بخش چهارم: ولایت تشریعی

امامت در قرآن

امامت در قرآن

‏ ‏

‏ ‏

شبهۀ عدم تصریح‏ ‏بر امامت در قرآن

گواههایی از قرآن بر امامت 

آیۀ اکمال دین

‏اگر امامت اصل چهارم از اصول مذهب است؛ و اگر چنانچه‏‎ ‎‏مفسرین گفته اند بیشتر آیات قرآن ناظر به امامت است چرا خدا‏‎ ‎‏چنین اصل مهم را یک بار هم در قرآن صریح نگفت که اینهمه نزاع‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 248

‏و خونریزی بر سر این کار پیدا نشود؟...‏

‏[‏‏پاسخ شبهه‏‏]‏‏ روشن کردیم که امامت از اصول اسلام است و‏‎ ‎‏چه کس باید امام باشد؛ و اینجا نیز اجمالاً به بعضی آیات اشاره‏‎ ‎‏می کنیم و از اخبار اهل سنت که با ما در این موضوع طرف هستند‏‎ ‎‏شاهد می آوریم تا معلوم شود که خدا هم در قرآن به این موضوع‏‎ ‎‏اهمیت داده و امامت... یک امر خیلی ساده یا سیاسی نبوده که‏‎ ‎‏قرآن و مسلمین درباره آن ساکت باشند؛ بلکه از خدا گرفته تا‏‎ ‎‏مخدّرات پشت پرده از طبقه دیندار، حرف خود را درباره آن زده و‏‎ ‎‏کوشش خود را کرده اند؛ لکن حزب دنیاخواه و ریاست طلب‏‎ ‎‏همیشه اکثریت را تشکیل داده، و نگذاشتند دینداری، که پایه اش‏‎ ‎‏بر عدالت و ترک شهوات و از خود گذشتن است روزگاری به خود‏‎ ‎‏ببیند. اکنون آیاتی از قرآن کریم که به شهادت اهل سنت که مخالف‏‎ ‎‏با امامت علی ـ علیه السلام ـ هستند درباره علی و امامت او وارد‏‎ ‎‏شده:‏

‏1ـ سورۀ مائده، آیۀ 3: «اَلْیوم اَکْملْتُ لَکُمْ دینَکُم وَ اَتْمَمْتُ‏‎ ‎‏عَلَیْکُمْ نعمَتی وَ رضیتُ لَکُمْ الاسلام دیناً.»‏

‏در ‏‏غایة المرام‏‏، در باب 39، شش حدیث از احادیث اهل سنت‏‎ ‎‏نقل شده است که این آیه در روز غدیر خم که پیغمبر خدا ـ‏‎ ‎‏صلوات الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السلام ـ را به امامت معرفی کرد‏‎ ‎‏درباره علی ـ علیه السلام ـ نازل شده‏‎[1]‎‏ و در بیشتر آنهاست که‏‎ ‎‏پیغمبر(ص) گفت: «الله ُ اَکْبَرُ عَلیٰ اِکْمٰالِ الدّینِ وَ تَمامِ النِّعْمَةِ، وَ رِضَا‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 249

‏الرَبِّ بِرَسالَتی وَ الْوِلاٰیَةِ لِعَلیٍّ.»‏‎[2]‎

‏ ‏

‏ ‏

سورۀ معارج

آیۀ ولایت

‏2ـ سوره معارج، آیۀ 1: سَألَ سٰائِلٌ بِعَذٰابٍ واقِعٌ»‏‎[3]‎‏ نعمان بن‏‎ ‎‏حرث چون شنید که پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ امیر المؤمنین‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ را روز غدیر به امامت نصب کرد آمد پیش پیغمبر‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله ـ گفت: «تو ما را از جانب خدا امر کردی که‏‎ ‎‏شهادت به وحدانیت خدا و رسالت تو دهیم، و امر کردی به جهاد‏‎ ‎‏و حج و صیام و صلات. ما نیز قبول کردیم. بعد از اینها راضی‏‎ ‎‏نشدی تا آنکه این بچه را نصب کردی برای امامت، و گفتی:‏‎ ‎‏"هرکس که من مولای او هستم علی هم هست." این گفته را از خود‏‎ ‎‏آوردی یا از طرف خداست؟ پیغمبر ـ صلوات الله علیه و آله ـ‏‎ ‎‏سوگند خورد که از طرف خداست. نعمان بن حرث رو برگرداند و‏‎ ‎‏گفت: خدایا اگر این راست است از آسمان به سر ما سنگ ببار.»‏‎ ‎‏ناگهان خدا سنگی بر سر او زد و او را کشت و این آیه نازل شد.‏

‏امام ثعلبی در ‏‏تفسیر کبیر‏‏ خود،‏‎[4]‎‏ و علامه مصری شبلنجی در‏‎ ‎‏کتاب ‏‏نورالابصار‏‏ و حلبی در جزء سوم از سیره خود در‏‎ ‎‏حجة الوداع‏‎[5]‎‏ و حاکم در ‏‏مستدرک‏‏ در صفحه 502 از جزء ثانی این‏‎ ‎‏قضیه را نقل نمودند‏‎[6]‎‏ و اینها از معتبرین اهل سنت هستند.‏

‏3ـ سورۀ مائده، آیه 55: «اِنَّما وَلیُّکُمُ الله و رسُولُه وَ الَّذینَ آمَنوا‏‎ ‎‏الّذین یُقیمُون الصّلوة و یُؤتونَ الزّکوةَ وَ هُمْ راکعون؛ یعنی جز این‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 250
‏نیست که مولا و متصرف در شما خدا و پیغمبر است و آنان که‏‎ ‎‏ایمان دارند و نماز به پا می کنند و زکات در حال رکوع می دهند.»‏‎ ‎‏24 حدیث از اهل سنت نقل شده که این آیه دربارۀ علی بن‏‎ ‎‏ابیطالب ـ علیه السّلام ـ نازل شده‏‎[7]‎‏، و ما اینجا یک حدیث از آن‏‎ ‎‏احادیث را که سنّیان ذکر کردند، می آوریم:‏

‏حموینی که از بزرگان علمای اهل سنّت است و ثعلبی به اسناد‏‎ ‎‏خود از عبایة بن ربعی نقل کنند که: «ابن عباس بر سر چاه زمزم‏‎ ‎‏نشسته بود و از پیغمبر حدیث نقل می کرد. ناگهان شخصی آمد که‏‎ ‎‏عمامه خود را بر روی خود پیچیده بود و هر حدیثی که ابن عباس‏‎ ‎‏نقل می کرد او هم یک حدیث نقل می کرد. ابن عباس گفت: "تو را‏‎ ‎‏به خدا کی هستی؟" عمامه را از روی خود باز کرد و گفت: "هرکس‏‎ ‎‏مرا می شناسد بشناسد، و هرکس نمی شناسد، من ابوذر غفاری‏‎ ‎‏هستم. شنیدم از پیغمبر ـ صلوات الله و سلامهُ علیه و آله ـ با این دو‏‎ ‎‏گوش و الاّ کر شوند، و دیدم با این دو چشم و الاّ کور شوند، که‏‎ ‎‏می گفت: "علی پیشوای خوبان است و کشندۀ کفار است یاری‏‎ ‎‏شود هر که او را یاری کند و مخذول شود هرکس او را مخذول‏‎ ‎‏کند." آگاه باشید که من یک روز با پیغمبر نماز ظهر می خواندم‏‎ ‎‏سائلی چیزی در مسجد خواست، کسی به او نداد. آن سائل دست‏‎ ‎‏به آسمان برداشت و گفت: "خدایا شاهد باش که در مسجد پیغمبر‏‎ ‎‏خدا سؤال کردم هیچ کس به من چیزی نداد." و علی بن‏‎ ‎‏ابیطالب(ع) در حال رکوع بود به او اشاره کرد که انگشتری که در‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 251
‏انگشت کوچک دست راست داشت، بیرون آورد. سائل رفت و‏‎ ‎‏بیرون آورد و این در مقابل چشم پیغمبر(ص) بود. چون‏‎ ‎‏پیغمبر(ص) از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت:‏‎ ‎‏"خدایا، موسی سؤال کرد از تو و گفت: خدایا، به من شرح صدر‏‎ ‎‏بده و کار مرا آسان کن و گره از زبان من بگشا تا سخن مرا بفهمند،‏‎ ‎‏و وزیر مرا از اهل من قرار ده؛ هارون برادر من است پشت مرا به او‏‎ ‎‏محکم کن و او را شریک من قرار ده." پس، تو قرآن گوینده بر او‏‎ ‎‏نازل کردی که زود است محکم کنم بازوی تو را به برادرت و قرار‏‎ ‎‏بدهم شما را مسلط بر فرعونیان و آنها به شما دست نیابند. خدایا،‏‎ ‎‏من محمد هستم پیغمبر و برگزیده تو. خدایا، شرح صدر به من بده‏‎ ‎‏و کار مرا آسان کن و از برای من وزیری از اهل من قرار بده که آن‏‎ ‎‏علی باشد. پشت مرا به او محکم کن." ابوذر گفت: هنوز تمام نشده‏‎ ‎‏بود کلام پیغمبر که جبرئیل آمد از پیش خدای تعالی و گفت: "ای‏‎ ‎‏محمد بخوان." گفت: "چه بخوانم؟" گفت: "بخوان انّما ولیّکم الله ُ وَ‏‎ ‎‏رَسُولُهُ وَ الّذینَ آمَنوا الّذینَ یُقیمونَ الصّلوةَ وَ یُؤْتُونَ الزّکوةَ وَ هُمْ‏‎ ‎‏راکِعُونَ".» موفّق بن احمد که از علمای اهل سنت است نقل می کند‏‎ ‎‏که عمرو بن عاص به معاویه نوشت چیزهایی در قرآن نازل شده‏‎ ‎‏در شأن علی بن ابیطالب که هیچ کس با او شریک نیست و از آن‏‎ ‎‏جمله این آیه را شمرده.‏‎[8]‎‏ ابن شهر آشوب گوید به اجماع امت، این‏‎ ‎‏آیه دربارۀ امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ نازل شده؛ و قوشچی که از‏‎ ‎‏بزرگان سنیّان است در شرح تجرید گوید به اجماع مفسّرین این آیه‏
کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 252

‏دربارۀ علی ـ علیه السّلام ـ است.‏‎[9]‎

‏ ‏

‏ ‏

آیه اعتصام به‏ ‏حبل الله

آیۀ «صادقین»

سؤال از ولایت

‏4ـ سوره آل عمران، آیه 103: «واعتَصِموا بِحَبْلِ الله ِ جمیعاً و لا‏‎ ‎‏تَفَرّقوا.» از طریق اهل سنت چهار حدیث نقل شده است که «حَبْلُ‏‎ ‎‏الله » که مردم مأمورند به او متمسّک شوند علی بن ابیطالب ـ علیه‏‎ ‎‏السّلام ـ است.‏‎[10]‎

‏5ـ سوره توبه، آیه 119: «یا ایُّها الّذینَ آمنوا اتَّقَوا الله َ وَ کُونوُا مَعَ‏‎ ‎‏الصّادِقین.»‏‎[11]‎‏ هفت حدیث از اهل سنت وارد شده است که این آیه‏‎ ‎‏دربارۀ علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام است.‏

‏ابن شهر آشوب از طریق اهل سنت از تفسیر ابو یوسف‏‎ ‎‏یعقوب بن سفیان نقل کند که گفت: «مالک بن انس، از نافع از ابن‏‎ ‎‏عمر حدیث کرده که خداوند اصحاب پیغمبر را امر کرده که از خدا‏‎ ‎‏بترسید و با صادقین باشید یعنی محمد و اهل بیت او ـ علیهم‏‎ ‎‏السّلام ـ.»‏‎[12]‎

‏6ـ سوره صافات، آیه 24: «وَقِفوهُم اِنَّهُم مَسئُولُون.» هشت‏‎ ‎‏حدیث از طریق اهل سنت وارد است که مردم را نگاه می دارند‏‎ ‎‏روز قیامت و از ولایت علی بن ابیطالب از آنها سؤال می کنند، و در‏‎ ‎‏بعضی از آن روایات است که «از همان ولایتی را که پیغمبر(ص)‏‎ ‎‏برای علی(ع) ثابت کرد و گفت: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاٰهُ فَعِلیٌّ مَوْلاٰهُ» در‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 253

‏روز قیامت سؤال می شود.»‏‎[13]‎

‏ ‏

‏ ‏

جعل مقام امامت‏ ‏برای ابراهیم(ع)

اهل ذکر در قرآن

علی(ع) هادی امت

‏7ـ سورۀ بقره، آیه 124: «انّی جاعِلُکَ للنّاسِ اِماماً قالَ وَ مِنْ‏‎ ‎‏ذُرّیَتی قالَ لایَنالُ عَهْدی الظّالمینَ.»‏‎[14]‎‏ از طریق اهل سنت در این آیه‏‎ ‎‏دو حدیث وارد است که یکی را به طور اجمال ذکر می کنیم:‏

‏ابن مغازلی شافعی به سند خود از ابن مسعود نقل می کند که‏‎ ‎‏پیغمبر(ص) گفت: «من جزء دعای ابراهیم هستم که گفت: "خدایا‏‎ ‎‏مرا و اولاد مرا از بت پرستی دور کن، آنجا که خدا گفت عهد‏‎ ‎‏امامت به ظالمین نمی رسد." و دعای ابراهیم من را و علی را شامل‏‎ ‎‏شد. هیچ یک ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ ما بت پرستی هرگز نکردیم، پس خدا مرا‏‎ ‎‏پیغمبر و علی (ع) را وصیّ کرد.»‏‎[15]‎

‏8ـ سوره نحل، آیه 43: «فَاسئَلُوا َاهْلَ الذِّکْر انْ کُنتُم لا‏‎ ‎‏تَعْلَمون.»‏‎[16]‎‏ از طریق اهل سنت سه حدیث وارد شده که اهل ذکر‏‎ ‎‏علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ است.‏‎[17]‎

‏9ـ سورۀ بقره، آیه 43: «و ارْکَعُوا مَع الرّاکِعین.»‏‎[18]‎‏ از طریق اهل‏‎ ‎‏سنت چهار روایت وارد است که این آیه دربارۀ پیغمبر و علی ـ‏‎ ‎‏علیهما السّلام ـ است خاصّه.‏‎[19]‎


کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 254

‏10ـ سورۀ رعد، آیه 7: «انَّما اَنْتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هاد.» هفت‏‎ ‎‏حدیث از اهل سنت وارد شده است که منذر پیغمبر(ص) و هادی‏‎ ‎‏علی بن ابیطالب(ع) است‏‎[20]‎‏ از آن جمله ابراهیم حموینی که از‏‎ ‎‏بزرگان علمای اهل سنت است به سند خود از ابوهریره نقل کند که‏‎ ‎‏پیغمبر می گفت: «اِنّما اَنْتَ مُنْذِرٌ.» و دست بر سینۀ خود نهاد پس،‏‎ ‎‏دست به دست علی گذاشت و گفت: «لکلّ قومٍ هاد.»‏‎[21]‎

‏و ما اینجا برای اختصار ترک کردیم آیاتی را که از طریق اهل‏‎ ‎‏سنت وارد شده که درباره علی و اولاد او ـ علیهم السّلام ـ است‏‎ ‎‏هرکس می خواهد تا اندازه ای اطّلاع بر این مطلب پیدا کند به کتاب‏‎ ‎‏غایة المرام‏‏، تألیف سیّد جلیل «سید هاشم بحرانی» رجوع کند که در‏‎ ‎‏آنجا یک صد و چهل آیه از آیات قرآنی را ذکر کرده است که از‏‎ ‎‏طریق شیعه و سنی دربارۀ امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ وارد است،‏‎ ‎‏تا معلوم شود که امامت را خدا با چه اهمیت تلقی کرده، و آن یک‏‎ ‎‏امر ساده یا سیاسی نیست که در صدر اسلام از آن ساکت‏‎ ‎‏بودند.(246)‏

***

‎ ‎

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 255

  • )) تاریخ بغداد؛ ج 6، ص 90؛ امالی؛ ابن الشعری؛ ص 146؛ مناقب خوارزمی؛ ص 80؛ فرائد السمطین؛ ج 1، ص 22؛ تفسیر ابن کثیر؛ ج 3، ص 281؛ غایة المرام؛ ص 336، المقصد الثانی، باب 39.
  • )) «الله اکبر بر کامل شدن دین و تمام شدن نعمت، و خشنودی پروردگار به پیغمبری من و ولایت برای علی.»
  • )) «پرسش کننده ای از عذاب حتمی، پرسش کرد.»
  • )) تفسیر ثعلبی؛ ج 4، ص 234.
  • )) سیره حلبیه؛ ج 3، ص 275.
  • )) غایة المرام؛ ص 397؛ المقصد الثانی، باب 127.
  • )) غایة المرام؛ ص 103؛ المقصد الاول، باب 18.
  • )) فرائدالسمطین؛ ص 191-192؛ مناقب آل ابی طالب؛ ج 3، ص 6ـ7 به نقل از تفسیر ثعلبی.
  • )) مناقب آل ابی طالب؛ ج 3، ص 5.
  • )) غایة المرام؛ ص 242؛ المقصدالاول، باب 36؛ شواهد التنزیل؛ ج 1، ص 130؛ ینابیع المودة؛ ص 247.
  • )) «ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا پروا کنید و با راستان باشید»؛ (توبه / 119).
  • )) مناقب ال ابی طالب؛ ج 3، ص 111؛ شواهد التنزیل؛ ج 1، ص 259؛ مناقب خوارزمی؛ ص 189؛ تذکرة الخوّاص؛ ص 20.
  • )) غایة المرام؛ ص 259؛ المقصد الاول، باب 50؛ شواهد التنزیل؛ ج 2، ص 106؛ فرائدالسمطین؛ ج 1، ص 79.
  • )) «من تو را پیشوای مردم قرار دادم، ابراهیم (ع) پرسید: از خاندانم چطور؟ فرمود: پیمان من به ستم پیشگان نمی رسد»؛ (بقره / 124).
  • )) مناقب ابن مغازلی؛ ص 276، 319.
  • )) «پس، اگر نمی دانید از پژوهندگان کتابهای آسمانی جویا شوید»؛ (نحل / 43).
  • )) تفسیر طبری؛ ج 14، ص 69؛ تفسیر ابن کثیر؛ ج 2، ص 570؛ شواهد التنزیل؛ ج 1، ص 432، 437؛ تفسیر آلوسی؛ ج 14، ص 134؛ غایة المرام؛ ص 24؛ المقصد الاول، باب 34.
  • )) «و با رکوع کنندگان رکوع کنید»؛ (بقره / 43).
  • )) شواهد التنزیل؛ ج 1، ص 111-114؛ مناقب خوارزمی؛ ص 198؛ خصائص نسائی؛ ص 44؛ لسان المیزان؛ ج 1، ص 359.
  • )) شواهد التنزیل؛ ج 1، ص 381- 395؛ تفسیر طبری؛ ج 13، ص 108؛ لسان المیزان؛ ج 2، ص 99؛ مسند احمد؛ ج 1، ص 126؛ غایه المرام؛ ص 235؛ المقصد الاول، باب 30.
  • )) فرائد السمطین؛ ج 1، ص 148.