بخش دوم سایر اقشار و صنوف

ب) هشدارها و توصیه ها

ب) هشدارها و توصیه ها

‏ ‏

‏ ‏

تحت تأثیر واقع نشدن 

‏بزرگان ما توجه کنند، به عمق مطالب برسند. اقشار مختلفه دارند با‏‎ ‎‏هم مجتمع می شوند. اوّلی که اسلام بنا شد که تحقق پیدا بکند،‏‎ ‎‏شیطان بزرگ رفت و شیاطین را فریاد زد که اگر این اسلام درست‏‎ ‎‏بشود، کارها همه لنگ است. حالا هم فریاد بلند شده است. فریاد‏‎ ‎‏بلند کردند برای اینکه قانون اساسی را به تعویق بیندازند. باید‏‎ ‎‏آقایان توجه کنند؛ آنهایی که حسن نیت دارند مطالعه کنند، دقت‏‎ ‎‏کنند؛ تحت تأثیر اشخاصی که مفسد هستند نروند، روشنفکران ما‏‎ ‎‏تحت تأثیر روشنفکران حرفه ای نروند، حقوقدانهای ما تحت تأثیر‏‎ ‎‏حقوقدانهای غربی نروند، وکلای دادگستری ما تحت تأثیر‏‎ ‎‏غربزده ها نروند، قضات ما تحت تأثیر اشخاصی که غربزده اند‏‎ ‎‏نروند، دانشگاه ما تحت تأثیر اشخاصی که در دانشگاه افساد‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 189

‏می کنند نروند، کارگرهای ما، دهقانان ما، تحت تأثیر اشخاص‏‎ ‎‏مفسد نروند. اینها شیاطینی هستند که در صدر اسلام هم شیطان‏‎ ‎‏بزرگشان فریاد زد و همه را با هم مجتمع کرد، الآن هم می خواهند‏‎ ‎‏همین کار را بکنند.(260)‏

‏25 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

همراهی با ملت در اصلاح کارها

‏این حقوقدانان، این روشنفکرها، این کذاها، اینها چرا نمی آیند‏‎ ‎‏ملحق بشوند به همین جمعیتها و با همینها در کارشان چرا همه‏‎ ‎‏دست به هم نمی دهند؟ نوشته هایشان جوری باشد که وحدت‏‎ ‎‏کلمه ایجاد کند، گفته هایشان [این] جوری باشد؛ جمعیتهایشان‏‎ ‎‏اینطور باشد. چرا می روند توی مجلس ـ نمی دانم ـ وکلا، می گویند‏‎ ‎‏که اسلام حالا به درد نمی خورد؟ جز این است که می خواهند‏‎ ‎‏فساد کنند؟ ولو یک کلمۀ مفتی که یک کسی بگوید، که در کسی‏‎ ‎‏تأثیر نمی کند، اما خود این معنی نشان این را می دهد که رشد‏‎ ‎‏نیست. الآن اگر این تمیز می داد که این اسلام بود که همۀ شما را از‏‎ ‎‏خارج کشید به اینجا و حالا آزاد شدید، این اسلام بود که شما را از‏‎ ‎‏انزوا بیرون آورد، شما همه توسری خور سازمان امنیت بودید،‏‎ ‎‏شما همه نمی توانستید اظهار وجود بکنید، حالا که اسلام آمده و‏‎ ‎‏شما را از زاویه ها بیرون کشیده، و از خارج، داخل کرده، واردتان‏‎ ‎‏کرده در میدان عمل، حالا بر ضد همان اسلامی که همچو خدمتی‏‎ ‎‏را به شما کرده است، قیام کردید؟ این باید اسمش را چی‏‎ ‎‏گذاشت؟ این اسمش را می گویید تشخیص نمی دهند؟ یا این قدر با‏‎ ‎‏اسلام بد هستند که حتی حاضرند که امریکا و شوروی به آنها‏‎ ‎‏حکومت کند و اسلام حکومت نکند؟ چه جوری است وضع؟‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 190

‏اصلاح کنند مردم خودشان را! باید این طبقۀ روشن و این طبقه ای‏‎ ‎‏که عرض می کنم، کارآمد هستند، خودشان را اصلاح بکنند. این‏‎ ‎‏طبقۀ مردم زود صالح می شوند، دست نخورده اند اینها. ما هر چی‏‎ ‎‏داریم از این طبقه ای است که ادعا می کنند که ما روشنفکریم و ما‏‎ ‎‏حقوقدانیم و ما ـ نمی دانم ـ طرفدار چه هستیم، ما هر چه داریم از‏‎ ‎‏اینها داریم صدمه می خوریم. چرا دست به هم نمی دهند این کارها‏‎ ‎‏را [بکنند]؟ چرا جلوگیری می کنند از این سیلی که راه افتاده است‏‎ ‎‏و می خواهد کارها را اصلاح بکند؟(261)‏

‏31 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

حفظ حیثیت اسلام 

‏عرض من به قضات این است که توجه کنند به اینکه اگر با کوشش‏‎ ‎‏آنها مسئلۀ قضاوت حل نشود، تا آخر، قضیۀ قضاوت به زمین‏‎ ‎‏خواهد ماند. کوشش کنند که اولاً علما و اشخاص دانشمند را‏‎ ‎‏معرفی کنند و ثانیاً آنها که متصدی امور قضایی هستند، توجه کنند‏‎ ‎‏به اینکه مسئلۀ بسیار مشکل و مهمی و پرمسئولیتی برعهدۀ‏‎ ‎‏آنهاست. حتی مسئولیت قضیۀ قضا از همۀ مسئولیتهایی که در یک‏‎ ‎‏کشور هست بالاتر است؛ برای اینکه قاضیان، متصدی اموری‏‎ ‎‏هستند که جان مردم، مال مردم، نوامیس مردم، در گرو کارهای‏‎ ‎‏آنها و قضاوت آنهاست. و القَاضِی عَلی شَفِیرِ جَهَنَّم.‏‎[1]‎‏ باید توجه کنند‏‎ ‎‏که ـ خدای نخواسته ـ جانی به واسطۀ فتوای آنها و یا قضاوت آنها‏‎ ‎‏بدون مجوز شرعی از بین نرود، مالی از بین نرود، حیثیتی، آبرویی‏‎ ‎‏از بین نرود که بسیار اهمیت دارد این مطلب و امروز اهمیتش‏‎ ‎‏بیشتر از سابق است. سابق قضیه این نبود که اگر قاضی تخلف‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 191

‏می کرد، اصل اسلام را مشوّه کند. امروز قلمهایی هست که چنانچه‏‎ ‎‏یک قاضی یا چند قاضی ولو اشتباهاً یک کاری انجام بدهد، یا ـ‏‎ ‎‏خدای نخواسته ـ عمداً انجام بدهد، این را پای روحانیت حساب‏‎ ‎‏می کنند و پای جمهوری اسلامی حساب می کنند و بالاخره پای‏‎ ‎‏اسلام حساب می کنند و لهذا، قاضی امروز مسئول حیثیت اسلام‏‎ ‎‏است؛ مسئول حیثیت جمهوری اسلام است و مثل قضاتِ در طول‏‎ ‎‏تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به آن قضاوتی که در مورد‏‎ ‎‏شخصی می کرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدی که همیشه‏‎ ‎‏داشته است، یک بعد خاصی دارد و آن بعد خاص آن چیزی است‏‎ ‎‏که بر می خورد به حیثیت اسلام. اگر چند قاضی در چند محل‏‎ ‎‏اشتباه بکنند، یا بعضی از آنها مثلاً ـ خدای نخواسته ـ عمداً یک‏‎ ‎‏کاری را انجام بدهند، این اسباب این می شود که قلمهایی که‏‎ ‎‏می خواهند این جمهوری اسلامی را از بین ببرند یکی را چند و‏‎ ‎‏چند را صدها جلوه می دهند و با قلمهای خودشان به اصل‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی و به اسلام حمله می کنند. بنابراین، اگر سابق‏‎ ‎‏شغل قضا یک شغل در عین حال بسیار مهم و پرمسئولیتی بود،‏‎ ‎‏امروز مسئولیت او بسیار زیادتر است؛ باید بگوییم صدچندان‏‎ ‎‏است.(262)‏

‏21 / 2 / 60‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

قضاوت، واجب کفایی 

‏امر مهم، مسألۀ قضاوت است. از اموری که شاید در کم امری‏‎ ‎‏اسلام آن قدر به آن توجه داشته است، مسألۀ قضاوت است و‏‎ ‎‏مسأله دادسراها و دادگاهها که سروکارشان با همه چیز مردم است.‏‎ ‎‏باید این معنا را من عرض کنم که قضاوت از اموری است که واجب‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 192

‏است به طور کفایی و واجب کفایی؛ قبل از اینکه پیدا بشود به‏‎ ‎‏مقدار کفایت ، بر آحاد واجب است؛ یعنی، اگر یک قضاوتی زمین‏‎ ‎‏بماند یا یک جایی منحرفین وارد قضاوت بشوند، بر تمام کسانی‏‎ ‎‏که می توانند یا اجتهاداً یا تقلیداً قضاوت کنند، بر همۀ اینها واجب‏‎ ‎‏است که در قضاوت وارد بشوند و رفع احتیاج را بکنند. ما امروز‏‎ ‎‏وقتی که احتمال این معنا را بدهیم یا اینکه با آقایانی که متصدی‏‎ ‎‏امور قضایی و دادگاه هستند صحبت می کنیم، از این معنا [حرف‏‎ ‎‏می زنند‏‎ ‎‏]که ما کم داریم قاضی، آن مقداری که لازم داریم کم است‏‎ ‎‏و اگر چنانچه در حبسها از این منحرفین یا محتمل الانحراف ها‏‎ ‎‏باشند و نتوانسته اند آنها را رسیدگی کنند، برای کمبود قاضی‏‎ ‎‏است. این یک امری است که برای نجات ـ فرض کنید ـ یک‏‎ ‎‏عده ای که محتمل است که اینها بیگناه باشند یا گناهشان اندک‏‎ ‎‏باشد، واجب است بر همۀ اشخاصی که از آنها قضاوت می آید، در‏‎ ‎‏این امر داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و این نقیصه را از‏‎ ‎‏بین ببرند. مدرسین محترم حوزۀ علمیۀ قم، که بحمدالله ، بسیار‏‎ ‎‏فعال هستند، باید این مسئله را در حوزۀ علمیۀ قم مطرح کنند که‏‎ ‎‏امروز اشخاصی که صلاحیت دارند، ولو تقلیداً برای قضاوت، این‏‎ ‎‏اشخاص اسم نویسی کنند و بیایند در این مواردی که ، زندانهایی‏‎ ‎‏که اشخاص هستند تا اینکه حل این قصه بشود که مثلاً، اشخاصی‏‎ ‎‏باید زود کارشان تمام بشود و ما نداریم افراد. این یک امر واجبی‏‎ ‎‏است؛ یعنی، بر همه واجب است تا آن وقتی که آن مقداری که‏‎ ‎‏احتیاج است بر آورده بشود.‏

‏ ‏

‏     گاهی وقتها انسان به واسطۀ احتیاط، خلاف احتیاط می کند.‏‎ ‎‏احتیاط می کند فلان آقا که امر قضا مشکل است و نمی شود رفت و‏‎ ‎‏نمی شود کرد و اینطور چیزها، با اینکه واجب کفایی، واجب عینی‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 193

‏است اول به همه. وقتی یک عده ای عمل کردند و کفایت حاصل‏‎ ‎‏شد، آن وقت از دیگران ساقط می شود، والاّ همه معاقب هستیم‏‎ ‎‏اگر چنانچه قضا به زمین بماند، و احتیاط بر این است که وارد‏‎ ‎‏بشوند؛ یعنی، امری است واجب، معلوم الوجوب؛ این احتیاط‏‎ ‎‏می کنند، این عذر نمی تواند باشد. یا اشخاصی مثلاً می خواهند‏‎ ‎‏ادامه بدهند تحصیلاتشان را و باید هم ادامه بدهند، اما در یک‏‎ ‎‏وقتی که یک واجبی به عهدۀ آنها هست، نمی توانند به این امر‏‎ ‎‏مستحب بسیار ارزنده مشغول باشند؛ باید بروند این کار را به‏‎ ‎‏اندازۀ کفایت انجام بدهند که مبادا ـ خدای نخواسته ـ یک نفر آدم‏‎ ‎‏بیگناه [باشد که] به کارش رسیدگی نتوانستند بکنند. باید بیایند‏‎ ‎‏آقایان و وارد بشوند و رسیدگی بکنند. و این امر را من امروز به‏‎ ‎‏عهدۀ مدرسین قم و علمای مشهد و اصفهان و جاهای دیگری که‏‎ ‎‏حوزه های علمیه هست، این عهدۀ آنها می گذارم که آنها خودشان‏‎ ‎‏به فکر این باشند که افراد را بخواهند و افراد را تشویق کنند، به هر‏‎ ‎‏ترتیبی که می توانند، و تحذیر کنند از اینکه یک امر واجب شرعی‏‎ ‎‏است،  نمی شود یک امر واجب شرعی زمین مانده [باشد] و من‏‎ ‎‏مشغول نماز شب بشوم. وقتی آن واجب شرعی است، اگر مزاحم‏‎ ‎‏با هر مستحبی بشود، آن واجب شرعی را باید من عمل کنم. این‏‎ ‎‏یک مسئله است که لازم است که تذکر داده بشود، و آقایان‏‎ ‎‏مدرسین هم و علمای اعلام بلاد هم تذکر بدهند و این نقیصه را کم‏‎ ‎‏کنند تا اینکه این مشکل حل بشود.‏

‏     مسألۀ دیگر، قضیه باز راجع به قضاوت است که باید خیلی‏‎ ‎‏توجه بکنند آقایان قضات، آقایان دادستانها، کسانی که متکفل این‏‎ ‎‏امر مهم اسلامی هستند که مسئولیت این زیاد است و لازم هم‏‎ ‎‏هست که شما مسئولیت را به عهده بگیرید. باید وارد شد، لکن در‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 194

‏یک امر بزرگی است، توجه بکنند که جان و مال و ناموس یک‏‎ ‎‏ملت در دست این قضات است و در دست این دادگاههاست و‏‎ ‎‏مسئول این مسائل هستند و باید تا آن مقداری که می توانند، تا آن‏‎ ‎‏مقداری که قدرت دارند، توجه بکنند به مصالح عمومی اسلام؛ نه‏‎ ‎‏آنکه گناهکار است از او بگذرند، و نه آنکه ـ خدای نخواسته ـ‏‎ ‎‏گناهکار نیست یک وقتی مبتلا بشود. قاضی باید یک آدم قاطعی‏‎ ‎‏باشد که در دو طرف قضیه قاطعیت داشته باشد. اگر یک کسی به‏‎ ‎‏حسب حکم شرع، باید این را کشت، ترحم نکنند؛ جایز نیست.‏‎ ‎‏اگر باید ـ فرض بفرمایید که ـ حبس و تعزیر بشود، تعزیر بکنند. و‏‎ ‎‏اگر یک کسی ـ خدای نخواسته ـ یک آدمی است که گناهکار نبوده‏‎ ‎‏است، بدون وقفه او را تبرئه کنند و بدون وقفه او را آزاد کنند.‏‎ ‎‏قاضی باید اینطور باشد، فکرش اینطور [باشد] نه رئوف و مهربان‏‎ ‎‏باشد که جنایتکارها را هم به او رأفت کند، آن هم این‏‎ ‎‏جنایتکارهایی که یک نمونه اش را من و شما در چند شب پیش‏‎ ‎‏دیدیم و پشت انسان را لرزاند.‏‎[2]‎‏...‏

‏    خوب، یک همچو مسائل هست، آن وقت اگر چنانچه یک‏‎ ‎‏آقای قاضی رأفتش بگیرد که امثال اینها را با آنها ملایمت بکند؛‏‎ ‎‏یعنی، نمی گویم که زاید بر آن مقداری که قضای الهی ا جازه‏‎ ‎‏می دهد، ابداً ـ حتی یک سیلی نباید بزنند ـ اما آنی که به حسب‏‎ ‎‏حکم شرع، حکمش قتل است، مسامحه نکنند. از آن طرف هم‏‎ ‎‏طوری باشد که اگر چنانچه یک نفر آدم بیگناه است، حتی مانع‏‎ ‎‏بشود از اینکه یک حرف تند به او بزنند. آنها هم که گناهکارند حق‏‎ ‎‏نیست به اینکه با آنها معاملۀ غیر انسانی بکنند. آنها [که‏‎ ‎‏]مستحق‏‎ ‎‏قتلند، باید قتل بشوند، مستحق اعدامند، اعدام باید بکنند؛ اما‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 195

‏زاید بر آن بخواهند کارهایی بکنند، این را بدانند که مسئول‏‎ ‎‏هستند.‏

‏     و همین طور متصدیان حبسها و زندانها باید این معنا را توجه‏‎ ‎‏داشته باشند، چه اشخاصی که در رأس هستند و چه اشخاصی که‏‎ ‎‏مشغول اجرای عمل هستند، باید این معنا را توجه بکنند که حدود‏‎ ‎‏الهی معنایش این نیست که یک کسی که مستحق قتل است ما‏‎ ‎‏فحشش بدهیم؛ جایز نیست این، یا به او سیلی بزنیم؛ حق نیست؛‏‎ ‎‏یعنی، قصاص دارد این. یک نفر آدم جانی که دارند می برند‏‎ ‎‏بکشندش، اگر شما یک سیلی بزنید، او حق دارد به شما سیلی را‏‎ ‎‏عوض بزند و خلاف شرع کردید. گمان نکنید که حالا که این آدم‏‎ ‎‏توی حبس آمده است، ما باید با او رفتار بد کنیم. ان شاءالله ،‏‎ ‎‏نمی کنید و نباید بکنید.‏

‏     و همین طور قضات محترم شرع، باید موازین را با دقت، با‏‎ ‎‏کمال دقت، موازین را عمل بکنند و ـ خدای نخواسته ـ یک وقت بر‏‎ ‎‏خلاف موازین اسلامی واقع نشود. مایی که مدعی هستیم که‏‎ ‎‏جمهوری مان جمهوری اسلامی است، احکام اسلام باید در این‏‎ ‎‏جمهوری اجرا بشود. یکی از امور مهم، قضیۀ زندانهاست. یکی از‏‎ ‎‏امور مهم، قضیۀ دادگاههاست، دادسراهاست، دادگستریهاست.‏‎ ‎‏اگر بنا باشد که حالا هم ـ خدای نخواسته ـ مثل زمان رژیم سابق،‏‎ ‎‏در دادگستریها کارهای خلاف شرع بشود، خوب، ما باید فاتحۀ‏‎ ‎‏این جمهوری را بخوانیم. و این مکرر سفارش شده است که اگر‏‎ ‎‏قوانین ندارید ، باید بخشنامه کنید که تمام قضات بر وفق شرع‏‎ ‎‏عمل کنند، به قوانین سابق اعتنا نکنند.‏

‏     و من حالا هم اعلام می کنم به تمام سر تا سر قضات کشور،‏‎ ‎‏کسانی که متصدی قضا هستند، کسانی که در دادگستری هستند،‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 196

‏تمام قوانینی که در زمان طاغوت بوده است و بر خلاف شرع بوده‏‎ ‎‏است، تمام باید دور ریخته بشود و مسئولیتش به گردن من؛ تمام را‏‎ ‎‏دور بریزید و به جای او، قوانین شرع را عمل بکنید.‏

‏     شورای قضایی اگر نکرده اند این کار را ـ خدای نخواسته ـ حالا‏‎ ‎‏بخشنامه کنند به همۀ سر تا سر کشور، به دادستانها و به دادگاهها و‏‎ ‎‏به دادگستریها و به همۀ اینها امر کنند به اینکه تمام احکامی که به‏‎ ‎‏حسب قانونی که، قانون فاسدی که گذرانده اند، تمام اینها فاسد‏‎ ‎‏است و مگر حالا گاهی پیدا بشود که مطابق شرع باشد، خوب،‏‎ ‎‏آنها را عمل باید بکنند. آن چیزهایی که بر خلاف شرع است هیچ‏‎ ‎‏کس حق ندارد عمل بکند و هر که عمل بکند، علاوه بر اینکه پیش‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی روسیاه است و عذر اینکه ما به قانون عمل‏‎ ‎‏می کنیم، غلط است. کدام قانون؟ قانون مخالف با اسلام؟ قانون‏‎ ‎‏مخالف با شرع؟ نباید به آن عمل بشود. شما اگر با قانون سابق هم‏‎ ‎‏باید عمل بکنید، خوب، یکی از ماده های متمم قانون اساسی‏‎ ‎‏سابق این بود که هیچ قانونی بر خلاف شرع، قانون نیست. منتها‏‎ ‎‏پیشتر به آن عمل نشد، سابقاً به آن عمل نکردند. بناء علیه، آن‏‎ ‎‏چیزهایی که به اسم «قانون» آورده اند و بر خلاف شرع است، به‏‎ ‎‏حسب قانون اساسی زمان سابق هم قانون نیست.‏

‏     شما می توانید آن وقت اگر از شما سؤال کردند [که] چرا‏‎ ‎‏کردید، بگویید قانون اساسی سابق هم این را گفته است. قانون‏‎ ‎‏حالا هم که اینطوری است، و مجرم است کسی که این عمل را‏‎ ‎‏بکند. به هیچ کس نباید اعتنا بکنید. هر کس گفت که این کار خلاف‏‎ ‎‏شرع را باید مطابق قانون عمل کنید، توی دهنش بزنید ـ به هیچ‏‎ ‎‏کس اعتنا نکنید. نمی گویم حالا پاشید سیلی به او بزنید، لکن‏‎ ‎‏جلویش بایستید. بگویید که این خلاف شرع است، من نمی کنم و‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 197

‏نباید هم بکنم. و ان شاءالله ، آقایان هم کرده اند این کار را. و اگر‏‎ ‎‏چنانچه اعتنا نشده، ثانیاً متخلفین را دعوت کنند و محاکمه کنند.‏

‏     دادگستری سابق باید متحول بشود به یک دادگستری اسلامی.‏‎ ‎‏مجرد اینکه قانون سابق بوده ما باید به آن عمل بکنیم، به حسب‏‎ ‎‏قانون سابق هم نباید به آن عمل کرد؛ برای اینکه قانون اساسی‏‎ ‎‏سابق اساس است. قانون اساسی سابق، متممش می گوید که هر‏‎ ‎‏قانونی بر خلاف شرع است، قانون نیست اصلاً. بنابراین ، اینکه‏‎ ‎‏می گویید: قانون اینطور می گوید، غلط می کند، قانون نیست این.‏‎ ‎‏این یک قراردادی بوده است که زمان طاغوت، طاغوتی بوده، بناء‏‎ ‎‏علیه، آقایان نباید اعتنا کنند به این امور و باید بخشنامه بکنند.‏‎ ‎‏شورای نگهبان، شورای قضایی بخشنامه بکنند و همه جا بگویند‏‎ ‎‏به اینکه این قوانین سابق که مخالف شرع بوده نباید عمل بشود و‏‎ ‎‏اگر کسی عمل بکند، مجرم است و باید محاکمه بشود، به جزای‏‎ ‎‏خودش برسد. این هم راجع به این جهت. و البته مسائل زیادی‏‎ ‎‏راجع به مسائل دادگاه و قضا هست، لکن دیگر مجال این‏‎ ‎‏نیست.(263)‏

‏31 / 5 / 61‏

‏*  *  *‏

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 198

  • ) «القاضی یوقَف علی شفیر جهنّم؛ قاضی بر لب جهنّم است»؛ مجمع الزوائد؛ ج 4، ص 193.
  • ) اشاره به شکنجه فجیع تعدادی از پاسداران توسط منافقین کوردل و ضدانقلاب.