بخش اول اقشار فرهنگی ـ آموزشی

ج) نویسندگان و گویندگان منحرف

ج) نویسندگان و گویندگان منحرف 

‏ ‏

سرپیچی از فرمان اسلام و قرآن 

‏اینک بعضی از نویسندگان برای خود نمایی و اظهار روشنفکری از‏‎ ‎‏افکار جاهلانۀ ابن تیمیه پیروی کردند. اینها به ادعای خود‏‎ ‎‏متنورالفکرند و می خواهند از زیر بار تقلید بیرون روند و چنین‏‎ ‎‏پنداشتند که از زیر بار تقلید بیرون رفتن از فرمان قرآن  و اسلام‏‎ ‎‏سرپیچیدن و به بزرگان دین ناسزا گفتن است، غافل از آنکه ما‏‎ ‎‏می دانیم که اینها از وحشیهای نجد و شتر چرانهای ریاض که از‏‎ ‎‏رسواترین ملل جهان و از وحشیترین عائلۀ بشری هستند پیروی و‏‎ ‎‏تقلید کردند و از زیر خراجات شاه و خدا گریخته بارکش غول‏‎ ‎‏بیابان نجد شدند.(218)‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 157

ضعف شجاعت ادبی 

‏در حالی که سالی کرورها مخارج بی مصرف در همین وزارت‏‎ ‎‏بهداری می شود و همۀ نویسندگان و روزنامه نگاران می دانند و‏‎ ‎‏هیچ سخنی نمی گویند برای آنکه بیشتر آنها نیز از سر همین‏‎ ‎‏کرباسند و اگر در میان آنها یکی هم پیدا شود، شجاعت ادبی ندارد‏‎ ‎‏و از داد و فریاد مشتی بی ارج می ترسد.(219)‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

قلم، شمشیر دو دم 

‏اسلحه، دست بی اصل و دست غیرصالح است. همۀ اسلحه ها را‏‎ ‎‏ملاحظه کنید، یک نظر عمومی بکنید. قلم خودش یکی از‏‎ ‎‏اسلحه هاست؛ این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل‏‎ ‎‏باشد. وقتی که قلم دست اراذل افتاد، مفسده ها زیاد خواهد شد.‏‎ ‎‏الآن قلم دست اراذل است، در یک محیطهایی و در یک‏‎ ‎‏جنبه هایی. و این اراذل هر چه آن رذلِ فوقشان انجام می دهد، به‏‎ ‎‏یک صورت زیبایی، با یک قلم شیوایی، اینها خوب بزک کرده‏‎ ‎‏نشان می دهند. این جنایتی است که از قلم به این ملت می خورد.‏‎ ‎‏مفسده هایی که آنها می کنند، جنایاتی که آنها می کنند،‏‎ ‎‏خونریزیهایی که آنها می کنند، این اهلِ قلم غیر صالح که این حربه‏‎ ‎‏در دستش است، این با قلم فرسایی خودش، و می نشیند توی‏‎ ‎‏خانه اش و قلم فرسایی می کند و همۀ چیزها را وارونه نشان‏‎ ‎‏می دهد، هر مطلبی شده باشد عکسش می کند. این هم یک رشته‏‎ ‎‏است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد.(220)‏

‏دی 1356‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

ناتوانی از دیدن قدرت اسلام 

‏ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جاری ایران را که در پیش‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 158

‏چشم همۀ ما به روشنی اتفاق افتاده است دنبال می کنیم،‏‎ ‎‏فرصت طلبان و منفعت پیشگانی را می بینیم که با قلم و بیان بدون‏‎ ‎‏هراس از هر گونه رسوایی، مسائل دینی و نهضت اسلامی را‏‎ ‎‏برخلاف واقع جلوه می دهند و به حکم مخالفت با اساس‏‎ ‎‏نمی خواهند واقعیت را تصدیق کنند و قدرت اسلام را نمی توانند‏‎ ‎‏ببینند، و شکی نیست که این نوشتجات بی اساس به اسم تاریخ در‏‎ ‎‏نسلهای آینده آثار بسیار ناگواری دارد.(221)‏

‏ ‏

‏5 / 5 / 57‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

قلم، حربه انتقام حاشیه نشینان خارج

‏من می دانم نویسنده های خارج اکثرشان ـ یا بسیاری شان ـ‏‎ ‎‏جیره خوار همین دستگاهها هستند. اینها دیدند که ملت ایران به‏‎ ‎‏واسطۀ قدرت ایمانی که داشتند نهضتی را که کردند [که در نتیجۀ‏‎ ‎‏آن] دست اربابها کوتاه شده است و دست آنهایی که منافع را به‏‎ ‎‏اینها واصل می کردند کوتاه شده است، اینها برای انتقامجویی یا‏‎ ‎‏برگرداندن اوضاع سابق، برای نفع خواهی دست به این تبلیغات‏‎ ‎‏زدند. تمام این تبلیغات، برخلاف واقع است.(222)‏

‏4 / 2 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

قلم به دستان ناآگاه

‏ما از سرنیزه ها و مسلسلها و اینها فارغ شدیم، سر قلمها حالا بر‏‎ ‎‏ضد ماست. قلمها به جای نیزه ها آمده است! مقاله ها به جای‏‎ ‎‏مسلسلها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الآن ما گرفتار‏‎ ‎‏سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم؛ ما گرفتار‏‎ ‎‏روشنفکرها هستیم. ما گرفتار آزادیخواهها هستیم که آزادی را‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 159

‏نمی دانند چی است! یعنی چه آزادی؟ ما الآن گرفتار اینها هستیم و‏‎ ‎‏من امیدوارم که بیدار بشوند ـ یک وقت ملت ما؛ یکوقت‏‎ ‎‏آزادیخواههای ما هم بیدار بشوند؛ از این غربی بودن بیرون بیایند؛‏‎ ‎‏توجه بکنند به خودشان؛ خودشان را مستقل قرار بدهند. یکوقت‏‎ ‎‏از اسلام به همه جا چیز صادر می شد، فرهنگ صادر می شد؛ حالا‏‎ ‎‏ما همه چیزمان باید تبع باشد.(223)‏

‏9 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

قلمهای مسموم و کاشتن تخم فساد 

‏آنهایی که در بین مردم، کارگرها، دهقانها، دانشکده ها، دانشگاهها،‏‎ ‎‏می روند و تخم فساد می کارند، آنها را بشناسند؛ ببینند که اینها کی‏‎ ‎‏هستند، و از کجا تأیید می شوند و کی آنها را تأیید می کند. قلمهای‏‎ ‎‏مسموم را بشناسند. اشخاصی که قلم دست می گیرند بر ضد‏‎ ‎‏اسلام، بر ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت، قلمفرسایی می کنند،‏‎ ‎‏بشناسند اینها را. سوابق اینها را به دست بیاورند. مطالعه در احوال‏‎ ‎‏اینها و در سوابق اینها بکنند...‏

‏     آنهایی که حکومت می خواهند بین ما بکنند، عمالشان را وادار‏‎ ‎‏کردند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت عمل کنند؛ قلمفرسایی‏‎ ‎‏کنند.‏

‏     بیدار باشد ملت! بیدار باشید علمای اعلام! خطبای عظام!‏‎ ‎‏دانشگاهی! دانشکده ای! بازاری! کارگر! دهقان! همه بیدار باشید و‏‎ ‎‏دشمنهای خودتان را بشناسید. دشمنهای اسلام را بشناسید. اگر‏‎ ‎‏اسلام نبود، اینها که برای آزادی قلمفرسایی می کنند اینجا نبودند؛‏‎ ‎‏آزادی نداشتند.(224)‏

‏9 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160

تبلیغات علیه اسلام و روحانیت

‏این دو تا قدرت باید شکسته بشود: هم قدرت اسلام، و هم قدرت‏‎ ‎‏روحانیون. قدرت اسلام را به اینکه دینْ افیون جامعه است. حتی‏‎ ‎‏نویسندگان خبیث ما هم گاهی این حرفها را می زدند. حتی در‏‎ ‎‏امروز هم این حرف هست. در امروز هم این حرف هست! در عین‏‎ ‎‏حالی که دارند با چشمشان می بینند که این قدرت روحانیین بود که‏‎ ‎‏مردم را بسیج کرد و بر ضد این رژیم قیام کردند، نمی توانند اینها‏‎ ‎‏ببینند این [را]، این قدرت را می خواهند بشکنند...‏

‏     آنهایی که از خارج آمدند حالا در اینجا و مشغول توطئه‏‎ ‎‏هستند، بیشتر از آن وقت این تبلیغات را خواهند کرد و می کنند. و‏‎ ‎‏لهذا می خوانید در بعض مقالاتشان باز همان مسائل هست. منتها‏‎ ‎‏نمی توانند علنی بگویند؛ در پرده، در پرده با یک جهاتی. علنی‏‎ ‎‏صاف نمی توانند بگویند، در پرده ای، در چیزی همان مسائل را‏‎ ‎‏می گویند.(225)‏

‏5 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

قلمهای زهرآلود

‏اشخاصی با قلمهای زهرآلود چشمها را دوخته اند که یک چیزی‏‎ ‎‏پیدا بکنند برَش یک هزار تا اضافه بکنند و به اسلام نسبت بدهند؛‏‎ ‎‏نه به شما، نه به من.(226)‏

‏12 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

تزریق درس استعماری 

‏اختلافاتی که پیدا بشود و اشخاص روشنفکر، اشخاص صاحب‏‎ ‎‏قلم، اشخاص صاحب اطلاع و فکر، اینها آدم بعضیشان را می بیند‏‎ ‎‏که قلمها را برمی دارند هر چه دلشان می خواهد می نویسند، و‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161

‏موجب تشتت می شوند. همین هم که می گویند وحدت، وحدت،‏‎ ‎‏وحدت، همینها وقتی که قلم دستشان می گیرند و مطلب‏‎ ‎‏می نویسند، یک وقت دیدیم که حمله کردند به یک مسئله ای از‏‎ ‎‏مسائل که مردم به آن مسئله علاقه مند هستند و ایجاد اختلاف‏‎ ‎‏می کنند. چرا باید اینطور باشد؟! اگر اینها واقعاً راست می گویند که‏‎ ‎‏ما مملکت را می خواهیم، ملت را می خواهیم، استقلال را‏‎ ‎‏می خواهیم، چرا باید اینطور باشد که قلمهایشان برخلاف مسائلی‏‎ ‎‏است که ادعا می کنند؟! اولِ کلام می گویند باید این مملکت با هم‏‎ ‎‏متحد باشد، آخر کلامشان می بینید که یک کلمه ای گفته است که‏‎ ‎‏اسباب تشتت می شود!(227)‏

‏31 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

ادعای وحدت در زبان و ایجاد تشتّت در عمل

‏آنهایی هم، بیچاره هایی هم که مبتلای به این مرض هستند و قلمها‏‎ ‎‏را دستشان می گیرند و هِی می نویسند، هِی می نویسند، هِی‏‎ ‎‏می نویسند، اینها هم مریض شده اند از بس که به آنها تزریق‏‎ ‎‏شده است!‏

‏     از بچگی رفتند به خارج، آنجا و در آن محیط بزرگ شدند؛ نه‏‎ ‎‏آن محیطی که آنها هستند یک محیطی باشد که برای ما تهیه شده‏‎ ‎‏است. بدبختی این است که ما در خارج هم که می رویم، در یک‏‎ ‎‏محیطی که آنها تربیت می شوند آنطور نیست برای ما. حتی آن‏‎ ‎‏دیپلمهایی که به ما می دهند، غیر از آنی است که به آنها می دهند.‏‎ ‎‏آن درسی که به ما می دهند فرق دارد با آنکه برای خودشان‏‎ ‎‏می دهند. درسی که به ما می دهند درس استعماری است...‏

‏     اینها حالا آمدند اینجا نشستند و توی اتاقهایشان نشستند، و‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162

‏خوب یک مقاله ای خوب باید بنویسند، توی روزنامه هم یک‏‎ ‎‏مقاله ای را بنویسند، یک اسمی هم پیدا بکنند، هِی از این چیزها‏‎ ‎‏برمی دارند می نویسند. از همان حرفهایی که یاد گرفتند و دیکته‏‎ ‎‏کردند و به آنها دادند. نمی گذارند که این ملت به حال خودش‏‎ ‎‏باشد؛ خودش را پیدا بکند؛ بفهمد که خودش جزو عالم است؛ این‏‎ ‎‏طرف دنیا و این شرق هم جزو یک ممالک مترقی بوده است؛ و ما‏‎ ‎‏به این حال رساندیم آن را؛ و غربیها ما را به این حال رساندند.(228)‏

‏28 / 6 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

اهانت به ملت 

‏خیال نکنند این آقایانی که چهار روز رفتند به ـ نمی دانم ـ خارج، و‏‎ ‎‏معلوم هم نیست که درس خوانده باشند، رشد مال آنهاست.‏

‏     و این ملت ما با آن صراحت ذاتی خودشان، با آن روشنی فکر‏‎ ‎‏خودشان، با آنکه وابسته نشده این افکارشان به افکار غیر و غرب،‏‎ ‎‏با همان تِز، با همان وضع، دارند پیش می روند و فکر می کنند؛ و با‏‎ ‎‏همان وضع وکیل تعیین می کنند، و با همان وضع رئیس جمهور‏‎ ‎‏تعیین می کنند، و با همان وضع باز وکلای دارالشورا تعیین می کنند.‏‎ ‎‏حالا این نویسنده ها هر چه دلشان بخواهند بگویند. دیگر جای‏‎ ‎‏اینها نیست توی این مملکت، مگر خودشان را اصلاح کنند. اگر‏‎ ‎‏اینها هم برگردند، پیوند پیدا کنند به همین تودۀ مردم، به همین‏‎ ‎‏تودۀ زحمتکش و به همین تودۀ بازاری و فرهنگی و ـ عرض بکنم‏‎ ‎‏که ـ جاهای دیگری، و دبستانی و بعد دبیرستانی و فرهنگستانی و‏‎ ‎‏همۀ اینها و این چیزها، اگر اتصال به اینها پیدا بکنند، آنها هم مثل‏‎ ‎‏سایر برادرها به حسب مقاماتی که دارند از این فرهنگ استفاده‏‎ ‎‏می کنند و از این مملکت استفاده می کنند، و برادر با هم هستند. اما‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 163

‏اگر هِی بگویند ملت ما حالا نمی شود، حالا نرسیده اند به آنجایی‏‎ ‎‏که آزاد بشوند، حال نرسیده اند به آنجایی که مثلاً وکیل تعیین‏‎ ‎‏بکنند، اینها محتاج به قَیِّم اند، این همان حرفی است که امریکا از‏‎ ‎‏خدا می خواهد که نویسنده های ما بگویند مملکت ما احتیاج به‏‎ ‎‏قَیِّم دارد! قَیِّمشان چه کسی باید باشد؟ مستشارهای امریکایی؟!‏‎ ‎‏نمی فهمند اینها که دارند چه می کنند. توهین می کنند، اهانت‏‎ ‎‏می کنند، به یک ملت رشیدی که با رشد خودش کارها را به اینجا‏‎ ‎‏رسانده، و به آخر هم می رساند. اینها باز ادراک نکرده اند که این‏‎ ‎‏ملت چی هست و چکاره است.(229)‏

‏28 / 6 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

قلمهای تابع 

‏آنهایی که قلمهایشان یا تابع آنها بود یا از باب اینکه خودشان توجه‏‎ ‎‏نداشتند و غربزده شده بودند، شروع کردند نوشتن به اینکه دیگر‏‎ ‎‏اسلام را می خواهد چه کند؟ همان جمهوری باشد؛ جمهوری‏‎ ‎‏دمکراتیک باشد؛ آخرش هم دیگر راضی شده بودند به اینکه‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی دمکراتیک باشد. اینها از اسلام می ترسند و از‏‎ ‎‏رژیم اسلامی می ترسند.(230)‏

‏29 / 6 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

فریب خوردن از تبلیغات پنجاه ساله 

‏مع الأسف نویسنده های ما، بعضی از روشنفکرهای ما، بعضی از‏‎ ‎‏نویسنده های ما، بعضی از اشخاصی که تحصیلکرده هستند، اینها‏‎ ‎‏هم یا این است که واقعاً از این حرفها و تبلیغاتی که در ظرف پنجاه‏‎ ‎‏سال اخیر زیاد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب؛ و‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 164

‏یا بعضی از آنها با علم و اطلاع به اینکه مسئله اینطوری است دامن‏‎ ‎‏به آن می زنند؛ یعنی اجیر آنها هستند.(231)‏

‏14 / 7 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

قلم توطئه گر

‏لکن این انقلاب اسلامی جلوی هیچ طایفه ای را نگرفت و جلوی‏‎ ‎‏هیچ قلمی را نگرفت تا چند ماه که معلوم شد که می خواهند توطئه‏‎ ‎‏کنند. توطئه گرهایی که بر ضد اسلام می خواستند توطئه بکنند یک‏‎ ‎‏چند نفر را جلویشان را گرفتند که نه، چه بکنید. البته حالا هم یک‏‎ ‎‏قلمهای فاسد باز می گویند چرا جلوی فلان مجله، چرا فلان مجله.‏‎ ‎‏نمی دانند اینها که خوب، آن مجله، روزنامه، تمام چیزش از‏‎ ‎‏اسرائیل بوده است. اینها توقع این را دارند که اسرائیل هم که در‏‎ ‎‏اینجا می خواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت! باید آزاد کرد‏‎ ‎‏قلم را، قلمْ آزاد! قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد. قلمی آزاد‏‎ ‎‏است، روزنامه ای آزاد است، که نخواهد این ملت را به عقب و به‏‎ ‎‏تباهی بکشد. این قلمها، همان سرنیزۀ سابق است که می خواهند‏‎ ‎‏ملت را به تباهی بکشند، البته ملت تحمل نمی کند که جوانهایش را‏‎ ‎‏داده، حالا چهار نفر پشت میز نشین و بالا نشین بنشینند و طرح‏‎ ‎‏بدهند و درست بکنند و بگویند که قلمها آزاد نیست؛ چه آزاد‏‎ ‎‏نیست؟ کدام قلمها آزاد نیست؟ قلمهای فاسد نباید آزاد باشد. الآن‏‎ ‎‏هم فاسدهاشان خیلیهایشان آزادند، مِنْ جمله همین قلمهایی که‏‎ ‎‏می گویند چرا آزاد نمی گذارید. اینها هم الآن توطئه گر هستند.(232)‏

‏3 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 165

متهم کردن نظام جمهوری اسلامی 

‏هیچ از این صحبتهایی که این گوینده ها می کنند، از این مقالاتی که این‏‎ ‎‏نویسنده ها می نویسند و از این شبنامه هایی که این چپیها‏‎[1]‎‏ منتشر‏‎ ‎‏می کنند، هر روز منتشر می شود. هفت، هشت تایش پیش من آمد. ‏

‏     این خانه خرابها می گویند که حالا بدتر [از] زمان محمدرضا‏‎ ‎‏شد. برای اینکه الآن زندانیهای سیاسی بیشتر از آن وقت است!‏‎ ‎‏سر تا ته ایران بگردید، اگر یک زندانی سیاسی آدم پیدا کردید که‏‎ ‎‏توی حبس باشد. بله، زندانی سیاسی به آن معنا که می خواهد این‏‎ ‎‏مملکت را به عقب براند، هست در حبسهاشان از همان رژیم‏‎ ‎‏سابق، از همان رژیم باز هم هست. اما آنی که آن وقت بود، با اینی‏‎ ‎‏که حالاست مقایسه بکنید. آنی که آن وقت بود، بهترین فرزندهای‏‎ ‎‏اسلام و بهترین فرزندهای ایران زیر شکنجه بودند و زیر ظلم‏‎ ‎‏بودند و در حبس بودند، و حالا بدترین خیانتکارها آنجا هستند.‏‎ ‎‏اینها فکر نمی کنند، می دانند، اما برای اینکه مردم را بازی بدهند،‏‎ ‎‏جوانهای ما را بازی بدهند، این را می نویسند که حالا هم با آن‏‎ ‎‏وقت فرقی نکرده. آن وقت زندانی سیاسی داشتیم، حالا هم‏‎ ‎‏زندانیهای سیاسی. اولاً دروغ می گویند که سرتاسر مملکت، پُر‏‎ ‎‏زندانی [است]. خوب، حالا ما می گوییم که صحیح، امّا کیها آن‏‎ ‎‏وقت زندان بودند، کیها حالا زندان هستند. آن وقت امثال طالقانی‏‎ ‎‏و امثال اینها زندان بودند، حالا امثال نصیری زندان است...‏

‏     این آقای نویسنده ای که با یک گروهی هستند، نمی دانم چه‏‎ ‎‏گروهی، زهرماری هستند، این اظهار تأسف می کند بر اینهایی که‏‎ ‎‏حالا در زندان هستند، مثل اظهار تأسف امریکا به قتل نصیری و‏‎ ‎‏هویدا و امثال اینها، البته همه از این سنخ هستند.(233)‏

‏13 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 166

تضعیف نظام و ایجاد نارضایتی در ملت 

‏اگر این تضعیفهایی که این نویسنده های بی انصاف ما از این ملت‏‎ ‎‏می کنند، احساس بکنند اینها که این نوشته ها در ما تأثیر کرده‏‎ ‎‏است، این احساس را اگر بکنند، جَری خواهند شد و حمله‏‎ ‎‏خواهند کرد. کارهای خودشان را بدتر خواهند کرد. احساس‏‎ ‎‏ضعف در خودتان نکنید. هر چه این نویسنده ها بنویسند که‏‎ ‎‏«چیزی نشده است و این مملکت به همان حال سابق هست» و‏‎ ‎‏همان طور در یک نوشته ای که من پریروز دیدم نوشته است که «در‏‎ ‎‏رژیم سابق سیاسیون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم‏‎ ‎‏سیاسیون در حبس اند، این فرقی نکرده با آنها، در رژیم سابق آن‏‎ ‎‏اختناق و کذا بود، حالا هم همان طور است.» خوب، این برای این‏‎ ‎‏است که روحیه را تضعیف کند. حالا ما حساب می کنیم این را. ‏

‏     در رژیم سابق، عده ای محبوس بودند. عده ای گرفتار بودند.‏‎ ‎‏حالا هم عده ای محبوسند. این شک ندارد. اما کیها هستند؟ در‏‎ ‎‏رژیم سابق کیها حبس بودند و در رژیم حالا کیها حبس هستند؟‏‎ ‎‏چه گروهی در رژیم سابق اعدام می شدند؟ ما ببینیم در رژیم سابق‏‎ ‎‏کی اعدام می شد و در این رژیم کی اعدام می شود؟ این را دیگر‏‎ ‎‏حساب نمی کنند اینها. سربسته می گویند که خیال می کنند جوانها‏‎ ‎‏بازی می خورند از این حرفها. در رژیم سابق، آنهایی را که‏‎ ‎‏می کشتند، بهترین جوانهای ما و متعهد و مُسْلِم، برای اینکه‏‎ ‎‏می گفتند که خلاف نکنید، می گفتند که مملکت ما را به باد ندهید.‏‎ ‎‏علمای اسلام بودند. این آقای منتظری‏‎[2]‎‏ مدتها در حبس بود. آن‏‎ ‎‏مرحوم آقای طالقانی‏‎[3]‎‏ مدتها در حبس بود و امثال اینها زیاد.‏‎ ‎‏آنهایی که اعدام شدند چه اشخاصی اعدام شدند؟ مرحوم‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 167

‏سعیدی‏‎[4]‎‏ اعدام شد و امثال اینها. از همین علمایی که در همۀ‏‎ ‎‏اطراف اینها گرفتند و در بعضی وقتها در حبس بودند. این آقای‏‎ ‎‏لاهوتی که الآن در [سپاه] پاسداران هست، ایشان مدتها حبس‏‎ ‎‏بود. و چه زجرهایی این مرد دیده است و چه اهانتهایی دیده‏‎ ‎‏است. در تبعید فضلای این حوزه، علمای این حوزه، دانشمندهای‏‎ ‎‏این حوزه در تبعید بودند. این طرف، آن طرف، اینها را می بردند و‏‎ ‎‏تبعید می کردند. آنهایی که حبس بودند در آن وقت، این سنخ مردم‏‎ ‎‏بودند. آنها هم که اعدام شدند آن جور اشخاص بودند. آنها هم که‏‎ ‎‏تبعید شدند، آن جور اشخاص بودند. حالا بیاییم این طرف قضیه‏‎ ‎‏را ببینیم که فرقی مابین حالا و آن وقت نیست. اعدام شده است‏‎ ‎‏هویدا،‏‎[5]‎‏ نصیری.‏‎[6]‎‏ اینها برای او دارند سینه می زنند. اینهایی که‏‎ ‎‏الآن دارند می نویسند که فرقی نکرده، اینها همینهایی است که در‏‎ ‎‏امریکا صحبتش را می کنند که چرا؟ چرا؟ چرا؟ و آن بی انصافهای‏‎ ‎‏طرفدار حقوق بشر صدایش را درآوردند که چرا اعدام می شود؟‏‎ ‎‏همانهایی که در آن وقتی که دارد می نویسد چرا در ایران اعدام‏‎ ‎‏می شود؟ در جاهای زیادی از قِبَل همین امریکای فاسد، قتل عام‏‎ ‎‏دارد می شود، یک کلمه راجع به آن نمی گویند. اما این طرفش را که‏‎ ‎‏هویدا را اعدام کردند یا نصیری را اعدام کردند یا این اشخاص‏‎ ‎‏فاسد را، صدای هیاهوشان درآمده. و اینها هم که در اینجا و از‏‎ ‎‏عمال آنها هستند می نویسند که فرقی نکرده است؛ حالا هم اعدام‏‎ ‎‏هست، آن وقت هم اعدام بود. حبسیها کیها هستند؟ آن وقت کیها‏‎ ‎‏بودند؟ شما حالا یک دانه حبسی پیدا می کنید که یک آدم صحیح‏‎ ‎‏باشد و حبس باشد؟ یک آدمی پیدا می کنید؛ یک آدم متدیّن، یک‏‎ ‎


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 168

‏آدم ملی، یک آدم باشد؟ آن وقت که حبس بودند، همه ملّیون‏‎ ‎‏حبس بودند. و همه عرض بکنم که ـ امثال ذلک. و حالا کی حبس‏‎ ‎‏هست؟ اینهایی که جنایات زیاد کردند و آنهمه جنایات را کردند،‏‎ ‎‏اینها حبس هستند. آن وقت وضع حبس حالا را با این جنایتکاران‏‎ ‎‏ببینید، با وضع حبس آن وقت را با آن جنایتکارها، با آن مردم‏‎ ‎‏صحیح. وضع آن وقت آنطور بود که باید از آنهایی که حبس بودند‏‎ ‎‏بشنوید چه شده است. اینها را تا آن حدودی که ما اطلاع داریم، که‏‎ ‎‏مُهمش تهران است، اشخاصی که در آنجا هستند و مکرراً ما هم‏‎ ‎‏سفارش کرده ایم، ابداً تعدی به کسی نمی کنند. حبسها از حبسهایی‏‎ ‎‏نیست که نارضایتی داشته باشند. حبس هستند، اما این بی انصافها‏‎ ‎‏می نویسند که در حبس بدتر می گذرد از آن وقتی که در آنجا در آن‏‎ ‎‏حبسها. [در] آن حبسها پای یکی از علمای ما را اره کردند ـ‏‎ ‎‏آنطوری که نقل کرده اند. این حبسهای حالا بدتر از آن حبسها؟‏‎ ‎‏اینها همه همان شیاطینی هستند که به فریاد کارتر، دور خودش‏‎ ‎‏جمع شده اند، برای اینکه همان طور که آن شیطان بزرگ از قرآن و‏‎ ‎‏اسلام می ترسید، حالا اینها هم از این نهضت ـ که نهضت اسلامی‏‎ ‎‏است ـ می ترسند. و دنبال همان شیطان بزرگ، مشغول شیطنت‏‎ ‎‏هستند و تضعیف می کنند روحیۀ ملت ما را. باید ملت ما، جوانهای‏‎ ‎‏برومند ما با کمال قدرت پیش بروند و از این توطئه ها اصلاً‏‎ ‎‏نترسند. اینها قابل آدم نیستند که انسان ازشان بترسد. ‏

‏     و این شلوغیها هم که گاهی وقتها همین شیاطین ایجاد می کنند‏‎ ‎‏و همین طرفدارهای این فاسدها ایجاد می کنند، اینها هم حلش‏‎ ‎‏اشکالی ندارد.(234)‏

‏14 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 169

اتهام ارتجاع به اسلام 

‏ملتی که همه چیزش را داده و حالا شما آزادانه نشسته اید توی‏‎ ‎‏اتاقهایتان و پایتان را روی پای خودتان می اندازید و برخلاف این‏‎ ‎‏ملت قلمفرسایی می کنید. انسان متأسف می شود از اینکه این چه‏‎ ‎‏افکاری است که اینها دارند. هی «ارتجاع، ارتجاع»! هر کلمۀ‏‎ ‎‏ارتجاع که می گویند اگر دلشان را بشکافید، برمی گردد به اینکه‏‎ ‎‏اسلام ارتجاعی است؛ منتها جرأت نمی کنند بگویند. بعضیشان‏‎ ‎‏هم با صراحت یک کلمه ای گفتند و توبه کردند بعدش؛ و معلوم‏‎ ‎‏نیست که توبۀ حقیقی هم باشد.(235)‏

‏16 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

کوشش برای لکه دار کردن نهضت 

‏قلمهای مسمومی که در داخل و خارج الآن مشغول توطئه هستند و‏‎ ‎‏می بینند که منافع خودشان و اربابانشان از دست رفته، و باید یک‏‎ ‎‏فکری بکنند که اوضاع را منقلب کنند، آنها مشغول این هستند که‏‎ ‎‏یک چیزی ببینند، این را اضافه کنند و آن قدر که می توانند باد بزنند‏‎ ‎‏به آن تا این نهضت را لکه دار کنند.(236)‏

‏26 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

انتقاد کینه توزانه 

‏مع الأسف بعضی از نویسندگان و گویندگان به جای انتقاد سالم و‏‎ ‎‏هدایت مفید، با انتقاد کینه توزانه می خواهند افراد جامعه را به‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی بدبین کنند. اینان به جای انتقاد سازنده به‏‎ ‎‏فحاشی پرداخته و به جای نهی از منکر، خود مرتکب منکر‏‎ ‎‏می شوند. خداوند آنان را هدایت فرماید.(237)‏

‏22 / 11 / 59‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 170

قلمها به دنبال اسارت مردم 

‏قلمهایی که در این باب می نویسند، و عُقده های خودشان را‏‎ ‎‏می خواهند با قلم خودشان صاف کنند یا می خواهند همان بساط‏‎ ‎‏شاهنشاهی یا نظیر او یا بدتر از او را دوباره در ایران بیاورند، و به‏‎ ‎‏مَسْند قدرت خودشان بنشینند و مردم را اسیر خودشان کنند، این‏‎ ‎‏قلمها که می گویند که محتوا تغییری نکرده همان است، منتها یک‏‎ ‎‏اسمی آن وقت داشت، اسمش رژیم شاهنشاهی بود، حالا هم‏‎ ‎‏همان رژیم شاهنشاهی است لکن اسمش عوض شده؛ خوب،‏‎ ‎‏می رویم در خیابانهای تهران و سایر شهرستانها و در خیابانهایی که‏‎ ‎‏از تهران تا شمیرانات کشیده شده در زمان شاهنشاهی و حالا هیچ‏‎ ‎‏فرقی نکرده لفظش تغییر کرده؟! همان عشرتکده ها الآن در‏‎ ‎‏سرتاسر این خیابانها و این شمیرانات و جاهای دیگر همانها‏‎ ‎‏هست، و همان مشروب فروشیها در همۀ ایران هست، و همان‏‎ ‎‏مراکز فساد در همه جا هست، و همان سینماها با آن وضع هست،‏‎ ‎‏لکن ما اسمی عوض کرده ایم، واقعیت هیچ تغییری نکرده، همان‏‎ ‎‏واقعیت است، و ما اسمش را عوض کردیم؟! مسأله اینطوری‏‎ ‎‏است؟! این نویسنده ها کی را می خواهند بازی بدهند؟ این ملتی را‏‎ ‎‏که خودشان حاضر بودند، از اول تا حالا در صحنه بودند. ملت‏‎ ‎‏کنار گذاشته نشده بود، و یک دسته ای حکومت کند و یک دسته ای‏‎ ‎‏مقدرات اینها را به دست بگیرد و اینها را اصلاً از هیچ امری آگاه‏‎ ‎‏نکند. ملت همین ملتی بودند که آگاهانه آمدند به میدان و آگاهانه‏‎ ‎‏بچه هایشان را، جوانهایشان را، از دست داده اند، برادرانشان را از‏‎ ‎‏دست داده اند، و آگاهانه یک رژیم طاغوتی را به یک رژیم‏‎ ‎‏طاغوتی دیگر تبدیل کرده اند. الآن شما از آن مشروب فروشیها در‏‎ ‎‏خیابانها فراوان می بینید، اسمش را عوض کرده اند؟! آن مراکز‏‎ ‎‏فساد در همۀ ایران مثل زمان شاهنشاهی هست، منتها در عین‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 171

‏حالی که آنها هست شما اسمش را عوض کرده اید؟!(238)‏

‏ ‏

‏27 / 11 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

فریب و دلسردی و اهانت به مردم

‏اینطوری است که آن آقایان توی خانه هایشان می نشینند و‏‎ ‎‏می نویسند، یا گاهی برای رفقایشان می گویند، و گاهی توطئه ها‏‎ ‎‏دارند ـ که از آن توطئه ها هم بی خبر خیلی نیستیم. مسئله اینطوری‏‎ ‎‏است آن مرضشان را بگویند. بیمارند اینها! آن مرض واقعی که‏‎ ‎‏دارند بگویند. مرض واقعی این است که اسلام آمد منافع ما را از‏‎ ‎‏دستمان گرفت. ما از اسلامی که منافعمان را، منافع مادیمان را از‏‎ ‎‏دست بگیرد بیزاریم! من نه اینکه اعتقادم این باشد که شما آقایان و‏‎ ‎‏همۀ ملت ما از این مطالبی که من امروز گفتم بی اطلاع باشند، لکن‏‎ ‎‏تذکرش خوب است. ممکن است در بین این جمعیتهای زیادی که‏‎ ‎‏هستند بعضیها توجهشان درست نباشد و بازی بخورند از این‏‎ ‎‏بازیگرها. این نویسنده ها بازیگرند! این قلمهایشان قلمهای‏‎ ‎‏بازیگری است. اینها با هر حیله ای که هست می خواهند این ملت‏‎ ‎‏را دلسرد کنند، و به این ملت بگویند که تغییری نکرده، همان بوده‏‎ ‎‏است که هست. حالا هم همۀ این ارگانها همان است؛ و شما که‏‎ ‎‏جمع شده اید و رأی داده اید به رئیس جمهور و رأی داده اید به‏‎ ‎‏جمهوریت اسلامی و رأی داده اید به وکلای خودتان، همانها را‏‎ ‎‏شما آورده اید و سرکار گذاشته اید! همان بساط سابق است! اینها‏‎ ‎‏هم همان کارها را دارند انجام می دهند. این را همه می دانید‏‎ ‎‏دروغش را، لکن من خوف این را دارم که بعضیها توجه نداشته‏‎ ‎‏باشند، بعضی مسائل را باور کنند. و باز من تکرار می کنم...‏

‏     این قلمها می خواهند ملت را دلسرد کنند. در عین حالی که‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 172

‏ملت خودش وارد عمل هست، لکن باز احتیاطاً آنها حرف‏‎ ‎‏می زنند، منتشر هم می کنند، به افراد می گویند که نه، خبری نشده‏‎ ‎‏است! جمهوری اسلامی هم کاری از آن نیامد! اسلام هم از آن‏‎ ‎‏کاری نمی آید! تا همینها در خارج منعکس بشود، آنهایی که در‏‎ ‎‏خارج هستند و بی اطلاعند از وضع ایران باورشان بیاید. آنها‏‎ ‎‏دلشان را خوش می کنند به اینکه بگذارید خارجیها باور کنند؛‏‎ ‎‏شاید یک فَرَجی برای این ستمکارها پیدا بشود و ایران به آن حال‏‎ ‎‏برگردد، واینها هم مشغول بشوند به آن کارهایی که دلشان‏‎ ‎‏می خواست بکنند.‏

‏     من اینکه شما را زحمت دادم و این واضحات را برای شما‏‎ ‎‏گفتم، برای این است که توجه داشته باشید که این انگلهایی که‏‎ ‎‏می خواهند نباشد اسلام و می خواهند نباشد نظام جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و از این صدمه دیدند، در بین مردم، در بین جوانها، در بین‏‎ ‎‏مدارسی که هست، افتاده اند و از این حرفها می زنند. این بزرگتر‏‎ ‎‏اهانتی است که به یک ملت می کنند که ملت خودش با دست‏‎ ‎‏خودش یک طاغوت را کنار گذاشته، و یک طاغوت را به جای او‏‎ ‎‏گذاشته! این اهانت بزرگی است به خود ملت. برای اینکه کسی‏‎ ‎‏نیامده با زور، جمهوری اسلامی را تحمیل کند به شما.‏

‏     خود شما رفته اید و رأی داده اید. تقریباً بیست و دو میلیون از‏‎ ‎‏جمعیت ما رأی داده. این بیست و دو میلیون غرضشان این بوده‏‎ ‎‏است که جمهوری اسلامی یک لفظی باشد و همان رژیم سابق‏‎ ‎‏شاهنشاهی در کار باشد؟! یا خیر، این بیست و دو میلیون را‏‎ ‎‏بعضیها بازی داده اند که بیایید رأی بدهید، و اینها نظرشان این بود‏‎ ‎‏که جمهوری اسلامی همان بساط شاهنشاهی باشد، و بیست و دو‏‎ ‎‏میلیون جمعیت را یکی دو نفر یا صد نفر یا دویست نفر بازی‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 173

‏داده اند و برده اند پای صندوق ها؟! بزرگتر اهانتی به یک ملت این‏‎ ‎‏است که به ملت بگویند که تو بازی خورده ای از چند نفر آدم! آن‏‎ ‎‏چند نفر آدم چه کسانی هستند که این ملت را بازی داده اند؟‏

‏     در هر صورت، گوشها و چشمها باید باز باشد. خیال نکنید که‏‎ ‎‏خارجیها با وساطت انگلهای داخلی شان از ما دست بردارندبه این‏‎ ‎‏زودی.(239)‏

‏27 / 11 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

یجاد دشمنی میان گروههای تأثیرگذار ملت 

‏رژیم سابق از شاعران و نویسندگان و سخنگویان و شایعه سازان و‏‎ ‎‏روزنامه نگاران وابسته برای تفرقه بین این دو گروه‏‎[7]‎‏ استفاده‏‎ ‎‏می کردند، که متأسفانه آنچنان در این امر موفق شدند که این دو‏‎ ‎‏قشر دشمن سرسخت یکدیگر شدند، و رفت و آمد هر گروه در‏‎ ‎‏محیط دیگری ممنوع اعلام شده بود، و هیچ یک چشم دیدن‏‎ ‎‏دیگری را نداشت. و این اختلاف را رضا خان و پسرش دامن زدند‏‎ ‎‏تا کشور ایران را در تمامی ابعاد وابسته به قدرتها کردند، و آنچنان‏‎ ‎‏مردم را از خود و فرهنگ خود و فرهنگ غنی اسلام بیگانه کردند‏‎ ‎‏که در هر چیز، خود را به بیگانگان محتاج و خویشتن را فاقد همه‏‎ ‎‏ارزشها می دانستند. و این فاجعه موجب گردید تا کشور و اسلام‏‎ ‎‏بزرگ را عقب نگه دارند و به سر این کشور و ملت، آن آمد که همه‏‎ ‎‏می دانید که جبران آن محتاج به فعالیت همه جانبۀ شبانه روزی‏‎ ‎‏ملت و دولت و شما می باشد. و امید است تا با هماهنگ شدن‏‎ ‎‏همگان و راهنماییهای متفکران و عالمان متعهد و بیرون راندن‏‎ ‎‏یأس و ناامیدی از خود و یافتن خویشتن خویش و فرهنگ عظیم‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 174

‏خود، بزودی به استقلال کامل دست یابیم، و ملت مظلوم بتواند به‏‎ ‎‏مدارج عالیۀ معنوی و مادی خود برسد.(240)‏

‏1 / 7 / 61‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 175

  • ) گروههای مارکسیستی.
  • ) آقای حسینعلی منتظری.
  • ) آقای سید محمود طالقانی.
  • ) شهید سید محمدرضا سعیدی که در زندان شاه بر اثر شکنجۀ مأموران ساواک به شهادت رسید.
  • ) امیرعباس هویدا، نخست وزیر رژیم شاه.
  • ) نعمت الله نصیری، رئیس ساواک در رژیم شاه.
  • ) منظور، دانشگاهی و روحانی است.