فصل سوم: نقش مردم در جنگ

بازاریان و اصناف

بازاریان و اصناف

‎ ‎

‏ ‏

نقش بازاریها در جنگ

‏من می دانم که شما قمی ها ـ‌که خدا حفظتان کند‌ و همه بازاریهای‏‎ ‎‏ایران، تهران، یزد، همه جا، اینها علاقه مندند به اسلام. اینها زحمت‏‎ ‎‏کشیدند، خون دادند، جوان دادند برای اسلام. اینهایی که همه‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 223

‏چیزشان را برای اسلام دادند و حالا هم دارند می دهند. اینهایی که‏‎ ‎‏جوانهایشان را می فرستند به سر حد و می بینند در مَعْرَض خطر است.‏‎ ‎‏در معرض کشته شدن است، و بعد هم اگر کشته بشود تبریک‏‎ ‎‏می گویند. یک همچو ملتی که برای اسلام اینطور فداکاری کرده‏‎ ‎‏است، نخواهد کسی توانست که به این زودیها منحرفش کند.(365)‏

26 / 8 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پشتیبانی بازار از‌دولت در جنگ

‏در همۀ قشرها اشخاصی که مخالف با مصالح عمومی مسلمین باشند‏‎ ‎‏و فعالیتهایشان بر این باشد که جیبهای خودشان را پر کنند، هست.‏‎ ‎‏بازار هم افرادی هستند که در همچو وقتی که کشور ما مبتلای به‏‎ ‎‏جنگ است و پیرزنها و پیرمردهای دهاتی هرچه دارند، دارند در راه‏‎ ‎‏این اسلام و جنگ می دهند. باز در بین بازار اشخاص منحرفی هستند‏‎ ‎‏که از خدا بی خبرند، و در یک همچو موقعی کارشکنیها می کنند برای‏‎ ‎‏دولت، و کارشکنیها می کنند برای این جنگی که الآن ما داریم. مورد‏‎ ‎‏تأسف است این معنا که قشرهای میلیونی ملت در تمام دهات و‏‎ ‎‏قصبات و شهرها و بازارها برای این جنگ نگران هستند و پشتیبان‏‎ ‎‏این جنگ و این جنگزده ها و این ارتش و این پاسدارها هستند. لکن‏‎ ‎‏یک عده ای در مقابل این توده های عظیم در هر جایی از مملکت‏‎ ‎‏هستند و در بازار هم هستند که در مقابل اسلام خودشان را قرار دادند.‏‎ ‎‏در مقابل کشور اسلامی خودشان را قرار دادند. کوشش کنید، آقایان‏‎ ‎‏بازاری کوشش کنند در اینکه مبادا اینها بازار را متهم کنند. مبادا اینها‏‎ ‎‏بازار را بدنام کنند. بازار ایران خوشنام است و همیشه پشتیبان کشور‏‎ ‎‏و ملت و اسلام بوده است، و در هر مشکلی، بازار در حل آن مشکلها‏‎ ‎‏دخالت داشته است و جزء ملت بوده است. و همان ملت است و همان‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 224
‏مردم است که در بازارها مجتمع هستند و مشغول اقتصاد ملت هستند‏‎ ‎‏و مشغول کارهای صحیح هستند. توجه داشته باشید که یک گروه‏‎ ‎‏کوچکی که منافعشان از دست یا رفته یا خوف این را دارند که از دست‏‎ ‎‏برود؛ یعنی منافع نامشروعشان از دستشان رفته است، کاری نکنند که‏‎ ‎‏بازار را متهم کنند، از قول بازار یک چیزی نگویند. اگر یک وقت از قول‏‎ ‎‏بازار یک مطلبی را منتشر کنند، بازاریها اعتراض کنند و به آنها بگویند‏‎ ‎‏که شما اسمای خودتان را بنویسید در اعلامیه های خودتان. باید خیلی‏‎ ‎‏امروز ما توجه به این مسائل داشته باشیم. اجتماع بازار؛ یک اجتماعی‏‎ ‎‏است که اگر در یک مسیر اسلامی حرکت بکند ـ‌و بحمدالله حرکت‏‎ ‎‏می کند‌ مملکت را از آسیب نگه می دارد. همین بازار است که پشتوانۀ‏‎ ‎‏ارتش است. و همین بازار است که در این زمان پشتوانه کشور است و‏‎ ‎‏دولت است. و اگر تفرقه در بازار باشد و بعض از اشخاصی که‏‎ ‎‏تفرقه افکن هست گذاشته بشود که فعالیت بکنند، خدای نخواسته این‏‎ ‎‏ستون سِتَبر اسلام را یک وقت از بین می برند.‌... انصاف نیست که در‏‎ ‎‏بازار گرانفروشی باشد. در موقعی که مردم ایران، زن و بچۀ مردم ایران‏‎ ‎‏برای جنگزده ها دارند از منافع خودشان می گذرند و آن چیزی که دارند‏‎ ‎‏هدیه می کنند، مبادا در یک همچو موقعی در بازار، اشخاصی پیدا‏‎ ‎‏بشوند که گرانفروشی کنند که موجب فلج مردم و ناراحتی مردم بشود.‏‎ ‎‏اگر خدای نخواسته از اعمال ما یک شکستی واقع بشود به اسلام،‏‎ ‎‏مسئولیت ما پیش خدای تبارک و تعالی بسیار بزرگ است.(366)‏

25 / 10 / 59

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

هشدار به بازار از‌تحلیل غیرواقعی  از جنگ

‏مبادا در بازار یک وقت راجع به ارتش ایران، راجع به دادگستری‏‎ ‎‏ایران، راجع به پاسبانها و پاسدارها و اینها مسائلی طرح بشود که‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 225

‏اسباب تضعیف آنها بشود. و خصوصاً ارتش و پاسدارها و‏‎ ‎‏ژاندارمری که الآن مشغول به جنگ هستند و در ردیف اول جنگ‏‎ ‎‏واقع شدند و کشته می دهند و خون نثار می کنند. مبادا یک وقت‏‎ ‎‏مسائلی طرح بشود در بازار یا جاهای دیگر که موجب تضعیف بشود.‏‎ ‎‏باید این نکته توجه به آن بشود که مردم عادی اطلاع از فنون جنگ‏‎ ‎‏ندارند. فنون جنگ را ارتش دارد آن هم ردۀ اوّل ارتش، نه همه. اگر‏‎ ‎‏یک روز پیشروی می شود، یک روز عقب نشینی می شود. نباید این را‏‎ ‎‏در مجلس یا در بازار یا در نطقها طرح بکنند که چرا اینطور شد. شما‏‎ ‎‏مطلع نیستید از کیفیت جنگ. کیفیت جنگ یک روز جلو رفتن‏‎ ‎‏هست، یک روز عقب رفتن هست. و اینها همه از مسائلی است که‏‎ ‎‏آنهایی که تشخیص می دهند باید این امر را انجام بدهند. اشخاصی که‏‎ ‎‏تشخیص نمی دهند، ننشینند تو خانه هایشان در بین مردم بیایند‏‎ ‎‏بگویند که چرا اینطور شد، چرا اینطور شد؟ اینها از مسائلی است که‏‎ ‎‏امروز لازم است احتراز از آن بشود. من به همه نصیحت می کنم که‏‎ ‎‏راجع به جنگ که الآن ما مبتلا هستیم، نیایند اظهار نظر بکنند که «به‏‎ ‎‏نظر من اینطور است». نظر شما هر چه هست، اما اعلام نباید بکنید.‏‎ ‎‏نباید یک مطلبی را که موجب تشویش خاطر رؤسای ارتش است،‏‎ ‎‏موجب تشویش خاطر رئیس جمهور هست، موجب تشویش خاطر‏‎ ‎‏دولت هست، یک حرفهایی زده بشود بدون اینکه مطلع باشید دارید‏‎ ‎‏چه می کنید. شما خیال می کنید که می خواهید خدمت بکنید و به‏‎ ‎‏حسب واقع خدمت نیست. توجه به این مسائل باید کرد و هر کس‏‎ ‎‏رفت جبهه و برگشت نیاید فریاد بکند که جبهه چه بود. شما و من‏‎ ‎‏تشخیص نمی دهیم که در جبهه باید چه بشود. جبهه را آنهایی که‏‎ ‎‏متخصصند تشخیص می دهند که باید چه جور باشد و جبهه را چه‏‎ ‎‏جور نگهداری کنند و چطور موازین جنگ را اجرا بکنند. اگر خدای‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 226

‏نخواسته به واسطۀ حرفهای ما، به واسطۀ اقدامات ما در جبهه یک‏‎ ‎‏سستی پیدا بشود، یک دلسردی پیدا بشود در جبهۀ جنگ، مسئولش‏‎ ‎‏همۀ ما هستیم.‏

‏     بازار باید یکدل دنبال جبهه باشد و از پشت سر جبهه را تقویت‏‎ ‎‏بکند.(367)‏

25 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خدمات بازار به جبهه

‏در این جنگ هم، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه‏‎ ‎‏خدمت کرد. و الآن هم باز، بازار است که خدمت می کند و از اسلام‏‎ ‎‏عزیز و از جمهوری اسلامی نگهداری می کند.(368)‏

10 / 11 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

توجه دادن بازاریان به دشمن

‏حالا من عرض می کنم به شما، ما فرض می کنیم که حضرت امیر‏‎ ‎‏ـ‌سلام الله علیه‌ امروز در ایران بود و رئیس دولت بود و ملاحظه‏‎ ‎‏می کرد که یک جمعیتی، صدام و آنهایی که با او موافقند، یعنی همۀ‏‎ ‎‏دولتهای دنیا به استثنای بعضی، این هجوم کرده است به ایران و خرابی‏‎ ‎‏کرده است و نفوس مردم را تلف کرده است و آواره کرده است و‏‎ ‎‏غارت کرده است و خرابی. حضرت ببینند که الآن اسلام و ملت اسلام‏‎ ‎‏و اعراض و نفوس ملت اسلام در خطر این است که این یأجوج و‏‎ ‎‏مأجوج بریزد به ایران و همان کاری را که در اهواز کرد و خرمشهر‏‎ ‎‏کرد در تهران بکند و در مشهد بکند و در اصفهان. اگر حضرت‏‎ ‎‏احساس این معنا را کرد، چه می کرد؟ می نشست موعظه می کرد؟‏‎ ‎‏می گفت که خودم تنها درست می کنم؟ پول نداشت، کافی نبود،‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 227
‏مالیات تنها کافی نبود، چه بکند؟ حضرت آن وقت حکم می کرد به‏‎ ‎‏اینکه مردم به حسب توانشان، مستضعفین، طایفۀ کم درآمد، اینها کنار‏‎ ‎‏و طایفه هایی که پردرآمدند، صد میلیون مثلاً اینها هرسال درمی آورند‏‎ ‎‏و بیشتر و خصوصاً آنهایی که کاری به کار این مسائل ندارند، البته نوع‏‎ ‎‏بازرگانان این جور نیستند، نوع تجار این جور نیستند، نوع کسبه‏‎ ‎‏اینطور نیستند، امّا در بینشان خوب اشخاصی هست، شما هم‏‎ ‎‏می شناسید که یک معامله چند صد میلیونی می کند و در آن معامله هم‏‎ ‎‏بیشتر از صد میلیون نفع می برد و حساب و کتابی هم در کارش نیست.‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین با این کشوری که در معرض خطر است چه می کرد؟‏‎ ‎‏همۀ افراد را می فرستاد جنگ. با فشار، اموال اشخاصی که ثروتمند‏‎ ‎‏بودند و اینها را می گرفت و می فرستاد و اگر نمی رسید عبای خودش‏‎ ‎‏را می داد، عبای من را هم می داد، کلاه شما را هم می داد برای حفظ‏‎ ‎‏کشور اسلام، برای حفظ نوامیس خود این مردم. شما می دانید که اگر‏‎ ‎‏خدای نخواسته صدام یک وقت دستش به تهران برسد چه خواهد‏‎ ‎‏کرد؟ برای شما اموال می گذارد؟ برای شما اَعراض می گذارد؟ برای‏‎ ‎‏شما نفوس می گذارد؟ می دانید چه خواهد کرد؟ می دانید که خطر دارد‏‎ ‎‏الآن؟ خطر، صدام قابل آدم نیست، اما صدام و آنهایی که پشتوانۀ او‏‎ ‎‏هستند، دولتهایی که پشتوانۀ او هستند، آنهایی که کمک می کنند به‏‎ ‎‏آنها، قدرتهای بزرگی که اسلحه می دهند، قدرتهای بعد از او که آدم‏‎ ‎‏می فرستند، تجهیزات می فرستند و افراد می فرستند، خوب، یک‏‎ ‎‏همچو خطری الآن برای ایران هست. آیا در یک همچو خطری که،‏‎ ‎‏متوجه همه است، نه متوجه یک قشری، خطر خوزستان متوجه همه‏‎ ‎‏جای ایران است، خطر خرمشهر و آبادان و ـ‌عرض می کنم که‌‏‎ ‎‏آنجاهایی را که آنها آن وقت در تصرف داشتند و آن کردند که مغول‏‎ ‎‏نکرده بود در طول تاریخ، این متوجه به همه است. انصاف است که در‏
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 228

‏یک همچو وقتی احتکار بشود، این ملت را در مضیقه بگذارند؟‏‎ ‎‏انصاف است که در یک همچو وقتی گرانفروشی بشود که دولت به‏‎ ‎‏جان بیاید و نتواند درستش بکند، یا باید کمک کرد به این دولت؟‏‎ ‎‏تکلیف نداریم ما که کمک می کنیم تکلیف شرعی. این اصناف محترم،‏‎ ‎‏این بازاریهای محترم، اینها می توانند مبارزه کنند با گرانفروشی، با‏‎ ‎‏اینکه اجناس را به قیمت ارزانتر بفروشند. آن مقدار که گیرشان آمده،‏‎ ‎‏اگر اجناس را به قیمت ارزان بفروشند، محتکرین کنار می روند،‏‎ ‎‏نمی توانند نگه دارند، یا محتکرین را بروند خود اصناف بروند آنجا،‏‎ ‎‏به آنها بگویند آقا چرا این کار را می کنید؟ خوب، در یک همچو وقتی‏‎ ‎‏که همه چیز ما، در معرض خطر است، ما حق داریم که بنشینیم هی گله‏‎ ‎‏کنیم از که اینکه مثلاً فلان چیز کم است، فلان چیز زیاد است؟ خوب‏‎ ‎‏نمی تواند. مسأله بالاتر از این معنایی است که من و شما خیال کنیم؛‏‎ ‎‏مسأله، مسألۀ امریکا است نه مسألۀ صدام. مسألۀ فرانسه هست، مسألۀ‏‎ ‎‏شوروی است.(369)‏

10 / 11 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حمایت بازار از دولت در جنگ

‏ما امروز در جنگ هستیم آقا، شوخی نیست. مسألۀ جنگ شوخی‏‎ ‎‏نیست، خرج جنگ شوخی نیست، مقاومت در مقابل جنگ شوخی‏‎ ‎‏نیست، یک لشکر را یا چندین لشکر را تجهیز کردن برای مقابله، اینها‏‎ ‎‏یک اموری است که دولت گرفتارش هست و دارد خدمت می کند. ما‏‎ ‎‏این دولتی که خدمت می کند باید تقدیرش بکنیم، کمکش بکنیم.‏‎ ‎‏چهار نفری که توجه ندارند، یک چهار نفر دیگری هم که منافق‏‎ ‎‏هستند می آیند هی به او یک چیزی می گویند، به آنها یک چیزی‏‎ ‎‏می گویند، ناراحتی ایجاد می کنند در مردم. خدا می داند که با این جنگ‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 229
‏و با این وضعی که الآن برای ایران هست، و آن محاصرۀ اقتصادی که‏‎ ‎‏هست و آن کمکها و کارشکنیهایی که هست و آن تبلیغات سوئی که بر‏‎ ‎‏ضد شما و بر ضد اسلام هست، مع ذلک دولت ایستاده و دارد خدمت‏‎ ‎‏می کند، این اعجاز است. باید ما کمکش بکنیم. زیر بغلش را بگیریم تا‏‎ ‎‏بتواند کار بکند. باید اشکالاتی که هست، من می دانم، خود آنها هم‏‎ ‎‏می دانند که اشکال زیاد است، امّا چه کنند اینها؟ خوب اشکال خیلی‏‎ ‎‏زیاد است، اما چه بکنند؟ بگویند که رها، هر کس هر کار می خواهد‏‎ ‎‏بکند؟ خوب، یک عده ای هستند که وارد می کنند و به قیمتهای‏‎ ‎‏چندین مقابل می فروشند، یک عده ای هستند که احتکار می کنند، یک‏‎ ‎‏عده هست نمی کنند خوب، این بیچاره دولت چه بکند؟ جنگ را‏‎ ‎‏رهایش کند، می شود؟ آوارگان را رها کند می شود؟ مستضعفان را رها‏‎ ‎‏کند، می شود؟ شما ببینید در همین بساطی که الآن برای ملت ما پیش‏‎ ‎‏آمده است و دولت هم آن قدر در مقابل اینها مقاومت کرده، چقدر‏‎ ‎‏ساختمان کرده برای مردم، چقدر راهسازی کرده برای مردم.‌... از آن‏‎ ‎‏طرف بازار را ما باید حفظش بکنیم با تمام قوا، همه مان موظفیم. بازار‏‎ ‎‏است که ما را نگه داشته، همه را نگه داشته، از آن طرف، بازار باید‏‎ ‎‏دولت را حفظ کند. اگر رها کند چه بکند دولت. آقای موسوی،‏‎[1]‎‎ ‎‏نخست وزیر یک کاسب است، مثل شما کاسب بوده دیگر، پدرش هم‏‎ ‎‏الآن ظاهراً کاسب است. خوب، آن که چیزی ندارد که خودش بدهد،‏‎ ‎‏وزیرهای دیگر هم همه از همین قبیلند. دولت خودش که چیزی‏‎ ‎‏ندارد. دولت می خواهد دفاع از جان شما، از ناموس شما، از مال شما،‏‎ ‎‏از حیثیت شما بکند. خوب، ما خودمان باید این کار را تکفل کنیم، و‏‎ ‎‏آن مقدار که می توانیم، اینهایی که سرمایه های کلان دارند. اگر یک‏‎ ‎‏وقتی شما شنیدید که این آقایان بعضی می گویند تروریست اقتصادی‏
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 230
‏و محتکرین را می گویند، محتکرین را می گویند، عامۀ بازار محتکر‏‎ ‎‏نیستند، متعهدند آنها؛ آنها خلاف شرع نمی کنند. یک دسته هستند که‏‎ ‎‏هم نق می زنند، هم کاری به این کارها ندارند، هم مال مردم را احتکار‏‎ ‎‏می کنند و گران می فروشند و بازار سیاه درست می کنند، یک دسته اند‏‎ ‎‏اینها. اینطور نیست که به بازار کسی جسارت کند؛ من تا حالا از هیچ‏‎ ‎‏کس نشنیدم که در بازار یک حرفی زده باشد. خوب، این بازاری است‏‎ ‎‏که بازار مسلمین است، این بازاری است که از اول تا حالا خدمت‏‎ ‎‏کرده و حالا هم خدمت می کند، بعدها هم خدمت خواهد کرد.‏‎ ‎‏بنابراین، ما هم در گرفتاریهای دولت باید ملاحظه کنیم، هم گرفتاری‏‎ ‎‏مستضعفین و بیچاره ها را باید ملاحظه بکنیم، هم گرفتاری این‏‎ ‎‏آواره هایی که آمدند و الآن هستند. ما که نمی توانیم این آواره ها را،‏‎ ‎‏خصوصاً این آواره هایی که از خود ما هستند، از اهواز آمدند، از‏‎ ‎‏ـ‌عرض بکنیم‌ خرمشهر آمدند، از این بلادی که مورد تعدی واقع شده‏‎ ‎‏است آمدند، از خوزستان آمده اند، بالاخره از جاهای دیگر هم‏‎ ‎‏آمده اند، و همین طور میهمانهایی که داریم، خوب افغانی هستند،‏‎ ‎‏مسلمان هستند، یا فرض کنید که عراقی هستند، یا بیچاره ها را از‏‎ ‎‏خانه هایشان دور کردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند اینجا.‏‎ ‎‏خوب، باید چه کرد با اینها؟ نباید اینها را پذیرایی کرد؟ ما مسلمانیم،‏‎ ‎‏آنها هم مسلمانند. ما باید از آنها پذیرایی کنیم. خدمت کنیم به آنها، و‏‎ ‎‏این دولت است که دارد این کارها را می کند. عمق کارِ دولت را ما‏‎ ‎‏نمی توانیم درست بفهمیم، تا یک دولت نیاید بنشیند، تا بعضی از‏‎ ‎‏آقایان محترم اصناف نروند پیش دولت بنشینند، از این نمایندگان،‏‎ ‎‏دولت برایشان تشریح کند که ما گرفتاریمان چی هست؛ آن قدری که‏‎ ‎‏آنها گرفتاری دارند ما تصورش را نمی توانیم بکنیم. بنابراین، ما دو‏‎ ‎‏طرف قضیه را باید ملاحظه کنیم. یعنی از همۀ ابعاد ما باید توجه بکنیم‏
کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 231
‏به مسائل و مشکلاتمان، و اسلام همۀ ما را مسئول قرار داده. وقتی‏‎ ‎‏اعراض و نفوس مسلمین در معرض خطر است، برای همۀ ما واجب‏‎ ‎‏است که اگر به اندازۀ کافی ندارند آنها جمعیت، پاشیم برویم؛ آن که‏‎ ‎‏می تواند باید پا بشود برود. برای همه واجب است که حالایی که یک‏‎ ‎‏عده ای داوطلب شدند و بحمدالله زیاد هم هستند و رفتند و تو‏‎ ‎‏جبهه ها هم الآن، الحمد لله خوب است، لکن پشت جبهه مشغول‏‎ ‎‏باشند به تأیید دولت، مشغول باشند به اینکه دولتی که در هر ماه چند‏‎ ‎‏صد میلیون خرج جنگ فقط می کند، هر روز هر روز چند صد میلیون‏‎ ‎‏خرج جنگ را دارد دولت، از آن طرف هم عایدی دولت مهمش نفت‏‎ ‎‏بود که نفت را حالا نمی گذارند ما استخراج کنیم زیاد. نمی شود هم‏‎ ‎‏نفتی که مال نسلهای آینده است همه اش را درآورند و حالا خرج کنند‏‎ ‎‏و چهار روز دیگر زندگی نتوانند بکنند. باقی اش این است که خوب‏‎ ‎‏مردم کمک کنند، خیرخواه ها کمک کنند، ما نصیحت می کنیم، استدعا‏‎ ‎‏می کنیم از آنها که کمک کنید به این دولتی که مشغول گرفتاری اش‏‎ ‎‏هست و آن همه گرفتاری دارد. دولت هم باید به شما کمک کند،‏‎ ‎‏طرفینی است قضیه، یک طرف را نباید حساب کرد. از آن طرف دولت‏‎ ‎‏آن مقداری که می تواند باید خدمت کند، آن قدری که توان دارد باید‏‎ ‎‏خدمت کند به بازار و به مستمندان و به دیگران. از آن طرف هم آقایان‏‎ ‎‏همه باید خدمت بکنند. منتها اینکه حالا من دارم می گویم، به گوش‏‎ ‎‏یک عدۀ زیاد امّا کم مایه، کم سرمایه، به گوش آنها می رود، امّا یک‏‎ ‎‏عده ای هم هستند که سرمایه های هنگفت دارند، آنها این حرفها را‏‎ ‎‏خیلی گوش نمی دهند. حساب آنها با خدای تبارک و تعالی است.(370)‏

10 / 11 / 61

*  *  *

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 232

  • )) مهندس میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران دفاع مقدس.