آثاری پیرامون امامت
شبهۀ پیرامون پایه گذاری امامت و تشیع
بعضی از دشمنان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ سخنی سراپا دروغ گفته و این بیخردان، کورکورانه از آن پیروی
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 255
کردند... می گوید: «در صدر اسلام، امامت یک امر ساده یا سیاسی بوده که قرآن و مسلمین درباره آن ساکت بودند؛ ولی بعدها زمامداران ایران برای بیرون رفتن از حکم خلفای عرب یا ترک امامت را به این رنگ درآوردند، و دلیل آن را چنین می آورد که: کتابهای زمان قبل از صفویّه و بعد از آنها فرق کرده. دربارۀ امامت بعد از صفویّه کتابها بزرگتر و غلوّشان بیشتر شده است. حاصل کلامش آن است که مذهب تشیّع را صفویّه از پیش خود، شاخ و برگ دادند برای پیشرفت کار خود، و پس از آن به این رنگ مانده، و آن مرد افیونی بیخرد در کتاب شیعیگری می گوید: «شیعه از زمان بنی امیه پیدا شدند و بعدها در زمان جعفر بن محمد ـ علیه السّلام ـ و دیگران رنگهایی پیدا کرد.»(247)
***
پاسخ مختصر شبهه
شبهۀ دوّم: حجم کتابهای امامت پس از صفویّه
پاسخ شبهه
خوانندگان محترم بدانند که اگر فهرست آیات و اخباری که درباره امامت وارد شده، و فهرست کلمات مورخین را کسی بخواهد بنویسد محتاج به یک کتاب بزرگ شود؛ و ما در اینجا برای اختصار بیش از این چند کلمه را ننوشتیم اینک از خوانندگان حکمیت می خواهیم که با یک نظر منصفانه بی غرض نظر کنند که امامت که به حکم خرد باید از اصول مسلّمه اسلام باشد، و به حکم آیات قرآن و حکم اخبار پیغمبر که از چند هزار تجاوز می کند مسلّم و ثابت است، و به حکم تواریخ معتبره که از اول بعثت پیغمبر اسلام تا روز رحلتش کوششهای خود را درباره آن
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 256
کرده، باز باید گفت که یک امر ساده بوده، یا یک امر سیاسی بوده که مسلمین از آن ساکت بودند و سلاطین ایران آن را به این رنگ درآوردند...
می گوید: «آب یک جوی اگر از یک سرچشمه باشد هرچه پایین تر آید اگر کمتر نشود زیادتر نخواهد شد، حالا شما کتابی را که دربارۀ امامت نوشته شده به ترتیب تاریخ با هم بسنجید و با یک کتاب از پیش از دوره صفویّه و یک کتاب هم از بعد از آن پهلوی هم بگذارید، آنگاه می بینید که هرچه پایین تر می آید غلوّ آنها بیشتر و حجمشان بزرگتر می شود.»
جواب این سخن آن است که اولاً، این نویسنده گویی از وضع کتاب نوشتن بکلی بی اطلاع است و دست کم یک مطالعه سرسری هم از کتبی که درباره امامت نوشته شده، ننموده؛ آنگاه با یک مثال بی تناسب مطلبی به این روشنی را می خواهد روپوشی کند و مردم را اغفال نماید. ما اینک ثابت می کنیم که کتابهایی که در صدر اسلام نوشته شده، حتماً باید از کتابهای بعد کوچکتر باشد حتی اگر کسی بخواهد امروز کتابی درباره امامت بنویسد باید کتابش دهها مقابل کتابهای متقدمین باشد. اکنون ما با یک مثال مطلبی را روشن می کنیم تا راه اشتباه کاری معلوم شود. مثلاً آن روزی که پیغمبر اسلام در غدیر خم گفت: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاٰهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاٰهُ.» اگر کسی می خواست از حاضرین در غدیر خم این حدیث را که در امامت است بنویسد محتاج به یک سطر عبارت بیشتر نبود و آن این بود که: «شنیدم پیغمبر گفت هرکس من مولای اویم،
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 257
علی هم مولای اوست.» در عین حال، اگر کسی که در آن حال حاضر نبود می خواست درباره امامت از پیغمبر آن حدیث را نقل کند، نیازمند بود به اینکه چند صفحه نام اشخاصی که آن حدیث را نقل کردند بنویسد. فرض می کنیم صد نفر آن روز این حدیث را از پیغمبر شنیده و هر یک برای چند نفر هم نقل کردند کسی که ده سال بعد از غدیرخم بخواهد این حدیث را از هرکس شنیده، بنویسد محتاج به یک کتاب چند جزوی است که اشخاصی که این حدیث را نقل کردند ذکر کند. امروز اگر ما بخواهیم درست حدیث غدیر را که بیش از یک حدیث نیست بنویسیم به طوری که ثابت کنیم این حدیث را پیغمبر فرموده، نیازمندیم به نوشتن چندین جلد کتاب، برای اینکه میانۀ ما و روز غدیر، هزار و سیصد و چهل سال تقریباً فاصله شده است و این حدیث را مثلاً صد نفر از پیغمبر شنیدند و در دورۀ بعد صد نفر، هزار نفر شده است، و در دورۀ بعد ده هزار نفر شده، و الآن حدیث غدیر را ما به واسطه دهها هزار نفر از پیغمبر خدا باید نقل کنیم، و اگر بخواهیم اینهمه رجال و نقل کنندگان این حدیث را اسم ببریم و حالات آنها و تاریخ زندگانی آنها و جرح و تعدیل آنها را ذکر کنیم، چندین جلد کتاب باید بنویسیم تا یک حدیث بدرستی به دست بیاید. همه شنیدید که طبری، مورخ معروف دو کتاب بزرگ در سند حدیث غدیر نوشته؛ و ابوالمعالی جوینی متوفی در سال (478) از بزرگان علمای اهل سنت و جماعت است، بیست و هشتمین مجلد کتاب غدیر را در بغداد نزد صحاف دیده که جلد بیست و نهم هم داشته
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 258
و شاید چند جلد دیگر هم داشته است در صورتی که حدیث غدیر بیش از یک حدیث نیست. کتاب عبقات که بزرگترین کتابی است که ما در امامت دیدیم، چهار جلد بزرگش در سند و دلالت همین حدیث غدیر است. خوب است خوانندگان، آن کتاب را ببینند تا معلوم شود بزرگ شدن کتاب برای این نیست که دروغ در آن نوشته شده یا حدیثی اضافه شده است. امروز اگر کسی بخواهد تمام احادیثی که در امامت وارد شده به طوری که صاحب عبقات نوشته، بنویسد، نیازمند به نوشتن چند صد مجلّد کتاب است که تمام رجال را با همه خصوصیات بنویسد.
بررسی کتابهای پیرامون امامت پس از صفویّه
و ثانیاً، کتابهایی که درباره امامت نوشته شده است از زمان صفویّه تا کنون اگر کسی ببیند، می فهمد که هیچ مربوط به صفویّه و سیاست آنها نیست؛ و ما در اینجا چند کتاب را اسم می بریم تا خوانندگان خود مراجعه کنند و مطلب را به دست بیاورند:
1ـ یکی از کتابهایی که در امامت نوشته شده است و از کتب نفیسه پر قیمت است، کتاب احقاق الحق، قاضی نورالله است. او چندین کتاب غیر از احقاق الحق درباره امامت و ردّ اهل سنت نوشته. این بزرگمرد معاصر، شیخ بهائی و معاصر صفویّه است ولی در اکبر آباد هند می زیسته و با کمال تقیّه رفتار می کرده، تا آن که سلطان اکبر شاه، عقیده مند به او شد و او را از سنّیان پنداشت و قاضی القضاة کرد. او در خفیّه و پنهانی مشغول تصنیف شد تا آنکه اکبر شاه مرد و پسرش جهانگیر شاه سلطان شد و قاضی شغل قضاوت را داشت تا مخالفین پی بردند که او شیعه است و او را به
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 259
حکم قضات و اجازۀ سلطان آنقدر تازیانه زدند تا مرد.
2ـ کتاب غایة المرام، تألیف سیّد جلیل سیّد هاشم بحرانی است که در آن اکتفا کرد به صرف نقل حدیث بی کم و کاست و هر کتابی که آن حدیث را از طریق سنی و شیعه نقل می کند اسم می برد؛ و این کتابها در میانه مردم منتشر است هرکس می خواهد مراجعه کند و کتبی را که سید از آنها نقل می کند، کتبی است که از بزرگترین کتب عامّه یا از کتب معتبره پیش آنان است مثل، صحیح مسلم و صحیح بخاری و صحیح ترمذی، و صحیح ابوداود و صحیح نسائی و مسند احمدبن حنبل و جمع بین صحیحین حمیدی و جمع بین صحاح سته اندلسی و امثال آن از کتب معروفه متداوله. این سیّد جلیل در «توبل» از بحرین ریاست داشته و چنانکه در احوال او مذکور است، دارای تقوا و ورع بسیار بوده و با سلاطین از روی بی اعتنایی رفتار می کرده و تحت نفوذ آنان نبوده است.
3ـ کتاب عبقات الانوار که در امامت مثل آن تا کنون نوشته نشده است، مصنّف آن سیّد بزرگوار و علامه روزگار میر حامد حسین هندی است که در هر حدیثی از احادیث امامت یک یا چند جلد کتاب نوشته، و هرکس آن کتاب را ببیند پایه اطلاع و احاطه آن
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 260
بزرگوار را می فهمد و نیز هرکس مطالعه آن کند، مطلع می شود که سیاست سلاطین، کتب امامت را طولانی نکرده است و صاحبان این کتب مفصله در امامت در تحت نفوذ سلاطین صفویّه و غیر آنها نبوده اند؛ بلکه در بلادی بودند که یا نام صفویّه و امثال آنها در آنجا نبوده، و یا آنها در تحت نفوذ آنان نبودند. از اینها گذشته، احادیثی که در این کتب و دیگر کتب امامت منقول است از کتبی است که صدها سال قبل از صفویّه تصنیف شده، چنانکه به مراجعۀ به آنها معلوم شود.
اینک ما نام بعضی کتابهای امامت را که قبل از صفویّه نوشته شده ذکر می کنیم تا معلوم شود از زمان صفویّه به بعد کتابهای در این موضوع رو به تنزّل رفته و تصنیفات دربارۀ امامت قبل از آنها خیلی بیشتر بوده، و صفویّه و سیاست آنها کوچکتر از آن است که امامت را که یکی از اصول بزرگ اسلام است بتراشد.
و باید دانست که امامت یکی از مسائلی است که در هیچ موضوعی مثل آن علما و دانشمندان بحث نکردند و ممکن نیست کسی بتواند اطلاع بر جمیع کتبی که در این باب نوشته شده، پیدا کند و کسی که بخواهد اندکی از بسیار و معدودی از بیشمار کتب اصحاب را مطلع شود به کتاب الذریعه شیخ متبحر، آقا شیخ آقا بزرگ تهرانی معاصر رجوع کند... تا چگونگی مطلب را بفهمد و ما به ذکر چند کتاب در اینجا می پردازیم:
فهرستی از کتابهای امامت پیش از صفویّه
کتاب شافی، در امامت
پیشتر ذکر شد که یکصد و دو کتاب در این کتاب ذکر می کند که به لفظ «الامامة» معروف است و یا بی اسم است و او به لفظ الامامة
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 261
آن را معرفی کرده است، و این غیر از کتابهایی است که در این موضوع نوشته شده و اسم خاصی دارد که البته آنها خیلی بیشتر است. اینک بعضی از کتابهای قبل از صفویّه درباره امامت که به لفظ «الامامة» معرّفی شده:
1ـ الامامة، از عیسی بن روضۀ تابعی مولی بنی هاشم و حاجب منصور که در سال 158 فوت کرده.
2ـ الامامة، تألیف خلیل بن احمد بصری لغوی عروضی، که از اصحاب حضرت صادق (ع) بود و در سال 160 یا 170 یا 175 وفات کرده.
3ـ الامامة، تألیف ابی جعفر احمد بن الحسین بن عمر بن یزید الصیقل الکوفی ثقه، که از اصحاب حضرت صادق و کاظم ـ علیهما السّلام ـ است.
4ـ الامامة، از بعض قدمای اصحاب است که سید بن طاووس گفته تاریخ تحریر نسخۀ آن سال 229 است.
5ـ الامامة الصغیر؛
6ـ الامامة الکبیر، تالیف ابراهیم بن محمد بن سعیدالثّقفی، متوفّی در سال 283.
7ـ الامامة، تألیف منصور بالله ، اسمعیل بن محمد بن مهدی، متوفی در سال 341.
8ـ الامامة، تألیف ابی محمد حکم بن هشام بن حکم، و هشام در سال 199 یا 179 فوت شده.
9ـ الامامة الصغیر؛
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 262
10ـ الامامة الکبیر، تألیف ناصر الحق، الحسن بن علی، متوفی درسال 304.
11ـ الامامة، تألیف ابی محمد عبدالله بن مسکان، که از اصحاب حضرت کاظم ـ علیه السّلام ـ بوده، وفات او در سال 183 است.
12ـ الامامة، تألیف ابی محمد عبدالله بن هارون زبیری است، که وفات او در سال 218 است.
13ـ الامامة، تألیف عبدالله بن عبدالرّحمن زبیری است، چنانچه نجاشی ذکر کرده.
14ـ الامامة، تألیف ابوالعباس عبدالله بن جعفرالحمیری، صاحب قرب الاسناد است که در سال 292 می زیسته.
15ـ الامامة الکبیر، تألیف شریف ابوالقاسم علی بن احمد العلوی الکوفی، متوفی در سال 352.
16ـ الامامة، تألیف ابوالحسین علی بن وصیف، شاعر متکلم که او را شاعر اهل بیت می گفتند در سال 366 شهید شد.
17ـ الامامة، تألیف ابومحمد فضل بن شاذان بن خلیل نیشابوری، متوفی درسال 260.
18ـ الامامة، تألیف شیخ متکلم فضل بن عبدالرحمن بغدادی، نجاشی از استادش نقل کرده که آن کتاب بزرگی است.
19ـ الامامة، تألیف ابو احمد محمد بن ابی عمیر که از اصحاب اجماع [است] و ادراک موسی بن جعفر و علی بن موسی ـ علیهما السلام ـ کرده، در سال 217 وفات کرده.
20ـ الامامة، تألیف محمد بن احمد صفوانی از تلامذه شیخ
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 263
کلینی و استاد شیخ طوسی و نجاشی است.
21ـ الامامة، تألیف ابوالحسن محمد بن احمد الحارثی که نجاشی از او به سه واسطه نقل می کند.
22ـ الامامة، تألیف محمد بن بشر الحمدونی السوسنجردی، شیخ و نجاشی از او این کتاب را نقل کردند.
23ـ الامامة، تألیف محمد بن حسین بن ابی الخطاب الزیات الهمدانی ثقۀ جلیل، متوفّی در سال 262.
24ـ الامامة، تألیف ابوبکر محمد بن خلف الرازی متکلم جلیل، نجاشی و ابن ندیم ذکر نمودند آن را.
25ـ الامامة، تألیف ابوجعفر السکاک محمد بن خلیل بغدادی تلمیذ هشام بن الحکم که در سال 179 وفات کرده.
26ـ الامامة، تألیف محمد بن عبدالرحمن بن قبّه رازی، متکلم، معاصر شیخ کلینی تقریباً که در سال 317 می زیسته.
27ـ الامامة، تألیف متکلم جلیل محمد بن عبدالله بن مملک اصفهانی، معاصر جبائی متوفی در سال 303.
28ـ الامامة، تألیف شیخ عالی مقام صدوق الطایفه محمدبن علی بن حسین بن بابویه، متوفی در سال 381.
29ـ الامامة، تألیف متکلم جلیل ثقۀ محمد بن علی بن نعمان بن ابی طریفة البجلّی الکوفی، ملقّب به مؤمن طاق.
30ـ الامامة، الکبیر و الصّغیر، تألیف محمدبن علی شلمغانی، که در سال 322 مصلوب شد.
31ـ الامامة، تألیف ابوجعفر محمدبن عیسی بن عبید بن
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 264
یقطین، که از اصحاب حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ است.
32ـ الامامة، تألیف شیخ متکلم جلیل مظفر بن محمد بلخی استاد شیخ مفید؛ و او در سال 367 وفات کرده.
33ـ الامامة، تألیف ابوعیسی وراق محمد بن هارون که نجاشی ذکر آن را کرده.
34ـ الامامة، تألیف ابوالحسن معلی بن محمد البصری، که نجاشی از او به سه واسطه نقل می کند.
35ـ الامامة، تألیف قاضی نعمان بن محمد مصری، صاحب دعائم الاسلام، متوفّی در سال 367.
36ـ الامامة، تألیف متکلم ثقۀ جلیل هشام بن حکم کوفی، متوفّی در سال 199 یا 179.
37ـ الامامة، در اثبات نبوت و وصیت، تألیف هادی یحیی، از ائمۀ زیدیّه متوفی در سال 298.
38ـ الامامة، تألیف ابومحمد یونس بن عبدالرحمن، مولی آل یقطین از اصحاب حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ و متوفّی در سال 208.
39ـ الامامة، تألیف ابومحمد یحیی بن محمد، متکلم فقیه ساکن نیشابور قبل از سال 478 می زیسته.
40ـ الامامة، تألیف ابی شداخ، چنانچه نجاشی از احمد بن الحسین نقل کرده. اینجا نام چهل کتاب در امامت که همه در زمان ائمه ـ علیهم السلام ـ یا نزدیک به زمان آنها تألیف شده ذکر کردیم.... لکن کتاب شافی سید مرتضی علم الهدی متوفی در
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 265
سال 436 که بهترین کتب و مشهورترین مصنفات در این باب است در دسترس همه است، خوب است هرکس می گوید امامت را صفویّه رنگ و رو دادند آن کتاب را ببیند تا مطلب را خوب بفهمد که هرچه متأخرین درباره امامت نوشتند کمتر از آن است که در شافی، سید مرتضی تحقیق کرده است.
کتاب «الفین» در امامت
نتیجۀ بحث
از آن گذشته کتابهای «مفید»، «شیخ الطّایفه»، و «خواجه نصیر» و «صدوق» و «علاّمه» و دیگر از محققین و مصنفین معتبر که همه قبل از آنکه اسم از صفویّه در جهان باشد، تألیف شده، پایه معلومات یا عوام فریبی اینان را به دست می دهد. تنها آیت الله ، جمال الدین حسن بن یوسف بن مطهر حلی معروف به «علامه» متوفّی در سال 726 به خواهش پسر ارجمندش فخر المحققین، یک کتاب در امامت نوشته مشتمل به 2 هزار دلیل که هزار دلیل آن بر امامت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و هزار دلیل بر ابطال شبهات مخالفین است و در سنه 709 از تألیف جزء اول و درسال 712 از تألیف جزء ثانی فارغ شده، و آن را مرتب کرده، پسرش فخر المحققین، لکن در نسخه هایی که در دست است از هزار دلیل دوم بیش از سی و چند دلیل باقی نمانده، و بقیه کتاب از دست رفته، و این کتاب در سال 1298 در ایران طبع شده.
پس از مراجعه به کتابهایی که درباره امامت نوشته شده، و توجه به آنکه مؤلفین آن کتابها در چه سالها بوده، و در چه مملکتی
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 266
زیست داشتند، خوب به دست می آید که قبل از دوره صفویّه کتابهایی که در این موضوع نوشته شده، بیشتر و مفصلتر بوده، و اگر کتاب خیلی مفصلی در زمان آنها یا پس از آنها نوشته شده، مثل عبقات و احقاق الحق، در هندوستان نوشته شده که از صفویّه و سیاست آنها در آنجا اسم و رسمی نبوده، پس کتب امامت را به سیاست صفویّه منسوب کردن، از نهایت جهل و بی اطلاعی از کتب و احوال رجال است، آری علاّمۀ محدّثین «مجلسی» در زمان صفویّه زیست می کرده و کتب او در آن زمان تألیف شده و بحار الانوار که مفصلترین کتابهای اوست البته با عنایت و کمکهایی از سلاطین صفویّه تألیف شده، لکن باید دید که بحار چه کتابی است و مدارک آن چیست؟ بحار، یک کتابخانه مهمی است که جمع شده و این کتاب را تشکیل داده، و مدارک بحار در خود او به تفصیل با اسم و رسم مؤلفین آن هست.
اینک مدارک بحار غالباً در دست است. کسی که می گوید سیاست صفویّه کتابها را بزرگ کرده، خوب است اول، بحار را ببیند و روایات آن را نظر کند، آنگاه مدارک آن را به دست بیاورد. اگر زیادی در کار دید اشکال کند؛ لکن با صرف ادعای بیجا و حرف بی دلیل نباید انسان گول خورده، کلام بیهوده را بپذیرد.(248)
***
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 267
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 268