بخش اول: تهذیب نفس

فصل ششم: آثار و فوائد تهذیب نفس

فصل ششم: آثار و فوائد تهذیب نفس

‏ ‏

تصرف حق تعالی در نفس انسان

‏پس، اگر صورت ملکیّۀ انسانیّه را برای خدا خالص کردی و جیوش‏‎ ‎‏ظاهریّۀ دنیاویّۀ نفس را که عبارت است از قوای متشتّته در ملک بدن‏‎ ‎‏به پناه حق بردی و اقالیم سبعۀ ارضیّه را که چشم و گوش و زبان و‏‎ ‎‏بطن و فرج و دست و پا است تطهیر از قذارات معاصی نمودی و به‏‎ ‎‏تصرف ملائکة الله که جیوش الهیه اند دادی، کم کم این اقالیم حقّانی‏‎ ‎‏شود و به تصرف حق متصرف گردد تا آنجا که خود نیز ملائکة الله ‏‎ ‎‏شود، یا چون ملائکة الله  ‏لا یَعْصُونَ الله ما اَمَرَهُمْ و یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُون‎[1]‎‏ گردد؛‏‎ ‎‏پس، مرتبۀ اُولای استعاذه صورت گیرد، و شیطان و جیوشش از‏‎ ‎‏مملکت ظاهر کوچ کنند و به باطن رو آورند و به قوای ملکوتیّۀ‏‎ ‎‏نفسانیّه هجوم کنند.(208)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

روشنایی قلب به نور جمال حق

‏انسان اگر قیام به امر کند و جهاد در راه خدا نماید، حق تعالی از او‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 155

‏دستگیر فرماید و او را از ظلمات عالم طبیعت به ید غیبی نجات‏‎ ‎‏دهد، و ارض مظلمۀ قلب او را به نور جمال خود روشن فرماید و‏‎ ‎‏او را مبدل به سموات روحیه فرماید. ‏و مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً‎ ‎اِنّ الله غَفُورٌ شَکُور‎[2]‎‏.(209)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

اصلاح همه چیز و همه کس

‏و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس‏‎ ‎‏اصلاح می شود.(210)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

آسان شدن مشکلات

‏با مجاهده و تحکیم مبانی تقوا، حب دنیا و نفس را که رأس تمام‏‎ ‎‏خطیئات است، از قلب خود خارج نمایند؛ تا مشکلات زندگانی بر‏‎ ‎‏آنها آسان شود، و شداید در راه خدمت به حق تعالی و احکام‏‎ ‎‏مقدسۀ اسلام در ذائقۀ آنها شیرین گردد.(211)‏

20 / 9 / 44

*  *  *

‏ ‏

گوارا شدن رنج و زحمت

‏ای عزیزان اسلام و سرمایه های ملت، مجاهده کنید که خودیت را‏‎ ‎‏از سرّ قلب خود بزدایید. و باید بدانید و بدانیم که هر چه هست‏‎ ‎‏اوست و جلوه جمال او. جسم و جان و روح و روان همه از اوست.‏‎ ‎‏بکوشید تا حجاب خودیت را بردارید، و جمال جمیل او جل و‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 156

‏علا را ببینید. آنگاه است که هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی‏‎ ‎‏گوارا؛ و فدا شدن در راه او اَحلی از عسل، بلکه بالاتر از هر چیز،‏‎ ‎‏به گمان آید.(212)‏

22 / 11 / 62

*  *  *

‏ ‏

عدم تأثیر مقام در فرد مهذب

‏چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند، تغییر می کنند به‏‎ ‎‏واسطۀ ضعفی که در نفسشان هست، تحت تأثیر آن مقامی که پیدا‏‎ ‎‏می کنند واقع می شوند، و اشخاصی هستند که مقام تحت تأثیر‏‎ ‎‏آنهاست از باب قوّت نفسی که دارند. و آقای رجایی، آقای باهنر در‏‎ ‎‏عین حالی که خوب، یکیشان رئیس جمهور بود، یکیشان نخست‏‎ ‎‏وزیر بود، اینطور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در‏‎ ‎‏ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنی ، آنها ریاست را آورده بودند زیر‏‎ ‎‏چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود تحت لوای خودش. و این‏‎ ‎‏یک درسی است که انسان باید از اینها یاد بگیرد و الحمدلله در این‏‎ ‎‏جمهوری بسیارند همچو اشخاص که تفاوتی به حالشان نکرده است.‏‎ ‎‏آن وقتی که در طلبگی بودند یا در بازار بودند با وقتی که مقام پیدا‏‎ ‎‏کردند فرقی نکرده است که انسان ببیند که خیر حالا یک بادی به‏‎ ‎‏غبغب بیندازد و یک هیاهویی به جا بیاورد و اینها نشده است و این‏‎ ‎‏مسئله ای است که اهمیت دارد.(213)‏

8 / 6 / 65

*  *  *

‏ ‏

تواضع و عدم تأثیر قدرت در روح

‏انبیا و اولیا که هر چه ‏‏[‏‏بر آنها‏‏]‏‏ وارد می شد، هر چه قدرت در عالم‏‎ ‎‏وارد می شد بر آنها، هیچ در آنها تأثیری نمی کرد. آن کسی که زمام‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 157
‏یک مملکتی که از حجاز گرفته تا مصر و همۀ اینجاها را؛ ایران و‏‎ ‎‏سایر جاها تحت سلطۀ او بود، و قدرت جسمی و روحی خودش‏‎ ‎‏آنطور بود، می بینیم که از یکی از افراد پایین و متوسط متواضعتر‏‎ ‎‏است. و این قدرتها ابداً در روح او تأثیر نکرده. برای اینکه، روح‏‎ ‎‏این قدر بزرگ است که همۀ عالم را می گیرد. یک روح مجردی که‏‎ ‎‏از این آلایشها تجرد پیدا کرده است، اینقدر وسیع است که همۀ‏‎ ‎‏عالم مثل یک نقطه می ماند در آن.(214)‏

25 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

آزادی انسان در پرتو رهایی از وابستگی نفس

‏تمام وابستگیها منشأش وابستگی ای است که انسان به خودش‏‎ ‎‏دارد. تمام وابستگیها از خود آدم پیدا می شود. وقتی انسان وابسته‏‎ ‎‏است، نفسش وابسته است به جهاتی که مال خودش است، به‏‎ ‎‏نفسیت خودش، به وضعیت خودش، این تمام وابستگیهایی که در‏‎ ‎‏خارج هم برایش پیدا می شود، منشأش اینجاست. وقتی این‏‎ ‎‏وابستگی باشد، اگر بخواهند برایش تحمیل کنند، چون این‏‎ ‎‏وابستگی هست، تحمیل می کند، قبول می کند. وقتی ببینند یک‏‎ ‎‏چیزی با این آمالی که دارد مخالف است، اگر نکند، یک وقت به‏‎ ‎‏هم می خورد، این خاضع خواهد شد. اگر انسان از این وابستگی‏‎ ‎‏وارسته شد، آزاد شد از این، این دیگر آزاد است، این دیگر از‏‎ ‎‏کسی نمی ترسد؛ همۀ قدرتهای عالم جمع بشوند، این نمی ترسد؛‏‎ ‎‏برای اینکه آخرش این است که من از بین می روم، دیگر بالاتر از‏‎ ‎‏این که نیست.(215)‏

7 / 6 / 61

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 158

وارستگی و عدم اعتنا به جاه و مقام

‏من مجلس آن وقت را هم دیده ام. کانَّهُ مجلس منتظر بود که مدرس‏‎ ‎‏بیاید؛ با اینکه با او بد بودند، ولی مجلس کانَّهُ احساس نقص‏‎ ‎‏می کرد وقتی مدرس نبود. وقتی مدرس می آمد، مثل اینکه یک‏‎ ‎‏چیز تازه ای واقع شده. این برای چه بود؟ برای اینکه یک آدمی بود‏‎ ‎‏که نه به مقام اعتنا می کرد و نه به دارایی و امثال ذلک؛ هیچ اعتنا‏‎ ‎‏نمی کرد؛ نه مقامی او را جذبش می کرد، ‏‏[‏‏نه دارایی‏‎ ‎‏]‏‏ایشان‏‎ ‎‏وضعش این طور بود که ـ برای من نقل کردند این را که ـ داشت‏‎ ‎‏قلیان خودش را چاق می کرد. خودش این طور بود. فرمانفرمای آن‏‎ ‎‏روز ـ حالا که من می گویم «فرمانفرما»، شما به ذهنتان نمی آید که‏‎ ‎‏یعنی چه ـ فرمانفرمای آن روز وارد شده بود منزلش. گفته بود که به‏‎ ‎‏او، حضرت والا، من قلیان را آبش را می ریزم، تو این را، آتش سرخ‏‎ ‎‏کن را درست کن یا بعکس. از اینجا، همچو او را کوچک می کرد که‏‎ ‎‏دیگر نه، طمع دیگر نمی توانست بکند. وقتی این طور با او رفتار‏‎ ‎‏کرد که بیا این آتش سرخ کن را گردش بده، آن آدمی که همه برایش‏‎ ‎‏تعظیم می کردند، همه برایش چه می کردند، این وقتی این طوری‏‎ ‎‏می رسیده، این شخصیتها را این طوری از بین می برد که مبادا طمع‏‎ ‎‏کند که از ایشان چیزی بخواهد.‏

‏     من بودم آنجا که یک کسی یک چیزی نوشته بود. زمان قدرت‏‎ ‎‏رضاشاه، زمانی که آن وقت باز شاه نبود ـ آن وقت یک قلدر نفهمی‏‎ ‎‏بود که هیچ چیز را ابقا نمی کرد ـ یک کسی آمد گفت: من یک‏‎ ‎‏چیزی نوشتم برای عدلیه، شما بدهید ببرند پیش حضرت اشرف‏‎ ‎‏که ـ یک همچو تعبیرهایی ـ که ببینند. گفت: رضاخان، که باز‏‎ ‎‏نمی داند اصلش عدلیه را با «الف» می نویسند یا با «ع» می نویسند؛‏‎ ‎‏من بدهم این را او ببیند؟ نه اینکه این را در غیاب می گفت، در‏‎ ‎‏حضورشان هم می گفت. این جوری بود وضعش.‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 159
‏     این چه بود؟ برای اینکه وارسته بود، وابسته به هواهای نفس‏‎ ‎‏نبود، ‏اتخذ الهَهُ هَویهُ‏ نبود. این، هوای نفسانی خودش را اله خودش‏‎ ‎‏قرار نداده بود، این اله خودش را خدا قرار داده بود. این برای مقام‏‎ ‎‏و برای جاه و برای وضعیت کذا نمی رفت عمل بکند، او برای خدا‏‎ ‎‏عمل می کرد. کسی که برای خدا عمل می کند، وضع زندگی اش هم‏‎ ‎‏آن است، دیگر از آن وضع بدتر که دیگر نمی شود برایش . برای‏‎ ‎‏چه دیگر چه بکند؟ از هیچ کس هم نمی ترسید. وقتی که رضاشاه‏‎ ‎‏ریخت به مجلس که فریاد می زدند آن قلدرهای اطرافش که زنده‏‎ ‎‏باد کذا و زنده باد کذا، مدرس رفت ایستاد و گفت که مرده باد کذا،‏‎ ‎‏زنده باد خودم. خوب، در مقابل او، شما نمی دانید حالا، در مقابل‏‎ ‎‏او ایستادن یعنی چه و او ایستاد. این برای این بود که از هواهای‏‎ ‎‏نفسانی آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود.(216)‏

7 / 6 / 61

*  *  *

‏ ‏

تأثیرپذیری دیگران

‏آن وقتی که نَفْس شما قوی شد و اعتنا نکردید، اعتنا به این‏‎ ‎‏زخارف نکردید، آن وقت است که از شما حساب می برند.(217)‏

15 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

آسیب ندیدن کشور

‏شما خودتان را درست کنید، کشورتان درست می شود و آسیبی‏‎ ‎‏هم نخواهد دید.(218)‏

5 / 6 / 59

*  *  *

‏ ‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 160
 عدم خلاف فرد مهذب

‏اگر همۀ عالم خلاف بکنند، یک آدمی که تربیت شدۀ تحت مکتب‏‎ ‎‏انبیاست او خلاف نمی کند.(219)‏

17 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

تزکیه رافع اختلافها

‏اگر تمام انبیای عظام جمع بشوند در یک شهری و در یک کشوری،‏‎ ‎‏هیچگاه باهم اختلاف نمی کنند؛ برای اینکه تزکیه شده اند، علم و‏‎ ‎‏حکمت را بعد از تزکیه در نفس دارند. گرفتاری همۀ ما برای این‏‎ ‎‏است که ما تزکیه نشده ایم، تربیت نشدیم. عالِم شدند، تربیت‏‎ ‎‏نشدند، دانشمند شده اند، تربیت نشده اند، تفکراتشان عمیق‏‎ ‎‏است، لکن تربیت نشده اند. و آن خطری که از عالمی که تربیت‏‎ ‎‏نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد می شود آن خطر از‏‎ ‎‏خطر مغول بالاتر است.(220)‏

11 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

حق خواهی و دوری از باطل

‏باید اشخاصی که می خواهند صحبت کنند ببینند که آیا حق را‏‎ ‎‏می خواهند برای حق؟ بزرگتر چیزی که انسان اگر آن را داشته‏‎ ‎‏باشد کمال بزرگ دارد این است که حق را برای حق بخواهد. از‏‎ ‎‏حق خوشش بیاید برای اینکه حق است. و از باطل متنفر باشد‏‎ ‎‏برای اینکه باطل است. اگر حق به دست دشمنش هم اجرا شد،‏‎ ‎‏این مالکیت را داشته باشد بر نفس خودش که آن حق را تعریف‏‎ ‎‏کند. و اگر باطل از فرزندش یا دوستانش وجود پیدا کرد، این‏‎ ‎‏مالکیت را داشته باشد که از او تنفر داشته باشد و اظهار تنفر کند.‏‎ ‎‏کسانی که حق را برای حق خواهند اندک اند، بسیار اندک. کسانی‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 161

‏که باطل را برای باطل بودنش بُغض بر آن دارند و تنفر از آن دارند‏‎ ‎‏اندک اند، و بسیار اندک.(221)‏

4 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

افزایش قدرت جسمانی

‏پرورش روحانی که اگر پرورش روحانی در انسان پیدا بشود، آن‏‎ ‎‏وقت قدرت جسمانیش هم مضاعف می شود.‏

‏     و شما کوشش کنید که آن قدرت را هم، که قدرت الهی است،‏‎ ‎‏آن قدرت هم به برکت اسلام و به برکت مولا امیرالمؤمنین‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ در شما پیدا بشود، که یک مرد روحانی قَوی و‏‎ ‎‏جسمانی قَوی بشوید که هم جانب روحتان قوی باشد؛ و هم‏‎ ‎‏جانب جسمتان قوی باشد.(222)‏

17 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

اقرار به اشتباه

‏عدل از هر کس صادر بشود عدل است. و جرم و جور از هر کس‏‎ ‎‏صادر بشود جور است. انسان کامل اوست که آن کاری که از او‏‎ ‎‏صادر می شود اگر باطل است، دنبال این باشد که اصلاحش بکند،‏‎ ‎‏و اِبایی از این نداشته باشد که اقرار بکند. البته نه اینکه معصیتی که‏‎ ‎‏در خفا کرده بیاید در عَلَن بگوید؛ این حرام است. لکن اگر یک‏‎ ‎‏خطایی کرد فرض کنید روزنامۀ شما که حالا منتشر شده است، اگر‏‎ ‎‏دیدید در یک مقاله ای، در یک سر مقاله ای، در یک جایش‏‎ ‎‏اشتباهی شده است که انسان مصون از اشتباه نیست، و بر خلاف‏‎ ‎‏آن چیزی که میزان اقتضا می کند شده است، قدرت روحی انسانِ‏‎ ‎‏صحیح آن است که بتواند همان اول بنویسد که من اشتباه کردم.‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 162

‏مسئله این است هر که این قدرت را پیدا کند این مالک خودش‏‎ ‎‏است. و اگر این قدرت در انسان نباشد، مالک خودش نیست؛‏‎ ‎‏شیطان مالک آدم است.(223)‏

12 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

نترسیدن از مرگ

‏اگر تصفیه کردید، اگر نفْس خودتان را تطهیر کردید، اگر اعمال‏‎ ‎‏خودتان را با قرآن کریم وفق دادید، با احکام اسلام وفق دادید، اگر‏‎ ‎‏اخلاق خودتان را اخلاق قرآن کردید، اگر نفْس خودتان را تصفیه‏‎ ‎‏کردید، باک از هیچ چیز نداشته باشید. مردن چیزِ سهلی است،‏‎ ‎‏چیز مهمی نیست. این است که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ‏‎ ‎‏مولای همه می فرمود که من به موت آنقدر انس دارم که بیشتر از‏‎ ‎‏انسی که بچه به پستان مادرش دارد.‏‎[3]‎‏ برای اینکه او فهمیده بود که‏‎ ‎‏دنیا چیست و ماورا چیست؛ فهمیده بود که موت یعنی چه. موتْ‏‎ ‎‏حیات است.(224)‏

14 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

قدرت مقابله با طاغوت

‏جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتی بار‏‎ ‎‏آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتی مقابله کنند. ولی آنگاه‏‎ ‎‏که به دست توانای حق ـ جل و علا ـ به انسان انقلابیِ دور از علایق‏‎ ‎‏شیطانی متحول شدند آن قدرت عظیم را سرکوب کردند.(225)‏

7 / 3 / 63

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 163

ایجاد نیروی خدایی

‏در پیروزی شما عکس بود مطلب. از آمال خودتان دست برداشته‏‎ ‎‏بودید. آن وقت اگر یک کسی به شما می گفت که شغل شما آیا خوب‏‎ ‎‏است، آیا دکانتان مثلاً چطور است، شاید مسخره اش می کردید، که‏‎ ‎‏حالا وقت این حرف نیست. پشت کردید به آمال خودتان و رو کردید‏‎ ‎‏به خدا. این توجه به خدا و هجرت از خود به خدا که بزرگترین‏‎ ‎‏هجرتهاست، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب شما را‏‎ ‎‏تقویت کرد. یعنی دیگر برای شما مطرح نبود که من چند روز زنده‏‎ ‎‏بمانم، این هم مطرح نبود. جوانها می دیدند که دارند تیراندازی‏‎ ‎‏می کنند، می دیدند که تانکها دارند می آیند، می دیدند که مسلسلها در‏‎ ‎‏کار است. لکن حمله می کردند. این نیروی خدایی است. آن نیروی‏‎ ‎‏خدایی که از اول اسلام را تقویت کرد. همینی است که در شما پیدا‏‎ ‎‏شده بود: پشت به دنیا و رو به عالم غیب، پشت به انانیت خود، و رو‏‎ ‎‏به رحمت الهی، قدرت الهی. این را حفظش کنید.(226)‏

1 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

چیرگی بر دشمن

‏توجه به خدای تبارک و تعالی و مبدأ قدرت است که شما را پیروز‏‎ ‎‏می کند. شما و همۀ دوستانی که می خواهند مهیا بشوند از برای این‏‎ ‎‏ارتش بیست میلیونی، که ان شاءالله موفق بشوند، به همۀ آنها سفارش‏‎ ‎‏این معنا را که یک قدرت ایمان در خودتان ایجاد کنید. اطمینان قلبی‏‎ ‎‏پیدا بکنید. قوه، قوۀ الهی در خودتان ایجاد کنید. این قوۀ الهی و‏‎ ‎‏قدرت الهی موجب این معنا می شود که خدای تبارک و تعالی طرف‏‎ ‎‏شما را بترساند، و هر چند زیاد باشند شما غلبه به آنها بکنید.(227)‏

28 / 1 / 59

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 164

ایجاد وحشت در استعمارگران

‏ایادی استعمار از انسان می ترسند؛ از آدم می ترسند. استعمارگران‏‎ ‎‏که می خواهند همه چیز ما را به یغما ببرند، نمی گذارند در‏‎ ‎‏دانشگاههای دینی و علمی ما آدم تربیت شود. از آدم می ترسند.‏‎ ‎‏اگر یک آدم در مملکتی پیدا شد، مزاحم آنان می شود و منافع آنها‏‎ ‎‏را به خطر می اندازد.(228)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تأثیرنپذیرفتن از تهدید و تطمیع

‏ما احتیاج به آدم داریم. مملکت ما احتیاج دارد به اینکه انسان‏‎ ‎‏درست بشود در آن؛ مؤمن باشد. این آدمی که از زیر دستگاه شما‏‎ ‎‏یا از دستگاه ما بیرون می آید، اگر مؤمن باشد، دیگر نمی شود که‏‎ ‎‏زیر بار ظلم اجانب برود و یا تطمیع بتوانند بکنند او را. این تطمیعها‏‎ ‎‏و تهدیدها را همۀ آنی که تطمیع می شود و تهدید ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ آنها اثر‏‎ ‎‏می کند آنهایی ‏‏[‏‏هستند‏‏]‏‏ که ایمان ندارند. آنی که تقوا و ایمان دارد‏‎ ‎‏نه تطمیع در او تأثیر می کند ـ که خیانت کند ـ برای اینکه ببرد یک‏‎ ‎‏چیزی؛ و نه تهدید در او اثر می کند؛ برای اینکه تهدیدها را با‏‎ ‎‏خلاف تکلیف کردن موازنه می کند.(229)‏

3 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

گرایش همه اقشار به عدالت

‏آن کسی که به یک ملتی سلطه دارد، به یک ملتی حکومت دارد،‏‎ ‎‏این چنانچه عدالت پرور باشد، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد؛‏‎ ‎‏قشرهایی که به او مرتبط هستند قهراً به عدالت گرایش پیدا‏‎ ‎‏می کنند؛ تمام اداراتی که تابع آن مملکت است، تابع آن حکومت‏‎ ‎‏است، خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا می کند. عدالت گسترده‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 165

‏می شود. در صورتی که یک نفر که به مردم حکومت می کند مزکّی‏‎ ‎‏باشد و تزکیه شده باشد. اگر همۀ ملت تزکیه بشوند، همین دنیا‏‎ ‎‏بهشت آنهاست؛ تمام گرفتاریها از بین می رود.(230)‏

26 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

تأمین سعادت کشور

‏یک مملکتی که دارای انسان مهذب است، تمام مطالبش حل‏‎ ‎‏است. انسان آگاه مهذب همۀ ابعاد سعادت را برای کشور تأمین‏‎ ‎‏می کند. انسانی که ایمان به خدای تبارک و تعالی دارد، انسانی که‏‎ ‎‏متعهد است، انسانی که مهذب است، دست ظالم را کوتاه‏‎ ‎‏می کند.(231)‏

8 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

سرایت تهذیب زمامدار به دیگران و مردم

‏اگر یک انسان، یک شاه، یک رئیس مملکت، مهذب و صحیح‏‎ ‎‏باشد، آنهایی که اطرافش هستند همه صحیح خواهند شد؛ و آنها‏‎ ‎‏هم سرایت می کند صحت عملشان، به پایینترها. یکوقت می بینید‏‎ ‎‏که اگر بیست سال یک حاکم عادل در بین مردم باشد، یک مملکت‏‎ ‎‏عادل پیدا می شود.(232)‏

24 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

حصول وحدت در بین مردم

‏باید ید واحده باشیم، همان که تعبیر اسلام است، ید واحده باشیم‏‎ ‎‏عَلی مَنْ سِوی. ید واحده دوتا هم نه، یک دست، یک کار بکنیم،‏‎ ‎‏باز اگر دو تا دست گفته بود، این دست، گاهی یک کاری موافق او‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 166

‏نمی کند. ما باید ید واحده باشیم، ید واحده این است که سرکوب‏‎ ‎‏کنید نفس خودتان را، سرکوب کنید آمالی که خیال می کنید یک‏‎ ‎‏چیزی است. حساب کنید که ما چی هستیم، و این منظومۀ شمسی‏‎ ‎‏چی هست و این کهکشان ها چی هستند در مقابل عظمت خدا تا‏‎ ‎‏بفهمید که ما درگیر یک شیطنت کثیف هستیم، نه یک شیطنتی که‏‎ ‎‏باز یک چیزی هست. ما گرفتار یک شیطنت هایی در خودمان‏‎ ‎‏هستیم که کثافتکاری است و پستی است. و خودتان را نجات‏‎ ‎‏بدهید و خودمان را نجات بدهیم. اگر از این بند نجات پیدا بکنید،‏‎ ‎‏آن بعدش آسان می شود، وحدت آسان می شود، اما از این بند باید‏‎ ‎‏نجات پیدا بکنیم، از این بند خودخواهی، هر چه هست برای‏‎ ‎‏خودم، خود محوری، من، نه غیر. این در همۀ نفوس هست مگر‏‎ ‎‏اینکه تهذیب بشود.(233)‏

21 / 4 / 62

*  *  *

‏ ‏

سرایت فساد والدین به فرزندان

‏و فساد عملی پدر و مادر از هر چیز بیشتر در اطفال سرایت کند.‏‎ ‎‏چه بسا که یک طفل، که عملا در خدمت پدر و مادر بد تربیت شد،‏‎ ‎‏تا آخر عمر با مجاهدت و زحمت مربیان اصلاح نشود.(234)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

ستم و ستم پذیری

‏اگر همین ماه مبارک رمضان مسلمین خودشان را به طورجمعی به‏‎ ‎‏ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده‏‎ ‎‏بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیربار ظلم رفتن‏‎ ‎‏مثل ـ ظالم ـ ظلم کردن، هر دواش از ناحیه عدم تزکیه است؛ ‏قَدْاَفْلَحَ‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 167

مَنْ تَزَکّی‏، در نماز عید، این سوره را مستحب است بخوانند. امر به‏‎ ‎‏تزکیه و ذکرالله ، ذکر اسم الله : ‏قَدْاَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی و ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّی‎[4]‎‏.‏‎ ‎‏تزکیه، ذکر اسم الله و صلوه، اینها مراتبی است، اگر ما به این رسیده‏‎ ‎‏بودیم، نه حال انفعالی پیدا می کردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم‏‎ ‎‏بودیم. همه از این است که تزکیه نشدیم. دولتها تزکیه نشدند و‏‎ ‎‏نخواهند شد ـ مگر خدا عنایت کند ـ و ظالمند. ملتهایی هم که‏‎ ‎‏تزکیه نشده اند، بار ظلم را به دوش می گیرند.(235)‏

10 / 4 / 63

*  *  *

‏ ‏

عدم ایجاد آرامش در جامعه

‏تا تزکیه در رده های بالا حاصل نشود و تصفیه در رده های بالا‏‎ ‎‏حاصل نشود، این مملکت و همۀ ممالکی که هستند اصلاح‏‎ ‎‏نخواهند شد. آنهایی که این انقلاب را مفید می دانند و این انقلاب‏‎ ‎‏را پشتیبانی می کنند و این انقلاب را از ملت می دانند و این انقلاب‏‎ ‎‏را می خواهند به نتیجه برسد باید آرامش را به هر نحو که هست در‏‎ ‎‏کشور ایجاد کنند و این آرامش از ردۀ بالا باید شروع بشود. مادامی‏‎ ‎‏که در ردۀ بالا آرامش نیست، پایینها آرامش پیدا نمی کنند. مادامی‏‎ ‎‏که تزکیه در ردۀ بالا نباشد و تصفیه در ردۀ بالا نباشد و خدا خواهی‏‎ ‎‏در ردۀ بالا نباشد و فرار از خود در ردۀ بالا واقع نشود، تزکیه نباشد‏‎ ‎‏و خودبینیها به جای این تزکیه ها باشند و خودخواهیها به جای‏‎ ‎‏تصفیه ها باشند، در ردۀ بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هرچه‏‎ ‎‏فریاد بزنید که آتش بس، نخواهد شد.(236)‏

11 / 3 / 60

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 168

بدبختی های کشور به سبب عدم تهذیب نفس

‏مبارک آن وقتی است که خودمان بتوانیم خودمان را بسازیم و‏‎ ‎‏دنبال آن کشور را. هر اصلاحی نقطۀ اولش خود انسان است.‏‎ ‎‏چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند. و‏‎ ‎‏شما دیدید که در این طول سلطنتها از اول تا حالا و این سلطنتهای‏‎ ‎‏اخیری که بسیاریتان همه اش را درک کردید و بعضی از شما‏‎ ‎‏بعضی اش را که چون کارها دست اشخاصی بود که تربیت اسلامی‏‎ ‎‏نداشتند و خودشان درست نشده بودند، برای خاطر همین نقیصۀ‏‎ ‎‏بزرگ، کشور ما را کشاندند به آنجایی که ملاحظه می کنید و ملت‏‎ ‎‏ما را هم کشاندند به آنجایی که سالها باید طول بکشد تا اینکه‏‎ ‎‏ان شاءالله ، اصلاح بشود. از این جهت، آن چیزی که بر همۀ ما لازم‏‎ ‎‏است ابتدا کردنِ به نفس خودمان است و قانع نشدن به اینکه همان‏‎ ‎‏ظاهر درست باشد و از قلبمان شروع کنیم، مغزمان شروع کنیم و‏‎ ‎‏هر روز دنبال این باشیم که روز دوّممان بهتر از روز اوّلمان باشد. و‏‎ ‎‏امیدوارم که این مجاهدۀ نفسانی برای همۀ ما حاصل بشود و دنبال‏‎ ‎‏آن، مجاهده برای ساختن یک کشور.(237)‏

23 / 10 / 60

*  *  *

‏ ‏

جنایت آدمهای فاسد

‏یک کشوری اگر انسانهایش، آدمهایش، صحیح باشند، کشور‏‎ ‎‏است. اگر آدمهایش آدم صحیح نباشند، کشور نمی تواند صحیح‏‎ ‎‏باشد. تمام این خیانتهایی که به این مملکت ما شده، برای اینکه ما‏‎ ‎‏آدم نداشتیم. اگر ما آدم داشتیم، نمی شد این خیانتها؛ مملکت ما را‏‎ ‎‏از آدم خالی کردند.(238)‏

16 / 4 / 58

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 169

مفاسد حاکم غیرصالح

‏یک فرد غیر صالح یک مملکت را خراب کرد. همه دیدیم یک فرد‏‎ ‎‏غیر صالح، که اسمش محمدرضا پهلوی است، وزیر وقتی‏‎ ‎‏می خواهد تعیین کند، غیر صالح است. باید به جنس خودش‏‎ ‎‏باشد! ـ هرکسی مایل به... دزدها با دزدها رفیقند! دزدها که با‏‎ ‎‏مقدسین رفیق نیستند ـ وکیل می خواهد معین کند، به جنس‏‎ ‎‏خودش درست کند. وکیل هم که دست مردم نبود. مردم در این‏‎ ‎‏پنجاه سال آزادی نداشتند. نه یک وکیل و نه یک مجلس و نه یک‏‎ ‎‏دولت، هیچی مربوط به ملت نبود؛ همه چیز متکی به خارج بود.‏‎ ‎‏یک آدم فاسد را وقتی آوردند گذاشتند سر مملکتی، تحمیل‏‎ ‎‏کردند بر مملکتی، به آنجا رسید که همه چیز مملکت ما را از‏‎ ‎‏دست داد و ‏‏[‏‏دائماً‏‎ ‎‏]‏‏ثناخوانی خودش کرد و وادار کرد که رادیوها‏‎ ‎‏هم بگویند و وادار کرد که مطبوعات هم بگویند ـ همه را الزام کرد‏‎ ‎‏که باید بگویید، همه ثناخوانی باید بکنید.(239)‏

14 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

تصویب طرحهای ننگین توسط مجلس غیرصالح

‏اگر مجلس ما یک مجلس صالحی بود و این ابزار دست صُلَحا بود،‏‎ ‎‏این قوانین را می گذاشتند بگذرد؟ مصونیت مستشارهای‏‎ ‎‏امریکایی که ذلت ایران و ننگ ایران است و بود، اینها می گذاشتند‏‎ ‎‏تصویب بشود؟(240)‏

دی 1356

*  *  *

‏ ‏

رجال فاسد عامل وابستگی

‏همۀ این پیوستگیهایی که ما به خارج پیدا کردیم دنبال این بود که ما‏‎ ‎‏رجال صالح نداشتیم. آن وقت اگر رجال صالحی بودند، کنار‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 170

‏بودند؛ کنار گذاشته بودند. آنهایی که در میدان بودند رجال صالح‏‎ ‎‏نبودند، دانشمند هم بودند، اما رجال صالح نبودند، به درد‏‎ ‎‏مملکت نمی خوردند! و آنها بودند که ما را پیوستۀ به خارج کردند‏‎ ‎‏و سالهای طولانی مملکت ما در حلقوم خارجیها منافعش‏‎ ‎‏فرورفت؛ و به ما آن کردند که الآن می بینید که هیچ نداریم.(241)‏

17 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

فساد ملت عراق توسط حزب بعث

‏یعنی، این قشرهایی که دارند دنیا را اداره می کنند اینها رو به‏‎ ‎‏سراشیبی هستند.‏

‏     و ملتها باید متوجه به این معنا باشند که ملتها را اینها نکشانند‏‎ ‎‏همراه خودشان رو به سراشیبی. ملت عراق باید متوجه این معنا‏‎ ‎‏باشد که اگر چنانچه صدام در عراق باقی بماند، آنها را رو به فساد‏‎ ‎‏می کشد، جوانها را رو به فساد می کشد. و خدا می داند که آن قدر‏‎ ‎‏لطمه ای که بر عراق وارد شده است از این حزب کافر عفلقی و بر‏‎ ‎‏جوانهای آنها وارد شده است، چه صدمات اخلاقی بوده که وارد‏‎ ‎‏شده است! آن که انسان را و کشورها را تهدید می کند این‏‎ ‎‏انحرافات اخلاقی است که تهدید می کند، و الاّ سلاح ـ فی نفسه ـ‏‎ ‎‏چه اشکال دارد؟(242)‏

14 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

فساد کشور توسط زمامداران فاسد

‏بدبختی و خوشبختی ملتها بسته به اموری است که یکی از مهمات‏‎ ‎‏آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است. اگر چنانچه هیأت حاکمه،‏‎ ‎‏کسانی که مقدرات یک کشور در دست آنهاست، اینها فاسد‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 171

‏باشند، مملکت را به فساد می کشند؛ همۀ بُعدهای مملکت را رو‏‎ ‎‏به نیستی و فساد می برند.(243)‏

10 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

دیکتاتوری نفس انسان

‏بدانید که این چیزهایی که در نفس خودتان هست، این اوصافی که‏‎ ‎‏در نفس خودتان هست، اگر مهار نکنید یک وقت یک دیکتاتور از‏‎ ‎‏کار در می آیید. این طور نباشد که آن قدر خودتان را ببینید که‏‎ ‎‏هرچه می گویید همان درست است؛ و آن قدر خودبین باشید که‏‎ ‎‏اگر نادرستی را فهمیدید هم، حاضر به تسلیم نباشید.‏

‏     انسان کامل آن است که اگر فهمید که حرفش حق است با برهان‏‎ ‎‏اظهار کند ومطالبش را برهانی بفهماند. اینکه در قرآن کریم دارد که‏‎ ‎لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ‎[5]‎‏ برای اینکه تحمیل عقاید نمی شود کرد. امکان‏‎ ‎‏ندارد که همین طوری یک کسی تحمیل عقاید بکند. این باید با‏‎ ‎‏یک توطئه هایی ‏‏[‏‏باشد‏‏]‏‏ که بد را به دیگران به عنوان خوب جلوه‏‎ ‎‏بدهد. یا اینکه اگر انسان باشد و اگر تربیت شده باشد با برهان آن‏‎ ‎‏مطلبی را که دارد به مردم بفهماند.(244)‏

24 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

تأثیر خودمحوری در تشخیص عدل و ظلم

‏اگر این حکومت اسلامی دست مثلاً یک دسته دیگری بود‏‎ ‎‏می گفتند خیلی خوب است، حالا که نیست دست آنها می گویند‏‎ ‎‏خیلی بد است. اگر این قوۀ قضایی که این قدر خدمت کرده است،‏‎ ‎‏دست یک دسته دیگری بود می گفتند خیلی ما خدمت کردیم،‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 172

‏حالا که دست آنها نیست می گویند این قوه قضایی نیست، این ظلم‏‎ ‎‏است، نه عدل. این برای همان است که باطن ذات انسان تهذیب‏‎ ‎‏نشده که عدل را برای عدل بخواهد، نه برای خود. و ما اگر عدل‏‎ ‎‏هم بخواهیم، برای خودمان می خواهیم خودمان را نباید بازی‏‎ ‎‏بدهیم. ما هر چی می خواهیم برای خودمان می خواهیم. ما عدل را‏‎ ‎‏برای عدلش دوست نداریم، اگر این عدل برای ما جاری بشود و‏‎ ‎‏خلاف ما باشد دشمن با آن عدل هستیم. اگر یک ظلمی به نفع ما‏‎ ‎‏باشد دوست آن ظلم هستیم. همۀ اینها ریشه اش در خود انسان‏‎ ‎‏است، اگر این ریشه کنده بشود و لااقل تضعیف بشود، کارها حل‏‎ ‎‏می شود، همه با هم دوست می شوند، ایراد به هم نمی گیرند،‏‎ ‎‏کمک هم می کنند. اگر یک کسی قیام به یک امری کرد، دیگران زیر‏‎ ‎‏بغلش را می گیرند، وقتی می بینند می خواهد یک کاری بکند. اگر‏‎ ‎‏یک ارگانی یک تصمیم مثبتی بگیرد، دیگران که می بینند این‏‎ ‎‏خوب است می روند دنبالش. و اگر آن ریشۀ فاسد در قلب انسان‏‎ ‎‏باشد صددرصد هم عدل بداند می گوید این درست نیست. آن‏‎ ‎‏ریشۀ فاسد منحرف می کند انسان را.(245)‏

21 / 4 / 62

*  *  *

‏ ‏

وسوسۀ نفس در صاحبان قدرت

‏شما اگر بخواهید مقایسه کنید ـ شمایی که می گویید که من برای‏‎ ‎‏مصلحت مسلمین فلان کار را می کنم ـ شما فکر این را در خلوت‏‎ ‎‏بکنید که اگر یک کسی دیگر به جای شما بود و بهتر هم مصالح‏‎ ‎‏مسلمین را انجام می داد، شما باز همان طور بودید؟ می خواستید‏‎ ‎‏خودتان نباشید و او باشد؟ یا نه، می خواهید که این مصلحت‏‎ ‎‏مسلمین ـ به اصطلاحتان ـ به دست شما انجام بگیرد؟ «منم که این‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 173
‏ مصلحت را دارم ایجاد می کنم»، این همان شیطان است؛ همان‏‎ ‎‏شیطانی که اغوا می کند آدم را. اکثر اغوائاتش این است که انسان را‏‎ ‎‏بازی می دهد، وسوسه می کند در انسان؛ وسوسه های دامنه دار از‏‎ ‎‏همه طرف. وسوسه می کند که تو حالا صاحب قدرت هستی، تو‏‎ ‎‏حالا صاحب کذا هستی، دیگران چکاره اند؟ شما حالا وزیر‏‎ ‎‏هستید، دیگران باید اطاعت بکنند، چشم بسته باید اطاعت بکنند!‏‎ ‎‏شما وکیل هستید، دیگران باید از شما اطاعت بکنند و چشم بسته‏‎ ‎‏هم باشند! این همه برای این است که انسان خودش را نساخته. اگر‏‎ ‎‏انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمی آمد که یک رعیتی هم‏‎ ‎‏به او انتقاد کند؛ اصلاً بدش نمی آمد، از انتقاد بدش نمی آمد.‏

‏     اگر انتقاد دو انسان را فرض کنید؛ یکی خودتان یکی دیگری،‏‎ ‎‏هر دو دارای یک صفت متوازی هستید. اگر یک کسی از آن‏‎ ‎‏رفیقتان تکذیب کند برای خاطر آن صفتش، شما خوشتان می آید؛‏‎ ‎‏برای اینکه آن را مقابل خودتان می دانید. از این جهت، همان‏‎ ‎‏صفتی که در شما هست، در دیگری اگر باشد و انتقاد بکنند، شما‏‎ ‎‏خوشتان می آید، او بدش می آید. او هم وقتی ببیند همان را در‏‎ ‎‏شما عیبجویی می کنند، خوشش می آید و اگر از خودش عیبجویی‏‎ ‎‏کنند، بدش می آید. اینها همه از حیله های شیطان است که شیطان،‏‎ ‎‏بزرگتر از همۀ شیطانها ـ حتی از این شیطان بزرگ معروف ـ این‏‎ ‎‏شیطان نفس امارۀ خود آدم است.(246)‏

20 / 6 / 59

*  *  *

‏ ‏

انتخاب همکاران فاسد توسط شخص فاسد

‏آدم فاسد نمی تواند یک نخست وزیر صالح معرفی کند. نمی تواند‏‎ ‎‏یک آدم فاسد یک مجلس صالح را تأیید کند برای اینکه اگر‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 174

‏مجلس صالح شد، جلوی مفاسد را می گیرد؛ خوب خودِ این مبدأِ‏‎ ‎‏همۀ مفاسد است. اگر یک نخست وزیر صالحی یا یک دولت‏‎ ‎‏صالحی باشد، گوش به حرف شاهی که بخواهد برخلاف مصالح‏‎ ‎‏عمل بکند نمی دهد. اگر آدمِ فاسد باشد یک هیأت دولت فاسد‏‎ ‎‏درست می کند، یک مجلس فاسد درست می کند. دنبال او فرهنگ‏‎ ‎‏فاسد، نظام فاسد، اقتصاد فاسد بد ـ همۀ اینها دنبال بدی آن مرد‏‎ ‎‏است ـ از آنجا شروع می شود همۀ اینها. اگر آن مرد، آن کسی که در‏‎ ‎‏آن نقطۀ بالا به خیال خودش واقع شده، یک آدم صلاحیتداری‏‎ ‎‏باشد، یک آدمی باشد که به فکر ملت باشد، یک آدمی باشد که‏‎ ‎‏بستگی به غیر را عار بداند برای خودش، یک نفر مُسْلمی باشد که‏‎ ‎‏ـ مسلمانی باشد که ـ تحت فرمان خدا باشد، که نباید زیر بار اجانب‏‎ ‎‏برود، نباید فرمانبردار اجانب باشد؛ اگر یک همچو آدمی رئیس یک‏‎ ‎‏مملکت بشود، تمام مملکت را همان اصلاح می کند.(247)‏

10 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

جلب افراد فاسد توسط زمامدار فاسد

‏از آن طرف، از باب اینکه حکومتهایی که در رژیم طاغوتی بر مردم‏‎ ‎‏حکومت کردند حکومتهایی بودند که تزکیه نشده بودند وقتی‏‎ ‎‏حکومت تزکیه نشد، شخص اول یک مملکتی به حسب حکومت‏‎ ‎‏تزکیه نشد، اخلاقش مزکّی نباشد، عقاید تزکیه شده نباشد،‏‎ ‎‏اعمال، اعمال مزکّی نباشد، همین یک نفر یک مملکت را به‏‎ ‎‏هلاکت می کشاند. چنانچه شما دیدید سرچشمه می گرفت از‏‎ ‎‏رضاخان تمام مفاسد و تمام قشرهایی که دوروبَر او جمع شده‏‎ ‎‏بودند از خودش بودند. در پاریس که بودیم، یک نفر ـ که حالا یادم‏‎ ‎‏نیست کی بود ـ آمد پیش من نقل کرد از یکی دیگر که او گفت که‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 175

‏اگر پنج نفر آدم فاسد در ایران پیدا بشود؛ این محمدرضا هر پنج تا‏‎ ‎‏را انگشت رویش می گذارد و جلبش می کند! آن اشخاصی که‏‎ ‎‏مزکّی نیستند با تزکیه شده ها سرو کار ندارند؛ نمی روند سراغ‏‎ ‎‏اشخاص امین. آدمی که خودش امین نیست جنس خودش را‏‎ ‎‏طالب است؛ می رود سراغ اشخاصی که نظیر خودش باشند،‏‎ ‎‏چنانچه اشخاص امین باشند، آنها می روند سراغ پیدا کردن‏‎ ‎‏اشخاصی که همجنس خودش باشند. و لهذا از حکومتها‏‎ ‎‏سرچشمه می گیرد مفاسد و سرچشمه می گیرد مصالح. حکومتِ‏‎ ‎‏عدل، تمام مصالح کشور را تأمین می کند به اندازۀ قدرت. و‏‎ ‎‏حکومت ظلم، تمام بدبختیها را برای یک ملتی ایجاد می کند.(248)‏

26 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

تأثیر هوای نفس در انتخاب افراد

‏و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی، به شما آقایان که برگزیدۀ‏‎ ‎‏این ملت هستید، برای این مسئله ای که در قانون اساسی است و‏‎ ‎‏برای تعیین رهبر یا شورای رهبری توجه به این معنا بسیار داشته‏‎ ‎‏باشید که آیا تعیین فلان آدم که در ذهن من است، برای خدا من‏‎ ‎‏می خواهم تعیین کنم یا چون دوست من است، چون رفیق من‏‎ ‎‏است؟ و آن که می گوید این صلاحیت ندارد، برای خدا دارد این‏‎ ‎‏حرف را می زند یا برای اینکه مثلاً رقابتی با او دارد؟ شک نکنید‏‎ ‎‏که ما نباید پیش خودمان به خودمان تعمیه کنیم. شک نکنید که‏‎ ‎‏اینها ریشه اش اصل ریشه اش در نفس انسان است، و انسان تا آن‏‎ ‎‏دم آخر، آنوقتی هم که می خواهد بمیرد این ریشه هست؛ آن وقت‏‎ ‎‏بیشتر هم شاید ظاهر بشود. یکی از علمای قزوین ـ رحمه الله ـ‏‎ ‎‏گفتند که من رفتم بالای سر یک کسی که محتضر بود، گفت به من‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 176
‏ که آن ظلمی را که خدا به من کرده است هیچ کس به هیچ کس‏‎ ‎‏نکرده، برای اینکه من این بچه ها را با ناز و نعمت بزرگ کرده ام،‏‎ ‎‏حالا دارد من را می برد. و این مسئله خطرناک است برای انسان،‏‎ ‎‏خطر جدی دارد برای انسان که انسان گمان کند که شیطان از او‏‎ ‎‏دست بر می دارد در آخر عمر. از حالا، حالا که فرصت هست‏‎ ‎‏ـ وقتی که پیرمرد شدید مثل من دیگر نمی توانید کاری بکنید ـ از‏‎ ‎‏حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به‏‎ ‎‏اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید. همۀ گرفتاری ها‏‎ ‎‏روی همین هوای نفس است. در تعیین رهبر، در تعیین رهبری، نه‏‎ ‎‏دسته بندی باشد که خیر، ما می خواهیم آن کسی که با ما دوست‏‎ ‎‏است باشد، و نه اشکال باشد به اینکه این چون با من خیلی‏‎ ‎‏دوست نیست، نباشد. حق را ملاحظه کنید؛ آنکه مرضیّ‏‎ ‎‏خداست، نه آنکه مرضیّ نفس شیطانی ماست. مسئله مهم است،‏‎ ‎‏اهمیت حیاتی دارد مسئله. این مسئله مهم الآن در عهدۀ شما آمده‏‎ ‎‏است. شما قبول کرده اید این را، و این مسئله مهم را باید با توجه به‏‎ ‎‏خدا، استغاثه به خدای تبارک و تعالی که نبادا خدای نخواسته،‏‎ ‎‏لغزشی در انسان پیدا بشود و خودش هم توجه به آن نکند از باب‏‎ ‎‏اینکه سِتاره هایی بین انسان و نفس اماره اش هست. با اخلاص به‏‎ ‎‏خدای تبارک  و تعالی، و خالی کردن ذهن از همۀ امور، در این امر،‏‎ ‎‏در این امر خطیر که اگر لغزش در آن پیدا بشود ممکن است لغزش‏‎ ‎‏در جمهوری اسلامی پیدا بشود و می شود و آن وقت به عهدۀ شما‏‎ ‎‏آقایان است.(249)‏

28 / 4 / 62

*  *  *

‏ ‏


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 177

تأثیر هوای نفس در انتقادها و اعتراض ها

‏یک ملتی که یک مملکت را به شما سپرده است برای اینکه‏‎ ‎‏حفظش بکنید و مصالحش را ایجاد بکنید و متحقق بکنید،اگر بنا‏‎ ‎‏باشد که شما با هم شروع کنید به جنگ و نزاع و آن هم نه برای‏‎ ‎‏خاطر اینکه یکی مصلحت را این می داند، یکی نمی داند؛ اینها‏‎ ‎‏شعر است. همه خودمان را می خواهیم. اگر من یک دفعه گفتم به‏‎ ‎‏اینکه بیایید فلان کار را بکنید برای مصلحت، و انتقاد از شما کردم‏‎ ‎‏برای اینکه شما چنین کنید، این از نفس اماره است که بروز می کند.‏‎ ‎‏و لهذا، مقایسه اش همین است که اگر آن دیگری همین کار را‏‎ ‎‏بکند، این آقایی که ـ مثلاً ـ حالا اعتراض کرده او، دیگری همین کار‏‎ ‎‏او را بکند، اگر او همین اعتراض را بکند، اشکال می کنند به او. این‏‎ ‎‏حیله های نفسانی، حیله های شیطانی بسیار دقیق است و بسیار‏‎ ‎‏مشکل است شناختنش که ما بتوانیم بفهمیم، لکن خوب، حالا این‏‎ ‎‏چیزهای واضحترش که انسان می تواند بفهمد.(250)‏

20 / 6 / 59

*  *  *

‏ ‏

اختلاف و طغیان بر پایه طغیان نفس

‏تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین‏‎ ‎‏هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست، ریشه اش همان‏‎ ‎‏طغیانی است که در نفس هست. ریشه این است که انسان دیده‏‎ ‎‏است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع‏‎ ‎‏نمی شود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز می شود، تجاوز که‏‎ ‎‏شد، اختلاف حاصل می شود و این فرق نمی کند، از آن مرتبۀ‏‎ ‎‏نازلش طغیان است تا آن مرتبۀ عالی آن. از مرتبۀ نازلی که دریک‏‎ ‎‏روستا بین افراد اختلاف حاصل می شود ریشۀ آن همین طغیان‏‎ ‎‏است، تا مرتبۀ بالاتر و هرچه بالاتر برود طغیان زیادتر می شود.‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 178

‏فرعونی که طغیان کرد و ‏أَنَا رَبُّکُمُ الْاَعْلَی‎[6]‎‏ گفت، این انگیزه در همه‏‎ ‎‏است، فقط در فرعون نیست. اگر انسان را سر خود بگذارند، ‏أَنَا‎ ‎رَبُّکُمُ الْاَعْلَی‏ خواهد گفت. انگیزۀ بعثت این است که این نفوس‏‎ ‎‏سرکش را و این نفوس طاغی را و یاغی را از آن سرکشی و از آن‏‎ ‎‏طغیان و از آن یاغیگری کنترل کند و تزکیه کند نفوس را.‏

‏     همۀ اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده‏‎ ‎‏است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطۀ‏‎ ‎‏تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر تزکیه‏‎ ‎‏بشوند، طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را، هیچگاه‏‎ ‎‏خودش را مستغنی نمی داند و ‏إِنَّ الْاِنْسَانَ لَیَطْغَی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی‎[7]‎‏؛ وقتی‏‎ ‎‏که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است و برای‏‎ ‎‏خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است.‏‎ ‎‏اختلافاتی که بین همۀ بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همۀ‏‎ ‎‏بشر هست، این اختلافات ریشه اش این طغیانی است که در نفس‏‎ ‎‏هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و‏‎ ‎‏به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت‏‎ ‎‏بشود، این اختلافات برداشته می شود.(251)‏

11 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

ایجاد اختلاف بر اثر هوای نفس

‏البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد ـ که‏‎ ‎‏همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم ـ که آن حب نفس است که این‏‎ ‎‏دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد. رئیس جمهور و رئیس‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 179

‏مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر و قاضی و شورایعالی قضایی و‏‎ ‎‏شورای نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامی و‏‎ ‎‏غیر نظامی، روحانی و غیر روحانی، دانشجو، غیر دانشجو، زن و‏‎ ‎‏مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن‏‎ ‎‏ریاضت است، بگذریم.(252)‏

10 / 8 / 67

*  *  *

‏ ‏

اختلاف و نزاع حاصل باطن انسان

‏در اینجا لازم است شما را به یک نکته نصیحت کنم و آن این است‏‎ ‎‏که، اتحاد و انسجامتان را حفظ کنید. شما باید بدانید که هر‏‎ ‎‏اختلاف  و نزاعی شروع شود، از باطن خود انسان است و هر‏‎ ‎‏اتحاد و انسجامی که حاصل شود از خداست.(253)‏

20 / 2 / 61

*  *  *

‏ ‏

خودبینی سبب طغیان نفس

‏همۀ اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده‏‎ ‎‏است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطۀ‏‎ ‎‏تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر تزکیه‏‎ ‎‏بشوند، طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را، هیچگاه‏‎ ‎‏خودش را مستغنی نمی داند و ‏إِنَّ الْاِنْسَانَ لَیَطْغَی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی‎[8]‎‏؛ وقتی‏‎ ‎‏که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است و برای‏‎ ‎‏خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است.‏‎ ‎‏اختلافاتی که بین همۀ بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همۀ‏‎ ‎‏بشر هست، این اختلافات ریشه اش این طغیانی است که در نفس‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 180

‏هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و‏‎ ‎‏به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت‏‎ ‎‏بشود، این اختلافات برداشته می شود.(254)‏

11 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

اختلاف بر سر «من»

‏بسیار از اینها گاهی رنج می برم که می شنوم مثلاً در فلان جا بین‏‎ ‎‏فلان و فلان اختلاف هست. و بدانید که اختلاف، اختلاف سر‏‎ ‎‏اسلام نیست. اختلاف سر «من» هست، من اسلام را باید تقویت‏‎ ‎‏کنم، اسلامی که من تقویت کنم قبول دارم، اسلامی که رفیق من‏‎ ‎‏تقویت کند نه، او را من قبول ندارم. این در باطن ذات آدم هست‏‎ ‎‏ولو نگوید؛ نمی گوید البته اما در باطن ذات انسان این مسئله‏‎ ‎‏هست؛ مگر خدای تبارک و تعالی توفیق بدهد به انسان که خودش‏‎ ‎‏را مُهذَّب کند.(255)‏

28 / 4 / 62

*  *  *

‏ ‏

فساد و سلطه گری قدرتمندان غیرمهذب

‏قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیرمهذب برسد خطر دارد.‏‎ ‎‏قدرت خودش یک کمال است. خدای تبارک و تعالی قادر است،‏‎ ‎‏لکن چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همین کمال را‏‎ ‎‏به فساد می کشانند. دنیا امروز گرفتار این است که قدرت در دست‏‎ ‎‏اشخاصی است که از انسانیت بهره ندارند. ابرقدرت ها،‏‎ ‎‏قدرت های بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال‏‎ ‎‏کردن مظلومان هیچ فکری ندارند. آنهایی هم که پیوسته به آنها‏‎ ‎‏هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 181
‏ می کنند. قدرت اگر در دست انسان کامل باشد، کمال برای ملت ها‏‎ ‎‏ایجاد می کند. اگر قدرت در دست انبیا باشد، اولیا باشد باعث‏‎ ‎‏می شود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند، کمال در جهان تحقق‏‎ ‎‏پیدا بکند. و چنانچه در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند،‏‎ ‎‏مهذب نیستند مصیبت بارمی آورد. امروز که مشاهده می کنید که‏‎ ‎‏این دو قدرت بزرگ یا چند قدرت بزرگ در عالم حکمفرمایی‏‎ ‎‏می کنند، و برای خودشان حق این امر را قائل هستند که ملت های‏‎ ‎‏دیگر باید در تحت سلطه ما باشند، این فکر اگر همراهش قدرت‏‎ ‎‏باشد مصیبت بار می آورد. قدرت در دست ظالم، دنیا را به فساد‏‎ ‎‏می کشاند. و اگر چنانچه در رتبه های پایین هم بیاییم قدرت در‏‎ ‎‏دست یک نفر انسانی که از آن قدرت های بزرگ بهره ندارد، در‏‎ ‎‏همان محیطی که قدرت دارد آنجا را به فساد می کشاند. آنها عالَم‏‎ ‎‏را به فساد می کشانند، اینها یک کشور را یا دو کشور را. و پایین تر‏‎ ‎‏بیاییم، اگر قدرت در دست یک آدمی باشد که در یک محله‏‎ ‎‏هست، آن محله را به فساد می کشد. در یک خانواده هست، آن‏‎ ‎‏خانواده را به فساد می کشد. قدرت در وقتی کمال است و می تواند‏‎ ‎‏که کمال خودش را بروز بدهد که در دست دانشمند باشد، در‏‎ ‎‏دست عاقل باشد.‏

‏     مرحوم مدرس ـ رحمة الله علیه ـ آن طوری که من شنیدم که‏‎ ‎‏ایشان گفتند. ایشان گفتند که شیخ الرئیس می گفته است که من از‏‎ ‎‏گاو می ترسم، برای اینکه شاخ دارد و عقل ندارد. این یک مسئله‏‎ ‎‏است. حالا فرضاً هم شیخ نگفته باشد، اما مسئله است. گاو شاخ‏‎ ‎‏دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اینهایی هم که در دنیا‏‎ ‎‏الآن فساد راه می اندازند از همان سنخ هستند که شاخ دارند عقل‏‎ ‎‏ندارند، قدرت دارند انسانیت ندارند. شما ملاحظه بکنید که‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 182
‏ امریکا در جهان چه دارد می کند و شوروی هم از آن طرف. و خدا‏‎ ‎‏خواسته است که این دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم‏‎ ‎‏هستند، اگر یکیشان بود دنیا را می بلعید. این دوتا قدرتمندند و در‏‎ ‎‏مقابل هم ایستاده اند، آن از او می ترسد و او از او می ترسد. اگر‏‎ ‎‏اینها از هم نترسند دنیا را از بین می برند. نه این است که ادعاهای‏‎ ‎‏آنها که ما برای صلح می خواهیم چه بکنیم. اینها راه افتاده اند‏‎ ‎‏آمده اند به بیروت، به لبنان، برای اینکه ما می خواهیم صلح در‏‎ ‎‏لبنان باشد. شما صلح طلب نیستید، بر فرض اینکه باشید، آمدن‏‎ ‎‏شما به چه مناسبت در کشورهای دیگر؟ حکومت هایی که در‏‎ ‎‏بعضی از این کشورها هستند، حکومت های ملی نیستند، به ملت‏‎ ‎‏مربوط نیستند. اگر شما انسان بودید و انسانیت را و امور‏‎ ‎‏اخلاقی ای که در انسان و ارزشمندهایی که در انسان معتبر است‏‎ ‎‏پیش شما هم مقداری از آن بود، ملاحظۀ حال مستمندان و‏‎ ‎‏ملت های ضعیف را می کردید. نه اینکه یک دولتی را که بر خلاف‏‎ ‎‏میل یک ملتی است، سرکار آمده است، شما او را به عنوان اینکه‏‎ ‎‏می خواهیم دولت را تقویت کنیم، در کشورشان به طور غصب‏‎ ‎‏وارد بشوید. این برای این است که مهذب نیستند، انسانیت در کار‏‎ ‎‏نیست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند. ‏

‏     شما ملاحظه بکنید در هر جای دنیا که یک فسادی وارد‏‎ ‎‏می شود برای همین معنا است که آن کسی که در آنجا، در آن نقطه‏‎ ‎‏قدرت دارد، این قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانیت‏‎ ‎‏ندارد. این عقلی که من عرض می کنم آن عقلی است که ‏ما عُبِدَ بِهِ‎ ‎الرَّحْمن‎[9]‎‏ والاّ ـ تدبیر ـ شیطنت و تدبیر را اینها هم دارند. اما آن‏‎ ‎‏عقلی که عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزش های انسانی‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 183

‏برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به یک معنا، این فایده ندارد.‏‎ ‎‏ممکن است که یک کسی دانشمند بسیار بزرگی باشد لکن آن عقل‏‎ ‎‏را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بکند، صرف تباه‏‎ ‎‏کردن ملت ها بکند. اینها دارند قدرت خودشان را صرف می کنند‏‎ ‎‏در اینکه ملت ها را تباه بکنند، تحت ستم بکشند.(256)‏

15 / 8 / 62

*  *  *

‏ ‏

فساد و تباهی در دنیا بر اثر طغیان نفس

‏اگر نفوسی تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه،‏‎ ‎‏در صحنۀ توحید، در صحنۀ معارف الهی، در صحنۀ فلسفه، در‏‎ ‎‏صحنۀ فقه و فقاهت، در صحنۀ سیاست، در هر صحنه ای که وارد‏‎ ‎‏بشوند، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان‏‎ ‎‏باطن رها نشدند، خطر اینها بر بشر خطرهای بزرگ است. و باید‏‎ ‎‏کسانی که می خواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، قبلاً‏‎ ‎‏خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند و کسانی که در بشر‏‎ ‎‏می خواهند زمامداری کنند اگر بخواهند که طغیان نکنند و کارهای‏‎ ‎‏شیطانی نکنند، باید تزکیه کنند خودشان را و بعثت برای همین‏‎ ‎‏است که همگان را تزکیه کند.‏

‏     و این تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای رؤسای‏‎ ‎‏جمهور، برای دولتها و برای سردمداران بیشتر لازم است تا برای‏‎ ‎‏مردم عادی. اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان پیدا کنند، یک‏‎ ‎‏طغیان بسیار محدود است. یک نفر در بازار یا یک نفر در روستا‏‎ ‎‏اگر طغیان بکند، یک نقطۀ محدودی را به فساد ممکن است‏‎ ‎‏بکشد، لکن اگر طغیان در کسی شد که مردم اورا پذیرفته اند، در‏‎ ‎‏عالمی شد که مردم آن عالم را پذیرفته اند، در سلطانی شد که مردم‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 184
‏ آن سلطان را پذیرفته اند، در رؤسایی شد که مردم آنها را‏‎ ‎‏پذیرفته اند، این گاهی یک کشور را به فساد می کشد و گاهی‏‎ ‎‏کشورها را به فساد می کشد. این طغیانها که موجب این است که‏‎ ‎‏کشورهایی به تباهی کشیده بشود برای این است که تزکیه نشده‏‎ ‎‏است کسی که زمام امور به دستش است. شما مقایسه کنید صدام‏‎ ‎‏را با یک نفر آدم عادی؛ یک نفر آدم عادی هرچه طغیان بکند و هر‏‎ ‎‏چه فرعونیت داشته باشد جز اینکه یک افراد معدودی را به تباهی‏‎ ‎‏بکشد یا خانواده خودش را به تباهی بکشد کار دیگری از او‏‎ ‎‏نمی آید، اما صدام را ببینید که طغیان کرده است و طاغی است و‏‎ ‎‏این طغیان موجب به فساد کشیدن یک مملکت، دو مملکت، بلکه‏‎ ‎‏منطقه ممکن است بشود و اگر این طغیان در رئیسهای جمهور‏‎ ‎‏بزرگ دنیا باشد، اگر رئیس جمهور امریکا طغیان بکند طغیان او‏‎ ‎‏یک کشورهای بسیار را به فساد می کشد. جنگهای بزرگی که در‏‎ ‎‏دنیا واقع شد، مثل جنگ اول و جنگ دوم، برای همین بود که‏‎ ‎‏طغیان در آن طبقۀ بالا بود. آن طبقۀ بالا که مهذب نبودند‏‎ ‎‏طغیان کردند و کشورهای بزرگ را به فساد کشاندند. اگر رئیس‏‎ ‎‏حزب جمهوری سوسیالیستی شوروی طغیان کند، طغیان او‏‎ ‎‏محدود نیست به این حدود معین، طغیان او کشورهایی را به فساد‏‎ ‎‏می کشد.‏

‏     کسانی که در یک مقامی هستند، چه مقامهای پایین و چه‏‎ ‎‏مقامهای بالا، اگر بخواهند مملکت اصلاح بشود، اگر بخواهند این‏‎ ‎‏کشور آرامش پیدا بکند، آنها باید آرامش را از بالا شروع کنند؛ از‏‎ ‎‏پایین آرامش نمی شود حاصل بشود. باید اشخاصی که زمامدار‏‎ ‎‏امور هستند، هر نحو زمامداری، باید از آنجا آرامش را شروع‏‎ ‎‏کنند. آرامش آنها کشور را به آرامش می کشد و اگر خدای نخواسته‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 185

‏طغیان کنند، طغیان آنها کشور را به هلاکت می کشاند.(257)‏

11 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

جنگ و خونریزی نتیجه هوای نفس

‏این مفاسدی که در دنیا هست و الآن این جنجالی که در دنیا هست‏‎ ‎‏و اینطور به جان هم افتاده اند همه اش برای این است که، توجه به‏‎ ‎‏خود دارند و توجه به خدا ندارند، اخلاق الهی ندارند، اخلاق‏‎ ‎‏حیوانی؛ و هر روز این اخلاق حیوانی را زیاد می کنند. اگر جنگ‏‎ ‎‏برای ایران پیش می آید نه این است که برای اینکه اسلام را تقویت‏‎ ‎‏کنند جنگ با ایران می کنند، برای این است که هوای نفس به‏‎ ‎‏آن اندازه شده است که نمی تواند یک کس دیگری را قدرتمند‏‎ ‎‏ببیند.‏

‏     اگر دنیا در آتش این دو ابرقدرت می سوزد برای همان هوای‏‎ ‎‏نفسی است که عمال این دو ابر قدرت و خود آنها دارند. اگر‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی در آتش این مفاسد می سوزد برای این است که‏‎ ‎‏کسانی که متصدی آن امور هستند هواهای نفسانی دارند و‏‎ ‎‏خودشان را می بینند و همه را برای خود می خواهند.(258)‏

21 / 3 / 62

*  *  *

‏ ‏

تهدید جهان توسط انحرافهای اخلاقی

‏آن چیزی که دنیا را تهدید می کند، سلاحها و سر نیزه ها و موشکها‏‎ ‎‏و امثال این نیست. آن چیزی که دارد این سیارۀ ما را در سراشیبی‏‎ ‎‏انحطاط قرار می دهد، انحراف اخلاقی است. اگر انحراف اخلاقی‏‎ ‎‏نباشد، هیچ یک از این سلاحهای جنگی به حال بشر ضرر ندارد.‏‎ ‎‏آن چیزی که دارد این انسانها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 186

‏به انحطاط می کشاند، این انحطاطهایی است که در سران کشورها و‏‎ ‎‏در دست به کارهای این حکومتها، از انحطاط اخلاقی، دارد تحقق‏‎ ‎‏پیدا می کند و همۀ بشر را دارد سوق می دهد به سراشیب انحطاط و‏‎ ‎‏نمی دانیم که عاقبت امر این بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه‏‎ ‎‏بفرمایید که این سلاحهای بزرگ مدرن، که الآن در دست‏‎ ‎‏ابرقدرتهاست، این سلاحها در چه امری از امور کار می رود؟ آیا برای‏‎ ‎‏خیر بشر است؟ برای تأمین صلح است، چنانچه مدعی هستند؟ یا‏‎ ‎‏برای هلاکت بشر و برای خودخواهیهایی که این سران دارند؟(259)‏

14 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

نابودی بشریت

‏انسان است که با اغلوطه و شیطنت و مکر و خدعه، خانمانهایی را‏‎ ‎‏به قبرستان نیستی فرستد و عائله هایی را به باد هلاکت دهد.(260)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

جنگ افروزی بر اثر هوای نفس

‏اگر تهذیب نفس باشد، نه از جنگ می ترسد کسی، نه از صلح ابا‏‎ ‎‏دارد؛ از هیچی باک ندارد. اما وقتی تهذیب نفس نیست، می گوید: اگر‏‎ ‎‏جنگ نکنیم، شاید آن طرف ما چه بکند. این جنگ افروزیهایی که‏‎ ‎‏الآن می بینید در منطقه دارد می شود، روی همین معناست، روی هوای‏‎ ‎‏نفس است، هوای نفس وادار می کند که به یک کشوری حمله کنند.‏‎ ‎‏هوای نفس وادار می کند که منطقه را به آتش بکشند و انسان می سوزد‏‎ ‎‏در این هوای نفس خودش، در همین عالم هم می سوزد.(261)‏

10 / 4 / 63

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 187

درندگی بشر بر اثر عدم تهذیب

‏اگر انسانها توجه به خودشان داشته باشند، جهاد نکرده باشند با‏‎ ‎‏شیطان خودشان، اینها واحد واحدهایی هستند که علاوه بر اینکه‏‎ ‎‏نمی توانند اصلاح جامعه را بکنند، فساد هم در جامعه می کنند.‏‎ ‎‏همه فسادهایی که در عالم واقع می شود، برای این است که آن‏‎ ‎‏جهاد واقع نشده؛ آن جهاد اکبر واقع نشده. تمام این گرفتاریهایی که‏‎ ‎‏بشر دارد از دست خود بشر دارد. بشر است که به بشر جنایت‏‎ ‎‏وارد می کند. سایر موجودات، سایر حیوانات ولو سبع هم باشند،‏‎ ‎‏آن قدری که بشر جنایت می کند آنها نمی کنند. این بشر است که‏‎ ‎‏چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگی نکرده است، این از‏‎ ‎‏همۀ حیوانات سبعتر است. هیچ سبعی مثل انسان نیست. و هیچ‏‎ ‎‏حیوان دیگری هم به پای این حیوان نمی رسد.‏

‏     آن قدر که این انسان؛ این حیوان دو پا، در عالم فتنه و فساد‏‎ ‎‏می کند هیچ موجود دیگری نمی کند.(262)‏

2 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

مفاسد مسلّح بودن افراد ناصالح

‏من شنیده ام که در زمان رضا خان، مرحوم مدرس به رضا خان‏‎ ‎‏ـ پدر این خان ـ گفته بوده است که من شنیدم که «شیخ الرئیس»‏‎ ‎‏گفته من از گاو می ترسم برای اینکه اسلحه دارد و عقل ندارد. این‏‎ ‎‏حرف اگر از شیخ الرئیس هم مثلاً ثابت نباشد، یک حرفی است‏‎ ‎‏حکیمانه که اسلحه وقتی در دست اشخاص غیرصالح افتاد و‏‎ ‎‏ناشایسته چه مفاسدی دارد. از اول، بشر مبتلای به همین بوده که‏‎ ‎‏اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است. از اولی که بشر تمدن‏‎ ‎‏پیدا کرد، ‏‏به خیال خودش، اسلحه ها در دست ناصالحها بوده و همۀ‏‎ ‎‏مشکلات بشر همین معناست. تا خلع سلاح نشوند این‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 188

‏اسلحه دارهای ناشایسته، کار بشر سرانجام پیدا نمی کند. انبیا هم‏‎ ‎‏آمدند که این اسلحه دارهای بی صلاحیتِ بی عقل را خلع سلاح ‏‏کنند‏‎ ‎‏و نتوانستند؛ آنها قلدر بودند. در هر عصری هم اشخاص لایق که‏‎ ‎‏خواستند این اسلحه را از نالایقها بگیرند و ‏‏[‏‏خود به‏‏]‏‏ دست بگیرند‏‎ ‎‏موفق نشدند، و این اسلحه در دست نالایقها و بی عقلها و‏‎ ‎‏غیرصالحها بود. همۀ این مشکلاتی که شما ملاحظه می کنید همین‏‎ ‎‏معناست. از اولی که بشر در دنیا آمده است و باب تنازع بین صالح‏‎ ‎‏و غیرصالح پیدا شده است، در همۀ این دوره ها، اسلحه ها دست‏‎ ‎‏غیرصالحها بوده ـ مگر بسیار کم، بسیار نادر. و با این اسلحه ها چه‏‎ ‎‏جنایتها که واقع شده است. حالا ما به آن تاریخهای خیلی دور‏‎ ‎‏نمی رویم، این جنگهایی که اخیراً ـ یعنی در این صد سال ـ در دنیا‏‎ ‎‏اتفاق افتاده است، جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی، این‏‎ ‎‏جنگهایی که در ویتنام در این آخر اتفاق افتاد، این کشتارهایی که از‏‎ ‎‏مردم شد، برای این بود که اسلحه ها در دست غیرصالحها بود؛‏‎ ‎‏ناشایسته ها اسلحه ها را به دست داشتند.(263)‏

دی 1356

*  *  *

‏ ‏

پشتیبانی از جنگ و خونریزی

‏ما با این دولتهای اسلامی می خواهیم دوست باشیم، دست اخوت‏‎ ‎‏به هم بدهیم، با ملتها می خواهیم همراه باشیم، همقدم باشیم و اگر‏‎ ‎‏این طور بشود دیگر ظلمی در این ممالک اسلامی از طرف‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ نخواهد شد، لکن حکومتها تزکیه نشده اند؛‏‎ ‎‏حکومتها وارد به صیام نشده اند، وارد به ضیافة الله نشده اند. دامن‏‎ ‎‏می زنند به جنگ و به این که جنگ را توسعه بدهند. نمی دانند که‏‎ ‎‏توسعۀ این جنگ، خانه خرابی برای آنهاست. آن که با یک زندگی‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 189

‏متوسط ساخته است، از جنگ نمی ترسد. پاسدارهای ما که یک‏‎ ‎‏زندگی عادی هم کمتر دارند، از جنگ  نمی ترسند. ارتشی ما که‏‎ ‎‏یک زندگی عادی دارد، از جنگ  نمی ترسد. جنگ به او ضرری‏‎ ‎‏نمی زند. آنهایی که دارای کاخها و بساط هستند آنها باید بترسند،‏‎ ‎‏ضرر به آنها می رسد. ما مهیا کردیم خودمان را برای اینکه برویم‏‎ ‎‏دنبال رفع ظلم، تا آنجا که می توانیم با نصیحت، با دست دوستی،‏‎ ‎‏با محبت با این اشخاصی که همسایه ما هستند از این کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی، با موّدت، با دوستی، دائماً مسئولین ما این حرف را‏‎ ‎‏می زنند، لکن آنها از باب این که وارد به ضیافة الله نشده اند ـ عَلی‏‎ ‎‏قُلُوبِهِمْ حِجابْ، ‏صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لایَعْقلِوُن‎[10]‎‏ ـ با دست خودشان،‏‎ ‎‏خودشان را فانی می کنند. تمام مفاسد از خود آدم است. از نفس‏‎ ‎‏انسانی است، از جای دیگر به ما چیزی نمی رسد، هر چی‏‎ ‎‏می رسد از ماست ـ ‏اِنَّما هِیَ اَعْمالَکُمْ تَرُّدُ اِلَیْکُمْ‎[11]‎‏  ـ همه چیزهایی است‏‎ ‎‏که از خود ما هست؛ چه مفاسدی که در دنیا بر بشر وارد می شود،‏‎ ‎‏از فساد خود آدم است، فساد حکومتهاست، نفسهای خبیثه است، و‏‎ ‎‏چیزهایی که در آن عالم به ما می رسد، آنها هم از خود ماست.(264)‏

10 / 4 / 63

*  *  *

‏ ‏

مفاسد منحرفین سیاسی

‏اینکه در روایت هست که ‏اِذا فَسَدَالعالِمُ فَسَدَالعالَم‏ مصداق بالاترش‏‎ ‎‏همین ها هستند که علمای سیاست هستند، فاسد هستند، عالم را‏‎ ‎‏به فساد کشاندند. الآن عالم برای خاطر دانشمندان به فساد کشیده‏‎ ‎‏شده، آن دانشمندانی که سلاح های کوبنده درست می کنند. آن‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 190

‏دانشمندان سیاستی که اعوجاج دارند و این سلاح ها را به کار‏‎ ‎‏می برند. الآن دنیا به واسطۀ خاطر این علما هست و این دانشمندان‏‎ ‎‏هست که ناآرامی دارد. اگر اینها حذف بشوند از دنیا، مردم آرامش‏‎ ‎‏بهتر پیدا می کنند.(265)‏

16 / 9 / 62

*  *  *

‏ ‏

ایجاد اختلاف بر اثر حب نفس

‏اگر ما مشی مان را اینطور قرار بدهیم، مطمئن باشید که آسیبی به‏‎ ‎‏ماها نمی رسد. آن روز آسیب به ما می رسد که از باطن  بگندیم؛‏‎ ‎‏افراد باطنشان بگندد و این گند هم سرایت کند و یک دسته ای را از‏‎ ‎‏بین ببرد و متعفن کند. آن دسته، دستۀ دیگر را، آن دسته، دستۀ‏‎ ‎‏دیگر را. آنوقت است که کودتا می شود و از بین می روید، آنوقت‏‎ ‎‏است که ممالک بزرگ به شما طمع می کنند و با دست خودتان‏‎ ‎‏شما را از بین می برند.(266)‏

11 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

ابتلای بشریت به علم بی تهذیب

‏علم و تخصص بدون تهذیب و تربیت، بلایی است که امروز بشر‏‎ ‎‏مبتلای به آن است و می رود تا عالَم را به آتش کشد. و مسابقه و‏‎ ‎‏رقابت دو ابرقدرت در مجهز شدن به سلاحهای مدرن اتمی و‏‎ ‎‏هسته ای که از مبادی شیطانی و نفسانی سرچشمه می گیرد، چه‏‎ ‎‏مصیبتهایی برای بشریت دارد؛ مگر آنکه دستی از غیب بیرون آید‏‎ ‎‏و بشریت را نجات دهد.(267)‏

12 / 1 / 62

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 191

فساد قلم ناصالح

‏قلم خودش یکی از اسلحه هاست؛ این قلم باید دست اشخاص‏‎ ‎‏صالح و دست افاضل باشد. وقتی که قلم دست اراذل افتاد،‏‎ ‎‏مفسده ها زیاد خواهد شد. الآن قلم دست اراذل است، در یک‏‎ ‎‏محیطهایی و در یک جنبه هایی. و این اراذل هر چه آن رذلِ فوقشان‏‎ ‎‏انجام می دهد، به یک صورت زیبایی، با یک قلم شیوایی، اینها‏‎ ‎‏خوب بزک کرده نشان می دهند. این جنایتی است که از قلم به این‏‎ ‎‏ملت می خورد. مفسده هایی که آنها می کنند، جنایاتی که آنها‏‎ ‎‏می کنند، خونریزیهایی که آنها می کنند، این اهلِ قلم غیر صالح که‏‎ ‎‏این حربه در دستش است، این با قلم فرسایی خودش، و می نشیند‏‎ ‎‏توی خانه اش و قلم فرسایی می کند و همۀ چیزها را وارو نشان‏‎ ‎‏می دهد، هر مطلبی شده باشد عکسش می کند. این هم یک رشته‏‎ ‎‏است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد.(268)‏

دی 1356

*  *  *

‏ ‏

حمایت ابرقدرتها از قدرتمندان فاسد

‏اگر مهذب نباشد انسان، آن قدرت را برای خودش به کار می گیرد.‏‎ ‎‏وقتی برای خودش به کار گرفت دولتهای بزرگی که هستند،‏‎ ‎‏ابرقدرتهایی که هستند یک همچو آدم قدرتمندی را پیدا می کنند و‏‎ ‎‏این آدم قدرتمند را به او بال و پر می دهند و این را به مقام می رسانند‏‎ ‎‏تا اینکه ملت را استضعاف کند و ذخایر ملت را بچاپد.(269)‏

19 / 11 / 60

*  *  *

‏ ‏

بی توجهی به سرنوشت مسلمین

‏من حالا به شما اخلاق بگویم؟! اساس مسلمین و اسلام را دارند از بین‏‎ ‎‏می برند، من برای شما حالا بنشینم تهذیب نفس بگویم؟! مهذب‏‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 192

‏نیستم که در فکر نیستم؛ اگر مهذب بودیم در فکر بودیم.(270)‏

1 / 4 / 50

*  *  *

‏ ‏

تأثیر عمل زشت در جامعه

‏عمل یک شخص در یک جامعه اثر دارد. جامعه عبارت ازاین‏‎ ‎‏اشخاص اند. یک چیز دیگری نیست. عمل هر یک از شما تأثیر‏‎ ‎‏دارد. وقتی شما یک عمل زشتی کردید، دیگران هم که می بینند در‏‎ ‎‏آنها تأثیر می کند.(271)‏

22 / 9 / 59

*  *  *


کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 193

‎ ‎

کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 194

  • . « [فرشتگان] آنچه را خداوند به آنها فرمان دهد، سرپیچی نمی کنند و هرچه به ایشان فرمان داده شود، انجام می دهند»؛ (تحریم / 6).
  • . «هر کس هر کار نیکی انجام دهد، ما به نیکی کار او می افزاییم؛ همانا خداوند بسیار آمرزندۀ قدردان است»؛ (شوری / 23).
  • . نهج البلاغه؛ خطبۀ پنجم.
  • . «به راستی هرکس تزکیه کرد، رستگار شد؛ و نام پروردگارش را یاد آورد و نماز گذاشت»؛ (اعلی / 14 ، 15).
  • . «در دین اجباری نیست»؛ (بقره / 256).
  • . «منم پروردگار بزرگ شما»؛ (نازعات / 24).
  • . علق / 6، 7.
  • . علق / 6، 7.
  • . «آنچه که خدای بخشنده به آن، پرستش می شود»؛ اصول کافی؛ ج 1، ص 11، «کتاب العقل و الجهل»، ح 3.
  • . «کَر و گنگ و کورند و اندیشه نمی کنند»؛ (بقره / 171).
  • . «همانا اینها اعمال شماست که به شما برمی گردد»؛ علم الیقین؛ ج 2، ص 844.