برقراری حکومت نظامی
الآن قم حکومت نظامی است، از قراری که گفته می شود؛ تبریز حکومت نظامی است؛ مشهد حکومت نظامی است یا بدتر از نظامی است. حکومت نظامی اینطور نیست که! حکومت نظامی یک نظامی هست، یک نظامی می آید حاکم می شود و بعضی رفت و آمدها و بعضِ اجتماعات را جلو می گیرد. اما بریزند توی خانۀ مردم، حکومت نظامی است؟! بریزند تو خانۀ مردم تفتیش کنند؟ همۀ محله های قم را می گویند همین طور احاطه کرده اند و مشغول تفتیش هستند؛ دنبال اسلحه می گردند. اینها از سایۀ خودشان می ترسند بیچاره ها! خیال نکنید این اُشْتُلُمْها را هیچ چیز؛ هیچ خیال نکنید اینها چیزی است. اینها الآن از سایۀ خودشان می ترسند. همچو خوفْ اینها را برداشته که مثل گربه ای که آن آخر، دیگر به همه چیز حمله می کند و با دست و
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 549
پنجه و چه حمله می کند از خوفش، اینها هم به آن مرتبه رسیده اند که حالا با دست و پنجه و لگد و همه چیز از مسلسل و تانک و توپ و اینها حمله می کنند به مردم، به مردم بی دفاع. خانه های قم را می گردند. گفتند در آذربایجان هم بنا دارند این کار را بکنند. باید همۀ ایران را اینها تفتیش بکنند، باید همۀ ایران را اینها بگردند.(890)
23 / 2 / 57
* * *
این حکومت نظامی نتوانست در مردم تأثیر بکند. یک مردمی که از جان خودشان گذشتند، دیگر این را نمی شود با حکومت نظامی اینها را جلوگیری کرد. یک مردمی که جوانشان را می دهند و بعد هم افتخار می کنند، یک زنی که اولادش را ـ جوانش را ـ فدا می کند و بعد هم می گوید که من مفتخرم به اینکه یک همچو خدمتی به اسلام کردم، این نمی شود دیگر با سرنیزه. مگر سرنیزه غیر از این است که می کشد آدم را، آن هم می گوید من می خواهم بکشند مرا! این را نمی شود با سرنیزه. این راه حلهای احمقانه است که یکوقت حکومت نمی دانم «آشتی» می آورند و آن بساط را درست می کنند، حالا هم حکومت نظامی آوردند. حکومت نظامی! مگر شما تا حالا حکومتتان نظامی نبوده؟! بله؟ حاکمش نظامی نبوده است؟ یعنی یک نفر وکیل بوده حالا حاکم شده اما حکومت، آنکه طرز حکومت بود، طرز حکومتْ نظامی بود؛ یعنی همۀ ایران حکومتِ نظامی بود! بعضی اش رسمی بود، بعضی اش غیررسمی بود! مردم حکومت نظامی را دیده اند، دیگر چیز عجیبی نیست که حالا به چشم مردم عجب بیاید و بترسند از این؛ چیز عادی مردم است!(891)
15 / 8 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 550
آن حکومت نظامی که از قوانینش مثلاً این است که ـ یا اعلام کردند به اینکه ـ بیش از دو نفر نباید اجتماع کنند، اگر اجتماع بکنند چه خواهد شد، در همان پشت سر اعلامیه و پشت سر این حرفها، هفتادهزار نفر، صدهزار نفر، سیصد هزار نفر مردم حرکت می کردند و از این طرف و آن طرف می رفتند و حرفهایشان را می زدند! این حکومت نظامی نتوانست در مردم تأثیر بکند. یک مردمی که از جان خودشان گذشتند، دیگر این را نمی شود با حکومت نظامی اینها را جلوگیری کرد. یک مردمی که جوانشان را می دهند و بعد هم افتخار می کنند، یک زنی که اولادش را ـ جوانش را ـ فدا می کند و بعد هم می گوید که من مفتخرم به اینکه یک همچو خدمتی به اسلام کردم، این نمی شود دیگر با سرنیزه. مگر سرنیزه غیر از این است که می کشد آدم را، آن هم می گوید من می خواهم بکشند مرا...
کسی خیال کند که این راه حل است، حکومت نظامی راه حل است، یا دنبال این ـ مثلاً ـ امریکا خیال بکند به اینکه کودتای نظامی می شود، کودتای نظامی می شود و این رژیم را می برد و نظامی را می آورد، مگر می شود؟ یعنی در مردم مگر تأثیر دارد این؟ مردم عادت کرده اند به این حکومتْ نظامیها. یک چیز تازه ای یکوقت بود سابق، بله؛ سابقِ ایام، که مردم باز آشنای به این مسائل نبودند و نشده بودند اگر یک نظامی می آمد توی بازار و هر غلطی می خواست بکند، کسی نبود بگوید نه؛ اگر دو تا ستاره اینجای یک کسی بود دیگر وامصیبتا بود! هر جا می رفت و هر کاری می خواست بکند و هر شرارتی می خواست بکند، کسی نبود که بگوید نه. اما حالا اگر خودش هم بیاید وسط میدان، می ریزند تکه تکه اش می کنند! حالا غیرِ آن وقت است، این ملت غیرِ آن ملت است. این تحول که حاصل شده از برای این ملت، مردم را عوض کرده؛ یک چیز دیگرند اینها. یک موجودات
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 551
دیگری شده اند اینها. اینها دیگر خوف اینکه حکومت نظامی بشود یا مثلاً یک رژیم نظامی روی کار بیاید، اینها خوف این را دیگر ندارند برای اینکه نظامی همین است که اینها دیده اند و همراه اش مبارزه و معارضه کرده اند و ازش کتک هم خورده اند و آدم هم ازشان کشته اند ـ آنها کشتند ـ همۀ اینها را مردم دیده اند. وقتی بنا شد که آدم را بخواهند بکشند، چه رژیم نظامی باشد، چه حکومت نظامی باشد، چه عادی باشد. خوب، مردم تن داده اند به کشته شدن. بنابراین اینها راه حل نیست که کسی بخواهد حل کند یک قضیه ای را، یعنی درد مردم را دوا بکند.(892)
15 / 8 / 57
* * *
از یک طرف گرفتاری ملت ایران تقریباً به اوجش رسیده: حکومت نظامی، دولت نظامی، در تمام خیابانها آنطور که گفته اند توپ و تانک مستقر است. مقابل همۀ مساجد لولۀ توپها طرف مسجد قراول می روند. و مردم را در مضیقه قرار دادند، در مضیقۀ ارزاق قرار دادند؛ حتی بعضی گفته اند که در مضیقۀ آب هم هستند. من نمی دانم صحیح است یا نه. با همۀ قوا شاه دارد با مردم مبارزه می کند. تقریباً مبارزه به اوجش رسیده. و از طرفی شاه هم سقوطش نزدیک شده، برای اینکه تقریباً این تیر آخری است که اینها در ترکش داشتند. و قبلاً هم این معنا حدس زده می شد که اینها بفهمند که اثری ندارد این کارها؛ برای اینکه دولت نظامی هم غیر از آن نظامی که سابق بود نیست؛ خوب، همان نظام است و همان نظامی است. و بر فرض اینکه حالا این دولت هم یک قدری شقی تر و شدیدتر باشد لکن با این سرنیزه ها نمی شود آرام کرد ملت را. با سرکوبی نمی شود راضی کرد مردم را. آنها دنبال
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 552
این هستند که راضی کنند مردم را؛ آرام کنند مردم را. مگر امکان دارد که به زور راضی بکنند کسی را؟ یا با سرنیزه آرام کنند؟ با سرنیزه موقتاً می توانند سرکوبی کنند که ـ مثلاً موقتاً ـ صدایی درنیاید لکن فایده ندارد.
خوب بر فرض اینکه صداها در نیاید، اعتصابات را چه می کنند؟ الآن ایران به شکل تعطیل درآمده؛ یعنی در همه چیز الآن اعتصاب هست. با سرنیزه می توانند که مردم را، همه را سرِ کار ببرند و همۀ چرخها را راه بیندازند؟! اینها دیگر شکست خورده اند. این دولت نظامی از اول معلوم بود شکست خورده است لکن حالا هم فهمیدند که شکست خورده است. حالا دارند با تفنگ و مسلسل و اینها می خواهند مردم را آرام کنند؛ اعتصابات را مثلاً بشکنند. این امکان ندارد.(893)
21 / 8 / 57
* * *
مملکت ایران جوری شده است که از عبادات مردم هم حالا با سرنیزه جلو می گیرند! امروز نگذاشتند که در قم این فریضۀ الهی به جا بیاید. در جاهای دیگر هم همین طور اشتباه اینها. حالا تمام اخبار به ما نرسیده است لکن خیلی ـ در بسیاری از جاها کشتار بوده است و مردم را با سرنیزه جواب داده اند. و جواب اشخاصی که می گویند که آقا مخازن ما را نده به دیگران، جواب اشخاصی که می گویند ما آزادی می خواهیم، اینقدر اختناق پنجاه ساله ما را خفه کرد، جواب اشخاصی که می گویند که ما استقلال می خواهیم، تو همۀ مملکت ما را به دیگران دادی، جوابش حالا این است که نخست وزیر نظامی و وزرای
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 553
نظامی و حکومت نظامی! و با نظام می خواهد خودش را نگه دارد. از آن طرف چماق به دستها را می ریزد به جان مردم؛ از آن طرف حکومت نظامی را درست می کند! از این طرف می گوید باید نظم باشد، از آن طرف خودش شلوغکاری: دستور می دهد که چماق به دستها را بریزند توی شهر و شهرها را آتش بزنند یا چه بکنند.
این وضع مملکت ما و این وضع حکومت شاه و این وضع زندگی آخر نکبت بار این مرد خبیث است.(894)
20 / 8 / 57
* * *
یک ملتی که در چند سال پیش از این اگر چنانچه بازارش را می خواستند ببندند یک پاسبان کافی بود، حالا ایستاده در مقابل همۀ قدرتها؛ مشتش را گره کرده در مقابل همۀ قدرتها ایستاده و «نه» می گوید. می گوید ما نمی خواهیم این را. آن حکومت نظامی که در سابق، همچو که اسم حکومت نظامی می آمد دیگر نفَسها قطع می شد و هیچ کس حرفی نمی زد و نمی شکست؛ اصلاً معقول نبود که حکومت نظامی را کسی بتواند بشکند، الآن حکومت نظامی یک امر توخالی است که مردم به آن اعتنا نمی کنند. هی، بله هی هیاهو می کنند، هی اعلامیه می دهند، لکن دنبال سر اعلامیۀ آنها [که] می گویند دو نفر بیشتر حق ندارد که اجتماع کند، دنبال سر این، صد هزار نفر جمعیت، دویست هزار نفر جمعیت قیام می کنند! می شکنند. در همان اصفهانی که حکومت نظامی است و در همان تهرانی که حکومت نظامی است و قمی که حکومت نظامی است، هر روز دارند می شکنند این حکومت نظامیها را. هیچ اعتنا هم به آن نمی کنند. بعد دولت نظامی را آوردند! دولت نظامی هم همان حکومت نظامی است دیگر! فرقی ندارد، هر
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 554
دو نظامی اند. و هر دو از این پیرمردهای مفتخورند که مدتی ملت را دوشیدند و هیچ کاری هم از آنها نمی آید؛ قابل آدم اصلاً نیستند! جز اینکه بگویند که بکش. این تمام شد! تمام می شود این حرف. دولت نظامی هم دیگر کاری از آن نمی آید و میان تهی است.
حالا ما فرض می کنیم که بعد از این هم که این تیر آخری کودتای نظامی باشد ـ که دولت شوروی هم گفته یک همچو خیالی دارند اینها و اگر بکنند من چه خواهم کرد، ما احتیاج نداریم شما چه کاری بکنید، ما خودمان خواهیم کرد، بعد از این ممکن است که باز این قضیۀ کودتای نظامی در کار بیاید، لکن آخرش همین نظامی است و همین پیرمردهایند و همین تفنگها! بیشتر از این چیزی نیست که! این ملت از آن وقتی ـ که الآن چند ماه است ـ ... حکومت نظامی اش را دیده است و شکسته حکومت نظامی را؛ دولت نظامی اش هم که حالا هست و می بیند کاری از آن نمی آید و شکسته او را هم؛ بعد هم کودتای نظامی، باز یکی دیگر، یک نظامی دیگر می آید؛ یک چیز تازه ای نیست.
مردم دیگر آشنا شدند. یعنی یک قدرت الهی در ایران دارد حکومت می کند. این را بیدار باشید، یک قدرت بشری نیست.(895)
28 / 8 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 555