مفاسد اجتماعی و سیاسی
زیان انسان تربیت نشده
آن قدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن قدر مضر نیست.(203)
7 / 12 / 59
* * *
هلاکت خویش برای نابودی رقیب
گویندگان ما، نویسندگان ما هرچند هم بسیار خوب باشند و بسیار متعهد باشند، لکن گمان نکنند که از آن شرور باطنی پاک شدند؛ از آن شیطان باطن پاک شدند. توجه کنند که شیطان باطنی انسان تا آخر هم همراه انسان هست. گاهی این شیطان کاری می کند که انسان خودش را به هلاکت برساند که رفیقش را به هلاکت
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 148
برساند. شما این قصه را شنیده اید که یک نفر بنده ای داشت و به او بسیار محبت کرد و بسیار تربیت کرد بعد گفت به او: من در مقابل این همه محبت که به تو دارم فقط یک خواهش از تو دارم، آن این است که بیا بالای پشت بام این همسایۀ من که رقیب من است سرِ من را بِبُر! انسان یک همچو موجودی است که حاضر است سرش را بِبُرد که رقیبش از بین برود. اصطلاح دیرینۀ ما این است که «خرِدیزه»، که یک قسم از خرهای فضول است، خودش را به چاه می اندازد که به صاحبش ضرر بزند! انسان یک همچو موجودی است. انسان یک همچو موجود پیچیده ای است. یک همچو موجودی است که انبیا نتوانسته اند این انسان را انسان کنند، الاّ بعض اشخاص. در هر جایی که انبیا بودند، یک عدۀ معدودی، بسیار معدود، به تربیت انبیا آن تربیت والا را که باید حق انسان باشد قبول کردند و تربیت شدند، و الاّ نتوانستند آنکه می خواستند انجام بدهند. لکن می توانیم ما کمتر بکنیم این شیطنت ها را، می توانیم. این طور نیست که ما مجبور باشیم، و معاقب نباشیم از باب اینکه مجبور هستیم. نه، ما مختاریم. با اختیار خودمان فساد ایجاد می کنیم. با اختیار خودمان قلمهایمان را به کار می اندازیم برای اینکه دیگران را بی آبرو کنیم. قلمهای خودمان را و زبانهای خودمان را به کار می اندازیم برای اینکه حریفها را از میدان بیرون کنیم. اینها همه مکایدی است که در خود انسان هست. انسان خیال می کند کار خوب می کند؛ و حال آنکه کار بد دارد می کند. خیال می کند برای خداست؛ و حال آنکه برای شیطان است.
ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی به همۀ ملتهای اسلامی توفیق بدهد و آنها را تأیید کند برای اینکه از شرّ اجانب و از شرّ شیاطین
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 149
و خصوصاً شیطان خودشان، نجات پیدا کنند. و خداوند تعالی کشورما را از شرّ شیاطین و اجانب و از شرّ قلمها و قدمها و زبانها نگه دارد.(204)
4 / 12 / 59
* * *
نفس انسان، مبدأ اختلافها
من کراراً گفته ام: اگر همۀ انبیا جمع بشوند در تهران و بخواهند کار بکنند، بخواهند دخالت در امور بکنند، هیچ با هم اختلاف پیدا نمی کنند؛ امکان ندارد. برای چه؟ برای اینکه آنها نفْس خودشان را کشته بودند و مبدأ خلاف، نفْس انسان است؛ مبدأ همۀ خلافهایی که پیدا می شود.(205)
20 / 6 / 59
* * *
تجاوز به ضعفا بر پایه ضعف انسانیت
این قدرتمندها آن آخر عمرشان اینطور جنون پیدا می کنند. اینهایی که در حالی که قدرت دارند آن شارت و شورت را می کنند، وقتی شکست می خورند بسیار هم ضعیف می شوند. این ضعف روحی است که انسان به یک طایفه ای که هیچ کاری به او ندارند، توی خانه هایشان نشسته اند، یک بچۀ کوچکی که کاری به او ندارد، این ضعف انسانیت و ضعف قدرت است که به او بپرد برای اینکه، در جبهه ـ او را ـ سیلی به او زده اند. این آن مایۀ آخرش را هم که عبارت از آن گردان هایی بوده است که برای حفظ او بوده فرستاده به جبهه، و اینجا هم بسیاری از آنها را به درک فرستاده اند. خوب، این صدمه می بیند، صدمۀ روحی می بیند، عقل هم که ندارد که حساب بکند که خوب ما در جبهه مغلوب شده ایم باید در جبهه
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 150
کاری بکنیم، آنجا که نمی تواند کاری بکند، به بهبهان و ـ نمی دانم ـ مسجد سلیمان و جاهای دیگر هم تعدی می کند. اینها به واسطۀ ضعف روح است، و همۀ اینها برای این است که ایمان در کار نیست. آنهایی که ایمان دارند نه آن طرف ضعف دارند، نه این طرف ضعف دارند. نه قدرت وقتی که هست دست شان ضعف روحی پیدا می کنند و مردم را اذیت می کنند، نه وقتی مغلوب شدند ضعف پیدا می کنند و دیگران را می زنند که چرا دیگری من را زده است. این مال ضعفی است که آنها دارند، و ضعف داشتن شان دنبال این است که ایمان ندارند، خدا را نمی شناسند، توجه به مسائل الهی ندارند، توجه به مبدأ و معاد ندارند. آنها مثل زندگانی حیوانی که دیگر حیوانات می کنند بدتر از آن، جرایم شان بیشتر از آنهاست. همان است که شیخ الرئیس، از آن نقل کرد مرحوم مدرس که شاخ دارد و عقل ندارد. ان شاءالله خدا این شاخدارها را عقل بدهد، و این قدرتمندان را انسان بکند، و یا اینکه قدرت آنها را سلب بکند.(206)
15 / 8 / 62
* * *
آثار و عملکرد انسان طاغوتی
طاغوت فرق نمی کند که محمدرضا باشد، یا من و شما، حیطۀ شعاع عملیات مختلف است؛ یک کسی طاغوت است در خانواده خودش، یک کسی طاغوت است در خودش و همسایه هایش، یک
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 151
کسی طاغوت است در محله اش، یک کسی در شهر، یک کسی هم در یک استان؛ یک کسی هم در سطح کشور. در طاغوتی [بودن] فرقی نیست؛ در شعاع عمل فرق است. همین طاغوتی که در خانوادۀ خودش طاغوت است اگر دستش برسد در محله هم طاغوت است. اگر دستش برسد، در همۀ سطح کشور طاغوت است. برای اینکه خودش وقتی طاغوت هست دیگر شعاع عمل کم و زیادش پیش او فرقی ندارد. دستش نمی رسد، دستش برسد، همان کارهایی که محمدرضا می کرد این آدم هم همان کارها را می کند، تا تربیت اسلامی و انسانی و تحت تربیت انبیا کسی نباشد، دستش نمی رسد، و الاّ وقتی دستش برسد همۀ آن کارها را می کند، حالا هم خیال می کند نمی کند. این آدمی که در منزل خودش ظلم می کند، در منزل خودش تعدّی بر اولادش، بر فرزندش، بر خادمش می کند، این اگر زیادتر بشود خدمه اش، زیادتر بشود اولادش، زیادتر بشود تابعش، همان قدر که آنها زیادتر می شوند این وسعت ظلمش زیاد می شود؛ برای اینکه آدمِ ظالم است. ظالم اگر ده نفر تحت سیطره اش باشند، ظلمش به اندازۀ ده نفر است. اگر سی و پنج میلیون جمعیت هم باشند، ظلمش به اندازۀ سی و پنج میلیون نفر است. آدم، همان آدم است، برای اینکه آدم نشده است؛ یک موجود طاغوتی شیطانی است. این موجود طاغوتی شیطانی اگر تحت سیطرۀ انبیا نرود، تحت تعلیم و تربیت انبیا نرود، هیچ فرقی مابین این فرد با آن فردی که یک عالم را دارد می چاپد در روحیات نیست، در عمل هست؛ از باب اینکه این دستش نمی رسد، او دستش می رسد. اینهایی که مثلاً فرض کنید در ایران سیطره داشتند، مثل محمدرضا، اگر در عراق هم سیطره اش می رفت، همین ظلمهایی که اینجا می کرد
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 152
آنجا هم می کرد. اگر در همۀ ممالک اسلامی هم سلطه پیدا می کرد، همین کارهایی که اینجا می کرد در همه جا می کرد. اگر در همۀ عالم هم سلطه پیدا می کرد، همان مطالب بود. می بینید که این ابرقدرتها که دستشان را همه جا دراز می کنند برای چاپیدن، آن آدمی که چاپیدنش یک حدود خاص داشت وقتی که شد رئیس، یک قدری وسعت پیدا می کند و همان کارها را آنجا می کند. گمان نکنید که من و شما اگر دستمان برسد به آنها نکنیم، تا آدم نشویم همان حرفها هست.(207)
17 / 4 / 58
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 153
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 154