بخش چهارم دوران مبارزه و قیام

قیام همگانی

قیام همگانی

‏ ‏

‏امروز شاه و نظام سلطنتی بیش از هر زمان دیگری متزلزل است. شاه‏‎ ‎‏برای حفظ خود یا سلطنت خاندانش حاضر به همه گونه عقب نشینی‏‎ ‎‏شده است اما ملت ما طی تظاهرات مداوم چند میلیون نفری و دادن‏‎ ‎‏هزارها تلفات، مخالفت قاطع خود را با نظام کنونی اعلام کرده است.‏‎ ‎‏ملت ما قیام کرده است و ملت پیروز است.(1092)‏

15 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏این تحولی که در روحیۀ جامعۀ ما پیدا شده است که نظیر در هیچ جا‏‎ ‎‏ندارد، در خود تاریخ ایران همچو نظیری از برای آن نیست؛ این نحو‏‎ ‎‏تحول روحی از برای یک جامعه ای، آن هم تحول فراگیر که همۀ اطراف‏‎ ‎‏مملکت را فرا گرفته است. حکومت نظامی که از قوانینش این است که‏‎ ‎‏ـ یا از اعلامیه هایشان این است که ـ بیش از دو نفر حق ندارند با هم‏‎ ‎‏اجتماع کنند، جمعیتهای دویست هزار نفری، سیصد هزار نفری، نیم‏‎ ‎‏میلیون نفری در همان مراکز حکومت نظامی بیرون می آمدند و حرکت‏‎ ‎‏می کردند و «مرگ بر شاه» می گفتند !(1093)‏

17 / 8 / 57

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 684
‏ملت ما قیام کرد و شجاعت خودش را و بیداری خودش را در تاریخ‏‎ ‎‏ثبت کرد ملت. ملت اثبات کرد که نه نیرنگهای شاهانه و نه چماقهای‏‎ ‎‏شاهانه نمی تواند جلوی این را بگیرد! نه حکومت نظامی و نه‏‎ ‎‏نخست وزیر نظامی، اینها دیگر قابل این نیستند که جلوی یک ملت را‏‎ ‎‏بگیرند. امروز که حکومت نظامی است و دولت نظامی است ـ همین‏‎ ‎‏امروز ـ در ایران باز همان نهضتها و همان حرفها و همان «مرگ بر‏‎ ‎‏شاه»ها الآن هم موجود است در ایران.(1094)‏

17 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏این نهضت مقدس اسلامی باعث این شد که بچه های کوچک هم‏‎ ‎‏فریاد بزنند توی خیابانها که «مرگ بر این سلطنت پهلوی»! این‏‎ ‎‏یک تحولی حاصل شد بین مردم که الآن پاسبان را مردم هیچ چیزی‏‎ ‎‏بارش نمی کنند. صاحب منصبش هم نمی کنند؛ حکومت نظامی اش‏‎ ‎‏هم نمی کنند. آن وقتها که حکومت نظامی می شد، به مجرد اینکه‏‎ ‎‏می گفتند حکومت نظامی است، دیگر مردم می رفتند سراغ کارشان؛‏‎ ‎‏اصلاً دیگر دنبال اینکه معارضه ای، مبارزه ای بشود توی ذهنشان‏‎ ‎‏نمی آمد! امروز حکومت نظامی است، قانون حکومت نظامی‏‎ ‎‏خودشان می گویند که ـ مثلاً اعلامشان این است به اینکه ـ بیشتر از دو‏‎ ‎‏نفر نباید با هم باشند، هفتاد هزار نفر، صد هزار نفر، پانصد هزار نفر‏‎ ‎‏مردم می آیند بیرون! و فریاد می زنند و همۀ فریادهایشان هم بر ضد‏‎ ‎‏شاه است! این یک تحولی است در یک ملت حاصل شده است؛ این‏‎ ‎‏یک چیز کمی نیست.(1095)‏

27 / 8 / 57

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 685
‏این بچه ای که در دبستان می رود بلکه قبل از اینکه در دبستان هم‏‎ ‎‏برود، تازه زبان باز کرده، تا آن پیرمردهایی که خوابیدند در توی خانه‏‎ ‎‏و نمی توانند بیرون بیایند، همه با هم بگویند که «مرگ بر این سلطنت‏‎ ‎‏پهلوی». این زبان خداست. این القای الهی است. این یک چیزی‏‎ ‎‏نیست که بشود بشر این را درستش کند. یکدفعه ـ مثلاً ـ متحول کند‏‎ ‎‏یک مملکتی، تمام یک مملکت سی و چند میلیونی را که دیروز از یک‏‎ ‎‏پاسبان می ترسیدند، می آمد توی بازار می گفت عَلَم بزنید، بیرق بزنید،‏‎ ‎‏روز چندم آبان است بیایید بیرق بزنید، هیچ تخلف نبود در کار، حالا‏‎ ‎‏اگر خود «اعلیحضرت» هم تشریف بیاورند توی بازار، مردم با مشت‏‎ ‎‏خُردش می کنند! جرأت هم نمی کند بیاید بیرون.(1096)‏

28 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏در ظرف مدتی این ملت تبدیل شد به یک ملت دیگری. حالا یک ملت‏‎ ‎‏دیگری شد که بچۀ کوچک و پیرمردش هر دو فریاد می کنند، توی‏‎ ‎‏خیابانها، داد می زنند به اینکه مرگ بر ... شاه و بر این سلطنت پهلوی.‏‎ ‎‏این تبدیل الآن شده است. یعنی یک مملکت سر تا پایش عوض شده‏‎ ‎‏است؛ یکوقت یکجوری بوده، حالا شده یک چیز دیگر. این را‏‎ ‎‏نمی شود با سرنیزه خاموشش کرد. سرنیزه همچو قدرتی ندارد و لهذا‏‎ ‎‏ما دیدیم حکومت نظامی کردند، باید دو نفر بیشتر، به حَسَب‏‎ ‎‏حکومت نظامی و اعلام حکومت نظامی از دو نفر بیشتر نباید با هم‏‎ ‎‏باشند، مردم هم گوش کردند به این حرف! پنجاه هزار، صد هزار،‏‎ ‎‏دویست هزار، سیصد هزار هر گوشۀ مملکت ‏‏[‏‏راه افتادند‏‏]‏‎ ‎‏همان جایی که حکومت نظامی بود! بعد از آن، حکومت نظامی را‏‎ ‎‏بالاترش کردند ـ اگر بالاتری داشت ـ و نخست وزیرِ نظامی آوردند و‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 686
‏دولت شد دولتِ نظامی، باز همان مسأله است. دیگر نظامی را مردم‏‎ ‎‏دیدند و سنجیدند و شکستند نظامی را. قدرت ملت ـ یعنی قدرت‏‎ ‎‏مشت بر تانک غلبه کرد.(1097)‏

29 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏محمدرضا را همه تان می شناسید که قبل از چند سال چه چیزها‏‎ ‎‏برایش می گفتند و خودش چه مداحیها می کرد و قدرت هم داشت؛‏‎ ‎‏یک مرد قدرتمندی ‏‏[‏‏که‏‏] ‏‏روسیه با او موافق، امریکا با او موافق،‏‎ ‎‏انگلستان با او موافق، دوَل اسلامی همه با او موافق، چین با او موافق،‏‎ ‎‏همه موافق، ابرقدرتها و بعد از آنها هر چه قدرت بود موافق با او بود.‏‎ ‎‏این قدرت به این بزرگی را شما ملت، شما ملتِ سر و پا برهنه ای که‏‎ ‎‏همه چیزتان را خوردند، قیام کردید ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ چون وحدت کلمه در کار‏‎ ‎‏بود، با مشتتان تانکها را خُرد کردید. خون بر شمشیر غلبه کرد. از‏‎ ‎‏تخت فرو کشیدید. فرار کرد و رفت.(1098)‏

14 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏شما ملت ایران، شما ملت بزرگ ایران، همان معنایی که در صدر‏‎ ‎‏اسلام بود محقق کردید. ابتدا از مدرسۀ فیضیه بلند شد صدا؛ و مدرسۀ‏‎ ‎‏فیضیه را خراب کردند؛ جوانهای ما را بعضشان را شهید کردند؛ لکن‏‎ ‎‏استقامت اسباب این شد که شکست نخوردند؛ شکست روحی‏‎ ‎‏نخوردند. این استقامت موجب شد که اقشار، بعضی به بعض‏‎ ‎‏پیوستند، دعوتهای اسلامی را به جان خریدند و شنیدند، و این‏‎ ‎‏قطره ها به هم پیوستند و سیل عظیمی ایجاد کردند؛ قیام همگانی و‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 687
‏برای اسلام؛ قیام برای خدا؛ قیام برای جمهوری اسلام. این قیام در‏‎ ‎‏تمام اقشار ملت ما ریشه کرد و تمام اقشار را به هم پیوند داد.(1099)‏

21 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏آنهایی که توی خیابانها و بالای پشت بامها شب و روز فریاد می زدند و‏‎ ‎‏«الله اکبر» می گفتند و مبارزه می کردند و با هیچ، با همه چیز مقابله‏‎ ‎‏می کردند اینها، ابداً توجه به اینکه ما منزلمان چه جوری است،‏‎ ‎‏خانه مان، آیا داریم یا نه؛ هیچ ابداً این مطرح نبود.‏

‏     آن زاغه نشینهای اطراف تهران که یک دفعه من در تلویزیون دیدم‏‎ ‎‏وضعشان را و دیدم روحشان را، که وضعشان. خوب، به مشاهده‏‎ ‎‏دیدم که عدۀ زیادی در یک زاغه ای، در یک سوراخی، رفت و آمد‏‎ ‎‏می کنند. و بعد که پرسید از یکی از آنها که شما چه می کنید، روزها چه‏‎ ‎‏می کنید، گفت ما صبح که می شود با بچه هایمان راه می افتیم می رویم‏‎ ‎‏تظاهرات! ـ فکر اینکه حالا ما منزلمان این زاغه است و زندگی مان‏‎ ‎‏اینطوری است، این فکر از سر مردم پریده بود. همۀ فکر متوجه و‏‎ ‎‏متمرکز شده بود در یک جهت، و اینکه این رژیم نباید باشد؛ ما‏‎ ‎‏نمی خواهیم اینها را؛ «مرگ بر شاه»؛ و ما جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏می خواهیم.(1100)‏

6 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما ملاحظه کردید که یک تحول بزرگ روحی که در ایران پیدا شد‏‎ ‎‏بالاتر از این فتحی بود که کردند. و آن تحول روحی این بود که یک‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 688
‏روز پاسبان می آمد توی بازار می گفت «چهارم آبان‏‎[1]‎‏ است، همه باید‏‎ ‎‏بیرق بزنید» هیچ کس به خودش اجازه نمی داد که، توی مغزش‏‎ ‎‏نمی آمد که می شود با این پاسبان مخالفت کرد؛ هیچ کس! همه اطاعت؛‏‎ ‎‏هر جا می رفت اطاعت. توی دانشگاه هم که می آمد اطاعت می کردند؛‏‎ ‎‏یکوقت بعد از یکی ـ دو سال همچو شد که مردم ریختند توی خیابان ‏‎ ‎‏و گفتند «ما شاه نمی خواهیم»! و پیروز هم شدند. ‏‏[‏‏با‏‏]‏‏ این تحول ‏‎ ‎‏روحی، آن خوفی که از پاسبان بود متبدل شد به یک شجاعتی که از ‏‎ ‎‏تانک نترسیدند. همان آدمی که از آن چوبی که دست پاسبان بود ‏‎ ‎‏می ترسید، همان آدم آمد در خیابان و مشتش را گره کرد و حمله کرد به ‏‎ ‎‏تانک.(1101)‏‏ ‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏همه دیدید که تمام قشرها، خانمها، ریختند توی خیابانها، جوانها‏‎ ‎‏ریختند توی خیابانها، در پشت بامها، در کوچه و بَرزَن و همه جا،‏‎ ‎‏فریادشان این بود که ما اسلام را می خواهیم و جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏می خواهیم.(1102)‏

17 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما می بینید حتی در اعمالی که از مردم صادر می شود. در این‏‎ ‎‏نهضتی که همۀ قشرها شریک بودند. شما از مرکز که تهران است‏‎ ‎‏بگیرید بروید از آن طرف تا آخر. از آن طرف هم تا آخر. از آن طرف‏‎ ‎‏هم تا آخر. از آن طرف هم تا آخر. یک وقت تمام مردم راجع به یک‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 689
‏مطلب قیام کردند. همه با هم همصدا شدند. صدا چه بود؟ صدا این‏‎ ‎‏بود که ما «جمهوری اسلامی» می خواهیم. ما این رژیم را نمی خواهیم‏‎ ‎‏و ما اسلام را می خواهیم. همه هم صدا یک مطلب می گفتند. بچۀ‏‎ ‎‏کوچولویی که تازه رفته بود در دبستان یا قبل از آن هم بود همین‏‎ ‎‏مطلب را می گفت.(1103)‏

21 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما ملاحظه کنید ایران که با یک جمعیت کمی، بدون هیچ سلاح و‏‎ ‎‏بدون هیچ تشکیلات در مقابل یک قدرت بزرگی که دو هزار و پانصد‏‎ ‎‏سال بر این کشور حکومت جائرانه کردند، و امروز هم یعنی در زمان‏‎ ‎‏ما هم قدرتهای بزرگ همه با او کمک بودند، همه به او سلاح می دادند،‏‎ ‎‏همه به او امکانات می دادند، این ملت کوچک در مقابل همۀ این‏‎ ‎‏قدرتها، چه قدرتهای شرقی و چه قدرتهای غربی ایستاد و از خوف از‏‎ ‎‏مرگ نترسید؛ و متحول شد به یک انسانهای الهی که عاشق دیدار‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی و عاشق شهادت هستند، و مقصد خودشان را‏‎ ‎‏پیش بردند و دارند پیش می برند.(1104)‏‎[2]‎

12 / 10 / 61

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 690

  • - روز تولد محمدرضا شاه پهلوی.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 8 ، ص 166ـ167.     2. همان؛ ج 9، ص 178ـ 179.     3. همان؛ ص 196ـ197.     4. همان؛ ص 405ـ406.     5. همان؛ ج 17، ص 59 ـ60.