ج) نویسندگان و گویندگان منحرف
سرپیچی از فرمان اسلام و قرآن
اینک بعضی از نویسندگان برای خود نمایی و اظهار روشنفکری از افکار جاهلانۀ ابن تیمیه پیروی کردند. اینها به ادعای خود متنورالفکرند و می خواهند از زیر بار تقلید بیرون روند و چنین پنداشتند که از زیر بار تقلید بیرون رفتن از فرمان قرآن و اسلام سرپیچیدن و به بزرگان دین ناسزا گفتن است، غافل از آنکه ما می دانیم که اینها از وحشیهای نجد و شتر چرانهای ریاض که از رسواترین ملل جهان و از وحشیترین عائلۀ بشری هستند پیروی و تقلید کردند و از زیر خراجات شاه و خدا گریخته بارکش غول بیابان نجد شدند.(218)
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 157
ضعف شجاعت ادبی
در حالی که سالی کرورها مخارج بی مصرف در همین وزارت بهداری می شود و همۀ نویسندگان و روزنامه نگاران می دانند و هیچ سخنی نمی گویند برای آنکه بیشتر آنها نیز از سر همین کرباسند و اگر در میان آنها یکی هم پیدا شود، شجاعت ادبی ندارد و از داد و فریاد مشتی بی ارج می ترسد.(219)
* * *
قلم، شمشیر دو دم
اسلحه، دست بی اصل و دست غیرصالح است. همۀ اسلحه ها را ملاحظه کنید، یک نظر عمومی بکنید. قلم خودش یکی از اسلحه هاست؛ این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد. وقتی که قلم دست اراذل افتاد، مفسده ها زیاد خواهد شد. الآن قلم دست اراذل است، در یک محیطهایی و در یک جنبه هایی. و این اراذل هر چه آن رذلِ فوقشان انجام می دهد، به یک صورت زیبایی، با یک قلم شیوایی، اینها خوب بزک کرده نشان می دهند. این جنایتی است که از قلم به این ملت می خورد. مفسده هایی که آنها می کنند، جنایاتی که آنها می کنند، خونریزیهایی که آنها می کنند، این اهلِ قلم غیر صالح که این حربه در دستش است، این با قلم فرسایی خودش، و می نشیند توی خانه اش و قلم فرسایی می کند و همۀ چیزها را وارونه نشان می دهد، هر مطلبی شده باشد عکسش می کند. این هم یک رشته است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد.(220)
دی 1356
* * *
ناتوانی از دیدن قدرت اسلام
ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جاری ایران را که در پیش
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 158
چشم همۀ ما به روشنی اتفاق افتاده است دنبال می کنیم، فرصت طلبان و منفعت پیشگانی را می بینیم که با قلم و بیان بدون هراس از هر گونه رسوایی، مسائل دینی و نهضت اسلامی را برخلاف واقع جلوه می دهند و به حکم مخالفت با اساس نمی خواهند واقعیت را تصدیق کنند و قدرت اسلام را نمی توانند ببینند، و شکی نیست که این نوشتجات بی اساس به اسم تاریخ در نسلهای آینده آثار بسیار ناگواری دارد.(221)
5 / 5 / 57
* * *
قلم، حربه انتقام حاشیه نشینان خارج
من می دانم نویسنده های خارج اکثرشان ـ یا بسیاری شان ـ جیره خوار همین دستگاهها هستند. اینها دیدند که ملت ایران به واسطۀ قدرت ایمانی که داشتند نهضتی را که کردند [که در نتیجۀ آن] دست اربابها کوتاه شده است و دست آنهایی که منافع را به اینها واصل می کردند کوتاه شده است، اینها برای انتقامجویی یا برگرداندن اوضاع سابق، برای نفع خواهی دست به این تبلیغات زدند. تمام این تبلیغات، برخلاف واقع است.(222)
4 / 2 / 58
* * *
قلم به دستان ناآگاه
ما از سرنیزه ها و مسلسلها و اینها فارغ شدیم، سر قلمها حالا بر ضد ماست. قلمها به جای نیزه ها آمده است! مقاله ها به جای مسلسلها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الآن ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم؛ ما گرفتار روشنفکرها هستیم. ما گرفتار آزادیخواهها هستیم که آزادی را
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 159
نمی دانند چی است! یعنی چه آزادی؟ ما الآن گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم که بیدار بشوند ـ یک وقت ملت ما؛ یکوقت آزادیخواههای ما هم بیدار بشوند؛ از این غربی بودن بیرون بیایند؛ توجه بکنند به خودشان؛ خودشان را مستقل قرار بدهند. یکوقت از اسلام به همه جا چیز صادر می شد، فرهنگ صادر می شد؛ حالا ما همه چیزمان باید تبع باشد.(223)
9 / 3 / 58
* * *
قلمهای مسموم و کاشتن تخم فساد
آنهایی که در بین مردم، کارگرها، دهقانها، دانشکده ها، دانشگاهها، می روند و تخم فساد می کارند، آنها را بشناسند؛ ببینند که اینها کی هستند، و از کجا تأیید می شوند و کی آنها را تأیید می کند. قلمهای مسموم را بشناسند. اشخاصی که قلم دست می گیرند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت، قلمفرسایی می کنند، بشناسند اینها را. سوابق اینها را به دست بیاورند. مطالعه در احوال اینها و در سوابق اینها بکنند...
آنهایی که حکومت می خواهند بین ما بکنند، عمالشان را وادار کردند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت عمل کنند؛ قلمفرسایی کنند.
بیدار باشد ملت! بیدار باشید علمای اعلام! خطبای عظام! دانشگاهی! دانشکده ای! بازاری! کارگر! دهقان! همه بیدار باشید و دشمنهای خودتان را بشناسید. دشمنهای اسلام را بشناسید. اگر اسلام نبود، اینها که برای آزادی قلمفرسایی می کنند اینجا نبودند؛ آزادی نداشتند.(224)
9 / 3 / 58
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160
تبلیغات علیه اسلام و روحانیت
این دو تا قدرت باید شکسته بشود: هم قدرت اسلام، و هم قدرت روحانیون. قدرت اسلام را به اینکه دینْ افیون جامعه است. حتی نویسندگان خبیث ما هم گاهی این حرفها را می زدند. حتی در امروز هم این حرف هست. در امروز هم این حرف هست! در عین حالی که دارند با چشمشان می بینند که این قدرت روحانیین بود که مردم را بسیج کرد و بر ضد این رژیم قیام کردند، نمی توانند اینها ببینند این [را]، این قدرت را می خواهند بشکنند...
آنهایی که از خارج آمدند حالا در اینجا و مشغول توطئه هستند، بیشتر از آن وقت این تبلیغات را خواهند کرد و می کنند. و لهذا می خوانید در بعض مقالاتشان باز همان مسائل هست. منتها نمی توانند علنی بگویند؛ در پرده، در پرده با یک جهاتی. علنی صاف نمی توانند بگویند، در پرده ای، در چیزی همان مسائل را می گویند.(225)
5 / 4 / 58
* * *
قلمهای زهرآلود
اشخاصی با قلمهای زهرآلود چشمها را دوخته اند که یک چیزی پیدا بکنند برَش یک هزار تا اضافه بکنند و به اسلام نسبت بدهند؛ نه به شما، نه به من.(226)
12 / 4 / 58
* * *
تزریق درس استعماری
اختلافاتی که پیدا بشود و اشخاص روشنفکر، اشخاص صاحب قلم، اشخاص صاحب اطلاع و فکر، اینها آدم بعضیشان را می بیند که قلمها را برمی دارند هر چه دلشان می خواهد می نویسند، و
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161
موجب تشتت می شوند. همین هم که می گویند وحدت، وحدت، وحدت، همینها وقتی که قلم دستشان می گیرند و مطلب می نویسند، یک وقت دیدیم که حمله کردند به یک مسئله ای از مسائل که مردم به آن مسئله علاقه مند هستند و ایجاد اختلاف می کنند. چرا باید اینطور باشد؟! اگر اینها واقعاً راست می گویند که ما مملکت را می خواهیم، ملت را می خواهیم، استقلال را می خواهیم، چرا باید اینطور باشد که قلمهایشان برخلاف مسائلی است که ادعا می کنند؟! اولِ کلام می گویند باید این مملکت با هم متحد باشد، آخر کلامشان می بینید که یک کلمه ای گفته است که اسباب تشتت می شود!(227)
31 / 4 / 58
* * *
ادعای وحدت در زبان و ایجاد تشتّت در عمل
آنهایی هم، بیچاره هایی هم که مبتلای به این مرض هستند و قلمها را دستشان می گیرند و هِی می نویسند، هِی می نویسند، هِی می نویسند، اینها هم مریض شده اند از بس که به آنها تزریق شده است!
از بچگی رفتند به خارج، آنجا و در آن محیط بزرگ شدند؛ نه آن محیطی که آنها هستند یک محیطی باشد که برای ما تهیه شده است. بدبختی این است که ما در خارج هم که می رویم، در یک محیطی که آنها تربیت می شوند آنطور نیست برای ما. حتی آن دیپلمهایی که به ما می دهند، غیر از آنی است که به آنها می دهند. آن درسی که به ما می دهند فرق دارد با آنکه برای خودشان می دهند. درسی که به ما می دهند درس استعماری است...
اینها حالا آمدند اینجا نشستند و توی اتاقهایشان نشستند، و
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162
خوب یک مقاله ای خوب باید بنویسند، توی روزنامه هم یک مقاله ای را بنویسند، یک اسمی هم پیدا بکنند، هِی از این چیزها برمی دارند می نویسند. از همان حرفهایی که یاد گرفتند و دیکته کردند و به آنها دادند. نمی گذارند که این ملت به حال خودش باشد؛ خودش را پیدا بکند؛ بفهمد که خودش جزو عالم است؛ این طرف دنیا و این شرق هم جزو یک ممالک مترقی بوده است؛ و ما به این حال رساندیم آن را؛ و غربیها ما را به این حال رساندند.(228)
28 / 6 / 58
* * *
اهانت به ملت
خیال نکنند این آقایانی که چهار روز رفتند به ـ نمی دانم ـ خارج، و معلوم هم نیست که درس خوانده باشند، رشد مال آنهاست.
و این ملت ما با آن صراحت ذاتی خودشان، با آن روشنی فکر خودشان، با آنکه وابسته نشده این افکارشان به افکار غیر و غرب، با همان تِز، با همان وضع، دارند پیش می روند و فکر می کنند؛ و با همان وضع وکیل تعیین می کنند، و با همان وضع رئیس جمهور تعیین می کنند، و با همان وضع باز وکلای دارالشورا تعیین می کنند. حالا این نویسنده ها هر چه دلشان بخواهند بگویند. دیگر جای اینها نیست توی این مملکت، مگر خودشان را اصلاح کنند. اگر اینها هم برگردند، پیوند پیدا کنند به همین تودۀ مردم، به همین تودۀ زحمتکش و به همین تودۀ بازاری و فرهنگی و ـ عرض بکنم که ـ جاهای دیگری، و دبستانی و بعد دبیرستانی و فرهنگستانی و همۀ اینها و این چیزها، اگر اتصال به اینها پیدا بکنند، آنها هم مثل سایر برادرها به حسب مقاماتی که دارند از این فرهنگ استفاده می کنند و از این مملکت استفاده می کنند، و برادر با هم هستند. اما
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 163
اگر هِی بگویند ملت ما حالا نمی شود، حالا نرسیده اند به آنجایی که آزاد بشوند، حال نرسیده اند به آنجایی که مثلاً وکیل تعیین بکنند، اینها محتاج به قَیِّم اند، این همان حرفی است که امریکا از خدا می خواهد که نویسنده های ما بگویند مملکت ما احتیاج به قَیِّم دارد! قَیِّمشان چه کسی باید باشد؟ مستشارهای امریکایی؟! نمی فهمند اینها که دارند چه می کنند. توهین می کنند، اهانت می کنند، به یک ملت رشیدی که با رشد خودش کارها را به اینجا رسانده، و به آخر هم می رساند. اینها باز ادراک نکرده اند که این ملت چی هست و چکاره است.(229)
28 / 6 / 58
* * *
قلمهای تابع
آنهایی که قلمهایشان یا تابع آنها بود یا از باب اینکه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع کردند نوشتن به اینکه دیگر اسلام را می خواهد چه کند؟ همان جمهوری باشد؛ جمهوری دمکراتیک باشد؛ آخرش هم دیگر راضی شده بودند به اینکه جمهوری اسلامی دمکراتیک باشد. اینها از اسلام می ترسند و از رژیم اسلامی می ترسند.(230)
29 / 6 / 58
* * *
فریب خوردن از تبلیغات پنجاه ساله
مع الأسف نویسنده های ما، بعضی از روشنفکرهای ما، بعضی از نویسنده های ما، بعضی از اشخاصی که تحصیلکرده هستند، اینها هم یا این است که واقعاً از این حرفها و تبلیغاتی که در ظرف پنجاه سال اخیر زیاد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب؛ و
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 164
یا بعضی از آنها با علم و اطلاع به اینکه مسئله اینطوری است دامن به آن می زنند؛ یعنی اجیر آنها هستند.(231)
14 / 7 / 58
* * *
قلم توطئه گر
لکن این انقلاب اسلامی جلوی هیچ طایفه ای را نگرفت و جلوی هیچ قلمی را نگرفت تا چند ماه که معلوم شد که می خواهند توطئه کنند. توطئه گرهایی که بر ضد اسلام می خواستند توطئه بکنند یک چند نفر را جلویشان را گرفتند که نه، چه بکنید. البته حالا هم یک قلمهای فاسد باز می گویند چرا جلوی فلان مجله، چرا فلان مجله. نمی دانند اینها که خوب، آن مجله، روزنامه، تمام چیزش از اسرائیل بوده است. اینها توقع این را دارند که اسرائیل هم که در اینجا می خواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت! باید آزاد کرد قلم را، قلمْ آزاد! قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد. قلمی آزاد است، روزنامه ای آزاد است، که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهی بکشد. این قلمها، همان سرنیزۀ سابق است که می خواهند ملت را به تباهی بکشند، البته ملت تحمل نمی کند که جوانهایش را داده، حالا چهار نفر پشت میز نشین و بالا نشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلمها آزاد نیست؛ چه آزاد نیست؟ کدام قلمها آزاد نیست؟ قلمهای فاسد نباید آزاد باشد. الآن هم فاسدهاشان خیلیهایشان آزادند، مِنْ جمله همین قلمهایی که می گویند چرا آزاد نمی گذارید. اینها هم الآن توطئه گر هستند.(232)
3 / 8 / 58
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 165
متهم کردن نظام جمهوری اسلامی
هیچ از این صحبتهایی که این گوینده ها می کنند، از این مقالاتی که این نویسنده ها می نویسند و از این شبنامه هایی که این چپیها منتشر می کنند، هر روز منتشر می شود. هفت، هشت تایش پیش من آمد.
این خانه خرابها می گویند که حالا بدتر [از] زمان محمدرضا شد. برای اینکه الآن زندانیهای سیاسی بیشتر از آن وقت است! سر تا ته ایران بگردید، اگر یک زندانی سیاسی آدم پیدا کردید که توی حبس باشد. بله، زندانی سیاسی به آن معنا که می خواهد این مملکت را به عقب براند، هست در حبسهاشان از همان رژیم سابق، از همان رژیم باز هم هست. اما آنی که آن وقت بود، با اینی که حالاست مقایسه بکنید. آنی که آن وقت بود، بهترین فرزندهای اسلام و بهترین فرزندهای ایران زیر شکنجه بودند و زیر ظلم بودند و در حبس بودند، و حالا بدترین خیانتکارها آنجا هستند. اینها فکر نمی کنند، می دانند، اما برای اینکه مردم را بازی بدهند، جوانهای ما را بازی بدهند، این را می نویسند که حالا هم با آن وقت فرقی نکرده. آن وقت زندانی سیاسی داشتیم، حالا هم زندانیهای سیاسی. اولاً دروغ می گویند که سرتاسر مملکت، پُر زندانی [است]. خوب، حالا ما می گوییم که صحیح، امّا کیها آن وقت زندان بودند، کیها حالا زندان هستند. آن وقت امثال طالقانی و امثال اینها زندان بودند، حالا امثال نصیری زندان است...
این آقای نویسنده ای که با یک گروهی هستند، نمی دانم چه گروهی، زهرماری هستند، این اظهار تأسف می کند بر اینهایی که حالا در زندان هستند، مثل اظهار تأسف امریکا به قتل نصیری و هویدا و امثال اینها، البته همه از این سنخ هستند.(233)
13 / 8 / 58
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 166
تضعیف نظام و ایجاد نارضایتی در ملت
اگر این تضعیفهایی که این نویسنده های بی انصاف ما از این ملت می کنند، احساس بکنند اینها که این نوشته ها در ما تأثیر کرده است، این احساس را اگر بکنند، جَری خواهند شد و حمله خواهند کرد. کارهای خودشان را بدتر خواهند کرد. احساس ضعف در خودتان نکنید. هر چه این نویسنده ها بنویسند که «چیزی نشده است و این مملکت به همان حال سابق هست» و همان طور در یک نوشته ای که من پریروز دیدم نوشته است که «در رژیم سابق سیاسیون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سیاسیون در حبس اند، این فرقی نکرده با آنها، در رژیم سابق آن اختناق و کذا بود، حالا هم همان طور است.» خوب، این برای این است که روحیه را تضعیف کند. حالا ما حساب می کنیم این را.
در رژیم سابق، عده ای محبوس بودند. عده ای گرفتار بودند. حالا هم عده ای محبوسند. این شک ندارد. اما کیها هستند؟ در رژیم سابق کیها حبس بودند و در رژیم حالا کیها حبس هستند؟ چه گروهی در رژیم سابق اعدام می شدند؟ ما ببینیم در رژیم سابق کی اعدام می شد و در این رژیم کی اعدام می شود؟ این را دیگر حساب نمی کنند اینها. سربسته می گویند که خیال می کنند جوانها بازی می خورند از این حرفها. در رژیم سابق، آنهایی را که می کشتند، بهترین جوانهای ما و متعهد و مُسْلِم، برای اینکه می گفتند که خلاف نکنید، می گفتند که مملکت ما را به باد ندهید. علمای اسلام بودند. این آقای منتظری مدتها در حبس بود. آن مرحوم آقای طالقانی مدتها در حبس بود و امثال اینها زیاد. آنهایی که اعدام شدند چه اشخاصی اعدام شدند؟ مرحوم
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 167
سعیدی اعدام شد و امثال اینها. از همین علمایی که در همۀ اطراف اینها گرفتند و در بعضی وقتها در حبس بودند. این آقای لاهوتی که الآن در [سپاه] پاسداران هست، ایشان مدتها حبس بود. و چه زجرهایی این مرد دیده است و چه اهانتهایی دیده است. در تبعید فضلای این حوزه، علمای این حوزه، دانشمندهای این حوزه در تبعید بودند. این طرف، آن طرف، اینها را می بردند و تبعید می کردند. آنهایی که حبس بودند در آن وقت، این سنخ مردم بودند. آنها هم که اعدام شدند آن جور اشخاص بودند. آنها هم که تبعید شدند، آن جور اشخاص بودند. حالا بیاییم این طرف قضیه را ببینیم که فرقی مابین حالا و آن وقت نیست. اعدام شده است هویدا، نصیری. اینها برای او دارند سینه می زنند. اینهایی که الآن دارند می نویسند که فرقی نکرده، اینها همینهایی است که در امریکا صحبتش را می کنند که چرا؟ چرا؟ چرا؟ و آن بی انصافهای طرفدار حقوق بشر صدایش را درآوردند که چرا اعدام می شود؟ همانهایی که در آن وقتی که دارد می نویسد چرا در ایران اعدام می شود؟ در جاهای زیادی از قِبَل همین امریکای فاسد، قتل عام دارد می شود، یک کلمه راجع به آن نمی گویند. اما این طرفش را که هویدا را اعدام کردند یا نصیری را اعدام کردند یا این اشخاص فاسد را، صدای هیاهوشان درآمده. و اینها هم که در اینجا و از عمال آنها هستند می نویسند که فرقی نکرده است؛ حالا هم اعدام هست، آن وقت هم اعدام بود. حبسیها کیها هستند؟ آن وقت کیها بودند؟ شما حالا یک دانه حبسی پیدا می کنید که یک آدم صحیح باشد و حبس باشد؟ یک آدمی پیدا می کنید؛ یک آدم متدیّن، یک
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 168
آدم ملی، یک آدم باشد؟ آن وقت که حبس بودند، همه ملّیون حبس بودند. و همه عرض بکنم که ـ امثال ذلک. و حالا کی حبس هست؟ اینهایی که جنایات زیاد کردند و آنهمه جنایات را کردند، اینها حبس هستند. آن وقت وضع حبس حالا را با این جنایتکاران ببینید، با وضع حبس آن وقت را با آن جنایتکارها، با آن مردم صحیح. وضع آن وقت آنطور بود که باید از آنهایی که حبس بودند بشنوید چه شده است. اینها را تا آن حدودی که ما اطلاع داریم، که مُهمش تهران است، اشخاصی که در آنجا هستند و مکرراً ما هم سفارش کرده ایم، ابداً تعدی به کسی نمی کنند. حبسها از حبسهایی نیست که نارضایتی داشته باشند. حبس هستند، اما این بی انصافها می نویسند که در حبس بدتر می گذرد از آن وقتی که در آنجا در آن حبسها. [در] آن حبسها پای یکی از علمای ما را اره کردند ـ آنطوری که نقل کرده اند. این حبسهای حالا بدتر از آن حبسها؟ اینها همه همان شیاطینی هستند که به فریاد کارتر، دور خودش جمع شده اند، برای اینکه همان طور که آن شیطان بزرگ از قرآن و اسلام می ترسید، حالا اینها هم از این نهضت ـ که نهضت اسلامی است ـ می ترسند. و دنبال همان شیطان بزرگ، مشغول شیطنت هستند و تضعیف می کنند روحیۀ ملت ما را. باید ملت ما، جوانهای برومند ما با کمال قدرت پیش بروند و از این توطئه ها اصلاً نترسند. اینها قابل آدم نیستند که انسان ازشان بترسد.
و این شلوغیها هم که گاهی وقتها همین شیاطین ایجاد می کنند و همین طرفدارهای این فاسدها ایجاد می کنند، اینها هم حلش اشکالی ندارد.(234)
14 / 8 / 58
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 169
اتهام ارتجاع به اسلام
ملتی که همه چیزش را داده و حالا شما آزادانه نشسته اید توی اتاقهایتان و پایتان را روی پای خودتان می اندازید و برخلاف این ملت قلمفرسایی می کنید. انسان متأسف می شود از اینکه این چه افکاری است که اینها دارند. هی «ارتجاع، ارتجاع»! هر کلمۀ ارتجاع که می گویند اگر دلشان را بشکافید، برمی گردد به اینکه اسلام ارتجاعی است؛ منتها جرأت نمی کنند بگویند. بعضیشان هم با صراحت یک کلمه ای گفتند و توبه کردند بعدش؛ و معلوم نیست که توبۀ حقیقی هم باشد.(235)
16 / 8 / 58
* * *
کوشش برای لکه دار کردن نهضت
قلمهای مسمومی که در داخل و خارج الآن مشغول توطئه هستند و می بینند که منافع خودشان و اربابانشان از دست رفته، و باید یک فکری بکنند که اوضاع را منقلب کنند، آنها مشغول این هستند که یک چیزی ببینند، این را اضافه کنند و آن قدر که می توانند باد بزنند به آن تا این نهضت را لکه دار کنند.(236)
26 / 8 / 58
* * *
انتقاد کینه توزانه
مع الأسف بعضی از نویسندگان و گویندگان به جای انتقاد سالم و هدایت مفید، با انتقاد کینه توزانه می خواهند افراد جامعه را به جمهوری اسلامی بدبین کنند. اینان به جای انتقاد سازنده به فحاشی پرداخته و به جای نهی از منکر، خود مرتکب منکر می شوند. خداوند آنان را هدایت فرماید.(237)
22 / 11 / 59
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 170
قلمها به دنبال اسارت مردم
قلمهایی که در این باب می نویسند، و عُقده های خودشان را می خواهند با قلم خودشان صاف کنند یا می خواهند همان بساط شاهنشاهی یا نظیر او یا بدتر از او را دوباره در ایران بیاورند، و به مَسْند قدرت خودشان بنشینند و مردم را اسیر خودشان کنند، این قلمها که می گویند که محتوا تغییری نکرده همان است، منتها یک اسمی آن وقت داشت، اسمش رژیم شاهنشاهی بود، حالا هم همان رژیم شاهنشاهی است لکن اسمش عوض شده؛ خوب، می رویم در خیابانهای تهران و سایر شهرستانها و در خیابانهایی که از تهران تا شمیرانات کشیده شده در زمان شاهنشاهی و حالا هیچ فرقی نکرده لفظش تغییر کرده؟! همان عشرتکده ها الآن در سرتاسر این خیابانها و این شمیرانات و جاهای دیگر همانها هست، و همان مشروب فروشیها در همۀ ایران هست، و همان مراکز فساد در همه جا هست، و همان سینماها با آن وضع هست، لکن ما اسمی عوض کرده ایم، واقعیت هیچ تغییری نکرده، همان واقعیت است، و ما اسمش را عوض کردیم؟! مسأله اینطوری است؟! این نویسنده ها کی را می خواهند بازی بدهند؟ این ملتی را که خودشان حاضر بودند، از اول تا حالا در صحنه بودند. ملت کنار گذاشته نشده بود، و یک دسته ای حکومت کند و یک دسته ای مقدرات اینها را به دست بگیرد و اینها را اصلاً از هیچ امری آگاه نکند. ملت همین ملتی بودند که آگاهانه آمدند به میدان و آگاهانه بچه هایشان را، جوانهایشان را، از دست داده اند، برادرانشان را از دست داده اند، و آگاهانه یک رژیم طاغوتی را به یک رژیم طاغوتی دیگر تبدیل کرده اند. الآن شما از آن مشروب فروشیها در خیابانها فراوان می بینید، اسمش را عوض کرده اند؟! آن مراکز فساد در همۀ ایران مثل زمان شاهنشاهی هست، منتها در عین
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 171
حالی که آنها هست شما اسمش را عوض کرده اید؟!(238)
27 / 11 / 59
* * *
فریب و دلسردی و اهانت به مردم
اینطوری است که آن آقایان توی خانه هایشان می نشینند و می نویسند، یا گاهی برای رفقایشان می گویند، و گاهی توطئه ها دارند ـ که از آن توطئه ها هم بی خبر خیلی نیستیم. مسئله اینطوری است آن مرضشان را بگویند. بیمارند اینها! آن مرض واقعی که دارند بگویند. مرض واقعی این است که اسلام آمد منافع ما را از دستمان گرفت. ما از اسلامی که منافعمان را، منافع مادیمان را از دست بگیرد بیزاریم! من نه اینکه اعتقادم این باشد که شما آقایان و همۀ ملت ما از این مطالبی که من امروز گفتم بی اطلاع باشند، لکن تذکرش خوب است. ممکن است در بین این جمعیتهای زیادی که هستند بعضیها توجهشان درست نباشد و بازی بخورند از این بازیگرها. این نویسنده ها بازیگرند! این قلمهایشان قلمهای بازیگری است. اینها با هر حیله ای که هست می خواهند این ملت را دلسرد کنند، و به این ملت بگویند که تغییری نکرده، همان بوده است که هست. حالا هم همۀ این ارگانها همان است؛ و شما که جمع شده اید و رأی داده اید به رئیس جمهور و رأی داده اید به جمهوریت اسلامی و رأی داده اید به وکلای خودتان، همانها را شما آورده اید و سرکار گذاشته اید! همان بساط سابق است! اینها هم همان کارها را دارند انجام می دهند. این را همه می دانید دروغش را، لکن من خوف این را دارم که بعضیها توجه نداشته باشند، بعضی مسائل را باور کنند. و باز من تکرار می کنم...
این قلمها می خواهند ملت را دلسرد کنند. در عین حالی که
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 172
ملت خودش وارد عمل هست، لکن باز احتیاطاً آنها حرف می زنند، منتشر هم می کنند، به افراد می گویند که نه، خبری نشده است! جمهوری اسلامی هم کاری از آن نیامد! اسلام هم از آن کاری نمی آید! تا همینها در خارج منعکس بشود، آنهایی که در خارج هستند و بی اطلاعند از وضع ایران باورشان بیاید. آنها دلشان را خوش می کنند به اینکه بگذارید خارجیها باور کنند؛ شاید یک فَرَجی برای این ستمکارها پیدا بشود و ایران به آن حال برگردد، واینها هم مشغول بشوند به آن کارهایی که دلشان می خواست بکنند.
من اینکه شما را زحمت دادم و این واضحات را برای شما گفتم، برای این است که توجه داشته باشید که این انگلهایی که می خواهند نباشد اسلام و می خواهند نباشد نظام جمهوری اسلامی و از این صدمه دیدند، در بین مردم، در بین جوانها، در بین مدارسی که هست، افتاده اند و از این حرفها می زنند. این بزرگتر اهانتی است که به یک ملت می کنند که ملت خودش با دست خودش یک طاغوت را کنار گذاشته، و یک طاغوت را به جای او گذاشته! این اهانت بزرگی است به خود ملت. برای اینکه کسی نیامده با زور، جمهوری اسلامی را تحمیل کند به شما.
خود شما رفته اید و رأی داده اید. تقریباً بیست و دو میلیون از جمعیت ما رأی داده. این بیست و دو میلیون غرضشان این بوده است که جمهوری اسلامی یک لفظی باشد و همان رژیم سابق شاهنشاهی در کار باشد؟! یا خیر، این بیست و دو میلیون را بعضیها بازی داده اند که بیایید رأی بدهید، و اینها نظرشان این بود که جمهوری اسلامی همان بساط شاهنشاهی باشد، و بیست و دو میلیون جمعیت را یکی دو نفر یا صد نفر یا دویست نفر بازی
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 173
داده اند و برده اند پای صندوق ها؟! بزرگتر اهانتی به یک ملت این است که به ملت بگویند که تو بازی خورده ای از چند نفر آدم! آن چند نفر آدم چه کسانی هستند که این ملت را بازی داده اند؟
در هر صورت، گوشها و چشمها باید باز باشد. خیال نکنید که خارجیها با وساطت انگلهای داخلی شان از ما دست بردارندبه این زودی.(239)
27 / 11 / 59
* * *
یجاد دشمنی میان گروههای تأثیرگذار ملت
رژیم سابق از شاعران و نویسندگان و سخنگویان و شایعه سازان و روزنامه نگاران وابسته برای تفرقه بین این دو گروه استفاده می کردند، که متأسفانه آنچنان در این امر موفق شدند که این دو قشر دشمن سرسخت یکدیگر شدند، و رفت و آمد هر گروه در محیط دیگری ممنوع اعلام شده بود، و هیچ یک چشم دیدن دیگری را نداشت. و این اختلاف را رضا خان و پسرش دامن زدند تا کشور ایران را در تمامی ابعاد وابسته به قدرتها کردند، و آنچنان مردم را از خود و فرهنگ خود و فرهنگ غنی اسلام بیگانه کردند که در هر چیز، خود را به بیگانگان محتاج و خویشتن را فاقد همه ارزشها می دانستند. و این فاجعه موجب گردید تا کشور و اسلام بزرگ را عقب نگه دارند و به سر این کشور و ملت، آن آمد که همه می دانید که جبران آن محتاج به فعالیت همه جانبۀ شبانه روزی ملت و دولت و شما می باشد. و امید است تا با هماهنگ شدن همگان و راهنماییهای متفکران و عالمان متعهد و بیرون راندن یأس و ناامیدی از خود و یافتن خویشتن خویش و فرهنگ عظیم
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 174
خود، بزودی به استقلال کامل دست یابیم، و ملت مظلوم بتواند به مدارج عالیۀ معنوی و مادی خود برسد.(240)
1 / 7 / 61
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 175