[7]‎‏ (الخ).‏‎ ‎‏غیرمتّقی و غیر مؤمن به حسب تقوا و ایمان عامّه از انوار صوریّۀ‏‎ ‎‏مواعظ و عقاید حقّۀ آن محروم است؛ و غیر متّقی و مؤمن به‏‎ ‎‏حسب مراتب دیگر تقوا، که تقوای خاصّ و خاصّ الخاصّ و اخصّ‏‎ ‎‏الخواصّ است، از دیگر مراتب آن محروم است.(155)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حجاب خودبینی 

‏مادامی که انسان در حجاب خود هست، نمی تواند این قرآن را که‏‎ ‎‏نور است و به حسب فرمایش خود قرآن نور است، نور را کسانی‏‎ ‎‏که در حجاب هستند و پشت حجابهای زیاد هستند، نمی توانند‏‎ ‎‏ادراک کنند، گمان می کنند که می توانند؛ لکن نمی توانند. تا انسان از‏‎ ‎‏حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی‏‎ ‎‏است، تا گرفتار خودبینیهاست، تا گرفتار چیزهایی است که در‏‎ ‎‏باطن نفس خود ایجاد کرده است از ظلماتی که ‏بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ‎ ‎‏است، لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس‏‎ ‎‏بشود. کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآن را، نه‏‎ ‎‏صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد‏‎ ‎‏که هر چه قرائت کنند بالا بروند و هر چه قرائت کنند به مبدأ نور و‏‎ ‎‏مبدأ اعلا نزدیک شوند، این نمی شود الاّ اینکه حجابها برداشته‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 125

‏بشود و «تو خود حجاب خودی» باید از میان برداری این حجاب‏‎ ‎‏را، تا بتوانی این نور را به آنطور که هست و انسان لایق است برای‏‎ ‎‏ادراک او، ادراک کنی.(156)‏

11 / 3 / 60 

*  *  *

‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 126

  • )) «آیا پیروی (همراهی) تو نمایم تا آنچه را آموخته ای از بصیرت و رشاد به من بیاموزی؟»؛ (کهف / 66).
  • )) «پروردگارا، نشانم بده چگونه مردگان را زنده می کنی»؛ (بقره / 260).
  • )) «و بگو: پروردگارا بر دانش من بیفزا»؛ (طه / 114).
  • )) «آنان را دلهایی است که با آن نمی فهمند و چشمهایی که بدان نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شنوند، اینان چون چارپایانند بلکه گمراهتر»؛ (اعراف / 179).
  • )) (محمّد / 24).
  • )) «همانا قرآن کریمی است در کتابی محفوظ و مستور که جز پاکان آن را مسّ نمی کنند»؛ (واقعه / 77 ـ 79).
  • )) (بقره / 2).