بخش سوم: منازل و مقامات سلوک

فصل هفتم: خوف و رجا

فصل هفتم: خوف و رجا

‏ ‏

وصیت لقمان در خوف و رجا

‏عَنْ أَبِی عَبْدِالله، علیه السَّلام، قَالَ‏ قُلْتُ لَهُ: مَا ‏[‏کَانَ‏]‏ فِی وَصِیَّةِ لُقْمَانَ؟ قَالَ:‎ ‎کَانَ فِیهَا الْأَعَاجِیبُ؛ وَ کَانَ أَعْجَبَ مَا کَانَ فِیهَا أَنْ قَالَ لاِبْنِهِ: خَفِ الله عَزَّ وَ جَلَّ خِیفَةً‎ ‎لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ؛ وَ ارْجُ الله رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَکَ. ثُمَّ‎ ‎قَالَ أَبُو عَبْدِ الله، علیه السَّلام؛ کَانَ أَبِی یَقُولُ: إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ فِی قَلْبِهِ‎ ‎نُورَانِ: نُورُ خِیفَةٍ، وَ نُورُ رَجَاءٍ، لَوْ وُزِنَ هَذَا؛ لَمْ یَزِدْ عَلَی هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ‎ ‎عَلَی هَذَا.‎[1]‎

‏    ‏‏ترجمه راوی گوید: «گفتم به حضرت صادق، علیه السلام، چه‏‎ ‎‏چیز بود وصیت لقمان. گفت: بود در آن شگفتها. و عجبتر چیزی که‏‎ ‎‏بود در آن این بود که گفت مر پسر خویش را: "بترس خدای عزوجل‏‎ ‎‏را ترسیدنی که اگر آورده باشی به طاعت جن و انس، هر آینه عذاب‏‎ ‎‏کند تو را؛ و امیدوار باش خداوند را امیدی که اگر آورده باشی او را به‏‎ ‎‏گناههای جن و انس، هر آینه بیامرزد ترا." پس از آن گفت حضرت‏‎ ‎‏صادق، علیه السلام، بود پدرم که می گفت: "همانا نیست بندۀ مؤمنی‏‎ ‎‏مگر در دل او دو نور است: نور ترس و نور امید. اگر کشیده شود این،‏‎ ‎‏افزون نشود بر این؛ و اگر کشیده شود این، افزون نیاید بر این."».(520)‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 471

مبنای خوف و رجای عارف

‏بدان که انسان عارف به حقایق و مطلع از نسبت بین ممکن و‏‎ ‎‏واجب جلّ ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ علا دارای دو نظر است: یکی نظر به نقصان ذاتی‏‎ ‎‏خود و جمیع ممکنات و سیه روئی کائنات، که در این نظر علماً یا‏‎ ‎‏عیناً بیابد که سر تا پای ممکن در ذُلّ نقص و در بحر ظلمانی امکان‏‎ ‎‏و فقر و احتیاج فرو رفته ازلاً و ابداً و به هیچ وجه از خود چیزی‏‎ ‎‏ندارد و ناچیز صرف و بی آبروی محض و ناقص علی الاطلاق‏‎ ‎‏است؛ بلکه این تعبیرات نیز در حق او درست نیاید و از تنگی تعبیر‏‎ ‎‏است و ضیق مجال سخن، والا نقص و فقر و احتیاجْ فرع شیئیت‏‎ ‎‏است و برای جمیع ممکنات و کافۀ خلایق از خود چیزی نیست.‏‎ ‎‏در این نظر اگر تمام عبادات و اطاعات و عوارف و معارف را در‏‎ ‎‏محضر قدس ربوبیت برد، جز سرافکندگی و خجلت و ذلت و‏‎ ‎‏خوف چاره ای ندارد. چه اطاعت و عبادتی؟ از کی برای کی؟ تمام‏‎ ‎‏محامد راجع به خود اوست، و ممکن را در او تصرفی نیست، بلکه‏‎ ‎‏از تصرف ممکنْ نقص عارض اظهار محامد و ثنای حق شود که‏‎ ‎‏اکنون عنان قلم را از او منصرف می نماییم. و در این مقام فرماید: ‏ما‎ ‎أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ.‎[2]‎‏ چنانچه در مقام‏‎ ‎‏اوّل فرماید: ‏قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ الله‎[3]‎‏ و قائل در این مقام گوید:‏

‏ ‏

‏پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت‏

‏ ‏‏آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد‏‎[4]‎

‏ ‏

‏    ‏‏قول پیر راجع به مقام دوم و قول خود قائل راجع به مقام اول‏‎ ‎‏است. پس، در این نظر خوف و حزن و خجلت و سرافکندگی‏‎ ‎‏انسان را فرا گیرد.‏

‏     و دیگر نظر به کمال واجب و بسط بساط رحمت و سعۀ عنایت‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 472
‏ و لطف او. می بیند این همه بساط نعمت و رحمتهای گوناگون، که‏‎ ‎‏احاطۀ بر آن از حوصلۀ حصر و تحدید خارج است، بی سابقۀ‏‎ ‎‏استعداد و قابلیت است؛ ابواب الطاف و بخشش را به روی بندگان‏‎ ‎‏گشوده است بی استحقاق؛ نعم او ابتدایی و غیر مسبوق به سؤال‏‎ ‎‏است؛ چنانچه حضرت سید الساجدین، زین العابدین، علیه‏‎ ‎‏السلام، در ادعیۀ «صحیفه» و غیر آن مکرر اشاره فرموده اند بدین‏‎ ‎‏معنی‏‎[5]‎‏؛ پس رجای او قوّت گیرد و امیدوار به رحمت حق گردد.‏‎ ‎‏کریمی که کرامتهای او به محض عنایت و رحمت است، و‏‎ ‎‏مالک الملوکی که بی سابقۀ سؤال و استعداد به ما عنایاتی فرموده‏‎ ‎‏که تمام عقول از علم به شمه ای از آن عاجز و قاصر است، و‏‎ ‎‏عصیان اهل معصیت به مملکت وسیع او خللی وارد نکند و طاعت‏‎ ‎‏اهل طاعت در آن افزونی نیاورد؛ بلکه هدایت آن ذات مقدس‏‎ ‎‏طرق طاعت را، و منع آن ذات اقدس از عصیان، برای عنایات‏‎ ‎‏کریمانه و بسط رحمت و نعمت است، و برای رسیدن به مقامات‏‎ ‎‏کمال و مدارج کمالیه و تنزیه از نقص و زشتی و تشوّه است. پس،‏‎ ‎‏اگر برویم در درگاه عز و جلالش و پیشگاه رحمت و عنایتش و‏‎ ‎‏عرض کنیم بار الها، ما را لباس هستی پوشانیدی و تمام وسایل‏‎ ‎‏حیات و راحت ما را فوق ادراک مدرکین فراهم فرمودی و تمام‏‎ ‎‏طرق هدایت را به ما نمودی، تمام این عنایات برای صلاح خود ما‏‎ ‎‏و بسط رحمت و نعمت بود، اکنون ما در دار کرامت تو و در پیشگاه‏‎ ‎‏عزّ و سلطنت تو آمدیم با ذنوب ثقلین، در صورتی که ذنوب‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 473

‏مذنبین در دستگاه تو نقصانی وارد نکرده و بر مملکت تو خللی‏‎ ‎‏وارد نیاورده؛ با یک مشت خاک که در پیشگاه عظمت تو به چیزی‏‎ ‎‏و موجودی حساب نشود چه می کنی جز رحمت و عنایت؟ آیا از‏‎ ‎‏درگاه تو جز امید رحمتْ چیز دیگر متوقع است؟‏

‏     پس، انسان همیشه باید بین این دو نظر متردد باشد: نه نظر از‏‎ ‎‏نقص خود و تقصیر و قصور از قیام به عبودیت ببندد، و نه نظر از‏‎ ‎‏سعۀ رحمت و احاطۀ عنایت و شمول نعمت و الطاف حق‏‎ ‎‏جل جلاله بپوشد.(521)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

قصور انسان از بندگی حق

‏بدان که حق تعالی را احدی از مخلوق نتواند بسزا عبادت کند، زیرا‏‎ ‎‏که عبادتْ ثنای مقام آن ذات مقدس است، و ثنای هر کسی فرع‏‎ ‎‏معرفت به اوست، و چون دست آمال بندگان از عز جلال معرفت‏‎ ‎‏ذات او بحقیقت کوتاه است، پس به ثنای جمال و جلال او نیز‏‎ ‎‏نتوانند قیام کرد؛ چنانچه اشرف خلایق و اعرف موجودات به مقام‏‎ ‎‏ربوبیت اعتراف به قصور فرماید و عرض کند: ‏ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِک‎ ‎و ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ.‎[6]‎‏ و جملۀ دوم به منزلۀ تعلیل است برای‏‎ ‎‏جملۀ اول. و قال: ‏أَنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَی نَفْسِکَ.‎[7]‎‏ پس، قصور ذاتیْ حقِ‏‎ ‎‏ممکن است، و علوّ ذاتی مخصوص ذات کبریایی جل جلاله.‏

‏     و چون دست بندگان از ثنا و عبادت ذات مقدس کوتاه بوَد و‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 474
‏ معرفت و عبودیت حق هیچیک از بندگان به مقامات کمالیه و‏‎ ‎‏مدارج اخرویه نرسند ـ چنانچه در محل خود پیش علمای آخرت‏‎ ‎‏مبرهن است، و عامه از آن غفلت دارند و مدارج اخرویه را جزاف‏‎ ‎‏یا شبه جزاف دانند، تَعَالَی الله عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً ـ حق تعالی به‏‎ ‎‏لطف شامل و رحمت واسعۀ خود بابی از رحمت و دری از عنایت‏‎ ‎‏به روی آنها باز کرد، به تعلیمات غیبیه و وحی و الهام به توسط‏‎ ‎‏ملائکه و انبیا ـ و آن باب عبادت و معرفت است ـ طرق عبادت‏‎ ‎‏خود را بر بندگان آموخت و راهی از معارف بر آنها گشود تا رفع‏‎ ‎‏نقصان خویش حتی الامکان بنمایند و تحصیل کمال ممکن بکنند،‏‎ ‎‏و از پرتو نور بندگی هدایت شوند به عالم کرامت حق و به روح و‏‎ ‎‏ریحان و جنت نعیم، بلکه به رضوان الله اکبر رسند. پس، فتح باب‏‎ ‎‏عبادت و عبودیت یکی از نعمتهای بزرگی است که تمام‏‎ ‎‏موجودات رهین آن نعمت اند و شکر آن نعمت را نتوانند کنند؛‏‎ ‎‏بلکه هر شکری فتح باب کرامتی است که از شکر آن نیز عاجزند.‏‎ ‎‏پس، اگر انسان علم به این مشرب پیدا کرد و قلبش از آن مطلع‏‎ ‎‏گردید، معترف به تقصیر شود؛ و اگر عبادت جن و انس و ملائکۀ‏‎ ‎‏مقربین را در درگاه حق جلّ و علا برد باز خائف باشد و مقصر‏‎ ‎‏باشد. و نیز بندگان عارف حق و اولیای خاص او، که از سرّ قَدَر‏‎ ‎‏دری به روی آنها باز شده و دل آنها به نور معرفت روشن گردیده،‏‎ ‎‏قلبشان به طوری از خوف لرزان و دلشان متزلزل است که اگر تمام‏‎ ‎‏کمالات به آنها روی آورد و مفتاح همۀ معارف به دست آنها داده‏‎ ‎‏شود و قلوب آنها از تجلیات مالامال گردد، ذره ای خوف آنها کم‏‎ ‎‏نگردد و تزلزل آنها تخفیف پیدا نکند. چنانچه یکی از آنها گوید:‏‎ ‎‏«همه از آخر کار ترسند و من از اول می ترسم.»‏‎[8]‎‏ سُبْحَانَ الله وَ لاَ‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 475

‏حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِالله . پناه می برم به خدای تعالی. خدا می داند‏‎ ‎‏باید قلب انسان از این کلام پاره پاره شود و دل انسان از خوف‏‎ ‎‏ذوب شود و سر به بیابان گذارد. چه قدر انسان غافل است!‏

حب نفس محرک عبادات و اطاعت

‏     ‏‏و دیگر آنکه ما پیش از این ذکر کردیم، در شرح یکی از‏‎ ‎‏احادیث، که تمام عبادات و اطاعات ما برای تحصیل اغراض‏‎ ‎‏خویش و محرِّک ما حب نفس است، و فی الحقیقة زهد دنیا برای‏‎ ‎‏آخرت است، و آن مثل زهد دنیا برای دنیاست پیش احرار؛ پس،‏‎ ‎‏اگر عبادت ثقلین را در محضر قدس ربوبیت ببریم، جز بُعد از‏‎ ‎‏ساحت مقدس چیز دیگر استحقاق نداریم. حق تبارک و تعالی ما‏‎ ‎‏را دعوت فرموده به مقام قرب خود و بارگاه انس خود و ‏خَلَقْتُکَ‎ ‎لِأجْلی‎[9]‎‏ فرموده و غایت خلقت را معرفت به خود قرار داده و طرق‏‎ ‎‏معارف و راه عبودیت را به ماها نشان داده، با این وصف ما به‏‎ ‎‏تعمیر بطن و فرج و شکم به چیز دیگر مشغول نیستیم و جز‏‎ ‎‏خودخواهی و خودپسندی مقصد دیگری نداریم.‏

‏     پس، ای انسان بیچاره که عبادات و مناسک تو بُعد از ساحت‏‎ ‎‏قدس آورد و مستحق عتاب و عقاب کند، به چه اعتماد داری؟ و‏‎ ‎‏چرا خوف از شدت بأس حق تو را بی آرام نکرده و دل تو را خون‏‎ ‎‏ننموده. آیا تکیه گاهی داری؟ آیا به اعمال خود وثوق و اطمینان‏‎ ‎‏داری؟ اگر چنین است وای به حال تو و معرفتت به حال خود و‏‎ ‎‏مالک الملوک؛ و اگر اعتماد به فضل حق و رجای به سعۀ رحمت و‏‎ ‎‏شمول عنایت ذات مقدس داری، بسیار بجا و به محل وثیقی‏‎ ‎‏اعتماد کردی و به پناهگاه محکمی پناه بردی.‏

‏     خداوندا، بارالها، ما دستمان از همه چیز کوتاه و خود می دانیم‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 476
‏ که ناقص و ناچیزیم و لایق درگاه تو و فراخور بارگاه قدس تو چیزی‏‎ ‎‏نداریم؛ سر تا پا نقص و عیب و ظاهر و باطن ما به لوث معاصی و‏‎ ‎‏مهلکات و موبقات آغشته است؛ ما چه هستیم که اظهار ثنای تو‏‎ ‎‏کنیم؛ جایی که اولیای تو گویند: ‏اَفَبِلِسانی هذَا الکالِّ أَشْکُرُکَ‎[10]‎‏ و عجز و‏‎ ‎‏ضعف و قصور خود را اعلان کنند، ما اهل معصیت و محجوبین از‏‎ ‎‏ساحت کبریا چه بگوییم. جز آنکه با لقلقۀ لسان عرض کنیم رجای‏‎ ‎‏ما به مراحم تو است و امید و ثقۀ ما به فضل و مغفرت تو است و به‏‎ ‎‏جود و کرم آن ذات مقدس است. چنانچه در لسان اولیای تو وارد‏‎ ‎‏است:‏

‏     ‏‏کافی‏‏ بِإسْنادِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، علیه السَّلام، قَالَ: ‏قَالَ رَسُولُ الله، صلّی الله ‎ ‎علیه و آله: قَالَ الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «لاَیَتَّکِلِ الْعَامِلُونَ عَلَی أَعْمَالِهِمُ الَّتِی یَعْمَلُونَهَا‎ ‎لِثَوَابِی، فَإِنَّهُمْ لَوِ اجْتَهَدُوا وَ أَتْعَبُوا أَنْفُسَهُمْ أَعْمَارَهُمْ فِی عِبَادَتِی کَانُوا مُقَصِّرِینَ غَیْرَ‎ ‎بَالِغِینَ فِی عِبَادَتِهِمْ کُنْهَ عِبَادَتِی فِیمَا یَطْلُبُونَ عِنْدِی مِنْ کَرَامَتِی وَ النَّعِیمِ فِی جَنَّاتِی‎ ‎وَ رَفِیعِ الدَّرَجَاتِ الْعُلَی فِی جِوَارِی؛ وَ لَکِنْ بِرَحْمَتِی فَلْیَثِقُوا وَ بِفَضْلِی فَلْیَرْجُوا وَ إِلَی‎ ‎حُسْنِ الظَّنِّ بِی فَلْیَطْمَئِنُّوا؛ فَإِنَّ رَحْمَتِی عِنْدَ ذَلِکَ تُدْرکُهُمْ وَ مَنِّی یُبَلِّغُهُمْ رِضْوَانِی وَ‎ ‎مَغْفِرَتِی تُلْبِسُهُمْ عَفْوِی؛ فَإِنِّی أَنَا الله الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ وَ بِذَلِکَ تَسَمَّیْتُ.‎[11]‎

‏    ‏‏یعنی «حضرت باقر، علیه السلام، گفت رسول خدا، صلّی الله ‏‎ ‎‏علیه و آله، گفت خدای تبارک و تعالی‏‏[ ‏‏فرمود‏‏]‏‏: "اعتماد نکنند‏‎ ‎‏عمل کنندگان برای من بر اعمال خودشان که به جا می آورند آن را‏‎ ‎‏برای ثواب من. پس همانا آنها اگر جدیت کنند و به زحمت اندازند‏‎ ‎‏خودشان را در مدت عمرشان در عبادت من، می باشند مقصر، و‏‎ ‎‏نارسایند در عبادت خودشان کنه عبادت مرا در آن چیزی که‏‎ ‎‏می طلبند نزد من از کرامت من و نعمتها در بهشتهای من و درجات‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 477

‏عالیۀ بلند در جوار من؛ ولکن به رحمت من هر آینه وثوق کنند و به‏‎ ‎‏فضل من هر آینه امیدوار باشند و اطمینان به حسن ظن به من‏‎ ‎‏داشته باشند، پس همانا رحمت من در این هنگام ادراک می کند‏‎ ‎‏آنها را و عطای من می رساند آنها را به رضوان من و مغفرت من‏‎ ‎‏می پوشاند به آنها عفو مرا. پس، همانا منم که هستم خدای‏‎ ‎‏«بخشندۀ مهربان» و به این نام برده شدم."»‏

خوف از سختی راه و نتیجه

‏     ‏‏و نیز از اسباب خوفْ تفکر در شدت بأس حق و دقت سلوک‏‎ ‎‏راه آخرت، و خطرات متوجه بر انسان در ایام حیات و در حین‏‎ ‎‏موت، و سختیهای برزخ و قیامت، و مناقشات در حساب و میزان‏‎ ‎‏است؛ چنانچه ملاحظۀ آیات و اخباری که وعده های حق تعالی را‏‎ ‎‏شامل است رجای کامل آورد. حدیث کنند که حق تعالی به طوری‏‎ ‎‏در قیامت بسط بساط رحمت کند که شیطان طمع مغفرت حق را‏‎ ‎‏کند‏‎[12]‎‏. در این عالم که حضرت حق به حسب روایت نظر لطف به آن‏‎ ‎‏نفرموده از وقتی که خلقت فرموده آن را‏‎[13]‎‏ و رحمت در آن نازل‏‎ ‎‏نشده مگر ذره ای نسبت به عوالم دیگر، این همه رحمت و نعمت‏‎ ‎‏الهی و لطف و بخششِ ذات مقدس سر تا پای همه را فرا گرفته، و‏‎ ‎‏هر چه پیدا و ناپیداست سفرۀ نعم و عطای حضرت باری تبارک و‏‎ ‎‏تعالی است که اگر جمیع عالم بخواهند به شمه ای از نعمت و‏‎ ‎‏رحمت او احاطه کنند نتوانند؛ پس چه خواهد بود در عالَمی که‏‎ ‎‏عالم کرامت و مهمانخانۀ عطای ربوبیت و جایگاه رحمت و بسط‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 478

‏رحیمیت و رحمانیت است؛ شیطان حق دارد طمع به رحمت کند و‏‎ ‎‏امید عطای حق نماید.‏

‏     پس، حسن ظن خود را به حق کامل کن و اعتماد به فضل او نما،‏‎ ‎إِنَّ الله یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً.‎[14]‎‏ خدای تعالی جمیع گناهان را بیامرزد و‏‎ ‎‏همه را در بحر عطا و رحمت خود مستغرق نماید. تخلف در‏‎ ‎‏«وعدۀ» حق محال است، گرچه تخلف در «وعید» ممکن است و‏‎ ‎‏چه بسا بسیار واقع شود. پس دل خوش دار به رحمت کامل او که‏‎ ‎‏اگر رحمت حق شامل حالت نبود مخلوق نبودی. هر مخلوقی‏‎ ‎‏مرحوم است: وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْءٍ.(522)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

قرار گرفتن مؤمن بین دو خوف

‏در ذیل این حدیث شریف مذکور است که خوف و رجا نباید یکی‏‎ ‎‏بر دیگری رجحان داشته باشد. چنانچه در مرسلۀ ابن ابی عمیر از‏‎ ‎‏حضرت صادق علیه السلام، نیز به همین مضمون وارد است.‏‎[15]‎‏ و‏‎ ‎‏انسان وقتی که کمال نقص خود را از قیام به عبودیت ملاحظه کرد و‏‎ ‎‏دقت و ضیق راه آخرت را تفکر نمود، خوف در او حادث شود به‏‎ ‎‏اعلی درجه. و وقتی ملاحظۀ ذنوب خود را نمود و تفکر در حال‏‎ ‎‏مردمی کرد که عاقبت امر بی ایمان و عمل صالح از دنیا رفتند و‏‎ ‎‏حالشان با اینکه در اول امر خوب بود منجر به بدی شد و مبتلا به‏‎ ‎‏سوء عاقبت شدند، در او خوف شدید شود. در حدیث شریف‏‎ ‎‏کافی از حضرت صادق، علیه السلام، نقل کند:‏

‏     ‏‏قَالَ: ‏الْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ: ذَنْبٍ قَدْ مَضَی لاَ یَدْرِی مَا صَنَعَ الله فِیهِ؛ وَ عُمْرٍ قَدْ‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 479

بَقِیَ لاَ یَدْرِی مَا یَکْتَسِبُ فِیهِ مِنَ الْمَهَالِکِ. فَهُوَ لاَ یُصْبِحُ إِلاَّ خَائِفاً وَ لاَ یُصْلِحُهُ إِلاَّ‎ ‎الْخَوْفُ.‎[16]‎

‏    ‏‏فرماید حضرت صادق، علیه السلام، که «مؤمن بین دو خوف‏‎ ‎‏است: گناهی که همانا گذشته و نداند چه معامله کند خداوند در‏‎ ‎‏آن؛ و عمری که باقی مانده و نداند چه کسب می کند در آن از‏‎ ‎‏مهلکه ها. پس او صبح نکند مگر ترسناک؛ و اصلاح نکند او را‏‎ ‎‏مگر ترس.»‏

‏     و در خطبۀ رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، که در حدیث ‏‏کافی‏‎ ‎‏از جناب صادق، علیه السلام، نقل می نماید، به همین مضمون وارد‏‎ ‎‏است‏‎[17]‎‏. بالجمله، خود در کمال نقص و تقصیر، و حق در کمال‏‎ ‎‏عظمت و جلالت و سعۀ رحمت و عطاست. و عبد در بین این دو‏‎ ‎‏نظر همیشه در حد اعتدال خوف و رجاست. و چون اسمای‏‎ ‎‏جلالیه و جمالیه به یک سان در قلب سالک جلوه کند، خوف و‏‎ ‎‏رجا رجحان بر هم پیدا نکنند.‏

بیان اعتدال خوف و رجا

‏     ‏‏و بعضی گفته اند در بعضی اوقات خوف برای انسان نافعتر‏‎ ‎‏است، مثل حال صحت و سلامت، تا انسان در کسب کمال و عمل‏‎ ‎‏صالح کوشد. و در بعضی حالات رجا بهتر است، مثل حال پیدایش‏‎ ‎‏امارات موت، تا انسان ملاقات کند حق را با حالتی که محبوبتر‏‎ ‎‏است پیش او.‏‎[18]‎‏ و این سخن مطابق گفته های سابق و احادیث‏‎ ‎‏مذکوره درست نیاید؛ زیرا که رجای محبوب نیز باعث بر عمل و‏‎ ‎‏کسب آخرت است؛ و خوف از حق همیشه محبوب و منافات با‏‎ ‎‏رجای واثق ندارد.‏

‏     و بعضی گفته اند خوفْ از فضایل نفسانیه و کمالات عقلیه‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 480

‏نیست در دار آخرت؛ و فقط آن در دار دنیا، که دار عمل است، از‏‎ ‎‏امور نافعه است برای فعل عبادات و ترک معاصی و بعد از خروج‏‎ ‎‏از دنیا فایده ای ندارد؛ به خلاف رجا که منقطع نشود و در دار‏‎ ‎‏آخرت نیز باقی است، زیرا که بنده هر چه از رحمت خدا بیشتر‏‎ ‎‏نایل شود، طمعش به فضل حقْ افزون گردد؛ زیرا که خزاین‏‎ ‎‏رحمت و جود حق تناهی ندارد. پس، خوف منقطع شود و رجا‏‎ ‎‏باقی ماند.‏‎[19]‎

خوف و رجا در دنیا و آخرت

‏    ‏‏محدث محقّق، مجلسی، رحمه الله ، فرماید که حق این است که‏‎ ‎‏بنده مادامی که در دار تکلیف است، لابد است از خوف و رجا؛ و‏‎ ‎‏بعد از مشاهدۀ امور آخرت، یکی از آنها لابد بر دیگری رجحان‏‎ ‎‏پیدا می کند.‏‎[20]‎

‏     ‏‏نویسنده گوید آنچه ذکر کردند از غلبۀ خوف و رجا در عالَم‏‎ ‎‏آخرت مطابق آنچه ذکر شد در معنی رجا درست نیاید، و بر فرض‏‎ ‎‏صحت، راجع به متوسطین است که خوف و رجا آنها راجع به‏‎ ‎‏ثواب و عقاب است. و اما حال خواص و اولیا غیر از آن است که‏‎ ‎‏ذکر کرده اند، زیرا که خوف و رجایی که ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ مشاهدۀ عظمت و‏‎ ‎‏جلال و تجلی اسمای لطف و جمال در قلب حاصل شود به معاینۀ‏‎ ‎‏امور آخرت زایل نشود و رجحان بر یکدیگر پیدا نکند؛ بلکه آثار‏‎ ‎‏جلال و عظمت و تجلیات جمال و لطف در عالم آخرت بیشتر‏‎ ‎‏است، و خوف حاصل از عظمت حق از لذایذ روحانیه است و‏‎ ‎‏منافات با آیۀ کریمۀ ‏أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ الله لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‎[21]‎‏ ندارد.‏‎ ‎‏چنانچه با تأمل معلوم شود. و آنچه از آن قائل نقل شد که خوف از‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 481

‏فضائل نفسانیه نیست، خوفِ از جلال و عظمت نیست؛ زیرا که آن‏‎ ‎‏کمال است و از کاملین مکمّلین از غیر آنها بیشتر است. وَالْحَمْدُلله‏‎ ‎‏عَلی جَمالِهِ وَ جَلالِهِ وَ الصَّلاةُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.(523)‏

‏ ‏

*  *  *

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 482

  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 67، «کتاب ایمان و کفر»، «باب خوف و رجا»، ح 1.
  • . «هر خیر به تو رسد از جانب خداست؛ و هر بدی به تو برسد از جانب تو است»؛ (نساء / 79).
  • . «بگو همه از جانب خداست»؛ (نساء / 78).
  • . بیت از حافظ است.
  • . در دعای دوازدهم صحیفه سجّادیّه می فرماید: «إِذْ جَمِیعُ إِحْسَانِکَ تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ کُلُّ نِعَمِکَ ابْتِدَاءٌ؛ زیرا که همه احسانهای تو تفضل است، و همه نعمتهای تو بی سابقه استحقاق است»؛ و در دعای 32 صحیفه سجّادیه می فرماید: «فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ابْتِدَائِکَ بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ؛ پس سپاس برای تو است که نعمتهای بزرگ را آغاز فرمودی»؛ و در دعای ابوحمزه از امام سجاد و دعاهای دیگر مانند دعای افتتاح و ... نظیر این مضمون وجود دارد.
  • . «تو را آنگونه که باید نپرستیدیم و آنگونه که باید نشناختیم»؛ مرآة العقول؛ ج 8، ص 146، «کتاب ایمان و کفر»، «باب شکر».
  • . «تو آنچنان هستی که خود را ستوده ای»؛ از دعای رسول الله (ص) در سجده؛ فروع کافی؛ ج 3، ص 324. «کتاب الصلاة»، «باب السجود»، ح 12؛ مصباح الشریعة؛ باب 5 ؛ مرآة العقول؛ ج 8، ص 146، «کتاب ایمان و کفر»، «باب شکر».
  • . این کلام از "مناجات" خواجه عبدالله انصاری است که گفته: «همه از خاتمت بترسند و عبدالله از فاتحت».
  • . در حدیث قدسی آمده است: «یا ابْنَ آدَمَ خَلَقْتُ الاَشْیاءَ لِأجْلِکَ و خَلَقْتُکَ لِأجلی؛ ای پسر آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم»؛ علم الیقین؛ ج 1، ص 381، باب 5، فصل 3.
  • . «پس آیا با این زبان قاصر سپاس تو بگزارم»؛ از دعای ابوحمزه ثمالی؛ مصباح کفعمی؛ فصل 45، ص 596؛ مصباح المتهجد؛ ص 534.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 71، «کتاب ایمان و کفر»، «باب حسن الظن بالله »، ح 1.
  • . قالَ الصّادِقُ، جَعْفَرُبْنُ مُحَمَّدٍ)ع(: «إذا کانَ یَوْمَ القِیامَةِ نَشَرَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی رَحْمَتَهُ حتّی یَطْمَعُ إبلیسُ فی رَحْمَتِهِ»؛ بحارالانوار؛ ج 7، ص 287.
  • . چنانچه در روایت آمده است: «فَما لَها عِنْدَالله عَزَّ وَ جَلَّ قَدْرٌ وَ لا وَزْنٌ؛ وَ لا خَلَقَ فیما بَلَغَنا خَلْقَاً أَبْغَض إلَیْهِ مِنْها، وَ لا نَظَرَ إلَیْها مُذْ خَلَقَها؛ پیش خداوند عز و جل دنیا را ارج و بهایی نیست؛ و خدای تعالی بین موجوداتی که آفریده و خبر آن به ما رسیده، موجودی نیافریده است که پیش او از دنیا مبغوضتر باشد، و خداوند از وقتی که دنیا را آفریده در او نظر نکرده است»؛ بحارالانوار؛ ج 70، ص 110.
  • . زمر / 53.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 71، «کتاب ایمان و کفر»، «باب خوف و رجا»، ح 13.
  • . همان؛ ح 12.
  • . همان؛ ص 70، ح 9.
  • . احیاء علوم الدین؛ ج 4، ص 163، «کتاب خوف و رجا»؛ ملکی تبریزی؛ اسرارالصلوة؛ ص 163ـ164.
  • . مرآة العقول؛ ج 8، ص 32، «کتاب ایمان و کفر»، «باب خوف و رجا»، ح 1؛ علامه مجلسی این کلام را از بعضی نقل کرده است.
  • . همان جا.
  • . «بدانید که بر دوستان خداوند ترسی نیست و اندوهی ندارند»؛ )یونس / 63(.