خون بها

خون بها

‏از این گونه می گذرید؟‏

‏با لبانی در شرُف لبخند:‏

‏براقی سرخ‏

‏با برگستوان فاخری از خون‏

‏و بادی ملایم‏

‏رو به دروازه های عروج:‏

‏خروج از خویش‏

‏و دست رَدی‏

‏به سینۀ تشویش...‏

‏با من بگویید‏

‏تکلیف لفظ ناتوان "حماسه"‏

‏غیر از سکوت‏

‏در قبال ملکوت نام شما چیست؟‏

‏امّا من‏

‏دل به شما سپرده ام‏

حضورج. 89صفحه 167

‏به آفتابی‏

‏که از خاکتان برگرفت‏

‏و به صولتِ صدایی صاف‏



که پیشانی شما را‏

‏در جبهه ها ‏

‏طواف کرد‏

‏دل به شما سپرده ام‏

‏به آفتابی‏

‏که از خاکتان برگرفت‏

‏و به غزلی ازلی‏

‏که به جانتان‏

‏جلای جاودانه عطا کرد‏

‏دریا‏

‏کرانه تا کرانه‏

‏میزبان شماست‏

‏و آسمان‏

‏ خون بهای لبخندی‏

‏که مرگ از لبانتان چید!‏

‎ ‎

حضورج. 89صفحه 168