سلطنت بدون حکومت
من که در پاریس بودم، می آمدند آنجا پیغام می دادند، خودشان می آمدند که بگذارید که این شورای سلطنتی باقی باشد، و روی شورای سلطنتی یک کارهایی بکنید، و بعد ما کارهایی بکنیم و بعد چه؟ خوب، من می دانستم که اینها یا نمی فهمند مطلب را؛ یا مقصدشان این است که همان مسائل حفظ بشود. شورای سلطنتی را ما فرض کنید قبول کنیم، معنایش این است که سلطنت را قبول کردیم. والاّ شورای سلطنتی با شاه است، هر وقتی بخواهد کنارش می گذارد. این معنایش این است که ما خود شاه را قبول داریم. می آمدند بعضی از همین روشنفکرها و بعضی از همین اشخاصی که حالا انقلابی شدند، همینها می آمدند می خواستند ما را اغفال کنند ـ یا خودشان هم نمی فهمیدند ـ که شما کاری بکنید که این شورای سلطنتی باقی باشد. در صورتی که آن که رئیس شورای سلطنتی بود آمد پاریس، من گفتم تا استعفا نکردی من با تو ملاقات هم نمی کنم، استعفا هم کرد او. ولی مع ذلک از اینجا می آمدند هِی می گفتند آن هم که از بین رفت و ملت ما
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 571
بحمدالله پیروز شد.(918)
9 / 8 / 58
* * *
در خلال این گیرودارهایی که در این دو سال اخیر بود و من در پاریس بودم، اخیراً این مسائل را پیش می آوردند که اول راجع به اینکه شاه حالا باشد و او سلطنت بکند و دیگر حکومتی برای او نباشد؛ مطابق قانون عمل بکند. خوب، من می دانستم که اینها اغفال شده اند. یکی از همین محترمین اینها که آمد و این را طرح کرد، من گفتم: شما این مطلب را می گویید که شاه باید سلطنت کند و حکومت [نکند]، و ما هم بیاییم این را قبول کنیم، خوب، شما این اطمینان را دارید که شاه زیر بار این مسأله می رود؟ یا اینکه اگر شما یک کلمه این مطلب را بگویید، من هم مثل شما باورم بیاید و بیایم مصالحه کنیم با ایشان، [بعداً] تمام شماها را از بین خواهد برد؟ این دفعه در ماند! نتوانست جواب بدهد. واقعاً هم نمی شد جواب بدهد. اینها این طوری پرورش پیدا کردند.(919)
24 / 3 / 60
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 572