فصل نهم: اخلاص
تعریف اخلاص
بدان که از برای «اخلاص» تعریفهایی کردند که ما ذکر بعضی از آنها را که پیش اصحاب سلوک و معارف متداول[ است] می کنیم به طریق اجمال.
جناب عارف حکیم سالک، خواجه عبدالله انصاری، قدّس سرّه، فرماید: اَلإِخْلاصُ تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ مِنْ کُلِّ شَوبٍ. «اخلاص صافی نمودن عمل است از هر خلطی.» و این اعم است از آن که شوب به رضای خود داشته باشد، یا شوب به رضای مخلوقات دیگری.
و از شیخ اجل بهائی منقول است که اصحاب قلوب از برای آن تعریفاتی کرده اند: قیلَ: تَنْزیهُ الْعَمَلِ أَنْ یَکُونَ لِغَیْرِالله فیهِ نَصیبٌ. «گفته شده است که آن پاکیزه نمودن عمل است از اینکه از برای غیر خدا در آن نصیبی باشد.» و این نیز قریب به تعریف سابق است. وَ قیلَ: أَنْ لا یُرید عامِلُهُ عَلَیْهِ عِوَضاً فِی الدّارَیْنِ. و «گفته شده که آن این است که اراده نکند عامل آن عوضی برای آن در دو
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 519
دنیا.» و از صاحب غرائب البیان نقل شده است که «مخلصان آنها هستند که عبادت خدا کنند به طوری که نبینند خود را در عبودیت او و نه عالَم و اهل آن را؛ و تجاوز نکنند از حدّ عبودیت در مشاهدۀ ربوبیت. پس، وقتی که ساقط شد از بنده حظوظ او از خاک تا عرش، راه دین را سلوک کرده. و آن طریق بندگی و عبودیتی است که خالص باشد از دیدن حوادث به واسطۀ شهود روح جمال پروردگار را. و این است دینی که حق تعالی اختیار فرموده است برای خود و از غیر حق تخلیص فرمود آن را و فرمود: أَلا لله الدِّینُ الْخالِصُ. و دین خالص نورِ قِدَم است پس از متلاشی شدن حدوث، در بیابان نور عظمت و وحدانیت. گویی خدای تعالی دعوت فرموده بندگان خود را بر سبیل تنبیه و اشاره به سوی تخلیص نمودن سرّ خود را از اغیار در اقبال آنها به سوی او.»
و از شیخ محقق، محی الدین عربی، نقل است که گفته است: أَلا، لله الدّینُ الخالِصُ عَنْ شَوْبِ الغَیْرِیَّةِ وَ الْأنانِیَّةِ؛ لاَِنَّکَ لِفَنائِکَ فیهِ بِالْکُلِّیَّةِ فَلا ذاتَ لَکَ وَ لا صِفَةَ وَ لا فِعْلَ وَ لا دینَ وَ إلاّ لَما خَلُصَ الدّینُ بالحقیقة فَلا یَکُونُ لله..(539)
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 520
حقیقت اخلاص
فالعارف الکامل من جعل قلبه هیولی لکل صورة أورد علیه المحبوب، فلم یطلب صورة و فعلیة، و تجاوز الکونین و ارتفع عن النشأتین؛ کما قال العارف الشیرازی:
در ضمیر ما نمی گنجد بغیر از دوست کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
و قال فی موضع آخر:
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
وهذا هو حقیقة الاخلاص الذی اشیر الیه فی الأخبار بقوله «من أخلص لله اربعین صباحاً، جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه.»
و فی الکافی عن ابی الحسن الرضا، علیه السلام : انّ امیر المؤمنین، صلوات الله علیه، کان یقول : طوبی لمن أخلص لله العبادة والدعاء، ولم یشغل قلبه بما تری عیناه، ولم ینس ذکر الله بما تسمع اذناه، ولم یحزن صدره بما أُعطی غیره.
هذا، فتبّاً لعبد إدّعی العبودیة، ثم دعی سیده ومولاه بالأسماء والصفات التی قامت بها سماوات الارواح واراضی الاشباح، وکان مسؤوله الشهوات النفسانیة والرذائل الحیوانیة، والظلمات التی بعضها فوق بعض، والرئاسات الباطلة، وبسط الید فی البلاد والتسلّط علی العباد.
تو را ز کنگرۀ عرش می زنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتاده است
و طوبی لعبد عبد الرب له وأخلص لله ولم ینظر إلا إلیه ولم یکن
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 521
مشتریاً للشهوات الدنیویة او للمقامات الاخرویة.(540)
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 522