بخش دوم: علوم قرآن

فرشتۀ واسطۀ وحی

فرشتۀ واسطۀ وحی

‏ ‏

‏ ‏

عظمت جبرئیل امین 

‏و اما عظمت رسول وحی و واسطۀ ایصال: پس آن، جبرئیل امین و‏‎ ‎‏روح اعظم است که پس از خروج رسول اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله‏‎ ‎‏وسلم ـ از جلباب بشریّت و توجّه دادن شطر قلب را به حضرت‏‎ ‎‏جبروت، متّصل به آن روح اعظم شود، و آن یکی از ارکان اربعۀ دارِ‏‎ ‎‏تحقّق، بلکه اعظم ارکان و اشرف انواع آن است؛ چه که آن ذات‏‎ ‎‏شریف نورانی ملک موکّل علم و حکمت و صاحب ارزاق معنویّه‏‎ ‎‏و اطعمۀ روحانیّه است. و از کتاب خدا و احادیث شریفه تعظیم‏‎ ‎‏جبرئیل و تقدّم او بر دیگر ملائکه استفاده شود.(96)‏

*  *  *

‏ ‏

‏قسم دوم‏‎[1]‎‏ آنان هستند که خدای تعالی آنها را وسایط رحمت‏‎ ‎‏وجود خود قرار داده؛ و آنها مبادی سلسلۀ موجودات و غایت‏‎ ‎‏اشواق آنها هستند و این طایفه را «اهل جبروت» گویند و مقدّم و‏‎ ‎‏رئیس آنها «روح اعظم» است؛ و شاید آیۀ شریفۀ ‏تَنَزَّلُ الْملائِکةُ وَالرُّوح‎ ‎‏نیز اشاره باشد به این طایفه از ملائکة اللّه . و اختصاص به ذکر‏‎ ‎‏«روح»، با آنکه از ملائکه است، برای عظمت اوست؛ چنانچه در‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 71

‏آیۀ شریفۀ ‏یَوْمَ یَقُومُ الرّوحُ وَالْمَلائِکَةُ صَفّاً‎[2]‎‏ نیز اشاره به همین است. و‏‎ ‎‏به اعتباری روح را «قلم اعلی» گویند؛ چنانچه فرماید: ‏اَوَّلُ ما خَلَقَ‎ ‎اللّه الْقَلَمُ‎[3]‎‏ و به اعتباری او را «عقل اوّل» گویند؛ چنانچه فرماید: ‏اوّلُ‎ ‎ما خَلَقَ اللّه الْعَقْلُ‎[4]‎‏ و بعضی روح را «جبرائیل» دانند. و فلاسفه‏‎ ‎‏جبرائیل را آخر ملائکۀ کرّوبییّن دانند؛ و او را «روح القدس» دانند؛‏‎ ‎‏و روح را اول ملائکه کروبییّن دانند؛ و در روایات شریفه نیز‏‎ ‎‏فرموده که «روح اعظم» از جبرئیل است؛ چنانچه از ‏‏کافی‏‏ شریف‏‎ ‎‏منقول است که ابوبصیر گوید: سؤال کردم از حضرت صادق‏‎ ‎‏ـ سلام اللّه علیه ـ از قول خدای تعالی: ‏یَسْئلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرّوحُ مِنْ‎ ‎اَمْرِ رَبّی.‎[5]‎‏ فرمود: «خلقی است اعظم از جبرئیل و میکائیل، با‏‎ ‎‏رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ بود و با ائمّه ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏هست. و او از ملکوت می باشد.»‏‎[6]‎‏ و در بعض روایات است که‏‎ ‎‏«روح» از ملائکه نیست، بلکه اعظم از آنهاست.‏‎[7]‎

‏ ‏

‏ ‏

مقام روح الامین 

‏     ‏‏و شاید «روح» دو اطلاق داشته باشد در لسان قرآن و اخبار،‏‎ ‎‏چنانچه در لسان اهل اصطلاح نیز اطلاقاتی دارد. یک روح از‏‎ ‎‏صنوف ملائکه است؛ چنانچه فرمود از «ملکوت» است؛ و یک‏‎ ‎‏روح نیز روح خود حضرات اولیاست که از ملائکه نیست و اعظم‏‎ ‎‏از آنهاست. بنابراین، ممکن است «روح» در سورۀ شریفۀ «قدر» به‏‎ ‎‏اعتبار تنزّل در لیلۀ قدر، عبارت از «روح الامین» یا «روح اعظم»‏‎ ‎‏باشد و در آیۀ شریفۀ ‏یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرّوح‏ عبارت از روح انسانی باشد‏‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 72

‏که در مرتبۀ کمال از جبرئیل و دیگر ملائکه اعظم است؛ و از «عالم‏‎ ‎‏امر» بلکه گاهی متّحد با «مشیّت»، که امر مطلق است، شود.(97)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تمثّل ملکوتی روح الامین 

‏بدانکه روح اعظم، که خلقی اعظم از ملائکة اللّه یعنی در مرتبۀ اول‏‎ ‎‏از ملائکة اللّه واقع است و اشرف و اعظم از همه است، و‏‎ ‎‏ملائکة اللّه مجرّدۀ قطّانِ عالم جبروت از مقام خود تجافی نکنند، و‏‎ ‎‏از برای آنها نزول و صعود به آن معنی که از برای اجسام است‏‎ ‎‏مستحیل است؛ زیرا که مجرّدْ از لوازم اجسام مبرّی است و منزه‏‎ ‎‏است. پس تنزّل آنها، چه در مرتبۀ قلب یا صدر یا حسّ مشترکِ‏‎ ‎‏ولیّ، و چه در بقاع ارض و کعبه و حول قبر رسول خدا ـ صلّی اللّه ‏‎ ‎‏علیه و آله ـ و چه در بیت المعمور باشد، به طریق تمثّل ملکوتی یا‏‎ ‎‏ملکی است؛ چنانچه خدای تعالی در باب تنزّل «روح الامین» بر‏‎ ‎‏حضرت مریم ـ علیهاالسلام ـ فرماید: ‏فَتَمثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّاً‎[8]‎‏ چنانچه‏‎ ‎‏برای اولیا و کمّل نیز تمثّل ملکوتی و تروّح جبروتی ممکن است.‏‎ ‎‏پس، ملائکة اللّه را قوه و قدرت دخول در ملک و ملکوت است به‏‎ ‎‏طور تمثّل؛ و کمّل اولیا را قدرت بر دخول در ملکوت و جبروت‏‎ ‎‏است به طور تروّح و رجوع از ظاهر به باطن. و تصدیق این معنی‏‎ ‎‏سهل است برای کسی که حقایق مجرّدات را، چه مجرّد ملکوتی یا‏‎ ‎‏جبروتی و چه نفوس ناطقه که نیز از مجرّدات جبروتیّه یا ملکوتیّه‏‎ ‎‏هستند، فهمیده باشد و مراحل وجود و مظاهر آنها و نسبت ظاهر‏‎ ‎‏به باطن و باطن به ظاهر را تصوّر نموده باشد.‏

‏ ‏

‏ ‏

کیفیت تمثّل جبروتیین و ملکوتیین

‏     و باید دانست که تمثّل «جبروتیّین» و «ملکوتیّین» در قلب و‏‎ ‎‏صدر و حسّ بشر ممکن نیست مگر پس از خروج او از جلباب‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 73

‏بشریّت و تناسب او با آن عوالم؛ و الاّ مادامی که نفس مشتغل به‏‎ ‎‏تدبیرات ملکیّه است و از آن عوالم غافل است، ممکن نیست این‏‎ ‎‏مشاهدات یا تمثّلات برای او دست دهد. بلی، گاهی شود که به‏‎ ‎‏اشارۀ یکی از اولیا، نفس را از این عالم انصرافی حاصل شود و به‏‎ ‎‏قدر لیاقت از عوالم غیب ادراکی معنوی یا صوری نماید. و گاه‏‎ ‎‏شود که به واسطۀ بعضی امور هائله، مثلاً، از برای نفس انصرافی‏‎ ‎‏از طبیعت حاصل شود و نمونه ای از عالم غیب ادراک کند؛ چنانچه‏‎ ‎‏شیخ الرّئیس‏‎[9]‎‏ قضیّۀ آن شخص ساده لوح را که در حجّ بیت اللّه ‏‎ ‎‏برات آزادی از آتش جهنم گرفته بود، نقل کند. و شیخ عارف،‏‎ ‎‏محیی الدّین،‏‎[10]‎‏ نیز نظیر این قضیّه را نقل نماید. و اینها نیز از‏‎ ‎‏انصراف نفوس است از ملک، و توجّه ملکوتی است. و گاه شود که‏‎ ‎‏نفوس اولیای کمّل پس از انسلاخ از عوالم و مشاهدۀ روح اعظم یا‏‎ ‎‏سایر ملائکة اللّه به واسطۀ قوّت نفس، به خود آیند و حفظ‏‎ ‎‏حضرات غیب و شهادت کنند؛ و در این صورت، در تمام نشئات‏‎ ‎‏در آن واحد حقایق جبروتیّین را مشاهده کنند. و گاه شود که به‏‎ ‎‏قدرتِ خودِ ولیِّ کامل تنزّل ملائکه حاصل شود. واللّه العالم.(98)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قرآن برتر از خیال جبرئیل 

‏قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی به آنطوری است‏‎ ‎‏که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرئیل امین هم‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 74

‏نمی رسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق را‏‎ ‎‏می کند، استدلال هم می کند، حکومت هم می کند و وحدت را هم‏‎ ‎‏سفارش می کند و قتال را هم سفارش می کند.(99)‏

21 / 2 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عدم درک جبرئیل از حقیقت قرآن 

‏«لاٰ یَعْرِفُهُ اِلاّ مَنْ خُوطِبَ بِه» یعنی خود رسول اکرم، یعنی واسطه‏‎ ‎‏هم نمی تواند بفهمد، جبرئیل هم نتوانسته است. جبرئیل امین هم‏‎ ‎‏یک واسطه ای بوده است که خوانده است بر حضرت، این آیاتی‏‎ ‎‏که از غیب بر او وارد شده است، و مأمور شده است که برساند، اما‏‎ ‎‏آن هم ‏مَنْ خُوطِبَ بِه‏ نیست.(100)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

1 / 10 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کیفیت وساطت جبرئیل 

‏واسطه، جبرئیل است، جبرئیل چه جور واسطه بوده است؟ آیا‏‎ ‎‏پیغمبر نازل کرده است جبرئیل را و به ولایت او نازل شده است؟ با‏‎ ‎‏جبرئیل نازل شده است و آن وحی را رسانده است؟(101)‏

15 / 6 / 63 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تناسب بین نزول جبرئیل و روح.انبیا(ع) 

‏مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسألۀ ساده نیست. خیال‏‎ ‎‏نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک‏‎ ‎‏تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و‏‎ ‎‏مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به اینکه قضیۀ‏‎ ‎‏تنزیل، تنزل جبرئیل، به واسطۀ روح اعظم خود این ولی است یا‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 75

‏پیغمبر است. او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبۀ پایین یا‏‎ ‎‏بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسائل‏‎ ‎‏را بگو. چه آن قسم بگوییم که بعض اهل نظر می گویند و چه این‏‎ ‎‏قسم بگوییم که بعض اهل ظاهر می گویند، تا تناسب ما بین روح‏‎ ‎‏این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم‏‎ ‎‏است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که‏‎ ‎‏روح اعظم است و انبیای درجۀ اول بوده است مثل رسول خدا و‏‎ ‎‏موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است،‏‎ ‎‏بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است.(102)‏

11 / 12 / 64 

*  *  *

‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 76

  • )) منظور قسم دوم از اقسام موجودات ملکوتیه است که فرشتگانند، که تعلق به عالم اجسام ندارند.
  • )) «روزی که ملائکه و روح به صف می ایستند»؛ (نبأ / 38).
  • )) «نخستین چیزی که خدا آفرید قلم بود»؛ تفسیر نور الثقلین؛ ج 5، ص 389، ح 9؛ علم الیقین؛ ج 1؛ ص 154.
  • )) «نخستین آفریدۀ خدا خرد است»؛ بحارالانوار؛ ج 1؛ ص 97.
  • )) «از تو دربارۀ روح می پرسند، بگو روح از امر پروردگارم است»؛ (اسراء / 85).
  • )) اصول کافی؛ ج 1، ص 273، «کتاب الحجّة»، «باب الرّوح التی یسدّداللّه بها الائمَة»، ح 3.
  • )) بحارالانوار؛ ج 25، ص 64، «کتاب الامامة»، «ابواب خلقهم و طینتهم و ارواحهم»، باب 3، ح 45.
  • )) «پس (به صورت) انسانی کامل بر او جلوه کرد»؛ (مریم / 17).
  • )) حسین بن عبداللّه بن سینا (حدود 370 ـ 427 یا 428 ه . ق.) مشهور به «شیخ الرئیس» از بزرگان اطبای اسلامی و از حکمای مشهور مشایی است. آثار متعددی دارد مثل: شفا، النجاة، المبدأ و المعاد، قانون، الاشارات و التنبیهات.
  • )) محمد بن محمدعربی (560 ـ 634 یا 7 یا 8 ه . ق.) بزرگترین عارف قرن هفتم است که به «ابن عربی» «محیی الدین»، «شیخ اکبر» شهرت دارد. از آثار اوست؛ فتوحات مکیّه، فصوص الحکم، التجلیّات الالهیّة، انشاءالدوائر.