امداد الهی
شما ببینید در این بُرْهه از زمان که تقریباً یکی دو سال بعدش نیست؛ البته اولش از خرداد بود، خرداد 42 بود و بعدش یک فترتی حاصل شد، و از یک سال و نیم ـ دو سال پیش از این شروع شد، این اجتماعی که الآن ملت ما کرده ـ که من اعتقادم این است که هیچ دستی نمی تواند اینطور وحدت کلمه درست کند الاّ دست خدا.(1034)
7 / 12 / 57
* * *
من در پاریس که بودم و می شنیدم که تمام مردم بلاد ـ از آن اقصا بلاد تا مرکز، از دهات کوچک تا شهرستانهای بزرگ ـ همه با هم متحد شدند و همه یک کلمه می گویند و آن اینکه «سلسلۀ پهلوی نه و جمهوری اسلامی آری»، من آنجا اینطور فهمیدم که این دستْ، دستِ غیب است؛ انسان نمی تواند این وحدت را تحصیل کند.(1035)
29 / 1 / 58
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 655
این [انقلاب] کار بشری نبود؛ این کار خدایی بود. بشر می تواند یک شهر را، یک منطقه را آزاد کند اما نمی تواند یک اجتماع را اینچنین به حرکت درآورد که با دست خالی یک سلطنت 2500 ساله را واژگون کند. در چهارم آبان، در بازار بزرگ تهران، از ترس پاسبانی کسی تصور نمی کرد که بتواند یک پرچم نزند! چطور می شود این حرکت به این عظمت را بشری دانست؟ کار، کار الهی بود، کار خدا بود. همۀ اقشار و طبقات متحد شدند و ریشۀ این جنایتکار را از بیخ و بن برانداختند و بر علیه استعمار مبارزه کردند. چون خدای بزرگ پشتیبان این ملت بود، کار به سامان رسید و انقلاب پیروز شد.(1036)
2 / 2 / 58
* * *
من همان وقت هم که در پاریس بودم، وقتی که می شنیدم که آمدند بعضیها پیش من گفتند که یک نفر آمد گفت که من در دهات کجا و کجا رفتم و دیدم که صبح که می شود آخوند ده جلو می افتد و مردم دنبالش تظاهر می کنند، ـ حتی یک قلعه ای، که من آن قلعه را دیدم و در اطراف ماست، آن قلعه را اسم برد ـ که آن قلعه شاید آن وقت که من دیدمش ـ یک قلعه ای ـ ده، پانزده مثلاً خانوار در آن ممکن بود که هر خانواری یک اطاق داشته باشد و توی بیابان پهلوی یک کوهی بود که این طرف و آن طرفش هم هیچ چیزی نبود ـ گفت که من در آن قلعه هم ـ قلعۀ «حسن فلک» به آن می گویند ـ رفتم و دیدم توی آن قلعه همان حرفهاست که در تهران است. من همان وقت مطمئن شدم به اینکه
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 656
مسأله، مسأله بشری نیست.(1037)
30 / 2 / 58
* * *
زمان طاغوت مردم کارشکنی می کردند یا اکثرشان کاری هم نداشتند، هر کاری می کردند، کرده بودند، و همچو خوف در آنها پیدا شده بود که یک پاسبان اگر می رفت در بازار و هر حکمی می کرد، تخلف نمی کردند. یک وقت یک دست غیبی پیدا شد، که این دست غیبی متحول کرد این مردمی که ضعیف بودند.(1038)
4 / 7 / 59
* * *
ملتی بود که آن وقت اگر یک پاسبان می آمد توی تهران، توی بازار تهران امر می کرد، همۀ بازار تهران تسلیمش می شدند؛ یک وقت این جور بود. کی این طور کرد که آن کسی که از پاسبان می ترسید، ریخت در خیابانها و «مرگ بر شاه» گفت؟ کی این روحیه را به شما داد؟ جز خدا کسی می تواند سرتاسر کشور را تحت یک علم قرار بدهد؟(1039)
10 / 4 / 60
* * *
از پانزدهم خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود، و می رفت تا عربدۀ شوم اَنَا رَبُّکُمُ الْاعْلی از حلقوم فرعون زمان طنین افکند، تا 22 بهمن 57 که پایۀ حکمرانی جباران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت و تاج 2500 سالۀ
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 657
فرعون گونۀ ستمشاهی به دست توانای زاغه نشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت و طومار تاراجگریها و حکمفرماییهای شیطان بزرگ و شیطانکهای وابسته و پیوسته به آن درهم پیچیده شد، ایامی معدود بیش نبود. و از 22 بهمن 57 تا امروز که 15 خرداد 62 را در آغوش می گیریم ساعاتی محدود بیش نیست، ولی تحولی که کمتر از صدها سال بعید به نظر می رسید با تقدیر خدای بزرگ در این ایام معدوده و ساعات محدوده تحقق یافت و جلوه ای از وعدۀ قرآن کریم نورافشانی کرد....
و ملت عظیم ایران لازم است شکر نعمتهای غیر متناهی الهی را در سالروز 15 خرداد به جان و دل به جا آورد و تمام آنچه گذشته و می گذرد را از عنایات خاصۀ خداوند متعال بداند که هر چه هست از اوست و به سوی اوست.(1040)
15 / 3 / 62
* * *
ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونی با آن تبلیغات ضداسلامی و ضد روحانی خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهای بیحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضداسلامی و ضدملی به صورت ملیّت، و آنهمه شعرها و بذله گوییها، و آنهمه مراکز عیاشی و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بی تفاوتی در پیشامدهای خائنانه، که به
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 658
دست شاه فاسد و پدر بی فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارتخانه های قدرتمندان بر ملت تحمیل می شد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور به دست آنان سپرده می شد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزدۀ صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح، با نام «ملیت» و «ملی گرایی»، گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمی توانستند انجام دهند و با اینهمه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغاتْ به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایدۀ واحد و فریاد «الله اکبر» و فداکاریهای حیرت آور و معجزه آسا تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار زده و خودْ مقدرات کشور را به دست گیرد. بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همۀ انقلابها جدا است: هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزۀ انقلاب و قیام. و تردید نیست که این یک تحفۀ الهی و هدیۀ غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است.(1041)
15 / 3 / 68
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 659