بخش سوم: منازل و مقامات سلوک

اخلاص نیت

اخلاص نیت

‏ ‏

نیت ملاک ارزش اعمال

‏ارزش همه چیز به آن چیزی است که برای او، انسان ‏‏[‏‏عمل‏‏]‏‎ ‎‏می کند. نماز هم که انسان می خواند ارزشش به آن نیتی است که به‏‎ ‎‏آن نیت وارد نماز می شود.(541)‏

6 / 10 / 59

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 522
تعریف اخلاص نیت

‏اخلاص نیتْ اخراج غیر حق است از منزلگاه آن ذات مقدس.(542)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

مراتب اخلاص در عبادات

‏بباید دانست که نیت از اهمّ وظایفِ قلبیه است که صورت کمالیۀ‏‎ ‎‏عبادات به آن است؛ و نسبت آن به صورت اعمال، نسبت باطن به‏‎ ‎‏ظاهر و روح به بدن و قلب به قالب است.‏

‏     و از اهمّ وظایف و اشدّ شرایط آن بر عامه، تخلیص آن است. و‏‎ ‎‏کمتر نیتی اخلاص حقیقی تواند داشت؛ بلکه خلوص مطلقْ از‏‎ ‎‏اعلا مدارج اولیای کُمَّل است، زیرا که اخلاص عبارت از تصفیۀ‏‎ ‎‏عمل از مطلقِ شوبِ غیرحقّ است.‏

‏     و آن در عبادت عامه، تصفیه از شرک جلی و خفی است، از‏‎ ‎‏قبیل ریا و عجب و افتخار: ‏اَلالله الدّینُ الْخالِص.

‏     ‏‏و در عبادت خواص، تصفیۀ آن است از شوب طمع و خوف که‏‎ ‎‏در مسلک آنها شرک است.‏

‏     و در عبادت اصحاب قلوب، عبارت است از تصفیۀ از شوب‏‎ ‎‏انانیّت و انّیّت، که در مسلک اهل معرفت شرک اعظم و کفر اکبر‏‎ ‎‏است: «مادر بتها بت نفس شماست».‏

‏     و در عبادت کُمَّل، عبارت است از تصفیۀ آن از شوب رؤیت‏‎ ‎‏عبودیّت و عبادت، بلکه رؤیت کون؛ چنانچه امام علیه السلام‏‎ ‎‏فرمود: «قلب سلیم آن است که ملاقات کند حقّ را و در آن احدی‏‎ ‎‏سوای حقّ نباشد.»‏‎[1]‎

‏    ‏‏پس، وقتی سالک الی الله قدم بر فرق حظوظ خود بلکه خود و‏‎ ‎‏عالم نهاد و خود را یکسره خالص کرد از رؤیت غیر و غیریت و در‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 523

‏قلب او جز حقّ جایگزین نشد و بیت الله را از بتها به دست ولایت‏‎ ‎‏خالی کرد و از تصرف شیطان تهی نمود، دین او و عمل او و باطن و‏‎ ‎‏ظاهر او برای حقّ خالص شود. و حقّ تعالی چنین دینی را برای‏‎ ‎‏خود اختیار فرموده:‏ وَ کُلُّ قَلْبٍ فیهِ شَکٌ اَوُ شِرْکٌ فَهُوَ ساقِط‎[2]‎‏.(543)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

قرآن و خلوص نیّت

‏یکی از مهمّات آداب نیّت، که از مهمّات جمیع عبادات است و از‏‎ ‎‏دستورات کلّیۀ شامله است، «اخلاص» است. و حقیقت آن،‏‎ ‎‏تصفیه نمودن عمل است از شائبۀ غیر خدا، و صافی نمودن سرّ‏‎ ‎‏است از رؤیت غیر حق تعالی در جمیع اعمال صوریّه و لُبّیّه و‏‎ ‎‏ظاهریّه و باطنیّه. و کمال آن، ترک غیر است مطلقاً و پا نهادن بر‏‎ ‎‏انّیّت و انانیّت و غیر و غیریّت است یکسره. قال تعالی: ‏اَلا لله الدّینُ‎ ‎الْخالِص.‎[3]‎‏ (خدای تعالی اختیار فرموده برای خویش دین خالص را.)‏‎ ‎‏و اگر یکی از حظوظ نفسانیّه و شیطانیّه در دین باشد، خالص‏‎ ‎‏نخواهد بود؛ و آنچه خالص نیست، حق تعالی اختیار نفرموده؛ و‏‎ ‎‏آنچه شائبۀ غیریّت و نفسانیّت دارد از حدود دین حق خارج است.‏

‏     و قال تعالی: ‏وَما اُمِرُوا اِلاّ لِیَعْبُدُوا الله مُخلِصینَ لَهُ الدّین.‎[4]‎

‏    ‏‏و قال تعالی: ‏مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مالَهُ فِی الْاخِرَةِ مِنْ‎ ‎نَصیبٍ.‎[5]‎

‏    ‏‏و قال رسول الله صلّی الله علیه و آله ـ علی ما نُقِل: ‏اِنَّما لِکُلّ امْرِءٍ‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 524

مانَوی: فَمَنْ کان هِجْرَتُهُ اِلی الله وَ رَسُولِهِ، فَهِجْرَتُهُ اِلی الله وَ رَسُولِهِ؛ وَ مَنْ کان‎ ‎هِجْرَتُهُ اِلی دُنیا یُصیبُها اَوْ اِمْرَئَةٍ یَنْکَحُها، فَهِجْرَتُهُ اِلی ما هاجَرَ اِلَیه.‎[6]‎

‏    ‏‏و قال تعالی: ‏وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً اِلَی الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ المَوْتُ‎ ‎فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی الله .‎[7]‎‏ و این آیۀ شریفه ممکن است متکفّل جمیع‏‎ ‎‏مراتب اخلاص باشد: یکی هجرت صوری که به بدن واقع شود. و‏‎ ‎‏این هجرت اگر خالص برای خدا و رسول نباشد، بلکه برای‏‎ ‎‏حظوظ نفسانی باشد، هجرت الی الله و رسوله نیست. و این مرتبۀ‏‎ ‎‏اخلاص صوری فقهی است.(544)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

ارتباط نیت با عمل

‏عَنْ سُفْیانَ بْنِ عُیَیْنَة، عَنْ أَبِی عَبْدِ الله، علیه السَّلام، فِی قَوْلِ الله‏‎ ‎‏تَعالی:‏

‏     ‏لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً.‎[8]‎‏ قَالَ: لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَکُمْ عَمَلاً، وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلاً. وَ‏‎ ‎إِنَّمَا الْاءِصَابَةُ خَشْیَةُ الله وَ النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ. ثُمَّ قَالَ: الْاءِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی‎ ‎یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ. وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ، الَّذِی لاَتُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلاَّ الله‎ ‎تَعالی؛ وَ النِّیَّةُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ. أَلاَ، وَ إِنَّ النِّیَّةَ هِیَ الْعَمَلُ. ثُمَّ تَلاَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ: قُلْ‎ ‎کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ‎[9]‎‏ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِهِ.‏‎[10]‎

‏    ‏‏ترجمه «سفیان از حضرت صادق، علیه السّلام، نقل کند در‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 525
‏ تفسیر فرمودۀ خدای تعالی ‏لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً‏. (تا امتحان کند‏‎ ‎‏شما را کدامیک نیکوترید از حیث عملها.)‏

‏     فرمود: "قصد نکرده بیشترِ شما را از حیث عمل، و لیکن‏‎ ‎‏درست تر شما را از حیث عمل. و جز این نیست که این درستیْ‏‎ ‎‏ترس از خدا و نیت راست است با ترس." پس از آن گفت:‏‎ ‎‏"مراعات کردن عمل را تا خالص شود سخت تر از عمل است. و‏‎ ‎‏عمل خالص‏‏[ ‏‏آن است‏‏]‏‏ که نخواهی که ثنا کند تو را بر آن کس مگر‏‎ ‎‏خدای تعالی؛ و نیّت برتر از عمل است. آگاه باش، همانا نیتْ عملْ‏‎ ‎‏است." پس از آن تلاوت کرد قول خدای عزّوجلّ را: ‏قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‎ ‎شاکِلَتِهِ‏. (بگو هر کسی عمل می کند بر شکل خود) یعنی بر نیت‏‎ ‎‏خود"».‏

‏     ... بدان که در این حدیث شریف صواب و نیکویی عمل را‏‎ ‎‏مبتنی بر دو اصل شریف قرار داده است، و میزان در کمال و‏‎ ‎‏تمامیت آن را این دو اصل قرار داده: یکی خوف و خشیت از حق‏‎ ‎‏تعالی؛ و دیگر نیت صادقه و ارادۀ خالصه. و بر ذمّۀ ماست که‏‎ ‎‏ارتباط این دو اصل را با کمال عمل و صواب و درستی آن بیان‏‎ ‎‏نماییم.‏

‏     پس، گوییم که خوف و ترس از حق تعالی موجب تقوای نفوس‏‎ ‎‏و پرهیزگاری آنها است؛ و آن باعث شود که قبولِ آثارِ اعمال را‏‎ ‎‏بیشتر نماید. و تفصیل این اجمال آن است که ما پیش از این در‏‎ ‎‏شرح بعضی از احادیث سالفه ذکر کردیم که هر یک از اعمال‏‎ ‎‏حسنه یا سیّئه را در نفس تأثیری است؛ پس اگر آن عمل از سنخ‏‎ ‎‏عبادات و مناسک باشد تأثیرش آن است که قوای طبیعیه را خاضع‏‎ ‎‏قوای عقلیه کند و جنبۀ ملکوت نفس را بر ملک قاهر نماید و‏‎ ‎‏طبیعت را منقاد روحانیت نماید تا برسد به آن مقام که جذباتِ‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 526
‏روحیه دست دهد و به مقصود اصلی رسد. و هر عملی که این تأثیر‏‎ ‎‏را بیشتر کند و این خدمت را بهتر انجام دهد، آن عمل مصابتر و‏‎ ‎‏مقصود اصلی بر آن بهتر مترتب است؛ و هر چیزی که دخیل در‏‎ ‎‏این تأثیر باشد، مکفّل اصابۀ عمل است. و غالباً افضلیت اعمال را‏‎ ‎‏میزان همین است. و توان حدیث معروف ‏أَفْضَلُ الْاَعْمالِ أَحْمَزُها‎[11]‎‏ را‏‎ ‎‏نیز به همین نکته منطبق نمود.‏

‏     پس از معلوم شدن این مقدمه، باید دانست که تقوا نفوس را‏‎ ‎‏صاف و پاک کند از کدورات و آلایش؛ و البته اگر صفحۀ نفوس از‏‎ ‎‏حجب معاصی و کدورات آنها صافی باشد، اعمال حسنه در آن‏‎ ‎‏مؤثرتر و اصابۀ به غرض بهتر نماید، و سرّ بزرگ عبادات، که‏‎ ‎‏ارتیاض طبیعت و قهر ملکوت بر مُلک و نفوذ ارادۀ فاعلۀ نفس‏‎ ‎‏است، بهتر انجام گیرد. پس، خشیت از حق را، که مؤثر تامّ در‏‎ ‎‏تقوای نفوس است، یکی از عوامل بزرگ اصلاح نفوس و دخیل‏‎ ‎‏در اصابۀ اعمال و حسن و کمال آنها باید شمرد؛ زیرا که تقوا علاوه‏‎ ‎‏بر آنکه خود یکی از مصلحات نفس است، مؤثر در تأثیر اعمال‏‎ ‎‏قلبیه و قالبیۀ انسان و موجب قبولی آنها نیز هست؛ چنانچه خدای‏‎ ‎‏تعالی فرماید: ‏إِنَّما یَتَقَبَّلُ الله مِنَ الْمُتَّقِینَ.‎[12]‎‏ «خداوند از پرهیزگاران قبول‏‎ ‎‏می کند و بس.»‏

‏     و دوم عامل بزرگ در اصابه و کمال اعمال، که فی الحقیقه به‏‎ ‎‏منزلۀ قوۀ فاعله است، (چنانچه خشیت و تقوای حاصل از آن به‏‎ ‎‏منزلۀ شرایط تأثیر ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ و در حقیقت تصفیۀ قابل نمایند و رفع‏‎ ‎‏مانع کنند) نیت صادقه و ارادۀ خالصه است که کمال و نقص و‏‎ ‎‏صحت و فساد عبادات کاملاً تابع آن است؛ و هر قدر عبادات از‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 527

‏تشریک و شوب نیات خالصتر باشند کاملترند. و هیچ چیز در‏‎ ‎‏عبادات به اهمیت نیت و تخلیص آن نیست، زیرا که نسبت نیات به‏‎ ‎‏عبادات، نسبت ارواح به ابدان و نفوس به اجساد است؛ چنانچه‏‎ ‎‏پیکرۀ آنها از مقام ملک نفس و بدن آن صادر شود و نیت و روح‏‎ ‎‏آنها از جنبۀ باطن نفس و مقام قلب صادر شود ـ و هیچ عبادتی‏‎ ‎‏بی نیت خالصه مقبول درگاه حق تعالی نیست؛ الا آنکه اگر خالص‏‎ ‎‏از ریا و شرک ظاهری ملکی نباشدـ و آن ریایی است که فقها،‏‎ ‎‏رضوان الله علیهم، ذکر فرمودندـ موجب بطلان و عدم اجزای‏‎ ‎‏ظاهر است؛ و اگر خالص از تشریک باطنی نباشد، گرچه به حسب‏‎ ‎‏ظاهر شرع و حکم فقهی صحیح و مجزی است، ولی به حسب‏‎ ‎‏باطن شرع و حقیقت و اسرار عبادات، صحیح نیست و مقبول‏‎ ‎‏پیشگاه مقدس نمی باشد. پس، ملازمه نیست بین صحت عبادت و‏‎ ‎‏قبول آن. چنانچه در اخبار نیز ذکر این مطلب بسیار است.‏‎[13]‎

ارتباط نیت و قبولی اعمال

‏     ‏‏و تعریف جامع شرک در عبادت، که تمام مراتب آن را شامل‏‎ ‎‏گردد، ادخال رضای غیر حق است در آن، چه رضای خود باشد یا‏‎ ‎‏غیر خود؛ الا آنکه اگر رضای غیر خود از سایر مردم باشد، شرک‏‎ ‎‏ظاهر و ریای فقهی است؛ و اگر رضای خود باشد، آن شرک خفی‏‎ ‎‏باطنی است؛ و در نظر اهل معارف باطل و ناچیز است و مقبول‏‎ ‎‏درگاه حق نیست. مثلاً کسی که نماز شب بخواند برای وسعت‏‎ ‎‏روزی، یا صدقه دهد برای رفع بلیّات، یا زکات دهد برای تنمیۀ‏‎ ‎‏مال، یعنی اینها را برای حق تعالی بکند و از عنایت او این امور را‏‎ ‎‏بخواهد، این عبادات گرچه صحیح و مجزی و با اتیان به اجزا و‏‎ ‎‏شرایط شرعیه این آثار نیز بر او مترتب شود، لکن این عبادت حق‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 528
‏ تعالی نیست، و دارای نیت صادقه و ارادۀ خالصانه نخواهد بود؛‏‎ ‎‏بلکه این عبادت برای تعمیر دنیا و رسیدن به مطلوبات نفسانیۀ‏‎ ‎‏دنیویه است؛ پس عمل او مصاب نیست. چنانچه اگر عبادات برای‏‎ ‎‏ترس از جهنم و شوق بهشت باشد، نیز خالص برای حق نیست و‏‎ ‎‏نیت صادقانه در آن ندارد. بلکه توان گفت که این عبادات خالص‏‎ ‎‏برای شیطان و نفس است؛ و انسانِ دارای این نحو عبادات، رضای‏‎ ‎‏حق را به هیچ وجه داخل در آنها نکرده تا تشریک باشد؛ بلکه فقط‏‎ ‎‏بت بزرگ را پرستیده ـ «مادر بتها بت نفس شماست.»‏

‏     این گونه از عبادات را حق تعالی به واسطۀ ضعف ما و رحمت‏‎ ‎‏واسعۀ خود به یک مرتبه قبول فرموده؛ یعنی، آثاری بر آنها مترتب‏‎ ‎‏فرموده و عنایاتی در مقابل آنها قرار داده که اگر انسان به شرایط‏‎ ‎‏ظاهریه و اقبال قلب و حضور آن و شرایط قبول آنها قیام کند، تمام‏‎ ‎‏آن آثار بر آنها مترتب شود و تمام وعده ها انجاز گردد.‏

‏     اینها حال عبادت عبید و اجراء. و اما عبادت احرار که برای‏‎ ‎‏حب حق تعالی و یافتن آن ذات مقدس را اهل عبادت واقع‏‎ ‎‏می شود، و خوف از جهنم و شوق بهشت محرّک آنها در آن نیست،‏‎ ‎‏اوّل مقام اولیا و احرار است. و از برای آنها مقامات و معارج دیگر‏‎ ‎‏است که به بیان نیاید و از حوصله خارج است. مادامی که نفس‏‎ ‎‏توجه به عبادت و عابد و معبود دارد، خالص نیست؛ باید دل خالی‏‎ ‎‏از اغیار گردد و در آن غیر حق راهی نداشته باشد تا خالص باشد.‏‎ ‎‏چنانچه در حدیث شریف ‏‏کافی‏‏ وارد است:‏

‏     قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ الله عَزَّ وَ جَلَّ: ‏إِلاّ مَنْ أَتَی الله بِقَلْبٍ سَلِیمٍ‏. ‏قَالَ:‎ ‎الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَی رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ. قَالَ: وَ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شِرْکٌ أَوْ‎ ‎شَکٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ. وَ إِنَّمَا أَرادَ بالزُّمْدِ فِی الدُّنْیَا لِتَفْرَغَ قُلُوبُهُمْ لاِخِرَةِ.‎[14]‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 529
‏    ‏‏سفیان بن عُیینَة، راوی حدیث سابق، گفت سؤال کردم از‏‎ ‎‏حضرت صادق، علیه السلام، از فرمودۀ خدای عزَّوجلَّ که در‏‎ ‎‏وصف روز قیامت می فرماید: ‏یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ. إِلاّ مَنْ أَتَی الله‎ ‎بِقَلْبٍ سَلِیمٍ.‎[15]‎‏ (روزی که نفع نمی دهد مال و نه اولاد، مگر کسی که‏‎ ‎‏بیاید با قلب سالم) فرمود: «قلب سلیم آن است که ملاقات می کند‏‎ ‎‏پروردگار خود را و حال آنکه نیست در آن احدی سوای او.»‏‎ ‎‏فرمود: «و هر قلبی که در آن شرک یا تردید باشد، ساقط است آن.‏‎ ‎‏و جز آن نیست که اراده فرموده خدا زهد را در دنیا تا فارغ شود‏‎ ‎‏دلهای آنها برای آخرت.» البته قلوبی که در آن غیر حق راه داشته‏‎ ‎‏باشد و دست خوش شرک و شک باشد، چه شرک جلی و چه‏‎ ‎‏شرک خفی، از درجۀ اعتبار در محضر قدس پروردگار ساقط‏‎ ‎‏است. و از شرک خفی است اعتماد بر اسباب و رکون بر غیر حق.‏‎ ‎‏حتی در روایت وارد است که تحویل انگشتری برای یاد ماندن‏‎ ‎‏مطلبی در خاطر از شرک خفی است.‏‎[16]‎‏ و راه داشتن غیر حق در دل‏‎ ‎‏از شرک خفی به شمار می رود. و اخلاص نیتْ اخراج غیر حق‏‎ ‎‏است از منزلگاه آن ذات مقدس. چنانچه برای شکّ نیز مراتبی‏‎ ‎‏است که بعض از آن را شک جلی و بعضی را شک خفی باید‏‎ ‎‏دانست که از ضعف یقین و نقصان ایمان حاصل شود. مطلق‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 530
‏ اعتماد بر غیر حق و توجه به مخلوق از ضعف یقین و سستی ایمان‏‎ ‎‏است؛ چنانچه تزلزل در امور نیز از آن است. و مرتبۀ اخفای شک،‏‎ ‎‏حالت تلوین و عدم تمکین در توحید است. پس، توحید حقیقی‏‎ ‎‏اسقاط اضافات و تعینات و کثرات است، حتی کثرات اسمائی و‏‎ ‎‏صفاتی؛ و تمکین در آن خلوص از شک است. و «قلب سلیم» قلب‏‎ ‎‏خالی از مطلق شرک و شک است.‏

‏     و در این حدیث شریف که می فرماید: و ‏إنَّما أَرادَ بِالزُّهدِ‏... اشاره‏‎ ‎‏به آن است که غایت زهد در دنیا‏‏[ ‏‏آن است که‏‎ ‎‏]‏‏کم کم قلب از آن‏‎ ‎‏منصرف شود و متنفر گردد، و توجه به مقصود اصلی و مطلوب‏‎ ‎‏واقعی پیدا کند.‏

‏     و از صدر حدیث ظاهر شود که مقصود از «آخرت»‏‎ ‎‏غایت القصوای دایرۀ وجود و نهایت رجوع است؛ و آخرت به قول‏‎ ‎‏مطلق همان است. بنابر این، دنیا تمام دایرۀ ظهور، و زهد در آن‏‎ ‎‏مستلزم خلوص قلب است از غیر حق تعالی. پس، هر کس که در‏‎ ‎‏قلب او غیر حق باشد و توجه به اغیار داشته باشد، چه از امور‏‎ ‎‏ملکی مادی باشد یا امور معنوی، چه صور اخروی یا کمالات و‏‎ ‎‏مدارج، بالجمله هر چه غیر حقّ است، از اهل دنیاست و زاهد‏‎ ‎‏نیست در دنیا، و محروم از آخرت حقیقی و بهشت لقا، که اعلی‏‎ ‎‏مراتب بهشت است، می باشد، گرچه دارای مراتب دیگر از‏‎ ‎‏کمالات معنوی و بهشتهای عالی مرتبه باشد؛ چنانچه اهل دنیا در‏‎ ‎‏اموال دنیوی و مقامات آن مختلفند. و آن مقامات از اهل الله بودن‏‎ ‎‏بسی دور است.(545)‏

‏ ‏

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 531

نیت شکل دهندۀ عمل

‏بباید دانست که تخلیص نیت از تمام مراتب شرک و ریا و غیر آن، و‏‎ ‎‏مراقبت و ابقای بر آن، از امور بسیار مشکل و مهم است؛ بلکه‏‎ ‎‏بعض مراتب آن جز برای خلّص اولیاء الله میسر و میسور نیست،‏‎ ‎‏زیرا که نیتْ عبارت است از اراده باعثۀ به عمل؛ و آن تابع غایات‏‎ ‎‏اخیره است؛ چنانچه این غایات تابع ملکات نفسانیه است که باطن‏‎ ‎‏ذات انسان و شاکلۀ آن را تشکیل دهد. کسی که دارای حب جاه و‏‎ ‎‏ریاست است و این حب ملکۀ نفسانیّه و شاکلۀ روح او شده است،‏‎ ‎‏غایت آمال او رسیدن به آن مطلوب است، و افعال صادره از او تابع‏‎ ‎‏آن غایت است و داعی و محرک او همان مطلوب نفسانی است و‏‎ ‎‏اعمال او برای وصول به آن مطلوب از او صادر گردد. مادامی که‏‎ ‎‏این حب در قلب اوست، عمل او خالص نتواند شد. و کسی که‏‎ ‎‏حب نفس و خودخواهی ملکه و شاکلۀ نفس اوست، غایت مقصد‏‎ ‎‏و نهایت مطلوب او رسیدن به ملایمات نفسانیه است و محرک و‏‎ ‎‏داعی او در اعمال همین غایت است؛ چه اعمال او برای وصول به‏‎ ‎‏مطلوبات دنیویه باشد، یا مطلوبات اخرویه از قبیل حور و قصور و‏‎ ‎‏جنّات و نعم آن نشئه. بلکه مادامی که انانیت و خودخواهی و‏‎ ‎‏خودبینی در کار است، اگر برای تحصیل معارف و کمالات روحیه‏‎ ‎‏نیز اقدامی کند یا قدمی زند، برای خود و نفسانیت خویش است؛ و‏‎ ‎‏آن نیز خودخواهی است نه خداخواهی. و معلوم است‏‎ ‎‏خودخواهی و خداخواهی با هم جمع نشود. بلکه اگر خدا را‏‎ ‎‏خواهد، برای خود خواهد و غایت مقصد و نهایت مطلوبْ خود و‏‎ ‎‏نفسانیت است.‏

‏     پس، معلوم شد که تخلیص نیت از مطلق شرک کار بسیار‏‎ ‎‏بزرگی است که از هر کس نیاید، و کمال و نقص اعمال تابع کمال و‏‎ ‎‏نقص نیّات است، زیرا که نیّتْ صورت فعلیه و جنبۀ ملکوتیۀ عمل‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 532
‏است، چنانچه اشاره به آن نمودیم. و در حدیث شریف اشاره به‏‎ ‎‏همین مطالب می نماید آنجا که فرماید: ‏وَ النِّیَّةُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلا، وَ إِنَّ‎ ‎النِّیَّةَ هِیَ الْعَمَلُ ‏. «نیت از عمل افضل است، بلکه نیتْ تمام حقیقت‏‎ ‎‏عمل است.» و این مبنی بر مبالغه نیست، چنانچه بعضی احتمال‏‎ ‎‏داده اند، بلکه مبنی بر حقیقت است؛ زیرا نیتْ صورت کاملۀ عمل‏‎ ‎‏و فصل محصِّل او است، و صحت و فساد و کمال و نقص اعمال به‏‎ ‎‏آن است. چنانچه عملِ واحد به واسطۀ نیت گاهی تعظیم و گاهی‏‎ ‎‏توهین است؛ و گاهی تامّ و گاهی ناقص است؛ و گاهی از سنخ‏‎ ‎‏ملکوتِ اعلی و صورت بهیۀ جمیله دارد، و گاهی از ملکوت اسفل‏‎ ‎‏و صورت موحشه مدهشه دارد. ظاهر نماز علی بن ابی طالب،‏‎ ‎‏علیه السلام و نماز فلان منافق در اجزاء و شرایط‏‏[ ‏‏و‏‎ ‎‏]‏‏صورت‏‎ ‎‏ظاهری عمل هیچ تفاوتی ندارد، لیکن آن یک با آن عمل معراج‏‎ ‎‏الی الله کند و صورتش ملکوت اعلی است؛ و دیگری با آن عمل به‏‎ ‎‏جهنم سقوط کند و صورتش ملکوت اسفل است و از شدت‏‎ ‎‏ظلمت شبیه ندارد. به واسطۀ چند قرص نان جوین که خانوادۀ‏‎ ‎‏عصمت (ع) در راه خدا می دهند، چندین آیه خدای تعالی در‏‎ ‎‏مدح آنها فرو می فرستد‏‎[17]‎‏. جاهل گمان می کند دو سه روز‏‎ ‎‏گرسنگی و غذای خود را به فقرا دادن امر مهمی است. با این که‏‎ ‎‏صورت این قبیل اعمال از هر کس می شود صادر شود و چیز‏‎ ‎‏مهمی نیست، اهمیت آن به واسطۀ قصد خالص و نیت صادقانه‏‎ ‎‏است. روح عملْ قوی و لطیف و از قلب سلیم صافی صادر است‏‎ ‎‏که دارای این قدر اهمیت است. صورت ظاهر نبی اکرم، صلّی الله ‏‎ ‎‏علیه و آله، و سایر مردم فرقی نداشت، و لهذا بعضی از اعراب‏‎ ‎‏غریب که به حضور مبارکش می رسیدند و آن حضرت با جمعی‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 533
‏ نشسته بودند، می پرسیدند: کدام یک پیغمبر هستید‏‎[18]‎‏؟ آنچه‏‎ ‎‏پیغمبر (ص) را از غیر ممتاز می کند، روح بزرگ قوی لطیف آن‏‎ ‎‏سرور است، نه جسم مبارک و بدن شریفش. و در علوم عقلیه مقرر‏‎ ‎‏است که شیئیت شی ء به صورت آن است نه مادۀ آن. بلکه تحدید‏‎ ‎‏به فصلْ حدّ تامّ است، و به جنس و فصلْ ناقص است؛ زیرا که‏‎ ‎‏اختلاط به غرایب و اجانب و معرفی به منافی شی ء، مضر به‏‎ ‎‏حقیقت و تعریف و تمامیت آن است؛ و ماده و جنس از غرایب و‏‎ ‎‏اجانب است نسبت به حقیقت شی ء که عبارت از صورت و فعلیت‏‎ ‎‏و فصل است. پس، تمام حقیقت اعمال همان صور اعمال و جنبۀ‏‎ ‎‏ملکوتیۀ آنها است که نیت است. و از این بیان معلوم شد که‏‎ ‎‏حضرت صادق، علیه السلام، در این حدیث شریف اوّل نظر به‏‎ ‎‏صور اعمال و مواد آنها فرموده، و فرموده است جزء صوری افضل‏‎ ‎‏از جزء مادی و نیت افضل از عمل است، چنانچه گوییم روح افضل‏‎ ‎‏از بدن است. و لازم نیاید که عملِ بی نیتْ صحیح باشد، و بدنِ‏‎ ‎‏بی روح بدن باشد؛ بلکه به تعلق نیت به عمل و روح به بدن آن یک‏‎ ‎‏عمل و این یک بدن گردد. و این معجون مختلط از نیت و عمل و‏‎ ‎‏روح و بدن، جزء صوری ملکوتی هریک افضل از جزء مادی‏‎ ‎‏مُلکی آن است. و این معنی حدیث مشهور است: ‏نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ‎ ‎عَمَلِهِ.‎[19]‎‏ و در ثانی آن حضرت نظر فرموده به فنای عمل در نیت و‏‎ ‎‏ملک در ملکوت و مظهر در ظاهر، و فرموده است: ‏أَلاَ، وَ إِنَّ النِّیَّةَ هِیَ‎ ‎الْعَمَلُ‏. عمل همان نیت است، و غیرِ نیتْ چیزی در کار نیست. و‏‎ ‎‏تمام اعمال در نیات فانی هستند و از خود استقلالی ندارند. پس از‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 534

‏آن، استشهاد فرمود به قول خدای تعالی: ‏قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ‎[20]‎‏. هر‏‎ ‎‏کس بر شاکلۀ خود عمل می نماید، و اعمالْ تابع شاکلۀ نفس است.‏‎ ‎‏و شاکلۀ نفس گرچه هیئت باطنی روح و ملکات مخمرۀ در آن‏‎ ‎‏است، لکن نیّاتْ شاکلۀ ظاهریۀ نفس اند. توان گفت که ملکاتْ‏‎ ‎‏شاکلۀ اولیّۀ نفس، و نیّات شاکلۀ ثانویۀ آن هستند، و اعمال تابع‏‎ ‎‏آنهاست، چنانچه حضرت فرموده است: شاکله نیّت است.(546)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

حفظ اخلاص پس از عمل

‏بدان که آنچه در حدیث شریف است که ‏الْاءِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ‎ ‎أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ‎[21]‎‏ تحریص بر آن است که انسان از اعمالی که می کند باید‏‎ ‎‏مراعات و مواظبت نماید، چه در حین اتیان آن و چه بعد از آن.‏‎ ‎‏زیرا که گاه شود که انسان در حال اتیان عمل آن را بی عیب و نقص‏‎ ‎‏تحویل دهد و خالی از ریا و عجب و غیر آن باشد، ولی بعد از عمل‏‎ ‎‏به واسطۀ ذکر آن به ریا مبتلا شود. چنانچه در حدیث شریف ‏‏کافی‏‎ ‎‏وارد است:‏

‏     عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، علیه السَّلام، أَنَّهُ قَالَ: ‏الْاءِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ.‎ ‎قَالَ: وَ مَا الْاءِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ؟ قَالَ: یَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ یُنْفِقُ نَفَقَةً لله وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ‎ ‎لَهُ، فَکُتِبَ لَهُ سِرّاً؛ ثُمَّ یَذْکُرُهَا فَتُمحی فَتُکْتَبُ لَهُ علاَنِیَةً؛ ثُمَّ یَذْکُرُهَا فَتُمْحَی، فَتُکتَبُ‎ ‎لَهُ رِیَاءً.‎[22]‎

‏    ‏‏«از حضرت باقر العلوم، علیه الصلاة والسلام، روایت شده که‏‎ ‎‏فرمود: "مراعاتِ عمل سخت تر است از عمل." راوی گفت:‏‎ ‎‏"مراعات عمل چیست؟" فرمود: "مرد صله می کند یا انفاقی‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 535

‏می نماید برای خدای واحد بی شریک (یعنی ریا در عمل‏‎ ‎‏نمی کند.)، پس نوشته شود آن عمل از برای او پنهانی و ثواب‏‎ ‎‏پنهانی به او دهند؛ پس از آن ذکر می کند آن عمل را، پس محو شود‏‎ ‎‏آن و نوشته شود برای او آشکارا. (یعنی ثواب عبادت آشکارا به او‏‎ ‎‏دهند.) پس از آن ذکر کند آن را، پس محو شود آن و نوشته شود‏‎ ‎‏برای او ریا."»‏

‏     انسان تا آخر عمرش هیچگاه از شر شیطان و نفس مأمون‏‎ ‎‏نیست. گمان نکند که عملی را که بجا آورد برای خدا و رضای‏‎ ‎‏مخلوق را در آن داخل نکرد، دیگر از شرّ نفس خبیث در آن‏‎ ‎‏محفوظ ماند؛ اگر مواظبت و مراقبت از آن ننماید، ممکن است‏‎ ‎‏نفس او را وادار کند به اظهار آن. و گاه شود که اظهار آن را به کنایه و‏‎ ‎‏اشاره نماید. مثلاً نماز شب خود را بخواهد به چشم مردم بکشد با‏‎ ‎‏حقه و سالوس از هوای خوب یا بد سحر و مناجات یا اذان مردم‏‎ ‎‏ذکری کند؛ و با مکاید خفیۀ نفسْ عمل خود را ضایع و از درجۀ‏‎ ‎‏اعتبار ساقط کند. انسان باید مثل طبیب و پرستار مهربان از حال‏‎ ‎‏خود مواظبت نماید، و مهار نفس سرکش را از دست ندهد که به‏‎ ‎‏مجرد غفلت مهار را بگسلاند و انسان را به خاک مذلت و هلاکت‏‎ ‎‏کشاند؛ و در هر حال به خدای تعالی پناه برد از شرّ شیطان و نفس‏‎ ‎‏اماره. ‏إِنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبِّی‎[23]‎‏.(547)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

معنای عباد مخلَص

‏یکی از مهمّات آداب استعاذه، «خلوص» است؛ چنانچه خدای‏‎ ‎‏تعالی از شیطان نقل فرماید که گفت: ‏فَبِعِزَّتِک لاَُغْوِیَنَّهُمْ اجمعین اِلاّ‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 536
عِبادَکَ مِنْهُمُ المُخْلَصین.‎[24]‎‏ و این «اخلاص»، به حسب آنچه از کریمۀ‏‎ ‎‏شریفه ظاهر شود، بالاتر از اخلاص عملی است، چه عمل‏‎ ‎‏جوانحی یا جوارحی؛ زیرا که به صیغۀ مفعول است؛ و اگر منظور‏‎ ‎‏اخلاص اعمالی بود، به صیغۀ فاعل تعبیر می شد. پس، مقصود از‏‎ ‎‏این اخلاص، خالص شدن هویت انسانیة به جمیع شئون غیبیّه و‏‎ ‎‏ظاهریّه است که اخلاص عملی از رشحات آن است. گرچه در‏‎ ‎‏ابتداء سلوک برای عامّه این حقیقت و لطیفۀ الهیّه حاصل نشود‏‎ ‎‏مگر به شدّت ریاضات عملیّه، و خصوصاً قلبیّه که اصل آن است؛‏‎ ‎‏چنانچه اشاره به آن است در حدیث مشهور که می فرماید: ‏مَنْ‎ ‎اَخْلَصَ لله اَرْبَعینَ صَباحاً جَرَتْ یَنابیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی لِسانِه‏. کسی که چهل‏‎ ‎‏صباح ـ به مقدار تخمیر طینت آدم که چهل صباح بوده و رابطۀ این‏‎ ‎‏دو به هم پیش اهل معرفت و اصحاب قلوب معلوم است ـ خود را‏‎ ‎‏برای خدا خالص کند و عملهای قلبی و قالبیش را خالص برای حق‏‎ ‎‏کند، قلبش الهی شود؛ و قلب الهی جز چشمه های حکمت نزاید؛‏‎ ‎‏پس زبانش نیز، که بزرگتر ترجمان قلب است، ناطق به حکمت‏‎ ‎‏شود. پس، در اوّل امر اخلاص عمل باعث خلوص قلب شود؛ و‏‎ ‎‏چون قلب خالص شد، انوار جلال و جمال، که به تخمیر الهی در‏‎ ‎‏طینت آدمی ودیعه بود، در مرآت قلب ظاهر شود و جلوه کند و از‏‎ ‎‏باطن قلب به ظاهر ملک بدن سرایت کند.‏

‏     بالجمله، آن خلوص که موجب خروج از تحت سلطنت‏‎ ‎‏شیطانیّه است، خالص شدن هویّت روح و باطن قلب است برای‏‎ ‎‏خدای تعالی. و اشاره به این مرتبه از خلوص است کلام حضرت‏‎ ‎‏امیر المؤمنین در مناجات شعبانیّه: ‏الهی، هَبْ لی کَمالَ الاِنْقِطاع اِلَیْکَ‏. و‏‎ ‎‏چون قلب به این مرتبه از اخلاص رسد و از ما سوی بکلی منقطع‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 537

‏شود و در مملکت وجود او به جز حق راه نداشته باشد، شیطان را‏‎ ‎‏ـ که از غیر راه حق بر انسان راه یابد ـ بر او راه نباشد؛ و حق تعالی او‏‎ ‎‏را به پناه خود بپذیرد و در حصن حصین الوهیّت واقع شود.(548)‏

‏ ‏

*  *  *

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 538

  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 16، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الاخلاص»، ح 5.
  • . همان جا.
  • . «آگاه باشید که دین خالص فقط از آن خداست»؛ (زمر / 3).
  • . «آنان مأمور نشده اند جز برای آنکه خدا را عبادت کنند در حالی که دین را برای او خالص کرده باشند»؛ (بیّنه / 5).
  • . «کسی که کشتزار دنیا را طلبد، از دنیا به او می دهیم و او را در آخرت بهره ای نخواهد بود»؛ (شوری / 20).
  • . بنابر آنچه نقل شده، رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «برای هرکس همان چیزی است که نیّت کرده است؛ پس هرکس مقصدش خدا و رسول او باشد، هجرتش به سوی خدا و رسول اوست؛ و کسی که هجرت او برای رسیدن به دنیا یا ازدواج با زنی باشد، هجرتش به سوی همان چیز است»؛ مستدرک الوسائل؛ «ابواب مقدمة العبادات»، باب 5 ، ح 5 .
  • . نساء / 100.
  • . ملک / 3.
  • . اسراء / 84.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 16، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الاخلاص»، ح 4.
  • . «برترین کارها سخت ترین آنهاست»؛ بحارالانوار؛ ج 67، ص 191.
  • . مائده / 31.
  • . وسائل الشیعه؛ ج 1، ص 52 ، 53 ، «کتاب الطهارة»، «ابواب مقدمة العبادات»، باب 12، ح 3 و 11 ؛ مستدرک الوسائل؛ ج 1، ص 112، «کتاب الطهارة»، «ابواب مقدمة العبادات»، باب 12، ح 8.
  • . [سفیان] گفت از امام صادق (ع) از این کلام خداوند عزّ و جلّ: «جز کسی که با قلب سلیم نزد خدا آید» ؤال کردم. فرمود: «صاحب قلب سلیم کسی است که پروردگارش را ملاقات کند در حالی که قلب او متوجه جز خدا نباشد؛ و هر دلی که در آن شرک و ریبی باشد ساقط است؛ و [پیامبران و اولیای خدا] زهد از دنیا را اختیار کردند تا دلشان برای آخرت فارغ باشد»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 16، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الاخلاص»، ح 5، و در آن به جای «اراد بالزهد»، «ارادوا الزهد» آمده است.
  • . شعراء / 89 ـ90.
  • . قَالَ أَبُو عَبْدِالله (ع): «إِنَّ الشِّرْکَ أَخْفَی مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ؛ وَ قَالَ: مِنْهُ تَحْوِیلُ الْخَاتَمِ لِیَذْکُرَ الْحَاجَةَ، وَ شِبْهُ هَذَا»؛ امام صادق (ع) فرمود: «همانا شرک از راه رفتن مورچه پنهانتر است؛ و فرمود: از جمله شرک گرداندن انگشتری است برای آنکه حاجت خود را از یاد نبرد، و مانند آن»؛ معانی الاخبار؛ «باب نوادر المعانی»، ص 379، ح 1؛ وسائل الشیعه؛ ج 3، ص 409، «باب احکام الملابس»، باب 61.
  • . دهر / 22ـ 25.
  • . بحارالانوار؛ ج 16، ص 229، «تاریخ نبینا (ص)»، «باب مکارم اخلاقه و سیره»، ح 35.
  • . پیامبر فرمود: «نیّت مؤمن بهتر از عمل اوست»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 84، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب النیة»، ح 2.
  • . اسراء / 84.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 16، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الاخلاص»، ح 4.
  • . همان؛ ص 297، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الریاء»، ح 16.
  • . «نفس آدمی او را پیوسته به بدی فرمان دهد، مگر آنکه پروردگارم رحم نماید»؛ (یوسف / 53).
  • . «پس به عزت تو قسم همه آنها مگر بندگان مخلص تو را گمراه خواهم کرد»؛ (ص 82 ـ83).