فصل هفتم: دشمن در جنگ تحمیلی

ضعف نفس صدام

ضعف نفس صدام

‎ ‎

‏ ‏

ضعف صدام و بمباران

‏صدامی که بازی خورد از قدرتهای بزرگ و خودش هم نتوانست‏‎ ‎‏ادراک کند چیزی را، این حمله را کرد و دیدید که بحمدالله الآن رو به‏‎ ‎‏زوال است. اینکه از خارج بمباران می کند بلاد شما‏‎[1]‎‏ را، این دلیل بر‏‎ ‎‏این است که ضعف قدرت نظامی دارد.(757)‏

14 / 11 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ترس و زبونی دشمن

‏داوطلبی که حسین‏‎[2]‎‏ ادعا کرده است ـ‌از قراری که بعض اشخاص‏‎ ‎‏مطلع می گویند‌ قضیۀ داوطلبی نیست، بله، خودش تنها داوطلب‏‎ ‎‏است، اما او به جبهه ها نمی رود و ترسوتر از آن است که وارد بشود در‏‎ ‎‏جبهه ها. او در همان محل خودش می نشیند و یک دسته ای را با‏‎ ‎‏سرنیزه به عنوان داوطلب می فرستد به هلاکت برسند.(758)‏

15 / 11 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بمباران، نشانه ضعف صدام

‏شما ببینید که صدام چه کار ناشایسته ای کرد که امروز در دام افتاده است و‏‎ ‎‏نمی داند چه کند. مَثَل صدام، مَثَل آن کسی بود که ادعای پهلوانی می کرد و‏‎ ‎‏هر وقت که می رفت بیرون، یک کسی پیدا می شد او را کتک می زد یا‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 459

‏زمین می زد، برمی گشت مادرش را کتک می زد. صدام در هر جبهه ای که‏‎ ‎‏سیلی خورده است و در هر جبهه ای که شکست خورده است، دنبال آن،‏‎ ‎‏یک دسته از این عراقی های بی چاره ای ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که در تحت ظلم او هستند و‏‎ ‎‏دست و پا می زنند، از آنجا بیرون کرده است یا به حبس کرده است و با‏‎ ‎‏سلاحهای دور زن، خودش این افراد محروم جامعه را، این شهرهای‏‎ ‎‏عربی نشینی که محروم هستند، اینها را هدف قرار می دهد یا شهرهای‏‎ ‎‏دیگر ایران را. این همان مسأله است. هر وقت شکست می خورد، یک‏‎ ‎‏همچو قضیه ای هست. الآن هم که شکست فاحش را خورده است،‏‎ ‎‏منتظر باشید که باز اگر ـ‌خدای نخواسته‌ بتواند، او در شهرهای مرزی‏‎ ‎‏یک جنایتی بکند و دوستان و منافقین هم در داخل. و این برای این است‏‎ ‎‏که اذهان را از آن شکست بلکه بتواند منصرف کند.(759)‏

13 / 8 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جنگ علیه شهرها، نشانه ضعف صدام

‏این مرده دیگر از بین رفته است، دیگر شما خیال نکنید، اینها‏‎ ‎‏دست‌و‌پایی است که در حال احتضار دارد می زند. این قدرتمندها آن‏‎ ‎‏آخر عمرشان اینطور جنون پیدا می کنند. اینهایی که در حالی که‏‎ ‎‏قدرت دارند آن شارت و شورت را می کنند، وقتی شکست می خورند‏‎ ‎‏بسیار هم ضعیف می شوند. این ضعف روحی است که انسان به یک‏‎ ‎‏طایفه ای که هیچ کاری به او ندارند، توی خانه هایشان نشسته اند، یک‏‎ ‎‏بچۀ کوچکی که کاری به او ندارد، این ضعف انسانیت و ضعف قدرت‏‎ ‎‏است که به او بپرد برای اینکه، در جبهه ـ‌او را‌ سیلی به او زده اند. این‏‎ ‎‏آن مایۀ آخرش را هم که عبارت از آن گردانهایی بوده است که برای‏‎ ‎‏حفظ او بوده فرستاده به جبهه، و اینجا هم بسیاری از آنها را به درک‏‎ ‎‏فرستاده اند. خوب، این صدمه می بیند، صدمۀ روحی می بیند، عقل هم‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 460

‏که ندارد که حساب بکند که خوب ما در جبهه مغلوب شده ایم باید در‏‎ ‎‏جبهه کاری بکنیم، آنجا که نمی تواند کاری بکند، به بهبهان و ـ‌نمی دانم‌‏‎ ‎‏مسجد سلیمان و جاهای دیگر هم تعدی می کند. اینها به واسطۀ ضعف‏‎ ‎‏روح است، و همۀ اینها برای این است که ایمان در کار نیست.(760)‏

15 / 8 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بی خوابی صدام از ترس

‏صدام دست و پا می زند، این شبها شاید خوابش نبرد. او مرتب‏‎ ‎‏می گوید که اگر ایران حمله کند خارک را می زنم. او اگر هر لحظه‏‎ ‎‏بتواند، خارک را با خاک یکسان می کند، او قدرت ندارد.(761)‏

18 / 6 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

هراس از قدرت اسلام

‏آنان که با خیال خام خود به هوای قادسیه افتاده بودند و آلت دست‏‎ ‎‏قدرتهای شیطانی شده و خود را در سراشیبی هلاکت و فلاکت قرار‏‎ ‎‏دادند، امروز از خوف و هراس قدرت اسلام و قوای مسلح متکی به‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی خواب از چشمانشان و قرار از روحشان رخت‏‎ ‎‏بر بسته است و برای ادامۀ چند روز تبهکاری و خیانت به هر دری‏‎ ‎‏می زنند و به هر حشیشی متشبث می شوند.(762)‏

22 / 11 / 63

*  *  *

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 461

  • )) مراد، اهالی خوزستان.
  • )) اشاره به شاه حسین، پادشاه اردن.