فصل سوم: نقش مردم در جنگ

کودکان و نوجوانان

کودکان و نوجوانان

‎ ‎

‏ ‏

آموزش نظامی بچه ها

‏بچه های کوچک هم همین فکر را دارند. همین کار را که بزرگها‏‎ ‎‏می کنند، بچه ها هم همان کارها را انجام می دهند، و تعلیمات نظامی‏‎ ‎‏کانّه می خواهند بگیرند. یک مملکتی اینطوری شده است. این عنایت‏‎ ‎‏خداست که به ما توجه پیدا کرده است.(286)‏

6 / 8 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رهبر ما طفل دوازده ساله است

‏رهبر ما آن طفل دوازده ساله ای‏‎[1]‎‏ است که با قلب کوچک خود که ارزشش‏‎ ‎‏از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن‏

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 181

‏انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.(287)‏

22 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایثار نوجوانی در جنگ

‏یکی از آقایان به من گفت که در جبهه نوجوان دوازده ـ‌سیزده ساله ای‏‎ ‎‏را دیده است که دستش قطع شده و بلافاصله دست قطع شدۀ خود را‏‎ ‎‏گرفته و رفته است به سوی میدان جنگ.(288)‏

4 / 3 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصرار بچه ها برای حضور در جنگ

‏اجانب تبلیغ می کنند که در ایران بچه های کوچک را با زور به جبهه‏‎ ‎‏می فرستند، در حالی که چنین نیست. مردم می خواهند جلوی این‏‎ ‎‏جوانهای چهارده پانزده ساله را بگیرند که به جبهه نروند، ولی آنها از‏‎ ‎‏دست پدر و مادرها فرار می کنند و به جبهه می روند. مسلماً فردی را‏‎ ‎‏که بالغ نیست، نه کسی می گوید به جبهه برو و نه کسی چنین حقی دارد‏‎ ‎‏که بگوید. مردم ما بحمدالله ، خودشان از رفتن به جبهه ها استقبال‏‎ ‎‏می کنند و جبهه ها را پر می کنند.(289)‏

3 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حضور دانش آموزان در جبهه ها

‏این که گفتید دانش آموزان، هم به جبهه می روند و هم مشغول تحصیل‏‎ ‎‏هستند، مورد تشکر است. من به همۀ آنان دعا می کنم. همه باید در‏‎ ‎‏جنگ وارد باشیم.(290)‏

28 / 12 / 63

*  *  *

کتابدفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 182

  • )) اشاره است به شهید محمد حسین فهمیده، نوجوان سیزده ساله ای که از همان روزهای آغاز حمله صدام به ایران اسلامی ندای امام خمینی را لبیک گفت و علی رغم سن کم با اصرار و شگردهای متعهدانه اش در دفاع از خرمشهر شرکت نمود و در شرایطی که دشمن سرمست پیشرویهای اولیه برای تصرف خرمشهر با تانکها هجوم آورده بود، وی با شهامت اعجاب انگیز خود نارنجک به کمر بست و خود را زیر چرخهای تانک دشمن انداخت. این حادثه که در مهر ماه 1359 اتفاق افتاد به عنوان سمبل ایمان، رشادت و روحیه شهادت طلبی سپاهیان اسلام در برابر کافران بعثی در تاریخ جنگ تحمیلی ثبت گردید. اضافه می شود که خانواده این شهید که اهل قریه سراجه قم می باشند در زمان جنگ تحمیلی در شهرستان کرج ساکن بودند و این شهید عزیز بسرعت خود را از کرج به خطوط مقدم جبهه در حوالی خرمشهر رساند. این خانواده متدین توفیق آن را داشتند که پس از شهادت حسین، فرزند دیگرشان داوود را نیز روانه جبهه نمایند و افتخار تقدیم دو شهید را نصیب خود فرمایند.