بخش اول: هویّت قرآن

تحریف لفظی قرآن

تحریف لفظی قرآن

‏ ‏

‏ ‏

افترای حذف آیات امامت 

‏می گویند: «پیغمبر می ترسید از اینکه راجع به امامت چیزی بگوید‏‎ ‎‏و مردم نپذیرند و حال آنکه خود قرآن و تاریخ پیغمبر گواه است که‏‎ ‎‏هیچ محافظه کاری در کار او نبوده».‏‎[1]‎

‏    ‏‏ما در اوایل این گفتار ثابت کردیم که پیغمبر از اینکه امام را با‏‎ ‎‏اسم و رسم در قرآن ذکر کند می ترسید که مبادا پس از خودش‏‎ ‎‏قرآن را دست بزنند، یا اختلاف بین مسلمانها شدید شود و یکسره‏‎ ‎‏کار اسلام تمام شود و اینجا گواهی از قرآن می آوریم که در اظهار‏‎ ‎‏امامت با اسم و رسم محافظه کاری می کرده و از منافقان ترس‏‎ ‎‏داشته. گواه از قرآن خدا: ‏یٰا اَیُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مٰااُنْزلَ إلَیْکَ مِن رَبِّکَ وَ إن‎ ‎لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّه یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ.‎[2]‎‏ این آیه به اعتراف اهل‏‎ ‎‏سنت و نقل آنها به طرق معتبره از ابی سعید و ابی رافع و ابی‏‎ ‎‏هریره و اتفاق شیعه روز غدیر خم دربارۀ تبلیغ امامت علی بن‏‎ ‎‏ابیطالب نازل شده و سورۀ مائده آخرین سوره ای است که نازل‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 53

‏شده. این آیه و آیه شریفه: ‏اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ‎[3]‎‏ در حجة الوداع‏‎ ‎‏که آخرین حج پیغمبر بود نازل شده و بین نزول این آیه و وفات‏‎ ‎‏پیغمبر دو ماه و ده روز فاصله بیش نبوده و معلوم است پیغمبر تا آن‏‎ ‎‏وقت تبلیغ همۀ احکام را فرموده بوده، چنانچه خود آن حضرت‏‎ ‎‏در خطبۀ روز غدیر خم می گوید، پس معلوم می شود این تبلیغ‏‎ ‎‏راجع به امامت است و وعده کردن اینکه خدا تو را نگهداری‏‎ ‎‏می کند دلیل بر آن است که یک همچو چیزی را می خواهد تبلیغ‏‎ ‎‏کند، وگرنه در سایر احکام ترسی و محافظه کاری در کار نبود.‏‎ ‎‏جملۀ کلام آنکه از این آیه به واسطه این قراین و نقل احادیث کثیره‏‎ ‎‏معلوم شود که پیغمبر در تبلیغ امامت خوف از مردم داشته؛ و اگر‏‎ ‎‏کسی رجوع به تواریخ و اخبار کند می فهمد که ترس پیغمبر بجا‏‎ ‎‏بوده، ولی خداوند او را امر کرد که باید تبلیغ کنی و وعده کرد که او‏‎ ‎‏را حفظ کند. او نیز تبلیغ کرد و دربارۀ آن کوششها کرد تا آخرین‏‎ ‎‏نفس، ولی حزب مخالف نگذاشت کار انجام گیرد. ...‏

‏ ‏

‏ ‏

افترای اعتقاد تحریف قرآن به شیعه 

‏     و نیز می گویند: «امامت در قرآن بسیار تصریح شده ولی آنها را‏‎ ‎‏انداخته اند».‏

‏     ‏‏شما با کی در این باره سخن گفتید و جواب شنیدید، شاید پیش‏‎ ‎‏خودی رجوع کردید به بعضی کتابها یا بعضی اخبار، که در اول نظر‏‎ ‎‏و بانظر عامیانه چنین می نماید که از قرآن چیزی افتاده؛ و این خود‏‎ ‎‏یکی از عیبهایی است که شماها دارید که با این خرد و دانش رجوع‏‎ ‎‏به اخبار می کنید و مطالعه کتابهای علمی می نمایید. فهم اخبار و‏‎ ‎‏کتاب دانشمندان زحمتهای طاقتفرسا دارد. آنها کتاب قصه و رمان‏‎ ‎‏نیست که سر خود بشود به آنها رجوع کرد و از آنها چیزی فهمید،‏‎ ‎‏عیناً رجوع شما به آن کتابها مثل رجوع کشاورز است به فلسفه‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 54
‏عالیه یا مطالعۀ حمامی است از ریاضیات عالیه، فهمیدن کتب‏‎ ‎‏علمی تخصص می خواهد، چون کورکورانه وارد اخبار و کتب‏‎ ‎‏شدی نتیجه این می دهد که می گویند: در قرآن امامت بوده و‏‎ ‎‏انداخته اند. آن اخبار راجع به تفسیر و تأویل است. ما می گوییم:‏‎ ‎‏اولی الامر‏‎[4]‎‏ در قرآن و ‏أهل الذکر‎[5]‎‏ در آیات بسیار و اهل البیت در‏‎ ‎‏آیۀ تطهیر‏‎[6]‎‏ و صادقین در آیۀ ‏کونوا مع الصادقین‎[7]‎‏ و حبل اللّه در آیۀ‏‎ ‎‏اعتصام ‏بحبل اللّه ‎[8]‎‏ و صراط اللّه و صراط مستقیم و مؤمنون در آیه‏‎ ‎انما ولیکم اللّه ‎[9]‎‏ و امانت در آیۀ ‏انا عرضنا الأمانة‎[10]‎‏ و صدها غیر این‏‎ ‎‏آیات دربارۀ امامت و امام است، نه آنکه اسم امام بخصوص در‏‎ ‎‏قرآن ذکر شده است؛ و آنچه ما می گوییم فقط از اخبار شیعه‏‎ ‎‏نمی گوییم، اهل سنت نیز اینها را نقل کردند و در کتابهاشان مذکور‏‎ ‎‏است، هر کس می خواهد رجوع کند به کتابهایی که در این باب‏‎ ‎‏نوشته شده است و بسیاری از آن در کتاب ‏‏غایة المرام‏‎[11]‎‏ و اجمالی‏‎ ‎‏در کتاب مراجعات علامۀ بزرگوار سید شرف الدین عاملی‏‎[12]‎‎ ‎‏معاصر مذکور است، به آنجا رجوع کنید.‏

‏     آری در اینجا یک چیزی هست و آن این است که بعضی از‏‎ ‎‏اخباریین و محدثین شیعه و سنی که گفتارشان پیش دانشمندان و‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 55

‏علما مورد اعتنا نیست، گول ظاهر بعضی اخبار را خورده و چنین‏‎ ‎‏رأیی اظهار کرده، ولی دانشمندان و علما او را رد کردند و برای‏‎ ‎‏کتاب او قدر در جامعه علمی نیست.(79)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ردّ احادیث تحریف قرآن 

‏مقالة الاخبارییّن بالنسبة إلی ظواهر الکتاب المجید، واستدلّوا علی‏‎ ‎‏ذلک بوجوه:‏

‏     منها: وقوع التحریف فی الکتاب حسب اخبار کثیرة، فلایمکن‏‎ ‎‏التمسّک به لعروض الإجمال بواسطته علیه.‏

‏     و هذا ممنوع بحسب الصغری و الکبری:‏

‏     ‏‏امّا الأولی: فلمنع وقوع التحریف فیه جدّاً، کما هو مذهب‏‎ ‎‏المحققین من علماءالعامّة و الخاصّة، و المعتبرین من الفریقین، وإن‏‎ ‎‏شئت شطراً من الکلام فی هذا المقام فارجع إلی مقدّمة تفسیر آلاء‏‎ ‎‏الرحمن للعلاّمة البلاغی‏‎[13]‎‏ المعاصر (قدّس سرّه).‏

‏    ‏‏و ازیدک توضیحاً: انّه لوکان الأمر کما توهم صاحب فصل‏‎ ‎‏الخطاب‏‎[14]‎‏ الذی کان کتبه لایفید علماً ولاعملاً، و إنّما هو إیراد‏‎ ‎‏روایات ضعاف أعرض عنها الأصحاب، و تنزه عنها اوُلوا الالباب‏‎ ‎‏من قدماء اصحابنا کالمحمّدین الثلاثة المتقدّمین‏‎[15]‎‏ ـ رحمهم‏‎ ‎‏اللّه ـ ... .‏

‏     و بالجملة: لوکان الامر کما ذکره هذا و أشباهه، من کون الکتاب‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 56
‏الإلهیّ مشحوناً بذکر اهل البیت و فضلهم، و ذکر أمیرالمؤمنین و‏‎ ‎‏إثبات وصایته و إمامته، فَلِمَ لم یحتجّ بواحد من تلک الآیات النازلة و‏‎ ‎‏البراهین القاطعة من الکتاب الإلهیّ امیر المؤمنین و فاطمة والحسن‏‎ ‎‏والحسین ـ علیهم السلام ـ و سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار و‏‎ ‎‏سائرالأصحاب الذین لایزالون یحتجّون علی خلافته، علیه‏‎ ‎‏السلام؟!‏

‏     و لِمَ تشبّث ـ علیه السلام ـ بالاحادیث النبویّة، والقرآنُ بین‏‎ ‎‏أظهرهم؟! ولوکان القرآن مشحوناً باسم امیرالمؤمنین و اولاده‏‎ ‎‏المعصومین و فضائلهم و إثبات خلافتهم، فبأیّ وجه خاف النبیّ،‏‎ ‎‏ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ فی حجّة الوداع آخر سنین عمره الشریف و‏‎ ‎‏أخیرةَ نُزولِ الوحی الإلهیّ من تبلیغ آیة واحدة مربوطة بالتبلیغ،‏‎ ‎‏حتّی ورد أنّ ‏اللّه یَعصِمُک مِنَ النّاسِ.‎[16]‎

‏    ‏‏و لِمَ احتاج النّبی ـ صلی اللّه علیه و آله ـ الی دواة و قلم حین‏‎ ‎‏موته للتصریح باسم علّی، علیه السلام؟! فهل رأی انّ لکلامه أثراً‏‎ ‎‏فوق أثر الوحی الإلهیّ؟!‏

‏     و بالجملة: ففساد هذا القول الفظیع و الرأی الشنیع أوضح من‏‎ ‎‏أن یخفی علی ذی مسکة، إلاّ انّ هذا الفساد قد شاع علی رغم‏‎ ‎‏علماء الإسلام و حفّاظ شریعة سیّد الانام.‏‎[17]‎‏(80)‏


کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 57

وجود قرآن به خط ائمه(ع) 

‏حتی قرآن به خط حضرت امیر یا به خط حضرت سجاد هم الآن‏‎ ‎‏موجود است در بین ما که همین است؛ غیر از این هیچ چیز نیست،‏‎ ‎‏همین قرآن است، هیچ تغییری نکرده است.(81)‏

6 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عدم هرگونه تغییر در قرآن 

‏این قرآن کریم که در بین ید مسلمین هست و از صدر اول تا حالا‏‎ ‎‏یک کلمه، یک حرف در او زیاد و کم نشده است، این قرآن را وقتی‏‎ ‎‏که به عین تدبیر مشاهده بکنید، می بینید که مسأله، مسألۀ این‏‎ ‎‏نیست که دعوت برای این بوده است که مردم توی خانه بنشینند و‏‎ ‎‏ذکر بگویند و با خدا خلوت کنند. او بوده است، لکن انحصار نبوده‏‎ ‎‏است. مسأله، مسألۀ دعوت به اجتماع، دعوت به سیاست، دعوت‏‎ ‎‏به مملکت داری، و در عین حال که همۀ اینها عبادات است،‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 58
‏عبادات جدای از سیاست و مصالح اجتماعی نبوده است. در‏‎ ‎‏اسلام تمام کارهایی که دعوت به آن شده است جنبه عبادی دارد.‏‎ ‎‏حتی در کارخانه ها کار کردن، در کشاورزی کشاورزی کردن و در‏‎ ‎‏مدارس تعلیم و تربیت کردن، همه شان مصالح اسلامی است و‏‎ ‎‏جنبه عبادی دارد... ‏‏[‏‏عمل‏‏]‏‏ نکردند اینطور، از صدر اسلام؛ مصالح‏‎ ‎‏اسلام را همان طوری که قرآن شریف فرموده است، پیاده‏‎ ‎‏کنند‏‏[‏‏نکردند‏‏]‏‏، چون می دیدند که با قدرتهای خودشان مخالف‏‎ ‎‏است. از آن اول آنچه را از قرآن که می دیدند با مصالح خودشان‏‎ ‎‏مخالف است، چون نمی توانستند از قرآن بردارند، تعبیر‏‎ ‎‏می کردند، کج معنا می کردند، به روحانیونی که وابسته به خودشان‏‎ ‎‏بود وادار می کردند که اینها را کج معنا کنند، منحرف کنند قرآن را از‏‎ ‎‏آن چیزی که هست. ولی بحمداللّه قرآن ماند بین مسلمین و‏‎ ‎‏نتوانستند قرآن را تحریف کنند و بردارند، اگر می توانستند،‏‎ ‎‏می کردند. لکن یکی از آنهایی که می خواست یک حرف را از قرآن‏‎ ‎‏بردارد، یک عربی شمشیر را کشید، گفت: با این شمشیر ما جواب‏‎ ‎‏می دهیم. نگذاشتند قرآن شریف دست بخورد، و همان طوری که‏‎ ‎‏در زمان رسول اللّه وارد شد الآن هم همان است، به غیر او‏‎ ‎‏نیست.(82)‏

23 / 2 / 63 

*  *  *

‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 59

  • )) مطالبی است که در کتاب اسرار هزار ساله تألیف: علی اکبر حکمی زاده به شیعه نسبت داده شده است. حضرت امام (س) پس از نقل آن، به پاسخگویی پرداخته اند.
  • )) «ای پیغمبر، آنچه از سوی پروردگارت بر تو فرستاده شده برسان، و اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را نرسانده ای؛ و خداوند تو را از [شر و آزار] مردمان نگاه خواهد داشت»؛ مائده / 67.
  • )) «امروز دین شما را کامل کردم»؛ (مائده / 3).
  • )) (نساء / 59).
  • )) (انبیاء / 7، نحل / 43).
  • )) (احزاب / 33).
  • )) (توبه / 119).
  • )) (آل عمران / 103).
  • )) (مائده / 55).
  • )) (احزاب / 72).
  • )) بحرانی، هاشم؛ غایة المرام.
  • )) آیت اللّه سیدشرف الدین عاملی (1290 ـ 1377 ق) از سرآمد فقیهان قرن چهاردهم هجری است که آثار گرانبهایی از او به جا مانده است مثل: الفصول المهمّة فی تألیف الامة، الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء (س)، النص و الاجتهاد، ابوهریرة، المراجعات.
  • )) شیخ محمد جواد بلاغی نجفی (1282 ـ 1352 ق) از شاگردان آخوند خراسانی و آقا رضا همدانی است و آثار متعددی دارد مانند: الهدی الی دین المصطفی، الرحلة المدرسیّة، آلاء الرحمن.
  • )) ایشان محدّث مشهور میرزا حسین نوری طبرسی (1254 ـ 1320 ق) است که از شاگردان شیخ العراقین و شیخ انصاری می باشد.
  • )) محمّدین ثلاث متقدّم، عبارتند از سه عالم و محدّث بزرگ شیعه: محمدبن یعقوب کلینی ( ـ 329 ق) صاحب کتاب کافی و محمدبن علی بن بابویه مشهور به صدوق (306 ـ 381) صاحب کتاب من لایحضره الفقیه و محمدبن حسن طوسی (385 ـ 460 ق) صاحب کتابهای استبصار و تهذیب و ... .
  • )) (مائده / 67).
  • سخن اخباریها پیرامون [عدم اعتبار و حجیّت] ظواهر کتاب مجید است که برای آن به چند وجه استدلال کرده اند:  از جمله گفته اند: بنابر روایات فراوان، در قرآن تحریف واقع شده است. بنابراین نمی توان به آن تمسّک کرد؛ زیرا به واسطه تحریف، اجمال در آن راه یافته است.   این ادّعا از جهت صغرا و کبرا نادرست است:   امّا ردّ صغرا؛ تحریف در قرآن به طور جدّ نادرست است، چنانکه عقیدۀ محققین از علمای اهل سنّت و شیعه می باشد، و عالمان صاحب اعتبار در دو مذهب آن را رد کرده اند واگر می خواهی به گوشه ای از آن اطلاع پیدا کنی به مقدّمۀ تفسیر آلاءالرحمن؛ علامۀ بلاغیقدس از معاصرین مراجعه کن.   برای توضیح بیشتر می گویم: اگر مطلب همان طور بود که نویسندۀ فصل الخطاب توهم کرده بود که کتابهای او نه علم و نه عملی را فایده رساند؛ و ایشان روایات ضعیفی را گردآورده اند که اصحاب از آن رو برتافته اند و صاحبان اندیشه و فهم از پیشینیان اصحاب ما مثل «محمدین ثلاث» متقدّم از آن دوری جسته اند ... .   خلاصه، اگر مطلب آنچنان بود که او و مانند او ذکر کرده اند که کتاب خدا پر از نام اهل بیت(ع) و فضایل آنها بوده و اسم امیرالمؤمنین(ع) و جانشینی و امامت او در قرآن وجود داشته است، پس چرا به هیچ یک از این آیات نازله و براهین محکم از کتاب الهی، امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ و سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار و دیگر یاران پیغمبر(ص) که پیوسته برخلافت علی(ع) استدلال می کرده اند، تمسّک نجسته و استناد نکرده اند؟ و چرا علی(ع) به روایات پیغمبر(ص) استناد می کند با اینکه قرآن در میان مردم بوده است؛ و اگر قرآن پر از نام امیرالمؤمنین(ع) و اولاد پاک او و فضایل آنها و اثبات خلافت آنها بوده است، به چه دلیل پیغمبر(ص) در حجة الوداع و در واپسین سال عمر شریف و آخرین نزولهای وحی الهی، در تبلیغ آیه ای که مربوط به ابلاغ ولایت علی(ع) بود خوف داشت، تا اینکه نازل شد: «خداوند تو را از مردم نگهداری می کند.» و چرا پیامبر(ص) نیاز داشت که در هنگام رحلت خود دوات و قلم بخواهد تا به نام علی(ع) تصریح کند، آیا برای سخن پیغمبر(ص) اثری برتر از وحی خدایی بود.   و خلاصه، نادرستی این کلام زشت و عقیده ناپسند، روشنتر از آن است که برصاحب درک و فهمی پنهان بماند؛ الاّ اینکه این نادرستی برخلاف نظر علمای اسلام و حافظان شریعت سیّد مردمان(ص) گسترش یافته است.