خوف و رجا و مقابلهای آن دو
فرق خوف و نومیدی
بدان که مبادی خوف از حق تعالی و یأس و قنوط از رحمت الله، مختلف و آثار و ثمرات آنها نیز متفاوت و متمایز است؛ زیرا که خوف یا از تجلّی جلال و عظمت و کبریای حق ـ جلّ جلاله ـ است، و یا از تفکّر در شدّت بأس و دقت حساب و وعید به عذاب و عقاب است، و یا از رؤیت نقصان و تقصیر خود در قیام امر است و هیچ یک از این امور، منافات ندارد با رجاء و وثوق به رحمت.
و ثمره و نتیجۀ آن شدّت قیام به امر و کمال مواظبت در اطاعت است؛ منتهی آن که غایت افعال با هر یک از این مبادی مختلف شود چنانچه آن کس که رؤیت جلال و عظمت حق ـ جلّ و علا ـ او را دعوت به عمل کرده، غایت عمل او تعظیم عظیم وتجلیل جلیل است، ولسانش وَجَدْتُکَ أهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ می باشد.
اینان هم خوفشان غیر از خوف دیگران و هم عملشان غیر از عمل سایرین است. اینها را با بهشت و جهنّم سر و کار نیست و با جزای اعمال و سزای افعال، نظری نمی باشد.
و آن کس که خوف عذاب و عقاب و ترس بأس و حساب [ او را] به عمل کشانده، غایت او خلاصی از آن و رسیدن به مقابلات
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 482
آن است، و آن کس که رؤیت نقص و قصور خود موجب خوف شده و او را به عمل وادار کرده، غایت او رفع نقص است به اندازۀ میسور، و رسیدن به کمال است به مقدار مقدور.
و اما قنوط و یأس از رحمت حق، برگشت کند به تقیید و تحدید رحمت الهی و قصورِ غفران و عفو حق از اندام بی اندام خود و این قنوط، از اکبر کبایر است؛ بلکه الحاد به اسماء الهی و باطنش کفر بالله العظیم است و جهل به مقام مقدّس حق و حضرات اسماء و صفات و افعال او است.
و اثر و نتیجۀ این نومیدی و قنوط و حرمان و یأس، بازماندن از عمل و دست کشیدن از جدّیت و بریده شدن رشتۀ بندگی و گسیخته شدن افسار صاحب آن است. و کمتر چیزی بندۀ بیچاره را از درگاه حق تعالی و مقام مقدّسش، مثل این حالت دور، و از رحمتش مهجور کند.
غرور دام ابلیس
و از دامهای بزرگ ابلیس، آن است که در ابتداء بنده را به غرور کشاند، و او را به این وسیله افسار گسیخته کند، و از معاصی کوچک به بزرگ و از آن به کبائر و موبقات کشد. و چون مدتی بدین منوال با او بازی کرد و او را به خیال رجاء به رحمت، به وادی غرور کشاند، در آخر کار، اگر در او نورانیّتی دید که احتمال توبه و رجوع داد، او را به یأس از رحمت و قنوط کشاند و به او گوید: «از تو گذشته و کار تو اصلاح شدنی نیست.»
و این دام بزرگی است که بنده را از درِ خانۀ خدا روگردان کند، و دست او را از دامن رحمت الهی کوتاه نماید. و این منشأ خرابیهای عجیب و مفاسد بیشمار است؛ که ضرر این اشخاص به خود و به دیگران، از هر کس بیشتر است. و این از غایت جهل و نهایت شقاوت است.
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 483
تفکر در رحمتهای حق، منجی انسان
پس انسان باید در صدد علاج برای این کبیرۀ مهلکه برآید، و تفکر در رحمتهای واسعۀ حق و لطفهای خفیّ و جلیّ آن ذات مقدّس کند. خدای تبارک و تعالی دربارۀ انسان ملاطفتها و رحمتهای خاصّه فرموده، علاوه بر آن رحمتها که باسایر حیوانات شرکت دارد ودر حیات حیوانیِ او یا مقام نباتیِ او مدخلیت دارد؛ حتی در این مقامات نیز انسان را از سایر حیوانات به کرامتهائی ممتاز فرموده.
آب و هوا ـ که هر یک مدار حیات حیوانی، بلکه نباتی است ـ از نعمتهائی است که ما غافل از آن هستیم. و چون غرق این دو نعمت بزرگ هستیم، آن را جزء حساب نمی آوریم.
قبل از این که انسان متولّد شود خداوند برای او غذائی که مناسبترین غذاهاست برای آن وقت او تهیه فرموده. و انسان را مختص فرموده به این که، محبت او را در دل پدر و مادرش، بیش از سایر حیوانات قرار داده؛ به این معنا که انسان از بین سایر حیوانات اولاد دوست تر، و در جمع و ضبط و حفظ و تربیت اولاد، بیشتر جدّیت دارد. و به واسطۀ این علاقه و محبت فوق العاده خدمتهائی که به اولاد می کنند از روی دلخواهی و دلچسبی است بدون منّت و طمع مزد.
مادر شبهائی به سر می برد که سختی و تعب آن به شمار نیاید و به هیچ قیمت نتوان کسی را برای آن مسخَّر کرد؛ در عین حال، آن زحمتها را به جان می خرد، و برای استراحت بچه کوشش می کند، و بار بیخوابی را در شبهای طولانی به دوش می کشد تا طفل عزیز خود را به خواب ناز کند. اینها، همان عکس محبت الهیّه است به فرزند آدم، که در دل مادرها بروز کرده.
و از کرامتهائی که مخصوص انسان است آن که وضعیت پستان
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 484
مادر را طوری مقرّر فرموده که طفل را با احترام و اکرام در برگیرد هنگام شیر دادن.
اینها و صدها هزار امثال آن، کرامتهای صوری ایّام طفولیّت و خردسالی است. و در هر یک از سنین عمر، برای او نعمتها و رحمتهائی مقرّر فرموده که بسط آنها موجب طول کلام شود. و از همۀ نعمتها بزرگتر و از تمام رحمتها کاملتر، نعمت تربیتهای معنوی است که مخصوص بنی الانسان می باشد؛ از قبیل فرستادن کتب آسمانی و انبیا و مرسلین ـ علیهم السّلام ـ که تأمین سعادت ابدی و راحت همیشگی انسان را فرماید، و طرق وصول به سعادت جاودانی و کمالات انسانی را به انسان راهنمائی فرموده.
این نعمتهای گوناگون واین لطفهای پنهان وآشکارا، همه اش بی سابقۀ خدمت یا عبادتی است؛ همه نعمتهای ابتدائی است و تماماً رحتمهای اقتراحی است.
در هزار و چند صد سال قبل برای ما مثل قرآن شریفی ـ که حاوی آخرین مراتب معارف الهیّه و کفیل عالیترین سعادات دینیّه و دنیاویّه است ـ فرو فرستاده به دست پیغمبری چون رسول ختمی، که اکرم مخلوقات و اعظم و اقرب موجودات است، به وسیلۀ جبرئیل امین که افضل ملائکة الله است. اینها همه، کرامت این انسان است.
آیا با کدام سابقۀ خدمت و مزد و اجرِ کدام عبادت و اطاعت است این نعمتها و رحمتها؟ کور باد چشمی و قلبی که این همه نعمت را می یابد و می بیند و در دل خود یأس و نومیدی راه می دهد!
جهنم نتیجۀ اعمال انسان
ای بیچاره انسان! جهنّم وعذابهای گوناگون عالم ملکوت وقیامت صورتهای عمل و اخلاق خود تست. تو به دست خود، خویشتن را دچار ذلّت و زحمت کردی و می کنی تو با پای خود به
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 485
جهنّم میروی و به عمل خود، جهنّم درست می کنی جهنم نیست جز باطنِ عملهای ناهنجار تو. ظلمتها و وحشتهای برزخ و قبر و قیامت نیست جز ظلّ ظلمانی اخلاق فاسده و عقاید باطلۀ بنی الانسان:
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ.
امیرالمؤمنین فرماید: «این آیۀ شریفه، محکمترین آیات است». و ظاهر این آیۀ شریفه آن است که خود عمل خوب و بد را می بینیم.
در آیۀ 30 آل عمران فرماید: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوْءٍ.
اگر اعمال بنی الانسان نبود و صورتهای غیبی عملهای زشت ما نبود، جهنّمی نبود و همۀ عالم غیب بَرْد و سلامت بود.
و در عین حال، جهنم، باطنش صورت لطف و رحمت الهی است که برای تخلیص مؤمنان معصیت کار و رساندن آنها را به سعادت ابد، چارۀ منحصره است؛ زیرا که فطرت مخمورۀ صافیۀ انسان، چون طلائی است که در ایّام عمر، آن را مغشوش و مخلوط به مِس نموده باشیم. باید آن طلا را با کوره ها و آتشهای ذوب کننده خالص نمود و از غلّ و غش بیرون آورد: النّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ.
پس جهنم، برای کسانی که فطرتشان بکلی محجوب نشده و به
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 486
کفر و جهود و نفاق نرسیده باشند، رحمت است در صورت غضب.(524)
* * *
غرور بزرگترین جنود ابلیس
بدان که انسان به واسطۀ حبِّ نفس و خودخواهی و خودبینی، از خود غافل شود و چه بسا که نقصانها و عیبهائی در اوست و او آنها را کمال و حسن، گمان کند. و اشتباه بین صفات نفس بسیار زیاد است، و کم کسی است که بتواند تمییز صحیح بین آنها بدهد. و این یکی از معانی، یا یکی از مراتب نسیان نفس است که از نسیان حق ـ جلَّ و عَلا ـ حاصل شده است، که اشارۀ به آن فرموده در سورۀ حشر، آیۀ 19: وَ لاَتَکُونُوا کَالَّذِیْنَ نَسُوا الله فَأنْسَاهُمْ أنْفُسَهُمْ أُوْلئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ و ما اکنون، درصدد بیان آن به وجه تفصیلی نیستیم.
یکی از اموری که مورد اشتباه است و انسان به واسطۀ محجوبیّت گول می خورد، تمییز مابین غرور و اَمانی و مابین رجاء و وثوق به حق است. و پر معلوم است که غرور از بزرگترین جنود ابلیس است، به خلاف رجاء که از جنود رحمان عقل است؛ با این که این دو، هم به حسب مبادی و هم به حسب آثار، مختلف و متمیزند.
مبدأ رجا و غرور
مبدأ رجاء علم به سعۀ رحمت، و ایمان به بسط فیض و کمال و اسماء و صفات است. و مبدأ غرور، تَهاون به امر الهی، و جهل به عوالم غیب و صور غیبیۀ افعال و لوازم ملکوتیۀ صفات نفس است. و از این جهت، آثار این دو نیز مختلف است؛ زیرا که کسی که
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 487
معرفت به سعۀ رحمت و بسط نعمت حق و ایمان به آن دارد، حالت رجاء برای او دست داده، همین معرفت او را به تزکیۀ اعمال و تصفیۀ اخلاق و جدیّت در اطاعت اوامر مولی و ولیّ النعم دعوت کند، و کسی که صاحب غرور است، در دام شیطان و نفس اَمّاره، از کسب معارف و تحصیل اخلاق کریمانه و اعمال صالحه باز ماند.
نفوس راجیه در عین حال که به همه طور، قیام به امر می کنند نقطۀ اتّکاء آنها به اعمال و احوال خود نیست؛ زیرا که آنها عظمت حق را دریافتند و می دانند در مقابل عظمت حق، هر چیزی کوچک و هر کمالی بی مقدار است، و در پیشگاه جلالت کبریای او، همۀ اعمال صالحه به پشیزی نیرزد. اتکاء آنها به رحمت و بسط فیض ذات مقدّس است.
ولی نفوس مغروره از همۀ کمالات باز مانند و خود را در صف اراذل حیوانات منسلک کنند، و از حق تعالی و رحمت او، غافل و رو برگردان اند، و به صرف لقلقۀ لسان می گویند: خدا أرحَمُ الرّاحمین است و خدا بزرگ است. شیطان آنها را وادار کند به معاصی کبیره و ترک واجبات عظیمه، و به آنها تلقین کند که در مقام عذر بگویند: خدا بزرگ است. در صورتی که اگر ذرّه ئی از عظمت خداوند ـ تبارک و تعالی ـ را دریافته بودند ممکن نبود در محضر او و حضور او، با نعمت او مخالفت او کنند.
اینان خداوند را به عظمت و بزرگی یاد کنند و سعۀ رحمت حق را به رخ خود و دیگران بکشند، ولی افعال و اعمال آنها شباهت ندارد به کسی که از عظمت حق، جلوه ای در قلب او حاصل باشد و از سعۀ رحمت حق تعالی پرتوی در لوح نفس آنها نور افکنده باشد.
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 488
نشانه های غرور و رجا
اینان در امور آخرت، تهاون و تنبلی کنند و اسمش را رجاء واثق گذارند، و صورت اتکاءِ به عظمت حق به آن دهند. ولی در امور دنیاوی، با کمال حرص و عجله مشغول به جمع و ضبطند؛ گوئی خدای تعالی فقط در آخرت و راجع به امور آخرتی، بزرگ است و در امور دنیائی بزرگی ندارد.
اینان در امور دنیاوی کاملاً اعتماد به نفس و خلق دارند و از حق کاملاً غافلند، حتی اسمش را نیز نبرند، و در امور آخرتی گویند: توکل به خدا داریم. این نیست مگر غرور.
بالجمله، صاحبان رجاء از عمل باز نمی مانند، بلکه جدیّت آنها بیش از دیگران است. ولی اعتماد آنها به عمل خود نیست، بلکه اعتماد آنها در عین عمل کردن، به حق است؛ زیرا که هم قصور خود را می بینند و هم سعۀ رحمت را. مغرورین اشخاصی را مانند که در ایّام بذر افکندن و تخم افشاندن و به عمل زراعت مشغول شدن، مشغول لهو و لعب شوند و با تنبلی سر بَرند و بگویند: خدا بزرگ است، بی بذر نیز می تواند بدهد.
راجین، به زارعی مانند که در موقع خود، قیام به عمل رعیتی کند و در موقع خود، بذرافشانی کند و آبیاری نماید؛ ولی تنمیه و تولید آن را از حق بخواهد و ظهور ثمره و پیدایش نتیجه را از حق و قدرت او بداند. دنیا مزرعۀ آخرت است؛ چنانچه این مطلب مبرهن و از رسول ختمی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نیز روایت است.
آنان که عمل نکنند و جزاء و نتیجه خواهند، مغرورانند.
و آنان که عمل کنند و به عمل خود اعتماد کنند، از معجبانند که
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 489
از خود ناسی و از حق غافلند.
و آنان که عمل کنند و خود و عمل خود را ناچیز شمارند و به حق و سعۀ رحمت او اعتماد دارند، اصحاب رجاء هستند.
علامت اینها آن است که در دنیا نیز به غیر حق اعتماد و توکّل نکنند، و چشمشان از دیگر موجودات بسته و به جمال جمیل باز است، و از عمل به وظیفه و قیام به خدمت، خودداری نکنند؛ بلکه معرفت آنها، آنان را به عمل وادارد و از مخالفت باز دارد.
نشانۀ امیدواران در روایات
و در احادیث شریفه، اشاره به آنچه مذکور شد فرموده؛ چنانچه در «کافی» شریف سند به حضرت صادق [علیه السّلام] رساند که راوی گوید:
«گفتم به آن بزرگوار که یک دسته از مردم معصیت خدا می کنند و می گویند: ما امیدواریم. و همین طور هستند تا بمیرند.
فرمود: این جماعت مردمی هستند دستخوش اَمانی و آرزوی بیجا. اینان دروغ می گویند، اینها راجی نیستند. کسی که امید چیزی را داشته باشد آن را طلب کند و کسی که از چیزی بترسد فرار کند از آن».
و روایت دیگری است به همین مضمون، الاّ آن که در آنجا فرماید: «آنها دوستان ما نیستند».
و هم در کافی شریف از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ روایت کند که: «مؤمن، مؤمن نیست تا آن که خائف و راجی باشد و نمی باشد ترسناک و امیدوار، تا آن که عمل کند به آنچه از آن
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 490
می ترسد و امیدوار است».
عدم اعتماد بر عمل
و هم در کافی شریف از حضرت باقر ـ سلام الله علیه ـ روایت کند که:
«فرمود رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ که: خدای ـ تبارک و تعالی ـ فرمود که:
اعتماد نکنند آنهایی که عمل می کنند برای من، بر آن اعمالی که می کنند برای ثواب من؛ زیرا که آنها اگر جدّ و جهد کنند و نفوس خود را به زحمت بیندازند در تمام عمر خود در عبادت من، آنها مقصِّرند ونمی رسند در عبادتهای خود به حقیقت عبادت من. در آن چیزهایی [ که] طلب می کنند نزد من ـ از کرامتها و نعیم بهشتی و درجات عالیه در جوار من ـ ، ولکن به رحمت من وثوق داشته باشند و به فضل من امیدوار باشند و به حسن ظنّ، به من مطمئن باشند؛ زیرا که رحمت من، در این هنگام به آنها می رسد و عطای من می رساند آنها را به رضای من، و مغفرت من می پوشاند به آنها لباس بخشش مرا. همانا من خداوند رحمان رحیمم و به این اسم نامبرده شدم».
و احادیث در این باب بسیار است.
اکنون عزیزا! مطالعۀ احوال نفس خود کن و از مبادی و ثمرات احوال نفس، خود را تمییز ده؛ ببین ما جزء کدام طایفه هستیم؟
آیا بزرگی خدا و عظمت رحمت و سعۀ مغفرت و بسط بساط عفو و غفران، ما را به آن ذات مقدّس امیدوار نموده، یا به غرور شیطانی گرفتار شدیم، و از حق وصفات جمال وجلال او غافلیم، و سهل انگاری در امور آخرت ما را مبتلا نموده؟
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 491
احترام عظیم و منعم، و احترام محضر هر کس، فطری انسان است. ارباب دنیا، که از صاحبان نعیم دنیا یا صاحبان قدرت و عظمت دنیایی، در محضر آنها احترام کنند؛ چون تشخیص داد[ ه ا]ند که آنها عظیم و منعمند. پس فطرت محجوبه، آنها را دعوت به احترام نموده.
غرور مانع و حجاب برای انسان
تو اگر از عظمت حق و سعۀ رحمت و بسط نعمت و مغفرت و تعمیم عفو و غفران حق در قلبت جلوه ای حاصل است، فطرت مخموره تو را دعوت به احترام و تعظیم کند، و در محضر او ـ که همۀ عالم است ـ ممکن نیست که مخالفت او کنی. پس این مخالفتها از احتجاب است، و این احتجاب مایۀ غرور است.
هان ای عزیز! از خواب گران برخیز! و از این غرور شیطانی بپرهیز که این غرور انسان را به هلاکت ابد رساند، و از قافلۀ سالکان باز دارد، و از کسب معارف الهیّه ـ که قرّة العین اهل الله است ـ محروم کند.
و بدان که با غرور، مواعظ الهیّه و دعوتهای انبیاء و موعظتهای اولیاء اثر نکند؛ زیرا که غرور ریشۀ همه را بنیان کَن کُند، و این از دامهای بزرگ و نقشه های دقیق ابلیس و نفس است که انسان را از فکر خود و فکر مرضهای خود ببرد، و موجب نسیان و غفلت شود، و اطبای نفوس از علاج او عاجز شوند، و یک وقت به خود آید که کار از اصلاح گذشته و راه چاره بکلی مسدود شده. قال [ الله] ـ تعالی: وَ أنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إذْ قُضِیَ الأمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ.(525)
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 492