بخش سوم: منازل و مقامات سلوک

اهمیت و جایگاه توبه

اهمیت و جایگاه توبه

‏ ‏

غفلت از توبه

‏بر سالک طریق نجات و هدایت لازم است تنبّه به یک نکتۀ مهمه. و‏‎ ‎‏آن این است که توفیق به توبۀ صحیحۀ کامله با حفظ شرایط آن،‏‎ ‎‏چنانچه ذکر می شود، از امور مشکله است؛ و انسان کمتر می تواند نایل‏‎ ‎‏به این مقصد شود؛ بلکه دخول در گناهان، خصوصاً کبائر و موبقات،‏‎ ‎‏باعث می شود که انسان را از یاد توبه بکلی غافل می کند. و اگر درخت‏‎ ‎‏معاصی در مزرعۀ دل انسانی بارمند و برومند گردید و ریشه اش‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 402

‏محکم شد، نتایجی بس ناهنجار دهد، که یکی از آنها آن است که‏‎ ‎‏انسان را از توبه بکلی منصرف می کند؛ و اگر گاه گاهی نیز متذکر آن‏‎ ‎‏شود بتسویف و امروز و فردا و این ماه و آن ماه کار را می گذراند، و با‏‎ ‎‏خود می گوید که در آخر عمر و زمان پیری توبۀ صحیحی می کنم. غافل‏‎ ‎‏از آنکه این مکرِ با خدا است، ‏وَالله خَیْرُ الْماکِرِینَ.‎[1]‎

لزوم توبه قبل از دوران پیری

‏    ‏‏گمان نکن که پس از محکم شدن ریشۀ گناهان انسان بتواند توبه‏‎ ‎‏نماید، یا آنکه بتواند به شرایط آن قیام نماید. پس بهار توبه ایام جوانی‏‎ ‎‏است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقصتر و‏‎ ‎‏شرایط توبه سهلتر و آسانتر است. انسان در پیری حرص و طمع و‏‎ ‎‏حب جاه و مال و طول املش بیشتر است. و این مجرّب است؛ و‏‎ ‎‏حدیث شریف نبوی‏‎[2]‎‏ شاهد بر آن است. گیرم که انسان بتواند در ایام‏‎ ‎‏پیری قیام به این امر کند، از کجا به پیری برسد و اجل موعود او را در‏‎ ‎‏سن جوانی و در حال اشتغال به نافرمانی نرباید و به او مهلت دهد؟‏‎ ‎‏کمیاب بودن پیران دلیل است که مرگ به جوانان نزدیکتر است. در‏‎ ‎‏یک شهر پنجاه هزار نفری، پنجاه نفر پیر هشتاد ساله انسان نمی بیند.‏

‏     ‏‏پس ای عزیز، از مکاید شیطان بترس و در حذر باش؛ و با‏‎ ‎‏خدای خود مکر و حیله مکن که پنجاه سال یا بیشتر شهوت رانی‏‎ ‎‏می کنم، و دم مرگ با کلمۀ استغفار جبران گذشته می کنم. اینها‏‎ ‎‏خیال خام است. اگر در حدیث دیدی یا شنیدی که حق تعالی بر‏‎ ‎‏این امت تفضل فرموده و توبۀ آنها را تا قبل از وقت معاینۀ آثار‏‎ ‎‏مرگ یا خود آن قبول می فرماید‏‎[3]‎‏، صحیح است؛ ولی هیهات که در‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 403
‏ آن وقت توبه از انسان متمشّی شود. مگر توبه لفظ است؛ قیام به‏‎ ‎‏امر توبه زحمت دارد؛ برگشت و عزم بر برگشت نکردن ریاضات‏‎ ‎‏علمیه و عملیه لازم دارد، و الا خود بخود انسان نادر اتفاق می افتد‏‎ ‎‏که در فکر توبه بیفتد یا موفق به آن شود؛ یا اگر شد بتواند به‏‎ ‎‏شرایط صحت و قبول آن، یا به شرایط کمال آن، قیام کند. چه بسا‏‎ ‎‏باشد که قبل از فکر توبه یا عملی کردن آن، اجل مهلت ندهد، و‏‎ ‎‏انسان را با بار معاصی سنگین و ظلمت بی پایان گناهان از این نشئه‏‎ ‎‏منتقل نماید. آن وقت خدا می داند که به چه گرفتاریها و بدبختیها‏‎ ‎‏دچار می شود. جبران معاصی در آن عالم، فرضاً که اهل نجات و‏‎ ‎‏عاقبت امرش سعادت باشد، کار سهلی نیست. فشارها و زحمتها و‏‎ ‎‏سوختنهایی در دنبال است تا انسان لایق شفاعت شود و مورد‏‎ ‎‏رحمت ارحم الراحمین گردد.‏

‏     پس ای عزیز، هر چه زودتر دامن‏‏[ ‏‏همت‏‏]‏‏ به کمر بزن و عزم را‏‎ ‎‏محکم و اراده را قوی کن، و از گناهان، تا در سن جوانی هستی یا‏‎ ‎‏در حیات دنیایی می باشی، توبه کن، و مگذار فرصت خداداد از‏‎ ‎‏دستت برود، و به تسویلات شیطانی و مکاید نفس اماره اعتنا‏‎ ‎‏مکن.(462)‏

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 404

توبه راهی سهل برای سعادت

‏فرضاً که اهل ایمان ناقص صوری باشی، باید از این غشها خالص‏‎ ‎‏شوی تا در زمرۀ سعدا و صالحین قرار گیری. رفع غش با آتش توبه‏‎ ‎‏و ندامت و گذاشتن نفس را در کورۀ عتاب و مَلام و ذوب کردن آن‏‎ ‎‏را به آتش پشیمانی و برگشت به سوی خداست. در این عالم‏‎ ‎‏خودت بکن، والا در کورۀ عذاب الهی و ‏نارُ الله الْمُوقَدَةُ ‏قلبت را ذوب‏‎ ‎‏کنند و خدا می داند چند قرن از قرنهای آخرت این اصلاح طول‏‎ ‎‏می کشد. پاک شدن در این عالم سهل و آسان است؛ تغییرات و‏‎ ‎‏تبدیلات در این نشئه خیلی زود واقع می شود؛ و اما در آن عالم‏‎ ‎‏تغییر به طور دیگری است و زوال یک ملکه از ملکات نفس قرنها‏‎ ‎‏طول دارد.(463)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

نامعلوم بودن مدت عمر انسان

‏اگر بنا باشد که اعمال ما اینطور باشد که وضع زندگی ما وضع‏‎ ‎‏اعمال ما این نحو باشد که انسان ملاحظه می کند، بترسید از اینکه‏‎ ‎‏خدای نخواسته در آخر عمر وقتی که... در روایتی هست که وقتی‏‎ ‎‏که نفَس به اینجا رسید، یا نفَس به اینجا رسید و اشاره به حلقوم‏‎ ‎‏کرد، عالِم دیگر برایش توبه نیست! برای اینکه در آیۀ شریفه‏‎ ‎‏فرموده است که آنهایی که عمل می کنند «بِجَهالَةٍ»، آنها برایشان‏‎ ‎‏توبه است. عالِم حالا که مهلت دارد، توبه می تواند بکند؛ اما به‏‎ ‎‏شما سند دادند که از این مجلس می توانید بیرون بروید؟ شاید‏‎ ‎‏صاعقه آمدش. سندی ندادند که. به شما سند دادند که تا فردا‏‎ ‎‏زنده هستید؟ شاید نبودید! به ما سند دادند که تا ده سال دیگر‏‎ ‎‏زنده هستیم؟ خوب، شاید نبودیم. اگر جوانها به فکر نباشند و به‏‎ ‎‏فکر نیفتند؛ ما به پیری رسیدیم و مصیبت را می دانیم آقا. من که‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 405

سهولت توبه در ایام جوانی

‏حالا آمده ام به شما عرض می کنم، نه اینکه خود من یک آدمی‏‎ ‎‏هستم، آدم شدنْ مرحوم آقای حاج شیخ می گفت محال است! من‏‎ ‎‏عرض کردم که سنم یک قدری از شما زیادتر است، و شما وقتی به‏‎ ‎‏سراغ بنده می آیید اینجا حرف من را گوش کنید، از این جهت به‏‎ ‎‏شما عرض می کنم تا جوان هستید می توانید یک کاری انجام‏‎ ‎‏بدهید. ریشه های فساد در قلب جوان ضعیف است؛ هر چه بزرگ‏‎ ‎‏شد... آن روایت را ملاحظه کرده اید؛ من سابقاً ‏‏[‏‏در احادیث‏‏]‏‎ ‎‏دیده ام که قلب انسان نقطۀ سفید است؛ بعد که چیز می کند، گناه‏‎ ‎‏می کند، نقطۀ سیاهی پیدا می شود؛ و هر چه گناه زیاد بشود، سیاهْ‏‎ ‎‏سیاهتر می شود. این جوان قلبش لطیف است، ملکوتی است،‏‎ ‎‏لکن وقتی که وارد شد در این جامعه ها، وارد شد در این چیزها،‏‎ ‎‏کم کم ـ خدای نخواسته ـ ابتلائات پیدا می کند. دائماً یک کاری‏‎ ‎‏می کند؛ یک شب و روزی از او نمی گذرد الاّ اینکه یک کار‏‎ ‎‏ـ نعوذبالله ـ خلافی می کند. خوب، این یک نقطۀ سودا در قلبش‏‎ ‎‏پیدا می شود؛ نه در این قلب، در آن قلبی که نفسانی و روحانی است.‏‎ ‎‏کم کم آن نقطۀ سیاه زیاد می شود؛ وقتی که به پیری رسید و قلبش‏‎ ‎‏سیاه شده است، او نمی تواند به این زودیها این قلب را برگرداند به‏‎ ‎‏حال اول؛ لکن شما جوانها می توانید؛ قدرت دارید؛ قدرت جوانی‏‎ ‎‏دارید. از این طرف قدرت جوانی دارید، از آن طرف این امور در شما‏‎ ‎‏ضعیف است الآن. هر چه سن شما اضافه بشود و هر قدمی که‏‎ ‎‏بردارید و برداریم، بروی به طرف آخرت، آن چیزهایی که منافی‏‎ ‎‏است با سعادت انسان زیاد می شود؛ قدرت هم کم می شود. به سن‏‎ ‎‏پیری که رسید نمی تواند دیگر؛از او نمی آید توبه.‏

‏     ‏‏توبه یک امری نیست که انسان بالفظ اَتوبُ اِلی الله کارش‏‎ ‎‏درست بشود! ندامت است. این ندامت به این زودیها نمی آید‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 406

‏برای یک اشخاصی که پنجاه سال غیبت کرده؛ پنجاه ‏‏[‏‏سال‏‏]‏‏ فحش‏‎ ‎‏داده؛ ریشش را سفید کرده در فحش و غیبت! او نمی تواند.او تا‏‎ ‎‏آخر عمر مبتلاست.(464)‏

بین 1344 تا شهریور 1346

*  *  *

‏ ‏

عدم تحقق توبه با لفظ

‏هر نفسی که می کشید، هر قدمی که بر می دارید و هر لحظه ای که‏‎ ‎‏از عمر شما می گذرد، اصلاح مشکلتر گردیده، ممکن است‏‎ ‎‏ظلمت و تباهی بیشتر شود. هر چه سن بالا رود، این امور منافی با‏‎ ‎‏سعادت انسان زیادتر شده، قدرت کمتر می گردد؛ پس به پیری که‏‎ ‎‏رسیدید دیگر مشکل است موفق به تهذیب و کسب فضیلت و تقوا‏‎ ‎‏شوید؛ نمی توانید توبه کنید زیرا توبه با لفظ أتوب الی الله تحقق‏‎ ‎‏نمی یابد؛ بلکه ندامت و عزم بر ترک لازم است. پشیمانی و عزم بر‏‎ ‎‏ترک گناه برای کسانی که پنجاه سال یا هفتاد سال غیبت و دروغ‏‎ ‎‏مرتکب شده، ریش خود را در گناه و معصیت سفید کرده اند،‏‎ ‎‏حاصل نمی شود. چنین کسانی تا پایان عمر مبتلایند.(465)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

حیلۀ شیطان با پیران و جوانان

‏و چه بسا شیطان باطنی با ما پیران به گونه ای و با شما جوانان به‏‎ ‎‏گونه دیگری خدعه کند.‏

‏     با ما پیران با سلاح یأس از حضور و یاد حاضر براند که هان از‏‎ ‎‏شماها گذشته و شماها اصلاح شدنی نیستید و ایّام جوانی که وقت‏‎ ‎‏کشت و درو بود رفت و در ایّام ضعف پیری و کهولت که قدرت‏‎ ‎‏اصلاح از دست رفته و ریشۀ هواها و معاصی در تمام ارکان وجود‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 407
‏ نفوذ کرده و شاخه دوانده و تو را از لیاقت محضر او ـ جلّ و علا ـ‏‎ ‎‏انداخته و کار از کار گذشته، چه بهتر که این چند روز آخر عمر از‏‎ ‎‏دنیا استفادۀ هر چه بیشتر کنی.‏

‏     و گاه با ما پیران نیز مانند شما جوانان عمل می کند، به شما‏‎ ‎‏می گوید شما جوانید و در این فصل جوانی وقت تمتّع و لذّات‏‎ ‎‏است، اکنون مطابق شهوات خود رفتار کن، ان شاءالله در اواخر‏‎ ‎‏عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است و خداوند‏‎ ‎‏ارحم الرّاحمین است، و هر چه گناهان بزرگتر و بیشتر باشد‏‎ ‎‏پشیمانی و رجوع به حق در آخر عمر زیادتر و توجه به خدای‏‎ ‎‏تعالی بیشتر و اتّصال به او ـ جلّ و علا ـ افزون تر خواهد بود، چه‏‎ ‎‏بسیار مردم بوده اند که در جوانی بهره های جوانی را برده و در ایّام‏‎ ‎‏پیری تتمّه عمر را با عبادت و ذکر و دعا و زیارت ائمه ـ علیهم‏‎ ‎‏السلام ـ و توسّل به شفاعت آنان گذرانده و سعادتمند از دنیا‏‎ ‎‏رفته اند. به ما پیران نیز از این وسوسه ها می شود که معلوم نیست به‏‎ ‎‏این زودی بمیری، فرصت باقی است، چند روز آخر عمر توبه کن،‏‎ ‎‏علاوه باب شفاعت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ باز است و‏‎ ‎‏مولا امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ نخواهد گذاشت دوستانش را‏‎ ‎‏عذاب کنند و در وقت مردن او را خواهی دید و از تو دستگیری‏‎ ‎‏خواهد کرد و از این مقوله های فراوان که به گوش انسان می خواند.‏

‏     پسرم! اکنون با تو که جوانی صحبت می کنم. باید توجه کنی که‏‎ ‎‏برای جوانان توبه آسان تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع تر‏‎ ‎‏می تواند باشد. در پیران هواهای نفسانی و جاه طلبی و مال دوستی‏‎ ‎‏و خود بزرگ بینی بسیار افزون تر از جوانان است، روح جوانان‏‎ ‎‏لطیف است و انعطاف پذیر و آن قدر که در پیران حبّ نفس و حبّ‏‎ ‎‏دنیا است، در جوانان نیست. جوان می تواند با آسانی نسبی خود‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 408

‏را از شرّ نفس امّاره رها سازد و به معنویات گرایش پیدا کند. در‏‎ ‎‏جلسات موعظه و اخلاق آن قدر که جوانان تحت تأثیر واقع‏‎ ‎‏می شوند، پیران نمی شوند. جوانان متوجّه باشند و گول‏‎ ‎‏وسوسه های نفسانی و شیطانی را نخورند. مرگ به جوانان و پیران‏‎ ‎‏به یک گونه نزدیک است. کدام جوان می تواند اطمینان حاصل کند‏‎ ‎‏که به پیری می رسد و کدام انسان از حوادث دهر مصون است؟‏‎ ‎‏حوادث روزانه به جوانان نزدیک تر است.‏

‏     پسرم! فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن.‏‎ ‎‏پیران نیز باید بدانند که تا در این عالم هستند می توانند جبران‏‎ ‎‏تبهکاری ها و معصیت ها را بکنند و اگر از این جا منتقل شدند کار‏‎ ‎‏از دست آنان خارج است.(466)‏

8 / 2 / 61

*  *  *

‏ ‏

دشواری توبه در دوران پیری

‏گاهی به امید توبه در آخر عمر انسان را به شقاوت می کشانند، با‏‎ ‎‏آن که توبه در آخر عمر و تراکم ظلمات معاصی و بسیاری مظالم‏‎ ‎‏عباد و حقوق الله امری است بسیار صعب و مشکل. امروز که ارادۀ‏‎ ‎‏انسان قوّت دارد و قوای جوانی برقرار است و درخت معصیت‏‎ ‎‏برومند نیست و سلطنت شیطان در نفس مستحکم نشده و نفس‏‎ ‎‏جدید العهد به ملکوت و قریب الافق به فطرت الله است و شرایط‏‎ ‎‏حصول و قبول توبه سهل است، نمی گذارند انسان قیام به توبه کند‏‎ ‎‏و این درخت سست را ریشه کن و سلطنت غیر مستقلّ را منقرض‏‎ ‎‏نماید، وعدۀ ایّام پیری را می دهند که بعکس این، ارادۀ ضعیف و‏‎ ‎‏قوا ناتوان و درخت معاصی گوناگون کهن و برومند و سلطنت‏‎ ‎‏ابلیس در ظاهر و باطن مستقل و مستقرّ شده و الفت به طبیعت‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 409

‏شدید و بُعد از ملکوت زیاد و نور فطرت خاموش و منطفی‏‎ ‎‏گردیده و شرایط توبه سخت و ناگوار شده است.(467)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

سفارش توبه به جوانان

‏شما جوانها از حالا باید شروع کنید به این جهاد‏‎[4]‎‏. نگذارید که قوای‏‎ ‎‏جوانی از دستتان برود. هرچه قوای جوانی از دست برود ریشه های‏‎ ‎‏اخلاقِ فاسد در انسان زیادتر می شود و مشکلتر، جهادْ مشکلتر.‏‎ ‎‏جوان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود؛ پیر به این زودیها‏‎ ‎‏نمی تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان از زمان جوانی به زمان‏‎ ‎‏پیری بیفتد. یکی از کیدهایی که نفْس انسانی به انسان می کند و‏‎ ‎‏شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که بگذار برای آخر عمر،‏‎ ‎‏خودت را اصلاح کن. حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه‏‎ ‎‏کن. این یک طرح شیطنت آمیز است که نفْس انسان می کند به تعلیم‏‎ ‎‏شیطان بزرگ. انسان تا قوای جوانی اش هست و تا روح لطیف جوانی‏‎ ‎‏هست و تا ریشه های فساد در او کم است، می تواند اصلاح کند‏‎ ‎‏خودش را. لکن اگر چنانچه ریشه های فساد در انسان ریشه اش قوی‏‎ ‎‏شد، ملکۀ انسان شد فسادها، آن وقت است که امکان ندارد.(468)‏

5 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

عدم برگشت کامل صفای باطنی نفس پس از توبه

‏به یک نکتۀ مهمه باید توجه داشت. و آن این است که شخص‏‎ ‎‏تائب پس از توبه نیز، آن صفای باطنی روحانی و نور خالص فطری‏‎ ‎‏برایش باقی نمی ماند. چنانچه صفحۀ کاغذی را اگر سیاه کنند و باز‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 410

‏بخواهند جلا دهند، البته به حالت جلای اولی برنمی گردد؛ یا‏‎ ‎‏ظرف شکسته را اگر اصلاح کنند، باز به حالت اولی مشکل است‏‎ ‎‏عود کند، خیلی فرق است میانۀ دوستی که در تمام مدت عمر با‏‎ ‎‏صفا و خلوص با انسان رفتار کند، یا دوستی که خیانت کند و پس از‏‎ ‎‏آن عذر تقصیر طلب نماید. علاوه بر آنکه کم کسی است که بتواند‏‎ ‎‏درست قیام به وظایف توبه بنماید. پس، انسان باید حتی الامکان‏‎ ‎‏داخل در معاصی و نافرمانی نشود که اصلاح نفس پس از افساد از‏‎ ‎‏امور مشکله است. و اگر خدای نخواسته گرفتاری پیدا کرد، هر چه‏‎ ‎‏زودتر در صدد علاج برآید که هم فسادِ کم را زود می شود اصلاح‏‎ ‎‏کرد، و هم کیفیت اصلاح بهتر می شود.‏

‏     ای عزیز، با بی اعتنایی و سرسری از این مقام مگذر. تدبر و‏‎ ‎‏تفکر در حال خود و عاقبت امر خویشتن کن، و به کتاب خدا و‏‎ ‎‏احادیث خاتم انبیا و ائمۀ هدی سلام الله علیهم اجمعین، و کلمات‏‎ ‎‏علمای امت و حکم عقل وجدانی رجوع نما؛ و این باب را، که‏‎ ‎‏مفتاح ابواب است، به روی خود بگشا؛ و در این منزل، که عمدۀ‏‎ ‎‏منازل انسانیت است نسبت به حال ماها، وارد شو و اهمیت به آن‏‎ ‎‏بده و مواظبت از آن کن. و از خداوند تبارک و تعالی توفیق حصول‏‎ ‎‏مطلوب بخواه؛ و از روحانیت رسول اکرم و ائمۀ هدی سلام الله ‏‎ ‎‏علیهم، استعانت کن، و به ولیّ امر و ناموس دهر، حضرت امام‏‎ ‎‏عصر، عجّل الله فرجه، پناه ببر، البته آن بزرگوار دستگیری ضعفا و‏‎ ‎‏بازماندگان را می فرماید و بیچارگان را دادرسی می نماید. ...‏

ناامید نشدن از رحمت حق تعالی

‏     ‏‏ای عزیز، مبادا شیطان و نفس امّاره وارد شوند بر تو و وسوسه‏‎ ‎‏نمایند و مطلب را بزرگ نمایش دهند و تو را از توبه منصرف کنند‏‎ ‎‏و کار تو را یکسره نمایند. بدان که در این امور هر قدر، ولو به مقدار‏‎ ‎‏کمی نیز باشد، اقدام بهتر است. اگر نمازهای فوت شده و روزه ها و‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 411
‏ کفّارات و حقوق خدایی بسیار است و حقوق مردم بیشمار است،‏‎ ‎‏گناهان متراکم است و خطایا متزاحم، از لطف خداوند مأیوس مشو و‏‎ ‎‏از رحمت حق ناامید مباش که حق تعالی اگر تو به مقدار مقدور اقدام‏‎ ‎‏کنی، راه را بر تو سهل می کند و راه نجات را به تو نشان می دهد. بدان‏‎ ‎‏که یأس از رحمت حق بزرگترین گناهی است که در نفس گمان‏‎ ‎‏نمی کنم هیچ گناهی بدتر و بیشتر از آن تأثیر نماید. انسان مأیوس از‏‎ ‎‏رحمت چنان ظلمتی قلبش را فرابگیرد و چنان افسارش گسیخته شود‏‎ ‎‏که با هیچ چیز اصلاحش نمی توان نمود. مبادا از رحمت حق غافل‏‎ ‎‏شوی و گناهان و تبعات آن در نظرت بزرگ آید. رحمت حق از همه‏‎ ‎‏چیز بزرگتر و به هر چیز شامل است: «داد حق را قابلیت شرط‏‎ ‎‏نیست»‏‎[5]‎‏ تو از اوّل چه بودی؟ در ظلمتِ عدمْ قابلیت و استعدادی‏‎ ‎‏نیست؛ حقّ جلّ و علا بی استحقاق و استعداد و بدون سؤال، و سابقۀ‏‎ ‎‏دعا تو را نعمت وجود و کمالات وجود بخشید؛ بسط بساط نعم غیر‏‎ ‎‏محصوره و رحمت های غیرمتناهیه فرمود، و تمام موجوداتْ مسخر‏‎ ‎‏تو کرد. اکنون هم از عدم صِرف و از نابودی محض حالت بدتر نشده.‏‎ ‎‏خداوند وعدۀ رحمت داده، وعدۀ مغفرت فرمود؛ تو یک قدم پیش بیا‏‎ ‎‏و به سوی درگاه قدس او قدم گذار، او خود از تو با هر وسیله ای است‏‎ ‎‏دستگیری می فرماید. و اگر نتوانستی تأدیۀ حقوق او کنی، از حقوق‏‎ ‎‏خود می گذرد؛ و حقوق دیگران را اگر نتوانستی تأدیه نمایی، جبران‏‎ ‎‏می فرماید. قضیۀ جوان نبّاش‏‎[6]‎‏ را، که در عهد رسول اکرم، صلّی الله ‏‎ ‎
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 412

‏علیه و آله، بود، شنیدی.‏

سفارش اکید به توبه

‏     ‏‏ای عزیز، راه حق سهل است و آسان، ولی قدری توجه‏‎ ‎‏می خواهد. اقدام باید کرد. با تسویف و تأخیر امر را گذراندن و بار‏‎ ‎‏گناهان را هر روز زیاد کردن کار را سخت می کند؛ ولی اقدام در امر‏‎ ‎‏و عزم بر اصلاح امر و نفسْ راه را نزدیک و کار را سهل می کند. تو‏‎ ‎‏تجربه کن و چندی اقدام کن، اگر نتیجه گرفتی، صحت مطلب بر تو‏‎ ‎‏ثابت می شود؛ و الا راه فساد باز است و دست گنهکار تو دراز.‏

‏     ... و البته انسان که در مرحلۀ اولی می خواهد وارد منزل توبه‏‎ ‎‏شود گمان نکند آخر مراتب را از او خواستند و به نظرش راه‏‎ ‎‏صعب و منزل پر زحمت آید و یکسره ترک آن کند. هر مقداری که‏‎ ‎‏حال سالکِ طریق آخرت اقتضا می کند، همان اندازه مطلوب و‏‎ ‎‏مرغوب است. پس از آنکه وارد طریق شد، راه را خدای تعالی بر‏‎ ‎‏او آسان می کند. پس نباید سختی راه انسان را از اصل مقصد باز‏‎ ‎‏دارد؛ زیرا که مقصد خیلی بزرگ و مهم است. اگر عظمت مقصد را‏‎ ‎‏بفهمیم، هر زحمتی در راه آن آسان می شود. آیا چه مقصدی از‏‎ ‎‏نجات ابدی و روح و ریحان همیشگی بالاتر است، و چه خطری از‏‎ ‎‏شقاوت سرمدی و هلاکت دائمی عظیمتر است؟ با ترک توبه و‏‎ ‎‏تسویف و تأخیر آن ممکن است انسان به شقاوت ابدی و عذاب‏‎ ‎‏خالد و هلاک دائم برسد؛ و با دخول در این منزل، ممکن است‏‎ ‎‏انسان سعید مطلق شود و محبوب حق گردد. پس وقتی مقصد‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 413

‏بدین عظمت است، از زحمت چند روزه چه باک است.‏

‏     و بدان که اقدام به قدر مقدور هر چه هم کم باشد مفید است.‏‎ ‎‏مقایسه کن امور آخرتی را به امور دنیایی که عقلا‏‏[ ‏‏اگر‏‏]‏‏ نتوانستند‏‎ ‎‏به مقصد عالی خود برسند، از مقصد کوچک دست بر نمی دارند؛‏‎ ‎‏و اگر مطلوب کامل را نتوانستند تحصیل کنند، از مطلوب ناقص‏‎ ‎‏صرف نظر نمی کنند؛ تو نیز اگر به کمال آن نمی توانی نایل شوی، از‏‎ ‎‏اصل مقصد و از صِرف حقیقت آن باز نمان و هر مقداری ممکن‏‎ ‎‏است در تحصیل آن اقدام کن.(469)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

توبه حضرت آدم(ع)

‏می دانی شیطان با پدر بزرگ ما آدم ـ صفیُّ الله ـ چه کرد؟ او را از‏‎ ‎‏جوار حق فرو کشید و پس از وسوسۀ شیطان و نزدیکی به شجره‏‎ ‎‏ـ که شاید نفس باشد یا بعض مظاهر آن ـ فرمان ‏اِهْبِطُوا‎[7]‎‏ رسید و‏‎ ‎‏منشأ همۀ فسادها و عداوتها شد، آدم ـ علیه السلام ـ با دستگیری‏‎ ‎‏حق تعالی توبه کرد و خداوند او را صفیّ خود فرمود، من و تو نیز‏‎ ‎‏که مبتلای به شجرۀ ابلیسیه هستیم باید توبه کنیم و از حق‏‎ ‎‏ـ جلّ و علا ـ در خلوت و جلوت بخواهیم با استغاثه که دست گیرد‏‎ ‎‏به هر وسیله که خواهد و ما را نیز به توبه رساند بلکه از اصطفاء‏‎ ‎‏آدمی بهره ای گیریم. و این نتواند بود مگر با مجاهدت و ترک‏‎ ‎‏شجرۀ ابلیس با همۀ شاخه ها و اوراق و ریشه های آن که در وجود‏‎ ‎‏ما منتشر و هر روز محکمتر و توسعه دارتر می شود.‏

ترک شجره ابلیس با دستگیری خداوند

‏     ‏‏با تعلُّق به شجرۀ خبیثه و شاخه ها و ریشه های آن بی شک نتوان‏‎ ‎‏راهی به مقصد پیدا کرد و ابلیس همین تهدید را کرد و بسیار موفق‏‎ ‎


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 414

‏بود. و جز معدودی از عبادالله صالحین و نیز اولیای مقربین ـ علیهم‏‎ ‎‏السلام ـ از حیله های شیطان و نفس خبیثِ مظهر ابلیس کس نتواند‏‎ ‎‏گریزد و اگر بتواند، از همۀ شاخه ها و ریشه های دقیق و بسیار‏‎ ‎‏پیچیدۀ او نتواند مگر با دستگیری خداوند متعال آنطور که‏‎ ‎‏صفیّ الله را رهاند ولی ما کجا و آن استعداد برای قبول کلمات.‏

‏     آیۀ کریمه دراین باب شایان تفکر بسیار است چه که‏‎ ‎‏می فرماید: ‏فَتَلقّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ‎[8]‎‏ نفرموده: وَ اَلْقی اِلَیْهِ‏‎ ‎‏کَلِماتٍ، گویی با سیر إلیه کلمات را دریافت نموده است گرچه اگر‏‎ ‎‏اَلْقی اِلَیْهِ هم بود، بی سیر کمالی، قبولْ امکان نداشت. و باید در آیۀ‏‎ ‎‏دیگر که راجع به همین قضیه اشاره فرموده نیز تفکر کرد،‏‎ ‎‏می فرماید: ‏فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ‎[9]‎‏ گویی ذوقی و طعمی بیشتر نبوده با این‏‎ ‎‏وصف چون از مثل ابوالبشر بوده آن پیامدها را داشته. حال باید‏‎ ‎‏وضع خود را بنگریم که به تحقیق، به همۀ شاخه ها و برگها و‏‎ ‎‏ریشه های شجره پیوند خوردیم.(470)‏

22 / 3 / 63

*  *  *

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 415

  • . «خدا بهترین مکرکنندگان است»؛ (آل عمران / 54).
  • . پیامبر فرمود: «یَهْرُمُ بْنُ آدَمَ وَ یَبْقَی مَعَهُ اثْنَتَانِ: الْحِرْصُ وَ الْأَمَلُ؛ فرزند آدم پیر می شود و دو چیز با او می ماند: حرص و آرزو»؛ خصال؛ ج 1، ص 73، «باب الاثنین»، ح 112؛ احیاء علوم الدین؛ ج 4، ص 438، «کتاب ذکر الموت و ما بعده».
  • . امام صادق (ع) از پیامبر(ص) روایت کرده است که فرمود: «مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ، قَبِلَ الله تَوْبَتَهُ. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ السَّنَةَ لَکَثِیرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ قَبِلَ الله تَوْبَتَهُ. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ الشَّهْرَ لَکَثِیرٌ، مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِجُمْعَةٍ، قَبِلَ الله تَوْبَتَهُ. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ الْجُمْعَةَ لَکَثِیرٌ، مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِیَوْمٍ، قَبِلَ الله تَوْبَتَهُ. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ یَوْماً لَکَثِیرٌ، مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ یُعَایِنَ، قَبِلَ الله تَوْبَتَهُ؛ هرکس یکسال پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد. سپس فرمود: یک سال زیاد است؛ هر کس یک ماه پیش از مرگش توبه کند، خدا توبه او را می پذیرد. سپس فرمود: یک ماه زیاد است؛ هر کس یک جمعه (یک هفته) پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد. سپس فرمود: یک جمعه (هفته) زیاد است؛ هر کس یک روز پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد. سپس فرمود: یک روز زیاد است؛ هر کس پیش از مشاهده مرگ توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 440، «کتاب ایمان و کفر»، «باب فیما اعطی الله عز و جل آدم وقت التوبة»، ح 2؛ و احادیث این باب.
  • منظور جهاد اکبر است.
  • . چاره آن دل عطای مبدلیست          داد او را قابلیت شرط نیست مثنوی؛ دفتر پنجم، بیت 1537
  • . حکایت جوان نبّاش، و توبه او در کتب تفسیر و حدیث نقل شده است. خلاصۀ آن این است که: «روزی معاذبن جبل بر پیغمبر(ص) وارد شد و عرض کرد که در آستانه درب، جوانی است که به شدت می گرید و تمنای ملاقات دارد. پیامبر او را پذیرفت و از سبب گریه اش پرسید. او گفت: "گناهان بزرگ کرده ام و از آنها و خشم خداوند سخت می ترسم." پیغمبر وی را به رحمت و بخشایشگری خداوند امیدوار ساخت و فرمود خداوند از گناهان بزرگ در می گذرد. سپس از گناه او سؤال کرد، جوان گفت: "هفت سال بود که نبش قبر می کردم و کفن می دزدیدم تا شبی قبر دختر جوانی از انصار را شکافتم و با جنازه او بخفتم: چون از آنجا باز می گشتم ندایی شنیدم که مرا از عذاب خدا بیم می داد." پیامبر چون حکایت جوان را شنید او را از نزد خود راند. جوان بالای کوهی رفت و چهل شبانه روز بر حال خود نالید و گریست تا آیه والذین اذا فعلوا فاحشة ... نازل گردید پس پیامبر نزد او رفت و وی را بشارت داد که خداوند توبه او را پذیرفته است»؛ بحارالانوار؛ ج 6، ص 23؛ و تفسیر صافی؛ ذیل آیه 135 سوره آل عمران.
  • . «فرود آیید»؛ (بقره / 37).
  • . «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی را فراگرفت، و [خداوند] به او بازگشت»؛ (بقره / 37).
  • . «چون از آن درخت چشیدند...»؛ (اعراف / 22).