مراتب و مبادی رضا
باید دانست که از برای رضا و دیگر کمالات نفسانیه، مراتب متکثره و درجات متشتّته است، و ما بعضی مراتب را مذکور می داریم:
رضا به مقام ربوبیت
درجۀ اوّل، رضای بالله است ربّاً؛ یعنی، رضا به مقام ربوبیت حق است. و آن به این است که عبد سالک، خود را در تحت ربوبیت حق ـ تعالی شأنه ـ قرار دهد، و از سلطنت شیطانیه، خود را خارج کند، و به این ربوبیتِ الله تعالی راضی و خشنود باشد. و معلوم است مادامی که شیطان تصرّف در بنده دارد، چه در قلب او و چه در نفس او و چه در ملک بدن او، از تحت ربوبیت و تربیت الهیه خارج است، و «رَضِیْتُ بِالله رَبَّاً» نتواند گفت.
پس اول مرتبه رضا آن است که پس از دخول در تحت ربوبیتِ الله، از این تربیت الهیّه خشنود باشد. و علامت آن، آن است که علاوه بر آن که مشقّت تکلیف برداشته شود، از اوامر الهیّه خشنود و خرم باشد، و آن را به جان و دل استقبال کند، و منهیّات شرعیه پیش او مبغوض باشد، و دلخوش باشد به مقام بندگی خود و مولائی حق.
و اگر کسی در تحت تربیت حق تعالی در این عالم نرود، و خود را تسلیم به مقام ربوبیت نکند و سلطنت الهیه را در قلب و سایر اعضای مملکت خود جایگزین نکند، و از تصرفات شیطانی، خود را تطهیر نکند، معلوم نیست در عالم قبر و برزخ بتواند گفت: «ألله ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ رَبِّی».
شاید اختصاص این اسم در بین اسماء برای همین نکته باشد که منظور، وقوع در تحت تربیت ربّ العالمین است کمالاً؛ چنانچه تکویناً چنین است: چنانچه رَضِیْتُ بِالإسْلامِ دِیْناً وَ بِمُحَمَّدٍ ـ صَلَّی الله عَلَیْهِ
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 629
وَ آلِهِ ـ نَبِیّاً وَ رَسُولاًَ وَ بِالْقُرْآنِ کِتابَاً وَ بِعَلِیٍّ أمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ أوْلادِهِ الْمَعْصُومِیْنَ ـ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ـ أئِمَّةً دعویهائی است که اگر خدای نخواسته، مشفوع به واقع نباشد از شؤون نفاق و دروغ محسوب شود.
آن کس که در تحت قواعد دینی اسلامی واقع نشود، و خشنود به آن قواعد نباشد، و خرّم و فرحناک از احکام اسلامیه نباشد ـ گرچه به ضرر او و عائلۀ او باشد ـ او نتواند چنین ادعائی کند.
کسی که ـ نعوذ بالله ـ به یکی از احکام اسلامیه در باطن قلب اعتراضی دارد، یا کدورتی از یکی از احکام اسلامیه در دل دارد، یا بخواهد که یکی از احکام غیر از این که هست باشد، یا بگوید که کاش این حکم کذایی این طور بود نه آن طور! این راضی به دین اسلام نیست، و نتواند این دعوی کاذب را بکند، و همین طور قیاس سایر مراحل.
پس رضایت و خشنودی از نبوّت و امامت به مجرد این نشود که ما به چنین پیشوایان و هادیان راه سعادتی خشنود باشیم، ولی به طرق سعادت و کمال انسانیّتی که هدایت نمودند ما را عمل نکنیم. روح این دعوی رضایت، استهزاء است.
عزیزا! دعوی مقامات و مدارج کردن سهل است. چه بسا باشد که به خود انسان نیز، مطلب مشتبه شود و خودش نیز نداند که مردِ میدان این دعوی نیست، ولی اتّصاف به حقایق و وصول به مقامات با این دعویها نشود، خصوصاً مقام رضا که از اشقّ مقامات است.
رضا به قضا و قدر
درجۀ دوم، رضا به قضاء و قدر حق است؛ یعنی، خشنودی از پیش آمدهای گوارا وناگوار، و فرحناکی از آنچه حق تعالی برای او مرحمت فرموده ـ چه از بلیّات و امراض و فقدان احبه باشد، و چه
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 630
از مقابلات آنها ـ و پیش او بلیّات و امراض و امثال آن با مقابلاتش یکسان باشد در این که هر دو را عطیه حق تعالی شمارد، و به آن راضی و خشنود باشد؛ چنانچه روایت شده که حضرت باقر العلوم ـ سلام الله علیه ـ در سن کودکی از جابر بن عبدالله انصاری ـ رحمه الله ـ سؤال فرمود که:
چگونه است حال تو عرض کرد: من مرض را خوشتر دارم از صحت، و فقر را خوشتر دارم از غنی، و کذلک. حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: اما ما، پس هر چه را خداوند عطا فرماید می خواهیم. اگر مرض را عنایت کند آن را می خواهیم، و اگر صحت را عنایت کند صحت را دوست داریم، و کذلک. (این حدیث نقل به مضمون شد).
و حصول این مقام نشود مگر با معرفت به مقام رأفت و رحمت حق تعالی به عبد، و ایمان به این که آنچه حق تعالی مرحمت فرماید در این عالم برای تربیت بندگان و حصول کمالات نفسانیه آنها، و فعلیت فطریات مخموره در جبلّت آنان است. و چه بسا که انسان به واسطۀ فقر و تهی دستی به مقام کمال ذاتی خود برسد، و چه بسا که به واسطه مرض و ناتوانی به سعادات جاویدانی رسد. اینها در صورتی است که بنده در اوائل مقامات سلوک باشد، و الاّ اگر تحصیل مقام محبّت و جذبه کرده باشد و از کأس عشق جرعه ای نوشیده باشد، آنچه از محبوبش برسد محبوب او است.
زهر از قِبَل تو نوش دارو
فحش از دهن تو طیِّبات است
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 631
رضا به «رضی الله »
و این مقام، یعنی مقام محبت و جذبه را باید اوائل درجه ثالثه رضا دانست. و آن، آن است که از آن تعبیر کنند به رضاء برضی الله . و آن چنان است که عبد از خود خشنودی ندارد، و رضایت او تابع رضایت حق است؛ چنانچه ارادۀ او به اراده او است. چنانچه درحدیث شریف است: رِضَی الله رِضانا أهْلَ الْبَیْتِ. گرچه ممکن است این اشاره به مقام عالیتری باشد که آن عبارت است از قُرب فرایض که بقاء بعد الفناء است.(651)
* * *
رضایت به عطای خداوند
ما باید کوشش کنیم که ذائقه مان را یک همچو ذائقه ای قرار بدهیم که برای ما هر چیز شیرین باشد. رضای به قضای خدا، معنایش همین است که یکوقت تسلیم است، آدم تسلیم می شود، خوب، ما سِلْمیم. یکوقت رضاست به آنچه او می کند، این دیگر فرق نمی کند بین اینکه آن کسی که راضی است، فرق نمی کند بین این که از او بلا برسد یا این که از او نعمت برسد، همه را نعمت می داند. می گوید از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان همین محبوبهای ظاهری هم اگر چنانچه فرض کنید که یک چیزی که نا گوار است بگوید، در ذائقۀ کسی که دوست دارد، خوش می آید. اگر ما برسیم به این معنا، و امیدواریم که با جدیت برسیم به این معنا که خوشمان بیاید از این معانی. الآن ما می بینیم که این جوانهای ما که دارند می روند در جبهه ها، برای شهادت می روند، اینها همینند. اینها برای اینکه در ذائقه شان خوش آمده
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 632
است این معنا؛ این را از خدا می دانند ؛ چون از خدا می دانند از این جهت سخت برایشان نیست. ما باید خودمان را جوری تربیت کنیم که راضی باشیم به آنچه خدای تبارک و تعالی به ما اِعطا می کند. آنچه می دهد بلا باشد خوب است و واقعش هم اینطور است، برای اینکه خدای تبارک و تعالی بندگانش را می خواهد. گاهی وقتها «بلا» برای انسان نعمت است، گاهی وقتها نعمت «بلا»ست. خدای تبارک و تعالی می خواهد مردم را تربیت کند. کسانی که به او متوجه می شوند تربیتش گاهی به این است که فشار برشان وارد بیاورد ؛ گاهی به این است که نعمت برشان بدهد. آن وقتی که فشار وارد می آید روحها پرواز می کنند به عالم دیگر، آن در فشارهاست که اینطور می شود.(652)
1 / 1 / 64
* * *
معرفت به جمال حق
بدان که چون مقام رضا از آثار و شؤون معارف الهیه است چون سایر مقامات اهل خصوص، از این جهت، اشارۀ به بعض مبادی آن خالی از مناسبت نیست. پس گوئیم: چون مبدأ رضاء از حق تعالی معرفت عبد است به جمیل بودن افعال حق تعالی، از این جهت، ما مقام جمال حق را ذاتاً و صفتاً و فعلاً بیان کنیم، و مراتب معرفت عبد را در این مقام ذکر کنیم.
بدان که اول مرتبه ای که از برای عبد حاصل شود علم به جمیل بودن حق است ذاتاً و صفتاً و فعلاً ـ به حسب برهان علمی حِکمی ـ . و این مقام گرچه مفتاح ابواب معارف است. به حسب نوع و متعارف ـ و اگر کسی به مقامات عالیه عرفان از غیر این طریق برسد، از نوادر است و میزان در نوعیت نیست ـ ، ولی وقوف در
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 633
این مرتبه از حجب بزرگ است بطوری که درباره آن گفته شده است: «ألْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الأکْبَر».
و از این علم برهانی که حظّ عقل است اخلاق نفسانیّه ـ که از توابع معارف است ـ حاصل نشود، و لهذا چه بسا حکماء بزرگ مرتبه در علمِ بحثی، که دارای مقام رضا و تسلیم و دیگر مقامات روحیه و اخلاق نفسانیّه و معارف الهیّه نیستند، در همان حجب علمیّه تا ابد باقی مانند.
ایمان به جمال حق
مرتبۀ دوّم آن است که همین مرتبه [را] که جمال حق است و جمیل بودن اوصاف و افعال او است به قلب برساند، بطوری که قلب ایمان آورد به جمیل بودن حق. و آن، به آن است که با شدت تذکّر از نِعم الهیه و آثار جمال او قلب را خاضع کند تا کم کم صفت جمال حق را دل قبول کند، و این مقام ایمان است. و چون بنده به این مقام رسید و دل او ایمان به این حقیقت آورد، از حقیقت نوریه رضایت و خوش بینی و خشنودی در دل او جلوه ای واقع شود، و این اوّل مرتبۀ رضا است. و قبل از این، از آن اثری نیست. و لهذا در روایات شریفه، رضا را یکی از ارکان ایمان قرار داده؛ چنانچه از کافی شریف منقول است:
قالَ أمِیْرُ الْمُؤْمِنینَ ـ عَلَیْهِ السَّلام ـ : ألإیْمانُ أرْبَعَةُ أرْکانٍ: ألرِّضا بِقَضاءِ الله؛ وَالتَّوَکُّلُ عَلَی الله؛ وَ تَفْویْضُ الأمْرِ إلَی الله؛ وَ التَّسْلِیْمُ لِأَمْرِ الله.
اطمینان به جمال حق
مرتبۀ سوّم آن است که عبد سالک به درجۀ اطمینان رسد ـ و اطمینان کمال این است ـ ، و چون طمأنینۀ نفس حاصل شد به مقام جمیلیّت حق، مرتبۀ رضا کاملتر گردد. و شاید اشارۀ به این معنی باشد آیۀ مبارکه سوره الفجر: یا أیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إلی رَبِّکِ
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 634
راضِیَةً مَرْضِیَّةً.
رجوع به سوی ربّ که از مقامات کامله اهل اخلاص است، برای صاحبان نفس مطمئنه که راضی و مرضی هستند، قرار داده و قطع طمع متسخط را فرموده.
مشاهده جمال حق
مرتبۀ چهارم، مقام مشاهده است. و آن از برای اهل معرفت و اصحاب قلوب است که شطر قلب خود را از عالم کثرت و ظلمت منصرف نمودند، و خانۀ دل را از غبار اغیار جاروب فرمودند، و رفض غبار کثرت از آن کردند، پس حق تعالی به جلوه های مناسبه با قلوب آنها به آنها تجلی فرماید، و دل آنها را به خود خوش کند، و از دیگران منصرف فرماید.
و از برای این مقام بطور کلی، سه درجه است: درجۀ اولی، مشاهده تجلّی افعالی است، و در این مقام رضا به قضاء الله به کمال مرتبت حاصل آید. درجۀ ثانیه، مشاهده تجلّی صفاتی و اسمائی است. درجۀ ثالثه، مشاهده تجلّی ذاتی است. و این دو مقام ارفع از اسم رضا و امثال آن است گرچه روح رضا، که حقیقت محبّت و جذبه است، در این مقام موجود است به طور کمال. و در احادیث شریفه اشاره به مقام کمال رضا فرموده:
عَنْ أبِی عَبْدِالله [علیه السلام] قالَ: إنَّ أعْلَمَ النّاسِ بِالله أرْضاهُمْ بِقَضاءِ الله عَزَّوَجَلّ.(653)
* * *
تأثیر رضا در وصول به کمال
خُلق رضا، که یکی از اخلاق کمالیّۀ انسانیّه است، در تصفیه و
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 635
تجلیۀ نفس تأثیرات بسیاری دارد که قلب را مورد تجلّیات خاصّۀ الهیّه قرار می دهد و ایمان را به کمال ایمان، و کمال ایمان را به طمأنینه، و طمأنینه را به کمال آن، و کمال آن را به مشاهده، و آن را به کمال مشاهده، و کمال آن را به معاشقه، و معاشقه را به کمال آن، و کمال آن را به مراوده، و مراوده را به کمال آن، و کمال آن را به مواصله، و مواصله را به کمال آن،و آنچه در وهم من و تو ناید ترقّی دهد؛ و در ملک بدن و آثار و افعال صوریّه که شاخ و برگ است تأثیرات غریبی دارد: سمع و بصر و دیگر قوی و اعضا را الهی کند و سرّ کُنْتُ سَمْعَهُ و بَصَرَهُ را تا اندازه ای ظاهر گرداند.(654)
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 636