بخش سوم: منازل و مقامات سلوک

فضایل و فواید ذکر

فضایل و فواید ذکر

‏ ‏

حسرت ترک ذکر موجب افسوس در قیامت

‏کافی‏‏ بِسَنَدٍ صَحیحِ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ الله،‏‎ ‎‏علیه السَّلام: ‏مَا مِنْ مَجْلِسٍ یَجْتَمِعُ فِیهِ أَبْرَارٌ وَ فُجَّارٌ فَیَقُومُونَ عَلَی غَیْرِ ذِکْرِ الله عَزَّ وَ‎ ‎جَلَّ إِلاَّ کَانَ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.‎[1]‎‏ «هیچ مجلسی نیست که مجتمع‏‎ ‎‏شوند در آن نیکان و بَدانی، پس برخیزند بی ذکر خدا، مگر آنکه‏‎ ‎‏حسرت شود برای آنها در روز قیامت.» معلوم است انسان پس از‏‎ ‎‏آنکه بر او منکشف شد در قیامت نتایج بزرگ ذکر خدا، و خود را از‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 460

‏آن محروم دید و فهمید که چه نعمتها و بهجتها از دستش رفته و‏‎ ‎‏دیگر قابل جبران نیست، حسرت و ندامت بر او روآور گردد. پس‏‎ ‎‏انسان باید تا فرصت دارد، غنیمت شمارد و مجالس و محافل خود‏‎ ‎‏را از ذکر خدا ‏‏[‏‏خالی‏‎ ‎‏]‏‏نگذارد.‏

ثواب برخی اذکار و آیات

‏     ‏‏کافی ‏‏بِسَنَدٍ مُوَثَّقٍ عَنْ أَبی جَعْفَرٍ، علیه السَّلام: ‏مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکْتَالَ‎ ‎بِالْمِکْیَالِ الْأَوْفَی فَلْیَقُلْ، إِذَا أَرَادَ أَنْ یَقُومَ مِنْ مَجْلِسِهِ: «سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا‎ ‎یَصِفُونَ. وَ سَلاَمٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لله رَبِّ الْعَالَمِینَ‏.»‏‎[2]‎

‏     ‏‏«هر کس بخواهد کشیده شود به کیل تمام (یعنی ثواب او از‏‎ ‎‏خدای تعالی کامل باشد و نقصی نداشته باشد) وقتی که خواست‏‎ ‎‏از مجلس برخیزد، بخواند این آیات شریفه را...».‏

‏     و از جناب صادق، علیه السلام، منقول است که حضرت‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین علیه السلام، فرمودند: «هر کس بخواهد کیلش تمام‏‎ ‎‏باشد از ثواب در روز قیامت، این آیات شریفه را در تعقیب هر نماز‏‎ ‎‏بخواند.‏‎[3]‎‏»‏

یاد خدا در حالات مختلف

‏    ‏‏و از حضرت صادق، علیه السلام، مرسلاً منقول است که‏‎ ‎‏قرائت این آیات در وقت قیام از مجلس کفّارۀ گناهان است.‏‎[4]‎

‏     ‏‏کافی بِإسْنادِه عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ رَفَعَهُ قَالَ: ‏قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ لِعِیسَی،‎ ‎علیه السَّلام: یَا عِیسَی، اُذْکُرْنِی فِی نَفْسِکْ، أَذْکُرْکَ فِی نَفْسِی، وَ اذْکُرْنِی فِی مَلَئِکَ‎ ‎أَذْکُرْکَ فِی مَلاَءٍ خَیْرٍ مِنْ مَلاَءِ الآدَمِیِّینَ، یَا عِیسَی، أَلِنْ لِی قَلْبَکَ وَ أَکْثِرْ ذِکْرِی‎ ‎فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اعْلَمْ أَنَّ سُرُورِی أَنْ تُبَصْبِصَ إِلَیَّ؛ وَ کُنْ فِی ذَلِکَ حَیّاً وَ لاَ تَکُنْ‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 461

مَیِّتاً.‎[5]‎

‏    ‏‏می گوید: «خدای عزّوجلّ به عیسی فرمود: "ای عیسی، یاد کن‏‎ ‎‏مرا پیش خود تا یاد کنم تو را در نزد خودم؛ و یاد کن مرا در‏‎ ‎‏جمعیت تا یاد کنم تو را در جمعیتی بهتر از جمعیت آدمزادگان.‏‎ ‎‏ای عیسی، نرم کن از برای من دل خود را، و بسیار یاد من کن‏‎ ‎‏در خلوتها؛ و بدان که خشنودی من آن است که تَبَصبُص کنی به‏‎ ‎‏سوی من. (تَبَصبُص حرکت دم سگ است از خوف یا طمع. و این‏‎ ‎‏کنایه از شدت و التماس و مسکنت است) و زنده باش در این‏‎ ‎‏ذکر نه مرده."» مقصود از «زندگی» در ذکر، توجه و حضور قلب‏‎ ‎‏است.‏

ذکر خدا به جای درخواست از حق

‏     ‏‏کافی ‏‏بِإسْنادِه عَنْ أَبِی عَبْدِ الله، علیه السَّلام، قَالَ: ‏إِنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ‎ ‎یَقُولُ: مَنْ شُغِلَ بِذِکْرِی عَنْ مَسْأَلَتِی، أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِی مَنْ سَأَلَنِی.‎[6]‎‏ حضرت‏‎ ‎‏صادق، علیه السلام، فرماید: «خدای عزّوجلّ می فرماید: "کسی که‏‎ ‎‏باز بماند به واسطۀ ذکر من از سؤال من، عطا می کنم او را افضل‏‎ ‎‏چیزی که عطا می کنم کسی را که سؤال کرده مرا."»‏

‏     عَنْ أَحْمَدَ بْنِ فَهْدٍ فِی ‏‏عُدَّةِ الدَّاعِی‏‏، عَنْ رَسُولِ الله، صلّی الله علیه‏‎ ‎‏و آله، قَالَ:... ‏وَ اعْلَمُوا أَنَّ خَیْرَ أَعْمَالِکُمْ ‏[‏عِنْدَ مَلِیکِکُمْ‏]‏ وَ أَزْکَاهَا وَ أَرْفَعَهَا فِی‎ ‎دَرَجَاتِکُمْ وَ خَیْرَ مَا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ ذِکْرُ الله سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی؛ فَإِنَّهُ أَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ‎ ‎فَقَالَ: أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی.‎[7]‎

ذکر خدا برترین اعمال

‏     ‏‏«فرمود حضرت رسول، صلّی الله علیه و آله،: "بدانید بهترین‏‎ ‎‏اعمال شما پیش خداوند و پاکیزه ترین آنها و رفیعترین آنها در‏‎ ‎‏درجات شما و بهتر چیزی که طلوع کرده آفتاب بر او، ذکر‏‎ ‎‏خداوند سبحان است؛ زیرا که خبر داده خدای تعالی از‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 462

‏خودش، پس فرمود: من همنشین کسی هستم که یاد کند‏‎ ‎‏مرا."».(511)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

قُرب ذاکر به حق تعالی

‏عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، علیه السّلام، قَالَ ‏مَکْتُوبٌ فِی‎ ‎التَّوْرَاةِ الَّتِی لَمْ تُغَیَّرْ أَنَّ مُوسَی ‏[‏علیه السَّلام‏]‏ سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ: یَا رَبِّ، أَ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی‎ ‎فَأُنَاجِیکَ، أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیکَ؟ فَأَوْحَی الله عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ؛ یَا مُوسَی، أَنَا جَلِیسُ مَنْ‎ ‎ذَکَرَنِی. فَقَالَ مُوسَی: فَمَنْ فِی سِتْرِکَ یَوْمَ لا سِتْرَ إِلاّ سِتْرُکَ؟ فَقَالَ: الَّذِینَ یَذْکُرُونَنِی‎ ‎فَأَذْکُرُهُمْ وَ یَتَحَابُّونَ فِیَّ فَأُحِبُّهُمْ؛ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ الْأَرْضِ‎ ‎بِسُوءٍ، ذَکَرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِمْ.‎[8]‎

‏    ‏‏ترجمه «ابوحمزۀ ثُمالی حدیث کند از حضرت باقر، علیه‏‎ ‎‏السلام، که فرمود نوشته شده است در توراتی که تغییر ننموده:‏‎ ‎‏همانا موسی سؤال کرد پروردگار خود را، پس گفت: "ای پروردگار‏‎ ‎‏من، آیا نزدیکی تو به من تا مناجات کنم تو را، یا دوری تا صدا زنم‏‎ ‎‏تو را؟" پس وحی کرد خدای عزّوجلّ به سوی او: "ای موسی، من‏‎ ‎‏همنشین کسی هستم که یاد کند مرا." پس‏‏[ ‏‏سؤال‏‏]‏‏ کرد موسی:‏‎ ‎‏"کیست در پناه تو روزی که پناهی نیست مگر پناه تو؟" فرمود:‏‎ ‎‏"آنها که یاد می کنند مرا، پس من یاد می کنم آنها را؛ و با هم دوستی‏‎ ‎‏می کنند در راه من، پس دوست دارم آنها را. اینها آنان اند که وقتی‏‎ ‎‏بخواهم به اهل زمین بدی رسانم، یاد آنها کنم، پس رفع کنم آن را‏‎ ‎‏از آنان به واسطۀ آنها."»‏

‏     ... محتمل است که جناب موسی حال عجز خود را از کیفیت‏‎ ‎‏دعا بیان می کند. عرض می کند بار پروردگارا، تو منزهی از اتصاف‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 463

‏به قرب و بعد تا چون قریبان یا بعیدان تو را بخوانم؛ پس من‏‎ ‎‏متحیرم در امر و هیچگونه دعا را در خور پیشگاه جلال تو‏‎ ‎‏نمی دانم. تو خود به من اجازۀ ورود به دعا و کیفیت آن را مرحمت‏‎ ‎‏فرما؛ و تعلیم فرما مرا آنچه مناسب مقام مقدس تو است. پس‏‎ ‎‏جواب از مصدر جلال عزت صادر شد که من حضور قیّومی دارم‏‎ ‎‏در جمیع نشآت؛ همۀ عوالم محضر من است؛ من جلیس آنانم که‏‎ ‎‏یادم کنند و همنشین کسانی هستم که متذکرم شوند. البته آن ذات‏‎ ‎‏مقدس متصف به قرب و بعد نشود و احاطۀ قیومی و شمول‏‎ ‎‏وجودی دارد به جمیع دایرۀ وجود و سلسلۀ تحقق. و اما آنچه در‏‎ ‎‏آیات شریفۀ کتاب کریم الهی وارد است از توصیف حق تعالی به‏‎ ‎‏قرب، مثل قوله تعالی: ‏وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ.‎[9]‎‏ و قوله عَزَّ‏‎ ‎‏مَنْ قائل: ‏نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ.‎[10]‎‏ و غیر اینها، مبنی بر یک نحو‏‎ ‎‏مجاز و استعاره است؛ و الا ساحت مقدسش منزه از قرب و بعد‏‎ ‎‏حسی و معنوی است؛ چه که اینها مستلزم یک نحو تحدید و‏‎ ‎‏تشبیه است که حق تعالی منزه از آن است. بلکه حضور قاطبۀ‏‎ ‎‏موجودات در بارگاه قدس او حضور تعلقی است؛ و احاطۀ آن ذات‏‎ ‎‏مقدس به ذرات کائنات و سلاسل موجودات احاطۀ قیّومی است؛‏‎ ‎‏و آن از غیر سنخ حضور حسی و معنوی و احاطۀ ظاهری و باطنی‏‎ ‎‏است.‏

حق تعالی ذاکرِ ذاکر

‏     ‏‏... از این حدیث شریف استفاده شود که ذکر خدا و دوستی‏‎ ‎‏نمودن با یکدیگر در راه او دارای چند خصلت است: یکی از آنها‏‎ ‎‏ـ و آن اعظم از دیگران است ـ آن است که ذکر کردن بنده خداوند‏‎ ‎‏را موجب شود ذکر کردن خداوند او را. چنانچه احادیث دیگری‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 464

‏نیز بدین مضمون وارد است‏‎[11]‎‏. و این ذکر مقابل آن نسیانی است که‏‎ ‎‏حق تعالی دربارۀ ناسی از آیات می فرماید ‏حَیْثُ قالَ: کَذلِکَ أَتَتْکَ‎ ‎آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی.‎[12]‎

‏    ‏‏چنان‏‏[ ‏‏که‏‎ ‎‏]‏‏نسیان آیات و کوری باطنی از رؤیت مظاهر جمال و‏‎ ‎‏جلال حق سبب عَمای در عالم دیگر شود، تذکر آیات و اسما و‏‎ ‎‏صفات و یادآوری حق و جمال و جلال او قوّت دهد بصیرت را و‏‎ ‎‏رفع حجب نماید به قدر قوّت تذکر و نورانیت آن. چنانچه تذکر‏‎ ‎‏آیات حق و ملکه شدن آن، بصیرت باطنی را به قدری قوّت دهد‏‎ ‎‏که جلوۀ جمال حق را در آیات مشاهده نماید؛ و تذکر اسما و‏‎ ‎‏صفات موجب شود که حق را در تجلیات اسمائیه و صفاتیه شهود‏‎ ‎‏کند؛ و تذکر ذات بی حجاب آیات و اسماء و صفات رفع جمیع‏‎ ‎‏حجب کند و یار بی پرده تجلی نماید. و این یکی از‏‎ ‎‏توجیهات و تأویلات فتوحات ثلاثه است که قرّة العین عرفا و‏‎ ‎‏اولیاست: «فتح قریب» و «فتح مبین» و «فتح مطلق» که فتح الفتوح‏‎ ‎‏است.‏

همنشینی ذاکر با حق تعالی

‏     ‏‏همین طور که تذکرات ثلاثه رفع حجب سه گانه را نماید،‏‎ ‎‏محبت با یکدیگر در راه خدا سبب حبّ خدا شود. و این حبّ نیز‏‎ ‎‏نتیجه اش رفع حجب می باشد، چنانچه عرفای شامخین فرمایند.‏‎ ‎‏معلوم است این محبوبیت نیز دارای مراتب است؛ چنانچه حبّ‏‎ ‎‏فی الله از حیث شوب و خلوص نیز دارای مراتب کثیره است. و‏‎ ‎‏خلوص تام آن است که شوب به کثرات اسمائی و صفاتی هم‏‎ ‎‏نداشته باشد. و این موجب حبّ تام است؛ و محبوب مطلقْ‏‎ ‎‏محجوب از وصال نخواهد شد در شریعت عشق، و بین او و‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 465

‏محبوبش حجابی نخواهد ماند. و بدین بیان می توان ربط داد بین‏‎ ‎‏دو سؤال جناب موسی، علیه السلام، زیرا که پس از آنکه آن‏‎ ‎‏حضرت شنید که حق تعالی فرمود من جلیس ذاکرم هستم، وعدۀ‏‎ ‎‏وصال و وصول به جمال، که در دل داشت از محبوب شنید،‏‎ ‎‏خواست ارباب وصال را استقصا کند تا به همۀ شئونْ قیام به وظیفه‏‎ ‎‏نماید، عرض کرد: ‏فَمَنْ فِی سِتْرِکَ یَوْمَ لا سِتْرَ إلاّ سِتْرُکَ‏؟ کیان اند در پناه‏‎ ‎‏تو که از تعلقات رسته و در قید حجب نیستند و به وصال جمال‏‎ ‎‏جمیل تو رسند؟ فرماید: دو طایفه: آنهایی که متذکر من اند ابتدائاً.‏‎ ‎‏یا آنکه در راه من با یکدیگر محبت ورزند، که آن نیز تذکر من‏‎ ‎‏است در مظهر جمال تام من، یعنی انسان. اینها در پناه من و جلیس‏‎ ‎‏من اند و من جلیس آنانم. پس معلوم شد که از برای این دو طایفه‏‎ ‎‏یک خصلت بزرگ است، و نتیجۀ آن یک خصلتِ بزرگِ دیگر. زیرا‏‎ ‎‏که حق تعالی یاد آنها کند و آنها محبوب حق شوند؛ و نتیجۀ آن آن‏‎ ‎‏است که در ستر و پناه حق واقع شوند در روزی که ستری نیست، و‏‎ ‎‏جلیس آنها حق باشد در خلوتگاه مطلق. و دیگر از خصلتها آن‏‎ ‎‏است که خداوند عزت به واسطۀ کرامت آنها رفع عذاب از بندگان‏‎ ‎‏خود فرماید؛ یعنی، تا آنها بین بندگان هستند به واسطۀ آنها عذاب‏‎ ‎‏و بلیّات فرو نفرستند.(512)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

لقاءالله در پرتو تذکر تامّ

‏بدان ای عزیز که تذکّر تامّ از حضرت حق و توجّه مطلق به باطن‏‎ ‎‏قلب به آن ذات مقدّس، موجب گشوده شدن چشم باطنی قلب‏‎ ‎‏شود که به آن لقاءالله ، که قرّة العین اولیاء است، حاصل گردد:‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 466

والَّذین جاهَدوُا فینا لَنَهْدِیَّنَهُمْ سُبُلَنا‎[13]‎‏.(513)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

اطمینان قلب در اثر یاد خدا

‏توجه به او را از یاد نبرید. توجه به او منشأ همه خیرات است، برای‏‎ ‎‏دنیای شما، برای آخرت شما. به ذکر خدا مطمئن می شود قلبها: ‏أَلاَ‎ ‎بِذِکْرِالله ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‎[14]‎‏ قلبها اگر بخواهد مطمئن باشد، که بهترین‏‎ ‎‏نعمت این است که انسان مطمئن باشد الآن شما اینجا نشسته اید،‏‎ ‎‏نه شما از من می ترسید، نه من از شما، برادریم همه، این‏‎ ‎‏«اطمینان» است.(514)‏

6 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

ذکر خدا از بین برندۀ تزلزل و اضطراب

‏اگر تمام عالم را، تمام این کهکشانها و تمام این سیّارات و ثوابت و‏‎ ‎‏هرچه هست در تحت سلطۀ یک نفر بیاید، باز قانع نمی شود،‏‎ ‎‏برای اینکه اینها کمال مطلق نیست. تا نرسد به آنجایی که اتصال به‏‎ ‎‏دریای کمال مطلق پیدا بکند و فانی در آنجا بشود، برایش اطمینان‏‎ ‎‏حاصل نمی شود. ‏ألا بِذِکرِ الله ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ.‎[15]‎‏ نه به ریاست جمهوری و‏‎ ‎‏نه به نخست وزیری و نه به قدرت قدرتهای بزرگ و نه به دارابودن‏‎ ‎‏همۀ مُلک و ملکوت. آنی که اطمینان می آورد و نفس را از آن تزلزل‏‎ ‎‏که دارد و خواهش که دارد بیرون می آورد «ذکر الله » است. نه ذکر الله ‏‎ ‎‏به اینکه با لفظ، ما ‏لا إله إلاّ الله ‏ بگوییم. ذکر اللهی که در قلب واقع‏‎ ‎‏می شود، یاد خدا، توجه به او: ‏ألا بذِکْرِ الله ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‏. و بعد‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 467
‏ در آیات دیگر می فرماید که ‏یَا أیَّتُهَا النَّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ رَاضِیَةً‎ ‎مَرضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادی وَادْخُلِی جَنَّتِی.‎[16]‎‏ اگر انسان بخواهد‏‎ ‎‏خصوصیات این آیات شریفه را بگوید طولانی است. من یک‏‎ ‎‏اشاره به آن بکنم. و آن اینکه آن «نَفْس مطمئنّه»؛ یعنی آن نفسی که‏‎ ‎‏دیگر هیچ خواهشی ندارد. این طور نیست که حالا نخست وزیر‏‎ ‎‏شده می گوید این کم است، باید رئیس جمهور بشوم؛ رئیس جمهور‏‎ ‎‏شده است می گوید این کم است، من باید رئیس جمهور‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی باشم. به اینجا رسید می گوید این کم است. به‏‎ ‎‏هر جا برسد کم است. تمام عالم را اگر یک لقمه کنند و به دست او‏‎ ‎‏بدهند، وقتی فکر می کند می بیند نقیصه دارد؛ خواهشش غیر این‏‎ ‎‏است. آن وقت مطمئن می شود که به کمال مطلق برسد. کمال مطلق‏‎ ‎‏آن وقتی است که او باشد؛ غیر او نباشد در کار. توجه به ریاست،‏‎ ‎‏توجه به سلطنت، توجه به عالم ماده، توجه به عالم های دیگر به‏‎ ‎‏غیب، به شهادت، هیچ نباشد. یاد منحصر شده باشد به یاد خدا.‏‎ ‎‏آنجا نفس «مطمئن» می شود. آن وقت است که مورد این خطاب‏‎ ‎‏واقع می شود که ‏یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ‏ ای نفسی که به آنجا رسیدی‏‎ ‎‏که مطمئن شدی؛ از لغزش بیرون رفتی و توجه نداری به جای‏‎ ‎‏دیگر. ‏یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إلی رَبِّکِ‏ حالا دیگر هیچ چیز دیگر‏‎ ‎‏برای تو نمی شود... و اگر همۀ دنیا را به شما بدهند، آشوب زیادتر‏‎ ‎‏خواهد شد؛ تزلزل زیاد می شود. آنکه انسان را از تزلزل بیرون‏‎ ‎‏می آورد ذکر خداست. با یاد خداست که تزلزلها ریخته می شوند؛‏‎ ‎‏اطمینان پیدا می شود. وقتی اطمینان پیدا شد و ذکر خدا و یاد خدا‏‎ ‎‏شد، وقتی است که مخاطب می شود به این خطاب: ‏یا أیَّتُها النَّفْسُ‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 468

المُطْمَئِنَّةُ‏.(515)‏

28 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

سفارش به ذکر خدا در ماه رمضان

‏همان طور که می بینید مهمانی خدا صوم است، مثل میهمانی ماها‏‎ ‎‏نیست که آنجور تشریفات را داشته باشد، پرهیزدادن است از آن‏‎ ‎‏چیزهایی که مربوط به شهوات انسان است. توجه بکنید که ماه‏‎ ‎‏مبارک را به آدابش عمل بکنید یعنی آداب روحی اش. فقط دعا‏‎ ‎‏نباشد، دعا به معنای واقعی اش باشد. خواندن خدا و تذکر خدا به‏‎ ‎‏معنای واقعی، آن تذکری که نفوس را مطمئن می کند، آن ذکری که‏‎ ‎بِذِکْرالله ِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ‏. یاد خدا واقعاً و حاضر دیدن خدا را در همه‏‎ ‎‏جا. ماه مبارک را به تذکر خدا، به ذکر خدا و به رحمتهای خدا که به‏‎ ‎‏شما عنایت کرده است شکرگزاری کنید.(516)‏

9 / 3 / 63

*  *  *

‏ ‏

تضرّع در ذکر حق

‏عبد سالک باید در این اذکار شریفه که روح معارف است حال تبتّل و‏‎ ‎‏تضرّع و انقطاع و تذلّل را در قلب تحصیل کند؛ و به کثرت مداومت‏‎ ‎‏باطن قلب را صورت ذکر دهد و حقیقت ذکر را در باطن قلب متمکّن‏‎ ‎‏سازد، تا قلب متلبّس به لباس ذکر شود و لباس خویش، که لباس بُعد‏‎ ‎‏است، از تن بیرون آورد؛ پس، قلب الهی حقّانی شود و حقیقت و‏‎ ‎‏روح ‏اِنَّ الله اشْتَری مِنَ الْمُؤمِنینَ اَنْفُسَهُم‎[17]‎‏ در آن متحقّق گردد.(517)‏

‏ ‏

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 469

تذکر حق از بین برندۀ ترس

‏اینک تذکراتی برادرانه و مخلصانه به حضرات نمایندگان محترم‏‎ ‎‏ـ حفظهم الله تعالی و ایّدهم ـ عرضه می دارم باشد که نافع شود.‏‎ ‎وَذَکِّرْ فَاِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ المؤمنینَ.‎[18]‎

‏    ‏‏1ـ ‏‏[‏‏آن‏‏]‏‏ که در رأس همۀ تذکرات است و با رسیدن به آن، همه‏‎ ‎‏چیز اصلاح می شود و سعادت فراگیر می گردد، آن است که به قلوب‏‎ ‎‏محجوب و منکوس خود برسانیم که عالَم، از اعلا علّییّن تا‏‎ ‎‏اسفل سافلین، جلوۀ حق ـ جل و علا ـ و در قبضۀ قدرت اوست؛ و‏‎ ‎‏هیچ موجودی، از روحانیون ملأاعلی و انبیای معظم و اولیای مکرم،‏‎ ‎‏تا اشقیا و هر جا بروید، از خود چیزی ندارند؛ بلکه چیزی نیست جز‏‎ ‎‏آنکه به جلوۀ او نورانی و هست شود. و این تذکر همان است که‏‎ ‎‏موجب اطمینان قلوب می شود که ‏اَلا بِذِکرِ الله ِ تَطْمَئِنُّ القلوبُ.‎[19]‎‏ و با این‏‎ ‎‏باور است که خوفها از غیر او از دلها رخت ببندند؛ و امیدها و رجاها‏‎ ‎‏بجز به او از قلوب زایل شوند.(518)‏

7 / 3 / 63

*  *  *

‏ ‏

وارستگی از دنیا در اثر ذکر خدا

‏آنچه مایۀ نجات انسان ها و آرامش قلوب است وارستگی و گسستگی از‏‎ ‎‏دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای تعالی حاصل شود.‏‎ ‎‏آنان که درصدد برتری ها به هر نحو هستند چه برتری در علوم ـ حتی الهی‏‎ ‎‏آن ـ یا در قدرت و شهرت و ثروت، کوشش در افزایش رنج خود می کنند.‏‎ ‎‏وارستگان از قیود مادی که خود را از این دام ابلیس تا حدودی نجات‏‎ ‎‏داده اند، در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند.(519)‏

26 / 4 / 63

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 470

  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 496، «کتاب الدعاء»، «باب ما یجب من ذکرالله فی کل مجلس»، ح 1.
  • . همان؛ ح 3: «منزه است پروردگار تو، پروردگار دارای عزّت و مبرا از آن وصفها که او را کنند؛ و سلام بر فرستادگان او باد؛ ستایش او راست که پروردگار عالمیان است»؛ (صافات / 180ـ182).
  • . قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ(ع): «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکْتَالَ بِالْمِکْیَالِ الْأَوْفَی، فَلْیَکُنْ آخِرُ قَوْلِهِ: "سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لله رَبِّ الْعالَمِینَ." فَإِنَّ لَهُ مِنْ کُلِّ مُسْلِمٍ حَسَنَةً»؛ من لا یحضره الفقیه؛ ج 1، ص 213، باب 46، ح 7.
  • . وسائل الشیعه؛ ج 15، ص 585، «کتاب الابلاء و الکفارات»، «ابواب الکفارات»، باب 37، ح 1.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 502، «کتاب الدعاء»، «باب ذکرالله فی السّر»، ح 3.
  • . همان؛ ص 501، «کتاب الدعاء»، «باب الاشتغال بذکرالله »، ح 1.
  • . عدة الداعی؛ ص 187.
  • . اصول کافی؛ ج 2، ص 496، «کتاب الدعاء»، «باب ما یجب من ذکرالله فی کل مجلس»، ح 4.
  • . «چون بندگانم درباره من از تو پرسند، پس من بدیشان نزدیکم»؛ (بقره / 186).
  • . «ما از رگ گردن به او نزدیکتریم»؛ (ق / 16).
  • . در وسائل الشیعه (ج 4، ص 1185، «کتاب الصلاة»، باب 7) 4 حدیث به این مضمون وارد شده است.
  • . «همچنان که آیات ما به سوی تو آمد و تو آنها را فراموش کردی، پس همچنان امروز نیز تو فراموش خواهی شد»؛ (طه / 126).
  • . «آنان که در راه ما جهاد کنند، هر آینه ایشان را به راههای خود هدایت می کنیم»؛ (عنکبوت / 69).
  • . رعد / 28.
  • . رعد / 28.
  • . «ای نفس مطمئنه به سوی پروردگارت برگرد که تو از او خشنودی، و او از تو خشنود است؛ و در زمرۀ بندگان من درآی و در بهشت من وارد شو»؛ (فجر / 27 ـ 30).
  • . «همانا خدا از مؤمنان جانهایشان را خریده است»؛ (توبه / 111).
  • . «[و امت را پند ده] که همانا پند و تذکر مؤمنان را سودمند و مفید افتد»؛ (ذاریات / 55).
  • . رعد / 28.