بخش سوم: منازل و مقامات سلوک

خوف و رجا و مقابلهای آن دو

خوف و رجا و مقابلهای آن دو

‏ ‏

فرق خوف و نومیدی

‏بدان که مبادی خوف از حق تعالی و یأس و قنوط از رحمت الله،‏‎ ‎‏مختلف و آثار و ثمرات آنها نیز متفاوت و متمایز است؛ زیرا که‏‎ ‎‏خوف یا از تجلّی جلال و عظمت و کبریای حق ـ جلّ جلاله ـ‏‎ ‎‏است، و یا از تفکّر در شدّت بأس و دقت حساب و وعید به عذاب‏‎ ‎‏و عقاب است، و یا از رؤیت نقصان و تقصیر خود در قیام امر است‏‎ ‎‏و هیچ یک از این امور، منافات ندارد با رجاء و وثوق به رحمت.‏

‏     و ثمره و نتیجۀ آن شدّت قیام به امر و کمال مواظبت در اطاعت‏‎ ‎‏است؛ منتهی آن که غایت افعال با هر یک از این مبادی مختلف‏‎ ‎‏شود چنانچه آن کس که رؤیت جلال و عظمت حق ـ جلّ و علا ـ او‏‎ ‎‏را دعوت به عمل کرده، غایت عمل او تعظیم عظیم وتجلیل جلیل‏‎ ‎‏است، ولسانش ‏وَجَدْتُکَ أهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ‎[1]‎‏ می باشد.‏

‏    ‏‏اینان هم خوفشان غیر از خوف دیگران و هم عملشان غیر از‏‎ ‎‏عمل سایرین است. اینها را با بهشت و جهنّم سر و کار نیست و با‏‎ ‎‏جزای اعمال و سزای افعال، نظری نمی باشد.‏

‏     و آن کس که خوف عذاب و عقاب و ترس بأس و حساب ‏‏[‏‏ او‏‎ ‎‏را‏‏]‏‏ به عمل کشانده، غایت او خلاصی از آن و رسیدن به مقابلات‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 482

‏آن است، و آن کس که رؤیت نقص و قصور خود موجب خوف‏‎ ‎‏شده و او را به عمل وادار کرده، غایت او رفع نقص است به اندازۀ‏‎ ‎‏میسور، و رسیدن به کمال است به مقدار مقدور.‏

‏     و اما قنوط و یأس از رحمت حق، برگشت کند به تقیید و تحدید‏‎ ‎‏رحمت الهی و قصورِ غفران و عفو حق از اندام بی اندام خود و این‏‎ ‎‏قنوط، از اکبر کبایر است؛ بلکه الحاد به اسماء الهی و باطنش کفر‏‎ ‎‏بالله العظیم است و جهل به مقام مقدّس حق و حضرات اسماء و‏‎ ‎‏صفات و افعال او است.‏

‏     و اثر و نتیجۀ این نومیدی و قنوط و حرمان و یأس، بازماندن از‏‎ ‎‏عمل و دست کشیدن از جدّیت و بریده شدن رشتۀ بندگی و‏‎ ‎‏گسیخته شدن افسار صاحب آن است. و کمتر چیزی بندۀ بیچاره را‏‎ ‎‏از درگاه حق تعالی و مقام مقدّسش، مثل این حالت دور، و از‏‎ ‎‏رحمتش مهجور کند.‏

غرور دام ابلیس

‏     و از دامهای بزرگ ابلیس، آن است که در ابتداء بنده را به غرور‏‎ ‎‏کشاند، و او را به این وسیله افسار گسیخته کند، و از معاصی‏‎ ‎‏کوچک به بزرگ و از آن به کبائر و موبقات کشد. و چون مدتی‏‎ ‎‏بدین منوال با او بازی کرد و او را به خیال رجاء به رحمت، به وادی‏‎ ‎‏غرور کشاند، در آخر کار، اگر در او نورانیّتی دید که احتمال توبه و‏‎ ‎‏رجوع داد، او را به یأس از رحمت و قنوط کشاند و به او گوید: «از‏‎ ‎‏تو گذشته و کار تو اصلاح شدنی نیست.»‏

‏     ‏‏و این دام بزرگی است که بنده را از درِ خانۀ خدا روگردان کند،‏‎ ‎‏و دست او را از دامن رحمت الهی کوتاه نماید. و این منشأ‏‎ ‎‏خرابیهای عجیب و مفاسد بیشمار است؛ که ضرر این اشخاص به‏‎ ‎‏خود و به دیگران، از هر کس بیشتر است. و این از غایت جهل و‏‎ ‎‏نهایت شقاوت است.‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 483

تفکر در رحمتهای حق، منجی انسان

‏     پس انسان باید در صدد علاج برای این کبیرۀ مهلکه برآید، و‏‎ ‎‏تفکر در رحمتهای واسعۀ حق و لطفهای خفیّ و جلیّ آن ذات‏‎ ‎‏مقدّس کند. خدای تبارک و تعالی دربارۀ انسان ملاطفتها و‏‎ ‎‏رحمتهای خاصّه فرموده، علاوه بر آن رحمتها که باسایر حیوانات‏‎ ‎‏شرکت دارد ودر حیات حیوانیِ او یا مقام نباتیِ او مدخلیت دارد؛‏‎ ‎‏حتی در این مقامات نیز انسان را از سایر حیوانات به کرامتهائی‏‎ ‎‏ممتاز فرموده.‏

‏     ‏‏آب و هوا ـ که هر یک مدار حیات حیوانی، بلکه نباتی است ـ‏‎ ‎‏از نعمتهائی است که ما غافل از آن هستیم. و چون غرق این دو‏‎ ‎‏نعمت بزرگ هستیم، آن را جزء حساب نمی آوریم.‏

‏     ‏‏قبل از این که انسان متولّد شود خداوند برای او غذائی که‏‎ ‎‏مناسبترین غذاهاست برای آن وقت او تهیه فرموده. و انسان را‏‎ ‎‏مختص فرموده به این که، محبت او را در دل پدر و مادرش، بیش از‏‎ ‎‏سایر حیوانات قرار داده؛ به این معنا که انسان از بین سایر حیوانات‏‎ ‎‏اولاد دوست تر، و در جمع و ضبط و حفظ و تربیت اولاد، بیشتر‏‎ ‎‏جدّیت دارد. و به واسطۀ این علاقه و محبت فوق العاده خدمتهائی که‏‎ ‎‏به اولاد می کنند از روی دلخواهی و دلچسبی است بدون منّت و طمع‏‎ ‎‏مزد.‏

‏     ‏‏مادر شبهائی به سر می برد که سختی و تعب آن به شمار نیاید و‏‎ ‎‏به هیچ قیمت نتوان کسی را برای آن مسخَّر کرد؛ در عین حال، آن‏‎ ‎‏زحمتها را به جان می خرد، و برای استراحت بچه کوشش می کند،‏‎ ‎‏و بار بیخوابی را در شبهای طولانی به دوش می کشد تا طفل عزیز‏‎ ‎‏خود را به خواب ناز کند. اینها، همان عکس محبت الهیّه است به‏‎ ‎‏فرزند آدم، که در دل مادرها بروز کرده.‏

‏     و از کرامتهائی که مخصوص انسان است آن که وضعیت پستان‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 484

‏مادر را طوری مقرّر فرموده که طفل را با احترام و اکرام در برگیرد‏‎ ‎‏هنگام شیر دادن.‏

‏     اینها و صدها هزار امثال آن، کرامتهای صوری ایّام طفولیّت و‏‎ ‎‏خردسالی است. و در هر یک از سنین عمر، برای او نعمتها و‏‎ ‎‏رحمتهائی مقرّر فرموده که بسط آنها موجب طول کلام شود. و از‏‎ ‎‏همۀ نعمتها بزرگتر و از تمام رحمتها کاملتر، نعمت تربیتهای معنوی‏‎ ‎‏است که مخصوص بنی الانسان می باشد؛ از قبیل فرستادن کتب‏‎ ‎‏آسمانی و انبیا و مرسلین ـ علیهم السّلام ـ که تأمین سعادت ابدی و‏‎ ‎‏راحت همیشگی انسان را فرماید، و طرق وصول به سعادت‏‎ ‎‏جاودانی و کمالات انسانی را به انسان راهنمائی فرموده.‏

‏     این نعمتهای گوناگون واین لطفهای پنهان وآشکارا، همه اش‏‎ ‎‏بی سابقۀ خدمت یا عبادتی است؛ همه نعمتهای ابتدائی است و‏‎ ‎‏تماماً رحتمهای اقتراحی است.‏

‏     در هزار و چند صد سال قبل برای ما مثل ‏‏قرآن‏‏ شریفی ـ که‏‎ ‎‏حاوی آخرین مراتب معارف الهیّه و کفیل عالیترین سعادات دینیّه‏‎ ‎‏و دنیاویّه است ـ فرو فرستاده به دست پیغمبری چون رسول‏‎ ‎‏ختمی، که اکرم مخلوقات و اعظم و اقرب موجودات است، به‏‎ ‎‏وسیلۀ جبرئیل امین که افضل ملائکة الله است. اینها همه، کرامت‏‎ ‎‏این انسان است.‏

‏     ‏‏آیا با کدام سابقۀ خدمت و مزد و اجرِ کدام عبادت و اطاعت است‏‎ ‎‏این نعمتها و رحمتها؟ کور باد چشمی و قلبی که این همه نعمت را‏‎ ‎‏می یابد و می بیند و در دل خود یأس و نومیدی راه می دهد!‏

جهنم نتیجۀ اعمال انسان

‏     ‏‏ای بیچاره انسان! جهنّم وعذابهای گوناگون عالم ملکوت‏‎ ‎‏وقیامت صورتهای عمل و اخلاق خود تست. تو به دست خود،‏‎ ‎‏خویشتن را دچار ذلّت و زحمت کردی و می کنی تو با پای خود به‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 485
‏ جهنّم میروی و به عمل خود، جهنّم درست می کنی جهنم نیست‏‎ ‎‏جز باطنِ عملهای ناهنجار تو. ظلمتها و وحشتهای برزخ و قبر و‏‎ ‎‏قیامت نیست جز ظلّ ظلمانی اخلاق فاسده و عقاید باطلۀ‏‎ ‎‏بنی الانسان:‏

فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ.‎[2]‎

‏    ‏‏امیرالمؤمنین فرماید: «این آیۀ شریفه، محکمترین آیات‏‎ ‎‏است»‏‎[3]‎‏. و ظاهر این آیۀ شریفه آن است که خود عمل خوب و بد‏‎ ‎‏را می بینیم.‏

‏     در آیۀ 30 آل عمران فرماید: ‏یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ‎ ‎مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوْءٍ.‎[4]‎

‏    ‏‏اگر اعمال بنی الانسان نبود و صورتهای غیبی عملهای زشت ما‏‎ ‎‏نبود، جهنّمی نبود و همۀ عالم غیب بَرْد و سلامت بود.‏

‏و در عین حال، جهنم، باطنش صورت لطف و رحمت الهی است‏‎ ‎‏که برای تخلیص مؤمنان معصیت کار و رساندن آنها را به سعادت‏‎ ‎‏ابد، چارۀ منحصره است؛ زیرا که فطرت مخمورۀ صافیۀ انسان،‏‎ ‎‏چون طلائی است که در ایّام عمر، آن را مغشوش و مخلوط به مِس‏‎ ‎‏نموده باشیم. باید آن طلا را با کوره ها و آتشهای ذوب کننده‏‎ ‎‏خالص نمود و از غلّ و غش بیرون آورد: ‏النّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ‎ ‎الْفِضَّةِ.‎[5]‎

‏    ‏‏پس جهنم، برای کسانی که فطرتشان بکلی محجوب نشده و به‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 486

‏کفر و جهود و نفاق نرسیده باشند، رحمت است در صورت‏‎ ‎‏غضب.(524)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

غرور بزرگترین جنود ابلیس

‏بدان که انسان به واسطۀ حبِّ نفس و خودخواهی و خودبینی، از‏‎ ‎‏خود غافل شود و چه بسا که نقصانها و عیبهائی در اوست و او آنها‏‎ ‎‏را کمال و حسن، گمان کند. و اشتباه بین صفات نفس بسیار زیاد‏‎ ‎‏است، و کم کسی است که بتواند تمییز صحیح بین آنها بدهد. و این‏‎ ‎‏یکی از معانی، یا یکی از مراتب نسیان نفس است که از نسیان حق‏‎ ‎‏ـ جلَّ و عَلا ـ حاصل شده است، که اشارۀ به آن فرموده در سورۀ‏‎ ‎‏حشر، آیۀ 19: ‏وَ لاَتَکُونُوا کَالَّذِیْنَ نَسُوا الله فَأنْسَاهُمْ أنْفُسَهُمْ أُوْلئِکَ هُمُ‎ ‎الْفَاسِقُونَ‎[6]‎‏ و ما اکنون، درصدد بیان آن به وجه تفصیلی نیستیم.‏

‏    ‏‏یکی از اموری که مورد اشتباه است و انسان به واسطۀ‏‎ ‎‏محجوبیّت گول می خورد، تمییز مابین غرور و اَمانی و مابین رجاء‏‎ ‎‏و وثوق به حق است. و پر معلوم است که غرور از بزرگترین جنود‏‎ ‎‏ابلیس است، به خلاف رجاء که از جنود رحمان عقل است؛ با این‏‎ ‎‏که این دو، هم به حسب مبادی و هم به حسب آثار، مختلف و‏‎ ‎‏متمیزند.‏

مبدأ رجا و غرور

‏     ‏‏مبدأ رجاء علم به سعۀ رحمت، و ایمان به بسط فیض و کمال و‏‎ ‎‏اسماء و صفات است. و مبدأ غرور، تَهاون به امر الهی، و جهل به‏‎ ‎‏عوالم غیب و صور غیبیۀ افعال و لوازم ملکوتیۀ صفات نفس است.‏‎ ‎‏و از این جهت، آثار این دو نیز مختلف است؛ زیرا که کسی که‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 487
‏ معرفت به سعۀ رحمت و بسط نعمت حق و ایمان به آن دارد،‏‎ ‎‏حالت رجاء برای او دست داده، همین معرفت او را به تزکیۀ اعمال‏‎ ‎‏و تصفیۀ اخلاق و جدیّت در اطاعت اوامر مولی و ولیّ النعم‏‎ ‎‏دعوت کند، و کسی که صاحب غرور است، در دام شیطان و نفس‏‎ ‎‏اَمّاره، از کسب معارف و تحصیل اخلاق کریمانه و اعمال صالحه‏‎ ‎‏باز ماند.‏

‏     نفوس راجیه در عین حال که به همه طور، قیام به امر می کنند‏‎ ‎‏نقطۀ اتّکاء آنها به اعمال و احوال خود نیست؛ زیرا که آنها عظمت‏‎ ‎‏حق را دریافتند و می دانند در مقابل عظمت حق، هر چیزی‏‎ ‎‏کوچک و هر کمالی بی مقدار است، و در پیشگاه جلالت کبریای‏‎ ‎‏او، همۀ اعمال صالحه به پشیزی نیرزد. اتکاء آنها به رحمت و بسط‏‎ ‎‏فیض ذات مقدّس است.‏

‏     ولی نفوس مغروره از همۀ کمالات باز مانند و خود را در صف‏‎ ‎‏اراذل حیوانات منسلک کنند، و از حق تعالی و رحمت او، غافل و‏‎ ‎‏رو برگردان اند، و به صرف لقلقۀ لسان می گویند: خدا أرحَمُ‏‎ ‎‏الرّاحمین است و خدا بزرگ است. شیطان آنها را وادار کند به‏‎ ‎‏معاصی کبیره و ترک واجبات عظیمه، و به آنها تلقین کند که در‏‎ ‎‏مقام عذر بگویند: خدا بزرگ است. در صورتی که اگر ذرّه ئی از‏‎ ‎‏عظمت خداوند ـ تبارک و تعالی ـ را دریافته بودند ممکن نبود در‏‎ ‎‏محضر او و حضور او، با نعمت او مخالفت او کنند.‏

‏     اینان خداوند را به عظمت و بزرگی یاد کنند و سعۀ رحمت حق‏‎ ‎‏را به رخ خود و دیگران بکشند، ولی افعال و اعمال آنها شباهت‏‎ ‎‏ندارد به کسی که از عظمت حق، جلوه ای در قلب او حاصل باشد‏‎ ‎‏و از سعۀ رحمت حق تعالی پرتوی در لوح نفس آنها نور افکنده‏‎ ‎‏باشد.‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 488

نشانه های غرور و رجا

‏     ‏‏اینان در امور آخرت، تهاون و تنبلی کنند و اسمش را رجاء واثق‏‎ ‎‏گذارند، و صورت اتکاءِ به عظمت حق به آن دهند. ولی در امور‏‎ ‎‏دنیاوی، با کمال حرص و عجله مشغول به جمع و ضبطند؛ گوئی‏‎ ‎‏خدای تعالی فقط در آخرت و راجع به امور آخرتی، بزرگ است و‏‎ ‎‏در امور دنیائی بزرگی ندارد.‏

‏     اینان در امور دنیاوی کاملاً اعتماد به نفس و خلق دارند و از حق‏‎ ‎‏کاملاً غافلند، حتی اسمش را نیز نبرند، و در امور آخرتی گویند:‏‎ ‎‏توکل به خدا داریم. این نیست مگر غرور.‏

‏     بالجمله، صاحبان رجاء از عمل باز نمی مانند، بلکه جدیّت آنها‏‎ ‎‏بیش از دیگران است. ولی اعتماد آنها به عمل خود نیست، بلکه‏‎ ‎‏اعتماد آنها در عین عمل کردن، به حق است؛ زیرا که هم قصور‏‎ ‎‏خود را می بینند و هم سعۀ رحمت را. مغرورین اشخاصی را مانند‏‎ ‎‏که در ایّام بذر افکندن و تخم افشاندن و به عمل زراعت‏‎ ‎‏مشغول شدن، مشغول لهو و لعب شوند و با تنبلی سر بَرند و‏‎ ‎‏بگویند: خدا بزرگ است، بی بذر نیز می تواند بدهد.‏

‏     راجین، به زارعی مانند که در موقع خود، قیام به عمل رعیتی‏‎ ‎‏کند و در موقع خود، بذرافشانی کند و آبیاری نماید؛ ولی تنمیه و‏‎ ‎‏تولید آن را از حق بخواهد و ظهور ثمره و پیدایش نتیجه را از حق و‏‎ ‎‏قدرت او بداند. دنیا مزرعۀ آخرت است‏‎[7]‎‏؛ چنانچه این مطلب‏‎ ‎‏مبرهن‏‎[8]‎‏ و از رسول ختمی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نیز روایت‏‎ ‎‏است.‏‎[9]‎

‏    ‏‏آنان که عمل نکنند و جزاء و نتیجه خواهند، مغرورانند.‏

‏     و آنان که عمل کنند و به عمل خود اعتماد کنند، از معجبانند که‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 489

‏از خود ناسی و از حق غافلند.‏

‏     و آنان که عمل کنند و خود و عمل خود را ناچیز شمارند و به‏‎ ‎‏حق و سعۀ رحمت او اعتماد دارند، اصحاب رجاء هستند.‏

‏     علامت اینها آن است که در دنیا نیز به غیر حق اعتماد و توکّل‏‎ ‎‏نکنند، و چشمشان از دیگر موجودات بسته و به جمال جمیل باز‏‎ ‎‏است، و از عمل به وظیفه و قیام به خدمت، خودداری نکنند؛ بلکه‏‎ ‎‏معرفت آنها، آنان را به عمل وادارد و از مخالفت باز دارد.‏

نشانۀ امیدواران در روایات

‏     و در احادیث شریفه، اشاره به آنچه مذکور شد فرموده؛‏‎ ‎‏چنانچه در «‏‏کافی‏‏» شریف سند به حضرت صادق ‏‏[‏‏علیه السّلام‏‏]‏‎ ‎‏رساند که راوی گوید:‏

‏     «گفتم به آن بزرگوار که یک دسته از مردم معصیت خدا می کنند‏‎ ‎‏و می گویند: ما امیدواریم. و همین طور هستند تا بمیرند.‏

‏     ‏‏فرمود: این جماعت مردمی هستند دستخوش اَمانی و آرزوی‏‎ ‎‏بیجا. اینان دروغ می گویند، اینها راجی نیستند. کسی که امید چیزی‏‎ ‎‏را داشته باشد آن را طلب کند و کسی که از چیزی بترسد فرار کند‏‎ ‎‏از آن».‏‎[10]‎

‏    ‏‏و روایت دیگری است به همین مضمون، الاّ آن که در آنجا‏‎ ‎‏فرماید: «آنها دوستان ما نیستند».‏‎[11]‎

‏    ‏‏و هم در ‏‏کافی‏‏ شریف از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ روایت‏‎ ‎‏کند که: «مؤمن، مؤمن نیست تا آن که خائف و راجی باشد و‏‎ ‎‏نمی باشد ترسناک و امیدوار، تا آن که عمل کند به آنچه از آن‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 490

‏می ترسد و امیدوار است».‏‎[12]‎

عدم اعتماد بر عمل

‏    ‏‏و هم در ‏‏کافی‏‏ شریف از حضرت باقر ـ سلام الله علیه ـ روایت‏‎ ‎‏کند که:‏

‏     «فرمود رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ که: خدای ـ تبارک و‏‎ ‎‏تعالی ـ فرمود که:‏

‏     ‏‏اعتماد نکنند آنهایی که عمل می کنند برای من، بر آن اعمالی که‏‎ ‎‏می کنند برای ثواب من؛ زیرا که آنها اگر جدّ و جهد کنند و نفوس خود‏‎ ‎‏را به زحمت بیندازند در تمام عمر خود در عبادت من، آنها مقصِّرند‏‎ ‎‏ونمی رسند در عبادتهای خود به حقیقت عبادت من. در آن چیزهایی‏‎ ‎‏[‏‏ که‏‏]‏‏ طلب می کنند نزد من ـ از کرامتها و نعیم بهشتی و درجات عالیه‏‎ ‎‏در جوار من ـ ، ولکن به رحمت من وثوق داشته باشند و به فضل من‏‎ ‎‏امیدوار باشند و به حسن ظنّ، به من مطمئن باشند؛ زیرا که رحمت‏‎ ‎‏من، در این هنگام به آنها می رسد و عطای من می رساند آنها را به‏‎ ‎‏رضای من، و مغفرت من می پوشاند به آنها لباس بخشش مرا. همانا‏‎ ‎‏من خداوند رحمان رحیمم و به این اسم نامبرده شدم».‏‎[13]‎

‏    ‏‏و احادیث در این باب بسیار است.‏

‏     اکنون عزیزا! مطالعۀ احوال نفس خود کن و از مبادی و ثمرات‏‎ ‎‏احوال نفس، خود را تمییز ده؛ ببین ما جزء کدام طایفه هستیم؟‏

‏آیا بزرگی خدا و عظمت رحمت و سعۀ مغفرت و بسط بساط عفو‏‎ ‎‏و غفران، ما را به آن ذات مقدّس امیدوار نموده، یا به غرور‏‎ ‎‏شیطانی گرفتار شدیم، و از حق وصفات جمال وجلال او غافلیم، و‏‎ ‎‏سهل انگاری در امور آخرت ما را مبتلا نموده؟‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 491

‏     احترام عظیم و منعم، و احترام محضر هر کس، فطری انسان‏‎ ‎‏است. ارباب دنیا، که از صاحبان نعیم دنیا یا صاحبان قدرت و‏‎ ‎‏عظمت دنیایی، در محضر آنها احترام کنند؛ چون تشخیص‏‎ ‎‏داد‏‏[‏‏ ه ا‏‏]‏‏ند که آنها عظیم و منعمند. پس فطرت محجوبه، آنها را‏‎ ‎‏دعوت به احترام نموده.‏

غرور مانع و حجاب برای انسان

‏     تو اگر از عظمت حق و سعۀ رحمت و بسط نعمت و مغفرت و‏‎ ‎‏تعمیم عفو و غفران حق در قلبت جلوه ای حاصل است، فطرت‏‎ ‎‏مخموره تو را دعوت به احترام و تعظیم کند، و در محضر او ـ که‏‎ ‎‏همۀ عالم است ـ ممکن نیست که مخالفت او کنی. پس این‏‎ ‎‏مخالفتها از احتجاب است، و این احتجاب مایۀ غرور است.‏

‏     ‏‏هان ای عزیز! از خواب گران برخیز! و از این غرور شیطانی‏‎ ‎‏بپرهیز که این غرور انسان را به هلاکت ابد رساند، و از قافلۀ‏‎ ‎‏سالکان باز دارد، و از کسب معارف الهیّه ـ که قرّة العین اهل الله‏‎ ‎‏است ـ محروم کند.‏

‏     ‏‏و بدان که با غرور، مواعظ الهیّه و دعوتهای انبیاء و موعظتهای‏‎ ‎‏اولیاء اثر نکند؛ زیرا که غرور ریشۀ همه را بنیان کَن کُند، و این از‏‎ ‎‏دامهای بزرگ و نقشه های دقیق ابلیس و نفس است که انسان را از‏‎ ‎‏فکر خود و فکر مرضهای خود ببرد، و موجب نسیان و غفلت شود، و‏‎ ‎‏اطبای نفوس از علاج او عاجز شوند، و یک وقت به خود آید که کار‏‎ ‎‏از اصلاح گذشته و راه چاره بکلی مسدود شده. قال ‏‏[‏‏ الله‏‏]‏‏ ـ تعالی: ‏وَ‎ ‎أنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إذْ قُضِیَ الأمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‎[14]‎‏.(525)‏

‏ ‏

*  *  *

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 492

  • . امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «... ترا شایسته عبادت یافتم، پس آنگاه ترا عبادت کردم»؛ بحارالانوار؛ ج 41، ص 14.
  • . «هرکس به اندازۀ مثقال ذرّه ای کار خیر انجام دهد، آن را می بیند؛ و اگر ذرّه ای کار شرّ انجام دهد، آن را می بیند»؛ )زلزال / 7 ـ 8(.
  • . این گفته در تفسیر مجمع البیان و نور الثقلین؛ در ذیل آیۀ فوق به صحابی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ {عبدالله بن مسعود، نسبت داده شده است.
  • . «روزی که هر کس کار نیک و کار بد خود را در برابر خود حاضر می بیند»؛ )آل عمران / 30(.
  • . «مردم معدنهایی چون معدنهای طلا و نقره می باشند»؛ این حدیث نبوی در مُسنَد ابن حنبل؛ ج 2، ص 539، نقل شده است.
  • . «و مانند کسانی که خدا را فراموش کرده اند، نباشید؛ و خداوند نیز چنان کرد که ایشان خود را فراموش کنند؛ آنان همان فاسقان و نافرمانان هستند»؛ )حشر / 19(.
  • . عوالی اللئالی؛ ج 1، ص 267.
  • . الأسفار الأربعة؛ ج 9، ص 121 ـ 131.
  • . عوالی اللئالی؛ ج 1، ص 267.
  • . عَنْ أبی عَبْدِالله)ع(، قالَ: قُلْتُ لَهُ: «قَوْمٌ یَعْمَلُونَ بِالْمَعاصی وَ یَقُولُونَ نَرْجُوا، فَلا یَزالُونَ کَذلِکَ حَتّی یَأْتِیَهُمُ الْمَوْتُ. فَقالَ: هؤُلاءِ قَوْمٌ یَتَرَجَّحُونَ فِی الأَمانِیّ، کَذَبُوا، لَیْسُوا بِراجِینَ، إنَّ مَنْ رَجا شَیْئاً طَلَبَهُ، وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَیْءٍ هَرَبَ مِنْهُ»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 680، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الخوف و الرَّجاء»، ح 5.
  • . عین فرمایش امام صادق(ع) چنین است: «کَذَبُوا، لَیْسُوا لَنا بِمَوالٍ ...»؛ همان؛ ص 68ـ69، ح 6.
  • . متن روایت چنین است: سَمِعْتُ أبا عَبْدِالله(ع) یَقُولُ: «لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتّی یَکُونَ خائِفاً راجِیاً، وَ لا یَکُونُ خائِفاً راجِیاً حَتّی یَکُونَ عامِلاً لِما یَخافُ وَ یَرْجُو»؛ همان؛ ص 71، ح 11.
  • . همان؛ ص 67ـ71، «باب الخوف و الرَّجاء»، و ص 71ـ72، «باب حسن الظّن بالله»، و ص 72ـ73، «باب الاعتراف بالتقصیر»؛ بحارالانوار؛ ج 67، ص 323.
  • . «و آنان را بترسان از روز حسرت که کار به پایان آمده و آنان همچنان در حالت غفلت و بی ایمانی هستند»؛ (مریم / 39).