بخش اول اقشار فرهنگی ـ آموزشی

ب) روشنفکران وابسته و غربزده

ب) روشنفکران وابسته و غربزده 

‏ ‏

‏ ‏

بی اطلاعی از قرآن و سنت 

‏بنابراین اسلام را [معرفی کردند] به اینکه اولاً مکتبش بیش از‏‎ ‎‏اینکه یک نمازی خوانده بشود و یک روزه ای گرفته بشود و اینها‏‎ ‎‏نیست و کاری به زندگی مردم ندارد، کاری به دنیای مردم ندارد؛ و‏‎ ‎‏از آن طرف روحانیون را معرفی کردند که قدرتها اینها را روی کار‏‎ ‎‏آوردند برای اینکه افیون باشند از برای جامعه. اینها مردم را‏‎ ‎‏خواب کنند، سست کنند، که اگر آنها ببرند [اموال مردم] را، اینها‏‎ ‎‏نتوانند حرف بزنند؛ یعنی دیگر مردم را نگذارند حرف بزنند. اینها‏‎ ‎‏خواب کنند مردم را و آنها ... اموالشان را ببرند. این را اینقدر تبلیغ‏‎ ‎‏کردند و گفتند که حتی بعض روشنفکرهای ما هم که بی اطلاع از‏‎ ‎‏قرآن و سنت بودند، باورشان آمده است؛ و آنها هم دنبال کردند و‏‎ ‎‏هم نفس شدند با آنها.(109)‏

‏23 / 7 / 57‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 73

غفلت از معنویات

‏حالا ابتلای اسلام اینطور شده است که جوانهای ما، جوانها و‏‎ ‎‏روشنفکرها و اشخاصی که دانشمندان بالا هستند و علوم طبیعی‏‎ ‎‏را یاد گرفته اند، اینها کوشش دارند به اینکه تمام آیات قرآنی و‏‎ ‎‏روایات را برگردانند به همین امور طبیعی [و‏‎ ‎‏]از معنویات غافل‏‎ ‎‏بشوند؛ حتی آیاتی که راجع به امور معنوی است آن را برگردانند‏‎ ‎‏به یک امور طبیعی و عادی. اینها هم توجه به اسلام دارند و غافل‏‎ ‎‏هستند؛ یعنی یک ورقش را خوانده اند، یک ورقش را از آن غافلند.‏‎ ‎‏و این دو طایفه اسلام را به تمام معنی نشناختند که اسلام چی‏‎ ‎‏است. اسلام نه دعوتش به خصوصِ معنویات است و نه دعوتش‏‎ ‎‏به خصوصِ مادیات است، هر دو را دارد؛ یعنی اسلام و قرآن کریم‏‎ ‎‏آمده است که انسان را به همۀ ابعادی که انسان دارد بسازند او را،‏‎ ‎‏تربیت کنند او را.(110)‏

‏6 / 8 / 57‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏الآن هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما‏‎ ‎‏درست می کنند، باز حرفها همان حرفهای غربزدگی است؛ همان‏‎ ‎‏حرفهاست. همان حرفهایی که در زمان طاغوت وقتی جمع‏‎ ‎‏می شدند دور هم می گفتند، حالا هم باز همان حرفها را می زنند. از‏‎ ‎‏وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون‏‎ ‎‏نمی آییم. آن گوینده شان ـ که خدا رحمتش کند ـ حالا فوت شده‏‎ ‎‏است گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد! یکی از‏‎ ‎‏معاریف‏‎[1]‎‏ اینها [می گوید] که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد.‏‎ ‎‏اینطور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود. صورت‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 74

پنجاه سال غربزدگی روشنفکران وابسته 

‏صورت یک آدم، مثل سایر مردم؛ ولی محتوا محتوای وابسته. ‏

‏     به این زودیها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این‏‎ ‎‏قشرهای «آزادی» طلب را از آن محتوایی که در [مغز]شان پنجاه‏‎ ‎‏سال، سی سال، بیست سال تزریق شده است و تهی کردند‏‎ ‎‏خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این‏‎ ‎‏زودی، نمی شود اصلاحشان کرد. یک فرهنگ تازه می خواهد؛‏‎ ‎‏یک فرهنگ متحول می خواهد؛ که حالا از اول بچه های ما را بار‏‎ ‎‏بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی، استقلالی، یک فرهنگی‏‎ ‎‏که مال خودمان باشد. (111)‏

‏ ‏

‏9 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

میوه چینی از دستمایۀ ملت خون داده 

‏این ملت اینقدر خون داده است، اینقدر زحمت کشیده است، شما‏‎ ‎‏آن کنارها نشستید تماشا کردید. مثل بسیاری از این روشنفکرها آن‏‎ ‎‏کنار نشستند تماشا کردند. این جوانهای ما از دانشگاهی و از ـ‏‎ ‎‏عرض می کنم که ـ جنوب شهری و از اینها ریختند و کارها را انجام‏‎ ‎‏دادند، حالا که کارها را انجام دادند، اینها از آن طرف مرزها‏‎ ‎‏راه افتاده اند و آمده اند اینجا و با تذکره های نمی دانم درست و غیر‏‎ ‎‏درست. (112)‏

‏23 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

تلاش برای برگرداندن رژیم سابق 

‏اگر آن طرح‏‎[2]‎‏ را ما بخواهیم از این روشنفکران غربزده، که بعضی‏‎ ‎‏از این قشرهای روشنفکر هستند، از این مزدوران با توجه، از‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 75

‏آنهایی که می خواهند رژیم سابق را برگردانند و یا شبیه آن را، از‏‎ ‎‏آنهایی که از آن طرف مرزها به آنها کمک می شود، از آنهایی که‏‎ ‎‏مزد می دهند به کارگرها که کار نکنند، از آنهایی که اسلام را کهنه‏‎ ‎‏می دانند، از آنهایی که از اسلام می ترسند، اگر ما بخواهیم تعویق‏‎ ‎‏بیندازیم و آنطوری که آنها با شیطنت طرح کردند و مع الأسف‏‎ ‎‏بعض از اشخاصی که حسن نیت دارند باورشان آمده است، باید‏‎ ‎‏برای اسلام فاتحه بخوانیم؛ باید برای کشور خودمان فاتحه‏‎ ‎‏بخوانیم.(113)‏

‏ ‏

‏25 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

ادعای عدم جامعیت دین اسلام!

‏روشنفکرانی که از اسلام بی اطلاع هستند و نمی دانند اسلام‏‎ ‎‏چیست، هر وقت ما خواستیم قانون اساسی جمهوری یا جمهوری‏‎ ‎‏دمکراتیک را تدوین کنیم، شما آقایانی که حقوقدان هستید، شما‏‎ ‎‏آقایان روشنفکر غربی، صلاحیت دارید که نظر بدهید؛ لکن ما هر‏‎ ‎‏وقت خواستیم قانون اسلامی بنویسیم، خواستیم مسائل اسلام را‏‎ ‎‏طرح بکنیم، شما صلاحیت ندارید. شما از اسلام اطلاعی ندارید.‏‎ ‎‏شما اسلام را می گویید برای این زمان نیست! برای اینکه اسلام را‏‎ ‎‏نمی دانید؛ برای اینکه اعتقاد ندارید که آنکه قانون اسلام را آورده‏‎ ‎‏است خداست. خداست که محیط بر همه چیزهاست؛ بر همۀ‏‎ ‎‏اعصار است. قرآن است که کتاب همۀ اعصار است. دستورات‏‎ ‎‏رسول اللهاست که برای همۀ اعصار است. شما اطلاعی نه از قرآن‏‎ ‎‏دارید و نه از سنت دارید و نه از اسلام؛ و ما به شما اجازه‏‎ ‎‏نمی دهیم که دخالت در معقولات کنید. بله، در بعض مسائل‏‎ ‎‏اداری، در بعض مسائل اجرایی، شما هم حق نظر دارید؛ لکن‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 76

‏عمده این است که شما نمی خواهید یک قانون اساسیِ اسلامی‏‎ ‎‏باشد.(114)‏

‏25 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

روشنفکران و مردم

‏بهترین طریقی که اصلاً در دنیا هم سابقه ندارد یعنی به استثنای آن‏‎ ‎‏جهتش که خود مردم وکلایشان را تعیین می کنند، رفراندم سابقه‏‎ ‎‏دارد؛ و بررسی قانون اساسی هم ـ با خبره ـ با اهل خبره، این هم‏‎ ‎‏سابقه دارد در فرانسه ای که، به قول شماها، یعنی به قول همین‏‎ ‎‏روشنفکرها، مهد آزادی و مهد دمکراسی است، سابقه دارد و این‏‎ ‎‏بهتر از آن است؛ برای اینکه آنجا از وزرا و از نخست وزیری و از‏‎ ‎‏اشخاصی که منتخب مردم نبوده است با چند نفر هم از منتخبین‏‎ ‎‏مردم، اینها با هم جمع شدند. این منتخبین در غیر این جهت، آنها‏‎ ‎‏هم منتخب برای این جهت نبودند. مجلس شورا و مجلس سنا‏‎ ‎‏منتخب برای نگاه کردن در قانون اساسی نبوده؛ انتخاب کرده اند،‏‎ ‎‏اما نه انتخاب برای قانون اساسی منتخبین آنها که انتخاب قانون‏‎ ‎‏اساسی هم برای قانون اساسی نبوده، از وزرا و از امثال اینها یک‏‎ ‎‏گروههایی جمع شدند با هم، تدوین کردند؛ اینکه تدوین شد؛ به‏‎ ‎‏آرای عمومی گذاشتند. عموم که رأی دادند، این تمام شد. این بهتر‏‎ ‎‏است، که به اصطلاح شما دیگر بالاترین دمکراسی در دنیا و مهد‏‎ ‎‏آزادی اینطور درست کرده است، یا اینکه حالا ایران، که شماها‏‎ ‎‏روشنفکرها اعتقادتان این است که یک مملکتی است که مردمش‏‎ ‎‏هیچ نمی فهمند! ـ عرض می کنیم ـ همچو اهانت می کنید به مردم،‏‎ ‎‏همچو خودتان را باختید در مقابل غرب، که خیال می کنید ما هیچ‏‎ ‎‏چیز نداریم و آنها همه چیز دارند. حالا آن بهتر است، یا این بهتر‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 77

‏است؟ در همان معنایی که مهدِ ـ عرض بکنم ـ آزادی و اساس‏‎ ‎‏دمکراسی است آن بهتر است، یا که آنی که می خواهد بررسی کند‏‎ ‎‏در قانون اساسی [که‏‎ ‎‏]منتخب خود مردم باشد، آن هم بعد از‏‎ ‎‏اینکه تصویب شد خود مردم رأی بدهند، آنها آنی که بهترین‏‎ ‎‏طریقش به خیال آنها بوده، این است که یک اشخاص دیگری این‏‎ ‎‏را بررسی بکنند که مبعوث از مردم نیستند؛ و بعد مردم خودشان‏‎ ‎‏رأی بدهند. ما می گوییم نه، آنی هم که می خواهد بررسی بکند،‏‎ ‎‏آن هم مبعوث از مردم؛ بعد هم خود مردم رأی بدهند. دیگر بهتر‏‎ ‎‏از این چیزی اصلاً نیست. و این نق ها هم جز اینکه یا اظهار‏‎ ‎‏فضیلت است ـ که هیچ مضایقه ای نیست ـ یا خدمت به این است‏‎ ‎‏که نگذارند درست بشود؛ بلکه این پالیزبان ـ ‏‎[3]‎‏ نمی دانم ـ و این‏‎ ‎‏اویسی،‏‎[4]‎‏ و اینها که در سرحدات دارند فتنه می کنند، بلکه‏‎ ‎‏بتوانند؛ لکن آقایان باید بدانند دیگر گذشت، نمی توانند و‏‎ ‎‏نمی شود اینچنین چیزی.(115)‏

‏30 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

غفلت از نتایج سوء گروه گرایی

‏مع الأسف روشنفکرهای ما هم غافلند از این معنا؛ غیر از آنهاشان‏‎ ‎‏که خائنند. یک دسته خائنند که با حساب کار می کنند و برای غیر‏‎ ‎‏کار می کنند؛ و بیشتر غافلند از مطلب. گروه گروه، صد گروه ـ صد‏‎ ‎‏بیشتر ـ مثل اینکه بود صد گروه تا حالا درست شده است! در این‏‎ ‎‏دو ماهی که شما به پیروزی رسیدید، که با اتحاد به پیروزی‏‎ ‎‏رسیدید، حالا آن انسجام دارد باز می شود؛ دارد از هم باز می شود.‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 78

‏گروه گروه می شوند؛ هر گروهی جدای از هم؛ حسابشان جدای از‏‎ ‎‏هم؛ قلمشان مخالف با هم؛ قدمشان مخالف با هم. نتیجه چه‏‎ ‎‏می شود؟ نتیجه [این] می شود که همان طوری که سابقاً و در این‏‎ ‎‏پنجاه و چند سال، به واسطۀ این اختلافات ما نتیجه برده اند،‏‎ ‎‏دوباره همان مسائل پیش بیاید و همان اختلافات موجب این بشود‏‎ ‎‏که آنها باز بیایند و برگردند به حال اول؛ و لااقل یک رژیمی‏‎ ‎‏دست نشاندۀ امریکا بیاید، ولو اسمش رژیم سلطنتی نباشد؛ یک‏‎ ‎‏رژیمی بیاید دمکراتیک باشد، اما نوکر امریکا.(116)‏

‏6 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

روشنفکران منحط

‏ملت ما مقدراتشان را دست این اشخاصی که به اصطلاح خودشان‏‎ ‎‏روشنفکر [نسپرند] نه هر روشنفکری. روشنفکرها بسیاری شان‏‎ ‎‏خوبند. آنهایی که علاقه ای به اسلام ندارند. اینها هم از گفتار و‏‎ ‎‏اعمال سابق و لاحقشان معلوم می شود که اینها چه هستند. ‏

‏     در تمام این مدتی که همۀ این ملت فریاد می کردند جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، این بیچاره ها برای «تقیه» هم یک دفعه نگفتند جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی! اینها از اسم اسلام همچو می ترسند که شیطان از بسم الله !‏‎ ‎‏می ترسند ... و حق هم دارند بترسند؛ برای اینکه اسلام جلوی‏‎ ‎‏شهوات را می گیرد.(117)‏

‏7 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

روشنفکران غربزده

‏می خواستند که اسلام را غیر از آنی که هست به مردم نمایش‏‎ ‎‏بدهند؛ و خود این مردمی که در اینجاها زندگی می کنند و عقاید‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 79

‏اسلامی دارند اینها را از اسلام منحرف کنند و اسلام را پیش آنها‏‎ ‎‏کوچک کنند و بد نمایش بدهند. و مع الأسف از تفالۀ آنهایی که این‏‎ ‎‏مسائل را چشم بسته قبول کرده اند حالا هم موجود است. الآن هم‏‎ ‎‏اشخاصی پیدا می شوند که از همانها ارتزاق فکری کرده اند، بدون‏‎ ‎‏اینکه اصلاً از اسلام اطلاعی داشته باشند و احکام اسلام را،‏‎ ‎‏حکومت اسلامی را، رژیم اسلام را اصلاً بدانند چیست. همین که‏‎ ‎‏غربیها راجع به اسلام بدبین هستند و تبلیغات کرده اند، اینها هم،‏‎ ‎‏برای اینکه بگویند ما روشنفکر هستیم، دنبال آنها رفتند و از اصل‏‎ ‎‏اسلام انتقاد کرده اند! الآن هم شما در همین قشرهایی که به اسم‏‎ ‎‏روشنفکر هستند اشخاصی را می بینید ـ نه همه، در اینها اشخاص‏‎ ‎‏متفکر خوب زیاد است ـ اما باز شما در بین اینها اشخاصی را‏‎ ‎‏می بینید که این اشخاص در همین جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏«اسلامی»اش را نمی خواستند. می گفتند جمهوری باشد؛‏‎ ‎‏جمهوری دمکراتیک باشد. این دنبالۀ آن تزریقاتی بود که آنها‏‎ ‎‏کردند؛ تبلیغاتی بود که خارجیها کردند؛ و اینها گوش و چشم بسته،‏‎ ‎‏بدون اطلاع از اسلام، تسلیم آنها شدند و غربزده شدند. (118)‏

‏14 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

تبعیت از شعار «دین افیون جامعه است»!

‏«اصلِ دین، افیون است»!‏‎[5]‎‏ دین را اینها اینطور تبلیغات کردند؛ و‏‎ ‎‏مع الأسف در خود ایران و در جوانهای ما هم تأثیر گذاشت و‏‎ ‎‏گذاشته و در بعضی از این روشنفکرهای ما هم باز اثرش هست.‏‎ ‎‏اینها از همان تفاله هایند. حالا که حالا باز اثرش هم هست: دین‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 80

‏افیون است! افیون جامعه است! معنایش این است که دین آمده‏‎ ‎‏است که مردم را ـ یعنی دین را ـ درست کردند، همین قدرتمندها‏‎ ‎‏درست کردند، برای اینکه مردم را خواب کنند و آنها بچاپند! همان‏‎ ‎‏طوری که افیونی وقتی افیون کشید چرت می زند و دیگر توجه به‏‎ ‎‏چیزی ندارد، دین را هم اینها تبلیغ کردند که یک همچو چیزی‏‎ ‎‏است که قدرتمندها درست کردند که مردم توجه به دین بکنند [تا]‏‎ ‎‏مثل آدمی که افیون می کشد خواب بروند و آنها بیایند غارت کنند و‏‎ ‎‏از بین ببرند. راجع به دین اینطور گفتند. کشاندندش [به] اسلام که‏‎ ‎‏قدرتمندتر دین می بود همین حرفها را کشاندندنش به اسلام:‏‎ ‎‏اسلام برای 1400 سال پیش خوب است. این را بعضی از‏‎ ‎‏اشخاصی که از تفاله های آنها ماندند حالا هم باز این را می گویند:‏‎ ‎‏«نمی شود همه احکام اسلام الآن تحقق پیدا بکند. این مالِ سابق‏‎ ‎‏است، مالِ حالا نیست.»! و از این حرفهایی که همینها گاهی‏‎ ‎‏می زنند و گاهی هم نفهمیده، اکثراً هم شاید از روی نفهمی‏‎ ‎‏می زنند؛ نه اینکه عداوت دارند. (119)‏

‏14 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

ایجاد تشتت و اختلاف با قلمهای مسموم

‏با اختلافاتی که پیدا بشود و اشخاص روشنفکر، اشخاص صاحب‏‎ ‎‏قلم، اشخاص صاحب اطلاع و فکر، اینها آدم بعضی شان را‏‎ ‎‏می بیند که قلمها را برمی دارند هر چه دلشان می خواهد می نویسند‏‎ ‎‏و موجب تشتت می شوند. همین هم که می گویند وحدت،‏‎ ‎‏وحدت، وحدت، همینها وقتی که قلم دستشان می گیرند و مطلب‏‎ ‎‏می نویسند، یک وقت دیدیم که حمله کردند به یک مسأله ای از‏‎ ‎‏مسائل که مردم به آن مسأله علاقه مند هستند و ایجاد اختلاف‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 81

‏می کنند. چرا باید اینطور باشد؟! اگر اینها واقعاً راست می گویند که‏‎ ‎‏ما مملکت را می خواهیم، ملت را می خواهیم، استقلال را‏‎ ‎‏می خواهیم، چرا باید اینطور باشد که قلمهایشان برخلاف مسائلی‏‎ ‎‏است که ادعا می کنند؟! اولِ کلام می گویند باید این مملکت با هم‏‎ ‎‏متحد باشد، آخر کلامشان می بینید که یک کلمه ای گفته است که‏‎ ‎‏اسباب تشتت می شود! (120)‏

‏31 / 4 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

توطئه روشنفکران غربزده به اسم آزادی

‏بله، ما مرتجع هستیم، شما روشنفکر هستید. شما روشنفکرها‏‎ ‎‏می خواهید که ما به 1400 سال قبل برنگردیم. شما می ترسید که‏‎ ‎‏اگر ما جوانان را مثل 1400 سال قبل تربیت کنیم که با جمعیت کم،‏‎ ‎‏دو امپراتوری بزرگ را به باد داد. ما مرتجع هستیم؛ شمایی که‏‎ ‎‏می خواهید جوانان ما را به تعلیمات غربی بکشید، نه آن تعلیماتی‏‎ ‎‏که خودشان دارند، آن تعلیماتی که برای ممالک استعماری دارند،‏‎ ‎‏شما روشنفکر هستید! شما که آزادی می خواهید، آزادی همه‏‎ ‎‏چیز، آزادی فحشا، همۀ آزادیها را می خواهید، شما روشنفکر‏‎ ‎‏هستید! آزادی که جوانهای ما را فاسد کند، آزادی که راه را برای‏‎ ‎‏مستکبرین باز کند، آزادی که ملت ما را تا آخر به بند بکشد. شما‏‎ ‎‏این آزادی را می خواهید، و این دیکته ای است که از خارج به شما‏‎ ‎‏شده است.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏     شما حدود آزادی را، برای آن چیزی قائل نیستید. شما بی بند و‏‎ ‎‏باری را «آزادی» می دانید. شما فساد اخلاق را آزادی می دانید.‏‎ ‎‏شما فحشا را آزادی می دانید. ما شما را آزاد گذاشتیم و خودتان را‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 82

‏به فحشا کشیدید؛ به بدتر از فحشا کشیدید، آبروی خودتان را‏‎ ‎‏بردید پیش ملت. ما شما را آزاد گذاشتیم و قلمهای مسموم شما‏‎ ‎‏توطئه گران مملکت ما را می خواست به باد بدهد؛ با اسم‏‎ ‎‏دمکراتی، با اسم آزادیخواهی، با اسم روشنفکری؛ با اسمهای‏‎ ‎‏مختلف. خائنان در این مملکت با دست باز شروع کردند به‏‎ ‎‏فعالیت و توطئه چینی. همین خائنها غائله های کردستان را به وجود‏‎ ‎‏آوردند و همین خائنها هستند که برای توطئه گرها عزا می گیرند.‏‎ ‎‏آنهایی که جوانهای ما را سر بُریدند حرفی نیست؛ آنهایی که‏‎ ‎‏جنایتکاران را قصاص می کنند برایشان [نوحه] می گیرند؟! ما که‏‎ ‎‏می خواهیم مملکت خودمان را از دست جنایتکاران، از دست‏‎ ‎‏خیانتکاران، از دست چپاولگران، نجات بدهیم، ما سلب آزادی‏‎ ‎‏کردیم! البته آزادی که منتهی بشود به فساد، آزادی ای که منتهی‏‎ ‎‏بشود به تباهی ملت، به تباهی کشور، آن آزادی را نمی توانیم‏‎ ‎‏بدهیم. آن آزادی ای است که شماها می خواهید آن آزادی است که‏‎ ‎‏می خواهید جوانهای ما را بی تفاوت بار بیاورید، هر چه هر جا‏‎ ‎‏بشود و هر که هر کاری بکند؛ دولتهای بزرگ، تمام منافع ما را‏‎ ‎‏ببرند و آنها مشغول عشرت باشند. عشرتخانه ها درست کرده اند،‏‎ ‎‏بارها درست کردند، سینماها درست کردند، دامن زدند به آن،‏‎ ‎‏مخلوط کردند جوانهای زن و مرد را با هم و به فساد کشیدند هر دو‏‎ ‎‏را با اسم «آزادی». مملکت ما را بردند، و اینها که آزاد بودند و به‏‎ ‎‏آزادی عمل کردند بی تفاوت بودند. همین روشنفکرها هم‏‎ ‎‏بی تفاوت بودند، همین دمکراتها هم بی تفاوت بودند، همین‏‎ ‎‏احزاب هم بی تفاوت بودند.‏

‏     آنها که مملکت ما را نجات دادند همین تودۀ جمعیت است؛‏‎ ‎‏همین دانشگاهیهای عزیزند؛ همین طلاب علوم دینیۀ عزیزند؛‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 83

‏همین علمای بلادند؛ همین تجار و کسبۀ بلاد هستند؛ این جوانها،‏‎ ‎‏همین کارگر است، همین کشاورز است، اینها مملکت ما را نجات‏‎ ‎‏دادند؛ و اکنون شما با اسم آزادی و آزادیخواهی و دمکراسی و کذا‏‎ ‎‏می خواهید این مردم را دوباره برگردانید به حال اول و آنها را‏‎ ‎‏تحقیرکنید. آزاد بگذارید تا اینها هر کاری می خواهند بکنند، بعد‏‎ ‎‏از یک نسل دیگر یک انسان متعهد پیدا نشود در مملکت. این‏‎ ‎‏آزادی را شما می خواهید و این همان آزادی است که به شما الهام‏‎ ‎‏کرده اند و شما از خارج الهام گرفتید؛ و ما آزادی وارداتی را قبول‏‎ ‎‏نمی کنیم. ما باید این ملت را حفظ کنیم. ما باید این جوانان را حفظ‏‎ ‎‏کنیم. ما باید دست این جوانها را از تباهیها بکشیم و قدرتمند کنیم.‏‎ ‎‏ما انسان رزمنده می خواهیم. ما جوانهای حماسه جو می خواهیم.‏‎ ‎‏ما روشنفکر نمی خواهیم، این روشنفکر. البته در بین روشنفکرها،‏‎ ‎‏در بین طبقات تحصیلکرده، بسیار اشخاص صحیح هستند؛ لکن‏‎ ‎‏اینهایی که با قلم دارند بر ضد ملت قلمفرسایی می کنند و با قَدَم‏‎ ‎‏دارند بر ضد ملت اِقدام می کنند و اسلحه را به روی ملت کُرد عزیز‏‎ ‎‏ما کشیده اند، اینها سرکوب خواهند شد.(121)‏

‏2 / 6 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

تبلیغ آزادی به شیوۀ غربی 

‏این روشنفکرها و نویسنده ها و آزادیخواهها ـ نه همه شان،‏‎ ‎‏بسیارشان ـ یا توجه به این ندارند که این برنامه ها و آزاد گذاشتن‏‎ ‎‏این جوانها و این دخترها و این پسرها برای اینکه هر کاری دلشان‏‎ ‎‏می خواهد بکنند، این چه به سر این مملکت می آورد؛ یا توجه‏‎ ‎‏ندارند؛ یا می دانند و اجیر هستند؛ دنبال همان هستند. فریاد‏‎ ‎‏می زنند آی آزادی از بین رفت! آی آزادی! خوب آزادی از بین‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 84

‏رفت، چه شد؟ شرابخانه ها محدود شده یا گرفته شده؛ مراکز‏‎ ‎‏فحشا را جلویش را گرفتند ـ حالا تمامش هم باز معلوم نیست، من‏‎ ‎‏نمی دانم حالا پاکسازی شده یا نه ـ دیگر نمی گذارند این دختر و‏‎ ‎‏پسر تو دریا بروند لخت شوند با هم چه بکنند. اینها آزادی را این‏‎ ‎‏می دانند! و همان آزادی می دانند که از غرب دیکته شده برای ما؛‏‎ ‎‏نه پیش خودشان. پیش خودشان اگر اینطور بود، این ترقیات مادی‏‎ ‎‏را نمی کردند. دیکته شده [است] برای ممالک استعماری این نحو‏‎ ‎‏آزادیها. این آزادیها آزادیهای وارداتی است و این بی انصافها،‏‎ ‎‏طرفدار به قول خودشان «حقوق بشر»، و این بی انصافهای به قول‏‎ ‎‏خودشان نویسنده ـ همه شان را نمی گویم، بعضی شان را ـ و این‏‎ ‎‏بی انصافها، آزادیخواهها، این نحو آزادی را برای ما تبلیغ می کنند و‏‎ ‎‏تأکید می کنند بر آزادی ای که مملکت ما را به تباهی می کشد.(122)‏

‏17 / 6 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

خودباختگی و عدم اعتماد به نفس 

‏همۀ هستی ما را آنها ببرند و ما نفهمیم. بلکه بسیاری از ما به اینکه‏‎ ‎‏دست آنها حالا کوتاه شده ناراحت بشوند! حتی از آنهایی که‏‎ ‎‏مدّعی روشنفکری هستند. این برای این است که فکر این‏‎ ‎‏روشنفکر ـ همه را نمی گویم، بسیاری شان ـ فکر این الآن، دیگر‏‎ ‎‏فکر یک انسان شرقی نیست؛ فکر یک انسان اروپایی است،‏‎ ‎‏مغزش این است، قلمش قلم اروپایی است این نمی تواند یک کسی‏‎ ‎‏که فکرش اروپایی است فکر بکند که ما خودمان هم یک چیزی‏‎ ‎‏هستیم؛ ما خودمان آدم هستیم . اصلاً خود آدمیتِ خودمان را اینها‏‎ ‎‏منکرند! می گویند، ما چیزی نیستیم؛ ما نرسیدیم باز به آنجا.(123)‏

‏28 / 6 / 58‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 85

غرب معیار روشنفکری نیست

‏آقایان‏‎[6]‎‏ زودتر کار خودشان را انجام بدهند. و آنهایی که گمان‏‎ ‎‏می کنند که به اسم روشنفکری باید مخالفت بکنند با اموری که‏‎ ‎‏روشنفکرها، غربیها، قبول ندارند خطا می کنند.(124)‏

‏28 / 6 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

عدم اعتقاد عملی به اسلام و ملیت 

‏الآن هم در نویسنده های ما، در گوینده های ما، در روشنفکرهای‏‎ ‎‏ما، در غربزده های ما، این معنا هست که اسلام را نمی خواهند؛ و‏‎ ‎‏آنهایی که راست می گویند ملیت را می خواهند، وقتی هم از‏‎ ‎‏ملیتشان می خواهند اسم ببرند، از همین شاهها اسم می برند! از‏‎ ‎‏همین شاههایی که همه شان در تاریخ معلوم است چکاره‏‎ ‎‏بودند.(125)‏

‏ ‏

‏4 / 7 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

مخالفت با ولایت فقیه

‏به حرفهای آنهایی که برخلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را‏‎ ‎‏روشنفکر حساب می کنند و می خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند‏‎ ‎‏[اعتنا نکنید]. اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار‏‎ ‎‏نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا طاغوت.‏‎ ‎‏اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر‏‎ ‎‏مشروع است. وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او‏‎ ‎‏اطاعت طاغوت است؛... .‏

‏     شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی فهمند اسلام چه‏‎ ‎‏است؛ نمی فهمند فقیه چه است؛ نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 86

‏چه. آنها خیال می کنند که یک فاجعه به جامعه است! اینها اسلام را‏‎ ‎‏فاجعه می دانند، نه ولایت فقیه را. اینها اسلام را فاجعه می دانند،‏‎ ‎‏ولایت فقیه فاجعه نیست. ولایت فقیه، تَبَع‏‎[7]‎‏ اسلام است.(126)‏

‏12 / 7 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

تأثیرپذیری از تبلیغات خارجی 

‏مع الأسف نویسنده های ما، بعضی از روشنفکرهای ما، بعضی از‏‎ ‎‏نویسنده های ما، بعضی از اشخاصی که تحصیلکرده هستند، اینها‏‎ ‎‏هم یا این است که واقعاً از این حرفها و تبلیغاتی که در ظرف پنجاه‏‎ ‎‏سال اخیر زیاد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب؛ و‏‎ ‎‏یا بعضی از آنها با علم و اطلاع به اینکه مسأله اینطوری است دامن‏‎ ‎‏به آن می زنند؛ یعنی اجیر آنها هستند.(127)‏

‏14 / 7 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

تعارض با رأی اکثریت 

‏اینها از نظارت فقیه در امور می ترسند. می گویند قدرتمند می شود‏‎ ‎‏فقیه؛ وقتی قدرتمند شد، هرج و مرج می شود ـ و عرض می کنم که‏‎ ‎‏ـ از آن مسائل که می گویند؛ لکن مضایقه ندارند که مثلاً یک قدرتی‏‎ ‎‏دست نخست وزیر باشد؛ یا قدرتی دست رئیس جمهور باشد؛‏‎ ‎‏لکن معمِّم نباشد؛ غربی باشد، هرچه می خواهد باشد! منطق،‏‎ ‎‏تقریباً به حسب واقع این است، لکن صورت یک صورت دیگر‏‎ ‎‏است. ما می گوییم که شما می توانید که یک اقلیت ده نفر، صد نفر،‏‎ ‎‏هزار نفری می تواند که حالا بگوید ملت رأی داده است به‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی، لکن باید جمهوری باشد، نه اسلامی؟ این‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 87

‏«باید» یعنی چه؟ «باید این کار بشود! این «باید» [برای چیست؟]‏‎ ‎‏این صد نفر، هزار نفر، چکاره اند که در مقابل یک ملت «باید»‏‎ ‎‏می گویند؟ مجلس خبرگان را مردم تعیین کردند؛ تهران بیش از دو‏‎ ‎‏میلیون به مرحوم آقای طالقانی رأی دادند، بیش از دو میلیون به‏‎ ‎‏آقای منتظری رأی دادند؛ قریب دو میلیون به دیگران رأی دادند؛‏‎ ‎‏یک میلیون و چقدر به دیگران رأی دادند، اکثریت آوردند؛ در‏‎ ‎‏شهرهای دیگر هم اکثریت آوردند؛ اکثریت قاطع آوردند؛ و‏‎ ‎‏دیگران در اقلیت بودند؛ حالا که در اقلیت واقع شدند این آقایان‏‎ ‎‏روشنفکر و این آقایانی که ادعای دمکراسی می کنند، حالا که در‏‎ ‎‏اقلیت واقع شدند، می خواهند که بگویند نه، رأی اکثریت میزان‏‎ ‎‏نیست، باید منحل بشود!(128)‏

‏1 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

بی اطلاعی نسبت به مسائل روز

‏مع الأسف این روشنفکرها معلوم شد که اینقدر بی توجه به مسائل‏‎ ‎‏روز هستند و به مسائلی که مربوط به سرنوشتشان هست که‏‎ ‎‏مطالبی که در رادیو ـ تلویزیون، در مطبوعات منتشر شده است‏‎ ‎‏اینها نگاه نکردند؛ و فقط به نوشته بعض اشخاص مُفْسِد نگاه‏‎ ‎‏کردند؛ و بدون توجه خواستند ترتیب اثر بدهند. اینها توطئه‏‎ ‎‏نیست؟ اینها کشف از یک توطئۀ فاسد نیست که یک مسأله ای که‏‎ ‎‏اصلاً مطرح نشده است، نسبت بدهند که گذشت در قانون اساسی‏‎ ‎‏که زن هیچ حقی ندارد؟ در صورتی که اصلاً مطرح نشده است، و‏‎ ‎‏از اموری نیست که مربوط به قانون اساسی باشد. بیدار نمی شوند‏‎ ‎‏این جوانهای ما؟ این جوانهای زن و مرد ما بیدار نمی شوند که یک‏‎ ‎‏همچو توطئه هایی در کار هست؟ توجه نمی کنند که یک دروغ را‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 88

‏که بعد از یک روز کشف می شود، مع ذلک آنها منتشر می کنند و از‏‎ ‎‏جهالت اشخاص بهره برداری می کنند؟ به کجا باید گفت که شمایی‏‎ ‎‏که اینقدر به قول خودتان دانشمند و روشنفکر هستید به یک‏‎ ‎‏قانونی که سرنوشت شما بستگی به او دارد اینقدر بی عنایت‏‎ ‎‏هستید که نه روزنامه را نگاه کردید، نه رادیو را گوش کردید، نه‏‎ ‎‏رادیو ـ تلویزیون را! و همین طور بی جهت، اسباب این شد که ما را‏‎ ‎‏سرشکسته کنید که روشنفکرهای ما اینطور مردم هستند، اینطور‏‎ ‎‏جمعیت هستند که تحت تأثیر یک دروغی که بعد از یکی ـ دو روز‏‎ ‎‏فاش می شود واقع می شوند؛ و خودشان اینقدر بی اطلاعند که از‏‎ ‎‏گزارشها و از چیزهایی که می گذرد در مملکتشان هیچ توجه ندارند‏‎ ‎‏و هیچ اطلاع ندارند... .‏

‏     این اشخاصی که مدّعی این هستند که باید دمکراسی باشد و‏‎ ‎‏آن حرفهایی که می زنند، همین اشخاص با حکومت ملت دارند‏‎ ‎‏مخالفت می کنند؛ با همین ملتی که 98 و بیشتر درصد را رأی‏‎ ‎‏داشتند، با اینها دارند مخالفت می کنند؛ با همین مجلس خبرگانی‏‎ ‎‏که با آرای آنطور تعیین شدند، حالا اینها دارند باز مخالفت‏‎ ‎‏می کنند.‏

‏     اینها اصلاً اطلاعی ندارند که قضیۀ ولایت فقیه چی هست.‏‎ ‎‏اصلاً از ولایت فقیه سر درنمی آورند که اصلاً چه هست! در عین‏‎ ‎‏حالی که سر درنمی آورند، می نشینند می گویند اگر بنا باشد که‏‎ ‎‏ولایت فقیه بشود دیکتاتوری می شود، کذا می شود! مگر‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین ـ که ولیّ امور مردم بود ـ دیکتاتور بود؟ مگر خود‏‎ ‎‏پیغمبر که ولایت داشت دیکتاتور بود؟ مگر بگویند ولایت برای‏‎ ‎‏پیغمبر هم نیست؛ پیغمبر هم مثل سایر مردم! و از اینها بعید نیست‏‎ ‎‏این را بگویند. لکن جرأت نمی کنند بگویند. دیکتاتوری کدام‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 89

‏است؟ در اسلام همچو چیزی مطرح نیست. اسلام دیکتاتور را‏‎ ‎‏محکوم می کند. اسلام یک نفر فقیه را اگر بخواهد دیکتاتوری‏‎ ‎‏بکند از ولایت ساقطش می کند. چطور دیکتاتوری می گویید‏‎ ‎‏می کند اسلام و این حرفها را می زنید؟ اگر می دانید و می گویید،‏‎ ‎‏چرا باید در مخالف مسیر ملت سیر بکنید و این مسائل را بگویید؟‏‎ ‎‏اگر نمی دانید، چرا انسان ندانسته یک حرفی را بزند؟ همین‏‎ ‎‏بیخود بدون اینکه بفهمد چی هست مسأله، بیاید یک همچو‏‎ ‎‏مسائلی را بگوید.(129)‏

‏9 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

برچسب ارتجاع به روحانیت 

‏چاره نیست که ما تحمل کنیم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعی‏‎ ‎‏هستیم که دست خائنان را از مملکت قطع کردیم و ما ارتجاعیون‏‎ ‎‏آزادی را به مملکت برگرداندیم و ما ارتجاعیون استقلال را به‏‎ ‎‏مملکت خودمان برگرداندیم و ما ارتجاعیون دزدها را که بر ذخایر‏‎ ‎‏ما سلطه داشتند، از مملکت خودمان خارج کردیم و ما ارتجاعیون‏‎ ‎‏آزادی به همۀ قشرها دادیم؛ و بعد از اینکه معلوم شد، از بعضی‏‎ ‎‏دادگاهها به واسطۀ توطئه ای که شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام‏‎ ‎‏بدهند. ما باید تحمل کنیم این مسائل را و باید هم از همینهایی که‏‎ ‎‏در ایران هستند و به اسم روشنفکر یا به اسم نویسنده و امثال ذلک‏‎ ‎‏هستند و خرابکار هستند، این برچسبها را قبول کنیم.(130)‏

‏13 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

عدم درک اختیارات ولایت فقیه 

‏یکی از چیزهایی که مترتّب بر ولایت فقیه است و مع الأسف این‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 90

‏روشنفکرهای ما نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه، یکی اش هم‏‎ ‎‏تحدید این امور است. مالکیت را در عین حال که شارع مقدّس،‏‎ ‎‏محترم شمرده است، لکن ولیِ امر می تواند همین مالکیت‏‎ ‎‏محدودی که ببیند خلاف صلاح مسلمین و اسلام است، همین‏‎ ‎‏مالکیت مشروع را محدودش کند به یک حدّ معیّنی و با حکم فقیه‏‎ ‎‏از او مصادره بشود. (131)‏

‏ ‏

‏13 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

توطئه گری بعضی از روشنفکران 

‏اینها ماها را تجربه می کنند. مع الأسف در بین این روشنفکرهای‏‎ ‎‏ما، که بعضی شان مطلبشان معلوم شد، بین همینها جزء شاخصها‏‎ ‎‏همین آدمی بود که معلوم شد چکاره است. مع الأسف همینها باز‏‎ ‎‏از اینها تعریف می کنند. برای اینکه آن مغز عوض شده است. یک‏‎ ‎‏کسی که پنجاه سال مغزش را آنها تربیت کرده اند و از مغز انسانی‏‎ ‎‏بیرونش کردند، یک مغز غربی روی آن گذاشتند، این هر چه هم‏‎ ‎‏که ضربه از غرب به این مملکتش می خورد، به این کشور‏‎ ‎‏می خورد، باز هم از آنها تعریف می کند. باز هم دنبال این است که‏‎ ‎‏برگرداند. الآن بعضی از این مفسدها که از ایران بیرونشان کردند،‏‎ ‎‏رفتند در آنجا در پناه انگلستان، آنجا رفتند توطئه گری. برای اینکه‏‎ ‎‏باز برگردانند وضع را. باز همان مسائل را برگردانند مشغول توطئه‏‎ ‎‏هستند. اینجا هم روابط با آنها هست. از اینجا هم باز روابط هست.‏‎ ‎‏از اینجا روابط با امریکا هست. روابط اشخاص برای توطئه گری با‏‎ ‎‏امریکا هست. با انگلستان هم هست. ‏

‏ ‏

‏     می خواهند که ـ نقشه این است که ـ بعد از چند وقت دیگر‏‎ ‎‏همان مسائل را برگردانند. اینها هم خودشان را ملی می دانند و‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 91

‏خودشان را روشنفکر می دانند و خودشان را نسبت به این مملکت‏‎ ‎‏دلسوز می دانند.‏

‏     ما باید بیدار باشیم. ملت ما باید چشمهایش را باز کند. دو تا‏‎ ‎‏چشم هم قرض کند، با چهار تا چشم نظر کند که این اشخاصی که‏‎ ‎‏مشغول این کارها هستند، اینها چکاره اند. اینهایی که مشغول این‏‎ ‎‏توطئه ها هستند، اینها رفقاشان معاشرت می کند. باید درست‏‎ ‎‏توجه بکنند. و اگر درست توجه نکنند بتدریج ممکن است ما‏‎ ‎‏تحمیلمان بشود همان مسائل. البته نمی شود به این زودی.(132)‏

‏21 / 9 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

نان به نرخ روز خوردن برخی روشنفکران

‏اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز‏‎ ‎‏می خورند. اگر همین امروز هم مسأله خدای نخواسته برگردد،‏‎ ‎‏خواهید دید که همین قلم به دستها... ـ بعضی شان البته، بعضی شان‏‎ ‎‏هم متعهدند ـ همین بعضی از روشنفکرها، همین بعضی از قلم به‏‎ ‎‏دستها، همین بعض چیزنویسها، خواهید دید که همان مسائل‏‎ ‎‏سابق، و باز دعاگو و ثناگوی همان رژیم هستند. امروز چون اینجا‏‎ ‎‏بیشتر مردم به آن توجه دارند، آنها برای یک کسب اعتبار به اینجا‏‎ ‎‏متوجه شده اند، ولی قلوبشان اینجا نیست. فردا چنانکه یک ورقی‏‎ ‎‏دیگر پیش بیاید، آنها پای آن بیرق سینه می زنند. اینها سینه زنند!‏‎ ‎‏بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه می زنند، لکن به اسلام کار‏‎ ‎‏ندارند. بیرق کفر هم باز بلند بشود پایش سینه می زنند برای‏‎ ‎‏استفاده. امروز اگر امریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه برای امریکا‏‎ ‎‏می زنند. الآن که من اینجا ایستاده ام اشخاصی هستند که روابط با‏‎ ‎‏امریکا دارند. روابط دارند با کسانی که با امریکا روابط دارند. اینها‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 92

‏سینه زنند. پای هر عَلَمی سینه می زنند. به نظرشان فرقی نیست‏‎ ‎‏مابین عَلَم اسلام یا عَلَم کفر. آن کسبش را می خواهد بکند. او‏‎ ‎‏می خواهد اسم بلند کند. او می خواهد مردم او را به روشنفکری‏‎ ‎‏بشناسند. او می خواهد مردم او را به آن چیزهایی که پیش ملت‏‎ ‎‏رایج است بشناسند... .‏

‏     اشخاصی که فریاد برای اسلام می زنند و می زدند و از ملیت و‏‎ ‎‏از اسلامیت و از اینها می گفتند، بعد معلوم شد که این آقا که اینقدر‏‎ ‎‏اسلام مآب است و اینقدر ملی است رابطه دارد با امریکا. بعضی از‏‎ ‎‏این روشنفکرهای ما اینطوری اند؛ منافقند.(133)‏

‏23 / 9 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

مخالفت با خواسته های ملت 

‏اصحاب قلم و روشنفکرها ـ بعضی از آنها ـ اینها جدیت داشتند به‏‎ ‎‏اینکه این کلمۀ اسلام نباشد. و ما اینطور فهمیدیم که چون از اسلام‏‎ ‎‏ضربه دیدند می خواهند این نباشد. خوب، همۀ قدرتها دیدند که‏‎ ‎‏این نفت اینجا، حالا از دستشان گرفته شده عجالتاً و این را چه‏‎ ‎‏کسی گرفته است؟ این را این ملتی که داد می زند اسلام، پس این‏‎ ‎‏اسلامش را حذف بکنیم هرچه که باشد این دعوا هم دیگر ندارد.‏‎ ‎‏دیگر پشتوانۀ ملت ندارد. می خواستند پشتوانه را از این جمهوری‏‎ ‎‏بگیرند. پشتوانۀ یک حکومتی ملت است. اگر یک ملتی پشتوانۀ‏‎ ‎‏حکومتی نباشد این حکومت نمی تواند درست بشود. این‏‎ ‎‏نمی تواند برقرار باشد. آنها می خواستند این مطلب را بگیرند از‏‎ ‎‏دست، از این جهت اصرار به این داشتند. حالا هم اصرار دارند،‏‎ ‎‏چنین از اول [دائماً] اصرار، اصرار، حالا هم اصرار دارند. منتها به‏‎ ‎‏صورتی دیگر. «قانون اساسی یک قانون ملی نیست، این قانون‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 93

‏اساسی اشکالات دارد»!! یک مطلبی که خود ملت، وکلا تعیین‏‎ ‎‏کرده و گذراندند و بعد هم خود ملت به آن رأی دادند، یک اقلیتی‏‎ ‎‏که ما سرانشان را می شناسیم و سر و ته شان را اطلاع برایشان‏‎ ‎‏داریم؛ اینها مخالفت می کنند با چیزی که همۀ ملت می گویند. این‏‎ ‎‏جز این معنا نیست که می خواهند همان مسائل سابق عود کند و‏‎ ‎‏همان منافع سابق را ببرند. از اسلام ضربه دیدند، می خواهند‏‎ ‎‏نگذارند تحقق پیدا کند.(134)‏

‏7 / 10 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

مخالفت با حاکمیت اسلام 

‏باید کاملاً مراقبت کنید و خوف از گفته ها و نوشته های این‏‎ ‎‏روشنفکران غربزده ابداً نداشته باشید. این روشنفکران در فکر‏‎ ‎‏این هستند که مملکت را به خواست خودشان یک مملکت لوکس‏‎ ‎‏درست بکنند و دیگر هر چه خرابی هم باشد مانعی ندارد. آنها‏‎ ‎‏دلشان می خواهد یک مملکت غربی درست بشود و حال اینکه‏‎ ‎‏مردم اینجا همه جدیت کردند برای اینکه اسلام در ایران پیاده‏‎ ‎‏شود؛ نه فقط یک صورت اسلام و وقتی سر به هر اداره اش‏‎ ‎‏می زنیم اسلام در کار نباشد. باید شدیداً با روشنفکران غربزده‏‎ ‎‏مبارزه کرد.(135)‏

‏23 / 2 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

ایجاد مانع بر سر راه اصلاحات کشور

‏این اطلاعات و این کیهان وضعشان در سابق چطور بود و حالا‏‎ ‎‏چگونه می باشد. مع الأسف همان طور که شما می دانید ما مبتلا به‏‎ ‎‏یک طایفۀ روشنفکر غربزده هستیم که هر اصلاحی در کشور‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 94

‏بخواهد بشود نمی گذارند. در گذشته شاه نمی گذاشت، حالا اینها.‏‎ ‎‏اینان ولو همانها نباشند اما کار آن را می کنند. اگر ما بخواهیم یک‏‎ ‎‏روزنامه را بگوییم که به خط ملت باشید، تو روزنامه ای هستی که‏‎ ‎‏از ملت هستی و ملت هر چه می خواهد شما باید در روزنامه هایتان‏‎ ‎‏بنویسید، تا یک همچون صحبتی می شود و یک روزنامه ای که‏‎ ‎‏برخلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است و بی اذن هم منتشر‏‎ ‎‏می شده، جلویش گرفته می شود یکدفعه می بینیم در روزنامه ها آن‏‎ ‎‏طایفه از روشنفکران شروع می کنند به اعتراض که خیر.(136)‏

‏26 / 2 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

تلاش و فعالیت بر علیه انقلاب 

‏شما هم از این تیپهای روشنفکری که همیشه با قلمشان مشغول‏‎ ‎‏یک فسادکاری هستند، باید از اینها هیچ وقت نترسید. اینها با‏‎ ‎‏بهانه ای می خواهند دستشان بیاید و هر چه دلشان می خواهد‏‎ ‎‏بگویند. از اولی هم که این نهضت شروع شد، که رو به رشد و‏‎ ‎‏ترقی گذاشت، این طایفه ـ البته نه همه شان ، اما آنهایی که سوء‏‎ ‎‏قصد دارند، غربزده اند ـ آنها مشغول فعالیت بر ضد انقلاب بودند،‏‎ ‎‏هر مطلبی پیش می آمد اینها یک سنگی جلوی پا می انداختند. باید‏‎ ‎‏شما از اینها هیچ ملاحظه نکنید و از اینکه یک دسته ای مثلاً‏‎ ‎‏مخالفت با شما بکنند ابداً باکی نداشته باشید. البته هر کار مهمی‏‎ ‎‏یک دسته مخالف دارد. شما با قاطعیت در آنجا اشخاصی که‏‎ ‎‏می بینید که در آنجا فاسد هستند، اشخاصی که در آنجا توطئه گر‏‎ ‎‏هستند، باید با شرکت همۀ این نهادهای اسلامی، آنها را کنار‏‎ ‎‏بگذارید و نگذارید این فعالیتها را بکنند.(137)‏

‏31 / 2 / 59‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 95

عدم توجه به مخالفت برخی از روشنفکران

‏خوف این معنا را نداشته باشید که اگر در مجلس شما یک مطلبی‏‎ ‎‏را بگویید، پیش روشنفکرها این خوب نیست. شما نماز هم اگر‏‎ ‎‏بخوانید بعضی از این روشنفکرها پیششان خوب نیست. شما اگر‏‎ ‎‏دعا هم بخوانید بعضی از اینها پیششان خوب نیست. من نمی گویم‏‎ ‎‏همۀ روشنفکرها؛ روشنفکر خوب در همۀ طبقات هست. اما‏‎ ‎‏آنهایی که از اوّلی که این جمهوری اسلامی خواست پایش را‏‎ ‎‏بگذارد توی این مملکت مخالفت کردند و آنهایی که به اسم‏‎ ‎‏خدمت به خلق می خواهند نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق‏‎ ‎‏پیدا بکند. (138)‏

‏4 / 3 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

طرح مجلس ملی به جای مجلس اسلامی 

‏الآن هم همین قشرهای بعض از این روشنفکرها می گویند این‏‎ ‎‏مجلس، ملّی باشد، مجلس شورای ملّی؛ چون اسمش توی قانون،‏‎ ‎‏«ملّی» بوده. از اسلام می ترسند. مجلس اسلامی نباشد، شورای‏‎ ‎‏اسلامی نباشد. اینها نه اینکه ملّی اش را می خواهند، اسلامی اش‏‎ ‎‏را می خواهند نباشد، در صورتی که در قانون همچو ماده ای ندارد‏‎ ‎‏که «مجلس شورای ملّی»، همچو چیزی هیچ در قانون نیست. بله،‏‎ ‎‏گفته اند ازباب اینکه اسم باید ببرند یک چیزی را، «مجلس شورای‏‎ ‎‏ملّی» گفته اند. اما نه اینکه قرار دادند که اسم این «مجلس‏‎ ‎‏شورای ملّی» [باشد.] در ضمن مَثَل، اینکه بگویند ـ مثلاً ـ در‏‎ ‎‏مجلس شورا بگویند که در «کاخ سنا» چطور شده، این معنایش این‏‎ ‎‏نیست که الآن قانون اسلامی ما «کاخ سنا» خواسته درست کند. این‏‎ ‎‏اسمی بوده آن وقت گفتند، حالا باید مجلس شورای اسلامی‏‎ ‎‏باشد. اینها حتی از اسم «اسلام» هم می ترسند؛ هی نق می زنند که‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 96

‏نه، ملّی، ملّی.(139)‏

‏4 / 4 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

اسلام زدایی رضاخان و حمایت روشنفکران از آن

‏جزء برنامۀ انگلیسها، که رضاخان را آورده بودند ـ شاید در رأس‏‎ ‎‏برنامه هم بود ـ این بود که باید این طایفه از بین بروند. با تمام قوا،‏‎ ‎‏از تبلیغات مجلات و روزنامه ها وگویندگان و اینها گرفته تا هرجا که‏‎ ‎‏روشنفکری و روشن فکرنمایی بودند، بر ضد روحانیت بسیج‏‎ ‎‏شدند. کم کم آن صورت دومش را نشان داد. آن وجهۀ دومش را‏‎ ‎‏کم کم نشان داد. در زمان این شخص نالایق، که مملکت ما را به‏‎ ‎‏تباهی کشاند، به پیغمبر اکرم در روزنامه سبّ‏‎[8]‎‏ کردند، در روزنامه‏‎ ‎‏به پیغمبر سبّ کردند و به مرئی و منظر این دولت بود و آن‏‎ ‎‏دولتمردان. مجلس درست کردند و در آنجا از پیروزی اسلام بر‏‎ ‎‏کفر انتقاد کردند. این روشنفکرها دستمالها را درآوردند و گریه‏‎ ‎‏کردند که اسلام بر شاه ایران، شاه آن وقت ایران غلبه کرده‏‎ ‎‏است.‏‎[9]‎‏ شعراشان شعر گفتند، نویسندگانشان نوشتند،‏‎ ‎‏گویندگانشان گفتند.(140)‏

‏11 / 6 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب 

‏ای مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید... بر فرهنگ‏‎ ‎‏اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگی مبارزه نمایید و روی پای‏‎ ‎‏خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرقزده بتازید و هویت‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 97

‏خویش را دریابید و بدانید که روشنفکران اجیرشده بلایی بر‏‎ ‎‏سرملت و مملکتشان آورده اند که تا متحد نشوید و دقیقاً به اسلام‏‎ ‎‏راستین تکیه ننمایید، بر شما آن خواهد گذشت که تا کنون گذشته‏‎ ‎‏است. امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند‏‎ ‎‏و آن را از خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات‏‎ ‎‏دهند که امروز روز حرکت ملتهاست و آنان هادی هدایت کنندگان‏‎ ‎‏تاکنونند.(141)‏

‏ ‏

‏21 / 6 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

طرح شعار جدایی دین از سیاست 

‏این روشنفکرهایی که الآن دارند می گویند و مع الأسف، بینشان‏‎ ‎‏بعضی متدیّنین هم هست که بازی خورده اند و غربزده اند می گویند‏‎ ‎‏که روحانیون باید بروند سراغ کار خودشان و ملت را بگذارند،‏‎ ‎‏سیاست را بگذارند برای ما. شما سیاست را پنجاه سال داشتید و‏‎ ‎‏هیچ غلطی نکردید. شما کجا یک کار مثبتی توانستید انجام‏‎ ‎‏بدهید؟! هر کدامتان که ملّی بودید یا ـ فرض کنید ـ متدیّن بودید، تا‏‎ ‎‏صدایتان درمی آمد، توی سرتان می زدند. چه بود که این ملت را‏‎ ‎‏غلبه داد بر همه؟ آن چه گروهی بودند که نقش بزرگتر از همه را در‏‎ ‎‏این جنبش داشتند؟ شما با همۀ این جنبشها، آن وقتها مخالفت‏‎ ‎‏می کردید. شما را من می شناسم، نمی خواهم اسمتان را، هی ببرم.‏‎ ‎‏سرجایتان بنشینید! آدم بشوید!...‏

‏     یکی از اشخاص، یکی از گروههایی که نقشی دارد در این امر و‏‎ ‎‏نقش بزرگی دارد، روحانی است. از اولی که این انقلاب پیدا شد تا‏‎ ‎‏حالا یک دسته جات روشنفکر و قلمداری، آنهایی که قلمهایشان و‏‎ ‎‏نطقهایشان و گفتارهایشان بر ضد اسلام است و یا خودشان‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 98

‏نمی دانند و یا دانسته این کار را می کنند از اول این مسأله را‏‎ ‎‏می گفتند که روحانیون بروند یک کار دیگری بکنند، ماها هم‏‎ ‎‏می رویم سراغ [سیاست.]‏

‎     ‎‏همین «ماها»یی که، مملکت اسلام را دو دستی می خواهند‏‎ ‎‏تقدیم کنند به آنهایی که اربابهایشان هستند یا آنهایی که به خیال‏‎ ‎‏خودشان برای ما مفید هستند. آقا، مملکت اسلام از اول 15‏‎ ‎‏خرداد تا حالا، بیشتر از صدهزار جمعیت از آن کشته شده است و‏‎ ‎‏بیشتر از صدهزار معلول ما الآن داریم. اینها برای چه معلول‏‎ ‎‏شده اند؟ برای چه کشته شده اند؟ برای نفت بوده است؟ آدم برای‏‎ ‎‏نفت خودش را می کشد؟ برای خانه بوده است؟ برای ارزانی بوده‏‎ ‎‏است؟ خوب، ما از تظاهرات مردم باید اینها را بفهمیم. همه‏‎ ‎‏می گفتند: ما اسلام را می خواهیم. اگر اسلام نبود، نه نفت‏‎ ‎‏می توانست هیچ کاری بکند و نه سایر چیزها. مگر مردم می شود‏‎ ‎‏جوانهایشان را بدهند برای نفت؟ می شود جوانشان را بدهند برای‏‎ ‎‏خانه؟‏

‏     الآن که شما در جبهه های جنگ هستید و ارتشیهای ما ـ که‏‎ ‎‏خداوند نصرتشان بدهد ـ در مراکز فعال هستند، الآن کی هست که‏‎ ‎‏دارد از آنها پشتیبانی می کند؟ آن زنهایی که برای شما نان می پزند و‏‎ ‎‏آن مردمی که برای شما پول می دهند و آن مردمی که برای شما‏‎ ‎‏ذخیره می دهند و آنقدر چیزها را می فرستند. همین مردم‏‎ ‎‏مسلمانند. شما ببینید در تلویزیونتان که یک زنی که ده تا تخم مرغ‏‎ ‎‏آورده، دارد می آورد می دهد همین را. یک بچه ای که ده تومان‏‎ ‎‏دارد این را می دهد. اینها برای چه اینها را می دهند؟ اینها برای‏‎ ‎‏اسلام است، برای کشور اسلامی است. چطور شماها هیچ کاری‏‎ ‎‏نمی کنید؟‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 99

‏     اینهایی که هی نق می زنند، چه می کنند؟ چه غلطی می کنند؟‏‎ ‎‏کدام از اینها رفته در جبهه؟(142)‏

‏25 / 8 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

غربگرایی 

‏من عکس مجسمۀ آتاتورک‏‎[10]‎‏ را در ترکیه ـ آن وقت که تبعید بودم‏‎ ‎‏به آنجا ـ دیدم که مجسمۀ او رو به غرب بود و دستش را بالا کرده‏‎ ‎‏بود و آنجا به من گفتند که این علامت این است که ما هرچه باید‏‎ ‎‏انجام بدهیم باید از غرب باشد. به اصطلاح، آتاتورک یک مرد‏‎ ‎‏مثلاً روشنی، یک مرد کذایی بوده؛ و در کشور ما هم بعضی از‏‎ ‎‏روشنفکرها‏‎[11]‎‏ ـ به اصطلاح ـ گفته بودند که ما باید از سر تا قدم‏‎ ‎‏اروپایی و انگلیسی باشیم تا بتوانیم ادامۀ حیات بدهیم.(143)‏

‏29 / 10 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

ضدیت با قرآن 

‏اسلام با روشنفکر محفوظ نمی ماند. روشنفکرش آن است که آیۀ‏‎ ‎‏صریح قرآن را مسخره می کند.(144)‏

‏18 / 6 / 60‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

بی تفاوتی نسبت به اسلام 

‏از صدر اسلام تا حالا، اسلام به دست اینها‏‎[12]‎‏ به اینجا رسیده‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 100

‏است. قشرهای دیگر؛ روشنفکر و امثال اینها از اسلام خیلی اطلاع‏‎ ‎‏ندارند؛ اگر هم داشتند کاری نداشتند به این کارها.(145)‏

‏ ‏

‏4 / 8 / 60‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

عدم درک فلسفه سیاسی مراسم دینی

‏اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که این مجالس و این دعاها و این‏‎ ‎‏ذکرها و این مجالس مصیبت جنبۀ سیاسی و اجتماعی اش چیست،‏‎ ‎‏نمی گویند که برای چه این کار را بکنیم. تمام روشنفکرها و تمام‏‎ ‎‏غربزده ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند، نمی توانند یک 15‏‎ ‎‏خرداد را ایجاد کنند. (146)‏

‏31 / 3 / 61‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

علل حضور روحانیون در کارهای اجرایی

‏آن روز خیال می کردیم که در این قشرهای تحصیلکرده و متدین و‏‎ ‎‏صاحب افکار، افرادی هستند که بتوانند این مملکت را به آن‏‎ ‎‏جوری که خدا می خواهد، ببرند، آنطور اداره کنند. وقتی دیدیم که‏‎ ‎‏نه، ما اشتباه کردیم، آمدند بعضیشان خودشان را به ما جا زدند ـ ما‏‎ ‎‏هم که غیب نمی دانیم. و بعضیشان هم خوب بودند لکن رأیشان با‏‎ ‎‏رأی ما مخالف بود ـ ما از حرفی که در مصاحبه ها گفتیم، عدول‏‎ ‎‏کردیم و موقتاً تا آن وقتی که این کشور را غیرروحانی می تواند‏‎ ‎‏اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان‏‎ ‎‏برمی گردند و محول می کنند دستگاههای اجرایی را به کسانی که‏‎ ‎‏برای اسلام دارند کار می کنند و تا مسئله اینطور است که ابهام پیش‏‎ ‎‏ما هست، احتمال هست.‏

‏     اگر در یک میلیون احتمال، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 101

‏اسلام با بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما مأموریم که‏‎ ‎‏جلویش را بگیریم تا آنقدری که می توانیم. هر چه می خواهند به ما‏‎ ‎‏بگویند، بگویند که کشور ملایان، حکومت آخوندیسم و از این‏‎ ‎‏حرفهایی که می زنند؛ و البته این هم یک حربه ای است برای اینکه‏‎ ‎‏ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمی رویم.(147)‏

‏31 / 3 / 61‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

عدم واقع نگری روشنفکران

‏این آقایانی که آن کنار نشسته اند و اشکالتراشی می کنند ـ مثلاً، در‏‎ ‎‏یک دهی یک آدمی در آن ده یک کاری کرده، پس وا اسلاما ـ فکر‏‎ ‎‏این نمی کنند که خوب، در یک کشوری که انقلاب شده است و‏‎ ‎‏الآن در حال انقلاب است، یک آدمی هم در یک گوشه ای از این‏‎ ‎‏کشور یک کاری می کند؟ مگر شما حالا با زمان پیغمبر،‏‎ ‎‏می خواهید خیلی شما جلو باشید؟ زمان پیغمبر هم همین مسائل‏‎ ‎‏بوده، همین مطالب بوده که یک حکومت، حضرت امیر یک‏‎ ‎‏حکومتی که می فرستاد، گاهی خرابکاری می کرد. عزلش می کرد،‏‎ ‎‏مگر می شود یکدفعه همه جا، یکدفعه ما صبح کنیم ببینیم که همه‏‎ ‎‏جا بهشت برین شده است؟‏

‏     ما باید ببینیم، این آقایان باید ببینند که اینها دارند رو به اسلام‏‎ ‎‏می روند یا خیر، دارند رو به خلاف اسلام می روند. انصاف داشته‏‎ ‎‏باشند اینهایی که نشسته اند هیچ کاری برای این جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏از اولش تا حالا نکرده اند، کارشکنی کردند، کار نکردند. آن‏‎ ‎‏روشنفکرش آنطوری و آن مرتجع ـ به اصطلاح شما ـ آن جوری،‏‎ ‎‏همه. خوب، بعضی از اینها را که ما می دانیم یک قدم برای این‏‎ ‎‏نهضت بر نداشتند، مخالفت هم با آن داشته اند، نصیحت هم ما را‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 102

‏می کردند که آقا وِل کنید، نمی شود، بگذارید این شاه باشد،‏‎ ‎‏خوب، بهتر از دیگران است! خوب، یک همچو وضعی الآن پیش‏‎ ‎‏آمده است که شما می بینید؛ در ایران الآن اینقدر مراکز فساد از بین‏‎ ‎‏رفته است. اینها را حساب نمی کنند؛ اینقدر شرابفروشیهایی که‏‎ ‎‏مثل آب توی مردم جریان داشت از بین رفته؛ یکی نمی تواند علناً‏‎ ‎‏بیاید یک همچو کاری بکند. اینهمه چیزهایی که در دولتها بوده و‏‎ ‎‏در مجلس بوده و هر که مجلس را در آن وقت دیده، می داند چه‏‎ ‎‏خبر بود، حالا می بیند که اینطور است؛ خوب، شما نباید این را‏‎ ‎‏قدردانی و تشکر کنید از خدای تبارک و تعالی که همچو عنایتی‏‎ ‎‏کرده اند. همراهی کنید! می توانید بیایید قضاوت کنید. خوب،‏‎ ‎‏بیایید قضاوت کنید؛ می توانید بیایید یک استانی را استانداری‏‎ ‎‏کنید، بیایید بکنید. ننشینید کنار و هی نق بزنید و مردم را مأیوس‏‎ ‎‏کنید، با اینکه نمی شوند اینها مأیوس. (148)‏

‏9 / 6 / 61‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

صدمات ناشی ازروشنفکران غربزده و شرقزده

‏همه می دانیم که سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام، بعد‏‎ ‎‏از توده های مردم در دست طبقۀ تحصیلکرده است، و هدف بزرگ‏‎ ‎‏استعمار نو به دست گرفتن مراکز این قشر است. کشور ما در‏‎ ‎‏دهه های اخیر هر چه صدمه دیده و رنج کشیده است از دست‏‎ ‎‏خائنین این قشر بوده است. وابستگی به شرق و غرب توسط‏‎ ‎‏غربزدگان و شرقزدگان و به اصطلاح روشنفکران که از دانشگاهها‏‎ ‎‏برخاسته اند ولی چهارچوب فکریشان در مدارس ابتدایی و‏‎ ‎‏متوسطه درست شده است، به فرهنگ، دین و کشورمان‏‎ ‎‏صدمه های بیشمار زده اند؛ چرا که این افراد برای تکمیل وابستگی‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 103

‏به شرق و غرب و اخیراً امریکا هر کاری که توانسته اند به نفع آنان‏‎ ‎‏انجام دهند دادند. چون درس خوانده بودند با کوله بار غربزدگی و‏‎ ‎‏شرقزدگی چون دزدانی که با چراغ آیند، برای اربابان و کعبه های‏‎ ‎‏آمالشان گزیده تر کالاها را انتخاب کردند.(149)‏

‏1 / 7 / 61‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

مخالفت با اسلامیت نظام 

‏شما اگر صحبتهای بعض سران اینها را ملاحظه کنید، معلوم است‏‎ ‎‏که کاری به ایران ندارند، ایران آنقدر مهم نیست، ثقیل نیست؛ با‏‎ ‎‏اسلامش مخالفند. و همین بعضی از این روشنفکرهای ما هم‏‎ ‎‏همین جور هستند که فقط اسلامش را نمی خواهند. شما بگویید‏‎ ‎‏که «جمهوری» همه قبول دارند؛ جمهوری خوب است، به غیر‏‎ ‎‏سلطنت طلبها [که دوست دارند] بگویید که «جمهوری‏‎ ‎‏دمکراتیک» ؛ این را هم همه قبول دارند، جمهوری اسلامی یعنی‏‎ ‎‏چه؟ جمهوری اسلامی، یک چیزی تازه ای است، بدعت است،‏‎ ‎‏این یک چیز تازه ای است، تازه آورده ای است.(150)‏

‏22 / 7 / 61‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

بی اطلاعی از اسلام، علت اختلاف روشنفکران 

‏هردو و همۀ جمعیت، اسلام را می خواهند، لکن دید از اسلام‏‎ ‎‏اختلاف دارد، و می دانید که تقریباً بسیاری از روشنفکرهای ما‏‎ ‎‏هستند، افراد تحصیلکردۀ ما هستند که اینها ادعای اسلامشناسی‏‎ ‎‏می کنند، لکن از اسلام بی اطلاعند. اینطور نیست که اسلام را به آن‏‎ ‎‏معنایی که دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. یک جنبه ای یا یک‏‎ ‎‏جنبه هایی را در آن مطالعه می کنند و مسائلی در آنجا مثلاً‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 104

‏می فهمند، لکن جنبه های زیاد دیگری که در اسلام هست توجه‏‎ ‎‏نمی کنند؛ و این اسباب این می شود که یک اختلاف نظرهایی پیش‏‎ ‎‏بیاید.(151)‏

‏4 / 11 / 61‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

بزرگ نمایی قدرت کشورهای خارجی 

‏و از جمله چیزهایی که مانع دفاع مسلمین از کشورهایشان است،‏‎ ‎‏تبلیغات دامنه دار برای هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهای خارجی‏‎ ‎‏است. در سابق از انگلیس، به دست به اصطلاح روشنفکران و‏‎ ‎‏تحصیلکردگان غربزده، یک غول ساخته شده بود و به دولت های‏‎ ‎‏بی اطلاع و ملتهای دربند تحمیل کرده بودند که اگر به یک فراش‏‎ ‎‏سفارتخانۀ انگلیس یک حرف درشت زده شود، ایران به باد فنا‏‎ ‎‏می رود! و پرچم سفارت بر سر خانۀ هر مجرمی که افراشته می شد‏‎ ‎‏از مجازات مصون می گشت. و اشارۀ سفیر انگلیس به دولت یا‏‎ ‎‏صدر اعظم، کافی بود برای اجرای اوامر و اطاعت بی چون و‏‎ ‎‏چرای او. و امروز از این دو قدرت، خصوصاً امریکا، در بلاد‏‎ ‎‏مسلمین همان غول را بسیار بزرگتر و شاخدارتر ساخته اند؛ و گمان‏‎ ‎‏می کنند اگر به یکی از این دو قطب گفته شود بالای چشمت‏‎ ‎‏ابروست، کشور از بین می رود! و با خیالهای خام و مقایسۀ عصر‏‎ ‎‏حاضر با عصرهای گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به این‏‎ ‎‏نحو شایعه ها، مسلمین را از دفاع بحق خود مأیوس نمودند. و جرم‏‎ ‎‏این خود باختگان ملی نما کمتر از مجرم اصلی نیست.(152)‏

‏12 / 6 / 62‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 105

مأموریت روشنفکران مصنوعی و وابسته در داخل کشور 

‏قدرتهای بزرگ چپاولگر در میان جامعه ها افرادی به صورتهای‏‎ ‎‏مختلف از ملی گراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان ـ که‏‎ ‎‏اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ـ ذخیره دارند‏‎ ‎‏که گاهی سی ـ چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا‏‎ ‎‏«پان ایرانیسم» و وطن پرستی و حیله های دیگر، با صبر و بردباری‏‎ ‎‏در میان ملتها زیست می کنند و در موقع مناسب مأموریت خود را‏‎ ‎‏انجام می دهند. و ملت عزیز ما در این مدت کوتاه پس از پیروزی‏‎ ‎‏انقلاب نمونه هایی از قبیل «مجاهد خلق» و «فدایی خلق»‏‎[13]‎‏ و‏‎ ‎‏«توده ای»ها‏‎[14]‎‏ و دیگر عناوین دیده اند، و لازم است همه با‏‎ ‎


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 106

‏هوشیاری این قسم توطئه را خنثی نمایند.(153)‏

‏15 / 3 / 68‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 107

  • ) منظور، سیدحسن تقی زاده است.
  • ) منظور طرح مجلس مؤسسان است.
  • ) استاندار کرمانشاه در رژیم شاه.
  • ) غلامعلی اویسی، فرماندۀ نیروی زمینی و فرماندار نظامی تهران در آخرین روزهای حکومت شاه.
  • ) عبارت مشهور «دین افیون خلق است» ابتدا از سوی مارکس مطرح و سپس لنین در گفته های خود به کار برده است.
  • ) منظور، خبرگان قانون اساسی است.
  • ) دنباله.
  • ) دشنام دادن، لعن و نفرین.
  • ) حملۀ اعراب و لشکر مسلمین به ایران و شکست سپاه ساسانی از لشکر اسلام.
  • ) نخستین رئیس جمهوری ترکیه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی. او تبلیغ امور مذهبی را درکشورش ممنوع کرد و از دخالت روحانیون در سیاست جلوگیری نمود و فردی کاملاً غربگرا و طرفدار غرب بود و جامعۀ ترکیه را به سوی جامعه ای لاییک سوق داد.
  • ) سید حسن تقی زاده.
  • ) منظور، روحانیون است.
  • ) «سازمان چریکهای فدایی خلق»سازمان کمونیستی چریکهای فدایی خلق در سال 1349 ه . ش . توسط جوانانی که از سیاستهای حزب توده وابسته به شوروی ناراضی بودند تشکیل گردید و سلسله جبال البرز بخصوص جنگل سیاهکل را به عنوان مرکز عملیاتی انتخاب و دست به تحریک روستاییان منطقه علیه رژیم زدند که با تلاش رژیم شاه این سازمان در اوایل سال 1354 و ماههای اردیبهشت و خرداد 1355 شکست سختی را متحمل شد و از هم پاشید. پس از این شکست جز چند ترور و درگیری با نیروهای پلیس فعالیتی از آنان دیده نشد. با آغاز انقلاب اسلامی و ایجاد فضای مناسب، سازمان دست به تجدید تشکیلات زد و از اوایل سال 1357 مبارزاتش را برعلیه ارتش و نیروهای انقلابی افزایش داد که در مقایسه با امواج توفنده و خروشان مردم که در سایۀ رهنمودهای پیشوا و منجی خویش حضرت امام خمینی، پایه های ستم را به لرزه درآورده بودند، به حساب نمی آمدند. با پیروزی انقلاب اسلامی، این سازمان با وجود نداشتن پایگاه مردمی، بر اصول و مرام وارداتی خود پای می فشرد؛ لذا همگام با استکبار جهانی به ضدیت با انقلاب اسلامی پرداخت و دست به ترور افرادی عادی و نیروهای مذهبی زد. با کشف پایگاهها و خانه های تیمی آنان، سازمان به دو شاخۀ اقلیت و اکثریت تقسیم شد؛ که «اکثریت» هماهنگ با مواضع حزب توده، اصل را بر مبارزۀ سیاسی به جهت کسب وجهه قرار دادند و «اقلیت» بر مبارزۀ مسلحانه پای فشرده و کردستان را جهت تداوم عملیات انتخاب کردند. سرانجام با تلاش پیشمرگان مسلمان کرد و نیروهای مدافع انقلاب، آنان منطقه را ترک و به خارج از کشور گریختند.
  • ) «حزب توده»حزب توده در سال 1320 ه . ش . بر بقایای حزب عدالت که در سال 1299 ه . ش . پس از ورود ارتش سرخ به رشت ایجاد شده بود، تشکیل گردید. به دنبال سیاستی که قوام السلطنه برای تخلیۀ ایران در پیش گرفته بود سه وزیر کمونیست وارد کابینۀ او شدند. با خروج قوای روس و شکست فرقۀ دموکرات آذربایجان وانشعابی که در داخل حزب در سال 1326 ه . ش . روی داد عده ای از اعضا، تز استقلال حزب از شوروی را مطرح ساختند . در بهمن سال 1327 به دنبال سوء قصد به جان شاه، که ضارب توده ای شناخته شد، حکومت نظامی اعلام واعضای حزب دستگیر و حزب غیرقانونی و منحل گردید . درسال 1328 ه . ش . حزب با اعلام مارکسیسمَ ـ لنینیسم به عنوان مرام حزبی، رویّۀ خود را کاملاً آشکار ساخت. با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت، حزب توده با دو جناح کیانوری ـ قاسمی شکل گرفت که بعدها با سکوت در قبال کودتای 28 مرداد 32 و فعالیتهای پشت پرده نقش مهمی در سقوط مصدق داشت. در مرداد ماه 1333 با دستگیری افسران شبکۀ نظامی و سایر شبکه های حزب توسط رژیم شاه، عدۀ زیادی، از سوابق حزبی خود ابراز انزجار کردند و به همکاری با رژیم شاه و سازمان امنیت آن دست یازیدند. در دهمین کنگرۀ حزب در اوایل دهۀ پنجاه، حزب به تعریف و تمجید از رژیم و رویگردانی از مبارزه پرداخت. در سالهای 50 تا 56 ه . ش . که روحانیت با شیوه های نوینی مبارزه را آغاز کرده بود، حزب به تجدید سازمان پرداخت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حزبْ پلنوم شانزدهم خود را در تهران برگزار و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی اعلام کرد. هدف حزب پس از انقلاب اسلامی این بود که بتدریج جای پایی در بین نیروهای انقلابی باز کرده و در ارکان اقتصادی و فرهنگی کشور نفوذ نمایند. سرانجام با دستگیری رهبران و کادرهای اصلی حزب توده، سیل اعترافات و تنقرنامه ها آغاز شد و با اعترافات طولانی و گستردۀ افرادی چون کیانوری و طبری به جاسوسی و تلاش جهت نابودی نظام، ماهیت این حزب بر همگان آشکار و به عمر سراسر خیانت 42 سالۀ حزب توده در ایران پایان داده شد.