بخش چهارم دوران مبارزه و قیام

دولت بختیار

دولت بختیار

‏ ‏

سؤال: ‏[‏‏نظر حضرتعالی نسبت به کوششی که بختیار برای تشکیل‏‎ ‎‏دولت می کند، چیست؟‏‏]‏

جواب:‏ نظر من، اینکه بختیار هم توفیق پیدا نخواهد کرد.‏

ـ  ‏[‏‏ولو اینکه موقتاً هم باشد شما تأییدش نخواهید کرد؟‏‏]‏

ـ ‏ خیر.(903)‏

7 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

سؤال: ‏[‏‏حکومت بختیار را چگونه می بینید که فرموده اید غاصب‏‎ ‎‏است و غیر قانونی؟‏‏]‏

جواب:‏ حکومت بختیار متکی به شاه است که شاه سلطنتش غیرقانونی‏‎ ‎‏است و مردم او را با رفراندوم خویش عزل کردند. از طرفی متکی‏‎ ‎‏است بر مجلسین که مجلسین قانونیت ندارد، برای اینکه منبعث از‏‎ ‎‏ارادۀ ملت نیست.(904)‏

18 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 562
سؤال: ‏[‏‏و اما دربارۀ موقعیت کنونی که باید اقرار کنم که ممکن است‏‎ ‎‏خیلی سریع پیش از آنکه من بتوانم شاهد آن باشم تغییر کرده باشد؛‏‎ ‎‏نخست وزیر جدید از شما دعوت کرده است که به ایران برگردید؛ در‏‎ ‎‏تحت چه شرایطی شما چنین خواهید کرد؟‏‏]‏

جواب:‏ نخست وزیر و هر دولتی که با وجود شاه به سرِ کار بیاید‏‎ ‎‏غیرقانونی است و از نظر ملت ایران اعتبار ندارد؛ و بازگشت من به‏‎ ‎‏ایران متوقف بر این است که در آنجا بهتر بتوانم به وظایفم در زمینۀ‏‎ ‎‏خدمت به اسلام و نهضت اسلامی ملت ایران عمل کنم و دعوت یا‏‎ ‎‏عدم دعوت آنان در تصمیم من هیچ گونه نقشی ندارد.(905)‏

18 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

سؤال: ‏[‏‏حضرتعالی به هیچ گونه حکومت بختیار را قبول نکردید؛ به‏‎ ‎‏چه دلیل؟‏‏]‏

جواب:‏ دولت بختیار غیرقانونی است؛ برای اینکه شاه و مجلسین هر‏‎ ‎‏دو غیرقانونی هستند. اما شاه؛ برای خاطر رفراندوم ملت در تاسوعا و‏‎ ‎‏عاشورا؛‏‎[1]‎‏ و اما مجلسیْن؛ برای اینکه به ملت اتکا ندارد و مجلسی بود‏‎ ‎‏که شاه وکلای او را تعیین کرده است.(906)‏

18 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

سؤال: ‏[‏‏آیا بیمی از این ندارید که شکست حکومت بختیار به یک‏‎ ‎‏کودتای نظامی منتهی شود؟ و نگرویدن ارتش را به صف انقلاب در‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 563
‏شرایط فعلی چگونه توضیح می دهید؟‏‏]‏

جواب:‏ بختیار ـ علی ایّ حال ـ حکومتش برخلاف قانون است و ملت‏‎ ‎‏ایران نمی تواند حکومت او را قبول کند. منتهی شدن به کودتای‏‎ ‎‏نظامی همین است که تاکنون بوده است و با حکومتهای نظامی یا‏‎ ‎‏دولت نظامی رفتار کرده است. و ما در راه اسلام و کشور خودمان،‏‎ ‎‏کوشش خودمان را تا آنجا که بتوانیم خواهیم کرد.(907)‏

18 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏وعده هایی که این دولت داده است مثل وعده هایی است که دولتهای‏‎ ‎‏سابق داده اند. دولت سابق ـ یعنی اسبق خیلی وعده ها داد. وعدۀ صلح‏‎ ‎‏داد و با تفنگ و مسلسل این صلح را می خواست برقرار کند! این هم‏‎ ‎‏وعدۀ این را می دهد که ما اشخاصی که استفادۀ غیرمشروع کردند‏‎ ‎‏محاکمه می کنیم. ما از ایشان می پرسیم که خوب شاه چطور؟ شاه این‏‎ ‎‏اموالی را که الآن دارد، این اموالی را که به خارج منتقل کرده است،‏‎ ‎‏اینها همه مشروع است یا استفادۀ غیرمشروع است؟ اگر استفادۀ‏‎ ‎‏مشروع شما می دانید، خود شما هم مجرمتر از همۀ مجرمها هستید و‏‎ ‎‏تا دیروز هم این را نمی گفتید، امروز شروع کردید. و اگر غیرمشروع‏‎ ‎‏می دانید، شاه را مجرم می دانید. به اقرار شما شاهْ مجرم است، یک‏‎ ‎‏شخصی است که استفاده هایی از ملت کرده، دزدیهایی از ملت کرده و‏‎ ‎‏غارتگریهایی کرده است و خیانت به ملت کرده است؛ و شاه به حَسَب‏‎ ‎‏قوانین اگر خائن باشد شاه نیست. بنابراین شما مُقرِّ به این هستید که از‏‎ ‎‏طرف شاهی مبعوث شدید که خائن به مملکت است و اموال مملکت‏‎ ‎‏را چپاول کرده است! خوب شما وعده می دهید که من محاکمه می کنم‏‎ ‎‏این اشخاصی که خیانت کرده اند؛ خوب شاه را بگیرید! شما که همچو‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 564
‏قدرتی دارید شاه را بگیرید، نگذارید فرار کند؛ محاکمه کنید، اموال‏‎ ‎‏مردم را از او بگیرید. هیچ یک از این دزدهایی که اسمشان ثبت شده‏‎ ‎‏است در آن ورقه ای که بانکْ یک جزئی آن را ابراز کرده است، قلم‏‎ ‎‏هیچ کدام به بزرگی قلم خود ایشان نیست! شمایی که می گویید ما این‏‎ ‎‏خائنها را می گیریم، خوب رأس خائنها ایشان هستند. اگر خائن‏‎ ‎‏نمی دانید شما، همۀ ملت می دانند که خلاف می گویید و اگر خائن‏‎ ‎‏می دانید شما و همۀ ملت می دانند که مبعوث از طرف خائنید، مبعوث‏‎ ‎‏از طرف خائن یا کنار برود، خودش کنار برود ـ خوب مردم که کنارش‏‎ ‎‏می کنند ـ یا خودش زود عاقل باشد و کنار برود؛ یا خائن است.‏

‏     این یک نقشه بوده است که یک دولتی بیاورند که وعده به مردم‏‎ ‎‏بدهد ما محاکمه می کنیم اینها را! ما اوقاف را برمی گردانیم به علما!‏‎ ‎‏علما چه احتیاجی به اوقاف دارند که می خواهی رشوه بدهی به علما!‏‎ ‎‏علما احتیاج به اوقاف دارند؟ علما اگر اوقاف را به دست بیاورند‏‎ ‎‏می دهند به آنهایی که بر آنها وقف شده است، به صاحبان وقف‏‎ ‎‏می دهند. تو با این کلمه می خواهی علما را بازی بدهی.(908)‏

24 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

سؤال: ‏[‏‏یوروپَن: بختیار، نخست وزیر، دیروز طی یک مصاحبۀ‏‎ ‎‏مطبوعاتی اظهار داشت که مذهبیون باید به مذهب بپردازند و‏‎ ‎‏سیاست را به سیاستمداران واگذار کنند. وی همچنین اظهار داشت که‏‎ ‎‏شما قادر به واژگونی حکومتش نیستید. نظر شما در این باره‏‎ ‎‏چیست؟‏‏]‏

جواب:‏ مطلب اولی که گفته است مطلبی است که همیشه اجانب برای‏‎ ‎‏بردن منافع ما این تز را داشته اند که مذهب از حکومت جداست، و‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 565
‏ایشان هم بلندگوی همانهاست؛ و آنکه ما قدرت برهم زدن حکومت‏‎ ‎‏او را نداشته باشیم، در آینده معلوم می شود. حکومت او محکوم به‏‎ ‎‏فناست و پیروزی از آن ملت رنج کشیدۀ ایران است.(909)‏

25 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل حکومت شده است به‏‎ ‎‏ایل خودش خیانت می کند؛ آن ایلی که پشتوانۀ ایران بودند و رضا شاه‏‎ ‎‏آنها را از پای درآورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش،‏‎ ‎‏خیانت می کند. و باید ایل بختیاری بداند که این اشخاصی را که به آنها‏‎ ‎‏خیانت می کنند از جلو راه ملت بردارند. باید ارتش بداند که اینها‏‎ ‎‏خیانتکارند؛ به آنها کمک نکنند. باید همۀ ایران بدانند که توطئه ای در‏‎ ‎‏کار است؛ از این توطئه باید جلوگیری شود.(910)‏

5 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏من گفتم که اگر دولت بیاید اینجا یعنی رئیس دولت بیاید ـ به قول‏‎ ‎‏خودشان ـ بیاید اینجا، تا استعفایش را قبلاً ننویسد و اعلام نکند با من‏‎ ‎‏ملاقات نمی تواند بکند. این هم که من می گویم استعفا، نه اینکه این‏‎ ‎‏معنای واقعی استعفا دارد؛ این نیست. این نخست وزیر نیست نه اینکه‏‎ ‎‏نخست وزیر است و استعفا کند؛ لکن برای حفظ ظاهری که حالا کلمۀ‏‎ ‎‏استعفا را ما هم ذکر می کنیم والاّ استعفا یعنی چه! تو نخست وزیر‏‎ ‎‏اصلاً نیستی! اعلام بکند من نخست وزیر نیستم. اگر این را ‏‏[‏‏اعلام‏‏]‏‎ ‎‏کرد، چون مثل بعضی از آنها که بودند که خیلی جنایاتشان فوق العاده‏‎ ‎‏بود و نمی توانستم من حتی با استعفا یا با ‏‏[‏‏توبه‏‏]‏‏ هم قبولشان بکنم، این‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 566
‏به آن اندازه ‏‏[‏‏هنوز‏‏]‏‏ نرسیده؛ اگر عاقل باشد استعفا می کند و می آید‏‎ ‎‏اینجا توبه می کند، می شود مثل سایر مردم. اگر فطرتش را این هم از‏‎ ‎‏دست داده است، آن دیگر با خودش است.(911)‏

8 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

سؤال: ‏[‏‏آیا بختیار را قبل از استعفا خواهید پذیرفت؟‏‏]‏

جواب:‏ من مکرر گفته ام که اصولاً شاه سابق قانونی نبود، مجلسین‏‎ ‎‏قانونی نیست، بختیار قانونی نیست. پس کسی را که قانونی نیست‏‎ ‎‏نخواهم پذیرفت. من به ملت ایران توصیه می کنم که در این وقت‏‎ ‎‏حساس درست بیدار باشند؛ متوجه باشند که توطئه ای باید در کار‏‎ ‎‏باشد. من می بینم که همان کسانی که از شاه سابق طرفداری می کردند‏‎ ‎‏حالا از بختیار پشتیبانی می کنند. هم دولت انگلستان و هم دولت‏‎ ‎‏امریکا از او پشتیبانی می کنند. اگر این شخص ملی است ـ همان طور که‏‎ ‎‏خودش اظهار می کند ـ چرا آنها از او پشتیبانی می کنند؟ اگر ملی است‏‎ ‎‏چرا بدون مجوز قانونی و برخلاف میل ملت، پست نخست وزیری را‏‎ ‎‏اشغال کرده است؟ اگر احترام به آرای عمومی می گذارد چرا کنار‏‎ ‎‏نمی رود؟(912)‏

9 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏من دولت تعیین می کنم! من تو دهن این دولت می زنم! من دولت‏‎ ‎‏تعیین می کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم! من به‏‎ ‎‏واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد ... این آقا که خودش هم خودش را‏‎ ‎‏قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 567
‏هم قبولش ندارد؛ فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به‏‎ ‎‏ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این‏‎ ‎‏پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر‏‎ ‎‏آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا‏‎ ‎‏بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی‏‎ ‎‏خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این‏‎ ‎‏حرفها هم می زنند. لکن ملت این است، این ملت است.‏

‏     می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود! خوب،‏‎ ‎‏واضح است این؛ یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت‏‎ ‎‏غیرقانونی باید برود. تو غیر قانونی هستی! دولتی که ما می گوییم،‏‎ ‎‏دولتی است که متکی به آرای ملت است؛ متکی به حکم خداست. تو‏‎ ‎‏باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را! باید سر جایش بنشیند این آدم! و یا‏‎ ‎‏اینکه به امر امریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار، این ملت را‏‎ ‎‏قتل عام کند.(913)‏

12 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏یک نصیحتی هم به دولت می کنم که آقا! شما یک آدم عادی هستید،‏‎ ‎‏آبرویت را می ریزی، برو کنار. «من سرِ لج افتاده ام»! آخر برای چه‏‎ ‎‏انسان سر لج بیفتد و یک ملتی را، مقدرات یک ملتی را مَلْعبه کند که‏‎ ‎‏«من لُرَم، سر لج افتادم»! حتماً باید با پس گردنی ردشان کنند؟ خوب،‏‎ ‎‏مثل آدم بیا توبه کن. بگو صحیح است حرفهای ملت، امر امرِ ملت‏‎ ‎‏است.(914)‏

13 / 11 / 57

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 568
‏یک تحولی پیدا شد در قشرهای نظامیها؛ که یا روحیه ها را دادند از‏‎ ‎‏دست یا متحول شدند و متصل شدند به ـ البته مختلف بودند ـ اینها؛‏‎ ‎‏متصل شدند به این جمعیت. در این آخر این آدم بسیار بی عقل، این‏‎ ‎‏بختیار بسیار بی عقل که من نصیحتش کردم و اگر نصیحت مرا قبول‏‎ ‎‏کرده بود حالا نخست وزیر بود؛ من نصیحت کردم به او آن وقت که‏‎ ‎‏پاریس بودم که تو حالا که شاه رفته یک چیزی دستت آمده بیا بگو که‏‎ ‎‏من می خواستم یک خدمتی به ملت بکنم، حالا من در اختیار ملت؛ اگر‏‎ ‎‏این ‏‏[‏‏کار‏‏]‏‏ را می کرد قهرمان می شد؛ نفهمید که چه بکند.(915)‏

30 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏یک نفر آدمی که، ایرانی خودش را می داند و می گوید من ایرانی هستم‏‎ ‎‏قبل از اینکه مسلمان باشم ـ در صورتی که مسلمان بودنشان را‏‎ ‎‏نمی دانم، ایرانی بودنشان را هم می دانم نیست ـ دستور می دهد یا ‏‎ ‎‏تقاضا می کند از کارتر که محاصرۀ اقتصادی بکن ایران را. ایرانی ‏‎ ‎‏است، در انگلستان است؛ بختیار هست، می گوید من ملّی هستم. و من ‏‎ ‎‏آن مطلبی را که یک روزی گفتم، شاهدش امروز پیدا شد. یک روز ‏‎ ‎‏گفتم که اینها؛ این اَبَرقدرتها ممکن است که بیست سال، سی سال، یک ‏‎ ‎‏کسی را در یک مقامی با یک وِجْهِه ای حفظش کنند و نوکر آنها باشد، ‏‎ ‎‏لکن مأمور باشد که به جهت، لباس ملّی به خودش بپوشد؛ مثل بختیار ‏‎ ‎‏که خودش را به دکتر مصدِّق بسته است و ملّی می گوید هستم. بعد از‏‎ ‎‏اینکه این مدتها گذشت، آن روزی که باید از او استفاده کنند، بعد از‏‎ ‎‏بیست سال استفاده می کنند. از ایشان هم که سالهای طولانی در جبهۀ‏‎ ‎‏ملّی بود و مدّعی ملیّت بود و مدّعی این بود که من اوّل ایرانی هستم و‏‎ ‎‏دوم اسلام، با اینکه این خودش کفر است، مع ذلک آن روزی که آنها‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 569
‏می خواستند این عنصر به دردشان بخورد خورد. و به جای بدترین‏‎ ‎‏مخلوق خدا ـ که محمدرضا بود ـ به جای او مشغول شد به آدمکشی و‏‎ ‎‏جنایت، و دستور آدمکشی داد، منتها از او اطاعت نکردند. او هم‏‎ ‎‏می گفت که این ملت را به حصار اقتصادی بکشید.(916)‏

19 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏احتمال این است که یک رئیس جمهور، یک وقتی آنها که در صددند، و‏‎ ‎‏اشخاص منحرف درصددند که یک منحرفی را ـ مثلا فرض کنید ـ‏‎ ‎‏ تعیین کنند و جا بزنند، یک منحرفی که شاید در طول مدت حیاتش هم‏‎ ‎‏خودش را ملی جا زده، چنانچه دیدید مثل بختیار که در جبهۀ ملی و‏‎ ‎‏ـ نمی دانم ـ از طرفدارهای دکتر مصدق، و اینها ده ـ بیست سال اینجا ‏‎ ‎‏این را حفظش کردند و ‏‏[‏‏با چهرۀ ‏‎ ‎‏]‏‏ملی، بعد هم دیدید چه جنایتکاری از ‏‎ ‎‏کار درآمد و الآن هم مشغول هست. یک آدمی که به امریکا ‏‏[‏‏پیشنهاد‏‏]‏‎ ‎‏می کند که دخالت نظامی مثلاً بکن ـ شاید گفته است ـ و قضیۀ اقتصادی ‏‎ ‎‏را به قاعده گفته است که نه، باید ایران را در ‏‏[‏‏حصر‏‏] ‏‏اقتصادی قرار ‏‎ ‎‏بدهی. آدمی که می گوید ملی، خودش را ملی حساب می کند آن وقت ‏‎ ‎‏تأکید می کند که امریکا این کار را بکند. اینها دارند، یک همچو ‏‎ ‎‏اشخاصی ذخیره دارند. ممکن است یک اشخاصی خودشان را، اگر ما ‏‎ ‎‏غفلت بکنیم جا بزنند و یک مقامی را بگیرند.(917)‏‎[2]‎

15 / 10 / 58

*  *  *‎[3]‎

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 570

  • - اشاره به تظاهرات میلیونی مردم در تاسوعا و عاشورای سال 1399 ه. ق. مطابق با نوزدهم و بیستم آذرماه سال 1357.
  • * علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 5، ص 384ـ385.     2. همان؛ ص 423ـ424.     3. همان؛ ص 429.     4. همان؛ ص 446ـ447.     5. همان؛ ص 455ـ456.     6. همان؛ ص 456ـ457.     7. همان؛ ص 464ـ465.     8 . همان؛ ص 528 ـ 529.     9. همان؛ ج 6 ، ص 28ـ 29.     10. همان؛ ج 8 ، ص 501 ـ502.     11. همان؛ ج 15، ص 22ـ23.     12. همان؛ ج 16، ص 121ـ122.