بخش اول اقشار فرهنگی ـ آموزشی

الف) رسالت معلم در جامعه

الف) رسالت معلم در جامعه 

‏ ‏

‏تکلیف شما آقایان این است که این جوانها را بار بیاورید به طوری‏‎ ‎‏که پرورش [پیدا‏‎ ‎‏]کنند؛ همانْ آموزشِ تنها نباشد.‏

‏     سابقْ نه آموزش بود نه پرورش؛ یعنی نمی گذاشتند، وضع را‏‎ ‎‏جوری کرده بودند که هم جلو معلومات جوانهای ما را می گرفتند‏‎ ‎‏و نمی گذاشتند رشد بکنند، و هم جلو پرورش را که پرورش‏‎ ‎‏صحیح نکنند.‏

پرورش اسلامی

‏     ... باید با کوشش همۀ اقشار، خصوصاً آنهایی که معلم هستند،‏‎ ‎‏در دانشگاهها استاد هستند [نیروی انسانی درست شود]. در‏‎ ‎‏دبیرستانها، در دبستانها، از همان اول که بچه ها تحویلشان داده‏‎ ‎‏می شود باید مسئول تربیت آنها باشند، مشغول این باشند که اینها‏‎ ‎‏را تربیت کنند، یک تربیت صحیح اسلامی؛ که در تربیت صحیح‏‎ ‎‏اسلامی همه [خصوصیات‏‎ ‎‏]است. یعنی یک مُسْلم اگر همان‏‎ ‎‏طوری که اسلام می خواهد بزرگ بشود، این ممکن نیست که به‏‎ ‎‏مملکت خودش خیانت بکند؛ ممکن نیست که به برادر خودش،‏‎ ‎‏به همسایۀ خودش، به همشهری خودش، به یک آدم غریبه خیانت‏‎ ‎‏بکند. اصلاً خیانت منتفی می شود. ما باید کوشش کنیم که افراد‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 19

‏صالح درست بکنیم.(33)‏

‏15 / 1 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

معلمی، شغل انبیا

‏فرهنگیها که با فرهنگیان علوم قدیمه در صف واحد هستند. یعنی‏‎ ‎‏علمای اسلام، معلمین علوم اسلامی با فرهنگیها که شغلشان شغل‏‎ ‎‏واحد است. این شغل شریفترین شغلها و پرمسئولیت ترین‏‎ ‎‏شغلهاست. شریفترین شغلهاست، برای اینکه شغل انسان سازی‏‎ ‎‏است؛ همان شغلی است که تمام انبیا برای همین معنا آمدند. قرآن‏‎ ‎‏یک کتاب انسان سازی است؛ و نازل شده است برای اینکه انسان‏‎ ‎‏درست کند. و این شغلی که فرهنگیها دارند ـ چه فرهنگیهای علوم‏‎ ‎‏قدیمه و چه فرهنگیهای سایر علوم ـ این شغل هم شغل آدم سازی‏‎ ‎‏است. اگر آدم ما بسازیم، مملکت ما نجات پیدا می کند. همیشه‏‎ ‎‏آدمها هستند که مقدرات کشورها را در دست می گیرند. منتها‏‎ ‎‏بعضیها آدمهای به صورت آدم و واقع شیطان، و بعضیها آدم. و‏‎ ‎‏همیشه از فرهنگ، این اشخاص بزرگ قیام می کنند. اشخاصی که‏‎ ‎‏ملتها را می توانند نجات بدهند و کشور را می توانند آباد کنند و دنیا‏‎ ‎‏و آخرت ملت را می توانند تعمیر کنند فرهنگیها هستند. پس‏‎ ‎‏فرهنگ یک کارخانۀ آدم سازی است؛ چنانکه انبیا هم برای همین‏‎ ‎‏معنا آمدند آدم درست کنند.‏

‏     «تعلیم» سرمشق همۀ انبیاست که از طرف خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی به آنها مأموریت داده شده؛ مأموریت خدا به انبیا همین‏‎ ‎‏است که بیایند و آدم درست کنند. و آنهایی که به انبیا نزدیکترند‏‎ ‎‏آنها به مقام آدمیت نزدیکترند. آن وقت که ملائکه اشکال کردند که‏‎ ‎‏آدمی که مفسد در ارض هست چرا خلق فرمودی. جواب این بود‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 20

‏که من می دانم چیزهایی که شما نمی دانید. دنبالش هم خداوند‏‎ ‎‏تعلیم همۀ «اسماء» را به آدم کرد. و وقتی که عرضه داشت به‏‎ ‎‏ملائکه، آنها دیدند که نمی توانند اینطوری که آدم می تواند ادراک‏‎ ‎‏کند حقایق را، آنها نمی توانند.‏

‏     از اول این بود که «آدم» که آمد با تعلیم الهی آمد و معلم بشر‏‎ ‎‏بود. انبیا هم معلم بشر بودند. شغل معلمی یک شغل عمومی‏‎ ‎‏است برای انبیا گرفته، تا اولیا تا فلاسفه و امام، تا علما و تا‏‎ ‎‏فرهنگیها، که ماها ان شاءاللهباشیم از آنها. پس شغل، شغل بسیار‏‎ ‎‏بزرگی است شغل آدم سازی. دیگر شغلها به این درجه نمی رسند؛‏‎ ‎‏برای اینکه آنها مربوط به جهات دیگر است. در عالم هیچ‏‎ ‎‏موجودی به پایۀ انسان نمی رسد؛ و هیچ شغلی به پایۀ انسان سازی‏‎ ‎‏نمی رسد. پس شغل بسیار بزرگ است، بسیار شریف است.‏

‏     لکن برای فرهنگیها مسئولیت بسیار هست. هر چه شغل عظیم‏‎ ‎‏باشد، مسئولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است. مسئول تمام‏‎ ‎‏مقدراتی که برای یک کشوری پیش می آید، مسئول تمام انسانهایی‏‎ ‎‏که باید انسان بشوند، مسئول تمام جوانهایی که زیردست آنها باید‏‎ ‎‏تربیت بشوند. تربیت باید بشود انسان در مکتب فرهنگیان، معلم؛‏‎ ‎‏و مقدرات هر مملکتی به دست همینهاست که از فرهنگ بیرون‏‎ ‎‏می آیند؛ و پیشرفت هر کشوری و عقب ماندگی هر کشوری باز به‏‎ ‎‏دست معلمین است. معلم است که با ساختن خود، افراد را، کشور‏‎ ‎‏را پیش می برد؛ و معلم است که اگر خدای نخواسته در پیش او‏‎ ‎‏انحراف حاصل بشود، کشور را خراب می کند. معلم است که‏‎ ‎‏انسانها را یا مهذب بار می آورد، متعهد بار می آورد، و یا انگل‏‎ ‎‏بار می آورد و وابسته. همه از مدرسه ها بلند می شود. همۀ سعادتها‏‎ ‎‏و همۀ شقاوتها انگیزه اش از مدرسه هاست، و کلیدش دست‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 21

‏معلمین است.‏

‏     باید معلمین توجه داشته باشند اولاً، به شغل شریف خودشان‏‎ ‎‏که شغل انبیاست، و ثانیاً به مسئولیت خودشان که همان مسئولیت‏‎ ‎‏انبیاست. انبیا مسئولند؛ لکن درست آنها عمل می کنند؛ از‏‎ ‎‏مسئولیت درست بیرون می آیند، از امتحان درست بیرون می آیند.‏‎ ‎‏آنها مأمور به تربیت هستند، و تربیت می کنند. و آنقدری که از‏‎ ‎‏عهده شان برآمد عمل کردند. شما هم همان مسئولیت را دارید؛ و‏‎ ‎‏همان شرافت را.‏

‏     کأنهَّ فرهنگ سایه ای است از نبوت؛ و فرهنگیها سایه ای‏‎ ‎‏هستند از نبی. این سایه باید عمل کند به آنطوری که ذی ظل عمل‏‎ ‎‏کرد. اینکه می گویم «سایه» برای این است که سایه از خودش هیچ‏‎ ‎‏نباید داشته باشد؛ همان طوری که یک سایه ای وقتی که می افتد‏‎ ‎‏روی زمین از یک شخص، حرکت، حرکت شخص است، و سایه‏‎ ‎‏به حرکت شخص حرکت می کند. اینکه سلطان را می گویند‏‎ ‎‏«ظل الله » این بزرگترین چیزی است که اگر ما تصور کنیم، تمیز‏‎ ‎‏می دهیم مابین حق و باطل. ظل خدا ـ باید ـ وقتی «ظل الله » است که‏‎ ‎‏حرکتش حرکت خدا باشد؛ از خود هیچ نداشته باشد. پیغمبر‏‎ ‎‏اکرم «ظل الله» است؛ برای اینکه ... و مَا رَمَیتَ إذ رَمَیتَ و لَکِنَّ الله رَمَی‏‎[1]‎‎ ‎‏آنهایی که با تو مبایعه کردند یُبَایعُونَ الله َ؛‏‎[2]‎‏ بیعت با پیغمبر بیعت‏‎ ‎‏خداست. چرا؟ برای اینکه پیغمبر هر چه دارد از خدا، و هر چه‏‎ ‎‏می بیند خدا، و فانی است در او. هر حرکتی پیغمبرها‏‎ ‎‏می کنند همانی است که مطابق رضای خداست. به حرکت او، به‏‎ ‎‏تحریک او حرکت می کنند. از خودشان حرکت ندارند؛ به تحریک‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 22

‏او حرکت می کنند. شما هم، فرهنگیها هم، ظل انبیا باید باشید.‏

‏     و همۀ کسانی که شغل انبیا را دارند، که فرهنگیها هم همان شغل‏‎ ‎‏را دارند. مسئولیت زیاد است برای فرهنگیها، چنانچه برای علمای‏‎ ‎‏دین زیاد است. یعنی یک مسئولیت است برای همه. همه یکجور‏‎ ‎‏مسئولیت در مقابل خدا دارند. شما مسئولید که آنهایی که در‏‎ ‎‏کلاسهای شما هستند و تحت تربیت شما هستند، مسئولید که آنها را‏‎ ‎‏انسان کنید، و معلمین علوم قدیمه هم مسئولند که آنهایی که پیش‏‎ ‎‏آنها هست، آنها را انسان کنند. اگر درست این شغل را انجام دادند،‏‎ ‎‏این هم برای آنها شرافت زیاد هست؛ و هم برای مملکت خود و‏‎ ‎‏کشور خودشان یک مایه های شرافتمندی گذاشته اند که با تربیت‏‎ ‎‏صحیح ممکن نیست که یک مملکتی تحت نظر استعمار برود... ‏

‏     پس شغل ماها همه مان، شغل من و شغل شما، هر دو شغلی‏‎ ‎‏است که از انبیا به ما رسیده است. اگر ما به این شغل که داریم‏‎ ‎‏خیانت کنیم به انبیا خیانت کرده ایم، به خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏خیانت کرده ایم؛ و خیانتمان این است که جوانهایی که پیش ما باید‏‎ ‎‏تربیت بشوند یک تربیت منحرفی بشوند. جوانها را مستقیم بار‏‎ ‎‏بیاورید؛ آدم بار بیاورید. اگر علاقه دارید به اینکه کشور شما، دین‏‎ ‎‏شما محفوظ بماند، این محفوظیت کلیدش دست شماست. کلید‏‎ ‎‏سعادت و شقاوت یک ملت دست فرهنگی است. فرهنگی اگر‏‎ ‎‏خوب باشد، مملکت خوب می شود؛ معلم اگر خوب باشد،‏‎ ‎‏مملکت خوب می شود؛ معلم اگر منحرف باشد، مملکت خراب‏‎ ‎‏می شود. پس شمایید که می توانید یک مملکتی را به پیش برانید؛‏‎ ‎‏هم معنویاتش را و هم مادیاتش را. و شمایید که می توانید یک‏‎ ‎‏مملکتی را خدای نخواسته به عقب برانید؛ هم معنویتش را و هم‏‎ ‎‏مادیتش را. پس شغلْ شریف، مسئولیتْ زیاد. این شغل شریفی که‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 23

‏الآن به عهدۀ شما آمده است؛ و ما هم با شما هستیم ـ تبع شما‏‎ ‎‏ان شاءالله ـ این شغل شریف را، این امانتی است که خدا به شما‏‎ ‎‏داده. به این امانت خیانت نکنید، و نکنیم ان شاءالله .(34)‏

‏1 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

معلمی، شغل انسان سازی 

‏چون شما معلم هستید از این جهت یک شغل شریف دیگری به‏‎ ‎‏شما محول شده. و به آنقدر که این شغل شریف است، مسئولیت‏‎ ‎‏آن هم بزرگ است. شغل شما شغل انسان سازی است. معلم انسان‏‎ ‎‏درست می کند، همان شغل انبیاست. انبیا آمدند، از اول هر نبی ای‏‎ ‎‏آمده است تا آخر، فقط شغلش این بوده که انسان درست بکند،‏‎ ‎‏تربیت کند انسانها را. شغل معلمی همان شغل انبیاست. پیغمبر‏‎ ‎‏اکرم معلم همۀ بشر است، و بعد از او حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ‏‎ ‎‏باز معلم همۀ بشر است. آنها معلم همۀ بشر هستند، شما معلم یک‏‎ ‎‏عده از بشر. شغل همان شغل است؛ یعنی شعبۀ همان است؛ کار،‏‎ ‎‏یک کار است؛ آنها در یک محیط وسیعتر، و ما در یک محیط‏‎ ‎‏کوچکتر. بنابراین، این شغل شما [نیز] یک شغل بسیار شریفی‏‎ ‎‏است؛ لکن مسئولیتش هم بسیار زیاد است؛ چنانکه مسئولیت انبیا‏‎ ‎‏بسیار زیاد بود. انبیا به همان مقدار که برای آدمسازی آمده بودند‏‎ ‎‏مسئولیتشان زیاد بود. منتها آنها مسئولیتشان را به انجام رساندند،‏‎ ‎‏کارهایی که به آنها محول بود به انجام رساندند. شما شغلتان بسیار‏‎ ‎‏شریف است و همان شغل انبیاست؛ مسئولیتتان هم همان‏‎ ‎‏مسئولیت است. (35)‏

‏21 / 3 / 58‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 24

نقش مهم معلم در تربیت

‏نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست. انبیا هم معلم بشر هستند.‏‎ ‎‏نقش بسیار حساس و مهمی است؛ و مسئولیت بسیار زیاد دارد.‏‎ ‎‏نقش مهمی است که همان نقش تربیت است که «إخراج مِنَ‏‎ ‎‏الظلمات إلی النور» آنهایی که الله وَلیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ‏‎ ‎‏إلَی النُّورِ‏‎[3]‎‏ همین سِمَت معلمی است. خدای تبارک و تعالی این‏‎ ‎‏سِمَت را به خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی ولیّ‏‎ ‎‏مؤمنین است؛ و آنها را از ظلمات اخراج می کند به سوی نور. و‏‎ ‎‏معلم اول، خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از‏‎ ‎‏ظلمات به وسیلۀ انبیا و به وسیلۀ وحی، مردم را دعوت می کند به‏‎ ‎‏نورانیت؛ دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق؛ دعوت‏‎ ‎‏می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان‏‎ ‎‏است. دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر می دهند، و‏‎ ‎‏آنها هم شغلشان تعلیم است؛ معلمند، معلم بشرند. آنها هم‏‎ ‎‏شغلشان این است که مردم را تربیت کنند و انسان را تربیت کنند که‏‎ ‎‏از مقام حیوانیت بالا برود و به مقام انسانیت برسد. انسان مقامهایی‏‎ ‎‏دارد که مقام اولش همین مقام [است] بعد از اینکه مراتبی را سیر‏‎ ‎‏کرد همین مقام حیوانیت است، یک حیوانی است مثل سایر‏‎ ‎‏حیوانات، بلکه خطرناکتر. خطر حیوانات به اندازۀ خطر انسان‏‎ ‎‏نیست. آنقدری که انسان جنایت وارد می کند به همنوع خودش،‏‎ ‎‏هیچ حیوانی حتی سَبُع‏‎[4]‎‏ هم، آنقدر جنایت وارد نمی کند. این‏‎ ‎‏چیزی است که انسان است. اول مقامی است که، بعد از اینکه‏‎ ‎‏مراحلی را طی کرده، به مرتبۀ حیوانیت رسیده. یک حیوانی است‏‎ ‎‏که هیچ افساری ندارد، یک حیوانی است که اگر رها کنند،‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 25

‏خونخوارترین موجودات است. ‏

‏     انبیا آمده اند این انسانی که به این مرحله رسیده است ـ و یک‏‎ ‎‏مرحلۀ خطرناک است هم برای خودش و هم برای همنوع خودش‏‎ ‎‏ـ آنها را نجات بدهد و متوجه به نور بکند؛ متوجه به مبادی نور‏‎ ‎‏بکند؛ آنها را از اخلاق فاسده، از آن اخلاق، و خویهای حیوانی‏‎ ‎‏بیرون بیاورند، و به خویهای انسانی و به اخلاق انسانی برسانند. از‏‎ ‎‏مقام حیوانیت بالا ببرد، به مقام انسانیت برساند؛ ماده را تابع عالم‏‎ ‎‏غیب بکند؛ عالم طبیعت را تابع عالم الهیت بکند. و بعد از او،‏‎ ‎‏معلمینی که در بشر هستند که الآن شما هم ـ ان شاءاللهموفق‏‎ ‎‏باشید ـ از آن طایفه هستید.‏

‏     شغل شما اخراج بچه ها و کودکهاست از ظلمتها به نور. تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت، تعلیم و تربیت انسانی؛ تعلیم و تربیت اسلامی. آنها را از‏‎ ‎‏اخلاق فاسد نجات بدهید. آنها را از این آمال و آرزوهایی که به‏‎ ‎‏واسطۀ او به فساد کشیده می شوند حذر بدهید. بچه ها را تربیت‏‎ ‎‏کنید.‏

‏     شما معلمین یک شغل بسیار شریف دارید که همان شغل الله ‏‎ ‎‏است؛ همان شغل انبیاست. و یک مسئولیت بسیار بزرگ دارید که‏‎ ‎‏همان مسئولیت انبیاست. منتها انبیا از مسئولیت بیرون می آیند،‏‎ ‎‏برای اینکه عمل می کنند به آنچه فرموده اند، به آنچه مأمور‏‎ ‎‏هستند؛ ماها هم باید عمل بکنیم. اگر چنانچه خدای نخواسته‏‎ ‎‏بچه هایی از دامنهای شما و از کلاسهای شما بیرون بیایند که‏‎ ‎‏برخلاف تربیتهای انسانی ـ اسلامی باشد، شما مسئول هستید.‏‎ ‎‏مسئولیت بزرگ است. یک انسانِ درست، ممکن است یک عالَم را‏‎ ‎‏تربیت بکند. یک انسان غیر سالم و یک انسان فاسد، عالَم را به‏‎ ‎‏فساد می کشد. فساد و صلاح از دامنهای شما و از تربیتهای شما و‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 26

‏از مدارسی که شما در آنجا اشتغال دارید، از آنجا شروع‏‎ ‎‏می شود.(36)‏

‏27 / 5 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏این شغل را الآن شما دارید که شغل انبیاست. چنانچه شغلی هم‏‎ ‎‏که آقایان دارند. همان مقداری که شغل شما شریف است و شغل‏‎ ‎‏انبیاست، مسئولیتتان زیاد است و مسئولیت انبیاست. منتها انبیا‏‎ ‎‏مسئول بودند و با قدرتی که داشتند انجام دادند وظایفشان را، و ما‏‎ ‎‏هم باید تبعیّت کنیم و آنقدری که می توانیم، آقایان در محیط‏‎ ‎‏خودشان، شما در محیط خودتان، این شغلی که آدمسازی است،‏‎ ‎‏آدمسازی کنید.‏

ایجاد تحول در جوانان

‏     متبدل کنید این جوانهایی که متوجه شدند که هر چه هست از‏‎ ‎‏بیرون می آید برای ما. از بیرون می آید، اما آنهایی می آید که تباه‏‎ ‎‏می کند ما را. آنها هیچ وقت یک مطلبی که برای ما فایده داشته‏‎ ‎‏باشد، هیچ وقت این را به ما نمی دهند. آنها هر کاری بکنند یک‏‎ ‎‏کاری انجام می دهند که برای ما مفید نباشد، یا مضر باشد. باید در‏‎ ‎‏فرهنگ توجه به آن داشته باشید، و کوشش بشود که خودتان را‏‎ ‎‏پیدا کنید. ما گم کردیم خودمان را.(37)‏

‏28 / 6 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

نجات کشور از وابستگی فرهنگی

‏آنچه که بعد از انقلاب بر شما معلمین و بر همۀ قشرهایی که سمت‏‎ ‎‏تعلیم و تربیت را دارند وظیفه است، و لازم اینکه این مغزهایی که‏‎ ‎‏در طول پنجاه و چند سال حکومت جائرانه و سلطۀ اجانب باید‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 27

‏بگوییم غربزده شدند نجات بدهید. اگر بخواهید ملت شما نجات‏‎ ‎‏پیدا بکند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود.‏‎ ‎‏مادامی که ما پیوستگی مغزی داریم به خارج و اجانب، هیچ یک از‏‎ ‎‏این گرفتاریهایی که شمردید نمی توانیم از زیرش فرار کنیم. رأس‏‎ ‎‏همه اصلاحات، اصلاح «فرهنگ» است، و نجات جوانهای ما از‏‎ ‎‏این وابستگی به غرب... .‏

‏     و این وابستگی سرمنشأ همۀ وابستگیهاست که ما داریم. اگر ما‏‎ ‎‏وابستگی فرهنگی را داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم‏‎ ‎‏هست؛ وابسته اجتماعی هم هست؛ سیاسی هم هست. همۀ اینها‏‎ ‎‏هست.(38)‏

‏4 / 8 / 58‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

هدایت جامعه به سوی الله

‏دو گروهی که اگر اصلاح بشوند، یک مملکت را اصلاح می کنند و‏‎ ‎‏اگر ـ خدای نخواسته ـ در غیر این معنا باشند، کشورها به تباهی‏‎ ‎‏کشیده می شوند.‏

‏     مقام معلّم و مقام دانشجو، که باید مغز متفکر یک ملت را‏‎ ‎‏تشکیل بدهد، از اموری است که باید به آن توجه زیاد بشود و‏‎ ‎‏وظیفۀ معلم و دانشجو مشخص باشد تا ان شاءالله ، بر آن طریقی که‏‎ ‎‏اسلام می خواهد و مقام انسانیت اقتضا می کند، از همان طریق راه‏‎ ‎‏بروند و طیّ مقامات را بکنند و به آنجایی برسند که انسان‏‎ ‎‏شوند... .‏

‏     در اسلام همۀ امور مقدمۀ انسان سازی است. اگر رها کنند این‏‎ ‎‏موجود دوپا را، تمام عالَم را به تباهی می کشد. برای جلوگیری از‏‎ ‎‏این فسادهای بزرگ و این جنگهای ویران کن و این کارهای بسیار‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 28

‏ناروا که در کشورها هست، انبیا آمده اند تا بشر را هدایت کنند به‏‎ ‎‏راهی که همه در آن راه سیر کنند و همه انسان صحیح و کامل‏‎ ‎‏بشوند. اگر این موجود دوپا تربیت شد، تمام حوایج دنیا و آخرت‏‎ ‎‏بشر تحقق پیدا می کند و اگر این موجود دوپا سرخود شد یا به‏‎ ‎‏خلاف مسیر طبیعی خودش حرکت کرد، تمام عالَم به تباهی‏‎ ‎‏کشیده می شود.‏

‏     از این جهت، تمام انبیا معلّمها هستند و تمام بشر دانشجو. انبیا‏‎ ‎‏مکتبی دارند که در آن مکتب می خواهند این موجود دوپایی که‏‎ ‎‏بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناکترین موجودات‏‎ ‎‏عالَم است، این را به راه مستقیم، به صراط مستقیم هدایت کنند و‏‎ ‎‏اجرای این امر را هم خودشان متکفّلند.‏

‏     از این جهت، معلم و دانشجو محصور به معلمهای دانشگاهها‏‎ ‎‏یا دبیرستانها یا سایر جاها نیست و دانشجو هم محصور نیست به‏‎ ‎‏همانهایی که دانشگاه می روند. عالَم یک دانشگاهی است و انبیا و‏‎ ‎‏اولیا و تربیت شده های آنها معلّم هستند و سایر بشر دانشجو و باید‏‎ ‎‏دانشجو باشند. عالَم باید، تمام دنیا باید دو طبقه داشته باشد: یک‏‎ ‎‏طبقه معلّم و استاد و یک طبقه دانشجو و متعلّم. وظیفۀ معلّم‏‎ ‎‏هدایت جامعه است به سوی الله و وظیفۀ دانشجو تعلّم.(39)‏

‏9 / 6 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و‏‎ ‎‏مربی این معلّمین، خدای تبارک و تعالی است. خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی، تعلیم و تربیت کرده است انبیا را. و ارسال کرده آنها را برای‏‎ ‎‏تربیت و تعلیم کافّۀ ناس. انبیای بزرگ اولواالعزم مبعوثند بر تمام‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 29

‏بشر و سِمَت معلّمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آنها‏‎ ‎‏و مربی آنها حق تعالی است. و آنها هم بعد از اینکه به تعلیمات‏‎ ‎‏الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مأمورند که بشر را تربیت‏‎ ‎‏کنند و تعلیم... .‏

الهی بودنِ شغل معلمی 

‏     شما که برای تربیت معلم قیام کردید، و هر کس که برای تربیت‏‎ ‎‏معلم قیام کرده است باید بداند که اولاً شغل، شغلی الهی است.‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی مربّی معلّمین است که انبیا باشند. اولاً شغل،‏‎ ‎‏شغلی الهی است و ثانیاً تربیت و تزکیه، مقدّم بر تعلیم است... .‏

‏ ‏

‏     شمایی که می خواهید تربیت بشوید، تربیت معلم یا تربیت‏‎ ‎‏بکنید، تربیت معلم، در رأس هر امری این است که با این تعلیمها‏‎ ‎‏تربیت را مقدم بدارید. این جوانها نفوسشان مستعد است از برای‏‎ ‎‏گرفتن هر چیزی که وارد بشود در نفوس. نفوس جوانها یک آینۀ‏‎ ‎‏صیقلی است که باز از آن فطرت خودش جدا نشده است. و این‏‎ ‎‏آینه همه چیز در آن نقش می شود ببندد. چنانچه معلّم، یک معلّمی‏‎ ‎‏باشد که دعوت به نور بکند، دعوت به صلاح بکند، دعوت به‏‎ ‎‏اسلام بکند، دعوت به اخلاق صالحه بکند، دعوت به ارزشهای‏‎ ‎‏انسانی بکند، آن ارزشهایی که عندالله ارزش است، اگر معلّم این‏‎ ‎‏کار را بکند، همان طوری که انبیا مردم را از ظلمات به نور‏‎ ‎‏می کشانند، این معلّم هم این بچه ها را از ظلمات به نور وارد‏‎ ‎‏می کند. و همین شغلی است که شغل انبیاست. و اگر خدای‏‎ ‎‏نخواسته، معلّمی یا معلّمهایی بر خلاف مسیر حق باشند، تربیت‏‎ ‎‏نشده باشند، تزکیه نشده باشند، برخلاف صراط مستقیم الهی‏‎ ‎‏باشند، این آینه های صیقلی که نفوس جوانهای ماست، در آن‏‎ ‎‏همان تعلیمات اعوجاجی که در این خود معلم هست نقش‏‎ ‎‏می بندد، و او را رو به انحراف می برد یا به طرف شرق و یا به‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 30

‏طرف غرب.(40)‏

‏18 / 10 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

مقدرات آینده جامعه در دست تربیت یافتگان معلمان 

‏باید خیلی شما توجه کنید به اینکه یک فرد عادی نیستید. اگر‏‎ ‎‏فرض کنید در یک اداره ای یک نفر آدم یک خلاف کرد، در یک‏‎ ‎‏وزارتخانه یک نفر آدم یک خلاف کرد، آن خلافی که در یک‏‎ ‎‏وزارتخانه می شود یا یک اداره می شود با این خلافی که در‏‎ ‎‏جاهایی که تربیت و تعلیم باید واقع بشود و در آموزش و پرورش‏‎ ‎‏می شود، بسیار فرق دارد. آنطور نیست که در یک وزارتخانه اگر‏‎ ‎‏یک کسی خلاف کرد، خلافش همچو باشد که یک کشور را به هم‏‎ ‎‏بزند؛ مگر نادراً یک همچو اتفاقی بیفتد. اما چنانچه در آموزش و‏‎ ‎‏پرورش یک بچه ای فاسد از کار درآمد، یک بچه ای با اخلاق‏‎ ‎‏شیطانی تربیت شد، با اخلاق استکباری تربیت شد، این بچه با‏‎ ‎‏اخلاق شیطانی، با اخلاق استکباری، امکان این را دارد که یک‏‎ ‎‏کشور را تباه کند، و یک انسانهای زیاد را تباه کند. و [در‏‎ ‎‏]تمامش،‏‎ ‎‏شما که مشغول این شغل عظیم هستید، در تمام آنها، هم در‏‎ ‎‏خوبیهایشان و هم در بدیهایشان، شریک هستید. گاهی شریک‏‎ ‎‏جُرمید؛ و گاهی شریک یک نورانیتی که شما ایجاد کردید. باید‏‎ ‎‏خیلی توجه شما داشته باشید که شماها یک مردم عادی نیستید.‏‎ ‎‏شماها معلّم نسلی هستید که در آتیه همۀ مُقدّرات کشور به آن‏‎ ‎‏نسل سپرده می شود. شما امانتدار یک همچو نسلی هستید. تربیت‏‎ ‎‏شما وتعلیم شما باید همراه هم باشد. فقط این وظیفه نیست برای‏‎ ‎‏معلّم علوم دینی. این وظیفه است برای تمام معلمین در هر رشته‏‎ ‎‏که هستند و تمام اساتید دانشگاه در هر رشته ای هستند... اگر‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 31

‏منحرفین و مُعْوَجین در یک کشوری سرنوشت آن کشور را به‏‎ ‎‏دست بگیرند، آن کشور رو به انحطاط می رود، رو به انحراف‏‎ ‎‏می رود. و اگر افاضل و دانشمندانی که با فضیلت هستند، با فضیلت‏‎ ‎‏انسانی هستند، اینها سررشته دار یک کشور بشوند، فضیلت در آن‏‎ ‎‏کشور زیاد می شود، برای اینکه در آن مقامی که هستند، مردم به‏‎ ‎‏حسب عادت توجه به آنها دارند و حرفهای آنها در ذهنهای‏‎ ‎‏عمومی مردم کارگر است و تأثیر می کند. و چه بسا حرف یک نفر‏‎ ‎‏آدمی که در جامعه مورد توجه است یک جامعه را رو به فساد ببرد.‏‎ ‎‏و همین طور از آن طرف، یک حرف آدمی که در جامعه توجه به او‏‎ ‎‏دارند، ممکن است یک جامعه را رو به صلاح ببرد. و شما‏‎ ‎‏آقایان‏‎[5]‎‏ می خواهید که یک همچو افرادی را به جامعه تحویل‏‎ ‎‏بدهید. خیال نکنید که یک فرد عادی است. این فرد عادی محتمل‏‎ ‎‏است که بعدها بشود یک رئیس مملکتی، بعدها یک مقامی پیدا‏‎ ‎‏بکند. وقتی آن مقام را پیدا کرد، آن وقت میزان است. اگر منحرف‏‎ ‎‏است، در پیش شما به انحراف کشیده شده باشد، و از پیش شما‏‎ ‎‏هم وقتی رفته بالاتر، آنجا هم به انحراف کشیده شده باشد و‏‎ ‎‏هکذا، این ممکن است یک فرد باشد و یک جامعه را فاسد کند...‏

‏     ... شما اگر بتوانید این بچه ها را تربیت کنید به طوری که از اول‏‎ ‎‏بار بیایند به اینکه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند،‏‎ ‎‏شما اگر عبودیت الله را و پیوند با خدا را به این بچه ها تزریق کنید،‏‎ ‎‏و بچه ها زود قبول می کنند امر را، اگر عبودیت خدا را به اینها و‏‎ ‎‏تربیت الهی را و آنکه هر چه هست از اوست به اینها القا کنید، و‏‎ ‎‏آنها بپذیرند، خدمت کردید به این جامعه؛ بعدها دسترنجهای شما‏‎ ‎‏ارزشمند خواهند شد. و اگر خدای نخواسته بر خلاف این باشد به‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 32

‏این امانت، خدای نخواسته هر کس کرده باشد خیانت کرده است.‏‎ ‎‏و این غیر از همۀ خیانتهاست. خیانت به انسان است؛ خیانت به‏‎ ‎‏اسلام است؛ خیانت به عبودیت الله است.(41)‏

‏10 / 11 / 59‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

تربیت اسلامی جوانان 

‏یک کلمه هم راجع به این مربیان و اولیای اطفال که آمده اند در‏‎ ‎‏اینجا هستند عرض کنم و آن اینکه شماها باید با هم دست به‏‎ ‎‏دست هم بدهید و این بچه ها را تربیت کنید به تربیت اسلامی.‏‎ ‎‏شما ببینید که اسلام بود که شما را از شرّ قدرتها و از سلطۀ قدرتها‏‎ ‎‏نجات داد. تعلیمات اسلام است که شما را آنطور پایدار می کند که‏‎ ‎‏در مقابل همۀ مشکلات ایستادید. هدف مخالفین شما این است‏‎ ‎‏که بچه های شما را از اسلام منحرف کنند. جوانهای شما را از‏‎ ‎‏اسلام منحرف کنند. توجه کنید که کودکها را، جوانها را به تعلیمات‏‎ ‎‏اسلامی و تربیتهای اسلامی تربیت کنید تا ان شاءالله کشور شما از‏‎ ‎‏آسیب مصون باشد و جوانهای آتیۀ شما و اطفال آتیۀ شما، که امید‏‎ ‎‏ما هستند و امید اسلامند، اسلام را همان طور که شما زنده کردید،‏‎ ‎‏زنده نگه دارند.(42)‏

‏26 / 7 / 60‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

نقش کلیدی معلمین در اصلاح و استقلال فرهنگ کشور

‏ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند‏‎ ‎‏از دامهای شیطنت آمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند‏‎ ‎‏چاره ای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند؛ و این میسر‏‎ ‎‏نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 33

‏دانشگاهها راه یافته اند و با تعلیم و کوشش در رشته های مختلف‏‎ ‎‏علوم و تربیت صحیح و تهذیب مراکز تربیت و تعلیم از عناصر‏‎ ‎‏منحرف و کج اندیش، نوباوگان را که ذخایر کشور ومایۀ امید ملتند،‏‎ ‎‏همدوش با تعلیم در همۀ رشته های به حسب تعالیم اسلامی‏‎ ‎‏تربیت و تهذیب نمایند و علوم اسلامی را که مربی اخلاق و مهذب‏‎ ‎‏نفوس‏‎[6]‎‏است به دست کارشناسان اسلامی داده تا نوباوگان و‏‎ ‎‏جوانان عزیز را بدین مکتب جامع روانبخش آشنا و از تعلیمات‏‎ ‎‏علمی و عملی آن برخوردار سازند.(43)‏

‏7 / 10 / 60‏

‏*  *  *‏

‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34

  • ) بخشی از آیۀ 17 سورۀ انفال: «و هنگام تیراندازی تو تیر نمی اندازی، بلکه خداوند تیراندازی می کند».
  • ) اشاره به آیۀ 10 سورۀ فتح.
  • ) بخشی از آیۀ 257 سورۀ بقره: «خدا سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند و آنها را از تاریکیها به سوی نور خارج می سازد».
  • ) حیوان درنده.
  • ) معلمین علوم دینی.
  • ) تهذیب کنندۀ نفسها.