بخش سوم: منازل و مقامات سلوک

رضا در اخبار اهل بیت (ع)

رضا در اخبار اهل بیت (ع)

‏کافِی ‏‏بِإسْنادِهِ عَنْ أبِی عَبْدِالله ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏رَأْسُ طاعَةِ الله الصَّبْرُ وَ‎ ‎الرِّضا عَنِ الله فِیْما أحَبَّ الْعَبْدُ أوْ کَرِهَ؛ وَ لایَرْضی عَبْدٌ عَنِ الله فِیْما أحَبَّ أوْ کَرِهَ، إلاّ‎ ‎کانَ خَیْرَاً لَهُ فِیْما أحَبَّ أوْ کَرِهَ.‎[1]‎

‏    ‏‏وَ عَنْ أبِی عَبْدِالله ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏إنَّ أعْلَمَ النّاسِ بِالله أرْضاهُمْ‎ ‎بِقَضاءِ الله تَعالی.

‏     ‏‏وَ عَنْهُ قالَ: ‏قالَ الله تَعالی: عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ لا أصْرِفُهُ فِی شَیْءٍ إلاّ جَعَلْتُهُ خَیْراً‎ ‎لَهُ، فَلْیَرْضَ بِقَضائِی وَ لْیَصْبِرْ عَلی بَلائِی وَ لْیَشْکُرْ نَعْمائِی أکْتُبْهُ ـ یا مُحَمَّدُ ـ مِنَ‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 636
 الصِّدِّیْقِیْنَ عِنْدِی.‎[2]‎

‏    ‏‏معلوم می شود که مقام صدیقین که از اعلا مراتب مقامات‏‎ ‎‏انسانیه است، به رضا و صبر و شکر حاصل شود، و معلوم است‏‎ ‎‏مقام رضا ارفع از آن دو مقام است.‏

‏     وَ عَنْهُ ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏لَمْ یَکُنْ رَسُولُ الله ـ صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ‎ ‎یَقُوْلُ لِشَیْءٍ قَدْ مَضی: لَوْ کانَ غَیْرُهُ‏!.‏‎[3]‎

‏    ‏‏وَ قَدْ حُکِیَ عَنْ عَمّار ـ رَضِیَ الله عَنْهُ ـ أنَّهُ قالَ فِی صفَّیْن:‏

‏«أللهمَّ إنَّکَ تَعْلَمُ أنِّی لَوْ أعْلَمُ أنَّ رِضاکَ فِی أنْ أقْذِفَ بِنَفْسِی هذا‏‎ ‎‏الْبَحْرَ لَفَعَلْتُ. أللهمَّ إنَّکَ تَعْلَمُ أنِّی لَوْ أعْلَمُ أنَّ رِضاکَ فِی أنْ أضَعَ‏‎ ‎‏ظَبَّةَ سَیْفِی فی بَطْنِی ثُمَّ أنْحَنِی عَلَیْهِ حَتَّی یَخْرُجَ مِنْ ظَهْرِی لَفَعَلْتُ.‏‎ ‎‏أللهمَّ إنّی أعْلَمُ مِمّا عَلَّمْتَنِی أنَّی لا أعْمَلُ عَمَلاً الْیَوْمَ هذا هُوَ أرْضی‏‎ ‎‏لَکَ مِنْ جِهادِ هؤُلاءِ الْفاسِقینَ».‏‎[4]‎

‏    ‏‏و این مقام، مقام تحصیل رضای حق است، و ممکن است غیر‏‎ ‎‏از مقام رضا باشد، و ممکن است مقام رضای عبد یا فنای رضای‏‎ ‎‏عبد در رضای حق باشد.‏

محبوبترین بنده خدا

‏     و در حدیث وارد است که حضرت موسی ـ علی نبیّنا و آله و‏‎ ‎‏علیه السلام ـ عرض کرد به خدای تعالی که: به من ارائه بده‏‎ ‎‏محبوبترین مخلوق خود را و عابدترین بندگان خود را. خداوند‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 637

‏امرش فرمود که به سوی قریه ای رود که در ساحل دریا است، که‏‎ ‎‏در آن مکان که اسم برده شد، او را می یابد.‏

‏     ‏‏چون به آن مکان رسید، برخورد به یک مرد زمینگیر دارای‏‎ ‎‏جذام و برصی که تسبیح می کرد خدای تعالی را. حضرت موسی‏‎ ‎‏به جبرئیل گفت: کجا است آن مردی که از خداوند سؤال کردم به‏‎ ‎‏من ارائه دهد؟ جبرئیل گفت: یا کَلِیْمَ الله! آن مرد همین است.‏‎ ‎‏فرمود: ای جبرئیل، من دوست داشتم که او را ببینم در صورتی که‏‎ ‎‏بسیار روزه و نماز به جا آورد. جبرئیل گفت: این شخص محبوبتر‏‎ ‎‏است پیش خدا و عابدتر است از بسیار روزه گیر و نماز کن. اکنون‏‎ ‎‏امر نمودم که چشمان او کور شود، گوش کن چه می گوید! پس‏‎ ‎‏جبرائیل اشاره فرمود به چشمهای او، پس فرو ریخت چشمان او‏‎ ‎‏به رخسارش.‏

‏     چون چنین شد، گفت: خداوندا! مرا برخودار فرمودی از‏‎ ‎‏چشمان تا هر وقت خواستی، و مسلوب فرمودی از من آنها را هر‏‎ ‎‏وقت خواستی، و باقی گذاشتی برای من در خودت طول أمل، یا‏‎ ‎‏بارُّ یا وَصُوْلُ!‏‎[5]‎

‏    ‏‏موسی ـ علیه السلام ـ به او فرمود: ای بندۀ خدا، من مردی‏‎ ‎‏هستم که دعایم اجابت می شود. اگر دوست داشته باشی دعا کنم‏‎ ‎‏خداوند اعضای تو را به تو رد فرماید، و علتهای تو را شفا مرحمت‏‎ ‎‏کند. گفت: هیچ یک از اینان را که گفتی نمی خواهم. آنچه خداوند‏‎ ‎‏بخواهد برای من، پیش من محبوتر است از آنچه خودم برای‏‎ ‎‏خودم می خواهم.‏

‏     پس موسی ـ علیه السلام ـ فرمود که: شنیدم می گفتی به حق‏‎ ‎‏تعالی «یا بارّ یا وَصول». این «برّ» و «وصله» چیست؟ گفت: در این‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 638
‏ شهر کسی نیست که او را بشناسد یا عبادت کند غیر از من. موسی‏‎ ‎‏تعجب فرمود و گفت: این شخص عابدترین اهل دنیا است‏‎[6]‎‏.انتهی.‏

‏    ‏‏آری، آنان که از جذوۀ محبت الهی بهره دارند، و از نور معارف‏‎ ‎‏قلبشان متنور است، همیشه با حق دلخوش و با رضای او مأنوسند.‏‎ ‎‏آنها مثل ما در ظلمت دنیا فرو نرفتند، و از لذات و شهوات دار فانی‏‎ ‎‏منفعل نشدند. آنها شطر قلوبشان به حق و اسماء و صفات او‏‎ ‎‏مفتوح است، و از دیگران دل خود را بسته و چشم خود را‏‎ ‎‏پوشیده اند.‏

‏     عزیزا! خدای تعالی قضای خود را اجرا خواهد فرمود؛ چه ما‏‎ ‎‏سخطناک باشیم به آن یا خوش بین و خشنود، تقدیرات الهیه بسته‏‎ ‎‏به خشنودی و سخط ما نیست. آنچه برای ما می ماند از سخطناکی‏‎ ‎‏و غضب، نقص مقام و سلب درجات و سقوط از نظر اولیاء و‏‎ ‎‏ملکوتییّن و سلب ایمان از قلوب است؛ چنانچه در روایات است از‏‎ ‎‏حضرت صادق که: چگونه مؤمن، مؤمن می باشد در صورتی که‏‎ ‎‏سخطناک است از قسمتش، و تحقیر می کند منزلت خویش را با آن‏‎ ‎‏که خداوند حاکم بر او است.‏‎[7]‎

‏    ‏‏و در روایت است که به حضرت صادق عرض شد: به چه چیز‏‎ ‎‏معلوم می شود که مؤمن، مؤمن است؟ فرمود: به تسلیم از برای‏‎ ‎‏خدا و رضا به آنچه وارد شود بر او از سرور و سخط.‏‎[8]‎

‏    ‏‏وَ عَنْ أبِی جَعْفَرٍ ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏أحَقُّ خَلْقِ الله أنْ یُسَلِّمَ لِما قَضَی‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 639
 الله ـ عَزَّوَجَلَّ ـ . مَنْ عَرَفَ الله تَعالی، وَ مَنْ رَضِیَ بِالْقَضاءِ، أتَی عَلَیْهِ الْقَضاءُ وَ عَظَّمَ‎ ‎الله أجْرَهُ، وَ مَنْ سَخِطَ الْقَضاءَ، مَضی عَلَیْهِ الْقَضاءُ وَ أحْبَطَ الله أجْرَهُ‎[9]‎‏.(655)‏

‏ ‏

*  *  *

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 640

  • . «اساس اطاعت از خداوند، صبر و رضایت از خداوند است در آنچه که بنده دوست دارد یا ناپسند. و هیچ بنده ای ـ در آن چیزهایی که دوست دارد یا ناپسند ـ راضی نمی شود از خدا، مگر آنکه در آنها برای او خیری باشد، هم در آنچه که دوست دارد و هم در آنچه که ناپسند دارد»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 60، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الرضا بالقضاء»، ح 1.
  • . خداوند تعالی فرموده است: «بندۀ مؤمنم را به کاری نمی گیرم مگر آنکه آنرا برای او خیر قرار می دهم، پس او باید به قضایِ من راضی باشد، و برای بلایِ من صبر کند، و نعمتهای مرا شکر گوید. ای مُحمّد او را نزد خود از صدّیقین خواهم نوشت»؛ همان؛ ص 61، ح 6.
  • . «رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای چیزهایی که واقع نمی شد و یا گذشته بود، نمی گفتند: ای کاش طور دیگری می شد»؛ همان؛ ص 63، ح 13.
  • . از عمّار بن یاسر ـ رضی الله عنه ـ حکایت شده که در واقعۀ صفّین گفت: خدایا تو می دانی که اگر من بدانم رضای تو در این است که خود را به دریا افکنم، این کار را خواهم کرد؛ و خدایا تو می دانی که اگر بدانم رضای تو در این است که نوک شمشیر را در شکم خود فرو کنم تا از پُشتم خارج شود، این کار را خواهم کرد. خدایا از آنچه که به من تعلیم دادی آموختم و دانستم که من امروز کاری را که خوشایندتر باشد نزد تو از جهاد با این گروه فاسقین انجام نمی دهم. در متن این حکایت، بعد از «جهاد هؤلاءِ الفاسقین» آمده است: «ولو أعلم الیوم عملاً أرضی لک منه لَفعلتُه»؛ نصر بن مزاحم المنقری، وقعة صفّین؛ ص 320.
  • . ای نیکوکار، یا بسیار پیونددهنده.
  • . سفینة البحار؛ ج 1، ص 524، «باب الرِّضا».
  • . عَنْ أبِی عَبْدِ الله ـ علیه السلام ـ قالَ: «لَقِیَ الحَسَنُ بْنُ عَلیٍّ ـ عَلَیْهِما السَّلامُ ـ عَبْدَ الله بْنِ جَعْفَرٍ، فَقالَ: یا عَبْدَ الله کَیْفَ یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً وَ هُوَ یَسْخَطُ قِسْمَهُ و یُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ، وَ الحاکِمُ عَلَیْهِ الله»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 62، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الرضا بالقضاء»، ح 11.
  • . عَنْ أبِی عَبْدِ الله ـ علیه السلام ـ قال: «قُلْتُ لَهُ: بِأیِّ شَیْ ءٍ یُعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قالَ: بِالتَّسْلِیمِ لله، وَ الرِّضا فِیما وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرُورٍ أوْ سَخَطٍ»؛ همان؛ ص 62ـ63، ح 12.
  • . «شایسته ترین بندگان خدا، کسی است که به قضای خداوند تسلیم باشد. کسی که خدا را شناخت و راضی به قضای او شد، قضا بر او جاری شود و خداوند به او پاداش بزرگی دهد؛ و کسی که از قضای الهی ناخشنود باشد، قضا بر وی جاری شود و خداوند پاداش او را تباه سازد»؛ همان؛ ص 62، ح 9.