مقدمه
وجود گوناگونیها و تفاوتها در درون جوامع انسانی و در روابط میان آنها ـ اگر ذاتی جوامع بشری نباشد دست کم نشانه های آن را می توان در کهن ترین اقوام شناخته شده یافت.
در جامعه شناسی معمولاً این نکته فرض گرفته می شود که تفاوتهای اجتماعی، خود را به صورت مرتبه بندیها یا قشربندیهای اجتماعی نشان می دهند. جامعه شناسان بر حسب سنت علمی خود، معمولاً سه مفهوم عمده برای نابرابریهای اجتماعی در زندگی انسان قائل هستند: کاست، قشربندی اجتماعی و طبقه اجتماعی. از این سه، قشربندی اجتماعی که اغلب دو مفهوم دیگر در زیر مجموعه آن قرار می گیرد، جایگاهی مرکزی دارد و محور بیشترین پرداختهای علمی است. اصطلاح قشر (Stratum) از حوزه مطالعات زمین شناسی اخذ شده است. برای ظهور نظام بندی در جامعه تحقق دو شرط ذیل ضروری می باشد: نخست، تفاوتهای تا حدی پایدار، میان مردم در برخی زمینه ها وجود داشته و به عبارت دیگر تقسیم کار قراردادی پدید آمده باشد. سپس برای وظایفی خاص که به وسیله افراد یا گروههای مختلف انجام می گیرد، نظامی از پاداشها ایجاد شده باشد. واقعیت امر آن است که در هر جامعه این دو شرط به ناگزیر خود تحقق می یابد. پس قشربندیهای اجتماعی نیز به صورت برجسته ترین واقعیت زندگی متجلی می گردد.
حضرت امام خمینی(س) به عنوان معمار تحولات انقلابی ایران، بی تردید بانی
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ا
نحوه ای از تعامل با اقشار و گروه بندیهای داخل جامعه نیز بودند. اینکه امام به کرات ملت ایران را در کلیت آن مورد خطاب قرار می دادند هیچ گاه بدین معنا نبود که ایشان گوناگونی حیات اجتماعی در ایران را در نظر نداشتند. نظر امام درباره اقشار اجتماعی انعکاسی از جایگاه ایشان و علمای روحانی در نظام سلسله مراتب اجتماعی، درکی از میزان رشد طبقات متوسط جدید و نیز حال و هوای انقلابی سالهایی است که مخصوصاً از دهه چهل به بعد طی کرده اند. تلقی از رتبه بندیها و سلسله مراتب اجتماعی، انعکاسی از عوامل اجتماعی یاد شده و نتیجه ترکیب آنهاست. اما عمدتاً تلقی حضرت امام از قشرها و طبقات اجتماعی، بسیار متأثر از تحولات بعد از انقلاب می باشد. به دیگر سخن امام قشرها و دسته بندیهای اجتماعی را بر اساس تحول بزرگی که در ایران پدیدار گشت، در نظر می گیرند. انقلاب اسلامی در مراحل آغازین خود، نهادینه نبود. از این رو، امام با فراخوانیها و بسیج توده های انقلابی و مسلمان، در وقت لازم، انقلاب اسلامی را از خطرهای احتمالی محافظت کردند. در ابتدای انقلاب بیشتر از هر چه به وحدت گروههای اجتماعی گوناگون نیازمند بود و به تبع آن، امام نیز بیشتر از هر چیز منادی وحدت بودند.
جالب آنکه تکثّر قشرهای اجتماعی و طبقات در کلام امام همواره، هنگامی خود را نشان می دهد که امام از ضرورت وحدت اجتماعی سخن می رانند! در نظر ایشان وحدت، گوناگونیهای اجتماعی را قدرتمندانه در حلقه اطاعت خود قرار می دهد. دیدگاه امام در مورد طبقات یا قشرهای اجتماعی عمدتاً یک دیدگاه طولی (صنفی) است که در آن همه قشرها و طبقات برای رفع نیازهای متقابل خود حرفه ها و پیشه های مختلفی را وجهۀ همت خود ساخته اند و این کار به قوام جامعه کل مدد می رساند. گوناگونی مراتب اجتماعی در نظر امام، به گونه ای است که براحتی می توانند با هم متحد شوند؛ زیرا اختلافات میان آنها جزیی است.
از اینجا می توان به نتیجه مهمی رسید که برای حضرت امام گروههای اجتماعی به صورت متمایز از جامعه و به گونه ای که مستقل از آن تلقی شوند، معنایی ندارد: طبقات و قشرها از طریق وحدت اجتماعی معرفی و درک می شوند و نه جامعه از طریق قشرها
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ب
و طبقات.
دست کم تا قبل از سالهای نیمه دوم دهه شصت شمسی که اختلافهای سیاسی نیروهای انقلاب همراه با نفوذ تدریجی «نامحرمان» و «مرفهین بی درد» در بیانات ایشان انعکاس می یابد، در نظر امام، طبقات عرصه تجلّی جامعه هستند، نه عامل تفکیک. آنها اجزای لازم جامعه کل هستند و به رغم گوناگونیهای صوری در خدمت نظم کل.
چنانچه بخواهیم از میان دو اردوگاه مرکزی اندیشه جامعه شناختی، یعنی اندیشه نظم و اندیشه تضاد که در صد سال اخیر موجب تقسیم جامعه شناسان به قطبهای متعارضی گردیده است داوری کنیم شاید بتوان قائل شد که، امام به اندیشه نظم متمایل بوده است. در عین حالی که بی تردید قشرهای اجتماعی ای که در کلام امام به آنها اشاره رفته است، از نظر موقعیت و امکان دسترسی به مزایای اقتصادی در مراتب یکسانی قرار ندارند؛ امام وحدتِ یکدل و یک جهت آنها را برای «دفع اجانب» و «حاکم ستمگر» لازم می دانند.
چنین وحدتی برای یک جامعه شناس معمولی محال می نماید. چه او نمی تواند بپذیرد که «بازرگانان محترم» و «دهقانان شریف» در اقدام سیاسی خویش، گر چه مایل به چنین اقدامی باشند، جبهه واحدی را برگزینند. او به راحتی آماده است که بازرگانان را در جناحهای راست، محافظه کار و نوگرا (مدرن) قرار دهد و کشاورزان را در جناحهای چپ، انقلابی، یا سنتگرا، اما امام دقیقاً به این معنا، یعنی وحدت می اندیشند. و شگفت انگیزتر آنکه، این اندیشه را بارها و بارها عینیت می بخشند؛ به عبارتی ایده آلیزم خود را هر بار به واقعیت پیوند می زنند. در هر حرکت عمومی بزرگ و در هر حضور پراهمیت در صحنه که به فرمان امام شکل گرفت، جامعه با همه کلیت خود، به صورت واحد، تجلی می یافت. حتی بعدها نیز تحرکات واحد جامعه ایرانی با رحلت امام به زوال نرفت.
امام آگاهانه و موفق، همه قشرها را مورد خطاب قرار می دادند. و گاه آنها را مکلف نیز می کردند. موفق توصیف کردن خطاب عام امام از این روست که این خطاب همواره از حمایتهای وسیع مردم برخوردار بود و آگاهانه بودن این خطاب نیز، ریشه در
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ج
شناخت عمیق امام از جامعه ایرانی و نیز وقوف به ضروریات انقلاب اسلامی داشت. بنابراین، کل «گرایی» امام(س) امری انضمامی و کاملاً متمایز از کلی گوییهای انتزاعی برخی روشنفکران است. کل گرایی امام به طرزی بسیار شگفت انگیز، با واقعیت قرین بود که این خود یکی از اسرار انقلاب اسلامی می باشد به هر حال، ایشان همه قشرها و طبقات را در دایرۀ نیروهای اجتماعی سهیم در تحول جمعی قرار می دهند. اما این بدان معنا نیست که امام از هویت مشخص هر یک از قشرها و طبقات در تفردشان غفلت می کنند. بر عکس، گاه به نظر می رسد که امام(س) برای قشرهای اجتماعی هویت و ساخت مستقل و تامی قائل اند.
در وصف امام از قشرها نسبیّت دیده نمی شود. آنچه در هر بار اشاره به یک قشر اجتماعی ملاحظه می شود کلیت تام و تمام آن است. اما این کلیت تام و مستقل در ساحتی غیر سیاسی یا صرفاً جامعه شناسانه قرار دارد؛ در ساحت سیاسی، مسأله بسیار متفاوت می باشد. چه در این سطح قشرها به عنوان قشرها یا طبقات و... مطرح نیستند، بلکه در خدمت کلیتی هستند که گویی نشان از اجزای خود ندارند و در مسیر هدفمند، در حرکت اند. از منظر سیاست آرمانی امام، قشرها و طبقات اجتماعی با همۀ تحرکات خود و با همه سلسله مراتب عمودی و تنوعات افقی خود همانا همه ملت هستند.
نکته پایانی اینکه گرچه از مجموع تصورات و برداشتهای حضرت امام در خصوص قشرها و طبقات می توان به تفاسیر و تحلیلهای متفاوتی ـ در خصوص محوریت اندیشه تضاد یا وحدت ـ دست یازید. اما در این میان آنچه که ضروری است، اول وجود مجموعه ای از همه بیانات و مکتوبات از حضرت امام است که به نحوی به مسأله اقشار اجتماعی مربوط باشد و دوم دسته بندیهای راهگشا و منظم از این بیانات. مجموعه حاضر می کوشد این دو هدف را برآورده سازد.
ویژگیهای این مجموعه
این مجموعه که در گروه اجتماعی حوزه معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه د
امام خمینی استخراج و تنظیم شده، مشتمل بر سه بخش است. در بخش اول و دوم، هر یک از اقشار و صنوف اعم از فرهنگی، آموزشی و... به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است و بخش پایانی نیز به توصیه های عمومی اختصاص داده شده است.
در تنظیم این مجموعه کوشیده شده است:
عبارتها با توجه به پیام صریح و اصلی شان در ذیل نزدیکترین عنوان آورده و تا حد امکان از تکرار در ذیل دیگر عنوانها خودداری شود؛ لذا مراجعه محققان محترم به سایر عناوین مجموعه و یا مآخذ مذکور در پایان بعضی از مباحث اجتناب ناپذیر می باشد.
از آنجا که برخی از قشرها به دلیل اهمیت موضوع در مجموعه های مستقل دیگری تدوین یافته است. در این مجموعه سعی شده تنها به فرازها و مطالب مهم و اصلی موضوعات مطرح شده پرداخته شود. لذا برای محققان علاقه مند جهت دسترسی کامل به همه نقطه نظرات و مواضع امام پیرامون هر عنوان بر حسب ضرورت در جای خود ارجاع داده شده است.
در تنظیم قطعات منتخب هر یک از فصول و عناوین فرعی، ترتیب و توالی تاریخی صدور آنها ملاک بوده است نه توالی منطقی مطالب.
تاریخ صدور پیامها و سخنرانیها مأخوذ از صحیفه امام در ذیل هر قطعه ذکر و مشخصات کامل براساس شماره مسلسل در انتهای کتاب آورده شده است.
در پایان لازم می دانیم از همکاری بی شائبه آقایان: سیدجواد طاهایی و محمود دارینی که ما را در امر تنظیم، تصحیح و تدوین این مجموعه یاری رسانده اند تشکر و قدردانی نماییم و توفیق همگان را در صیانت از اسلام و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران از خداوند متعال خواهانیم.
معاونت پژوهشی
مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (س)
کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه ه