بخش دوم: علوم قرآن

آداب قرائت قرآن

آداب قرائت قرآن

‏ ‏

‏ ‏

قرائت قرآن و اصلاح نفس 

‏جناب عارف بزرگوار و شیخ عالی مقدار ما‏‎[1]‎‏ می فرمودند که‏‎ ‎‏مواظبت به آیات شریفۀ آخر سورۀ «حشر»، از آیۀ شریفۀ‏‎ ‎یا أیُّهَاالَّذینَ ءامَنُوا اتَّقُوا اللّه وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ‎[2]‎‏ تا آخر سورۀ مبارکه‏‎ ‎‏با تدبّر در معنی آنها در تعقیب نمازها خصوصاً در اواخر شب که‏‎ ‎‏قلب فارغ البال است، خیلی مؤثر است در اصلاح نفس.(126)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حالات مؤمنین هنگام قرائت قرآن

‏مِنَ ‏‏الْمَجالِسِ‏‏ بِاسْنادِهِ عَنْ أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ ـ علیه السّلام ـ فی کَلاٰمٍ‏‎ ‎‏طَویلٍ فی وَصْفِ المتَّقینَ ‏وَ إذا مَرُّوا بِآیةٍ فیها تَخْویفٌ، أَصْغَوْا إلَیها مَسامِعَ‎ ‎قُلوبِهِمْ وَ أَبصارِهِمْ، فَاقْشَعَرَّتْ مِنْها جُلودُهُمْ، وَ وَجلَتْ قُلُوبُهُمْ، فَظَنُّوا اَنَّ صَهیلَ جَهَنَّم‎ ‎وَ زَفیرَها و شَهیقَها فی اُصولِ آذانِهِمْ. وَ اذا مَروُّا بِآیةٍ فیها تَشْویقٌ، رَکَنُوا إلَیْها طَمَعاً،‎ ‎وَتَطَلَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ إلَیْها شَوْقاً، وَ ظَنُّوا اَنَّها نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ.‎[3]‎

‏     ‏‏«اهل تقوا وقتی به آیاتی رسند که در آن اخافه است، چشمها و‏‎ ‎‏گوشهای دل را به آن باز کنند و لرزه بر اندام آنها افتد و دل آنها از‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 94

‏ترس بتپد به طوری که گمان کنند که صدای هولناک جهنم و‏‎ ‎‏نفسهای زفیر و شهیق آن پیش گوش آنهاست؛ و وقتی به آیۀ‏‎ ‎‏رحمت رسند، اعتماد به آن کنند و چشم طمع به آن باز کنند و دل‏‎ ‎‏آنها از شوق پرواز کند، چنانچه گمان کنند آن وعده ها حاضر‏‎ ‎‏است».‏

‏و معلوم است کسی که تفکر و تدبر در معانی قرآن کرد، در‏‎ ‎‏قلب آن اثر کند و کم کم به مقام متقین رسد؛ و اگر توفیق الهی‏‎ ‎‏شامل حالش شود، از آن مقام نیز بگذرد و هریک از اعضا و‏‎ ‎‏جوارح و قوای آن آیه ای از آیات الهیه شود. و شاید جذوات و‏‎ ‎‏جذبات خطابات الهیه او را از خود بیخود کند و حقیقت ‏اقرا و اصعد‎ ‎‏را در همین عالم دریابد تا آنکه کلام را بی واسطه از متکلمش‏‎ ‎‏بشنود و آنچه در وهم تو و من ناید آن شود.(127)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اخلاص در قرائت 

‏و از آداب لازمۀ قرائت قرآن که در تأثیر در قلوب، سمت رکنیّت‏‎ ‎‏دارد و بدون آن هیچ عملی را قیمتی نیست، بلکه ضایع و باطل و‏‎ ‎‏موجب سخط الهی است، اخلاص است که سرمایۀ مقامات‏‎ ‎‏اخرویه و رأس المال تجارت آخرت است؛ و در این باب نیز در‏‎ ‎‏اخبار اهل بیت عصمت (ع) سفارش بلیغ شده است. از آن جمله‏‎ ‎‏آن است که جناب کلینی ـ رضوان اللّه علیه ـ حدیث کند:‏

‏     بِإِسْنادِهِ عَنْ أبی جَعْفَرٍ ـ علیه السّلام ـ قالَ ‏قُرّاءُالْقُرْآنِ ثَلاثَةٌ: رَجُلٌ قَرَأَ‎ ‎القرآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضاعَةً وَاسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلوکَ وَاسْتَطالَ بِهِ عَلَی النّاسِ. وَ رَجُلٌ قَرَأَ‎ ‎الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ وَ أَقامَهُ إقامَةَ الْقَدَحِ. فَلا کَثَّرَ اللّه هٰؤُلاءِ مِنْ‎ ‎حَمَلَةِ الْقُرآنِ. وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَواءَ الْقُرآنِ عَلیٰ داءِ قَلْبِهِ، فَاَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ، وَ‎ ‎أَظْمَأَ بِهِ نَهارَهُ، وَ قامَ بِهِ فی مَساجِدِهِ، وَ تَجافٰی بِهِ عَنْ فِراشِهِ؛ فَبِأُولئِکَ یَدْفَعُ اللّه

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 95

العزَیزُ الْجَبّارُالْبَلاءَ؛ وَ بِأُولٰئِکَ یُدیلُ اللّه مِنَ الأعْداءِ؛ وَ بِأُولِئکَ یُنْزِلُ اللّه الْغَیْثَ‎ ‎مِنَ السَّماء. فَوَاللّه ، لَهٰؤُلاءِ فی قُرّاءِ الْقُرْآنِ اَعَزُّ مِنَ الْکِبْریتِ الأَحْمَرِ.‎[4]‎

‏ ‏

‏ ‏

اقسام قاریان

‏     ‏‏«قاریان قرآن سه گروهند: یکی، آنان که قرائت قرآن را سرمایه‏‎ ‎‏معیشت اتخاذ نمودند، و به واسطۀ آن از ملوک، حقوق و شهریه‏‎ ‎‏گیرند و بر مردم تقدم جویند؛ و دیگر، آنان که حفظ حروف و‏‎ ‎‏صورت قرآن کنند و تضییع حدود آن نمایند و او را پشت سر‏‎ ‎‏اندازند، چنانچه سوارْ قدح خود را به پشت آویزد، خداوند زیاد‏‎ ‎‏نکند این قسم حملۀ قرآن را؛ و طایفۀ دیگر آنان هستند که قرآن را‏‎ ‎‏قرائت کنند و با دوای قرآن دردهای قلب خود را علاج کنند؛ پس‏‎ ‎‏به واسطۀ آن شب را بیدار و به عبادت بگذرانند، و روز را روزه‏‎ ‎‏بگیرند و به تشنگی گذرانند، و در مساجد حاضر شوند و اقامت‏‎ ‎‏کنند و از فراش خواب ناز برخیزند. پس، خداوند عزیز جبّار به‏‎ ‎‏واسطۀ اینها دفع بلیات فرماید و باران از آسمان فرو فرستد. به خدا‏‎ ‎‏قسم که این گروه از قاریان قرآن از کبریت احمر کمیاب ترند».‏

‏     وَ عَنْ عِقابِ الأْعمالِ بِإسْنادِهِ عَن أبی عَبْدِاللّه ـ علیه السّلام ـ عَنْ‏‎ ‎‏أَبیهِ، عَنْ آبائِهِ ـ علیهم السّلام ـ قال: ‏مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ یَأْکُلُ بِهِ النّاسَ، جاءَ یَوْمَ‎ ‎الْقِیامَةِ وَ وَجْهُهُ عَظْمٌ لا لَحْمَ فیهِ.‎[5]‎‏ فرمود: «کسی که قرائت قرآن کند‏‎ ‎‏برای استفادۀ از مردم، در روز قیامت بیاید در صورتی که روی او‏‎ ‎‏استخوانی است بدون گوشت».‏

‏     وَ بِإسْنادِهِ عَنْ رَسُولِ اللّه ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ فی حدیثٍ قالَ:‏‎ ‎مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرآنَ فَلَمْ یَعْمَلْ بِهِ وَ آثَرَ عَلَیه حُبَّ الدُّنیا و زینَتَها، اسْتَوْجَبَ سَخَطَ اللّه ؛ وَ‎ ‎کانَ فی الدَّرَجَةِ مَعَ الْیَهودِ وَالنَّصارَی الَّذین یَنْبِذونَ کِتابَ اللّه وَراءَ ظُهُورِهِمْ.

‏     وَ مَنْ قَرَأَ الْقرْآنَ یُریُد بِهِ سُمْعَةً وَ الْتِماسَ الدُّنیا، لَقِیَاللّه یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ وَجْهُهُ‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 96
عَظْمٌ لَیْسَ عَلَیْهِ لَحْمٌ وَ زَجَّ الْقرْآنُ فی قَفاهُ حَتی یُدْخِلَهُ النّارَ وَ یَهْوی فیها مَعَ مَنْ‎ ‎هَویٰ.

‏     وَ مَنْ قَرَأَ الْقُرآنَ وَ لَمْ یَعْمَلْ بِهِ، حَشَرَهُ اللّه یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمیٰ؛ فَیَقولُ: یا «رَبِّ، لِمَ‏‎ ‎‏حَشَرْتَنی أَعْمیٰ وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً. قالَ: کَذلِکَ ءاتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ‏‎ ‎‏تُنْسیٰ.»‏‎[6]‎‏ فَیُؤْمَرُ بِهِ إِلَی النّارِ.‏

‏    ‏وَ مَنْ قَرَأَ الْقرآنَ ابْتغاءَ وَجْهِ اللّه وَ تَفَقُّهاً فِی الدّینِ، کانَ لَهُ مِنَ الثَّوابِ مِثْلُ‎ ‎جَمیعِ ما اُعْطِیَ الْملائِکَةُ وَالاْنبِیاءُ و الْمُرْسلُونَ.

‏     وَ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ یُریُد بِهِ رِیاءً وَ سُمْعَةً لِیُمارِیَ بِهِ السُّفَهاءَ وَ یُباهِیَ بِهِ الْعُلَماءَ وَ‏‎ ‎‏یَطْلُبَ بِهِ الدُّنْیا، بَدَّدَاللّه عِظامَهُ یَوْمَ الْقیامَةِ وَلَم یَکُنْ فِی النّار أشَدُّ عذاباً مِنْهُ؛ وَ لَیْسَ‏‎ ‎‏نَوْعٌ مِنْ أَنْواعِ الْعَذابِ إلاّ ‏‏[‏و‎ ‎‏]‏یُعَذِّبُ بِهِ مِنْ شِدَّةِ غَضَبِ اللّه عَلَیْهِ وَ سَخَطِهِ.

‏     وَ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرآنَ وَ تَواضَعَ فِی الْعِلْمِ وَ عَلَّمَ عِبادَاللّه وَ هُوَ یُریدُ مَا عِنْدَاللّه ، لَمْ‏‎ ‎‏یَکُنْ فِی الْجَنَّةِ أَعْظَمُ ثَوابَاً مِنْهُ وَ لاأَعْظَمُ مَنْزِلَةً مِنْهُ، وَ لَمْ یَکُنْ فی الْجَنَّةِ مَنْزِلٌ وَ لا‏‎ ‎‏دَرَجَةٌ رَفیعَةٌ وَلا نَفیسَةٌ إِلاّ وَ کانَ لَهُ فیها أَوْفَرُ النَّصیبِ وَ أَشْرَفُ الْمنازِلِ.‏‎[7]‎

‏    ‏‏کسی که یادگیرد قرآن را و عمل به آن نکند و عوض آن اختیار‏‎ ‎‏کند حبّ دنیا و زینت آن را، مستوجب غضب خدا شود؛ و در‏‎ ‎‏درجۀ یهود و نصاراست که کتاب خدا را پشت سرشان انداختند.‏

‏     و کسی که قرائت قرآن کند و قصد کند به آن سُمعه و طلب کند‏‎ ‎‏به آن دنیا را، ملاقات کند خدا را روز قیامت در صورتی که روی او‏‎ ‎‏استخوان بی گوشت است و قرآن به پشت گردن او زند تا داخل‏‎ ‎‏آتش کند او را؛ و بیفتد در آن با آنها که افتادند.‏

‏     و کسی که قرائت قرآن کند و عمل به آن نکند، خداوند او را‏‎ ‎‏کور محشور فرماید روز قیامت. می گوید: «خداوندا، من بینا بودم‏‎ ‎‏پس چرا مرا کور محشور کردی؟» می فرماید: « چنانچه تو نسیان‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 97

‏آیات ما کردی که بر تو فرو فرستادیم امروز نیز تو نسیان شدی»‏‎ ‎‏پس او را به سوی آتش فرستند.‏

‏     و کسی که قرائت قرآن کند برای خدا و خالص از ریا و برای یاد‏‎ ‎‏گرفتن معالم دین، ثواب او مثل ثوابی است که به جمیع ملائکه و‏‎ ‎‏انبیا و مرسلین دهند؛ یعنی از سنخ ثواب آنان به او مرحمت‏‎ ‎‏فرمایند.‏

‏     و کسی که تعلم کند قرآن را برای ریا و سمعه تا آنکه با جاهلان‏‎ ‎‏جدال کند و مباهات به علما کند و دنیا را به آن طلب کند، متفرق‏‎ ‎‏فرماید خداوند استخوانهای او را روز قیامت؛ و در آتش کسی از او‏‎ ‎‏شدت عذابش بیشتر نیست و به جمیع انواع عذاب او را معذب‏‎ ‎‏کنند از شدّت غضب و سخط خداوند بر او.‏

‏     و کسی که تعلم قرآن کند و در علم تواضع نماید و تعلیم بندگان‏‎ ‎‏خدا دهد و از خداوند اجر طلبد، در بهشت از ‏‏[‏‏او‏‏]‏‏ کسی ثوابش‏‎ ‎‏بزرگتر نیست و منزله ای از منزلۀ او بالاتر نیست؛ و هیچ منزل رفیع‏‎ ‎‏و درجۀ بلند نفیس در بهشت نیست مگر آنکه بزرگتر و وافرتر آن‏‎ ‎‏را او دارد.(128)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ترتیل در قرائت قرآن 

‏از آداب قرائت، که موجب تأثیر در نفس نیز هست و سزاوار است‏‎ ‎‏که شخص قاری مواظبت آن کند، ترتیل در قرائت است؛ و آن، به‏‎ ‎‏طوری که در حدیث است، عبارت است از حد توسط بین سرعت‏‎ ‎‏و تعجیل در آن، و تأنّی و فتور مفرط که کلمات از هم متفرق و‏‎ ‎‏منتشر گردد.‏

‏     عَنْ مُحَمَدِبْنِ یَعْقُوبَ بِإِسْنادِهِ عَنْ عَبْدِاللّه بْنِ سُلَیْمٰانَ، قالَ:‏‎ ‎‏سَأَلْتُ أَبٰا عَبْدِاللّه ـ علیه السّلام ـ عَنْ قَوْلِ اللّه تَعالیٰ: ‏وَ رَتِّلِ الْقُرءانَ

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 98
تَرْتیلاً.‎[8]‎‏ قالَ قالَ أَمیرُالمُؤمنینَ، علیه السّلام: تَبَیَّنْهُ تِبْیاناً‏‏؛ (خ ل: تبییناً) ‏وَ لا‎ ‎تُهَذِّهِ هَذَّالشِّعْرِ ‏[‏وَ لاٰ تَنْثُرْهُ‎ ‎‏]‏نَثْرَ الرَّمْلِ؛ وَ لٰکِنِ أَفْزِعُوا قُلُوبَکُمُ الْقاسِیَةَ؛ وَ لا یَکُنْ هَمُّ‎ ‎أَحَدِکُمْ آخِرَ السُّورَةِ.‎[9]‎

‏    ‏‏«گوید پرسیدم از حضرت صادق ـ سلام اللّه علیه ـ از قول‏‎ ‎‏خدای تعالی که می فرماید: ‏رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرتیلاً‏ مقصود چیست؟‏‎ ‎‏فرمود: حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود:  یعنی، اظهار‏‎ ‎‏کن آن را اظهار نمودن کاملی؛ و سرعت مکن در آن چنانچه در‏‎ ‎‏شعر سرعت می کنی و متفرق مکن اجزای آن را چون ریگهای‏‎ ‎‏متفرق که اجزایش با هم مُلتئم نشود؛ ولیکن طوری قرائت کنید که‏‎ ‎‏تأثیر در قلوب کند و دلهای سخت شما را به فزع آورد؛ و همّ شما‏‎ ‎‏آخر سوره نباشد.‏‎``‎‏ یعنی مقصود شما آن نباشد که قرآن را در چند‏‎ ‎‏روز ختم کنید؛ و یا این سوره را بزودی ختم نموده و به آخر‏‎ ‎‏رسانید.‏

‏     پس، انسان که می خواهد کلام خدا را قرائت کند و به آیات‏‎ ‎‏الهیه قلب قاسی خود را مداوا کند و با کلام جامع الهی شفای‏‎ ‎‏امراض قلبیۀ خود را بگیرد و با نور هدایت این مصباح منیر غیبی و‏‎ ‎‏این «نور علی نور» آسمانی طریق وصول به مقامات اخرویه و‏‎ ‎‏مدارج کمالیه را دریابد، باید اسباب ظاهریه و باطنیۀ آن را فراهم‏‎ ‎‏کند و آداب صوریه و معنویۀ آن را فراهم کند؛ نه مثل ما که اگر‏‎ ‎‏گاهگاهی هم تلاوت قرآن کنیم، علاوه بر آنکه از معانی و مقاصد‏‎ ‎‏آن و اوامر و نواهی و وعظ و زجر آن بکلی غافلیم و گویی آیاتی که‏‎ ‎‏در آن ذکر اوصاف جهنم و عذاب الیم آن یا بهشت و کیفیات نعیم‏‎ ‎‏آن گردیده به ما ربطی ندارد ـ و نعوذباللّه در خواندن کتاب قصه‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 99

‏حضور قلب ما بیشتر و حواس ما جمعتر است از کتاب کریم‏‎ ‎‏خدایی ـ از آداب ظاهریۀ آن نیز غفلت کنیم.‏

‏ ‏

قرائت قرآن با حزن

‏     در احادیث شریفه وارد است که قرآن را با حزن بخوانید و با‏‎ ‎‏صورت نیکو تلاوت کنید.‏‎[10]‎‏ حضرت علی بن الحسین ـ علیهما‏‎ ‎‏السلام ـ قرآن را به طوری نیکو تلاوت می فرمود که کسانی که از‏‎ ‎‏آنجا عبور می کردند، از قبیل سقّاها، آنجا توقف می کردند و‏‎ ‎‏بعضی از استماع آن غش می کردند.‏‎[11]‎‏ ولی ما هر وقت می خواهیم‏‎ ‎‏صوت حسن و آواز نیکوی خود را به مردم ارائه دهیم، قرآن یا اذان‏‎ ‎‏را وسیله قرار می دهیم؛ و مقصد ما تلاوت قرآن نیست و عمل به‏‎ ‎‏این استحباب نمی باشد. بالجمله، مکاید شیطان و نفس امّاره‏‎ ‎‏بسیار است؛ و غالباً حق را به باطل مشتبه می کند و زشت و زیبا را‏‎ ‎‏با هم ملتبس می نماید. باید از مکاید او به خداوند پناه برد.(129)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تفکّر و تدبّر، ادب قرائت قرآن 

‏مطلوب در قرائت قرآن کریم آن است که در قلوبْ صورت آن‏‎ ‎‏نقش بندد و اوامر و نواهی آن تأثیر کند و دعوات آن جایگزین‏‎ ‎‏شود؛ و این مطلوب حاصل نشود مگر آنکه آداب قرائت ملحوظ‏‎ ‎‏شود. مقصود از آداب آن نیست که پیش بعض قرّاء متداول شده‏‎ ‎‏است که تمام همّ و همت منصرف به مخارج الفاظ و تأدیۀ حروف‏‎ ‎‏شود، به طوری که علاوه بر آنکه از معنی و تفکر در آن بکلی غافل‏‎ ‎‏شویم، منجر به آن شود که تجوید آن نیز باطل گردد؛ بلکه کثیراً‏‎ ‎‏کلمات از صورت اصلیۀ خود به صورت دیگر منقلب شود و ماده‏‎ ‎‏و صورت آن تغییر کند؛ و این یکی از مکاید شیطان است که انسان‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 100

‏متعبد را تا آخر عمر به الفاظ قرآن سرگرم می کند و از سرّ نزول‏‎ ‎‏قرآن و از حقیقت اوامر و نواهی و دعوت به معارف حقه و اخلاق‏‎ ‎‏حسنۀ آن بکلی غافل می کند. تازه بعد از پنجاه ‏‏[‏‏سال‏‎ ‎‏]‏‏قرائت معلوم‏‎ ‎‏شود که از شدت تغلیظ و تشدید در آن، از صورت کلام بکلی‏‎ ‎‏خارج شده و یک صورت غریبی پیدا کرده! بلکه مقصود آدابی‏‎ ‎‏است که در شریعت مطهره منظور شده است، که اعظم و عمدۀ‏‎ ‎‏آنها تفکر و تدبر و اعتبار به آیات آن است؛ چنانچه سابقاً اشاره‏‎ ‎‏شد.‏

‏     و در ‏‏کافی‏‏ شریف سند به حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ‏‎ ‎‏رساند، قال: ‏إنَّ هٰذَا القُرْآنَ فیهِ مَنارُ الْهُدٰی وَ مَصابیحُ الدُّجیٰ؛ فَلْیَجُلْ جالٍ‎ ‎بَصَرَهُ وَ یَفْتَحْ لِلضِّیاءِ نَظَرَهُ؛ فَإِنَّ التّفَکُّرَ حَیاةُ قَلْبِ الْبصیرِ، کَما یَمْشِی الْمُسْتَنیرُ‎ ‎فی الظُلُماتِ بِالنُّورِ.‎[12]‎‏ فرمود: «این قرآن راهنمای هدایت و چراغ شب‏‎ ‎‏تاریک است؛ پس جولان دهد صاحبنظر چشم خود را در آن؛ و‏‎ ‎‏بگشاید نظر خود را برای استفاده از نور آن؛ زیرا که تفکر در آن‏‎ ‎‏زندگانی دل بیننده است؛ چنانچه در ظلمات و تاریکیها به نور‏‎ ‎‏استعانت کنند، در ظلمات جهل و تاریکیهای ضلالت به نور‏‎ ‎‏هدایت قرآن باید هدایت جست».(130)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تعظیم قرآن در هنگام قرائت 

‏یکی از آداب مهمّۀ قرائت کتاب الهی، که عارف و عامی در آن‏‎ ‎‏شرکت دارند و از آن نتایج حسنه حاصل شود و موجب نورانیّت‏‎ ‎‏قلب و حیات باطن شود، «تعظیم» است؛ و آن موقوف به فهم‏‎ ‎‏عظمت و بزرگی و جلالت و کبریای آن است.(131)‏

‏ ‏


کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 101

تطبیق احوال قاری با قرآن 

‏یکی از آداب مهمّۀ قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و‏‎ ‎‏استفادات بیشمار نائل کند، «تطبیق» است. و آن چنان است که در‏‎ ‎‏هر آیه از آیات شریفه که تفکر می کند، مفاد آن را با حال خود‏‎ ‎‏منطبق کند و نقصان خود را به واسطۀ آن مرتفع کند و امراض خود‏‎ ‎‏را بدان شفا دهد. مثلاً، در قصۀ شریفۀ حضرت آدم ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏ببیند سبب مطرود شدن شیطان از بارگاه قدس با آنهمه سجده ها و‏‎ ‎‏عبادتهای طولانی چه بوده، خود را از آن تطهیر کند؛ زیرا مقام‏‎ ‎‏قرب الهی جای پاکان است، با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در آن‏‎ ‎‏بارگاه قدس نتوان گذاشت. از آیات شریفه استفاده شود که مبدأ‏‎ ‎‏سجده ننمودن ابلیس خودبینی و عجب بوده که کوس ‏اَنَاْ خَیْرٌ مِنْهُ‎ ‎خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ‎[13]‎‏ زد و این خودبینی اسباب‏‎ ‎‏خودخواهی و خودفروشی  ـ که استکبار است ـ شد؛ و آن، اسباب‏‎ ‎‏خودرأیی ـ که استقلال و سرپیچی از فرمان است ـ شد، پس‏‎ ‎‏مطرود درگاه شد. ما از اول عمر شیطان را ملعون و مطرود‏‎ ‎‏خواندیم و خود به اوصاف خبیثۀ او متّصف هستیم؛ و در فکر آن‏‎ ‎‏برنیامدیم که آنچه سبب مطرودیّت درگاه قدس است در هر کسی‏‎ ‎‏باشد مطرود است؛ شیطان خصوصیتی ندارد، آنچه او را از درگاه‏‎ ‎‏قرب دور کرد ما را نگذارد که به آن درگاه راه یابیم. می ترسم‏‎ ‎‏لعنهایی که به ابلیس می کنیم خود نیز در آن شریک باشیم.‏

‏     و نیز تفکّر کنیم در همین قصّۀ شریفه و سبب مزیت آدم و‏‎ ‎‏برتری او را از ملائکة اللّه ببینیم چه بوده، خود نیز به مقدار طاقت‏‎ ‎‏به آن متصف شویم. می بینیم «تعلیم اسماء» سبب آن بوده؛‏‎ ‎‏چنانچه فرماید: ‏وَ عَلَّمَ ءادَمَ الْأَسْماء کُلَّها‎[14]‎‏ و مرتبۀ عالیۀ تعلیم اسما‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 102

‏تحقّق به مقام اسماءاللّه است؛ چنانچه مرتبۀ عالیه از احصای اسماء‏‎ ‎‏که در روایت شریفه است: ‏اِنَّ لِلّٰهِ تِسْعٌ وَ تِسعینَ اسْماً؛ مَنْ اَحْصاها دَخَل‎ ‎الْجَنَّةَ‎[15]‎‏ تحقّق به حقیقت آنهاست که انسان را به جنّت اسمایی نایل‏‎ ‎‏کند.(132)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حضور قلب 

‏و دیگر از آداب مهمّۀ آن، تفکّر است؛ و مقصود از تفکّر آن است‏‎ ‎‏که از آیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند؛ و چون مقصد‏‎ ‎‏قرآن، چنانچه خود آن صحیفۀ نورانیّه فرماید، هدایت به سُبُل‏‎ ‎‏سلامت است و اخراج از همۀ مراتب ظلمات است به عالم نور و‏‎ ‎‏هدایت به طریق مستقیم است، باید انسان به تفکر در آیات‏‎ ‎‏شریفه، مراتب سلامت را از مرتبۀ دانیۀ آن، که راجع به قوای‏‎ ‎‏ملکیّه است، تا منتهی النّهایۀ آن، که حقیقت قلب سلیم است ـ به‏‎ ‎‏تفسیری که از اهل بیت وارد شده که ملاقات کند حق را در صورتی‏‎ ‎‏که غیرحق در آن نباشد ـ‏‎[16]‎‏به دست آورد؛ و سلامت قوای ملکیّه و‏‎ ‎‏ملکوتیّه گم شدۀ قاری قرآن باشد، که در این کتاب آسمانی این‏‎ ‎‏گم شده موجود است و باید با تفکّر استخراج آن کند.(133)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

طلب طریق مستقیم

‏انسان در آیات شریفۀ کتاب الهی و در قصص و حکایات آن باید‏‎ ‎‏مقصود و نتیجۀ انسانیّت، که سعادت است به دست آورد؛ و چون‏‎ ‎‏سعادت، رسیدن به سلامت مطلقه و عالم نور و طریق مستقیم‏‎ ‎‏است، انسان باید از قرآن شریف، سُبُل سلامت و معدن نور مطلق‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 103

‏و طریق مستقیم را طلب کند؛ چنانچه در آیۀ شریفۀ سابقه‏‎[17]‎‏ اشاره‏‎ ‎‏به آن شد.‏

‏ ‏

نتیجه تفکر در قرآن

‏     ‏‏و چون شخص قاری مقصد را یافت، در تحصیل آن بینا شود و‏‎ ‎‏راه استفاده از قرآن شریف بر او گشوده و ابواب رحمت حق بر او‏‎ ‎‏مفتوح گردد و عمر کوتاه عزیز خود و سرمایۀ تحصیل سعادت‏‎ ‎‏خویش را صرف در اموری که مقصود به رسالت نیست نکند و از‏‎ ‎‏فضول بحث و کلام در چنین امر مهمّی خودداری کند؛ و چون‏‎ ‎‏مدتی چشم دل را به این مقصود افکند و از دیگر امور صرف نظر‏‎ ‎‏کرد، چشم دل بینا گردد و حدید شود و تفکّر در قرآن برای نفس‏‎ ‎‏عادی شود و طرق استفاده باز گردد و ابوابی بر او مفتوح شود که تا‏‎ ‎‏کنون نبوده و مطالب و معارفی از قرآن استفاده کند که تا کنون به‏‎ ‎‏هیچ وجه نمی کرده؛ آن وقت شفا بودن قرآن را برای امراض قلبیّه‏‎ ‎‏می فهمد و مفاد آیۀ شریفۀ ‏وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرءانِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلمُؤمنینَ‎ ‎وَلا یَزیدُ الظّالِمینَ إلا خَساراً‎[18]‎‏ و معنی قول امیرالمؤمنین ـ صلوات اللّه ‏‎ ‎‏علیه ـ را که می فرماید: ‏وَ تَعَلَّمُوا الْقُرآنَ؛ فَاِنَّهُ رَبیعُ الْقُلوُبِ. وَاسْتَشْفُوا بِنُورِهِ؛‎ ‎فَإنَّهُ شِفاءُالصُّدُورِ‎[19]‎‏ ادراک می کند و از قرآن شریف فقط شفای‏‎ ‎‏امراض جسمانیّه را طلب نمی کند، بلکه عمدۀ مقصد را شفای‏‎ ‎‏امراض روحانیّه که مقصد قرآن است قرار می دهد. قرآن برای‏‎ ‎‏شفای امراض جسمیّه نازل نشده، گرچه شفای امراض جسمیّه به‏‎ ‎‏او حاصل شود؛ چنانچه انبیا ـ علیهم السلام ـ نیز برای شفای‏‎ ‎‏جسمانی نیامده بودند گرچه شفا می دادند؛ آنها اطبّای نفوس و‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 104

‏شفادهندگان قلوب و ارواحند.(134)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عرضۀ خود بر قرآن

‏وظیفۀ سالک الی اللّه آن است که خود را به قرآن شریف عرضه‏‎ ‎‏دارد؛ و چنانچه میزان در تشخیص صحّت و عدم صحّت و اعتبار و‏‎ ‎‏لا اعتبار حدیث آن است که آن را به کتاب خدا عرضه دارند و‏‎ ‎‏آنچه مخالف آن باشد باطل و زخرف شمارند، میزان در استقامت‏‎ ‎‏و اعوجاج و شقاوت و سعادت آن است که در میزان کتاب اللّه ‏‎ ‎‏درست و مستقیم در آید؛ و چنانچه خُلق رسول اللّه قرآن است،‏‎ ‎‏خلق خود را با قرآن باید متوافق کند تا با خلق ولی کامل نیز مطابق‏‎ ‎‏گردد؛ و خلقی که مخالف کتاب اللّه است زخرف و باطل است؛ و‏‎ ‎‏همچنین جمیع معارف و احوال قلوب و اعمال باطن و ظاهر خود‏‎ ‎‏را باید با کتاب خدا تطبیق کند و عرضه دارد تا به حقیقت قرآن‏‎ ‎‏متحقق گردد و قرآن صورت باطنی او گردد.(135)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اکتفای قاری به تجوید و تحسین 

‏بدانکه از برای قرائت در این سفر روحانی و معراج الهی مراتب و‏‎ ‎‏مدارجی است که به مناسبت این رساله به بعض از آن اکتفا‏‎ ‎‏می کنیم.‏

‏     اول آنکه قاری جز به تجوید قرائت و تحسین عبارت به چیزی‏‎ ‎‏نپردازد؛ و همّ او فقط تلفظ به این کلمات و تصحیح مخارج حروف‏‎ ‎‏باشد تا تکلیفی ادا و امری ساقط شود؛ و معلوم است برای چنین‏‎ ‎‏اشخاصی تکالیف، کلفت و زحمت دارد و قلب آنها از آن منضجر‏‎ ‎‏و باطن آنها از آن منحرف است. اینان را حظّی از عبادت نیست جز‏‎ ‎‏آنکه معاقب به عقاب تارک نیستند؛ مگر آنکه از خزاین غیب‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 105

‏تفضّلی شود و به همان لقلقه مورد احسان و انعام گردند.(136)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

استعاذه به هنگام قرائت 

‏قال تعالی: ‏فاِذا قَرَأتَ الْقُرْءانَ فَاسْتَعِذْ بِاللّه مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم * إنَّهُ لَیْسَ لَهُ‎ ‎سُلْطانٌ عَلَی الَّذینَ ءامَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوکَّلُونَ * إنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ‎ ‎وَالَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ‎[20]‎‏ از آداب مهمّۀ قرائت،خصوصاً قرائت در‏‎ ‎‏نماز که سفر روحانی الی اللّه و معراج حقیقی ومرقات وصول اهل‏‎ ‎‏اللّه است، استعاذه از شیطان رجیم است که خار طریق معرفت و‏‎ ‎‏مانع سیر و سلوک الی اللّه است؛ چنانچه خدای تعالی خبر دهد از‏‎ ‎‏قول او در سورۀ مبارکه «اعراف» آنجا که فرماید: ‏قال فَبِما أغْوَیْتَنی‎ ‎َلاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتقیمَ‎[21]‎‏ قسم خورده است که سر راه مستقیم را‏‎ ‎‏بر اولاد آدم بگیرد و آنها را از آن باز دارد. پس، در نماز که صراط‏‎ ‎‏مستقیم انسانیّت و معراج وصول الی اللّه است بی استعاذه از این‏‎ ‎‏راهزن صورت نگیرد و بدون پناه بردن به حصن حصین الوهیّت از‏‎ ‎‏شرّ او ایمنی حاصل نشود.(137)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ترک دنیا برای وصول به حقایق قرآن

‏ما همه قرآن شریف را می دانیم [که] از معدن وحی الهی برای‏‎ ‎‏تکمیل بشر و تخلیص انسان از محبس ظلمانی طبیعت و دنیا نازل‏‎ ‎‏شده است و وعد[و] وعید آن همه حق صراح و حقیقت ثابته است‏‎ ‎‏و در تمام مندرجات آن شائبه خلاف واقع نیست، با این وصف این‏‎ ‎‏کتاب بزرگ الهی در دل سخت ما به اندازه یک کتاب قصه تأثیر‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 106

‏ندارد، نه دلبستگی به وعده های آن داریم تا دل را از این دنیای‏‎ ‎‏دنی و نشئه فانیه برگیریم و به آن نشئه باقیه ببندیم، و نه خوفی از‏‎ ‎‏وعید آن در قلب ما حاصل آید تا از معاصی الهیه و مخالفت با ولی‏‎ ‎‏نعمت احتراز کنیم، این نیست جز آنکه حقیقت و حقیّت قرآن به‏‎ ‎‏قلب ما نرسیده و دل ما به آن نگرویده.(138)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تحصیل طهارت باطن برای قرائت قرآن 

‏چون قلب را از کثافات خالی کرد مهیای برای ذکر خدا و قرائت‏‎ ‎‏کتاب خدا شود؛ و تا قذارات و کثافات عالم طبیعت در آن است‏‎ ‎‏استفادت از ذکر و قرآن شریف میسور نشود، چنانچه در کتاب‏‎ ‎‏الهی اشاره به آن فرماید در سورۀ مبارکۀ واقعه (آیه 77 الی 79): ‏إنَّهُ‎ ‎لَقُرْءانٌ کَریمٌ * فی کِتابٍ مَکْنُونٍ * لاٰیَمَسُّهُ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ.‎[22]‎‏ و در سورۀ مؤمن‏‎ ‎‏[‏‏آیۀ‏‏]‏‏ 13 فرماید: ‏هُوَ الَّذی یُریکُمْ ءایاٰتِهِ وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّمٰاءِ رِزْقاً وَ مٰا یَتَذَکَّرُ‎ ‎إلاّٰ مَنْ یُنیبُ.‎[23]‎‏ پس از آنکه دل را برای ذکر خدا و قرآن شریف مهیا‏‎ ‎‏نمود، آیات توحید و اذکار شریفه توحید و تنزیه را با حضور قلب‏‎ ‎‏و حال طهارت تلقین قلب کند، به این معنی که قلب را چون طفلی‏‎ ‎‏فرض کند که زبان ندارد و می خواهد او را به زبان آورد، چنانچه‏‎ ‎‏آنجا یک کلمه را تکرار کند و به دهان طفل گذارد تا او یاد گیرد،‏‎ ‎‏همین طور کلمه توحید را با طمأنینه و حضور قلب باید انسان تلقین‏‎ ‎‏قلب کند و به دل بخواند تا زبان قلب باز شود؛ و اگر وقتی چون‏‎ ‎‏اواخر شب یا بین الطلوعین بعد از فریضه صبح برای این کار‏‎ ‎‏اختصاص دهد خیلی بهتر است، پس در آن وقت با طهارت وجهۀ‏‎ ‎‏قرآن و ذکر را متوجه قلب کند و آیات شریفه الهیه که مشتمل بر‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 107

‏تذکّر و مشتمل بر توحید است به قلب بخواند به طور تلقین و‏‎ ‎‏تذکیر؛ و اگر آیات شریفه آخر سوره حشر را از قول خدای تعالی:‏‎ ‎یاٰ أَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اتَّقُوا اللّه ...‏ تا آخر سوره که مشتمل بر تذکر و‏‎ ‎‏محاسبه نفس و محتوی بر مراتب توحید و اسما و صفات است در‏‎ ‎‏یک وقت فراغت از نفس از واردات دنیایی مثل آخر شب یا‏‎ ‎‏بین الطلوعین با حضور قلب بخواند و در آنها تفکر کند، امید است‏‎ ‎‏ان شاءاللّه نتایج حسنه ببرد؛ و همین طور در اذکار شریفه با حضور‏‎ ‎‏قلب ذکر شریف لا اله الاّ اللّه ـ که افضل و اجمع اذکار است ـ این‏‎ ‎‏عمل را بکند امید هست خداوند از او دستگیری کند؛ و البته در هر‏‎ ‎‏حال از نقص و عجز خود و از رحمت و قدرت حق غافل نباشد و‏‎ ‎‏دست حاجت پیش ذات مقدس او دراز کند و از آن ذات مقدس‏‎ ‎‏دستگیری طلب کند. امید است که اگر مدتی اشتغال به این عمل‏‎ ‎‏پیدا کند نفس به توحید عادت کند و نور توحید در قلب جلوه کند و‏‎ ‎‏البته از شرایط عامه ذکر نباید غفلت شود.(139)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سفارش به مطالعۀ سورۀ حشر 

‏سورۀ مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایی از معارف و تربیت‏‎ ‎‏در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکّر کند و از‏‎ ‎‏آنها به مدد الهی توشه ها بردارد، خصوصاً آیات اواخر آن.(140)‏

26 / 4 / 63

*  *  *

‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 108

  • )) مراد، مرحوم آیت اللّه شاه آبادی است که حضرت امام مدّت هفت سال در درس عرفان ایشان شرکت می کرده اند.
  • )) «ای ایمان آورندگان تقوا پیشه کنید و هرکس باید بنگرد برای فردا چه پیش فرستاده است»؛ (حشر / 18).
  • )) شیخ صدوق؛ امالی (مجالس)؛ ص 458، «مجلس 84»، ح 2؛ وسائل الشیعه؛ ج 4، ص 829، «کتاب الصّلاة»، «باب 3»، ح 6.
  • )) اصول کافی؛ ج 2، ص 627، «کتاب فضل القرآن»، «باب النوادر»، ح 1.
  • )) وسائل الشیعه؛ ج 4، ص 837، «کتاب الصلاة»، باب 8 از «ابواب قراءة القرآن»، ح 7.
  • )) (طه / 125ـ126).
  • )) وسائل الشیعة؛ ج 4، ص 837، «کتاب الصلاة»، باب 8 از «ابواب قراءة القرآن»، ح 8.
  • )) (مزمّل / 4).
  • )) اصول کافی؛ ج 2، ص 614، «کتاب فضل القرآن»، «باب ترتیل القرآن بالصوت الحسن»، ح 1.
  • )) اصول کافی؛ ج 2، ص 614، «کتاب فضل القرآن»، «باب ترتیل القرآن بالصوت الحسن»، ح 2.
  • )) همان؛ ج 2، ص 615، «کتاب فضل القرآن»، «باب ترتیل القرآن بالصوت الحسن»، ح 4.
  • )) همان؛ ج 2، ص 600، «کتاب فضل القرآن»، ح 5.
  • )) «من بهتر از اویم، مرا از آتش و او را از گل آفریدی»؛ (اعراف / 12).
  • )) «و همۀ اسما را به آدم آموخت»؛ (بقره / 31).
  • )) «همانا خدا را نود و نه اسم است، هر کس آنها را یاد کند وارد بهشت می شود»؛ بحارالانوار؛ ج 4، ص 186 ـ187.
  • )) اصول کافی؛ ج 2 ، ص 16 ، «کتاب الایمان والکفر»، «باب الاخلاص»، ح 5.
  • )) (نحل / 44).
  • )) «ما از قرآن آنچه را که برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل می کنیم و آن ستمکاران را جز زیان نمی افزاید»؛ (اسراء / 82).
  • )) «قرآن را فرا گیرید که بهار دلهاست و از نور آن شفا بجویید که شفای سینه هاست». نهج البلاغة؛ فیض الاسلام؛ ص 330، خطبه 109 (با زیادتی در عبارت).
  • )) «چون خواستی قرآن بخوانی از شیطان به خدا پناه ببر. همانا او را بر کسانی که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل می کنند، چیرگی و سلطه نیست. شیطان بر کسانی فرمانروایی دارد که او را دوست خود گرفته اند و کسانی که به خدا شرک ورزیده اند»؛ (نحل / 98 ـ 100).
  • )) «چون مرا گمراه کردی، بر سر راه راست تو در کمینشان خواهم نشست»؛ (اعراف / 16).
  • )) «همانا قرآن کریمی است در کتابی محفوظ و پوشیده که جز پاکان آن را مسّ نمی کنند»؛ (واقعه / 77 ـ 79).
  • )) «او کسی است که نشانه هایش را به شما نشان می دهد و از آسمان برای شما روزی می فرستد و پند نمی پذیرد مگر آنکه دائم رو به سوی خدا دارد»؛ (مؤمن / 13).