بخش اول: انسان کامل

اوصاف وجودی انسان کامل

اوصاف وجودی انسان کامل

‏ ‏

‏ ‏

مثل «الله » و مخلوق بر صورت حق

‏اعلم انّ الانسان الکامل هو مثل الله الاعلی و آیته الکبری و‏‎ ‎‏کتابه المستبین والنّباء العظیم و هو مخلوق علی صورته و‏‎ ‎‏منشأ بیدی قدرته و خلیفة الله علی خلیقته و مفتاح باب معرفته،‏‎ ‎‏من عرّفه فقد عرّف الله ؛ و هو بکلّ صفة من صفاته و تجلّ من‏‎ ‎‏تجلیّاته آیة من آیات الله ، ومن الامثال العلیا لمعرفة بارئه معرفة‏‎ ‎‏تامة.‏‎[1]‎‏(33)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

انطوای جمیع عوالم در انسان کامل

‏اعلم انّ الانسان هو الکون الجامع لجمیع المراتب العقلیة و‏‎ ‎‏المثالیة و الحسیة، منطو فیه العوالم الغیبیّة و الشهادیّة و ما فیها، کما‏‎ ‎‏قال الله تعالی: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأسْماءَ کُلَّها.»‏‎[2]‎‏ و قال مولانا و مولی‏‎ ‎‏الموحّدین ـ صلوات الله علیه:‏


کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 31

‏ ‏

‏اتزعم انّک جرم صغیر‏

‏ ‏‏و فیک انطوی العالم الاکبر‏

‏ ‏

‏فهو مع الملک ملک، و مع الملکوت ملکوت، و مع‏‎ ‎‏الجبروت جبروت، و روی عنه و عن الصادق ـ علیهماالسّلام: «إعْلَمْ‏‎ ‎‏أنَّ الصّورَةَ الإنْسانیَّةَ هِیَ أکْبَر حُجَجِ الله ِ عَلیٰ خَلْقِهِ، وَ هِیَ الْکِتابُ‏‎ ‎‏الَّذی کَتَبَهُ بِیَدِهِ وَ هِیَ الْهَیْکَلُ الَّذی بَناهُ بِحِکْمَتِهِ، وَ هِیَ مَجْمُوعُ‏‎ ‎‏صُورَةِ الْعالَمینَ، وَ هِیَ الْمُخْتَصَرُ مِنَ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ، وَ هِیَ الشّاهِدُ‏‎ ‎‏عَلی کُلّ غائِبٍ، وَ هِیَ الطَّریقُ الْمُسْتَقیمُ إلی کُلِّ خَیْرٍ، وَ الصِّراطُ‏‎ ‎‏الْمَمْدُودُ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النّارِ.» انتهی.‏

مربّای اسم اعظم

‏فهو خلیفة الله علی خلقه، مخلوق علی صورته، متصرّف فی‏‎ ‎‏بلاده، مخلّع بخلع اسمائه و صفاته، نافذ فی خزائن ملکه و‏‎ ‎‏ملکوته، منفوخ فیه الرّوح من الحضرة الالهیّة، ظاهره نسخة الملک‏‎ ‎‏و الملکوت و باطنه خزانة الحی الّذی لایموت؛ و لمّا کان جامعاً‏‎ ‎‏لجمیع الصور الکونیّة الالهیّة، کان مربّی بالاسم الاعظم المحیط‏‎ ‎‏بجمیع الاسماء و الصّفات، الحاکم علی جمیع الرّسوم و‏‎ ‎‏التّعیّنات.‏‎[3]‎‏(34)‏***


کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 32

حجت اکبر خداوند

‏اعلم انّ الانسان الکامل لکونه کوناً جامعاً و خلیفة الله فی‏‎ ‎‏الارضین و آیة الله علی العالمین، کان اکرم آیات الله و اکبر حججه،‏‎ ‎‏کما عن مولانا و سیّدنا امیرالمؤمنین او عن سیّدنا الصادق ـ علیهما‏‎ ‎‏الصّلاة و السّلام: «انّ الصّورة الانسانیّة اکبر حجج الله علی خلقه، و‏‎ ‎‏هی الکتاب الّذی کتبه بیده، و هی مجموع صورة العالمین.» الی‏‎ ‎‏آخر الکلام. علی قائله الصّلاة و السّلام.‏

جامع مراتب غیب و شهادت

‏فهو بوحدته واحد لجمیع مراتب الغیب و الشّهادة و ببساطة‏‎ ‎‏ذاته جامع لکلّ الکتب الالهیّة؛ کما فی الآثار العلویّة ـ صلوات الله ‏‎ ‎‏علیه:‏

‏ ‏

‏اتزعم انّک جرم صغیر‏  ‏وفیک انطوی العالم الاکبر‏

‏ ‏

‏و قال الشیخ الکبیر محیی الدّین العربی الاندلسی:‏

‏انا القرآن و السبع المثانی و روح الرّوح لا روح الاوانی.‏‎[4]‎‎[5]‎‏(35)‏

***


کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 33

علوّ ذاتی انسان‏ ‏کامل 

‏«والحاصل انّ غیر مسمّی الله امّا مجالی و مظاهر او اسماء فان‏‎ ‎‏کان من المجالی فلابدّ ان یقع بینها التّفاضل فی مراتب العلوّ...»‏‎ ‎‏اعلم هداک الله الی اسمائه و صفاته و جعلک و ایّانا من‏‎ ‎‏الخائضین فی آیاته انّه کما انّ العلوّ الذّاتی ثابت لمسمّی الله ای‏‎ ‎‏الذّات المتوحدة لجمیع الاسماء و الصّفات باحدیّة الجمع فکذلک‏‎ ‎‏هو ثابت للعین الثابتة للانسان الکامل ای الحقیقة المحمّدیّة. فانّها‏‎ ‎‏ایضاً احدیّة جمیع الاعیان حاکمة علیها و مستجمعة ایّاها، حکومة‏‎ ‎‏الله علی سائر الاسماء و استجماعه ایّاها. فانّ الظّلّ حکمه حکم‏‎ ‎‏ذی الظّلّ فان فیه، و کذلک هو ثابت لِلْمشیئة المطلقة اسمه الاعظم‏‎ ‎‏فی مقام الفعل طابق النّعل بالنّعل و لیس هیهنا مقام شرح ذلک و قد‏‎ ‎‏استفید تحقیقه من بعض رسائلنا فی حقیقة الخلافة و‏‎ ‎‏الولایة.‏‎[6]‎‎[7]‎‏(36)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

مسیر انسان از اعلی علّیین تا اسفل سافلین

‏قال الله تعالی: «لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34

‏أسْفَلَ سافِلینَ.»‏‎[8]‎‏ و هذا بحسب القوس النّزولی و یدلّ علی الکینونة‏‎ ‎‏السّابقة قبل عالم الطّبیعة کما هو المحقّق عندهم.‏

‏والرّدّ من اعلی علییّن الی اسفل السافلین لا یمکن الاّ بالعبور‏‎ ‎‏علی المنازل المتوسطه، فمن الحضرة الواحدیّة و العین الثّابت فی‏‎ ‎‏العلم الالهی تنزّل الی عالم المشیئة و منه الی عالم العقول و‏‎ ‎‏الرّوحانییّن من الملائکة المقرّبین و منه الی عالم الملکوت العلیا‏‎ ‎‏من النفوس الکلیة و منه الی البرازخ و عالم المثال، و منها الی عالم‏‎ ‎‏الطبیعة بمراتبه الی اسفل السافلین الذی هو عالم الهیولی و هو‏‎ ‎‏الارض الاولی و باعتبار هو الارض السابعة و الطبقة النازلة؛ و هذا‏‎ ‎‏غایة نزول الانسان. ثمّ تدرج فی السیر من الهیولی التی هی مقبض‏‎ ‎‏القوس الی ان «دَنی فَتَدَلّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی.»‏‎[9]‎

جامع جمیع‏ ‏سلسلۀ وجود

‏فالانسان الکامل ‏‏[‏‏جامع ل‏‏]‏‏ جمیع سلسلة الوجود و به یتمّ‏‎ ‎‏الدائرة؛ و هو الاوّل و الآخر و الظاهر و الباطن؛ و هو الکتاب الکلی‏‎ ‎‏الالهی؛ و الاعتبارات الثلاثة تأتی فیه أیضاً فان اعتبر کتاباً واحداً کان‏‎ ‎‏سرّه و روحه و عقله و نفسه و خیاله و طبعه ابواباً و سوراً و مراتب،‏‎ ‎‏کل واحد منها آیات و کلمات الهیة، و ان اعتبر کتباً متعدده کان کل‏‎ ‎‏واحد منها کتاباً مستقلاً له ابواب و فصول ؛ و انّ جمع بین‏‎ ‎‏الاعتبارین کان کتاباً ذا مجلّدات و قرآناً ذاسور و آیات. فهو بالوجود‏‎ ‎‏التفریقی و باعتبار التکثر «فرقان» کما ورد انّ علیاً ـ علیه السّلام ـ‏

‏فیصل بین الحق و الباطل‏‎[10]‎‏، و باعتبار الوجودالجمعی‏‎ ‎

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 35

‏«قرآن».‏‎[11]‎‏(37)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

تمام دایرۀ هستی

‏بدان که چنانچه از برای انسان مقامات و مدارجی است که به‏‎ ‎‏اعتباری او را دارای دو مقام دانند: یکی مقام دنیا و شهادت؛ و‏‎ ‎‏دیگر مقام آخرت و غیب؛ که یکی ظلّ رحمان و دیگر ظلّ رحیم‏‎ ‎‏است؛ و به حسب این اعتبار، در ظلّ و مربوب جمیع اسما ذی‏‎ ‎‏ظلّ، و ربّ در حیطه دو اسم «رحمان» و «رحیم» واقع است؛‏‎ ‎‏چنانچه جمع فرموده در آیه شریفه: «بسم الله الرّحمن الرّحیم.» و‏‎ ‎‏عرفا گویند: «ظهر الوجود بِبِسْم الله الرّحمن الرّحیم.»‏‎[12]‎‏ و این دو‏‎ ‎

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 36

‏مقام در انسان کامل از ظهور مشیّت مطلقه از مکامن غیب احدی تا‏‎ ‎‏مقبض هیولا، یا مقبض ارض سابع، که حجاب انسانیت است به‏‎ ‎‏طریقه عرفای شامخین ـ و این یکی از دو قوس وجود است ـ و از‏‎ ‎‏مقبض تراکم فیض تا منتهی النّهایۀ غیب مشیّت و اطلاق وجود ـ و‏‎ ‎‏این قوس دوم است ـ می باشد. پس، انسان کامل به حسب این دو‏‎ ‎‏مقام؛ یعنی مقام شهادت و ظهور به رحمانیّت، و مقام غیب و ظهور‏‎ ‎‏به رحیمیّت تمام دایره وجود است: «ثُمَّ دَنیٰ فَتَدَلّی فَکانَ قابَ‏‎ ‎‏قَوْسَیْنِ أوْ اَدْنی».‏‎[13]‎

‏و یکی از این دو حقیقت «لیلة القدر» و سرّ آن است؛ چه که‏‎ ‎‏شمس حقیقت در حجاب تعیّنات است، و دیگر حقیقت «یوم‏‎ ‎‏القیامة» است؛ چه که بروز و طلوع آن است از حجاب آنها؛ و این،‏‎ ‎‏«شبانه روز الوهی» است.‏

بیان مقامات‏ ‏سه گانه در انسان کامل

‏و به اعتباری دارای سه مقام است: یکی مقام ملک و دنیا،‏‎ ‎‏دوّم مقام برزخ ، سوّم مقام عقل و آخرت، و در انسان کامل این سه‏‎ ‎‏مقام یکی مقام تعیّنات مظاهر است؛ و یکی مقام مشیّت مطلقه، که‏‎ ‎‏برزخ البرازخ است و به اعتباری مقام عماست؛ و یکی مقام‏‎ ‎‏احدیّت جمع اسماست، و در آیۀ شریفۀ «بسم الله » اشاره به این‏‎ ‎‏سه مقام تواند بود: «الله » که مقام احدیّت جمع است؛ و «اسم» که‏‎ ‎‏مقام برزخیّت کبراست؛ و تعیّنات رحمانی و رحیمی مشیّت.(38)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

انسان کامل صورت مجموع عوالم و عوالم صورت تفصیلی انسان

‏انّ الانسان الکامل صورة مجموع العوالم بوحدته الجمعیّة و‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 37

‏بساطته الذاتیّة، کما أنّ العوالم الوجودیّة صورة تفصیلیّة من الانسان‏‎ ‎‏الکامل، فاذاً کان الانسان مظهراً لاسم الرّحمن الّذی هو لبسط‏‎ ‎‏حقیقة الوجود و سلسلتی النزول و الصّعود کما قیل: «ظهر الوجود‏‎ ‎‏ببسم الله الرّحمن الرّحیم»؛ فالرّحمة الرّحمانیّة لبسط حقیقة‏‎ ‎‏الوجود بشراشره، والرّحمة الرحیمیّة لبسط کمال الوجود‏‎[14]‎‏ فاذاً کان‏‎ ‎‏مربوب اسم «الرّحمن» الجامع لجمیع المراتب و الواجد لتمام‏‎ ‎‏الحقائق الذاتیّة و العرضیّة هو «الانسان الکامل»، و الانسان صورة‏‎ ‎‏مجموع العوالم، کانت الحقائق المسؤول عنها محقّقة فی الانسان‏‎ ‎‏بنحو البساطة و الوحدة، و فی العوالم بنحو البسط والکثرة.‏‎[15]‎‎[16]‎‏(39)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

محور خلقت

‏انسان که خود را محور خلقت می بیند، هر چند انسان کامل‏‎ ‎‏چنین است.(40)‏

***

‏ ‏

‏ ‏

تفاوت وجوب در حق و انسان کامل

‏انّ وجوب الوجود و ما بعده کلّها ثابتة للانسان الکامل و المظهر‏‎ ‎‏الاتم، و الفرق بینها و بین ما ثبت لله تعالی فی مقام احدیّة الذّات‏

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 38

‏هو الفرق بین الظاهر و المظهر، و بین الغیب و الشّهادة و بین الجمع‏‎ ‎‏و الفرق. فجمیع الاسماء الالهیّة ذاتیّة کانت او غیرها، ظاهرة فی‏‎ ‎‏المَظهر الاتمّ؛ و الاسم المستأثر فی الحقیقة لیس من السماء فلا‏‎ ‎‏ظهور له و لا مظهر.‏‎[17]‎‏(41)‏***

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابامامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 39

  • )) بدان که انسان کامل است که مثال اعلای خدا و آیت کبرای او و کتاب مستبینِ حق و نباء عظیم بوده و بر صورت حق آفریده شده است، و با دو دست قدرت او وجود یافته، و خلیفه خداوند بر مخلوقاتش و کلید باب معرفت حق می باشد، هر که او را بشناسد خدا را شناخته است، او با هر صفتی از صفات و تجلّی از تجلّیاتش آیتی از آیات خداوند است و از زمره نمونه های بلند مرتبه و گرانقدر برای شناخت کامل خالقش می باشد.
  • )) بقره / 31.
  • )) بدان انسان وجود کاملی است که جامع همه مراتب عقلی و مثالی و حسی بوده و عوالم غیب، و شهود و آنچه در آنهاست در او منطوی است، چنانچه خداوند متعال فرموده: «و همه اسما را به آدم آموخت» و مولای ما و همه موحدین ـ صلوت الله علیه ـ چنین فرموده: «آیا می پنداری که تو ذره کوچکی هستی و حال آنکه عالم اکبر در تو پیچیده شده» پس انسان با ملک، ملک است و با ملکوت، ملکوت و با جبروت، جبروت؛ و از حضرت علی و امام صادق ـ علیهماالسّلام ـ روایت شده که: «بدان که صورت انسانی بزرگترین حجّت خداست بر مخلوقاتش، و او همان کتابی است که پروردگار با دو دست خود نگاشته و همان بنای بلند است که با حکمت خود آن را بنا نهاده و اوست مجموعه صورتهای عالمیان و چکیده لوح محفوظ و شاهد بر هر غایبی و راه مستقیم به هر نیکی و صراط کشیده شده میان بهشت و جهنّم.»بنابراین، انسان خلیفه خداوند در میان مخلوقات است که بر صورت حق خلق شده و در بلاد (مخلوقات خداوند) متصرّف است و خلعت اسما و صفات حق را به تن کرده و به خزاین ملک و ملکوت راه دارد و از حضرت الهی روح او دمیده شده است ظاهرش نسخۀ ملک و ملکوت و باطنش خزانۀ حی لایموت است و آنجا که [انسان ]در بردارنده همه صورتهای الهی هستی است با اسم اعظم که محیط بر تمام اسما و صفات و حاکم بر همه رسوم و تعیّنات است، تربیت شده است.
  • )) الفتوحات المکیّة؛ ج 1، ص 70. (تحقیق؛ عثمان یحیی).
  • )) بدان که انسان کامل چون وجود جامع و خلیفه خدا در زمینهای [مخلوقات] و نشانه و آیت او بر عالمیان است، گرامیترین آیات خدا و بزرگترین حجّتهای اوست، چنانچه از مولا و آقایمان امیر المؤمنین و یا از سرورمان حضرت صادق ـ علیهما الصّلوة و السّلام ـ نقل شده که: «صورت انسانی بزرگترین حجت خداوند بر مخلوقاتش است و او همان کتابی است که حق با دو دست خود نگاشته، و او مجموع صورتهای عالمیان است.» تا آخر کلام ـ که بر گوینده اش درود و سلام باد.پس، انسان [کامل] با وحدت خود واجد همه مراتب غیب و شهود بوده، با بساطتش جامع همه کتابهای الهی است. چنانچه در آثار حضرت علی ـ صلوات الله علیه ـ است که:آیا می پنداری که تو ذره کوچکی هستی و حال آنکه عالم اکبر در تو پیچیده شده و شیخ کبیر محی الدین عربی اندلسی گفته:منم قرآن و سبع مثانی و روح روح، نه آن روحی که در جسد است.
  • )) مراد، کتاب مصباح الهدایة است.
  • )) «حاصل کلام اینکه غیر مسمّای الله [یعنی ذات احدی جامع جمیع اسما و صفات] یا مجالی و مظاهر اوست یا اسما او؛ و اگر [این غیر از] مجالی باشد قطعاً تفاضل در مراتب علوّ، میان آنها واقع می شود.بدان، خدا به شناخت اسما و صفاتش هدایتت فرماید و تو و ما را از فرورفتگان در دریای معرفت به آیاتش گرداند، که همان طور که علوّ ذاتی برای مسمّای اسم الله ، یعنی ذاتی که با احدیت جمع، وحدت بخش جمیع اسما و صفات است، ثابت می باشد، برای عین ثابت انسان کامل، یعنی حقیقت محمّدیّه نیز ثابت و متحقّق است.پس، حقیقت محمّدیّه نیز احدیت جمیع اعیانی است که حاکم بر آنها و در برگیرنده شان است. [حاکمیتی نظیر] حاکمیّت «الله » بر سایر اسما و [در برگیرندگی ای] نظیر دربرگیرندگی [اسم الله ] نسبت به سایر اسما، چرا که حکم [جاری بر] سایه، عیناً حکم صاحب سایه است که این سایه فانی در اوست.این [علوّ ذاتی] همچنین، برای مشیّت مطلقه [یعنی] اسم اعظم او در مقام فعل نیز عیناً محقّق و ثابت می باشد و اینجا، جایگاه شرح مستوفای مطلب نیست و ما آن را در ضمن کتاب خود پیرامون حقیقت خلافت و ولایت مفصّلاً بررسی نموده ایم.
  • )) تین / 4، 5.
  • )) نجم / 8، 9.
  • )) روایات زیادی به این مضمون هست از جمله: بحارالانوار؛ ج 36، ص 226؛ «کتاب علی(ع)»، «باب نصوص لرسولص»، ح 2 و ج 37، ص 292؛ «کتاب علی(ع)»، «باب ما امر به النبی(ص) من التسلیم علیه بامرة المؤمنین»، ح 6.
  • )) خداوند متعال فرمود: «همانا انسان را در نیکوترین ساختار آفریدیم و سپس به پست ترین حالات و جایگاهها بازش گرداندیم.» و این به حسب قوس نزولی است و بر هستی سابق انسان پیش از [ورودش به] عالم طبیعت دلالت دارد؛ همان گونه که نزد علما ثابت است؛ و بازگشت از اعلا علیّین به اسفل سافلین ممکن نیست جز با عبور از مراتب و منازل وسط؛ پس [انسان] از حضرتِ واحدیّت و عین ثابت در علم الهی به عالم مشیّت و از آنجا به عالم عقول و روحانیّین که از ملائکه مقرّبند و از آنجا به عالم ملکوت علیا که نفوس کلیه اند، و از آنجا به برزخها و عالم مثال و از عالم مثال به عالم طبیعت، با طی مراتب آن تا اسفل سافلین (که همان عالم هیولا و زمین اول است و به اعتباری زمین هفتم و طبقه پایین تر [از همه طبقات] است.) که این آخرین حد نزول انسان است و سپس درجات صعودی سیر از هیولا که مقبض کمان [و انتهایی ترین نقطه زه کمان (در قوس نزولی وجود) ]است تا [مقام] «دنی فتدلی فکان قاب قوسین اوادنی»، را پیمود.بنابراین، انسان کامل [جامع] تمامی سلسله وجود است و دایرۀ [هستی] با او کامل می گردد، و اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن و اوست کتاب کلی الهی ؛ و اعتبارات سه گانۀ [سابق الذکر] در مورد او نیز صادق است. پس، اگر او [به منزله] کتابی واحد فرض شود ، سرّ و روح و عقل و نفس و خیال و طبعش ابواب و سوره ها و مراتب آن کتابند که هر یک از آنها، آیات و کلمات الهی است؛ و چنانچه او [به منزله] کتابهای متعدد فرض شود، هر یک از سرّ روح و عقل و نفس و خیال و طبع وی کتابی جداگانه خواهد بود که فصول و ابوابی دارد، و چنانچه دو اعتبار مذکور را جمع نماییم [به منزله] کتابی خواهد بود در مجلدات عدیده و قرآنی دارای سوره ها و آیات. پس، وی به اعتبار وجود تفریقی و کثرت «فرقان» است، همان طور که در روایت آمده که علی ـ علیه السّلام ـ جداکننده حق و باطل است ، و به اعتبار وجود جمعی «قرآن» است.
  • )) «هستی با «بسم الله الرّحمن الرّحیم» پدیدار گشت.» محیی الدین بن عربی؛ الفتوحات المکیّة؛ ج 1، ص 102.
  • )) نجم / 8، 9.
  • )) توحید صدوق؛ ص 230، باب 31، معنی «بسم الله الرحمن الرحیم»، حدیث 2، 3، 5.
  • )) جهت روشنتر شدن مطلب به صفحات 52 ـ 53 کتاب قاضی سعید قمی و تعلیقۀ حضرت امام(س) رجوع شود.
  • )) انسان کامل به واسطه وحدت جمعی و بساطت ذاتی خود صورت مجموع عوالم می باشد چنانکه عوالم وجود نیز صورت تفصیلی انسان کامل هستند. پس، انسان مظهر اسم رحمان است که [این اسم] برای بسط حقیقت وجود و سلسله های نزول و صعود [وجود] اختصاص یافته، چنانچه گفته اند: «وجود به [سبب] بسم الله الرّحمن الرّحیم ظهور یافت.» پس، رحمت رحمانیّه برای بسط حقایق وجود به تمامه و رحمت رحیمیّه برای بسط کمال وجود است. حال اگر مربوبِ اسم رحمان، که جامع جمیع مراتب و واجد تمام حقایق ذاتی و عرضی است، «انسان کامل» است و انسان صورت مجموع عوالم، پس جمیع حقایقی که مورد سؤال واقع خواهند شد به نحو وحدت و بساطت در وجود انسان و به نحو بسط و کثرت و در وجود عوالم [مختلف] نهاده شده اند.
  • )) وجوب وجود برای انسان کامل و مظهر اتمّ، ثابت [و قطعی] است و فرق میان این وجوب و وجوبی که برای خداوند متعال در مقام احدیّت ذات ثابت است، فرق میان ظاهر و مظهر و غیب و شهادت و جمع و فرق است. پس، همه اسمای الهی اعم از ذاتی و غیر آن در مظهر کامل ظهور یافته اند؛ و اسم مستأثر در واقع جزو اسما نیست و لذا نه ظهوری دارد و نه مظهری.