الف) رسالت معلم در جامعه
تکلیف شما آقایان این است که این جوانها را بار بیاورید به طوری که پرورش [پیدا ]کنند؛ همانْ آموزشِ تنها نباشد.
سابقْ نه آموزش بود نه پرورش؛ یعنی نمی گذاشتند، وضع را جوری کرده بودند که هم جلو معلومات جوانهای ما را می گرفتند و نمی گذاشتند رشد بکنند، و هم جلو پرورش را که پرورش صحیح نکنند.
پرورش اسلامی
... باید با کوشش همۀ اقشار، خصوصاً آنهایی که معلم هستند، در دانشگاهها استاد هستند [نیروی انسانی درست شود]. در دبیرستانها، در دبستانها، از همان اول که بچه ها تحویلشان داده می شود باید مسئول تربیت آنها باشند، مشغول این باشند که اینها را تربیت کنند، یک تربیت صحیح اسلامی؛ که در تربیت صحیح اسلامی همه [خصوصیات ]است. یعنی یک مُسْلم اگر همان طوری که اسلام می خواهد بزرگ بشود، این ممکن نیست که به مملکت خودش خیانت بکند؛ ممکن نیست که به برادر خودش، به همسایۀ خودش، به همشهری خودش، به یک آدم غریبه خیانت بکند. اصلاً خیانت منتفی می شود. ما باید کوشش کنیم که افراد
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 19
صالح درست بکنیم.(33)
15 / 1 / 58
* * *
معلمی، شغل انبیا
فرهنگیها که با فرهنگیان علوم قدیمه در صف واحد هستند. یعنی علمای اسلام، معلمین علوم اسلامی با فرهنگیها که شغلشان شغل واحد است. این شغل شریفترین شغلها و پرمسئولیت ترین شغلهاست. شریفترین شغلهاست، برای اینکه شغل انسان سازی است؛ همان شغلی است که تمام انبیا برای همین معنا آمدند. قرآن یک کتاب انسان سازی است؛ و نازل شده است برای اینکه انسان درست کند. و این شغلی که فرهنگیها دارند ـ چه فرهنگیهای علوم قدیمه و چه فرهنگیهای سایر علوم ـ این شغل هم شغل آدم سازی است. اگر آدم ما بسازیم، مملکت ما نجات پیدا می کند. همیشه آدمها هستند که مقدرات کشورها را در دست می گیرند. منتها بعضیها آدمهای به صورت آدم و واقع شیطان، و بعضیها آدم. و همیشه از فرهنگ، این اشخاص بزرگ قیام می کنند. اشخاصی که ملتها را می توانند نجات بدهند و کشور را می توانند آباد کنند و دنیا و آخرت ملت را می توانند تعمیر کنند فرهنگیها هستند. پس فرهنگ یک کارخانۀ آدم سازی است؛ چنانکه انبیا هم برای همین معنا آمدند آدم درست کنند.
«تعلیم» سرمشق همۀ انبیاست که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها مأموریت داده شده؛ مأموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و آدم درست کنند. و آنهایی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند. آن وقت که ملائکه اشکال کردند که آدمی که مفسد در ارض هست چرا خلق فرمودی. جواب این بود
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 20
که من می دانم چیزهایی که شما نمی دانید. دنبالش هم خداوند تعلیم همۀ «اسماء» را به آدم کرد. و وقتی که عرضه داشت به ملائکه، آنها دیدند که نمی توانند اینطوری که آدم می تواند ادراک کند حقایق را، آنها نمی توانند.
از اول این بود که «آدم» که آمد با تعلیم الهی آمد و معلم بشر بود. انبیا هم معلم بشر بودند. شغل معلمی یک شغل عمومی است برای انبیا گرفته، تا اولیا تا فلاسفه و امام، تا علما و تا فرهنگیها، که ماها ان شاءاللهباشیم از آنها. پس شغل، شغل بسیار بزرگی است شغل آدم سازی. دیگر شغلها به این درجه نمی رسند؛ برای اینکه آنها مربوط به جهات دیگر است. در عالم هیچ موجودی به پایۀ انسان نمی رسد؛ و هیچ شغلی به پایۀ انسان سازی نمی رسد. پس شغل بسیار بزرگ است، بسیار شریف است.
لکن برای فرهنگیها مسئولیت بسیار هست. هر چه شغل عظیم باشد، مسئولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است. مسئول تمام مقدراتی که برای یک کشوری پیش می آید، مسئول تمام انسانهایی که باید انسان بشوند، مسئول تمام جوانهایی که زیردست آنها باید تربیت بشوند. تربیت باید بشود انسان در مکتب فرهنگیان، معلم؛ و مقدرات هر مملکتی به دست همینهاست که از فرهنگ بیرون می آیند؛ و پیشرفت هر کشوری و عقب ماندگی هر کشوری باز به دست معلمین است. معلم است که با ساختن خود، افراد را، کشور را پیش می برد؛ و معلم است که اگر خدای نخواسته در پیش او انحراف حاصل بشود، کشور را خراب می کند. معلم است که انسانها را یا مهذب بار می آورد، متعهد بار می آورد، و یا انگل بار می آورد و وابسته. همه از مدرسه ها بلند می شود. همۀ سعادتها و همۀ شقاوتها انگیزه اش از مدرسه هاست، و کلیدش دست
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 21
معلمین است.
باید معلمین توجه داشته باشند اولاً، به شغل شریف خودشان که شغل انبیاست، و ثانیاً به مسئولیت خودشان که همان مسئولیت انبیاست. انبیا مسئولند؛ لکن درست آنها عمل می کنند؛ از مسئولیت درست بیرون می آیند، از امتحان درست بیرون می آیند. آنها مأمور به تربیت هستند، و تربیت می کنند. و آنقدری که از عهده شان برآمد عمل کردند. شما هم همان مسئولیت را دارید؛ و همان شرافت را.
کأنهَّ فرهنگ سایه ای است از نبوت؛ و فرهنگیها سایه ای هستند از نبی. این سایه باید عمل کند به آنطوری که ذی ظل عمل کرد. اینکه می گویم «سایه» برای این است که سایه از خودش هیچ نباید داشته باشد؛ همان طوری که یک سایه ای وقتی که می افتد روی زمین از یک شخص، حرکت، حرکت شخص است، و سایه به حرکت شخص حرکت می کند. اینکه سلطان را می گویند «ظل الله » این بزرگترین چیزی است که اگر ما تصور کنیم، تمیز می دهیم مابین حق و باطل. ظل خدا ـ باید ـ وقتی «ظل الله » است که حرکتش حرکت خدا باشد؛ از خود هیچ نداشته باشد. پیغمبر اکرم «ظل الله» است؛ برای اینکه ... و مَا رَمَیتَ إذ رَمَیتَ و لَکِنَّ الله رَمَی آنهایی که با تو مبایعه کردند یُبَایعُونَ الله َ؛ بیعت با پیغمبر بیعت خداست. چرا؟ برای اینکه پیغمبر هر چه دارد از خدا، و هر چه می بیند خدا، و فانی است در او. هر حرکتی پیغمبرها می کنند همانی است که مطابق رضای خداست. به حرکت او، به تحریک او حرکت می کنند. از خودشان حرکت ندارند؛ به تحریک
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 22
او حرکت می کنند. شما هم، فرهنگیها هم، ظل انبیا باید باشید.
و همۀ کسانی که شغل انبیا را دارند، که فرهنگیها هم همان شغل را دارند. مسئولیت زیاد است برای فرهنگیها، چنانچه برای علمای دین زیاد است. یعنی یک مسئولیت است برای همه. همه یکجور مسئولیت در مقابل خدا دارند. شما مسئولید که آنهایی که در کلاسهای شما هستند و تحت تربیت شما هستند، مسئولید که آنها را انسان کنید، و معلمین علوم قدیمه هم مسئولند که آنهایی که پیش آنها هست، آنها را انسان کنند. اگر درست این شغل را انجام دادند، این هم برای آنها شرافت زیاد هست؛ و هم برای مملکت خود و کشور خودشان یک مایه های شرافتمندی گذاشته اند که با تربیت صحیح ممکن نیست که یک مملکتی تحت نظر استعمار برود...
پس شغل ماها همه مان، شغل من و شغل شما، هر دو شغلی است که از انبیا به ما رسیده است. اگر ما به این شغل که داریم خیانت کنیم به انبیا خیانت کرده ایم، به خدای تبارک و تعالی خیانت کرده ایم؛ و خیانتمان این است که جوانهایی که پیش ما باید تربیت بشوند یک تربیت منحرفی بشوند. جوانها را مستقیم بار بیاورید؛ آدم بار بیاورید. اگر علاقه دارید به اینکه کشور شما، دین شما محفوظ بماند، این محفوظیت کلیدش دست شماست. کلید سعادت و شقاوت یک ملت دست فرهنگی است. فرهنگی اگر خوب باشد، مملکت خوب می شود؛ معلم اگر خوب باشد، مملکت خوب می شود؛ معلم اگر منحرف باشد، مملکت خراب می شود. پس شمایید که می توانید یک مملکتی را به پیش برانید؛ هم معنویاتش را و هم مادیاتش را. و شمایید که می توانید یک مملکتی را خدای نخواسته به عقب برانید؛ هم معنویتش را و هم مادیتش را. پس شغلْ شریف، مسئولیتْ زیاد. این شغل شریفی که
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 23
الآن به عهدۀ شما آمده است؛ و ما هم با شما هستیم ـ تبع شما ان شاءالله ـ این شغل شریف را، این امانتی است که خدا به شما داده. به این امانت خیانت نکنید، و نکنیم ان شاءالله .(34)
1 / 3 / 58
* * *
معلمی، شغل انسان سازی
چون شما معلم هستید از این جهت یک شغل شریف دیگری به شما محول شده. و به آنقدر که این شغل شریف است، مسئولیت آن هم بزرگ است. شغل شما شغل انسان سازی است. معلم انسان درست می کند، همان شغل انبیاست. انبیا آمدند، از اول هر نبی ای آمده است تا آخر، فقط شغلش این بوده که انسان درست بکند، تربیت کند انسانها را. شغل معلمی همان شغل انبیاست. پیغمبر اکرم معلم همۀ بشر است، و بعد از او حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ باز معلم همۀ بشر است. آنها معلم همۀ بشر هستند، شما معلم یک عده از بشر. شغل همان شغل است؛ یعنی شعبۀ همان است؛ کار، یک کار است؛ آنها در یک محیط وسیعتر، و ما در یک محیط کوچکتر. بنابراین، این شغل شما [نیز] یک شغل بسیار شریفی است؛ لکن مسئولیتش هم بسیار زیاد است؛ چنانکه مسئولیت انبیا بسیار زیاد بود. انبیا به همان مقدار که برای آدمسازی آمده بودند مسئولیتشان زیاد بود. منتها آنها مسئولیتشان را به انجام رساندند، کارهایی که به آنها محول بود به انجام رساندند. شما شغلتان بسیار شریف است و همان شغل انبیاست؛ مسئولیتتان هم همان مسئولیت است. (35)
21 / 3 / 58
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 24
نقش مهم معلم در تربیت
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست. انبیا هم معلم بشر هستند. نقش بسیار حساس و مهمی است؛ و مسئولیت بسیار زیاد دارد. نقش مهمی است که همان نقش تربیت است که «إخراج مِنَ الظلمات إلی النور» آنهایی که الله وَلیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّورِ همین سِمَت معلمی است. خدای تبارک و تعالی این سِمَت را به خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی ولیّ مؤمنین است؛ و آنها را از ظلمات اخراج می کند به سوی نور. و معلم اول، خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از ظلمات به وسیلۀ انبیا و به وسیلۀ وحی، مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است. دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر می دهند، و آنها هم شغلشان تعلیم است؛ معلمند، معلم بشرند. آنها هم شغلشان این است که مردم را تربیت کنند و انسان را تربیت کنند که از مقام حیوانیت بالا برود و به مقام انسانیت برسد. انسان مقامهایی دارد که مقام اولش همین مقام [است] بعد از اینکه مراتبی را سیر کرد همین مقام حیوانیت است، یک حیوانی است مثل سایر حیوانات، بلکه خطرناکتر. خطر حیوانات به اندازۀ خطر انسان نیست. آنقدری که انسان جنایت وارد می کند به همنوع خودش، هیچ حیوانی حتی سَبُع هم، آنقدر جنایت وارد نمی کند. این چیزی است که انسان است. اول مقامی است که، بعد از اینکه مراحلی را طی کرده، به مرتبۀ حیوانیت رسیده. یک حیوانی است که هیچ افساری ندارد، یک حیوانی است که اگر رها کنند،
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 25
خونخوارترین موجودات است.
انبیا آمده اند این انسانی که به این مرحله رسیده است ـ و یک مرحلۀ خطرناک است هم برای خودش و هم برای همنوع خودش ـ آنها را نجات بدهد و متوجه به نور بکند؛ متوجه به مبادی نور بکند؛ آنها را از اخلاق فاسده، از آن اخلاق، و خویهای حیوانی بیرون بیاورند، و به خویهای انسانی و به اخلاق انسانی برسانند. از مقام حیوانیت بالا ببرد، به مقام انسانیت برساند؛ ماده را تابع عالم غیب بکند؛ عالم طبیعت را تابع عالم الهیت بکند. و بعد از او، معلمینی که در بشر هستند که الآن شما هم ـ ان شاءاللهموفق باشید ـ از آن طایفه هستید.
شغل شما اخراج بچه ها و کودکهاست از ظلمتها به نور. تعلیم و تربیت، تعلیم و تربیت انسانی؛ تعلیم و تربیت اسلامی. آنها را از اخلاق فاسد نجات بدهید. آنها را از این آمال و آرزوهایی که به واسطۀ او به فساد کشیده می شوند حذر بدهید. بچه ها را تربیت کنید.
شما معلمین یک شغل بسیار شریف دارید که همان شغل الله است؛ همان شغل انبیاست. و یک مسئولیت بسیار بزرگ دارید که همان مسئولیت انبیاست. منتها انبیا از مسئولیت بیرون می آیند، برای اینکه عمل می کنند به آنچه فرموده اند، به آنچه مأمور هستند؛ ماها هم باید عمل بکنیم. اگر چنانچه خدای نخواسته بچه هایی از دامنهای شما و از کلاسهای شما بیرون بیایند که برخلاف تربیتهای انسانی ـ اسلامی باشد، شما مسئول هستید. مسئولیت بزرگ است. یک انسانِ درست، ممکن است یک عالَم را تربیت بکند. یک انسان غیر سالم و یک انسان فاسد، عالَم را به فساد می کشد. فساد و صلاح از دامنهای شما و از تربیتهای شما و
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 26
از مدارسی که شما در آنجا اشتغال دارید، از آنجا شروع می شود.(36)
27 / 5 / 58
* * *
این شغل را الآن شما دارید که شغل انبیاست. چنانچه شغلی هم که آقایان دارند. همان مقداری که شغل شما شریف است و شغل انبیاست، مسئولیتتان زیاد است و مسئولیت انبیاست. منتها انبیا مسئول بودند و با قدرتی که داشتند انجام دادند وظایفشان را، و ما هم باید تبعیّت کنیم و آنقدری که می توانیم، آقایان در محیط خودشان، شما در محیط خودتان، این شغلی که آدمسازی است، آدمسازی کنید.
ایجاد تحول در جوانان
متبدل کنید این جوانهایی که متوجه شدند که هر چه هست از بیرون می آید برای ما. از بیرون می آید، اما آنهایی می آید که تباه می کند ما را. آنها هیچ وقت یک مطلبی که برای ما فایده داشته باشد، هیچ وقت این را به ما نمی دهند. آنها هر کاری بکنند یک کاری انجام می دهند که برای ما مفید نباشد، یا مضر باشد. باید در فرهنگ توجه به آن داشته باشید، و کوشش بشود که خودتان را پیدا کنید. ما گم کردیم خودمان را.(37)
28 / 6 / 58
* * *
نجات کشور از وابستگی فرهنگی
آنچه که بعد از انقلاب بر شما معلمین و بر همۀ قشرهایی که سمت تعلیم و تربیت را دارند وظیفه است، و لازم اینکه این مغزهایی که در طول پنجاه و چند سال حکومت جائرانه و سلطۀ اجانب باید
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 27
بگوییم غربزده شدند نجات بدهید. اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود. مادامی که ما پیوستگی مغزی داریم به خارج و اجانب، هیچ یک از این گرفتاریهایی که شمردید نمی توانیم از زیرش فرار کنیم. رأس همه اصلاحات، اصلاح «فرهنگ» است، و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب... .
و این وابستگی سرمنشأ همۀ وابستگیهاست که ما داریم. اگر ما وابستگی فرهنگی را داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست؛ وابسته اجتماعی هم هست؛ سیاسی هم هست. همۀ اینها هست.(38)
4 / 8 / 58
* * *
هدایت جامعه به سوی الله
دو گروهی که اگر اصلاح بشوند، یک مملکت را اصلاح می کنند و اگر ـ خدای نخواسته ـ در غیر این معنا باشند، کشورها به تباهی کشیده می شوند.
مقام معلّم و مقام دانشجو، که باید مغز متفکر یک ملت را تشکیل بدهد، از اموری است که باید به آن توجه زیاد بشود و وظیفۀ معلم و دانشجو مشخص باشد تا ان شاءالله ، بر آن طریقی که اسلام می خواهد و مقام انسانیت اقتضا می کند، از همان طریق راه بروند و طیّ مقامات را بکنند و به آنجایی برسند که انسان شوند... .
در اسلام همۀ امور مقدمۀ انسان سازی است. اگر رها کنند این موجود دوپا را، تمام عالَم را به تباهی می کشد. برای جلوگیری از این فسادهای بزرگ و این جنگهای ویران کن و این کارهای بسیار
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 28
ناروا که در کشورها هست، انبیا آمده اند تا بشر را هدایت کنند به راهی که همه در آن راه سیر کنند و همه انسان صحیح و کامل بشوند. اگر این موجود دوپا تربیت شد، تمام حوایج دنیا و آخرت بشر تحقق پیدا می کند و اگر این موجود دوپا سرخود شد یا به خلاف مسیر طبیعی خودش حرکت کرد، تمام عالَم به تباهی کشیده می شود.
از این جهت، تمام انبیا معلّمها هستند و تمام بشر دانشجو. انبیا مکتبی دارند که در آن مکتب می خواهند این موجود دوپایی که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناکترین موجودات عالَم است، این را به راه مستقیم، به صراط مستقیم هدایت کنند و اجرای این امر را هم خودشان متکفّلند.
از این جهت، معلم و دانشجو محصور به معلمهای دانشگاهها یا دبیرستانها یا سایر جاها نیست و دانشجو هم محصور نیست به همانهایی که دانشگاه می روند. عالَم یک دانشگاهی است و انبیا و اولیا و تربیت شده های آنها معلّم هستند و سایر بشر دانشجو و باید دانشجو باشند. عالَم باید، تمام دنیا باید دو طبقه داشته باشد: یک طبقه معلّم و استاد و یک طبقه دانشجو و متعلّم. وظیفۀ معلّم هدایت جامعه است به سوی الله و وظیفۀ دانشجو تعلّم.(39)
9 / 6 / 59
* * *
عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و مربی این معلّمین، خدای تبارک و تعالی است. خدای تبارک و تعالی، تعلیم و تربیت کرده است انبیا را. و ارسال کرده آنها را برای تربیت و تعلیم کافّۀ ناس. انبیای بزرگ اولواالعزم مبعوثند بر تمام
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 29
بشر و سِمَت معلّمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آنها و مربی آنها حق تعالی است. و آنها هم بعد از اینکه به تعلیمات الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مأمورند که بشر را تربیت کنند و تعلیم... .
الهی بودنِ شغل معلمی
شما که برای تربیت معلم قیام کردید، و هر کس که برای تربیت معلم قیام کرده است باید بداند که اولاً شغل، شغلی الهی است. خدای تبارک و تعالی مربّی معلّمین است که انبیا باشند. اولاً شغل، شغلی الهی است و ثانیاً تربیت و تزکیه، مقدّم بر تعلیم است... .
شمایی که می خواهید تربیت بشوید، تربیت معلم یا تربیت بکنید، تربیت معلم، در رأس هر امری این است که با این تعلیمها تربیت را مقدم بدارید. این جوانها نفوسشان مستعد است از برای گرفتن هر چیزی که وارد بشود در نفوس. نفوس جوانها یک آینۀ صیقلی است که باز از آن فطرت خودش جدا نشده است. و این آینه همه چیز در آن نقش می شود ببندد. چنانچه معلّم، یک معلّمی باشد که دعوت به نور بکند، دعوت به صلاح بکند، دعوت به اسلام بکند، دعوت به اخلاق صالحه بکند، دعوت به ارزشهای انسانی بکند، آن ارزشهایی که عندالله ارزش است، اگر معلّم این کار را بکند، همان طوری که انبیا مردم را از ظلمات به نور می کشانند، این معلّم هم این بچه ها را از ظلمات به نور وارد می کند. و همین شغلی است که شغل انبیاست. و اگر خدای نخواسته، معلّمی یا معلّمهایی بر خلاف مسیر حق باشند، تربیت نشده باشند، تزکیه نشده باشند، برخلاف صراط مستقیم الهی باشند، این آینه های صیقلی که نفوس جوانهای ماست، در آن همان تعلیمات اعوجاجی که در این خود معلم هست نقش می بندد، و او را رو به انحراف می برد یا به طرف شرق و یا به
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 30
طرف غرب.(40)
18 / 10 / 59
* * *
مقدرات آینده جامعه در دست تربیت یافتگان معلمان
باید خیلی شما توجه کنید به اینکه یک فرد عادی نیستید. اگر فرض کنید در یک اداره ای یک نفر آدم یک خلاف کرد، در یک وزارتخانه یک نفر آدم یک خلاف کرد، آن خلافی که در یک وزارتخانه می شود یا یک اداره می شود با این خلافی که در جاهایی که تربیت و تعلیم باید واقع بشود و در آموزش و پرورش می شود، بسیار فرق دارد. آنطور نیست که در یک وزارتخانه اگر یک کسی خلاف کرد، خلافش همچو باشد که یک کشور را به هم بزند؛ مگر نادراً یک همچو اتفاقی بیفتد. اما چنانچه در آموزش و پرورش یک بچه ای فاسد از کار درآمد، یک بچه ای با اخلاق شیطانی تربیت شد، با اخلاق استکباری تربیت شد، این بچه با اخلاق شیطانی، با اخلاق استکباری، امکان این را دارد که یک کشور را تباه کند، و یک انسانهای زیاد را تباه کند. و [در ]تمامش، شما که مشغول این شغل عظیم هستید، در تمام آنها، هم در خوبیهایشان و هم در بدیهایشان، شریک هستید. گاهی شریک جُرمید؛ و گاهی شریک یک نورانیتی که شما ایجاد کردید. باید خیلی توجه شما داشته باشید که شماها یک مردم عادی نیستید. شماها معلّم نسلی هستید که در آتیه همۀ مُقدّرات کشور به آن نسل سپرده می شود. شما امانتدار یک همچو نسلی هستید. تربیت شما وتعلیم شما باید همراه هم باشد. فقط این وظیفه نیست برای معلّم علوم دینی. این وظیفه است برای تمام معلمین در هر رشته که هستند و تمام اساتید دانشگاه در هر رشته ای هستند... اگر
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 31
منحرفین و مُعْوَجین در یک کشوری سرنوشت آن کشور را به دست بگیرند، آن کشور رو به انحطاط می رود، رو به انحراف می رود. و اگر افاضل و دانشمندانی که با فضیلت هستند، با فضیلت انسانی هستند، اینها سررشته دار یک کشور بشوند، فضیلت در آن کشور زیاد می شود، برای اینکه در آن مقامی که هستند، مردم به حسب عادت توجه به آنها دارند و حرفهای آنها در ذهنهای عمومی مردم کارگر است و تأثیر می کند. و چه بسا حرف یک نفر آدمی که در جامعه مورد توجه است یک جامعه را رو به فساد ببرد. و همین طور از آن طرف، یک حرف آدمی که در جامعه توجه به او دارند، ممکن است یک جامعه را رو به صلاح ببرد. و شما آقایان می خواهید که یک همچو افرادی را به جامعه تحویل بدهید. خیال نکنید که یک فرد عادی است. این فرد عادی محتمل است که بعدها بشود یک رئیس مملکتی، بعدها یک مقامی پیدا بکند. وقتی آن مقام را پیدا کرد، آن وقت میزان است. اگر منحرف است، در پیش شما به انحراف کشیده شده باشد، و از پیش شما هم وقتی رفته بالاتر، آنجا هم به انحراف کشیده شده باشد و هکذا، این ممکن است یک فرد باشد و یک جامعه را فاسد کند...
... شما اگر بتوانید این بچه ها را تربیت کنید به طوری که از اول بار بیایند به اینکه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبودیت الله را و پیوند با خدا را به این بچه ها تزریق کنید، و بچه ها زود قبول می کنند امر را، اگر عبودیت خدا را به اینها و تربیت الهی را و آنکه هر چه هست از اوست به اینها القا کنید، و آنها بپذیرند، خدمت کردید به این جامعه؛ بعدها دسترنجهای شما ارزشمند خواهند شد. و اگر خدای نخواسته بر خلاف این باشد به
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 32
این امانت، خدای نخواسته هر کس کرده باشد خیانت کرده است. و این غیر از همۀ خیانتهاست. خیانت به انسان است؛ خیانت به اسلام است؛ خیانت به عبودیت الله است.(41)
10 / 11 / 59
* * *
تربیت اسلامی جوانان
یک کلمه هم راجع به این مربیان و اولیای اطفال که آمده اند در اینجا هستند عرض کنم و آن اینکه شماها باید با هم دست به دست هم بدهید و این بچه ها را تربیت کنید به تربیت اسلامی. شما ببینید که اسلام بود که شما را از شرّ قدرتها و از سلطۀ قدرتها نجات داد. تعلیمات اسلام است که شما را آنطور پایدار می کند که در مقابل همۀ مشکلات ایستادید. هدف مخالفین شما این است که بچه های شما را از اسلام منحرف کنند. جوانهای شما را از اسلام منحرف کنند. توجه کنید که کودکها را، جوانها را به تعلیمات اسلامی و تربیتهای اسلامی تربیت کنید تا ان شاءالله کشور شما از آسیب مصون باشد و جوانهای آتیۀ شما و اطفال آتیۀ شما، که امید ما هستند و امید اسلامند، اسلام را همان طور که شما زنده کردید، زنده نگه دارند.(42)
26 / 7 / 60
* * *
نقش کلیدی معلمین در اصلاح و استقلال فرهنگ کشور
ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهای شیطنت آمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند چاره ای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند؛ و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 33
دانشگاهها راه یافته اند و با تعلیم و کوشش در رشته های مختلف علوم و تربیت صحیح و تهذیب مراکز تربیت و تعلیم از عناصر منحرف و کج اندیش، نوباوگان را که ذخایر کشور ومایۀ امید ملتند، همدوش با تعلیم در همۀ رشته های به حسب تعالیم اسلامی تربیت و تهذیب نمایند و علوم اسلامی را که مربی اخلاق و مهذب نفوساست به دست کارشناسان اسلامی داده تا نوباوگان و جوانان عزیز را بدین مکتب جامع روانبخش آشنا و از تعلیمات علمی و عملی آن برخوردار سازند.(43)
7 / 10 / 60
* * *
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34