الف) ارزش کار و کارگر در اسلام
اسلام، طرفدار کارگر
کارگران کارخانه ها و دیگر کارگران و کارمندان و طبقات مستضعف باید بدانند که اسلام از بدو ظهور طرفدار آنان بوده و در حکومت عدل اسلامی به آنان اجحاف نمی شود و نخواهد شد.(284)
9 / 12 / 57
* * *
روحانیت در خدمت کارگر
روحانیت در خدمت کارگر است؛ اسلام در خدمت مستضعفین است. اینها که دعوی می کنند که کاری نشده است، اینها برای تفرقه اندازی است.(285)
10 / 12 / 57
* * *
احترام خاص اسلام برای کارگر
جناب آقای فروهر، شما می دانید که اسلام برای طبقۀ کارگر احترام خاصی قائل است. اسلام می خواهد مستضعفین را یاری
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 213
دهد تا سرنوشت خود را به دست گیرند.(286)
26 / 12 / 57
* * *
حق تعالی، مبدأ کار و کارگر
کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعی باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است، و کارْ نظیر «وجود» است که در همۀ شئون عالم دخالت دارد.
عالم موجود شده است از فعالیت خدا، اجزای عالم موجود شده است از فعالیتهایی که بعضِ موجودات دارند. هیچ موجودی را شما نمی توانید سراغ کنید الاّ اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است. کارگرها هم کارند، از کار پیدا شده اند.
ذرات موجودات در عالم ـ در عالم طبیعت ـ فعال هستند برای ایجاد همۀ موجوداتی که در این عالم است؛ حتی جمادات، حتی اشجار، همه زنده اند، همه کارگرند، کار احاطه دارد بر همۀ عوالم. از اول با کار عالم موجود شده است و کارگر مبدأ همۀ موجودات است. حق تعالی مبدأ کارگری است و کارگر است، فعال است. موجودات عالم غیب [که] با فعالیت غیبی تحقق پیدا کرده اند، کارگرند. موجودات عالم طبیعت ـ هر جا که شما ملاحظه کنید، هر قشری از اقشار را که ملاحظه کنید، چه موجوداتی که به نظر ما در پست ترین مراتب وجودند مثل معادن و زمینها و جمادات و چه آنهایی که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار و چه آنهایی که بعد از اینها موجودند مثل حیوانات و چه آنکه مافوق
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 214
اینهاست مثل انسان ـ همه جلوۀ کارند و همه کارگر. کارگرها اینها را درست کرده اند. کارگری بر همۀ موجودات احاطه دارد.
عالم مابعدالطبیعه ـ در جنت و نار ـ هم از کار و کارگری پیدا شده است. بهشت و دوزخ از کار انسان پیدا شده است. در کار انسان است که یا عمل صالح است یا کار خوب است که مبدأ تحقق بهشت است یا اعمال غیرصالح و فاسد است که مبدأ دوزخ است. نباید ما اختصاص بدهیم یک روزی را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظّ کارگر، همین روز است. بله، مانع ندارد که یک روزی را ما انتخاب کنیم برای کارگر که بفهمانیم به عالم که کار و کارگری است که همه چیز از اوست.
کار مثلِ جلوۀ حق تعالی می ماند که در تمام موجودات سرایت کرده است. همۀ موجودات، کار در آنها هست و با کار درست شده اند. همۀ ذرات وجود کارگرند حتی ذرات اتمی که در این عالم طبیعت هست، اینها کارگر هستند با هوشیاری. همۀ ذرات عالم فعالند و هوشیارند لکن ما گمان می کنیم که هوشیار نیستند: وَ اِنْ مِنْ شَی ءٍ الاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِن لاتَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ؛ همه مُسَبِّح حقند، همه کارگران حق هستند، همه مطیع حق تعالی هستند؛ و کار در همه جا هست و عالمْ سرتاسر «روز کارگر» است نه یک روزْ روز کارگری است، سرتاسر عالم روز کارگر است، سرتاسر عالَم کارگر است و سرتاسر عالم کار است؛ یعنی ذرات وجودی که انسان را و دیگر حیوانات را ـ به ارادة الله تعالی ـ موجود می کنند کارگرند و انسانْ کار است، اثر کار آنهاست. تمام این موجوداتی که در عالم ملاحظه می کنید اثر کار فعالانۀ جنود الهی است؛ جندالله ، همه
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 215
کارگر هستند. خدای تبارک و تعالی مبدأ کار است.(287)
11 / 2 / 58
* * *
حیات یک ملت، مرهون کار و کارگر
کارگران از ارزشمندترین طبقه و سودمندترین گروه در جامعه ها هستند. چرخ عظیم جوامع بشری با دست توانای کارگران در حرکت و چرخش است. حیات یک ملت، مرهون کار و کارگر است. کار خلاصه نمی شود به جنبش مخصوص و کارگر خلاصه نمی شود به گروهی خاص؛ و به این انگیزه، روز کارگر روز همۀ ملت است.(288)
10 / 2 / 59
* * *
قشر کارگر عامل ارزشهای بزرگ انسانی
من این روز مبارک کارگر را بر شما و همۀ کارگرانی که در طول تاریخ رفته اند و خواهند آمد، تبریک عرض می کنم. مبارک باد بر شما قشر عزیزِ عامل ارزشهای بزرگ انسانی! و مبارک باد بر شما و بر همۀ ملت ما این روز مبارک! که بحمدالله امروز کشور ما طوری است که روز کارگر، روز همه است و روز ارتش، روز همه است و روز زن، روز همه است و همه با هم منسجمند و یک واحد الهی را متحقق کرده اند. آن وحدتی را که خدای تبارک و تعالی امر فرموده اند، بحمدالله ، در قشرهای ملت مسلمان ایران متحقق شده است و اگر یک اقلیت ناچیزی هم باشد، در این اکثریت مستهلک است. من نمی دانم که راجع به کار و کارگر از چه بعدی با شما سخن بگویم. همۀ ابعادش [را] که در ذهن من است یا
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 216
بیشترش در ذهن من است، نمی توانم در یک جلسۀ محدود عرض کنم. ناچارم که بعض از ابعادش را در اینجا خدمت شما عزیزان عرض کنم و مطالبی را که عرض می کنم، شما به وجدان خودتان عرضه کنید و اگر پذیرفتید، من متشکر می شوم. و من می خواهم که با وجدان پاک خودتان ارزیابی کنید و بدانید که شما چه وضعی در کشورتان دارید و کارگران چه وضعی در کشورهای دیگر دارند.
من یک جهت نازل کارگری را ابتدائاً عرضه می کنم و آن این است که شما توجه کنید به گروه کارگران، اعم از شما کارگرانی که در کارخانه ها و در صنعتها هستید و زحمت می کشید و آن گروههایی که در مزارع زحمت می کشند و بالاخره گروه فعال زحمتکش، که امروز روز شماست و البته روز همه است. شما یک توجهی به این مطلب بکنید که این گروههای کارگر نشاط خودشان [را] و جهات همان مادیت را؛ شما ملاحظه کنید، ببینید که این گروه کارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بیشتر برخوردارند یا آن گروههایی که ـ اصطلاح ـ کارفرما هستند؟ و آن سرمایه دارهایی که کار نمی کنند و کنار نشسته اند و با بی کاری عمر خودشان را می گذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع کنید. اگر یک همچو مجلسی که الآن نمونه ای از کارگر است ـ که بحمدالله امروز اینجا تشریف آوردند ـ اگر این مجلس در کنارش یک مجلس دیگری بود از سرمایه دارها و بی کارها و آنهایی که نشسته اند خانه و می خورند و می خوابند، اگر یک کسی از خارج بیاید و چهره های شما را ببیند، بازوان شما را ببیند، سینه های فراخ شما را ببیند، بشاشت چهره های شما را ببیند و آهنگ صوتهای شما را بشنود و بعد نظر بکند به آن مجلسی که آن عده کارفرما و سرمایه دار و بی کار و هرزه گرد نشسته اند، می بیند که اینها یک جوانهای سالم،
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 217
سرنشاط [هستند] و آنها یا چرت می زنند و یا خمیازه می کشند و یا از درد دل و پهلو و سر خودشان می نالند. و این، برای این است که کسانی که کارگر نیستند ـ به آن معنای عامش ـ اینها اینطور نیست که شما گمان کنید یک روزگار خوشی دارند. شما توجه به این معنا شاید بسیاری تان نداشته باشند که روزگار تلخی که بر سرمایه دارها و کارفرماها و دارای کذا و کذاها، خانها و فئودالها و امثال اینها می گذرد، آن روزهای سخت چقدر برای آنها ناگواری دارد و یک روز شما به یک عمر آنها ارزش دارد. آنها برای خاطر بی کاری و پرخوری و خواب و هرزه روی پناه می برند به تریاک، افیون، منقل و یا هروئین و یا مراکز فحشا؛ برای اینکه نمی توانند تحمل آن چیزهایی [را] که در نفسشان می گذرد و آن ناراحتیهایی که دارند نمی توانند [تحمل ]بکنند. و من آنقدری که اطلاع دارم و در جوانی دیدم، اکثر این خانها و فئودالها به وافور پناه برده بودند، آنهایی که تدینشان دیگر خیلی نیست، آنها به مشروبات و به هروئین و به امثال این چیزها یا به مراکز فحشا و دنبال مراکز فحشا. آنطور زحمتهایی که دارد و آنطور مرضهایی که هست و آنطور گرفتاریهایی که هست، شما کارگرها بحمدالله ، ندیدید و امید است که نبینید.
شما قدر این کارگری را بدانید که این کارگری، هم مزاج شما را سالم نگه می دارد [و هم روح شما را.] و اگر چنانچه انسان بی کار بیفتد، آن فعالیتهایی که در بدنش و در سلولهای بدنش باید بشود، آنها هم از کار می افتد. و کسانی که فعالیت دارند، به اندازه ای که فعالیت دارند، [سلولهای] آنها هم به کار می افتد و جبران می کنند نقیصه ها را. و شما می بینید که در یک گروه زیاد از کارگرها یکی ـ دو نفر را شاید پیدا بکنید که اینها مریض باشند و افسرده باشند. و
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 218
اینها همه الحمدلله ، سر حالند و خیال می کنند که آنها آسوده اند. این، خیالی است که آنها می کنند، در صورتی که آنها، آن طبقۀ ـ به اصطلاح خودشان ـ بالا و به حسب واقع، پایین، آنها اینقدر افسردگیها و گرفتاریها را دارند که به حساب نمی آید.
این یک مسأله ای است که باید شما خودتان بعد فکرش را بکنید و مطالعه کنید در بین خودتان. جوانهای خودتان را مقایسه کنید با آنهایی که بی کار می گذرانند و به هرزه دری و به هرزه گری عمر خودشان را می گذرانند، و آن ارزشی که شما دارید، شما برادران دارید و آن ارزشی که اسلام به شما داده است. از پیغمبر اکرم شنیده اید که نقل شده است که کف دست یک کارگر را ـ یعنی، همان محلی که کار درش تأثیر کرده و پینه بسته ـ آنجا را بوسید و این، یک نشان ارزش است برای کارگر در طول تاریخ؛ پیغمبر اسلام که اولین فرد انسانهاست و بزرگترین انسان کامل است، نسبت به کارگر آنطور تواضع بکند و کف دست او را که علامت کار است، ببوسد! این نکته دارد که کف دست را بوسیده، نه پشت دست را؛ کف دست آثار کار درش هست، می خواهد ارزش کار را به عالمیان اعلام کند، به مسلمین اعلام کند که ارزش کار این است که آنجایی که کارگر کار کرده است، در اثر کار یک نشانه ای پیدا کرده است؛ من آنجا را می بوسم که ملتهای اسلامی و بشر ارزش این کارگر را بداند.
و من امروز عرض می کنم که کارگر امروز، با کارگر آن وقت بسیار فرق دارد. آن وقت در آن محیطی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ زندگی می فرمودند و سایر جاهایی که مردم دیگر هم زندگی می کردند، خصوصاً حجاز که پیغمبر اکرم تشریف داشتند، آنجا روابط با سایر کشورها، یا هیچ نبود یا اگر بود بسیار
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 219
کم؛ و اگر چنانچه کمبودی برای یک شهر پیدا می شد، آن کمبود از شهرهای دیگر باید جبران بشود. احتیاج به همان، هم کشورهای خودشان داشتند، و رفع نقیصه را اگر یک وقتی نمی توانست در خود یک شهری بکند، از یک شهر دیگری انجام این کار را می داد. این وابستگیهایی که امروز در دنیا هست و این زندگی که محیط دنیا را و وضع دنیا را با سابق جدا کرده است و اینطور روابط زیادی که امروز وقتی که شما اینجا یک صحبت بکنید، قبل از اینکه به ـ فرض کنید که ـ بیرون اینجا برسد، امریکا هم از آن مطلع می شود و وابستگیهایی که دنیا به هم دارد و وابستگیهایی که کشورها به کشورهای بزرگ سرمایه داری یا کمونیستی دارد، در زمان رسول خدا نبوده است. ارزش کار در آن وقت همین مقدار بوده است که خودِ کار شریف است و خودِ کار برای انسان و روحیات انسان مفید است. و کار، اثرش هم علاوه بر آنکه برای خود انسان و مزاج انسان مفید است و در روح انسان هم تأثیر دارد، برای یک شهری هم فایده دارد.اما دیگر مطرح نبود که اگر کار نکنم، وابسته به امریکا می شوم یا وابسته به شوروی؛ این مسأله آن وقت مطرح نبود.
امروز ارزش کار شما به همان اندازه است که دنیا پیشرفت کرده؛ همان معنایی که در دنیا، پیشرفتهایی که در دنیا شده است و اگر کارگر به آنطوری که باید کارکند، کار نکند، وابستگیهایی که در یک کشوری، در یک محیطی می شود، غیر از آن وابستگیهایی است که در سنین سابق، در قرون سابق بوده، در زمان رسول الله بوده است. امروز شما با کار خودتان می توانید که یک ارزشی ایجاد کنید که اصلش آن وقت مطرح نبوده است. با کار خودتان می توانید که این وابستگیهایی که در طول تاریخ [بوده، ]از آن وقتی
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 220
که شرق و غرب به اینجا راه پیدا کردند و در طول سلطنت منحوس پهلوی پیدا کرده این کشور [از بین ببرید] که می دانید همه چیزهایش وابسته شده است و همۀ افرادش را اینها وابسته کرده بودند و همۀ گروهها را وابسته کرده بودند. امروز اگر شما کار بکنید و فعال در کار کردن باشید، ارزش [کار شما] این است که علاوه بر آن ارزشهای معنوی و مادی که برای شخص خود شما دارد، علاوه بر این، یک کشور را شما نجات می دهید از وابستگی. ما تا کی باید وابسته به امریکا، وابسته به شوروی باشیم؟! بالاخره باید یک اَمَد داشته باشد. ما باید ادراک این معنا را بکنیم که ما که در هر جا کار می کنیم؛ در امر کشاورزی کار می کنیم، در امر صنعت و در کارخانه ها کار می کنیم، باید خودمان به خودمان تلقین کنیم که ما مستقلیم و ما باید مستقل باشیم. و ما نباید دستمان را به دیگری دراز کنیم برای اموری که کشورمان محتاج است. ارزش کار شما امروز ارزش یک امری است که نمی شود مقایسه اش کرد با زمانهای سابق. رسول الله در آن محیط، ممکن است ـ که توجه، لابد توجه به همۀ محیطها داشته است ـ در آن محیط، دست کارگر را آنطور که نقل می کنند، کف دست کارگر و محل کار را بوسیده تا ارزش کار را در تاریخ عرضه کنند. و ما مفتخریم و شما و همه مفتخرند به اینکه یک همچو نشانی پیغمبر اکرم به شما داده.
یا در بعض روایات فرموده اند که قطرۀ عرقی که از بدن کارگر می آید مثل قطره خونی است که از شهدای در راه خدا بیاید. چقدر این ارزش دارد! آنهایی که الآن در جبهه ها جنگ می کنند و در جبهه بحمدالله ، پیروزمندانه جنگ می کنند و اخیراً هم پیروزی بزرگی به دست آورده اند. و امید است پیروزی نهایی را به دست
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 221
بیاورند ان شاءالله ، این چقدر ارزش دارد! عرق شما هم، که در کارخانه ها می ریزد، همان ارزش را دارد؛ برای اینکه شما هم برای احیای یک کشور، برای وابسته نبودن یک کشور به خارج، برای استقلال کشور اسلامی زحمت می کشید، آنها هم برای دفاع از یک کشور اسلامی، دفاع از اسلام زحمت می کشند. آنها کارگرند مثل شما و شما مجاهدید مثل آنها و این یک نعمت بزرگی است که نصیب کارگرها در قشر وسیع و شما عزیزان [شده ]که در کارخانه ها و در مواردی که صنعت در آنجا حکمفرماست، کار می کنید.
و باید توجه کنید که نگذاشتند شما، آن اشخاصی که خائن بودند به این کشور، آن اشخاصی که وابستگی داشتند به کشورهای ابرقدرت، آنها کوشش کردند که شما نتوانید آن چیزهایی که کشورتان احتیاج دارد، بسازید. اگر نبود در طول تاریخ، در این سده های آخری که خارجیها به اینجا راه پیدا کردند و نبود خیانتهایی که حکومتهای ما بر ما کردند، شما هم امروز، الآن از همان صنعتهای پیشرفته می توانستید تحقق بدهید، و امروز هم باید در این فکر باشید. تا در این فکر نباشید، نمی توانید کشور خودتان را و نسلهای آینده را نجات بدهید. باید به این فکر باشید که خودتان قادر بر این هستید که آن چیزهایی که در خارج درست می کنند و شما احتیاج به آن دارید و کشور شما احتیاج به آن دارد، خودتان درست کنید.
و من یک نکته دیگری [را] هم به شما عرض می کنم که توجه کنید که اینهایی که از کارگرها پشتیبانی می خواهند بکنند و آنهایی که می خواهند کشور را به سوی غرب بکشند [یا] به اسم شرق [فعالیت می کنند] و خود کشورهای کمونیستی و سرمایه داری،
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 222
این دو بلوک سرمایه داری و کمونیستی، نسبت به کارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به کارگر چه جور است. اول شخص اسلام را من عرض کردم. اول شخص اسلام، مصدّع اسلام بود و شارع اسلام از قِبلَ خدای تبارک و تعالی. رفتار او با کارگر آن بود عرض کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید و این نشان کارگری را بوسید و برای کارگران افتخار ایجاد کرد. ارزش انسانی را توجه داشت که کارگر [انسان است؛ ]کارگر آن روز استقلال داشت و هرچه کار می کرد برای خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسید پیغمبر اکرم و اعلام کرد ارزش کارگر را.
و دوم شخص اسلام، علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ است. ایشان خودش یک کارگر بوده؛ یعنی، قنات حفر می کرده، می رفته است قنات می کنده است آب بیرون می آورده، لکن برای خودش نه، بعد از آنکه بیرون می آمده، وقف می کرده برای مستمندان، برای آنها. یک نفر کارگر بوده است که برای اعاشۀ خودش هم کار می کرده و در عین حالی که آنطور قناتها را ـ چندین قنات از ایشان هست ـ کنده با دست خودش. و همان روز ـ به حسب نقل ـ همان روزی که بیعت به امامت کردند برای او و به خلافت، وقتی بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش را برداشت دنبال کار... این، دو نفر شخص اول اسلام که کارشان باید سرمشق باشد برای همۀ ما، شما مقایسه کنید این احترامی که کارگر در اسلام به واسطۀ عمل این دو بزرگمرد تحقق پیدا کرده و این ارزشی که به شما داده است که خودش هم در عرض شما آمده است.
و این فقط [مختصّ] علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ نیست،
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 223
حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل کرده اند که در یک محلی که داشتند، می رفتند کار می کردند. به حضرت صادق بعضی می گفتند آقا ـ حضرت صادق شغلش خیلی بود. شغل معنوی اش زیاد بود و کار تبلیغاتی و کار تعلیماتی اش زیاد بود، مع ذلک، خودش تشریف می برد به حسب این نقل و در آنجایی که داشت، کار می کرد ـ به او عرض کردند که خوب، این را به ما واگذار کن. فرمود: من میل دارم که کاری که می خواهم برای خودم بکنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس کنم. این چقدر ارزش می دهد که یک نفر، که در زمان خودش شخص اول بود و دارای آن مقامات بود، خودش کار می کند و تعلیم می دهد که ارزش کار چی است! شما در بلوک کمونیستی سران اینها را ببینید! ادعاها و شعارها زیاد است. در طول زمان، اینها شعار داده اند و ادعا کرده اند، لکن وقتی که می بینید که خود آنها وضعشان چه جوری است، سلوکشان با کارگر چی است، به کارگر چه نظری دارند، چه جور نگاه می کنند، سرمایه داری [را] هم ملاحظه کنید، آنها چه می کنند؛ هر دو[ی ]اینها کارگر را آلت استفادۀ خودشان قرار داده اند. این هر دو بلوک اینها را، او آن به یک وضعی، آن به وضع دیگر، آلت قرار داده اند و ابزار قرار داده اند برای منافع خودشان و برای چی. در کشورهای کمونیستی، اصل برای کارگر ـ من نمی توانم که نسبت به کارگر این تعبیر را بکنم ـ اینها را مثل یک حیوان، کارگر را فرض کردند که هیچ نباید [داشته باشند،] فقط خوراک به شما می دهیم؛ شما باید کار کنید خوراک بگیرید آن وقتی که کاری ازشان نمی آید، طردشان می کنند و به رأی بعضی شان باید ریختشان به دریا! آن دستۀ دیگر هم شما را بازی
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 224
داده اند؛ کارگرها را بازی داده اند و از راه دیگر می چاپند آنها را. اسلام برای کارگر ارزش قائل است، برای کارگر و کار ارج قائل است و ارزش قائل است و احترام قائل است؛ یعنی، همان طوری که یک شخص عالم، یک شخص مجاهد را توصیف می کند، شخص کارگر، زارع؛ هر کارگری را [توصیف می کند؛ ]می گوید همه شان مثل همند؛ مثل شانه ای که این رده هایی که دارد، همه همقد هستند، مثل هم هستند ـ آن شانه های آن وقت اینطور بودن ـ اینها همین طور همه برابر هستند. در قرآن کریم هم تصریح می کند که امتیازها به این مسائلی که سرمایه داشتن، قدرت داشتن ـ نمی دانم ـ و امثال اینها نیست، ارزشها و بزرگیها به تقواست، به ارزش انسانی است.(289)
11 / 2 / 61
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 225