فضایل و فواید ذکر
حسرت ترک ذکر موجب افسوس در قیامت
کافی بِسَنَدٍ صَحیحِ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ الله، علیه السَّلام: مَا مِنْ مَجْلِسٍ یَجْتَمِعُ فِیهِ أَبْرَارٌ وَ فُجَّارٌ فَیَقُومُونَ عَلَی غَیْرِ ذِکْرِ الله عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ کَانَ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. «هیچ مجلسی نیست که مجتمع شوند در آن نیکان و بَدانی، پس برخیزند بی ذکر خدا، مگر آنکه حسرت شود برای آنها در روز قیامت.» معلوم است انسان پس از آنکه بر او منکشف شد در قیامت نتایج بزرگ ذکر خدا، و خود را از
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 460
آن محروم دید و فهمید که چه نعمتها و بهجتها از دستش رفته و دیگر قابل جبران نیست، حسرت و ندامت بر او روآور گردد. پس انسان باید تا فرصت دارد، غنیمت شمارد و مجالس و محافل خود را از ذکر خدا [خالی ]نگذارد.
ثواب برخی اذکار و آیات
کافی بِسَنَدٍ مُوَثَّقٍ عَنْ أَبی جَعْفَرٍ، علیه السَّلام: مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکْتَالَ بِالْمِکْیَالِ الْأَوْفَی فَلْیَقُلْ، إِذَا أَرَادَ أَنْ یَقُومَ مِنْ مَجْلِسِهِ: «سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ. وَ سَلاَمٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لله رَبِّ الْعَالَمِینَ.»
«هر کس بخواهد کشیده شود به کیل تمام (یعنی ثواب او از خدای تعالی کامل باشد و نقصی نداشته باشد) وقتی که خواست از مجلس برخیزد، بخواند این آیات شریفه را...».
و از جناب صادق، علیه السلام، منقول است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فرمودند: «هر کس بخواهد کیلش تمام باشد از ثواب در روز قیامت، این آیات شریفه را در تعقیب هر نماز بخواند.»
یاد خدا در حالات مختلف
و از حضرت صادق، علیه السلام، مرسلاً منقول است که قرائت این آیات در وقت قیام از مجلس کفّارۀ گناهان است.
کافی بِإسْنادِه عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ لِعِیسَی، علیه السَّلام: یَا عِیسَی، اُذْکُرْنِی فِی نَفْسِکْ، أَذْکُرْکَ فِی نَفْسِی، وَ اذْکُرْنِی فِی مَلَئِکَ أَذْکُرْکَ فِی مَلاَءٍ خَیْرٍ مِنْ مَلاَءِ الآدَمِیِّینَ، یَا عِیسَی، أَلِنْ لِی قَلْبَکَ وَ أَکْثِرْ ذِکْرِی فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اعْلَمْ أَنَّ سُرُورِی أَنْ تُبَصْبِصَ إِلَیَّ؛ وَ کُنْ فِی ذَلِکَ حَیّاً وَ لاَ تَکُنْ
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 461
مَیِّتاً.
می گوید: «خدای عزّوجلّ به عیسی فرمود: "ای عیسی، یاد کن مرا پیش خود تا یاد کنم تو را در نزد خودم؛ و یاد کن مرا در جمعیت تا یاد کنم تو را در جمعیتی بهتر از جمعیت آدمزادگان. ای عیسی، نرم کن از برای من دل خود را، و بسیار یاد من کن در خلوتها؛ و بدان که خشنودی من آن است که تَبَصبُص کنی به سوی من. (تَبَصبُص حرکت دم سگ است از خوف یا طمع. و این کنایه از شدت و التماس و مسکنت است) و زنده باش در این ذکر نه مرده."» مقصود از «زندگی» در ذکر، توجه و حضور قلب است.
ذکر خدا به جای درخواست از حق
کافی بِإسْنادِه عَنْ أَبِی عَبْدِ الله، علیه السَّلام، قَالَ: إِنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: مَنْ شُغِلَ بِذِکْرِی عَنْ مَسْأَلَتِی، أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِی مَنْ سَأَلَنِی. حضرت صادق، علیه السلام، فرماید: «خدای عزّوجلّ می فرماید: "کسی که باز بماند به واسطۀ ذکر من از سؤال من، عطا می کنم او را افضل چیزی که عطا می کنم کسی را که سؤال کرده مرا."»
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ فَهْدٍ فِی عُدَّةِ الدَّاعِی، عَنْ رَسُولِ الله، صلّی الله علیه و آله، قَالَ:... وَ اعْلَمُوا أَنَّ خَیْرَ أَعْمَالِکُمْ [عِنْدَ مَلِیکِکُمْ] وَ أَزْکَاهَا وَ أَرْفَعَهَا فِی دَرَجَاتِکُمْ وَ خَیْرَ مَا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ ذِکْرُ الله سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی؛ فَإِنَّهُ أَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ فَقَالَ: أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی.
ذکر خدا برترین اعمال
«فرمود حضرت رسول، صلّی الله علیه و آله،: "بدانید بهترین اعمال شما پیش خداوند و پاکیزه ترین آنها و رفیعترین آنها در درجات شما و بهتر چیزی که طلوع کرده آفتاب بر او، ذکر خداوند سبحان است؛ زیرا که خبر داده خدای تعالی از
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 462
خودش، پس فرمود: من همنشین کسی هستم که یاد کند مرا."».(511)
* * *
قُرب ذاکر به حق تعالی
عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، علیه السّلام، قَالَ مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ الَّتِی لَمْ تُغَیَّرْ أَنَّ مُوسَی [علیه السَّلام] سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ: یَا رَبِّ، أَ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَاجِیکَ، أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیکَ؟ فَأَوْحَی الله عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ؛ یَا مُوسَی، أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی. فَقَالَ مُوسَی: فَمَنْ فِی سِتْرِکَ یَوْمَ لا سِتْرَ إِلاّ سِتْرُکَ؟ فَقَالَ: الَّذِینَ یَذْکُرُونَنِی فَأَذْکُرُهُمْ وَ یَتَحَابُّونَ فِیَّ فَأُحِبُّهُمْ؛ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِسُوءٍ، ذَکَرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِمْ.
ترجمه «ابوحمزۀ ثُمالی حدیث کند از حضرت باقر، علیه السلام، که فرمود نوشته شده است در توراتی که تغییر ننموده: همانا موسی سؤال کرد پروردگار خود را، پس گفت: "ای پروردگار من، آیا نزدیکی تو به من تا مناجات کنم تو را، یا دوری تا صدا زنم تو را؟" پس وحی کرد خدای عزّوجلّ به سوی او: "ای موسی، من همنشین کسی هستم که یاد کند مرا." پس[ سؤال] کرد موسی: "کیست در پناه تو روزی که پناهی نیست مگر پناه تو؟" فرمود: "آنها که یاد می کنند مرا، پس من یاد می کنم آنها را؛ و با هم دوستی می کنند در راه من، پس دوست دارم آنها را. اینها آنان اند که وقتی بخواهم به اهل زمین بدی رسانم، یاد آنها کنم، پس رفع کنم آن را از آنان به واسطۀ آنها."»
... محتمل است که جناب موسی حال عجز خود را از کیفیت دعا بیان می کند. عرض می کند بار پروردگارا، تو منزهی از اتصاف
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 463
به قرب و بعد تا چون قریبان یا بعیدان تو را بخوانم؛ پس من متحیرم در امر و هیچگونه دعا را در خور پیشگاه جلال تو نمی دانم. تو خود به من اجازۀ ورود به دعا و کیفیت آن را مرحمت فرما؛ و تعلیم فرما مرا آنچه مناسب مقام مقدس تو است. پس جواب از مصدر جلال عزت صادر شد که من حضور قیّومی دارم در جمیع نشآت؛ همۀ عوالم محضر من است؛ من جلیس آنانم که یادم کنند و همنشین کسانی هستم که متذکرم شوند. البته آن ذات مقدس متصف به قرب و بعد نشود و احاطۀ قیومی و شمول وجودی دارد به جمیع دایرۀ وجود و سلسلۀ تحقق. و اما آنچه در آیات شریفۀ کتاب کریم الهی وارد است از توصیف حق تعالی به قرب، مثل قوله تعالی: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ. و قوله عَزَّ مَنْ قائل: نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ. و غیر اینها، مبنی بر یک نحو مجاز و استعاره است؛ و الا ساحت مقدسش منزه از قرب و بعد حسی و معنوی است؛ چه که اینها مستلزم یک نحو تحدید و تشبیه است که حق تعالی منزه از آن است. بلکه حضور قاطبۀ موجودات در بارگاه قدس او حضور تعلقی است؛ و احاطۀ آن ذات مقدس به ذرات کائنات و سلاسل موجودات احاطۀ قیّومی است؛ و آن از غیر سنخ حضور حسی و معنوی و احاطۀ ظاهری و باطنی است.
حق تعالی ذاکرِ ذاکر
... از این حدیث شریف استفاده شود که ذکر خدا و دوستی نمودن با یکدیگر در راه او دارای چند خصلت است: یکی از آنها ـ و آن اعظم از دیگران است ـ آن است که ذکر کردن بنده خداوند را موجب شود ذکر کردن خداوند او را. چنانچه احادیث دیگری
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 464
نیز بدین مضمون وارد است. و این ذکر مقابل آن نسیانی است که حق تعالی دربارۀ ناسی از آیات می فرماید حَیْثُ قالَ: کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی.
چنان[ که ]نسیان آیات و کوری باطنی از رؤیت مظاهر جمال و جلال حق سبب عَمای در عالم دیگر شود، تذکر آیات و اسما و صفات و یادآوری حق و جمال و جلال او قوّت دهد بصیرت را و رفع حجب نماید به قدر قوّت تذکر و نورانیت آن. چنانچه تذکر آیات حق و ملکه شدن آن، بصیرت باطنی را به قدری قوّت دهد که جلوۀ جمال حق را در آیات مشاهده نماید؛ و تذکر اسما و صفات موجب شود که حق را در تجلیات اسمائیه و صفاتیه شهود کند؛ و تذکر ذات بی حجاب آیات و اسماء و صفات رفع جمیع حجب کند و یار بی پرده تجلی نماید. و این یکی از توجیهات و تأویلات فتوحات ثلاثه است که قرّة العین عرفا و اولیاست: «فتح قریب» و «فتح مبین» و «فتح مطلق» که فتح الفتوح است.
همنشینی ذاکر با حق تعالی
همین طور که تذکرات ثلاثه رفع حجب سه گانه را نماید، محبت با یکدیگر در راه خدا سبب حبّ خدا شود. و این حبّ نیز نتیجه اش رفع حجب می باشد، چنانچه عرفای شامخین فرمایند. معلوم است این محبوبیت نیز دارای مراتب است؛ چنانچه حبّ فی الله از حیث شوب و خلوص نیز دارای مراتب کثیره است. و خلوص تام آن است که شوب به کثرات اسمائی و صفاتی هم نداشته باشد. و این موجب حبّ تام است؛ و محبوب مطلقْ محجوب از وصال نخواهد شد در شریعت عشق، و بین او و
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 465
محبوبش حجابی نخواهد ماند. و بدین بیان می توان ربط داد بین دو سؤال جناب موسی، علیه السلام، زیرا که پس از آنکه آن حضرت شنید که حق تعالی فرمود من جلیس ذاکرم هستم، وعدۀ وصال و وصول به جمال، که در دل داشت از محبوب شنید، خواست ارباب وصال را استقصا کند تا به همۀ شئونْ قیام به وظیفه نماید، عرض کرد: فَمَنْ فِی سِتْرِکَ یَوْمَ لا سِتْرَ إلاّ سِتْرُکَ؟ کیان اند در پناه تو که از تعلقات رسته و در قید حجب نیستند و به وصال جمال جمیل تو رسند؟ فرماید: دو طایفه: آنهایی که متذکر من اند ابتدائاً. یا آنکه در راه من با یکدیگر محبت ورزند، که آن نیز تذکر من است در مظهر جمال تام من، یعنی انسان. اینها در پناه من و جلیس من اند و من جلیس آنانم. پس معلوم شد که از برای این دو طایفه یک خصلت بزرگ است، و نتیجۀ آن یک خصلتِ بزرگِ دیگر. زیرا که حق تعالی یاد آنها کند و آنها محبوب حق شوند؛ و نتیجۀ آن آن است که در ستر و پناه حق واقع شوند در روزی که ستری نیست، و جلیس آنها حق باشد در خلوتگاه مطلق. و دیگر از خصلتها آن است که خداوند عزت به واسطۀ کرامت آنها رفع عذاب از بندگان خود فرماید؛ یعنی، تا آنها بین بندگان هستند به واسطۀ آنها عذاب و بلیّات فرو نفرستند.(512)
* * *
لقاءالله در پرتو تذکر تامّ
بدان ای عزیز که تذکّر تامّ از حضرت حق و توجّه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدّس، موجب گشوده شدن چشم باطنی قلب شود که به آن لقاءالله ، که قرّة العین اولیاء است، حاصل گردد:
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 466
والَّذین جاهَدوُا فینا لَنَهْدِیَّنَهُمْ سُبُلَنا.(513)
* * *
اطمینان قلب در اثر یاد خدا
توجه به او را از یاد نبرید. توجه به او منشأ همه خیرات است، برای دنیای شما، برای آخرت شما. به ذکر خدا مطمئن می شود قلبها: أَلاَ بِذِکْرِالله ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ قلبها اگر بخواهد مطمئن باشد، که بهترین نعمت این است که انسان مطمئن باشد الآن شما اینجا نشسته اید، نه شما از من می ترسید، نه من از شما، برادریم همه، این «اطمینان» است.(514)
6 / 7 / 58
* * *
ذکر خدا از بین برندۀ تزلزل و اضطراب
اگر تمام عالم را، تمام این کهکشانها و تمام این سیّارات و ثوابت و هرچه هست در تحت سلطۀ یک نفر بیاید، باز قانع نمی شود، برای اینکه اینها کمال مطلق نیست. تا نرسد به آنجایی که اتصال به دریای کمال مطلق پیدا بکند و فانی در آنجا بشود، برایش اطمینان حاصل نمی شود. ألا بِذِکرِ الله ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ. نه به ریاست جمهوری و نه به نخست وزیری و نه به قدرت قدرتهای بزرگ و نه به دارابودن همۀ مُلک و ملکوت. آنی که اطمینان می آورد و نفس را از آن تزلزل که دارد و خواهش که دارد بیرون می آورد «ذکر الله » است. نه ذکر الله به اینکه با لفظ، ما لا إله إلاّ الله بگوییم. ذکر اللهی که در قلب واقع می شود، یاد خدا، توجه به او: ألا بذِکْرِ الله ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. و بعد
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 467
در آیات دیگر می فرماید که یَا أیَّتُهَا النَّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادی وَادْخُلِی جَنَّتِی. اگر انسان بخواهد خصوصیات این آیات شریفه را بگوید طولانی است. من یک اشاره به آن بکنم. و آن اینکه آن «نَفْس مطمئنّه»؛ یعنی آن نفسی که دیگر هیچ خواهشی ندارد. این طور نیست که حالا نخست وزیر شده می گوید این کم است، باید رئیس جمهور بشوم؛ رئیس جمهور شده است می گوید این کم است، من باید رئیس جمهور کشورهای اسلامی باشم. به اینجا رسید می گوید این کم است. به هر جا برسد کم است. تمام عالم را اگر یک لقمه کنند و به دست او بدهند، وقتی فکر می کند می بیند نقیصه دارد؛ خواهشش غیر این است. آن وقت مطمئن می شود که به کمال مطلق برسد. کمال مطلق آن وقتی است که او باشد؛ غیر او نباشد در کار. توجه به ریاست، توجه به سلطنت، توجه به عالم ماده، توجه به عالم های دیگر به غیب، به شهادت، هیچ نباشد. یاد منحصر شده باشد به یاد خدا. آنجا نفس «مطمئن» می شود. آن وقت است که مورد این خطاب واقع می شود که یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ای نفسی که به آنجا رسیدی که مطمئن شدی؛ از لغزش بیرون رفتی و توجه نداری به جای دیگر. یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إلی رَبِّکِ حالا دیگر هیچ چیز دیگر برای تو نمی شود... و اگر همۀ دنیا را به شما بدهند، آشوب زیادتر خواهد شد؛ تزلزل زیاد می شود. آنکه انسان را از تزلزل بیرون می آورد ذکر خداست. با یاد خداست که تزلزلها ریخته می شوند؛ اطمینان پیدا می شود. وقتی اطمینان پیدا شد و ذکر خدا و یاد خدا شد، وقتی است که مخاطب می شود به این خطاب: یا أیَّتُها النَّفْسُ
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 468
المُطْمَئِنَّةُ.(515)
28 / 12 / 59
* * *
سفارش به ذکر خدا در ماه رمضان
همان طور که می بینید مهمانی خدا صوم است، مثل میهمانی ماها نیست که آنجور تشریفات را داشته باشد، پرهیزدادن است از آن چیزهایی که مربوط به شهوات انسان است. توجه بکنید که ماه مبارک را به آدابش عمل بکنید یعنی آداب روحی اش. فقط دعا نباشد، دعا به معنای واقعی اش باشد. خواندن خدا و تذکر خدا به معنای واقعی، آن تذکری که نفوس را مطمئن می کند، آن ذکری که بِذِکْرالله ِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ. یاد خدا واقعاً و حاضر دیدن خدا را در همه جا. ماه مبارک را به تذکر خدا، به ذکر خدا و به رحمتهای خدا که به شما عنایت کرده است شکرگزاری کنید.(516)
9 / 3 / 63
* * *
تضرّع در ذکر حق
عبد سالک باید در این اذکار شریفه که روح معارف است حال تبتّل و تضرّع و انقطاع و تذلّل را در قلب تحصیل کند؛ و به کثرت مداومت باطن قلب را صورت ذکر دهد و حقیقت ذکر را در باطن قلب متمکّن سازد، تا قلب متلبّس به لباس ذکر شود و لباس خویش، که لباس بُعد است، از تن بیرون آورد؛ پس، قلب الهی حقّانی شود و حقیقت و روح اِنَّ الله اشْتَری مِنَ الْمُؤمِنینَ اَنْفُسَهُم در آن متحقّق گردد.(517)
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 469
تذکر حق از بین برندۀ ترس
اینک تذکراتی برادرانه و مخلصانه به حضرات نمایندگان محترم ـ حفظهم الله تعالی و ایّدهم ـ عرضه می دارم باشد که نافع شود. وَذَکِّرْ فَاِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ المؤمنینَ.
1ـ [آن] که در رأس همۀ تذکرات است و با رسیدن به آن، همه چیز اصلاح می شود و سعادت فراگیر می گردد، آن است که به قلوب محجوب و منکوس خود برسانیم که عالَم، از اعلا علّییّن تا اسفل سافلین، جلوۀ حق ـ جل و علا ـ و در قبضۀ قدرت اوست؛ و هیچ موجودی، از روحانیون ملأاعلی و انبیای معظم و اولیای مکرم، تا اشقیا و هر جا بروید، از خود چیزی ندارند؛ بلکه چیزی نیست جز آنکه به جلوۀ او نورانی و هست شود. و این تذکر همان است که موجب اطمینان قلوب می شود که اَلا بِذِکرِ الله ِ تَطْمَئِنُّ القلوبُ. و با این باور است که خوفها از غیر او از دلها رخت ببندند؛ و امیدها و رجاها بجز به او از قلوب زایل شوند.(518)
7 / 3 / 63
* * *
وارستگی از دنیا در اثر ذکر خدا
آنچه مایۀ نجات انسان ها و آرامش قلوب است وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای تعالی حاصل شود. آنان که درصدد برتری ها به هر نحو هستند چه برتری در علوم ـ حتی الهی آن ـ یا در قدرت و شهرت و ثروت، کوشش در افزایش رنج خود می کنند. وارستگان از قیود مادی که خود را از این دام ابلیس تا حدودی نجات داده اند، در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند.(519)
26 / 4 / 63
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 470