بخش سوم: منازل و مقامات سلوک

علل و لزوم توکل

علل و لزوم توکل

‏ ‏

نیاز موجودات به حق تعالی

‏بدانکه یکی از لطایف و حقایقی که در فطرت تمام عائلۀ بشری، به‏‎ ‎‏قلم قدرت ازلی، ثبت و از احکام فطرت مخموره است، فطرت‏‎ ‎‏افتقار است. و آن چنان است که جمیع سلسلۀ بشر ـ بی استثناء‏‎ ‎‏احدی از آحاد ـ بی اختلاف رائی از آراء، خود را به هویّت ذاتیّه و‏‎ ‎‏به حسب اصل وجود و کمال وجود محتاج و مفتقر، و حقیقت خود‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 674
‏ را متعلق و مرتبط بیند. و فرضاً اگر سلسلۀ غیر متناهیه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ از آنها‏‎ ‎‏تشکیل شود، جمیع آحاد سلسلۀ غیر متناهیه به لسان واحد، افتقار‏‎ ‎‏و احتیاج خود را اعلام و اظهار کنند، بلکه این حکم ساری و جاری‏‎ ‎‏در تمام موجودات ممکنه عالم است.‏

‏     ‏‏چنانچه اگر سلسله هائی غیر متناهیه از حیوان و نبات و جماد و‏‎ ‎‏معدن و عنصر در عالم تشکیل شود، و فرضاً کسی از آنها سؤال کند‏‎ ‎‏که: شما در وجود و کمال وجود و آثار وجود، مستقل و مستغنی‏‎ ‎‏هستید، همه به لسان ذاتی فطری گویند: ما محتاج و مفتاق و مفتقر و‏‎ ‎‏مرتبط هستیم. پس از این، اگر کسی از این سلسله های غیر متناهیه از‏‎ ‎‏موجودات، فرضاً به طور احاطه و استغراق سؤال کند:‏

‏     ‏‏ای سلسلۀ غیر متناهیه از سعداء، و ای سلسلۀ غیر متناهیه از‏‎ ‎‏اشقیاء، و ای سلسلۀ غیر متناهیه از حیوانات، و ای سلسلۀ‏‎ ‎‏غیرمتناهیه نبات و معدن و عنصر و جنّ و ملائکه و امثال آن ـ هر‏‎ ‎‏چه در وهم و خیال و عقل از سلسله ممکنات آید ـ ، آیا شما‏‎ ‎‏محتاج به چه موجودی هستید؟‏

‏     ‏‏همۀ آن آحاد سلسله ها به زبان گویای فطری و لسان واحد ذاتی‏‎ ‎‏گویند: ماها محتاجیم به موجودی که چون خود ما محتاج و مفتقر‏‎ ‎‏نباشد، و ما مستظلّ از کاملی هستیم که چون خود ما سلسلۀ‏‎ ‎‏ممکنات، مستظلّ به غیر نباشد؛ بلکه مستقل و تمام و کامل باشد. و‏‎ ‎‏آن کس که از خود چیزی ندارد، و خود در ذات و صفات و افعال‏‎ ‎‏استقلال ندارد، و در همه جهات وجودیّه محتاج و مفتقر است،‏‎ ‎‏نتواند رفع احتیاج ما کند، و سدّ خلّت و طرد اَعدام از ما کند. و همه‏‎ ‎‏این شعر را که از لسان فطرت صادر شده، به لسان حال و ذات و‏‎ ‎‏فطرت می خوانند:‏

‏ ‏

‏ذات نایافته از هستی، بخش‏

‏ ‏‏کی تواند که شود هستی بخش‏

‏ ‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 675

توکل از جنود عقل

‏     ‏‏و اگر این فطرت را قدری تفصیل دهیم و حکم آن را توضیح‏‎ ‎‏دهیم، جمیع اسماء و صفات که در دار تحقّق موجود است و از‏‎ ‎‏کمالات مطلقه است، برای ذات مقدّس غنیّ مطلق ثابت شود. پس‏‎ ‎‏از لوازم آن فطرت، رجاء و خوف و توکّل و تسلیم و ثقه و امثال آن‏‎ ‎‏پیدا شود.‏

‏     پس معلوم شد توجه ناقص به کاملِ مطلق برای رفع نقص و‏‎ ‎‏احتیاج او فطری و جبلّی است، و توکل از جنود عقل و از لوازم‏‎ ‎‏فطرت مخموره است.(681)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

عدم استقلال موجودات

‏هیچ موجودی را از خود استقلالی نیست و صرف تعلق و ربط و‏‎ ‎‏عین فقر و تدلّی به ذات مقدس حقّ علی الاطلاق است؛ و تمام آنها‏‎ ‎‏علی الاطلاق مسخّرات به امر حق و مطیع اوامر الهیه هستند.‏‎ ‎‏چنانچه اشاره به این معنی در آیات فرقانیه بسیار است: قال تعالی:‏‎ ‎وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ الله رَمی.‎[1]‎‏ این اثبات و نفی اشاره به مقام «امر‏‎ ‎‏بین الامرین» است؛ یعنی، تو رَمی کردی و در عین حال تو رمی‏‎ ‎‏نکردی به اَنانیت و استقلال خود؛ بلکه به ظهور قدرت حق در‏‎ ‎‏مرآت تو و نفوذ قدرت او در مُلک و ملکوت تو رمی واقع شد؛‏‎ ‎‏پس تو رامی هستی، و در عین حال حقّ جَلَّ وَ علا رامی است. و‏‎ ‎‏نظیر آن است آیات شریفه ای که در سورۀ مبارکۀ «کهف»‏‎[2]‎‏ در‏‎ ‎‏قضیۀ خضر و موسی، علیهماالسلام، است که حضرت خضر بیان‏‎ ‎‏اسرار اعمال خود را فرمود: در یک مورد که مورد نقص و عیب بود‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 676

‏به خود نسبت داد؛ و در یک مورد که مورد کمال بود به حق نسبت‏‎ ‎‏داد؛ و در مورد دیگر هر دو نسبت را ثابت کرد. یک جا گفت:‏‎ ‎‏أَرَدْتُ. و یکجا گفت: ‏أَرَادَ رَبُّکَ‏. و یکجا گفت: أَرَدْنا. و همه صحیح‏‎ ‎‏بود.‏

‏     ‏‏و از آن جمله است قول خدای تعالی که می فرماید: ‏الله یَتَوَفَّی‎ ‎الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها‎[3]‎‏، با آنکه ملک الموت موکّل بر توفّی نفوس است.‏‎ ‎‏اَلله تَعالی هُوَالْهادی وَ الْمُضِلُّ: ‏یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ.‎[4]‎‏ با آنکه‏‎ ‎‏جبرئیل هادی است و رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، هادی‏‎ ‎‏است: ‏إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ.‎[5]‎‏ و شیطان مُضل است.(682)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تقدیر باریتعالی در روزی بندگان

‏ارزاق و جمیع امور در تحت قدرت حق است؛ نه آن است که طلب‏‎ ‎‏ما خود مستقل در جلب روزی باشد. بلکه قیام به طلب از وظایف‏‎ ‎‏عباد است، و ترتیب امور و جمع اسبابهای ظاهریه و غیر ظاهریه،‏‎ ‎‏که غالب آنها از تحت اختیار بندگان خارج است، به تقدیر باری‏‎ ‎‏تعالی است. پس، انسان صحیح الیقین و مطلع بر مجاری امور،‏‎ ‎‏باید در عین آنکه از طلب باز نمی ماند و آنچه وظایف مقررۀ عقلیه‏‎ ‎‏و شرعیّه خود اوست انجام می دهد و به اشتهای کاذبْ در طلب را‏‎ ‎‏به روی خودنمی بندد، باز همه چیز را از ذات مقدس حق بداند و‏‎ ‎‏هیچ موجودی را مؤثر در وجود و کمالات وجود نداند. طالب و‏‎ ‎‏طلب و مطلوب از اوست.(683)‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 677

توکل از فروع توحید و ایمان

‏توکّل به خدای تعالی یکی از فروع توحید و ایمان است. ما غالباً یا‏‎ ‎‏به برهان یا به امور شبیه به برهان ارکان توکّلمان تمام است، ولی‏‎ ‎‏حقیقت توکّل در ما حاصل نیست.‏

‏     ما همه می دانیم که در مملکتِ حق تعالی کسی تصرفی،‏‎ ‎‏بی اجازۀ قیّومی و اشارۀ اشراقی آن ذات مقدس نکند، و ارادۀ‏‎ ‎‏کسی بر ارادۀ قویمۀ ذات مقدس، قاهر نشود؛ مع ذلک، ما از اهل‏‎ ‎‏دنیا و ارباب ثروت و مکنت، طلب حاجات کنیم و از حق تعالی‏‎ ‎‏غفلت نمائیم.‏

‏     توکّل ما بر اوضاع طبیعت و امور طبیعیّه صدها مقابل بالاتر‏‎ ‎‏است از توکّل به حق. این نیست مگر آن که حقیقت توحید افعال‏‎ ‎‏در قلب ما حاصل نشده و حکیم فلسفی «لا مُؤَثِّرَ فِی الْوُجُودِ إلاّ‏‎ ‎‏الله» گوید، و خود از غیر خدا حاجت طلبد، و متعبِّد متنسّک ‏لاَ‎ ‎حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إلاَّ بِالله‏ و ‏لاَ إلهَ إلاَّ الله‏ وِرد خود کند و چشمش به دست‏‎ ‎‏دیگران است. این نیست جز آن که آن، برهانش از حد عقل و‏‎ ‎‏ادراک عقلی خارج نشده و به قلب نرسیده، و این، ذکرش از لقلقۀ‏‎ ‎‏لسانی تجاوز ننموده و ذائقۀ قلب از آن نچشیده.‏

‏     ما همه داد از توحید می زنیم و حق تعالی را «مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ‏‎ ‎‏الْأَبْصَارِ» می خوانیم؛ و «الْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدِهِ» و «الشَّرُّ لَیْسَ إلَیْهِ»‏‎ ‎‏می سرائیم ولی باز در صدد جلب قلوب بندگان خدا هستیم، و‏‎ ‎‏دائماً خیرات را از دست دیگران تمنّا داریم. اینها نیست جز این که‏‎ ‎‏اینها، یا حقایق عقلیه ای است که قلب از آن بی خبر است و یا‏‎ ‎‏لقلقه های لسانی است که به مرتبۀ ذکر حقیقی نرسیده.(684)‏

‏ ‏

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 678

‏ای انسان محجوب که در نعمتهای بی سابقۀ الهی غرقی و در‏‎ ‎‏رحمتهای رحمانی و رحیمی فرو رفتی و ولی نعمت خود را گم‏‎ ‎‏کردی، اکنون که به حد رشد و تمیز رسیدی، به هر حشیشی‏‎ ‎‏متشبث و به هر پایۀ سستی معتمد شوی؟!‏

اعتماد به رکن رکین رحمت الهی

‏     امروز که باید با تفکّر در نعمتها و رحمتهای الهیّه دست طلب را‏‎ ‎‏از مخلوق ضعیف کوتاه کنی، و با نظر به الطاف عامّه و خاصّۀ حقّ‏‎ ‎‏ـ جلّ و علا ـ پای کوشش را از در خانه غیر حق ببری، و اعتماد جز‏‎ ‎‏به رکن رکین رحمت الهی نکنی، چه شده است که از ولی نعم خود‏‎ ‎‏غفلت کرده، و به خود و عمل خود و مخلوق و عمل آنها اعتماد‏‎ ‎‏کردی، و مرتکب چنین شرکی خفیّ یا جلیّ شدی؟‏

‏     آیا در مملکت حق تعالی، متصرّفی جز خود ذات مقدّس‏‎ ‎‏یافتی، یا قاضی الحاجات دیگری سراغ گرفتی، یا دست رحمت‏‎ ‎‏حق را کوتاه و مغلول می دانی، یا نطاق رحمت او را از خود کوتاه‏‎ ‎‏می بینی، یا او را از خود و احتیاج خود غافل می پنداری، یا قدرت و‏‎ ‎‏سلطنت او را محدود می بینی، یا او را به بخل و غلّ و شحّ نسبت‏‎ ‎‏می دهی؟‏

‏     ای نویسنده مرده دل! و ای گرفتار هواهای نفسانیّه و پا بند آب‏‎ ‎‏و گل! تا کی و چند کوری باطن و عمای قلبی؟! تا کی از ولی نعمت‏‎ ‎‏خود غافل و از معرفت جمال و جلال او محجوبی؟! و تا کی و چند‏‎ ‎‏به دامهای ابلیسی و تسویلات نفسانیّه گرفتاری؟!‏

پرهیز از دوبینی و دوخواهی

‏     ‏‏هان! لختی از خواب گران برخیز، و دوبینی و دوخواهی را به‏‎ ‎‏کنار گذار، و نور توحید را به قلب خود برسان، و حقیقت ‏لاَ حَوْلَ وَ لاَ‎ ‎قُوَّةَ إلاَّ بِالله‏ را به باطن روح بخوان، و دست شیاطین جن و انس را از‏‎ ‎‏تصرف در مملکت حق کوتاه کن، و چشم طمع از مخلوق ضعیف‏‎ ‎‏بیچاره بِبُر! ‏یَا أیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُوْنِ الله‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 679

لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَاباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئاً لاَ یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ‎ ‎الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ مَا قَدَرُوا الله حَقَّ قَدْرِهِ إنَّ الله لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ‎[6]‎‏.‏

‏    ‏‏بار خداوندا! قوّت و عزّت، خاصّ تو است، و قدرت و سلطنت‏‎ ‎‏منحصر به ذات مقدس تو. ما بیچارگان ضعیف از فرط دل باختگی‏‎ ‎‏به دنیا، دست و پای خود را گم کردیم، و از نور فطرت محجوب و‏‎ ‎‏مهجور شدیم، و فطریات خویش را فراموش کردیم، و به مخلوقی‏‎ ‎‏ضعیف و بینوا ـ که اگر ذُبابی طعمه آنها را برباید، قدرت بر‏‎ ‎‏استرداد آن ندارند، و اگر همه به هم، پشت به پشت دهند، تصرف‏‎ ‎‏در موری نتوانند ـ دل دادیم و اعتماد کردیم، و از ساحت قدس تو‏‎ ‎‏و توکّل به ذات مقدس تو دور افتادیم.‏

‏     بارالها! این دل هر جائی ما را یکجائی کن، و این چشم دوبین را‏‎ ‎‏یک بین فرما، و جلوۀ توحید و تفرید و تجرید را در طور قلب ما‏‎ ‎‏متجلّی کن، و جبل اَنانیّت و اِنیّت ما را مندکّ و فانی فرما، و ما را به‏‎ ‎‏حدّ فنا رسان تا از رؤیت توکّل نیز فارغ شویم، إنَّکَ الْوَلیُّ‏‎ ‎‏المفضال.(685)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

فاعلیت بی قید و شرط حق تعالی

‏قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبیت پیدا می شود و فاعل‏‎ ‎‏علی الاطلاق و مسبب الاسباب. آن ذات مقدس است. تمام‏‎ ‎‏مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند که یک پشه خلق کنند نتوانند؛‏‎ ‎‏و اگر پشه ای از آنها چیزی برباید، نتوانند پس بگیرند.قدرت پیش حق‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 680

‏تعالی است. اوست مؤثر در تمام موجودات. با هر زحمت و‏‎ ‎‏ریاضتی شده در قلب خود با قلم عقل نگارش ده که لا مُؤثّر فِی‏‎ ‎‏الوُجود اِلاّ الله ؛ «نیست کارکنی در دار تحقق جز خدا».(686)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تقدیر الهی در سود و زیان بندگان

‏زیانها و سودهایی که عالمیان می برند با تقدیرات الهی است و یک‏‎ ‎‏دست قادر توانایی پشت این پرده است که مالک سود و زیانها به‏‎ ‎‏استقلال و استحقاق او است موسی اگر عصای خود را اژدها کند و‏‎ ‎‏ید بیضا به عالم نمایش دهد آثار قدرت خود او نیست و عیسی اگر‏‎ ‎‏مردگان را زنده کند و کوران را شفا دهد از توانایی خود او نیست و‏‎ ‎‏حضرت محمد(ص) اگر به حکم آیۀ شریفه ‏اِقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ‎[7]‎‎ ‎‏ماه را دو نیمه کند با قدرت بی نهایت خدایی کرده و با قدرت خود او‏‎ ‎‏نیست همه بشری هستند که راه وحی الهی به روی آنها باز است و با‏‎ ‎‏اذن خدا و قدرت خدا داده کارهای بزرگ فوق طاقت بشری کنند.(687)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

کار انسان در سایۀ قدرت خدا

‏این دست بالا می رود و پایین می آید. یکوقت آدم خیال می کند منم‏‎ ‎‏که این کار را می کنم، من بودم که این کردم، من بودم که این جور‏‎ ‎‏کردم، این شیطان است. یکوقت این را قدرت خدا می داند،‏‎ ‎‏خودش را هیچ می داند، برای خودش چیزی قائل نیست، این‏‎ ‎‏دست را از خدا می داند، شمشیر را هم از خدا می داند.‏

‏     هیچی ما نداشتیم، ما قبل از چند سال پیش از این هیچ بودیم.‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 681

‏آنی که ما را هست کرد و همه چیز به ما داد و همۀ قدرتها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ داد و‏‎ ‎‏زمین را به این وسعت در اختیار ما گذاشت و آسمان و زمین را در‏‎ ‎‏اختیار ما و برای منافع ما گذاشت خدا بود. ما خودمان که چیزی‏‎ ‎‏نبودیم، چیزی نداشتیم، حالا هم هیچ هستیم. بفهمیم این را که ما‏‎ ‎‏چیزی نیستیم، هرچه هست اوست. هی نگویید که فلان این کار را‏‎ ‎‏کرد، خیر، اینها حرف است، مبدأ مطلب را پیدا بکنید. آنکه انجام‏‎ ‎‏داده کارها را، آنکه شما ملت ضعیف را غلبه داد بر یک همچو‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگی، آن او بود.(688)‏

15 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

تکیه بر قدرت خدا

‏آن تکیه گاهی غیرسست و سنگین و مستحکم است که خدا باشد.‏‎ ‎‏خدا تکیه گاه است. و من به ایشان ‏‏[‏‏یاسر عرفات‏‏]‏‏ و به ملت خودم و‏‎ ‎‏به ملت ایشان این توصیه را می کنم همیشه، به اینکه همیشه خدا را‏‎ ‎‏در نظر داشته باشند و نظر به این قدرتها نداشته باشند؛ اعتماد بر‏‎ ‎‏مادیات نکنند بلکه اعتماد بر معنویات بکنند. قدرت خدا فوق‏‎ ‎‏همۀ قدرتهاست. و لهذا ما دیدیم که ملتی که مستضعف بود و هیچ‏‎ ‎‏نداشت بر تمام قوا غلبه کرد، و ان شاءالله می کند. و ما از هیچ چیز‏‎ ‎‏نمی ترسیم وقتی که با خدا باشیم؛ برای اینکه اگر کشته بشویم و با‏‎ ‎‏خدا باشیم سعادتمندیم و اگر بکشیم هم سعادتمندیم.(689)‏

28 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

سرفرازی ملت با اتکا به خدا

‏وظیفه ای که از همۀ وظایف بالاتر است این است که اخلاص‏‎ ‎‏داشته باشیم برای کارهایی که می کنیم.‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 682

‏     شما گمان نکنید که اتکا به ماورای خدا برای ما بتواند یک‏‎ ‎‏کارگشایی بکند، اتکا به خدا بکنید. اگر ما یک روز اتکای خودمان‏‎ ‎‏را از خدا برداشتیم و روی نفت گذاشتیم یا روی سلاح گذاشتیم،‏‎ ‎‏بدانید که آن روز، روزی است که ما رو به شکست خواهیم رفت.‏‎ ‎‏شما امروز بحمدالله ، موجب سرافرازی ملت ایران شدید و ملت‏‎ ‎‏ایران هم موجب سرافرازی اسلام. و اخلاص پیدا کنید در کارهای‏‎ ‎‏خودتان، اتکای خودتان را به خدای تبارک و تعالی قوی کنید که‏‎ ‎‏نصر و نصرت بدون اتکا به او حاصل نمی شود.(690)‏

28 / 4 / 65

*  *  *

‏ ‏

انحصار قدرت به حق تعالی

‏هیچ کس در مقابل آن قدرت چیزی ندارد، و هرچه هست از‏‎ ‎‏اوست، همۀ قدرتها قدرت اوست، و الاّ شما از کجا قدرت دارید؟‏‎ ‎‏بشر چی هست که قدرت داشته باشد. بشر که هیچ، هیچ کس، نه‏‎ ‎‏ملائکۀ مقرَّبین، نه انبیای مُرسَلین، نه دیگران، هیچ کس از خودش‏‎ ‎‏چیزی ندارد، هرچه هست از مبدأ خیر است.(691)‏

6 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

بازگشت ما به سوی خدا

‏ما از خدا هستیم و از آنجا آمدیم و به آنجا برمی گردیم.‏

‏     ‏انّا لله ‏؛ ما از خداییم؛ مال خداییم، ما چیزی نداریم خودمان، هر‏‎ ‎‏چه هست از اوست، و به سوی او می رویم.(692)‏

22 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 683

سفارش به توکل

‏همۀ ما مکلف هستیم که در امورمان با جدیت و اتکال به خدا پیش‏‎ ‎‏برویم.(693)‏

12 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

غلبه بر مصیبت ها با اتکال به خداوند

‏شما دیدید که با وحدت کلمه و با اتکال به خدای تبارک و تعالی تا‏‎ ‎‏اینجا آمده اید و این نهضت را به این مرتبه رساندید؛ و این مرحله‏‎ ‎‏را باید به آخر برسانید. ان شاءالله خداوند به شماها توفیق بدهد که‏‎ ‎‏وحدت کلمۀ خودتان را و اتکال به خدای بزرگ را حفظ کنید. با‏‎ ‎‏اتکال به خدای بزرگ است که می توانیم این راه پر مصیبت را و این‏‎ ‎‏راه آشفته را طی کنیم؛ با اتکال به خداوند عظیم است که می توانیم‏‎ ‎‏آشفتگیهای این مملکت را و خرابیهای این مملکت را بازسازی‏‎ ‎‏کنیم.(694)‏

18 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 684

  • . «آن گاه که تو تیر افکندی، تو نیفکندی بلکه خدا افکند»؛ (انفال / 17).
  • . کهف / 79 ـ 82.
  • . «خداست که جانها را در دم مرگ می گیرد»؛ (زمر / 42).
  • . خداوند تعالی راهنماینده و گمراه کننده است؛ «هر که را خواهد گمراه کند، و هر که را خواهد هدایت کند»؛ (نحل / 93).
  • . «تو فقط بیم دهنده ای؛ و برای هر گروهی راهنمایی هست»؛ (رعد / 7).
  • . «ای مردم، مَثَلی زده شد، پس به آن گوش کنید؛ کسانی را که جز خدای می خوانید، هرگز مَگسی نمی آفرینندهر چند که برای این کار، اجتماع کنند و گِرد هم آیند؛ و اگر آن مگس چیزی از ایشان بِرُباید، نمی توانند آن را بازپس گیرند، جستجوگر و آنکه در پی او هستند، ناتوان می باشند؛ و قدر خداوند را آنچنان که در خور اوست، نشناختند. در حقیقت خداوند، نیرومندِ شکست ناپذیر است»؛ (حجّ / 73ـ74).
  • . «قیامت نزدیک شد و ماه شکافته شد»؛ (قمر / 1).