بخش چهارم دوران مبارزه و قیام

امداد الهی

امداد الهی

‏ ‏

‏شما ببینید در این بُرْهه از زمان که تقریباً یکی دو سال بعدش نیست؛‏‎ ‎‏البته اولش از خرداد بود، خرداد 42 بود و بعدش یک فترتی حاصل‏‎ ‎‏شد، و از یک سال و نیم ـ دو سال پیش از این شروع شد، این اجتماعی‏‎ ‎‏که الآن ملت ما کرده ـ که من اعتقادم این است که هیچ دستی نمی تواند‏‎ ‎‏اینطور وحدت کلمه درست کند الاّ دست خدا.(1034)‏

7 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏من در پاریس که بودم و می شنیدم که تمام مردم بلاد ـ از آن اقصا بلاد ‏‎ ‎‏تا مرکز، از دهات کوچک تا شهرستانهای بزرگ ـ همه با هم متحد ‏‎ ‎‏شدند و همه یک کلمه می گویند و آن اینکه «سلسلۀ پهلوی نه و ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی آری»، من آنجا اینطور فهمیدم که این دستْ، دستِ ‏‎ ‎‏غیب است؛ انسان نمی تواند این وحدت را تحصیل کند.(1035)‏

29 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 655
‏این ‏‏[‏‏انقلاب‏‏]‏‏ کار بشری نبود؛ این کار خدایی بود. بشر می تواند یک‏‎ ‎‏شهر را، یک منطقه را آزاد کند اما نمی تواند یک اجتماع را اینچنین‏‎ ‎‏به حرکت درآورد که با دست خالی یک سلطنت 2500 ساله را‏‎ ‎‏واژگون کند. در چهارم آبان،‏‎[1]‎‏ در بازار بزرگ تهران، از ترس پاسبانی‏‎ ‎‏کسی تصور نمی کرد که بتواند یک پرچم نزند! چطور می شود این‏‎ ‎‏حرکت به این عظمت را بشری دانست؟ کار، کار الهی بود، کار خدا‏‎ ‎‏بود. همۀ اقشار و طبقات متحد شدند و ریشۀ این جنایتکار را از ‏‎ ‎‏بیخ و بن برانداختند و بر علیه استعمار مبارزه کردند. چون خدای ‏‎ ‎‏بزرگ پشتیبان این ملت بود، کار به سامان رسید و انقلاب پیروز ‏‎ ‎‏شد.(1036)‏‏ ‏

2 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏من همان وقت هم که در پاریس بودم، وقتی که می شنیدم که آمدند‏‎ ‎‏بعضیها پیش من گفتند که یک نفر آمد گفت که من در دهات کجا و کجا‏‎ ‎‏رفتم و دیدم که صبح که می شود آخوند ده جلو می افتد و مردم دنبالش‏‎ ‎‏تظاهر می کنند، ـ حتی یک قلعه ای، که من آن قلعه را دیدم و در اطراف‏‎ ‎‏ماست، آن قلعه را اسم برد ـ که آن قلعه شاید آن وقت که من دیدمش‏‎ ‎‏ـ یک قلعه ای ـ ده، پانزده مثلاً خانوار در آن ممکن بود که هر خانواری‏‎ ‎‏یک اطاق داشته باشد و توی بیابان پهلوی یک کوهی بود که این طرف‏‎ ‎‏و آن طرفش هم هیچ چیزی نبود ـ گفت که من در آن قلعه هم ـ قلعۀ‏‎ ‎‏«حسن فلک»‏‎[2]‎‏ به آن می گویند ـ رفتم و دیدم توی آن قلعه همان‏‎ ‎‏حرفهاست که در تهران است. من همان وقت مطمئن شدم به اینکه‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 656
‏مسأله، مسأله بشری نیست.(1037)‏

30 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏زمان طاغوت مردم کارشکنی می کردند یا اکثرشان کاری هم نداشتند،‏‎ ‎‏هر کاری می کردند، کرده بودند، و همچو خوف در آنها پیدا شده بود‏‎ ‎‏که یک پاسبان اگر می رفت در بازار و هر حکمی می کرد، تخلف‏‎ ‎‏نمی کردند. یک وقت یک دست غیبی پیدا شد، که این دست غیبی‏‎ ‎‏متحول کرد این مردمی که ضعیف بودند.(1038)‏

4 / 7 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ملتی بود که آن وقت اگر یک پاسبان می آمد توی تهران، توی بازار‏‎ ‎‏تهران امر می کرد، همۀ بازار تهران تسلیمش می شدند؛ یک وقت‏‎ ‎‏این جور بود. کی این طور کرد که آن کسی که از پاسبان می ترسید،‏‎ ‎‏ریخت در خیابانها و «مرگ بر شاه» گفت؟ کی این روحیه را به شما‏‎ ‎‏داد؟ جز خدا کسی می تواند سرتاسر کشور را تحت یک علم قرار‏‎ ‎‏بدهد؟(1039)‏

10 / 4 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏از پانزدهم خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به‏‎ ‎‏اوج خود رسیده بود، و می رفت تا عربدۀ شوم ‏اَنَا رَبُّکُمُ الْاعْلی‏ از حلقوم‏‎ ‎‏فرعون زمان طنین افکند، تا 22 بهمن 57 که پایۀ حکمرانی جباران‏‎ ‎‏عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت و تاج 2500 سالۀ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 657
‏فرعون گونۀ ستمشاهی به دست توانای زاغه نشینان و ستمدیدگان‏‎ ‎‏تاریخ بر باد رفت و طومار تاراجگریها و حکمفرماییهای شیطان‏‎ ‎‏بزرگ و شیطانکهای وابسته و پیوسته به آن درهم پیچیده شد، ایامی‏‎ ‎‏معدود بیش نبود. و از 22 بهمن 57 تا امروز که 15 خرداد 62 را در‏‎ ‎‏آغوش می گیریم ساعاتی محدود بیش نیست، ولی تحولی که کمتر از‏‎ ‎‏صدها سال بعید به نظر می رسید با تقدیر خدای بزرگ در این ایام‏‎ ‎‏معدوده و ساعات محدوده تحقق یافت و جلوه ای از وعدۀ ‏‏قرآن کریم‏‎ ‎‏نورافشانی کرد....‏

‏     و ملت عظیم ایران لازم است شکر نعمتهای غیر متناهی الهی را در‏‎ ‎‏سالروز 15 خرداد به جان و دل به جا آورد و تمام آنچه گذشته و‏‎ ‎‏می گذرد را از عنایات خاصۀ خداوند متعال بداند که هر چه هست از‏‎ ‎‏اوست و به سوی اوست.(1040)‏

15 / 3 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را‏‎ ‎‏از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود‏‎ ‎‏دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونی با آن‏‎ ‎‏تبلیغات ضداسلامی و ضد روحانی خصوص در این صد سال اخیر و‏‎ ‎‏با آن تفرقه افکنیهای بیحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و‏‎ ‎‏سخنرانیها و مجالس و محافل ضداسلامی و ضدملی به صورت‏‎ ‎‏ملیّت، و آنهمه شعرها و بذله گوییها، و آنهمه مراکز عیاشی و فحشا و‏‎ ‎‏قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل‏‎ ‎‏جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز خود‏‎ ‎‏فعالیت نمایند، به فساد و بی تفاوتی در پیشامدهای خائنانه، که به‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 658
‏دست شاه فاسد و پدر بی فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از‏‎ ‎‏طرف سفارتخانه های قدرتمندان بر ملت تحمیل می شد، و از همه‏‎ ‎‏بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات‏‎ ‎‏کشور به دست آنان سپرده می شد، با به کار گرفتن معلمان و استادان‏‎ ‎‏غربزده یا شرقزدۀ صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه‏‎ ‎‏ملی صحیح، با نام «ملیت» و «ملی گرایی»، گرچه در بین آنان مردانی‏‎ ‎‏متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا‏‎ ‎‏قرار دادنشان کار مثبتی نمی توانستند انجام دهند و با اینهمه و دهها‏‎ ‎‏مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت‏‎ ‎‏تبلیغاتْ به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان، ممکن نبود این ملت‏‎ ‎‏با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایدۀ واحد و‏‎ ‎‏فریاد «الله اکبر» و فداکاریهای حیرت آور و معجزه آسا تمام قدرتهای‏‎ ‎‏داخل و خارج را کنار زده و خودْ مقدرات کشور را به دست گیرد.‏‎ ‎‏بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همۀ انقلابها جدا‏‎ ‎‏است: هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزۀ انقلاب و‏‎ ‎‏قیام. و تردید نیست که این یک تحفۀ الهی و هدیۀ غیبی بوده که از‏‎ ‎‏جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است.(1041)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 659

  • - روز تولد محمدرضاشاه پهلوی.
  • - قلعه ای در نزدیک کوه کَمَره واقع در استان مرکزی.