بخش اول: هویّت قرآن

روش دعوت قرآن

روش دعوت قرآن

‏ ‏

‏ ‏

تکرار و اثر تربیتی آن 

‏قصص قرآنیّه، مثل قصۀ آدم و موسی و ابراهیم و دیگر انبیا‏‎ ‎‏ـ علیهم السلام ـ مکرر ذکر شده، برای همین نکته است که این‏‎ ‎‏کتاب، کتاب قصه و تاریخ نیست، بلکه کتاب سیر و سلوک الی الله ‏‎ ‎‏و کتاب توحید و معارف و مواعظ و حکم است؛ و در این امور،‏‎ ‎‏مطلوبْ تکرار است تا در نفوس قاسیه تأثیری کند و قلوب از آن‏‎ ‎‏موعظت گیرد؛ و به عبارت دیگر، کسی که بخواهد تربیت و تعلیم‏‎ ‎‏و انذار و تبشیر کند، باید مقصد خود را با عبارات مختلفه و بیانات‏‎ ‎‏متشتّته ـ گاهی در ضمن قصه و حکایت و گاهی در ضمن تاریخ و‏‎ ‎‏نقل و گاهی به صراحت لهجه و گاهی به کنایت و امثال و رموز ـ‏‎ ‎‏تزریق کند تا نفوس مختلفه و قلوب متشتّته هر یک بتوانند از آن‏‎ ‎‏استفادت کنند.(47)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

به کارگیری روشهای مختلف در تربیت 

‏چون این کتاب شریف برای سعادت جمیع طبقات و قاطبۀ سلسلۀ‏‎ ‎‏بشر است و این نوع انسانی در حالات قلوب و عادات و اخلاق و‏‎ ‎‏ازمنه و امکنه مختلف هستند، همه را نتوان به یک طور دعوت‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 31
‏کرد؛ ای بسا نفوسی که برای اخذ تعالیم به صراحت لهجه و القای‏‎ ‎‏اصل مطلب به طور ساده حاضر نباشند و از آن متأثر نگردند؛ اینها‏‎ ‎‏را باید به طور ساختمانِ دماغِ آنها دعوت کرد و مقصد را به آنها‏‎ ‎‏فهمانید؛ و بسا نفوسی که با قصص و حکایات و تواریخ سر و کار‏‎ ‎‏ندارند و علاقه مند به لبّ مطالب و لباب مقاصدند؛ اینها را نتوان با‏‎ ‎‏دستۀ اول در یک ترازو گذاشت. ای بسا قلوب که با تخویف و‏‎ ‎‏انذار متناسبند؛ و قلوبی که با وعده و تبشیر سرو کار دارند. از این‏‎ ‎‏جهت است که این کتاب شریف به اقسام مختلفه و فنون متعدده و‏‎ ‎‏طرق متشتّته مردم را دعوت فرموده؛ و چنین کتابی را تکرار، حتم‏‎ ‎‏و لازم است. دعوت و موعظه بی تکرار و تفنّن، از حدّ بلاغت‏‎ ‎‏خارج، و آنچه متوقّع از آن است، که تأثیر در نفوس باشد، بی تکرار‏‎ ‎‏از آن حاصل نشود.‏

‏     مع الوصف، در این کتاب شریف قضایا به طوری شیرین اتفاق‏‎ ‎‏افتاده که تکرار آن انسان را کسل نکند؛ بلکه در هر دفعه که اصل‏‎ ‎‏مطلب را تکرار کند، خصوصیّات و لواحقی در آن مذکور است که‏‎ ‎‏در دیگران نیست؛ بلکه در هر دفعه یک نکتۀ مهمّۀ عرفانی یا‏‎ ‎‏اخلاقی را مورد نظر قرار داده و قضیّه را در اطراف آن چرخ‏‎ ‎‏می دهد؛ و بیان این مطلب استقصای کامل از قصص قرآنیّه لازم‏‎ ‎‏دارد که در این مختصرات نگنجد؛ و در آرزوی این ضعیف بی مایه‏‎ ‎‏ثبت است که با توفیق الهی، کتابی در خصوص قصص قرآنیّه و حل‏‎ ‎‏رموز و کیفیّت تعلیم و تربیت آنها فراهم آورم به قدر میسور؛ گرچه‏‎ ‎‏قیام به این امر از مثل نویسنده آرزویی است بسی خام و خیالی‏‎ ‎‏است بس باطل.‏

‏ ‏

‏ ‏

قصص انبیا و اثر تربیتی آن

‏     بالجمله، ذکر قصص انبیا ـ علیهم السلام ـ و کیفیّت سیر و سلوک‏‎ ‎‏آنها و چگونگی تربیت آنها از بندگان خدا و حِکَم و مواعظ و‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 32

‏مجادلات حسنۀ آنها از بزرگترین ابواب معارف و حِکَم و بالاترین‏‎ ‎‏درهای سعادت و تعالیم است که حق تعالی ـ جلّ مجده ـ به روی‏‎ ‎‏بندگان خود مفتوح فرموده؛ و چنانچه ارباب معرفت و اصحاب‏‎ ‎‏سلوک و ریاضت را از آنها حظّی وافر و بهرۀ کافی است، کسان‏‎ ‎‏دیگر را نیز نصیبی وافی و قسمتی بی پایان است؛ چنانچه از کریمۀ‏‎ ‎‏شریفۀ ‏فَلَمّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَءَا کَوْکَباً‏ الخ،‏‎[1]‎‏ مثلاً، اهل معرفت کیفیّت‏‎ ‎‏سلوک و سیر معنوی حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ را ادراک‏‎ ‎‏می کنند و راه سلوک الی الله و سیر الی جنابه را تعلّم می نمایند و‏‎ ‎‏حقیقت سیر انفسی و سلوک معنوی را از منتهای ظلمت طبیعت،‏‎ ‎‏که به ‏جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ‏ در آن مسلک تعبیر شده، تا القای مطلق إنّیّت و‏‎ ‎‏انانیّت و ترک خودی و خود پرستی و وصول به مقام قدس و دخول‏‎ ‎‏در محفل انس، که در این مسلک اشارت به آن است ‏وَجَّهْتُ وَجْهِیَ‎ ‎لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ‏... ‏‏الخ،‏‎[2]‎‏ از آن دریابند؛ و دیگران از آن، سیر آفاقی‏‎ ‎‏و کیفیّت تربیت و تعلیم جناب خلیل الرّحمن امّت خود را، ادراک‏‎ ‎‏کنند. و بدین منوال، سایر قصص و حکایات، مثل قصّۀ آدم و‏‎ ‎‏ابراهیم و موسی و یوسف و عیسی و ملاقات موسی و خضر، که‏‎ ‎‏استفادات اهل معارف و ریاضات و مجاهدات و دیگران هر یک با‏‎ ‎‏دیگری فرق دارد. و در این قسمت داخل است، یا مقصدی مستقل‏‎ ‎‏است، حکم و مواعظ ذات مقدس حق که هرجا مناسب شده،‏‎ ‎‏خود به لسان قدرت بندگان را دعوت فرموده، یا به معارف الهیّه و‏‎ ‎‏توحید و تنزیه، چون سورۀ مبارکۀ «توحید» و اواخر سورۀ «حشر»‏‎ ‎‏و اوایل «حدید»، و دیگر موارد کتاب شریف الهی؛ و اصحاب‏‎ ‎‏قلوب و سوابق حسنی را از این قسمت حظوظی است بیشمار،‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 33

بیان معارف و مواعظ

‏مثلاً اصحاب معارف از کریمۀ مقدّسۀ ‏و مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجراً اِلی الله ‎ ‎وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ المَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی الله ‎[3]‎‏ قرب نافله و فریضه را‏‎ ‎‏استفادت کنند؛ در عین حال که دیگران خروج به بدن و هجرت‏‎ ‎‏مثلاً به مکه یا مدینه را می فهمند؛ و یا دعوت فرموده به تهذیب‏‎ ‎‏نفوس و ریاضات باطنیّه چون کریمۀ شریفۀ ‏قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّیٰها وَ قَدْ خابَ‎ ‎مَنْ دَسّیٰها‎[4]‎‏ الی غیر ذلک؛ و یا دعوت به عمل صالح است؛ چنانچه‏‎ ‎‏معلوم است؛ و یا تحذیر از مقابلات هر یک از اینهاست؛ و در این‏‎ ‎‏قسمت نیز داخل است حِکَم لقمانی و دیگر بزرگان و مؤمنین که‏‎ ‎‏در موارد مختلفۀ این صحیفۀ الهیّه مذکور است، چون قضایای‏‎ ‎‏اصحاب کهف.(48)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تلقین و تأثیر تربیتی آن 

‏شما می دانید که قرآنْ کتاب معجزه است؛ در عین حال در قرآن‏‎ ‎‏راجع به مسائلْ تکرار زیاد است؛ البته در هر تکراری مسائلی‏‎ ‎‏طرح شده است؛ اما برای اینکه برای رشد مردم قرآن آمده است و‏‎ ‎‏برای انسان سازی ، مسائلی که برای ساختمان انسان است‏‎ ‎‏نمی شود یک دفعه بگویند و از آن رد بشوند، باید هِی بخوانند؛‏‎ ‎‏توی گوشش مکرر کنند، تلقین است. تلقین با یک دفعه درست‏‎ ‎‏نمی شود. باید اگر بخواهید یک بچه ای را شما تربیت بکنید، باید‏‎ ‎‏یک مسأله را چندین دفعه با چند زبان، با چند وضع، به او بخوانید.‏‎ ‎‏مطلب یکی باشد، لکن طرز بیان اینها به طوری که در قلب او نقش‏‎ ‎‏ببندد.(49)‏

28 / 6 / 58 


کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34

لزوم تکرار برای انسان سازی 

‏کتابهایی که برای انسان سازی آمده است مثل قرآن کریم و کتابهایی‏‎ ‎‏که در اخلاق نوشته می شود، و مقصود، ساختن یک انسان است و‏‎ ‎‏ساختن یک جامعه است، به حسب اهمیت، هر موضوعی در آنها‏‎ ‎‏تکرار شده است. تکرار در قرآن مجید زیاد است و بعضیها خیال‏‎ ‎‏می کنند که این تکرار چرا؟ و حال آنکه لازم است. یکی از‏‎ ‎‏چیزهایی که برای ساختن انسان مفید است تلقین است. انسان‏‎ ‎‏خودش هم اگر بخواهد ساخته بشود، باید آن مسائلی که مربوط به‏‎ ‎‏ساختن خودش است تلقین کند به خودش، تکرار کند. یک مطلبی‏‎ ‎‏که تأثیر در نفس انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در‏‎ ‎‏نفس انسان نقش پیدا می کند.(50)‏

22 / 9 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تأثیر تکرار در تهذیب نفس 

‏تمام قصه هایی که در قرآن نقل شده است ـ گاهی هم تکرار شده‏‎ ‎‏است، برای این بوده است که مسأله اهمیت داشته است ـ این‏‎ ‎‏قصه ها راهنمای مردم بوده است و برای تهذیب بوده است. قرآن‏‎ ‎‏کتاب احکام نیست؛ کلیات را، کلیات احکام را، اصولش را ذکر‏‎ ‎‏فرموده است ‏‏[‏‏آن‏‎ ‎‏]‏‏هم نه به طور تمام آن. قرآن کتاب دعوت است‏‎ ‎‏و کتاب اصلاح یک جامعه است.(51)‏

30 / 10 / 60 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقصد قصص قرآن

‏قرآن تاریخ نیست، اگر تاریخ بود، در تاریخ، کتاب تاریخ، یک قصه‏‎ ‎‏را نوشت، ثانیاً اگر بنویسند زیادی نوشته اند، اما کتاب اخلاق باید‏‎ ‎‏مکرر باشد. کسانی که اخلاق می خواهند برای مردم بگویند، باید‏

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 35

‏بگویند، بگویند، بگویند تا توی مغزشان بکنند، با یک دفعه گفتن‏‎ ‎‏درست نمی شود. یکی از نکات بزرگی که قرآن کریم، مکررات را‏‎ ‎‏می بینید دارد، اینها مکررات نیست، سبک انسان سازی این جوری‏‎ ‎‏است، هر صفحه را باز می کنی دعوت به تقوا، دعوت به خوبی،‏‎ ‎‏دعوت به چی، آن صفحه هم باز می کنی، قصۀ موسی را چندین‏‎ ‎‏مرتبه ذکر می کند، قصۀ ابراهیم را چندین مرتبه ذکر می کند، قصه‏‎ ‎‏نمی خواهد بگوید که، یک دفعه وقتی گفت، خوب، بس است.‏‎ ‎‏اینهایی که قرآن را نمی شناسند، این خارجیها که نمی فهمند قرآن‏‎ ‎‏چی است، می گویند خوب بود باب باب باشد، هر بابی یک‏‎ ‎‏کلمه ای باشد دیگر. قرآن آمده آدم درست کند؛ آدم درست کردن‏‎ ‎‏به یک دفعه گفتن نمی شود.(52)‏

1 / 1 / 62 

*  *  *

‎ ‎

کتابقرآن کتاب هدایت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 36

  • )) «چون شب او را پوشاند ستاره ای دید...»؛ (انعام / 76).
  • )) «رو به سوی کسی کردم که آسمانها را آفرید...»؛ (انعام / 79).
  • )) «کسی که از خانه اش بیرون شود در حالی که هجرت کننده به سوی خدا و رسول اوست آنگاه مرگ او را دریابد پاداش او بر خدا واقع و (لازم) شده است»؛ (نساء / 100).
  • )) «هر آینه رستگار شد کسی که نفس را تزکیه کرد و زیان دید کسی که آن را تباه ساخت»؛ (شمس / 9ـ10).