بخش سوّم: ولایت تکوینی

فصل چهارم تفسیر سورۀ قدر و لیلة القدر به ائمه ـ علیهم السّلام

فصل چهارم 

‏ ‏

تفسیر سورۀ قدر و لیلة القدر به ائمه ـ علیهم السّلام

‏ ‏

‏ ‏

پیامبر و ائمه علیهم السلام لیالی قدرند

حقیقت ولایت‏ ‏باطن لیلة القدر

‏بدان که از برای هر رقیقه حقیقتی، و برای هر صورت ملکی،‏‎ ‎‏باطنی ملکوتی و غیبی است؛ و اهل معرفت گویند که مراتب نزول‏‎ ‎‏حقیقت وجود به اعتبار احتجاب شمس حقیقت در افق تعینات،‏‎ ‎‏«لیالی» است؛ و مراتب صعود به اعتبار خروج شمس حقیقت از‏‎ ‎‏آفاق تعیّنات، «ایام» است؛ و شرافت و نحوست «ایام» و «لیالی» به‏‎ ‎‏حسب این بیان واضح شود؛ و به اعتباری، قوس نزول لیلة القدر‏‎ ‎‏محمدی است؛ و قوس صعود یوم القیامۀ احمدی است؛ زیرا که‏‎ ‎‏این دو قوس مدّ نور «فیض منبسط» است، که «حقیقت محمدیه»‏‎ ‎‏است و تمام تعیّنات از تعیّن اولی«اسم اعظم» است. پس، در نظر‏‎ ‎‏وحدت، عالم شب قدر و روز قیامت است؛ و بیش از یک شب ‏‏[‏‏و‏‏]‏‎ ‎‏روز نیست، که آن تمام دار تحقق و لیلة القدر محمدی و یوم القیامۀ‏‎ ‎‏احمدی است؛ و کسی که متحقق به این حقیقت شود، همیشه در‏‎ ‎‏«لیلة القدر» و «یوم القیامة» است، و این با هم جمع شود.‏

‏و به اعتبار نظر کثرت، لیالی و ایام پیدا شود. پس، بعضی لیالی‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 189
‏صاحب قدر است، و بعضی نیست؛ و در بین همۀ لیالی، بنیۀ‏‎ ‎‏احمدی و تعیّن محمدی ـ صلی اللّٰه علیه و آله ـ که نور حقیقت‏‎ ‎‏وجود به جمیع شئون و اسما و صفات و با کمال نوریّت و تمام‏‎ ‎‏حقیقت در افق آن غروب نموده است، لیلة القدر مطلق است،‏‎ ‎‏چنانچه یوم محمدی، یوم القیامۀ مطلق است؛ و دیگر لیالی و ایام،‏‎ ‎‏لیالی و ایام مقیده است؛ و نزول قرآن در این بنیۀ شریفه و قلب‏‎ ‎‏مطهر، نزول در «لیلة القدر» است. پس، قرآن هم جملةً در لیلة‏‎ ‎‏القدر نازل شده، به طریق کشف مطلق کلی، و هم نجوماً درعرض‏‎ ‎‏23 سال در «لیلة القدر» نازل شده.‏

‏شیخ عارف شاه آبادی ـ دام ظلّه ـ می فرمودند که دورۀ محمدیة‏‎ ‎‏«لیلة القدر» است؛ و این یا به اعتبار آن است که تمام ادوار وجودیه‏‎ ‎‏دورۀ محمدیه است، و یا به اعتبار آن است که در این دوره، اقطاب‏‎ ‎‏کمّل محمدیه وأئمۀ هداة معصومین «لیالی قدر» می باشند.‏

‏و دلالت بر آنچه احتمال دادیم از حقیقت لیلة القدر می کند‏‎ ‎‏حدیث شریف طولانی که در ‏‏تفسیر برهان‏‏ از ‏‏کافی ‏‏شریف نقل‏‎ ‎‏فرموده و در آن حدیث است که :«نصرانی گفت به حضرت موسی‏‎ ‎‏بن جعفر ـ علیه السلام ـ که تفسیر باطن: «حم ـ وَ الْکِتابِ الْمُبینِ، إنّا‏‎ ‎‏أنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إنّا کُنّا مُنْذِرینَ، فیها یُفْرَقُ کُلُّ أمْرٍحَکیمٍ.»‏‎[1]‎

‏چیست؟ فرمود: «"اما «حم» محمد ـ صلّی الله علیه وآله ـ‏‎ ‎‏است؛ و اما «کتاب مبین» امیرالمؤمنین علی است و اما «اللیلة»‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 190

‏فاطمة ـ علیها السلام ـ است."»‏‎[2]‎

‏و در روایتی، لیالی عشر به ائمّۀ طاهرین ـ از حسن تا حسن ـ‏‎ ‎‏تفسیر شده است‏‎[3]‎‏، و این یکی از مراتب لیلة القدر است که‏‎ ‎‏حضرت موسی بن جعفر ‏‏[‏‏علیه السلام‏‏]‏‏ ذکر فرموده و شهادت دهد‏‎ ‎‏بر آنکه لیلة القدر تمام دوره محمدیّه است.‏

‏روایتی که در ‏‏تفسیر برهان‏‏ از حضرت باقر ‏‏[‏‏علیه السّلام‏‏]‏‏ نقل‏‎ ‎‏می کند و این روایت چون روایت شریفی است و به معارف چندی‏‎ ‎‏اشاره فرموده و از اسرار مهمه کشف فرموده ما تیمناً عین آن‏‎ ‎‏حدیث را نقل می کنیم:‏

‏قالَ رَحِمَهُ الله ، و عن الشیخ أبی جعفر الطوسی عن رجاله، عن‏‎ ‎‏عَبدالله بن عجلان السکونی، قال «سمعت أبا جعفر ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏یقول: بَیْتُ عَلِیِّ وَ فاطِمَةَ حُجْرَةُ رَسُولِ الله ـ صلی الله علیه وآله ـ و‏‎ ‎‏سَقْفُ بَیْتِهِمْ عَرْشُ رَبّ الْعالَمینَ؛ وَ فی قَعْرِ بُیُوتِهِمْ فُرْجَةٌ مَکْشُوطَةٌ‏‎ ‎‏اِلَی الْعَرْشِ مِعْراجُ الْوَحْیِ، وَ الْمَلائِکَةُ تَنْزِلُ عَلَیْهِمْ بِالْوَحْیِ صَباحاً وَ‏‎ ‎‏مَسائاً وَ کُلَّ ساعَةٍ وَ طَرْفَةَ عَیْنٍ؛ وَ الْمَلائِکَةُ لا تَنْقَطِعُ فَوْجُهُم، فَوْجٌ‏‎ ‎‏یَنْزِلُ وَ فَوْجٌ یَصْعَدُ وَ إنَّ اللّٰهَ ـ تَبارک و تَعالی ـ کَشَفَ لاِءبْراهیم ـ علیه‏‎ ‎‏السلام ـ عَنِ السَّمٰواتِ حَتّی أَبْصَرَ الْعَرْشَ وَ زادَ الله ُ فی قُوَّةِ ناظِرِه؛ وَ‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 191

‏إنّ الله َ زادَ فی قُوّةِ ناظِرِ مُحَمّدٍ وَ عَلیِّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ‏‎ ‎‏ـ علیهم السّلام وَ کانوا یَبْصُرونَ الْعَرْشَ وَ لایَجِدُونَ لِبُیُوتِهِمْ سَقْفاً‏‎ ‎‏غَیْرَ الْعَرْشِ فَبُیُوتُهُمْ مُسَقَّفَةٌ بِعَرْشِ الرَّحْمٰنِ؛ وَ مَعارِجُ الْمَلائِکَةِ وَ‏‎ ‎‏الرُّوحُ فیها بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلٍّ أَمْرِ سَلام. قال: قُلْتُ مِنْ کُلّ أَمْرٍ سَلامٌ.‏‎ ‎‏قال: بِکُلٍّ أَمْرٍ فَقُلْتُ: هٰذَا التَنْزیلُ؟ قال: «نعم.»‏‎[4]‎

‏و تدبر در این حدیث شریف ابوابی از معرفت به روی اهلش‏‎ ‎‏باز کند و شمه ای از حقیقت ولایت و باطن لیلة القدر به آن‏‎ ‎‏مکشوف شود.(211)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

سبب لیلة القدر‏ ‏نامیدن پیامبر و ائمه علیهم السلام

سورۀ قدر، نسبت‏ ‏پیامبر و اهل بیت علیهم السلام 

‏چنانچه سابقاً در بیان حقیقت «لیلة القدر» مذکور شد.‏‎[5]‎‏ از‏‎ ‎‏مراتب وجود و تعینات غیب و شهود به اعتبار احتجاب شمس‏‎ ‎‏حقیقت در افق آنها ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ «لیل» تعبیرشود و بنابر آن «لیلة القدر»‏‎ ‎‏لیله ای است که حق تعالی به حسب جمیع شئون و أحدیت جمع‏‎ ‎‏اسما و صفات که حقیقت اسم اعظم است ، در آن محتجب باشد.‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 192

‏و آن تعین و بنیۀ ولیّ کامل است که در زمان رسول خدا ـ صلی الله ‏‎ ‎‏علیه و آله وسلم ـ آن سرور پس از آن ائمه هدی ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏واحداً بعد واحدٍ می باشند. بنابراین، فجر لیلة القدر وقتی است که‏‎ ‎‏آثار شمس حقیقت از خلف حجب تعینات ظاهر گردد؛ و طلوع‏‎ ‎‏شمس از افق تعیّنات، فجر یوم القیامة نیز هست؛ و چون از مدّت‏‎ ‎‏غروب و احتجاب شمس حقیقت در افق تعیّنات این اولیای کمل تا‏‎ ‎‏وقت طلوع فجر که مدّت «لیلة القدر» است، آن لیلۀ صاحب شرف‏‎ ‎‏از تصرّفات شیطانیّه مطلقاً سالم است و به همان طور که شمس‏‎ ‎‏محتجب شده است بی کدورت و تصرف شیطانیّه طالع شود،‏‎ ‎‏فرموده است: «سلام است آن شب تا طلوع فجر»، و امّا سایر لیلها‏‎ ‎‏یا اصلاً سلامت ندارند، و آن لیالی بنی امیّه و امثال آنهاست؛ و یا‏‎ ‎‏سلامت به جمیع معانی ندارند، و آن لیالی سایر ناس است.‏

‏از بیانات عرفانیه و مکاشفات ایمانیه، که به دستگیری اولیای‏‎ ‎‏عظام ـ علیهم السلام بر قلب منیر اهل معرفت ظاهر شد، معلوم‏‎ ‎‏شود که چنانچه سورۀ مبارکۀ «توحید» نسبت ذات مقدس حق جلّ‏‎ ‎‏و علاست، سورۀ شریفۀ «قدر» نسبت اهل بیت عظام‏‎ ‎‏ـ علیهم السلام ـ است؛ چنانچه در روایات معراج وارد است:‏

‏محمدبن یعقوب باسناده عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ فی‏‎ ‎‏صلاة النبی ـ صلّی اللّٰه علیه و آله ـ فی السماء، فی حدیث‏‎ ‎‏«الاسراء» قال(ع): «ثُمَّ اَوْحَی الله ُ ـ عَزّوَجَلّ ـ إلَیْهِ: إقْرَأْ یا مُحَمَّدُ نِسْبَةَ‏‎ ‎‏رَبِّکَ تَبارکَ وَ تَعالی: "اَلله ُ أحَدٌ، اَلله ُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ‏‎ ‎‏یَکُنْ لَهُ کُفُواً أحَد." و هذا فِی الرَّکْعَةِ الْأوْلیٰ. ثُمَّ، أَوْحَی الله ـ عزّوَجَلَّ‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 193

‏ـ إلَیْهِ: إقْرَأ بِ«الْحَمْدُلِلّٰهِ» فَقَرَأَ هامِثْلَ قَرَأ أوَّلاً. ثُمَّ أَوْحَی الله ُ: اِقْرأ: "إنّا‏‎ ‎‏أنْزَلْنٰاهُ" فَإنَّهانِسْبَتُکَ وَ نِسْبَةُ أهْلِ بَیْتِکَ إلی یَوْمِ الْقِیٰمَةِ.»‏‎[6]‎‏(212)‏

***

معنای «لیلة» در لیلة القدر

‏«لیلة القدر» لیلۀ توجه تام ولیّ کامل و ظهور سلطنت ملکوتیۀ‏‎ ‎‏اوست.(213)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

صاحبان بالاصاله و‏ ‏بالتبعیّه لیلة القدر

‏چون در عالم فرق بلکه فرق الفرق فرقانیتی بین قرآنین، یعنی‏‎ ‎‏قرآن مکتوب منزل و قرآن منزل علیه ، یعنی کتاب الهی و حقیقت‏‎ ‎‏محمدیت ‏‏[‏‏صلوات الله علیه وآله‏‏]‏‏ حاصل شده، در لیلۀ وصال،‏‎ ‎‏وصل بین القرآنین و جمع بین الفرقانین فرمودیم و به این اعتبار نیز‏‎ ‎‏این شب، لیلۀ قدر است؛ ولی قدر آن را به آنطور که شاید، جز‏‎ ‎‏خود حضرت خاتم النبیین ـ صلی الله علیه وآله ـ که صاحب‏‎ ‎‏لیلة القدر است بالاصالة و اوصیای معصومین او که صاحب آنند‏‎ ‎‏بالتبعیة، کس نداند.(214)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

حقیقت «یوم»‏ ‏لیلة القدر محمدی صلی الله علیه وآله

‏الاسم الاعظم الالهی الموجود فی النشأة الظاهرة جامع لجمیع‏‎ ‎‏مراتب الاسماء و حقائق الاعیان؛ و یری الاشیاء علی ما هی علیها‏‎ ‎‏برؤیة ذاته و یری کیفیة ارتباطها بالاسماء الالهیة و وصولها الی باب‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 194

‏أربابها الذی هو حقیقة القیامة الکبری للاشیاء الکونیة الخارجیة؛ و‏‎ ‎‏هو فی الحقیقة یوم«لیلة القدر» المحمدیة(ص).‏‎[7]‎‏(215)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

سورۀ اهل بیت‏ ‏علیهم السلام

‏این سورۀ شریفه اشاره به مقام نبوّت و ولایت است و سورۀ‏‎ ‎‏اهل بیت است، چنانچه در روایت است.‏‎[8]‎‏ پس، این آیه ممکن‏‎ ‎‏است اشاره باشد به سلامت مطلقه که از برای ولی مطلق است از‏‎ ‎‏اول ورود در لیله احتجابات خَلقیه که از برای ولی مطلق، لیلة القدر‏‎ ‎‏است، تا طلوع فجر مطلق که رجوع ولیّ کامل است به مقام «قاب‏‎ ‎‏قوسین أو ادنی» که ترک حجب است.(216)‏

***


کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 195

‎ ‎

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 196

  • )) «حم، سوگند به کتاب روشن [که] ما آن را در شبی مبارک فرستادیم، همانا ما بیم دهنده بوده ایم، در آن شب هر امری [به نحو] استوار تفصیل و تبیین می شود»؛ دخان / 1ـ4.
  • )) قالَ [النّصرانی]: «أخْبِرْنی عَنْ کِتابِ اللّٰه تَعالی الَّذی أنْزَلَ عَلی مُحمَّدٍ وَ نَطَقَ بِهِ ثُمَّ وَصَفَهُ بِما وَصَفَهُ بِهِ. فَقال: حٰم، وَ الْکِتابِ الْمُبین، إنّا أنزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إنّا کُنّا مُنْذِرینَ، فیها یُفَرَقُ کُلُّ أمْرٍ حَکیمٍ. ما تَفْسیرُها فِی الباطِنِ؟ فقال: أمّا «حٰم» فَهُوَ مُحمّدٌ ـ صلوات اللّٰه علیه و آله ـ وَ هُوَ فی کتابِ هُودِ الّذی أنْزِلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ مَنْقُوصُ الْحُروُفِ وَ أمّا «الْکِتابُ الْمُبین» فَهُوَ أمیرُالْمُؤمنینَ عَلیّ ـ علیه السلام ـ وَ أمَّا «اللَّیلة» فَفاطِمَةُ ـ سلام اللّٰه علیها ـ ....الخ» اصول کافی؛ ج 1، ص 479؛ «کتاب الحجة»، «باب مولد ابی الحسن موسی بن جعفر ـ علیهماالسلام»، ح 4؛ تفسیر برهان؛ ج 4، ص 158.
  • )) تفسیر برهان؛ ج 4، ص 457، سورة الفجر، ح 1.
  • )) «صاحب تفسیر برهان ـ رحمه الله ـ گفته است از شیخ ابو جعفر طوسی، از راویانش از عبداللّٰه بن عجلان سکونی روایت شده که گفت: شنیدم امام باقر ـ علیه السلام ـ می فرماید: خانه علی و فاطمه، حجرۀ رسول اللّٰه ـ صلی اللّٰه علیه وآله ـ است و سقف خانه شان عرش رب العالمین؛ و در انتهای خانه هاشان شکافی است که از آن تا عرش، پرده از معراج وحی برداشته شده؛ و ملائکه، صبح و شام و هر ساعتی و هر لحظه با وحی بر آنان نازل می شوند و رشتۀ فوج ملائکۀ فرود آینده قطع نمی شود؛ گروهی فرود می آیند و دسته ای بالا می روند. همانا خداوند تبارک و تعالی برای ابراهیم از آسمانها پرده برداشت تا آنکه عرش را دید و خدا به قوت دیدۀ او افزود؛ و همانا خداوند بر قوت دیدۀ محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ نیز بیفزود (چنانکه) عرش را مشاهده می کردند و جز عرش سرپوشی برای خانه هایشان نمی دیدند؛ خانه هاشان به عرش رحمان مسقف است و معراجهای ملائکه و روح در خانه های ایشان است، به اذن پروردگارشان «من کل امر سلام» راوی می گوید پرسیدم: «من کل امرسلام؟» فرمود:«بکل امر.» عرض کردم «اینچنین نازل شده؟» فرمود: آری.» تفسیر برهان؛ ج 4، ص 487، سورة القدر، ح 25.
  • )) آداب الصلوة؛ ص 328، امر دوم: در حقیقت «لیلة القدر».
  • )) «محمدبن یعقوب به امام صادق ـ علیه السلام ـ سند رسانده که در حدیث «اسراء» راجع به نماز پیامبر ـ صلی اللّٰه علیه و آله ـ فرمود: آنگاه خداوند ـ عزوجل ـ به آن حضرت وحی کرد: «ای محمد، نسب پروردگارت ـ تبارک و تعالی ـ را بخوان: الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد ولم یکن له کفواً احد و این در رکعت نخست بود. آنگاه خداوند ـ عزوجّل ـ به او وحی فرمود: «الحمدلله را بخوان. پس، آن را مانند آن [سوره ای] که اول خوانده بود، خواند. سپس خداوند به او وحی فرمود: بخوان «انا انزلناه» که این [سوره] نسبت تو و اهل بیت تو ـ علیهم السلام ـ است تا روز قیامت.» تفسیر برهان؛ ج 4، ص 487، سورة القدر، ح 22.
  • )) اسم اعظم الهی که در نشئۀ ظاهره موجود است جامع تمام مراتب اسما و حقایق اعیان است و با رؤیت ذات خود اشیاء را به همان نحو که هستند، می بیند و چگونگی ارتباط آنها با اسمای الهیه، و کیفیت وصول هر یک از اشیاء به بارگاه رب خود را مشاهده می نماید که این [وصول]همان حقیقت قیامت کبرای موجودات خارجی است و «روز» شب قدر محمدی ـ صلوات اللّٰه علیه و آله ـ نیز در واقع همین [وصول]است.
  • )) ر.ک. به متنهای 211، 212.